لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
جمهوری اسلامی ایران با تولید حدود 100 میلیون تن از نظر تنوع محصولات کشاورزی رتبه سوم را در جهان دارد. خبر معاون امور بین الملل و امور آفریقا در وزارت جهاد کشاورزی در سومین اجلاس وزرای کشاورزی همکاری های اقتصادی - منطقه ای (اکو) در تهران گفت: ایران از 66 محصول اصلی کشاورزی/ تولید کننده عمده 25 نوع است که بیشتر انها جزو محصولات باغی هستند. تنوع اب و هوایی و شرایط تولید مناسب موجب شده است ایران در بسیاری از محصولات کشاورزی مانند خاوریا و محصولات شیلاتی / پسته / زعفران / مرکبات / سیب/ انگور/ خرما/ خشکبار / زیره و غیره از عمده تولید کنندگان و صادر کنندگان جهان شناخته شود. اجلالی گفت : سرمایه گذاری به عنوان عامل مهم در رشد وجهش اقتصادی از جمله در رشد بخش کشاورزی به حساب می اید. با وجود آنکه در دهه های اخیر هیچ گاه سهم کشاورزی از سرمایه گذاری 10درصد فراتر نرفته اما در سالهای اخیر سعی شده است با افزایش جاذبه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی که اغلب کمتر از نصف سایر بخشها بوده است و با استفاده از ساز و کارهای روزامد مالی و اقتصادی سرمایه گذاری در این بخش افزایش یابد و فرصت های شغلی بیشتری بوجود اید. به همین منظور برنامه های زیر ساختی به اجرا درامده است و استمرار دارد که از ان جمله می توان افزایش راندمان آب / حفاظت و اصلاح از اراضی/ افزایش تولید و توزیع ادوات و تجهیزات کشاورزی /تامین و استفاده بهینه از نهاده های کشاورزی به ویژه استفاده از بذور مرغوب و مقاوم ، مبارزه با آفات و بیماریها با استفاده از روشهای نوین / توسعه واحدهای تولیدی دامی و شیلاتی / برنامه های پایش / پیشگیری و مبارزه با بیماریهای دامی/ اجرای برنامه های جنگداری و آبخیزداری و انتقال نتایج تحقیقات به واحدهای تولیدی اشاره کرد که هر سال از رشد قابل توجهی برخوردارند. نتایج همه سیاست ها و برنامه ها موجب شده است همواره حتی در شرایط نامطلوب اقلیمی بخش کشاورزی رشد مثبتی در کشور داشته باشد که در بعضی سالها این رشد به حدود 10درصد نیز رسیده است. معاون امور بین الملل و امور آفریقا در وزارت جهاد کشاورزی گفت : توسعه و کسب سهم بیشتر از بازار برای این قبیل محصولات تنها در سایه به کارگیری فناوری های نوین بویژه در زمینه فراوری و بسته بندی امکان پذیر است. البته همزمان تلاشهای زیادی به عمل امده تا موانع تجاری و فعالیت بخش خصوصی برطرف شود و این بخش بتواند با ویژگی های ممتازی که دارد منابع بیشتری را جذب کند و علیرغم تمام توانایی های بالقوه ای که برای توسعه صادرات محصولات کشاورزی وجود دارد و هنوز از انها بهره برداری نشده است.
18 درصد محصولات بخش کشاورزی ایران ضایعات است
بخش قابل توجهی از محصولات کشاورزی اعم از زراعی، باغی، شیلاتی و دامی که با صرف نهاده های مختلف تولید می شوند، به دلایل مختلفی درچرخه تولید تا مصرف دچار ضایعات می شوند.
وضعیت موجود حاکی از آن است که متاسفانه میزان ضایعات در کشورما طبق برآورد کارشناسان امردر بخش های مختلف مذکورمعادل 8/17 درصد است. ضمن آنکه بخش باغبانی با1/28 درصد بالاترین و بخش دام و طیور با 1/6 درصد کمترین میزان ضایعات را به خوداختصاص داده اند.
برنامه فرآوری محصولات کشاورزی در چارچوب مصادیق مصوب هئیت وزیران که توسعه و حمایت از آنها بر عهده وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته، ظرفیت صنایع موجود را بالغ بر 14 میلیون تن اعلام کرده و مقرراست این رقم تا پایان برنامه به 23 میلیون تن افزایش یابد تا بدین ترتیب زمینه فرآوری 42 میلیون تن محصول کشاورزی در کشور فراهم شود.
