لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
چرا غرب با وجود فساد همیشه در حال پیشرفت علمی است ؟
پیشرفتی که امروزه در غرب وجود دارد، اوّلاً پیشرفت در علم و صنعت و تکنولوژی بوده، نه در تمام جنبه های انسانی؛ ثانیاً غرب پیشرفت خود را مدیون تلاش و کوشش پیشینیان خویش است، نه ره آورد انسان غربی امروزی. دانشمندان بزرگی که در طی چندین قرن در جهان غرب با بهره گیری از آثار و نوشته های دانشمندان پیش از خود، قافله علم را به جلو راندند ، و امروزه به جهان غرب عرضه داشتند، انسان های غیر اخلاقی نبودند؛ یعنی اگر چه غرب امروزه با پیشرفت در علم و صنعت روبرو است، اما پیشرفت را مدیون انسان های تلاشگر و دانشمندان پیشین است و آن ها اهل فساد نبودند. حتی امروزه کسانی که در وادی دانش و کشف رموز هستی و اختراع قرار گرفته اند، کسانی نیستند که به دنبال جنبه های فساد آور در غرب بروند. مطمئناً دانش و کشف رموز هستی با صرف کردن عمر و وقت در فساد سازگاری ندارد. بسیاری از آنان به ارزش های اخلاقی احترام می گذارند. و چنین نیست که همه جهان غرب و مردم آن به فساد آلوده باشند. اگر غالباً با جنبه های فاسد آن روبرو هستیم، به این خاطر است که برای کشورهای دیگر این جنبه ها را بیشتر به نمایش می گذارند، یا برای این است که از جنبه های مثبتی که در آنجا وجود دارد، آگاهی نداریم. یکی از چیزهایی که موجب پیشرفت آن ها شده و متأسفانه ما کمتر آن را در زندگی به کار می گیریم، رعایت نظم و انضباط و قانون است. مورد دیگر مدیریت صحیح در جامعه است. مدیریت صحیح موجب جذب نیروهای علمی و فکری از سراسر جهان به غرب شده است. مطمئناً امروزه غرب بسیاری از پیشرفت ها و دست آوردهای علمی خود را مدیون دانشمندان و نوابغ جهان سوم و کشورهای عقب نگه داشته شده یا عقب مانده است. هم چنین باید توجه داشت که برخی امور از نظر اعتقاد دینی و فرهنگی در جامعه فساد تلقی می شود و به آن ها باور داریم، اما برای مردم در جهان غرب به عنوان فساد نیست، مانند روابط زن و مرد. اگر چه این امور وقتی از حد خود بگذرد، موجب تباهی و فساد یک تمدن می شود. به همین خاطر برخی از اندیشمندان جامعة غرب از این جهت هشدار داده اند جامعة غرب دچار سقوط و تباهی نشود. برخی از اندیشمندان برای آینده جهان غرب این فرو پاشی و افول را پیش بینی کرده اند. مانند اشپینگر در کتاب افول غرب. یکی از دلایل پیشرفت غرب در علم و تکنولوژی، همت و تلاش آنان است. آن ها برای چیزی که اعتقاد و باور دارند، همت بسیاری به خرج می دهند. آن ها بر این باورند که باید زندگی دنیوی را به سوی خوشبختی و رفاه کامل به پیش برد و تمام چیزهایی که در عالم طبیعت وجود دارد، باید برای زندگی پُرسود به خدمت گرفت. با این نگرش به تلاش و کوشش همت گماشتند. اما این که چرا مسلمانان و به خصوص ایرانیان با بهره مندی از فرهنگ و میراث غنی اسلامی و تأکیدات بسیار دین برای تحصیل دانش و فرهنگ و پیشرفت، عقب مانده شده اند، عوامل گوناگونی در آن نقش دارد، که به آن ها اشاره می کنیم:
چرا ملل فاقد ایمان، زندگی مرفّهتری دارند؟
هرگز چنین نبوده است که همواره ملل و افراد فاقد ایمان، غرق در رفاه و ثروت باشند و ملل و افراد با ایمان غریق گرداب فقر و فلاکت. در آیه 32 سوره زحزف آمده است: (أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیوِْ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ...)