انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد درباره ی جدول تناوبی 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

درباره ی جدول تناوبی

جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .

 

مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال ۱۸۶۹م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند .

مندلیف در سال ۱۸۶۹ بر پایه ی قانون تناوب جدولی از ۶۳عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۱م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در ۸ ستون و۱۲سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد.

● شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر :

▪ روابط همسایگی:

دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد.

▪ وسواس وی:

او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد.

▪ واحدهای خالی:

در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد.

▪ استقبال از ساکنان بعدی:

مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال ۱۸۶۹ تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود

▪ ساخت واحد مسکونی هشتم:

مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال ۱۸۹۴ گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل ۱۹۰۸ م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها ۰ در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند.

▪ اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :

جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد.

● مجتمع نیمه تمام:

جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از :

۱) جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد.

۲) در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد.

۳) کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها .



خرید و دانلود تحقیق در مورد درباره ی جدول تناوبی 10ص


تحقیق در مورد درباره شاعر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

درباره شاعر

سلمان هراتی در فصل تولد گلها یعنی 1 فروردین 1338 در « تنکابن» یکی از شهرهای شمال ایران متولد شد . این شاعر شمالی از همان ابتدا با حرکتی معقول و متناسب درسرایش شعر، خود را به جامعه ادبی معرفی کرد . حضور سبزی پاک جنگلهای شمال و آبی دریای خزر از تصویرهای جدایی ناپذیر اشعار اوست .وی در جوانی در سال 1365 در نهم آبان و در حادثه تصادف در جاده های شمال ایران جان به جان آفرین تسلیم کرد و در زادگاهش تنکابن به خاک سپرده شد . آثار منتشر شده از سلمان هراتی بدین شرح است :1- از این ستاره تا آن ستاره ( شعر برای کودکان ) ، 1367 ، ناشر: حوزه هنری.2- دری به خانه ی خورشید ( مجوعه شعر) ، 1367، ناشر: سروش. 3- از آسمان سبز ( مجموعه شعر )، 1368، ناشر : حوزه هنری. 4- گزیده ادبیات معاصر 2 ( مجموعه شعر)، 1378، ناشر: نیستان.5- مجموعه کامل شعرهای سلمان هراتی، 1380 ، ناشر : انجمن شاعران ایران.

 

سلمان هراتی

 

 

 

 

 

من هم می میرماما نه مثل غلامعلیکه از درخت به زیر افتادپس گاوان از گرسنگی ماغ کشیدندوبا غیظ ساقه های خشک را جویدندچه کسی برای گاوها علوفه می ریزد؟من هم می میرماما نه مثل گل بانوکه سر زایمان مردپس صغرا مادر برادر کوچکش شدو مدرسه نرفتچه کسی جاجیم می بافد؟من هم می میرماما نه مثل حیدر که از کوه پرت شدپس گرگ ها جشن گرفتندو خدیجه بقچه های گلدوزی شده را در ته صندوق ها پنهان کرد چه کسی اسبهای وحشی را رام می کند؟من هم می میرماما نه مثل فاطمهاز سرما خوردگیپس مادرش کتری پر سیاوشان را در رودخانه شستچه کسی گندم ها را به خرمن جا می آورد؟من هم می میرماما نه مثل غلامحسیناز مارگزیدگیپس پدرش به دره ها و رود خانه های بی پلنگاه کرد و گریستچه کسی آغل گوسفندان را پاک می کند؟من هم می میرماما در خیابانی شلوغدربرابر بی تفاوتی چشمهای تماشازیر چرخ های بی رحم ماشینماشین یک پزشک عصبانیوقتی که از بیمارستان بر می گرددپس دو روز بعددر ستون تسلیت روزنامهزیر یک عکس 6در 4 خواهند نوشتای آنکه رفته ای...چه کسی سطل های زباله را پر می کند؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد درباره شاعر


مقاله مقاله انگلیسی درباره پاکستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

EDUCATION

Pakistan Table of Contents

At independence, Pakistan had a poorly educated population and few schools or universities. Although the education system has expanded greatly since then, debate continues about the curriculum, and, except in a few elite institutions, quality remained a crucial concern of educators in the early 1990s.

Adult literacy is low, but improving. In 1992 more than 36 percent of adults over fifteen were literate, compared with 21 percent in 1970. The rate of improvement is highlighted by the 50 percent literacy achieved among those aged fifteen to nineteen in 1990. School enrollment also increased, from 19 percent of those aged six to twenty-three in 1980 to 24 percent in 1990. However, by 1992 the population over twenty-five had a mean of only 1.9 years of schooling. This fact explains the minimal criteria for being considered literate: having the ability to both read and write (with understanding) a short, simple statement on everyday life.