در بخش زراعی، سیب زمینی، گوجه فرنگی، سبزی و صیفی جات با حدود 30درصدضایعات بالاترین و حبوبات با 5 درصد کمترین ضایعات را به خود اختصاص داده اند ضمن آنکه درزیر بخش باغبانی، انگوروانجیر با حدود 35 درصد بالاترین وگردو ،بادام وفندوق با 8 درصد کمترین ضایعات رادارند.
تولید 112 میلیون تن محصول کشاورزی
بخش کشاورزی در حال حاضرحدود 15 درصد از تولید ناخالص داخلی، 21 درصد از اشتغال، 22 درصد صادرات غیرنفتی کشور را به خود اختصاص می دهد.همچنین 801 درصد عرضه مواد غذایی و 90 درصد نیازهای واحد های صنایع تبدیلی را طی دهه اخیر تامین کرده است.
در حال حاضر 85 میلیون تن محصولات کشاوزرزی شامل 5/62 میلیون تن محصول زراعی،5/13 میلیون تن محصول باغی،6/8 میلیون تن محصول دامی و 455 هزار تن محصولات شیلاتی در کشور تولید می شود. نظر به اینکه 66 محصول کشاورزی (41 محصول زراعی و25 محصول باغی) ساختار اصلی تولیدات کشاورزی جهان را تشکیل می دهند. به طورکلی کشور از نظر تنوع تولید محصولات باغی دارای مقام سوم در جهان وازنظر مقدار تولید جزء 10 کشور اول جهان است.
تولید پسته، زعفران، خرما، انار، زردآلو، زرشک دارای رتبه اول در جهان ودر تولیدهندوانه،خیار،فندق،لیمو،بادام،گردو،کشمش دارای رتبه سوم ،درتولید برگ سبز چای، نارنگی، خربزه، گرمک دارای رتبه پنجم ودرانگورو سیب رتبه ششم را دارااست.
خودکفایی در تولید گوشت و شیر
در همین حال، کشور درزمینه محصولات دامی که درردیف فرآورده های اصلی غذایی است نیز بر پایه سیاستگذاری های انجام شده در کشور برای نیل به خودکفایی در خصوص تامین انواع گوشت،شیر،تخم مرغ و عسل به موفقیت های قابل توجهی دست یافته است.
تولید شیر درحال حاضر حدود 6 میلیون تن و تولید گوشت قرمز حدود 800 هزار تن و گوشت مرغ در حدود 800 هزار تن، تخم مرغ بیش از 580 هزار تن،و عسل 28 هزار تن است که مقررشده تا سال 1390 تولید شیربه 12 میلیون تن افزایش یابد.
سرمایه گذاری مطلوب در زمینه تولید و پرورش آبزیان
همچنین حجم تولیدات انواع ماهی در طی دهه اخیر از رقم 300 هزار تن در سال 1370 به 455 هزار تن در سال 1382 رسیده است. افزایش حدود 9 میلیون تنی ظرفیت صنایع تبدیلی و تکمیلی تاپایان سال 88
در حال حاضرظرفیت تولید صنایع تبدیلی وتکمیلی موجود بخش کشاورزی بالغ بر 14 میلیون و 121 هزار تن است که پیش بینی می شود پایان برنامه چهارم توسعه این ظرفیت به 23 میلیون و 377 هزار تن بالغ شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
در حدود نود و هشت درصد از ما مردم ایران مسلمانیم. ما مسلمانان ایرانی به اسلام به حکم اینکه مذهب ماست ایمان و اعتقاد داریم و به ایران به حکم اینکه میهن ماست مهر می ورزیم. از اینرو سخت علاقه مندیم که مسائلی را که از یک طرف با آنچه به آن ایمان و اعتقاد داریم و از طرف دیگر با آنچه به آن مهر می ورزیم پیوند دارد روشن درک کنیم و تکلیف خود را در آن مسائل بدانیم. عمده این مسائل در سه پرسش ذیل خلاصه می شود:
1- ما هم احساسات مذهبی اسلامی داریم و هم احساسات میهنی ایرانی، آیا دارای دو نوع احساس متضاد می باشیم، یا هیچگونه تضاد و تناقضی میان احساسات مذهبی ما و احساسات ملی ما وجود ندارد؟
2- دین ما اسلام آنگاه که در چهارده قرن پیش به میهن ما ایران وارد شد چه تحولات و دگرگونیها در میهن ما به وجود آورد؟ آن دگرگونیها در چه جهتی بود؟ از ایران چه گرفت و به ایران چه داد؟ آیا ورود اسلام به ایران برای ایران موهبت بود یا فاجعه؟
3- ملل بسیاری به اسلام گرویدند و در خدمت این دین درآمدند و در راه نشر و بسط تعالیم آن کوشیدند و با تشریک مساعی با یکدیگر تمدنی عظیم و باشکوه به نام تمدن اسلامی به وجود آوردند. سهم ما ایرانیان در این خدمات چه بوده است؟ ایران چه مقامی از این جهت دارد؟ آیا مقام اول را حیازت کرده است یا خیر؟ بعلاوه انگیزه ایرانی در این خدمات بالا چه بوده است؟
از نظر ما سه پرسش بالا عمده ترین پرسشها در باب مسائل مشترک اسلام و ایران است.