؛ «آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما معیشت آنان را در حیات دنیایشان تقسیم کردیم و برخی را نسبت به برخی دیگر برتری دادیم». در آیه 36 سوره سبأ نیز آمده است: (قُلْ اِنَّ رَبّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشأُ وَ یَقْدِرُ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ)؛ «بگو: مطمئناً پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد، وسیع یا تنگ میکند؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند» از امام صادق نقل شده است: «خداوند دنیا را هم به کسانی که دوستشان دارد، میدهد و هم به کسانی که مبغوضند؛ ولی ایمان را جز به دوستانش نخواهد داد». در ضمن روایت دیگری از آن حضرت آمده است: «... خداوند در میان مؤمنان ثروتمندانی و در میان کافران، فقرایی قرار داد؛ آن گاه آنان را با امر و نهی، و صبر و رضا امتحان فرمود». بنابراین طبق منطق قرآن و روایات شیعه، روزی هر فرد و جامعهای به دست خداوند است. اوست که روزی را طبق مصلحت و حکمت بیپایانش میان بندگانش - اعم از مؤمن و غیر مؤمن - تقسیم میکند. اکنون به گونهای دیگر، سؤال بالا را مورد ارزیابی قرار میدهیم. این ادعا که تمامی افراد و ملتهای فاقد ایمان، مرفهتر از ملل با ایمان هستند، قابل اثبات نیست؛ زیرا ظاهراً مقصود از ملل فاقد ایمان، جوامع غربی و آمریکاست؛ در حالی که بسیاری از آنان به خداوند و برخی از عقاید حقه مؤمن هستند و اعمال عبادی را نیز انجام میدهند؛ اما اگر منظور سؤال کننده از ملل فاقد ایمان، ملل غیر مسلمان است، باید گفت که این گونه نیست که تمامی ملل غیر مسلمان در رفاه باشند. گرچه برخی از کشورها، در شرق و غرب جز کشورهای صنعتی و پیشرفته هستند و بسیاری از مردم آن کشورها در رفاه به سر میبرند. ولیکن در این کشورها هم فقر و بیکاری و مشکلات اقتصادی فراوان است. برای نمونه مدیر عامل صندوق بینالمللی پول، هورست کوهلر، در سخنرانی خود در 16 ژوئیه 2001 در ژنو، خطاب به شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد اظهار داشت: «روند رشد در سراسر دنیا رو به کاهش گذاشته است. این امر ممکن است برای اقتصادهای پیشرفته، کشورهای توسعه یافته و ثروتمند، ناراحت کننده باشد؛ لکن برای بسیاری از بازارهای در حال ظهور و کشورهای در حال توسعه، کشورهای فقیر و توسعه نیافته، منشأ دشواری فراوانی بوده است» آری، آنچه به وضوح مشاهده میشود، آن است که درصد افراد مرفه در کشورهای پیشرفته بیش از درصد چنین افرادی در کشورهای به اصطلاح جهان سوم یا در حال توسعه است؛ اما نباید از یاد برد که مردم کشورهای به اصطلاح جهان سوم، اعم از افراد با ایمان و بیایمان میباشند؛ همچنان که ساکنان کشورهای پیشرفته، اعم از افراد بیایمان و با ایمانند. بنابراین به نظر میرسد که ایمان یا عدم ایمان افراد و حتی سران حکومت، نقشی در توسعه یا عدم توسعه ندارد. ولی باید گفت که این استنتاج، سطحی و غیر دقیق است؛ زیرا بیشتر قوانین و مقرراتی که محور سیاست، اقتصاد و فرهنگ بوده و در اسلام و ادیان الهی بدانها اشاره شده است، دستوراتی ارشادی است که عقل و اندیشه آدمی نیز به طور مستقل توانایی کشف آنها را دارد. به همین دلیل در سراسر جهان حکومتهایی را مشاهده میکنیم که به ظاهر با مبانی غیر دینی، کشورهای خود را اداره میکنند؛ اما در واقع خاستگاه و منشأ بسیاری از قوانین و مقرراتشان، در عرصه فرهنگ، سیاست و اقتصاد، دین و مذهب است؛ بدون آن که خود بدان توجه داشته باشند. وانگهی کشورهای توسعه یافته و بالاخص کشورهای سرمایهداری، کشورهای ضعیف، و کشورهای اسلامی را برای سالیانی مدید و طولانی استعمار کرده و با استفاده از منابع و ذخایر طبیعی و نیروی انسانی آنان، ثروتهایی عظیم ملل جهان ظالمانه غصب و به نفع خود مصادره کردهاند. اصولاً از علل عمده ضعف و عقبافتادگی اقتصاد کشورهای جهان سوم، نفوذ و سیطره همه جانبه دولتهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و نظایر آنها بر این کشورها بوده است. از سوی دیگر میبینیم که کشورهای سرمایهداری و پیشرفته تا جایی که توانایی دارند، اندیشمندان و طراحان سیاسی و اقتصادی و نیروهای متخصص و کارآمد سایر کشورها، اعم از مسلمان و غیر مسلمان را جلب و جذب میکنند و با این عمل از یک سو، بهترین نیروها و متخصصان را در بعد تئوری و عملی در عرصههای کلان و گوناگون سیاستگذاری، در اختیار میگیرند، و از سوی دیگر زیانهای غیر قابل جبرانی به کشورهای دیگر وارد میسازند. با اعمال چنین راهبردهایی طبیعی خواهد بود که مشاهده کنیم در مجموع، رفاه نسبی در کشورهای به اصطلاح پیشرفته و توسعه یافته بیش از دیگر کشورهاست