Relatively limited resources have been allocated to education, although there has been improvement in recent decades. In 1960 public expenditure on education was only 1.1 percent of the gross national product (GNP); by 1990 the figure had risen to 3.4 percent. This amount compared poorly with the 33.9 percent being spent on defense in 1993. In 1990 Pakistan was tied for fourth place in the world in its ratio of military expenditures to health and education expenditures. Although the government enlisted the assistance of various international donors in the education efforts outlined in its Seventh Five-Year Plan (1988-93), the results did not measure up to expectations.

Structure of the System

Education is organized into five levels: primary (grades one through five); middle (grades six through eight); high (grades nine and ten, culminating in matriculation); intermediate (grades eleven and twelve, leading to an F.A. diploma in arts or F.S. science; and university programs leading to undergraduate and advanced degrees. Preparatory classes (kachi, or nursery) were formally incorporated into the system in 1988 with the Seventh Five-Year Plan.

Academic and technical education institutions are the responsibility of the federal Ministry of Education, which coordinates instruction through the intermediate level. Above that level, a designated university in each province is responsible for coordination of instruction and examinations. In certain cases, a different ministry may oversee specialized programs. Universities enjoy limited autonomy; their finances are overseen by a University Grants Commission, as in Britain.

Teacher-training workshops are overseen by the respective provincial education ministries in order to improve teaching skills. However, incentives are severely lacking, and, perhaps because of the shortage of financial support to education, few teachers participate. Rates of absenteeism among teachers are high in general, inducing support for community-coordinated efforts promoted in the Eighth Five-Year Plan (1993-98).

In 1991 there were 87,545 primary schools, 189,200 primary school teachers, and 7,768,000 students enrolled at the primary level, with a student-to-teacher ratio of forty-one to one. Just over one-third of all children of primary school age were enrolled in a school in 1989. There were 11,978 secondary schools, 154,802 secondary school teachers, and 2,995,000 students enrolled at the secondary level, with a student-to- teacher ratio of nineteen to one.

Primary school dropout rates remained fairly consistent in the 1970s and 1980s, at just over 50 percent for boys and 60 percent for girls. The middle school dropout rates for boys and girls rose from 22 percent in 1976 to about 33 percent in 1983. However, a noticeable shift occurred in the beginning of the 1980s regarding the postprimary dropout rate: whereas boys and girls had relatively equal rates (14 percent) in 1975, by 1979-- just as Zia initiated his government's Islamization program--the dropout rate for boys was 25 percent while for girls it was only 16 percent. By 1993 this trend had dramatically reversed, and boys had a dropout rate of only 7 percent compared with the girls' rate of 15 percent.

The Seventh Five-Year Plan envisioned that every child five years and above would have access to either a primary school or a comparable, but less comprehensive, mosque school. However, because of financial constraints, this goal was not achieved.

In drafting the Eighth Five-Year Plan in 1992, the government therefore reiterated the need to mobilize a large share of national resources to finance education. To improve access to schools, especially at the primary level, the government sought to decentralize and democratize the design and implemention of its education strategy. To give parents a greater voice in running schools, it planned to transfer control of primary and secondary schools to NGOs. The government also intended to gradually make all high schools, colleges, and universities autonomous, although no schedule was specified for achieving this ambitious goal.



خرید و دانلود مقاله مقاله انگلیسی درباره پاکستان


مقاله جرم شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

حتی یک کتاب درسی درباره آسیب های اجتماعی نداریمدر همایش علمی اسلام و آسیب های اجتماعی عنوان شد؛