نظر به اینکه غالبا کسانی که در مسائل مشترک اسلام و ایران قلمفرسایی کرده اند یا اطلاع کافی نداشته اند یا انگیزه ای غیر از تحقیق محرک آنها بوده است، این مسائل با همه ی زمینه ی روشنی که دارد درست طرح نشده است. ما هرچه بیشتر در این زمینه مطالعه کردیم بیشتر به این نکته برخوردیم که مسائل مشترک اسلام و ایران هم برای اسلام افتخارآمیز است، هم برای ایران. برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته ی خویش ساخته است و برای ایران به عنوان یک ملت که بحکم روح حقیقت خواه و بی تعصب فرهنگ دوست خود بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است.
ما و اسلام
به طوری که تاریخ شهادت می دهد، ما ایرانیان در طول زندگانی چندین هزارساله ی خود با اقوام و ملل گوناگون عالم، به اقتضای عوامل تاریخی، گاهی روابط دوستانه و گاهی روابط خصمانه داشته ایم. یک سلسله افکار و عقاید در اثر این روابط از دیگران به ما رسیده است، همچنانکه ما نیز به نوبه ی خود در افکار و عقاید دیگران تأثیر کرده ایم. هرجا که پای قومیت و ملیت دیگران به میان آمده مقاومت کرده و در ملیت دیگران هضم نشده ایم، و در عین اینکه به ملیت خود علاقه مند بوده ایم این علاقه مندی زیاد تعصب آمیز و کورکورانه نبوده و سبب کورباطنی ما نگشته است تا ما را از حقیقت دور نگاه دارد و قوه ی تمیز را از ما بگیرد و در ما عناد و دشمنی نسبت به حقایق به وجود آورد.
از ابتدای دوره ی هخامنشی که تمام ایران کنونی به اضافه ی قسمتهایی از کشورهای همسایه، تحت یک فرمان درآمد تقریباً دوهزار و پانصدسال می گذرد. از این بیست و پنج قرن، نزدیک چهارده قرن آن را، ما با اسلام به سر برده ایم و این دین در متن زندگی ما وارد و جزء زندگی ما بوده است، با آداب این دین کام اطفال خود را برداشته ایم، با آداب این دین زندگی کرده ایم، با آداب این دین خدای یگانه را پرستیده ایم، با آداب این دین مرده های خود را به خاک سپرده ایم. تاریخ ما، ادبیات ما، سیاست ما، قضاوت و دادگستری ما، فرهنگ و تمدن ما، شؤون اجتماعی ما، و بالاخره همه چیز ما با این دین توأم بوده است نیز به اعتراف همه ی مطلعین، ما در این مدت، خدمات ارزنده و فوق العاده و غیرقابل توصیفی به تمدن اسلامی نموده ایم و در ترقی و تعالی این دین و نشر آن در میان سایر مردم جهان از سایر ملل مسلمان –حتی خود اعراب- بیشتر کوشیده ایم. هیچ ملتی به اندازة ما در نشر و اشاعه و ترویج و تبلیغ این دین فعالیت نداشته است.
آغاز اسلام ایرانیان
طبق گواهی تاریخ، پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان پس از چند سالی که از هجرت گذشت نامه هایی به سران کشورهای جهان نوشتند و پیامبری خود را اعلام و آنها را بدین اسلام دعوت کردند. یکی از آن نامه ها نامه ای بود که به خسرو پرویز پادشاه ایران نوشتند و او را به اسلام دعوت کردند، ولی چنانکه همه شنیده ایم خسرو پرویز تنها کسی بود که نسبت به نامه ی آن حضرت اهانت کرد و آنرا درید.