چرا با وجود منابعی چون قرآن، نهج البلاغه و ... ما مسلمانان این قدر در علم و تکنولوژی عقب مانده ایم، ولی امریکایی ها این قدر رشد کرده اند؟
نقل است که سال ها پیش از انقلاب، یکی از نشریات همین سؤال را از خوانندگان خود پرسید و برای بهترین پاسخ جایزه ای در نظر گرفت. آن جایزه با وجود پاسخ های بی شمار رسیده به دفتر نشریه، به طلبه ای رسید که از مدرسه فیضیه پاسخ آن را فرستاده بود. او نوشته بود: "علت اصلی عقب ماندگی ما تا زمان حاضر و پس از این چهارده چیز است: کَذبَ کَذبتْ کذَبتَ کذبت کذبتُ کَذبا کذبتا کذبتما کذبتما کَذبوا کذبنَ کذبتُم کذبتنُّ کَذبْنا این که بپذیریم داستان بالا واقعیت دارد یا خیر، چندان مهم نیست. مهم واقعیتی است که در طی صرف این چهار صیغه فعل "کذب" وجود دارد. حقیقت این است که ما مسلمانان با وجود داشتن دینی کامل و منابع عظیم فرهنگی مانند قرآن، نهج البلاغه و ... به واسطة عدم ثبات و پایداری در اعتقاداتمان عقب مانده ایم و پس از این نیز خواهیم ماند. همة ما به نوعی در بی اعتقادی و بی صداقتی، در این دروغ سازی بزرگ سهیم هستیم. فهم این مشکل چندان سخت نیست. فقط کافی است نگاهی با تأمل به خود و محیطمان بیاندازیم. مگر کسب علم از دستورهای اکید اسلام بر مسلمانان نیست؟ مگر علم به قول سعدی سلاح جنگ با شیطان نیست؟ مگر دین ما بهترین دستورها را برای زیستن بهتر ندارد؟ مشکل این جا است که در یادگیری علم به کسب مدرک تحصیلی جهت رسیدن به رفاه و پست و مقام بسنده کرده ایم. تنبلی و خستگی را پیشه خود کرده ایم و به جای ایستادگی و صبر در برابر مشکلات و به منظور دستیابی بر موفقیت، خود را از درد سر اندیشه و عمل بیرون کشیده و "کنجی و دلی ز محنت آزاد" را برگزیده ایم. سید جمال الدین اسد آبادی جملة زیبایی در این باره دارد، او می گوید: "غرب با علم و عمل نهضتی پدید آورد و شرق با جهل و سستی از بین رفت". اگر دنیای غرب هر روز در حال رشد است، دلیلش این است به کاری که می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
پیشینه تاریخی و ارزیابی گذشته و حال آبزی پروری سردابی در ایران
بر اساس اسناد و مدارک موجود، فعالیت آبزی پروری سردابی در ایران به استناد یک گزارش کارشناسی در سال 1339 از رودخانه کرج مبنی بر کاهش ذخاتیر قزل آلای خال قرمز این رودخانه طی یک دهه قبل آن (1339-1329) با هدف بازسازی ذخایر آسیب دیده و توسعة صید ورزشی آغاز گردید بر این اساس با واردات تعداد 3 میلیون عدد تخم چشم زده و همزمان با تأسیس با تأسیس شرکت ماهی سرای کرج در سال 1341 این فعالیت وارد عرصه می شود بر این اساس از زمان ورود تخم چشم زن تا کنون بیش از 4 دهه می گذرد(مأخذ مکالمات جامع آبهای داخلی ایران، دفتر طرح و توسعه)
بر اساس همین مدارک طی سالهای دهه 40 و دهه 50 تا سال 1357 اقدامات گسترده ای برای فعالیت های تکثیر و پرورش ماهی قزل آلا در نقاط مختلف کشور بعمل آمد اولین سمینار ملی آبزی پروری در سال 1347 گزارش گردید در برنامة پنجم عمرانی نیز فعالیت آبزی پروری آب های داخلی نیز مورد توجه قرار گرفت هرچند اطلاعات مستندی از عملکرد این دوره درست نمی باشد چنین استنباط می گردد که میزان تولید ماهی قزل آلا در این دورة زمانی بسیار محدود بوده است.