    اعتماد ملی: برگزاری همایش اسلام و آسیب های اجتماعی با حضور مسوولان نظامی، قانونگذاری و اجرایی کشور و اظهارنظرهایی که در حوزه آسیب های اجتماعی صورت گرفت، مسوولیت دشواری به عهده نهادهای فعال در این حوزه گذاشته است. این همایش با برگزاری 9 کارگروه، 9 آسیب را مورد نقد و بررسی قرار می دهد و قرار است نتایج آن همراه با 9 جلد و راه اندازی سایت آسیب های اجتماعی معرفی شود.     گلزاری، دبیر همایش علمی اسلام و آسیب های اجتماعی، در این همایش که صبح امروز در محل تالار وزارت کشور برگزار شد، گفت: در سال های پس از انقلاب، توجه به آسیب ها کم نبوده، اما در عرصه های دانشگاهی، اجتماعی و اسلامی به صورت مستقل، جداگانه و کلی به این موضوع توجه نشده است. به طوری که در حال حاضر، دانشجویان آگاهی لازم را در مورد برخورد با آسیب هایی همچون فرار از خانه و اعتیاد ندارند. همچنین هنوز یک کتاب ساده درسی در سطح دانشگاهی و آموزش و پرورش در مورد آسیب های اجتماعی که هزینه های بسیاری برای پیشگیری و کنترل آن صرف می شود، نداریم.     او با بیان اینکه در شرایط کنونی با آسیب های مختلفی روبه رو هستیم، تاکید کرد: آسیب اجتماعی، بیماری روانی ساده ای نیست، بلکه شعاعی فراتر از بیماری روانی دارد و از محدوده فرد و خانواده فراتر می رود.     دبیر همایش علمی اسلام و آسیب های اجتماعی افزود: آسیب اجتماعی، خاصیت جرم زایی دارد، به همین دلیل، هنجارهای اجتماعی و قانونی را زیر پا می گذارد. همچنین با همراه شدن با سایر آسیب ها، شبکه ای از آسیب های اجتماعی را پدید می آورد.     افرادی که با آرامش روانی جامعه بازی می کنند مفسد فی الارض اند    علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز با حضور در این همایش به مسوولان سازمان بهزیستی توصیه کرد که ظرفیت های نظام را با راه حل دادن برای رفع آسیب های اجتماعی حساس کنند.     او گفت: جوامعی که بخواهند نام توسعه یافته بر خود بگذارند باید برای آسیب های اجتماعی راه حل مدون داشته باشند تا آرامش روانی برای جامعه به وجود آورند و اگر کسی در حوادث طبیعی دچار آسیبی شد، اضطراب مضاعفی پیدا نکند.     لاریجانی افزود: حکومت خوب آن است که فرمول های حکومتی مرغوب داشته باشد، مخصوصا در شرایط عصر امروز که با آسیب های پیچیده ای مواجه هستیم.     رئیس مجلس در ادامه با بیان اینکه شرایط امروز یک مواهب و یک دردسرهای اجتماعی دارد، خاطر نشان کرد: در این گونه امور نمی توان اقتباسی عمل کرد و در برخی امور می توان تقلید کرد، اما برای آسیب های اجتماعی نمی توان از روش های دیگران الگوبرداری کرد و راه علاجی برای مشکلات پیدا نماییم، در حال حاضر با وضع نسبتا وسیعی از آسیب ها مواجه هستیم که شرایط و عصر و زمان آنها را اقتضا می کند.     لاریجانی در ادامه با بیان اینکه در بسیاری از پدیده هایی که در چرخه شرایط کشور به وجود می آید، برگشتن به ریشه ها و عوامل مهم است، با تاکید بر این نکته که این موضوع تنها از عهده سازمان بهزیستی بر نمی آید و ستادی تخصصی باید به آن کمک کند، متذکر شد: اگر شرایط اقتصادی به گونه ای است که برخی آسیب های اجتماعی را به وجود می آورد، بخش های دیگر کشور از جمله دستگاه های تبلیغاتی و اقتصادی هم باید برای رفع این آسیب کمک کنند.     رئیس قوه مقننه با تاکید بر اینکه رفع آسیب های اجتماعی بر دوش کل کشور است، دیده بانی، رصد و پیدا کردن راه حل را وظیفه سازمان بهزیستی ذکر کرد.     او تاکید کرد: شما مسوولان سازمان بهزیستی باید بتوانید به کل حاکمیت بفهمانید که در این موضوع با شما مشارکت کنند که البته این کار راحتی نیست، باید ساز و کار آن را پیدا کنیم و از وجوه تصمیم گیر کشور کمک بگیریم.     لاریجانی در ادامه با اشاره به سهم طلاق در آسیب های اجتماعی، با بیان اینکه این موضوع وجوه اقتصادی دارد و ممکن است به اعتیاد نیز مربوط باشد، خاطرنشان کرد: باید بخش های کشور را نسبت به حل این موضوع حساس کرد.     لاریجانی گفت: اینکه که شما هر از گاهی فریاد بکشید، کافی نیست. شما باید از ظرفیت نخبگان در شعب مختلف استفاده کنید. من نمی گویم دنبال این باشید که بودجه زیادی بگیرید، بسیاری از کارها با بودجه حل نمی شود، بلکه شما باید ظرفیت های نظام را با راه حل دادن برای رفع آسیب حساس کنید. کشور نیز باید پذیرش این بار را قبول کند.     رئیس مجلس با بیان اینکه چند روز قبل عده ای از نمایندگان طرحی را برای برخورد با این افراد شرور آماده کردند، خاطرنشان کرد: نباید بنشینیم و ببینیم عده ای کارها و شرارت هایی انجام دهند، بعدا چند سال زندان بروند یا وثیقه ای پرداخت کنند.     رئیس مجلس خطاب به مسوولان سازمان بهزیستی با تاکید بر اینکه افرادی که با آرامش روانی جامعه بازی می کنند مفسد فی الارض هستند و به اجتماع ظلم می کنند، گفت: شما نباید در مقابل این افراد کم بیاورید، با این افراد شرور برخورد کنید، باید با ریشه ها و عوامل مبارزه کنید و تنها صیانت و حمایت از افراد آسیب پذیر کافی نیست