این خود نشانه ی فسادی بود که در اخلاق دستگاه حکومتی ایران راه یافته بود، هیچ شخصیت دیگر از پادشاهان و حکام و امپراطوران چنین کاری نکرد، بعضی از آنان جواب نامه را با احترام و توأم با هدایایی فرستادند.
خسرو به پادشاه یمن که دست نشانده ی حکومت ایران بود دستور داد که درباره ی این مرد مدعی پیغمبری که به خود جرئت داده که به او نامه بنگارد و نام خود را قبل از نام او بنویسد تحقیق کند و عنداللزوم او را نزد خسرو بفرستد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
[1] - کتاب الطهاره، ص2.
[2] [2] - ر.ک: چهار مقاله در باره آزادی، آیزا برلین، ترجمه محمدعلی موحد.
[3] [3] - تحلیلی نوین از آزادی، موریس گرنستون، جلال الدین اعلم، ص13.
[4] [4] - رساله آزادی، جان استوارت میل، ترجمه جواد شیخ الاسلامی.
[5]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
استان اصفهان با مساحتی حدود 105937 کیلومتر مربع بین 30 درجه و 43 دقیقه تا 34 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی خط استوا و 49 درجه و 36 دقیقه تا 55 درجه و31 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد.
این استان که در مرکز ایران واقع شده است از شمال به استانهای مرکزی، قم و سمنان، ازجنوب به استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد، از شرق به استانهای لرستان و چهارمحال بختیاری محدود است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، این استان دارای 17 شهرستان، 60 شهر ، 37 بخش و 116 دهستان و مرکز آن اصفهان است.
جغرافیای تاریخی استان
در ادوار پیش، اصفهان نقش پلی را داشت که قسمتهای کم ارتفاع شرق فلات ایران را با سرزمین های کوهستانی غرب مرتبط می ساخت و برای اطراق سرمازدگان کوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هوای خشک شرق، محل مناسب و مطلوبی بود.از اصفهان قبل از اسلام، یعنی دوره حکومت مادها و دوره شاهنشاهی هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان اطلاعات زیادی در دست نیست و از آن دوره ها، آثار قابل توجهی بر جای نمانده است.
آنچه مسلم است، استقرار جلگه اصفهان درمیان بیابان ها و کوه های خشک مرکزی ایران از یک طرف و اهمیت و موقعیت ارتباطی خاص آن در مرکز فلات پهناور ایران از طرف دیگر، تاریخ و سابقه آن را به سابقه و قدمت کشور ایران مرتبط کرده است.پیش از برپایی پادشاهی مادها، اصفهان حد شرقی ممالکی بوده است که بابلی ها از آن اطلاع داشته اند و به احتمال قوی جزو ناحیه (انزان) یا (انشان) بوده است.
ویژگیهای فرهنگی
استان اصفهان از جمله مناطق تاریخی کشور است که مانند ستاره درخشانی بر تارک سرزمین کهنسال ایران می درخشد این استان تنوع قومی جالب توجهی دارد که فرهنگ پر بار ملی و مذهبی ایران عامل پیوند و یگانگی تمامی آنها از جمله بختیاری ها، ارمنی ها، زرتشتی ها و... شده است.
شهر اصفهان
از مراجعه به منابع موجود تاریخی چنین بر می آید که کلمه، اسپاران، بطلمیوس، سپاهان، پهلوی ، اصفهان عرب و اصفهان امروز لفظی قدیمی است و به احتمال قریب به یقین کلمه ای پهلوی است و ریشه قدیمی تر از پهلوی آن مکشوف نیست.
در عهد اشکانیان اصفهان مرکز و پایتخت یکی از ایالت های وسیعی بود که تحت فرمان ملوک اشکانی قرار داشت. در دوره ساسانیان، اصفهان محل سکونت و قلمرو و نفوذ، اسپوهران، یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی که مشاغل عمده و مناسب سلطنتی در اختیار داشتند، بود.
بعد از اسلام، اصفهان مانند دیگر شهرهای ایران تا اوایل قرن چهارم تحت سلطه اعراب بود و در زمان منصور خلیفه عباسی، مورد توجه قرار گرفت وبه حاکم این شهر دستور داده شد در عمران و آبادانی آن کوشا باشد.