در دورة زمانی 1367-1358 (دورة بعد از انقلاب تا قبل از برنامه پنجساله اول) نیز اقدامات قابل توجه و گسترده ای خصوصاً در سالهای 1361 به بعد برای توسعه آبزی پروری سردابی آبهای داخلی صورت گرفت علی رغم این اقدامات میزان تولید قزل آلا در دورة منتهی به سال 1367 کمتر از 500 تن گزارش گردید.
در دورة زمانی 1373- 1368 (برنامة پنجساله اول آبهای داخلی) میزان تولید ماهی قزل آلا از 500 تن به 1200 تن افزایش یافت (میزان افزایش تولید 700 تن طی برانامه)
در دورة زمانی 1378-1374 (برنامه پنجساله دوم آبهای داخلی) میزان تولید قزل آلا از 1200 تن به 7000 تن افزایش یافت (میزان افزایش تولید 5800 تن طی برنامه)
در دوره زمانی 1383-1379 (برنامه پنجساله سوم آبهای داخلی) میزان تولید قزل آلا از 7000 تن به 30000 تن افزایش یافت (میزان افزایش تولید 23000 تن طی برنامه)
بر طبق اطلاعات فوق در یک جمع بندی می توان گفت که دورة پنجساله سوم (1383-1379) نقطه عطف افزایش تولید ماهی قزل آلا در آبهای داخلی ایران محسوب می شود که عمده ترین دلایل این روند را می توان بشرح زیر تحلیل نمود:
الف- ارتقاء سطح سازمانی و توسعه تشکیلاتی شیلات آبهای داخلی در مرکز . استانها
ب- استقبال گستردة بخشهای خصوصی در اجرای طرحهای تکثیر و پرورش ماهی قزل آلا
ج- گسترش فعالیت های تکثیر و تولید بچه ماهی در بخشهای خصوصی
د- تنوع شیوه های پرورش ماهی قزل آلا(تلفیقی با آب کشاورزی – سایت های متمرکز- استخرهای خاکی- توسعه در شالیزارها- پرورش در قفس- سیستم های مدار بسته- سیستم های هوادهی- پرورش در کانالهای گرد و دراز
هـ – تکمیل و افزایش ظرفیت تولید در مزارع موجود که عمده ترین سهم در روند افزایش تولید برنامة سوم داشته اند
و- اختصاص اعتبارات عمرانی به بخش شیلات
ز- بهره برداری تعدادی از سایت های متمرکز پرورش ماهی قزل آلا
ح- سیاست های انبساطی بانکها در جهت تخصیص منابع مالی به واحدهای تولید (خصوصاً سرمایه در گردش)
ط- گسترش فن آوری تکثیر و پرورش ماهی قزل آلا در کشور
ی- گسترش و تنوع فعالیت های آموزشی و ترویجی
ک- وجود منابع محیطی گسترده در پهنه آبهای داخلی برای فعالیت
ل- گسترش تولید غذای پلیت شده و نقش مهم آن در روند توسعه
م- افزایش سطح تقاضا برای مصرف ماهی قزل آلا
ن- شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه در این دوره نیز کمک مؤثری به توسعه فعالیت نموده است.
ارزیابی آینده فعالیت آبزی پروری سردابی در ایران:
طبق سند برنامة پنجساله چهارم (1388-1384) میزان تولید ماهی قزل آلا از 30000 تن در سال 1383 (سال پایه) به 59000 تن در سال پایانی برنامه (1388) پیش بینی شده است.
بر این اساس میزان افزایش در برنامه چهارم به میزان 29000 تن پیش بینی گردید به عبارت دیگر طی برنامة چهارم 100 درصد افزایش تولید خواهیم داشت به عبارتی می توان گفت که طی 5 سال آینده به اندازة 44 سال گذشته (از بدو ظهور پرورش قزل در ایران) افزایش تولید اتفاق می افتد.