در سال 319 هـ. ق مرداویج زیاری اصفهان را متصرف شد و آن را به پایتختی برگزید و جشن سده را هرچه باشکوه تر در این شهر برپا کرد. در سال 327 هـ. ق اصفهان به تصرف رکنالدوله دیلمی در آمد و آن را به پایتختی انتخاب کرد و اصفهان دوباره رونق خود را گرفت.
در سال 443 هـ. ق اصفهان به دست طغرل پادشاه سلجوقی فتح شد. در سال 639 هـ.ق تحت سلطه مغولها قرار گرفت.پس از بازگشت سپاه مغول شهر اصفهان مجدداُ رونق یافت. سقوط شهر اصفهان و انقراض سلسله صفویه پس از 6 ماه محاصره به دست محمود افغان، انجام گرفت.
با سقوط شهر اصفهان سلسله صفوی نیز منقرض شد و اصفهان دچار انحطاط شد. در دوران زندیه و قاجاریه پایتخت کشور به شیراز و تهران انتقال یافت در زمان قاجار پسر ناصرالدین شاه، ظلالسطان زمین و مصالح و آثار تاریخی شهر را به مردم می فروخت و می خواست به هرترتیبی که شده مخارج قشون خود را که از واحدهای بسیار قوی و منظم کشور بود، تاْمین کند.
از ویژگی های اقتصادی شهر اصفهان در دوره قاجار، درآمد ناچیز زمین و عدم امنیت ملاکین بود. در دوره پهلوی با توجه به شرایط تاریخی و جغرافیایی، شهر اصفهان موردتوجه قرار گرفت، دربازسازی آثار تاریخی آن کوشش هایی به عمل آمد و توسعه صنعتی شهر و منطقه آغاز شد.
اصفهان یکی از شهرهای بزرگ و سیاحتی ایران است
اِصْفَهانْ (پارسی میانه: اسپهان)[۴] شهری باستانی در مرکز ایران است.شهر اصفهان، مرکز استان اصفهان و نیز مرکز شهرستان اصفهان است، و در فرهنگ ایرانی به «نصف جهان» مشهور شدهاست. به لحاظ جمعیت بعد از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایران میباشد.[۴] این شهر طبق سرشماری نفوس و مسکن، در سال ۱۳۸۵، ۱٬۵۸۳٬۶۰۹ نفر جمعیت داشتهاست.[۱] اصفهان از دیرباز از مهمترین مراکز شهر نشینی در فلات ایران بودهاست. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آنها بعنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیدهاند.[۴]اصفهان در سال ۲۰۰۶ میلادی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد. [۳]این شهر در منطقهای نیمهکویری در مرکز ایران و در کنار رودخانهٔ زایندهرود قرار گرفته، و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران است. آب و هوای آن معتدل و دارای فصول منظم است.
پیشینه نام اصفهان
شهر اصفهان شهری آباد شده توسط مردمانی از جلفای آذربایجان است که از روزگاران کهن تا کنون به نامهای: صفاهان، صفویان، پارتاک، پارک، پاری، پاریتاکن، پرتیکان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بودهاست.[۵]
بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند بختیاری، فارس، خوزستان، سیستان و... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت میکردند، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمدهاست.[۶]این شهرنامهای کهنتری هم دارد که با نام کنونی آن، هیچگونه پیوندی ندارد، مانند: گابیان، گابیه، جی، گبی، گی، گابا.