با توجه به زیربناهای فراهم شده (بیش از 800 مزرعه) بنر می رسد که تحقق مقدار 59000 تن در سال پایانی برنامه پنجساله چهارم دور از انتظار نباشد و توسعه فعالیت آبزی پروری سردابی همچنان مورد تأکید و توجه خاص سیاست گذار توسعه خواهد بود.
در نگاهی دورتر با استفاده از روش های فوق متراکم و بکارگیری سیستم های اکسیژن دهی و هوادهی و ارتقاء سطح دانش فنی و استفاده از منابع جدید (پرورش قزل آلا در دریای خزر و …) بنظر می رسد میزان ظرفیت های تولید از مرز 500 تن تجاوز نماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع تحقیق:
شرح حال ریاضی دانان ایران وجهان
( ارشمیدس، خوارزمی، گائوس)
مقدمه:
داستان زندگی ریاضی دانان که ما در این کتاب شرح خواهیم داد این موضوع را نشان خواهد داد که یک نفر ریاضی دان می تواند، همچون دیگران، بشری عادی باشد و چه بسا فقیرتر و بدبخت تر از دیگران.
در روابط اجتماعی اغلب ریاضی دانان مردم عادی بوده اند، گرچه در بین ریاضی دانان اشخاص غیر عادی و صاحب حرکات غیر عادی وجود داشته است اما تعداد آنا نسبت به اشخاص غیر عادی که به تجارت یا مشاغل آزاد و غیره اشتغال دارند نیست.
روی هم رفته ریاضی دانان بزرگ مردان یا زنانی بوده اند صاحب همه قوا و نیروهایی که دیگران از آن برخوردارند، عموماً چابک و نیرومند و در خارج از ریاضیات به بسیاری چیزهای دیگر نیز کنجکاو بوده اند.
در مقام مبارزه کاملاً قبول مسئولیت می کردند، و این نکته را هم اضافه کنیم که ما بین آنان کسانی که دارای نبوغ خارق العاده بودند وجود داشته که دارای پستهای بالایی مانند وزارت و مدیران لایقی در رشته های مختلف بوده اند.
ریاضی دانان هرگز مردمانی آشفته و ژنده پوش نبوده اند، طبق آنچه در تاریخچه زندگی ایشان بر می خوریم آنان مانند سایر افراد جامعه به وضع سر و لباس خود توجه داشته اند.
بعضی از ایشان خیلی زیبا و شیک پوش بوده اند. بعضی دیگر لباس عادی می پوشیدند به طوری که جلب توجه کسی را نمی کرد.
ریاضی دانان بزرگ در تکامل فکر علمی و فلسفی نقشی ایفا کرده اند که اهمیت آن از نقش دانشمندان سایر علوم کمتر نیست بلکه دانشمندان سایر علوم به کمک ریاضیات کار خود را تکمیل نموده اند.
ارشمیدس:
ارشمیدس دانشمند و ریاضی دان یونانی در سال 212 قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت. ارشمیدس بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت. هنگامی که رومیها به سیراکوز حمله بردند، ارشمیدس منجنیقهای شگفت آوری برای دفاع از سرزمین خود اختراع کرد که بسیار سودمند افتاد او توانست سطح و حجم جسمهایی مانند کره- استوانه و مخروط را حساب کند و روش نوینی برای اندازه گیری در دانش ریاضی پدید آورد. همچنین بدست آوردن عدد( ) و وزن مخصوص اجسام از کارهای گرانقدر وی است. او بنیانگذار دو دانش استاتیک و هیدرواستاتیک است. ارشمیدس را بزرگترین دانشمند یونان باستان و پدر دانشهایی می شمارند که دکارت و لایب نیتس آنها را تکامل بخشیدند.
ارشمیدس برای تعیین مساحت اشکالمسطح و محدود به خطوط منحنی و احجام اجسامی که محدود به سطوح منحنی هستند روش های کلی بدست اورد و این روش ها را در مورد خاص بکار برد و به این وسیله توانست دستور سطح دایره و سطح و حجم کره و سطح قطعه ای از سهمی و سطح قسمتی از استوانه را که محصور ما بین دو پیچ متوالی منحنی هلیس( خطی منحنی است که بر استوانه ای رسم شود بطوری که در هر نقطه از آن خط مماس با امتداد ثابتی زاویه ثابتی تشکیل دهد. می توان این منحنی را با خواص دیگر ممتاز ساخت) واقع است بدست آورد. گذشته از ان حجم قطعه کروی ( مقصود حجم قسمتی از کره است که ما بین دو مقطع متوازی قرار دارد. روشی که امروزه در غالب کتب هندسه متوسطه بکار می رود بتقریب همان روش ارشمیدس است) و حجم حاصل از دوران مستطیل به دور یک ضلع ( استوانه) و حجم حاصل از دوران یک مثلث به دور یک ضلع ( یک یا دو مخروط) و بالاخره احجام حاصل از دوران سهمی و هذلولی و بیضی را بدور محورشان بدست آورد.
وی برای محاسبه عدد « » پی، یعنی نسبت محیط دایره به قطر آن روشی بدست آورد و ثابت کرد که عدد محصور مابین 1 3 و 10 3 است.
7 71
گذشته از آن روشهای مختلف برای تعیین جذر تقریبی اعداد بدست داد و از مطالعه آنها معلوم می شود که وی قبل از ریاضی دانان هندی با کسرهای متصل یا مداوم متناوب آشنایی داشته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
* عنوان مورد بررسی :
* زیر نظر استاد محترم :
جناب آقای دانش پژوه
* محقّق و گردآورنده :
بهمن نژادغفار
202
(زمستان1384 )
نام او به اتفّاق تذکره نویسان محمّد و لقب او جلال الدّین است و همه مورّخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدّین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند .
« خطاب لفظ خداوندگار گفته ی بهاء ولد است » و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به مولانا خداوندگار تعبیر می شود و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند « که خداوندگار من از نسل بزرگ است » و اطلاق خداوندگار با عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه ی صوفیان تناسب تمام دارد ، چنانکه نظر به همین عقیده بعضی اقطاب ( بعد از عهد مغول ) به آخر و اوّل اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .
لقب مولوی که از دیر زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولانای روم گرفته شده است .
در منشا ت قرن ششم ، القاب را ، به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یای نسبت استعمال کرده اند . مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف مو صوف به مولانای روم اختصاص یافته است و موید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بذین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال وا به کار رفته و در عنوان ترجمه ی حال وی ، نه در این کتاب نه در منابع قدیمیتر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است . لیکن شهرت مولوی به مولوی روم ، مسلّم است و به صراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و فحوای اطلاقات تذکره نویسان مستفات می شود و در مناقب العارفین هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همراهان جلال الدین محمد است .
احمد افلاکی در عنوان او لفظ ( سر الله الاعظم ) آورده ، ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده است و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود .
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علّت شهرت او به رومی و مولانای روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه بیشتر عمر و مدفن اوست بوده است ، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ دل نبوده است .
نسبش به گفته ی بعضی ، از جانب پدر به ابوبکر صدیق می پیوندد و این را که مولانا در حقّ فرزند معنوی خود حسام الدّین چلپی گوید ؛ دلیل این عقیده توان گرفت چه مسلم است که صدیق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذیل آن به صراحت می رساند که نسبت حسام الدین به ابوبکر بالاصاله نیست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصیّت و وجود مولوی که مربّی و مرشد او زاده ی ابوبکر صدیق است و صرف نظر از این معنی هیچ فایده ای بر ذکر انتساب اصلی حسام الدین به ارمیه و نسبت او از طریق انهلال و قلب عنصر به شیخ مکرّم یعنی ابوبکر مترتب نمی شود .
پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است و او را سلطان العلماء لقب داده اند و پدر او حسین ابن احمد خطیبی به روایت افلاکی از افاضل روزگار و علّامه زمان بود ، چنان که رضی الدین نیشابوری در محضر وی تلمیذ می کرد و مشهور چنان است که مادر بهاء الدین از خاندان خارزمشاهیان بود ، وی معلوم نیست که به کدامیک از سلاطین آن خاندان انتساب داشت . احمد افلاکی او را دخت علا الدین محمد خوارزمشاه عمّ جلال الدین خوارزمشاه و جامی دختر علاء الدین محمد بن خوارزمشاه و امین احمد راضی وی را دخت علاء الدین محمد عمّ سلطان محمد خوارزمشاه می پندارد و این اقوال مورد اشکال است ، چه آنکه علاء الدین محمد خوارزمشاه پدر جلال الدین است نه عمّ او و سلطان تکش جز علاء الدین محمد پادشاه معروف ( متوفی 617 ) فرزند دیگر به نام و لقب نداشته است و نیز جزو فرزندان ایل ارسلان بن اتسز هیچ کس به لقب و نام علاء الدین محمد شناخته نشده و مسلم است که بهاء الدین ولد در هنگام وفات 85 ساله بود . وفات او به روایت امین رازی در سنه ی 628 واقع شده و بنابراین ولادت او مصادف بوده است با سال 543 و در این تاریخ علاء الدین محمد خوارزمشاه به وجود نیامده و پدر او تکش خوارزمشاه نیز قدم در عالم هستی ننهاده بود .