تاریخ
در طول تاریخ به آسانی نمیتوان رد شهر اصفهان را بطور پیوسته دنبال نمود. هر چند اصفهان در مرکز فلات ایران قرار داشت. به علت آنکه در دوران پیش از اسلام گرانیگاه شاهنشاهیهای هخامنشی تا ساسانی، قلمرو غربی این شاهنشاهیها و به ویژه میانرودان بود، این شهر در کانون توجه این دودمانها قرار نداشت. در طول تاریخ تا دوران اسلامی میتوان در محل فعلی شهر اصفهان ردپای شهرهای مختلفی تحت نامهای مختلف، محلهای مختلف و حتی مردمان متفاوتی را پیگیری نمود.[۷] اصفهان کنونی در قدیم گابای (همان گی و جی بعدی) نام داشت و در آغاز مرکز قبیله پَرِتاکِن[۸] (که نام فریدن از آن بهجا مانده) بودهاست.[۹]
به نظر میآید نام اسپهان (به معنی جایگاه ارتش) از روزگار ساسانیان به بعد جایگزین نام گی شدهباشد. آنگونه که در سرگذشتنامهها آمده، سوارهنظام ساسانی به هنگام صلح در سبزهزارهای پیرامون اسپهان بهویژه در بخش غربی این شهر تا دامنههای کوهها و سرچشمهٔ زایندهرود استقرار مییافت.[۱۰] اسپهان از آنجا که ولیعهدنشین ساسانیان بود امتیازی نسبت به شهرهای ایران آن زمان بهدست آورد.[۱۱] در زمان ساسانیان گاه اسپهان و گاه ارمنستان ولیعهدنشین شاهنشاهی ایران بود ولی اسپهان این امتیاز دیگر را نیز داشت که نشیمنگاه و قلمرو نفوذ واسپوهران یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی صاحب نفوذ در پادشاهی نیز بود.[۱۲]
هر چند در دوران اسلامی منطقه جغرافیایی اطراف شهر نام اَسپاهان که نام تقسیم بندی حکومتی زمان ساسانیان بودهاست را حفظ کردهاست. در هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، این شهر مرکز گابیوها[۱۳] بودهاست و از آن تحت عنوان گابای یا تابای[۱۴] نام برده شدهاست.[۷] در سدههای آغازین اسلامی، منابع اسلامی از دو شهر در مکان فعلی شهر اصفهان نام میبرند؛ شهری بنام جَی در مکان فعلی محله جی و دیگری شهری در سه کیلومتری غرب جی با نام یهودیه که جمعیتی قابل توجه از یهودیان را در خود جای داده بود. [۷] عربها اسپهان را در سال ۲۳ هجری تصرف کردند و این شهر نیز مانند دیگر شهرهای ایران تا آغاز سدهٔ چهارم هجری زیر سلطهٔ اعراب قرار داشت. در زمان منصور خلیفهٔ عباسی در دهکدهٔ خشینان (احمدآباد امروزی) کاخی بزرگ بنا شد و بارویی به گرد شهر اصفهان کشیدهشد و خشینان به جوباره (یهودیه) پیوستهشد.[۱۵]
در سال ۳۱۹ ه.ق. مردآویج زیاری با سپاهش از گیلان، اصفهان را آزاد کرد و این شهر را به پایتختی برگزید و جشن سده را با شکوه بسیار در این شهر برپا کرد.[۱۶] در سال ۳۲۷ قمری این شهر به دست رکنالدوله دیلمی افتاد که وی نیز اصفهان را پایتخت خود قرار داد. پس از آن شهر اصفهان پیشرفت پیشین خود را بازیافت و کانون گرد هم آمدن دانشوران و سرایندگان شد.[۱۷]
در دوره سلجوقی این شهر به عنوان پایتخت سلجوقیان برگزیده شد. اوج شکوفایی اصفهان به زمان صفویان بر میگردد؛ هنگامی که شاه عباس کبیر پایتخت صفویه را از قزوین به این شهر منتقل نمود.[۷] ناصر خسرو در گذر از اصفهان در سال ۴۴۴ هجری قمری مصادف با ۴۳۲ خورشیدی این شهر را نیکوترین و جامعترین و آبادترین شهر سرزمین پارسیگویان نشرح داده است:
« از آن جا برفتیم هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمایه بود که به شهر اصفهان رسیدیم. از بصره تا اصفهان صد و هشتاد فرسنگ باشد. شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هرجا که ده گز چاره فرو برند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 176
اسلام ، یکی از ادیان توحیدی که از حدود 610 م به وسیلة حضرت محمد (ص) ، در مکه تبلیغ گردید و با گسترش سریع و چشمگیر ، در فاصله ای کمتر از نیم قرن ، دین غالب بر بخش وسیعی از آسیا و افریقا گشت . پیروان این دین مسلم یا مسلمان خوانده میشوند .
اسلام در لغت به معنای انقیاد و گردن نهادن به حکم است و در کاربرد دینی آن ، اشاره به تسلیم در برابر فرمان و حکم الهی است .