قطع نظر از آن که وصلت اقوام محمد خوارزمشاه با حسین خطیبی که در تاریخ صوفیان و سایر طبقات نام و نشانی ندارد ، به هیچ روی درست نمی آید و چون جامی و امین احمد رازی در شرح حال به روایت کرامت آمیز دور از حقیقت افلاکی نتوان گرفت ، ولی دولتشاه و مولف آتشکده که با منابع دیگر سروکار داشته اند از نسبت بهاء ولد به خوارزمشاهیان به هیچ وجه سخن نرانده و این قضیه را به سکوت گذرانیده اند . لقب مولوی که از دیر دارد و در زمان خود و وی و حتی در عرف تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته زمان صفویه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص است و جز عناوین و لقب های خاص او نیست و ظاهراً این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
حرکات ارادی در کنترل حرکتی و در حال ایستادة کودکان
چکیده مطالب
نویسندگان کنترل تعادل در کودکان را از دید پیشرفت در مهارتها بیان مینمایند و ارتباط بین مهارتهای حرکتی و ارادی خاص و کارکرد تعادل حرکتی و ایستائی را آزمایش کرده اند. 50 کودک 11 تا 13 ساله زیر آزمایش تعادل با یک پا ایستادن روی یک سطح صاف قرار گرفتند. کنترل وضعی در حالت حداکثر تغییرات مرکز تعادل یا مرکز ثقل در جهات قدامی – خلفی بدن و میانة بدن بررسی شد. با نگاه ساده و توصیفی و انتخاب زمانهای واکنش اختیاری و توجه بدون وقفه، هماهنگی دیداری حرکتی، حسی خبثی و عمق موارد ادراکی و اختیاری همچنین در یک سری از آزمایشات حرکتی – ارادی مشخص گردید. آنالیزهای ارتباطی آشکار کرد که تعادل در وضعیتهای مختلف حرکتی با توانائی درک و روند اطلاعات دیداری ارتباط دارند که در کنترل تعادل بر پایه واکنش منفی (فیربک) مهم هستند. از طرف دیگر وقتی در وضعیتهای تعادل حرکتی به سیستم کارهای دیگری اضافه یا تحمیل میشود، توانائی پاسخ به از دست دادن تعادل مفصل ران و دور شدن و نزدیک شدن آن از بدن برای بدست آوردن یا حفظ کردن تعادل با سرعت حرکات عکس العملی ارتباط دارد و پیشنهاد می شود که روش کنترل واکنش مثبت نزولی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، درست مانند بزرگسالان، بچه های 11 تا 13 ساله توانائی آن را دارند که روشهای تعادلی متفاوتی را انتخاب نموده و پیش بگیرند (واکنش منفی فیربک یا واکنش مثبت فیرفوروارد یا هر دوی آنها) البته به تناسب اجباری که در انجام کار خاصی دارید.
لغات کلیدی : تعادل، فیربک در مقابل فیرفوروارد کنترل، مهارتهای حرکت ارادی
کنترل وضعی به طور نزدیکی با توانائی درک صحیح از محیط در طی سیستم های حسی جنبی درست هماننذ پردازش مرکزی و تحریکات حساب شدة درونی بدن، دیدن، و اطلاعات دهلیزی مغز در سطح سیستم مرکزی اعصاب (CNS) ارتباط دارد. این توانائی به (CSN) این قدرت را میدهد که تشدید و تخفیف فعالیت ماهیچه ای را بکار برد و این کار لازم است تا تعادل بدن حفظ شود (…Lajoie , Teasdale 1992) اگر چه مدارک قابل توجهی در مورد مهم بودن توانائی سازماندهی سیستم حسی در بدن کودکان برای تعادل وجود دارد (Assaiante , Amblard 1992 ......) طبیعت حقیقی آن مکانیزمها در مورد پیشرفت در مهارتها هنوز به خوبی تحقیق و تفحص نشده اند. تمرکز در بیشتر تحقیقات روی واکنش های وضعی به دیدن و اختلالات تحریکی درونی بدن بوده است (..... Assaiante سال 1992 و....) و یا تعارض وضعیتهای حسی که توسط ترکیبی از دو مورد مثل الگوهای حرکت در فضای متحرک و غیره حاصل میشود . (Sveistrop 1996 .....)
از طرف دیگر هم محققان و هم پزشکان کلینیک تکیه بر مقیاسهای کیفی در انجام حرکات مثل آزمایشات Bruininks – Oseretsky برای مهارتهای حرکتی یا داشتن مهارتهای حرکتی (1988 ............. Werber ) برای تعیین پیشرفت مهارت و تعادل در کودکان دارند. اگر چه آن مقیاسها برای درک یک بخش عمده از کارها در مقایسه با قواعد مرسوم برخوردارند هیچ بینشی در مورد چگونگی اینکه شخص از مهارتهای حرکتی و ادراکی خود استفاده کند تا کارهای تعادل حرکتی یا ایستائی را پیش بینی نماید، در اختیار ما نمی گذارد. در تحقیق حاضر ما سعی کرده ایم کنترل تعادل را در کودکان از دید پیشرفت مهارتی نشان دهیم و بفهمیم چگونه مهارتهای ارادی و حرکتی با انجام تعادل حرکتی و ایستائی رابطه دارند.
قبل از در نظر گرفتن سهم مهارتهای حرکتی و ارادی در کنترل تعادل انسان باید مسئله روشهای مختلف مورد استفاده در CNS را به خاطر حفظ تعادل در رابطة با طبیعت موضوع که حرکتی باشد یا ایستائی در نظر بگیرد. به عنوان مثال ایستادن در حالت آرام گفته میشود که توسط فیربک حسی بر پایة سیستم حلقة بسته صورت می گیرد (1976 Nashner) که در آن مرکز فشار پا در فازی حرکت می کند که مرکز ثقل وجود دارد. (1998 Winter ....) سنجش بینائی و تحریکات بوجود آمده از داخل بدن برای آن کنترل لازم هستند (1996 .......... Massion) . اهمیت اثرات بینائی در حفظ ژست ایستاده بدن به خوبی شناخته شده است. بخصوص در کودکان که از آن برای ایجاد شمائی از وضعیت بدن در ایستادن بهره می برند. (1987 .......... Gallahrve ) بخصوص در کودکان که از آن برای ایجاد شمائی از وضعیت بدن محاسبه و پردازش می شود و در سطح مرکزی سیستم عصبی تا آنجائی این کار ادامه پیدا می کند تا منتهی به ژست ساکن و ایستاده شوند (2000 …. Jeka ) از طرف دیگر تعادل در موارد و حالات حرکتی به کنترل فید فوروارد که قبلاً ذکر شد نیاز دارد (1998 ....Horak ) با کنترل فید فوروارد، اختلالات وضعی قابل پیش گوئی هستند و پیش بینی هائی که به تنظیمات ژست بدن در حالت انتظار یا ساکن (APAS) می انجامند که به حرکت کننده این توانائی را میدها که پابرجا و متعادل باقی بماند (1992 Massion ) . اینجاست که کنترل تعادل از یک طبیعت قابل انعطافتری در رابطة با توانائی انتقال سریع اختلالات تحریکات داخلی بدن یا مراکز دهلیزی مغز به واکنشهای مفید حرکتی، دارا میباشد، یعنی یک توانائی که به واکنش عملی مناسب مرتبط است (1986 ..... Lord ) اهمیت موارد شناختی برای ادراه و سازماندهی و محاسبة اطلاعات حسی در دسترس در هر دو حالت حرکت و ایستائی بدن و کنترل وضعیتهای آن همچنین به خوبی تصدیق و تأیید شده اند. (1992 ... Schmidt ) علی رغم این موضوع سهم متفاوتی که مهارتهائی از قبیل اردة عمقی و ادراکی و زمان واکنش و مهارتهای شناختی از قبیل توجه به کارها و رفتارهای حرکتی و ایستائی دارد به طور رسمی هنوز تحقیق و بررسی به طور عمده روی آنها صورت نگرفته است. به علت اینکه محدودیت در امور برای تعادل حرکتی و ایستائی متفاوت هستند ما این تئوری را میدهیم که به نسبت اینکه آیا محدودیت های عمل، حرکتی یا ایستائی یا در حال سکون باشند، مهارتهای مختلف حرکتی و ارادی میتوانند با تعادل در رابطه باشند که روی مکانیزم های فیربک و فید فوروارد تنظیم تعادل به ترتیب انعکاس مییابند.