بنابر آیات قرآنی که اصیلترین منبع شناخت دین اسلام است ، این دین به هیچ روی میان پیامبران الهی جدایی قائل نیست ( بقره /2/ 136) ،بلکه در بیان قرآن ، همة پیامبران مبلغ دینی واحد با صورتهای گوناگون بوده اند که همان دین اسلام بوده ، و تعلیم مشترک آن تسلیم در برابر فرمان خداوند یکتاست . بر این پایه ، گاه در قرآن کریم ، از اسلام همان دین مشترک توحیدی یا به تعبیری دیگر « دین الله » اراده شده است که همة انبیاء مبلغ آنند و دینی جز آن نزد خداوند پذیرفته نیست ( نک :آل عمران / 3/ 19 ، 83 ، 85 : مائده / 5/ 44) و والاترین نمونة آن دینی است تکمیل کنندة ادیان پیشین الهی که حضرت محمد(ص) به تبلیغ آن مبعوث شده ، و در طول 23 سال به ادای این رسالت اهتمام نموده است ( نک : مائده / 5/ 3 ) .
رابطة انسان با دین الهی در واژگان قرآنی با تعابیری مختلف بیان شده است ، اما از اشارهای قرآنی ( حجرات /49/ 14) چنین بر میآید که اسلام آوردن ، مرحلهای آغازین در پذیرش دین الهی است و لزوماً با ایمانی راسخ در قلب همراه نیست . همین نکته موجب شده است تا در دیدگاه برخی صاحب نظران ، ایمان به عنوان مرتبهای افضل از اسلام شناخته شود و بحثی تحت عنوان ایمان و اسلام در علم کلام اسلامی پدیدار گردد.
در این مقاله ، اسلام و جلوه های فرهنگی و مدنی آن از دیدگاههای گوناگون بررسی شده که فهرست موضوعات آن بدین قرار است :
عنوان
I. ظهور اسلام
II . تعالیم و نهادهای اساسی اسلام
اصول اعتقادی
عبادات و آداب دینی
مناسبات و روابط اجتماعی در اسلام
III . سیر اندیشه های کلامی در تاریخ اسلام
اندیشه های کلامی در سدة نخست هجری
اندیشه های کلامی در سدههای 2 و 3 ق
اندیشه های کلامی در سدههای 4ـ6 ق
اندیشه کلامی در عصر پس از مغول
IV . سیر اندیشه های فقهی در تاریخ اسلام
اندیشه های فقهی در سدههای 2 و 3 ق
اندیشه های فقهی در سدههای 4ـ6 ق
اندیشه های فقهی در سدههای متاخر
V . تحول فلسفه و علوم در تمدن اسلامی
نگاهی به سیر فلسفه در جهان اسلام
علوم در جهان اسلام
VI . نفوذ فرهنگ اسلامی در اروپا
VII . تصوف و عرفان
VIII . تاثیر اسلام در ادبیات ملل مسلمان
تاثیر اسلام در ادبیات عرب
اسلام و ادبیات فارسی
تاثیر اسلام در ادبیات ترکی
IX . گسترش تاریخی اسلام
اسلام در شبه جزیرة عربستان
اسلام در ایران
اسلام در ماوراء النهر و ترکستان
اسلام در بینالنهرین
اسلام در مصر و شام
اسلام در شمال افریقا ، اندلس،سیسیلو کرت
اسلام در شرق افریقا و افریقای مرکزی
اسلام در آسیای صغیر و شبه جزیرة بالکان
اسلام در منطقة قفقاز
اسلام در منطقة ولگا وشمال دریای سیاه
اسلام در چین و آسیای جنوب شرقی
اسلام در شبه قارة هند
اسلام در غرب ( اروپای غربی و آمریکا )
I . ظهور اسلام
زندگی پیامبر اسلام ( ص) : زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است ؛ با اینهمه ، روایات بیشمار موجود در بیشتر جزئیات همداستان نیستند و به ویژه آگاهیهای ما در باب زندگی آن بزرگوار ، پیش از بعثت ، به تفصیل شرح سیرة ایشان پس از بعثت نیست . به هر حال ، آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار ، بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه ، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آمادة گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد نهد که اینک یکی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود .
تولد تا بعثت : تولد حضرت محمد ( ص) بنابر بسیاری از روایات در 17 ربیع الاول عامالفیل ( 570 م ) ، یا به روایتی 12 همان ماه در تقویم عربی روی داد . پدر پیامبر(ص)، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیلة بزرگ قریش بودند ؛ قبیلهای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند . عبدالله ، پدر پیامبر (ص) اندکی پیش از تولد فرزندش برای تجارت با کاروانی به شام رفت و در بازگشت بیمار شد و درگذشت . بنابر رسمی که در مکه رایج بود ، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد . وی 6 ساله بود که همراه مادر برای دیدار خویشان به یثرب ( مدینه ) رفت، اما آمنه نیز در بازگشت ، بیمار شد و درگذشت و او را در ابواء ـ نزدیک مدینه ـ به خاک سپردند. محمد ( ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت ، اما او نیز در 8سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد ( ص) بر عهدة عمویش ابوطالب گذارده شد. ابوطالب در سرپرستی برادرزاده اش کوششی بلیغ می کرد . در سفری تجارتی به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر ، راهبی بَحیرا نام ، نشانه های پیامبری را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت. از وقایع مهم پیش از ازدواج پیامبر ( ص ) ، شرکت در پیمانی به نام « حلف الفضول » است که در آن جمعی از مکیان تعهد کردند « از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را بستانند » . پیمانی که پیامبر (ص) بعدها نیز آن را میستود و میفرمود اگر بار دیگر او را به چنان پیمانی باز خوانند ، به آن میپیوندد.
شهرت محمد (ص) به راستگویی و رستکاری چنان زبانزد همگان شده بود که « امین » لقب گرفت و همین صداقت و درستی توجه خدیجه دختر خویلد را جلب کرد و او را با سرمایة خویش برای تجارت به شام فرستاد ؛ سپس چنان شیفتة درستکاری « محمد امین» شد که خود برای ازدواج با وی گام پیش نهاد ، در حالی که بنابر مشهور ، دستکم 15 سالی از او بزرگتر بود . خدیجه برای محمد ( ص ) همسری فداکار بود و تا زمانی که حیات داشت ، پیامبر همسر دیگری برنگزید . او برای پیامبر ( ص ) فرزندانی آورد که پسران همگی در کودکی در گذشتند و در میان دختران ، از همه نامدارتر ، حضرت فاطمه( ع) است . از جزئیات این دوره از زندگی پیامبر ( ص) تا زمان بعثت آگاهی چندانی در دست نیست ؛ جز آنکه می دانیم نزد مردمان به عنوان فردی اهل تأمل و تفکر شناخته شده ، و از خوی و رفتارهای ناپسند قوم خود سخت ناخشنود بود . از آداب و رسوم زشت آنان چشمگیرتر از همه بت پرستی بود و پیامبر (ص) از آن روی بر میتافت . محمد (ص) اندکی پیش از بعثت ، دیر زمانی را به تنهایی در غار حرا، در کوهی نزدیک مکه به سر میبرد و زمان را به خاموشی و اندیشه میگذرانید.
از بعثت تا هجرت : گفتهاند نخستین نشانههای بعثت پیامبر (ص) به هنگام 40 سالگی او ، رؤیاهای صادقه بوده است، اما آنچه در سیره به عنوان آغاز بعثت شهرت یافته ، شبی در ماه رمضان ، یا ماه رجب است که فرشتة وحی در غار حرا بر پیامبر (ص) ظاهر شد و بر او نخستین آیات سورة علق را برخواند . بنابر روایات ، پیامبر (ص) به شتاب به خانه بازگشت و خواست که او را هر چه زودتر بپوشانند. گویا برای مدتی در نزول وحی وقفهای ایجاد شد و همین امر پیامبر(ص ) را غمناک ساخته بود ، ولی اندکی بعد فرشتة وحی باز آمد و آن حضرت را مامور هدایت قوم خود و اصلاح جامعه از فسادهای دینی و اخلاقی و پاک گردانیدن خانة خدا از بتان ، و دلهای آدمیان از خدایان دروغین کرد .
پیامبر (ص) دعوت به توحید را نخست از خانوادة خود آغاز کرد و اول کسی که به او ایمان آورد ، همسرش خدیجه ، و از مردان ، پسر عمویش علی بن ابی طالب ( ع) بود که در آن هنگام سرپرستی او را پیامبر (ص) بر عهده داشت. در منابع فرق گوناگون اسلامی، از برخی دیگر همچون ابوبکر و زیدبن حارثه ، به عنوان نخستین گروندگان به اسلام نام برده اند، اما باید در نظر داشت که این موضوع برای مسلمانان در گرایشهای مذهبی گوناگون پیوسته افتخاری بود و بعدها به زمینه ای برای منازعات کلامی میان آنان تبدیل شد . هر چند دعوت آغازین بسیار محدود بود ، ولی شمار مسلمانان رو به