منبع :دانش نامه رشد



خرید و دانلود مقاله جرم شناسی


مقاله چند روایت معتبر درباره عشق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

چند روایت معتبر درباره عشق

گفتی دوستت دارم و رفتی.من حیرت کردم. از دور سایه هایی غریب می آمد از جنس دل تنگی و اندوه و غربت و تنهایی و شاید عشق.با خودم گفتم هرگز دوستت نخواهم داشت. گفتم عشق را نمی خواهم . ترسیدم و گریختم. رفتم تا پایان هر چه که بود و گم شدم. و این ها پیش از قصه ی لبخند تو بود. جای خلوتی بود. وسط نیستی . گفتی:«هستم .» نگریستم ،اما چیزی نبود. گفتم:«نیستی.» باز گفتی: «هستم .» بر خود لرزیدم و در دل گفتم نه ، نیستی. این جا جز من کسی نیست. بعد انگار گرما تو در دلم ریخت.من داغ شدم، گر گرفتم تا گیج شدم.بعد لبخند زدی ومن تسلیم شدم .گفتم :«هستی !توهستی !» این من هستم که نیستم . گفتی:«غلطی .»واین هنوزپیش از قصه ی دست های توبود . وقتی رفتی اندوه ماند واندوه .ازپاره ابرهای هجر با ران شوق می بارید واین تکه گوشت افتاده در قفس قفسه سینه ام را آتش می زد. ومن ذوب میشد م وپروانه ها نه، فرشته هاحیرت می کردند واین وقتی بود که هنوز دست هات انگشتان ام را نبوییده بودند. یک شب که ماه بدر بود وچشم هاش را گشوده بود تا با اشتیاق به هر چه که دل اش می خوا هد خیره شود، تو شرم نکردی و ناگهان انگشتان دست هایت هجوم آوردی تا دست هام را فتح کردی. انگشتانت به شانه ام تکیه زدند و در آغوش آن ها غنودند. تو ترانه های عاشقانه می سرودی، من اما همه ترس شده بودم. چیزی درونم فریاد می کشید.چیزی شعله ور می شد. شراره های عشق می سوزاند و خاکستر می کردو همه از انگشتان تو بود. من نیست شده بودم. گفتی:« حال چه گونه است ؟» گفتم:« تو همچنان غلطی.» و این هنوز پیش از قصه ی نگاه تو بود. فرشته ای پر کشید تا نزدیک تر آید و در شهود با ماه انباز شود.من به خاک افتادم. ناخن هام را با انگشتانت فشردی و لبخند پاشیدی. گفتی: «برخیز!» گفتم :« نتوانم.» بعد ناگهان چشم هات تابیدند و من تاب از کف دادم. مرا طاقت نگریستن نبود اما توان گریستن بود.بعد تو اشک هام را از گونه هام ستودی . فرشته پیش تر آمده بود. من گویی در چیزی فرو می رفتم. گفتم این چیست: «این چیست؟ » گفتی: «اندوه!اندوه!» بعد فروتر رفتم. بعد تو دست بر سرم نهادی و مرا در اندوه غرقه کردی. فرشته ار حسادت لرزید و بال هاش از التهاب عشق نبود. فرشته ای نبود. هرچه بود تو بودی. بعد تو لبخند زدی و گفتی :«چنین کنند عاشقان.» 1 و هرچه فکر می کنی نمی توانی بفهمی چه طور شروع شده بود. حتی نمی دانی تو شروع کرده بودی یا او. و اصلا چه اهمیتی دارد که چه کسی شروع کرده بود؟ تنها چیزی که لابه لای تصاویرمبهم وآشفته ی ذهنت به خاطر می آوری این است که وسط حل مساله ای در باره ی سقوط آزاد اجسام بود که چشمت به او افتاده بود و حس مبهم و شیرینی در تک تک سلول هات نوسان کرده بود و احساس کرده بودی گویا از حضور دخترک در کلاس خشنودی . همین. تدریس در سه دبیرستان دولتی،کلاس های کنکور و داشتن شاگردان خصوصی زندگی ات را آن قدر شلوغ کرده است که فرصتی برای عشق نداری. یک شنبه ی بعد می روی و تخته سیاه را از فرمول های قوانین حرکت شتاب دار پر می کنی و با خودت کلنجار می روی که چشمت به دخترک نیفتد. گاهی وسط درس دادن حس می کنی یکی از صندلی های کلاس از بقیه روشن تر است. پس بی اختیار به سمت روشنایی می چرخی و نگاهت به دخترک می افتد که مثل باران ملایمی بر سطح روحت می بارد و کلافه ات می کند. گچ را لبه ی تخته سیاه می گذاری و به بهانه ی قدم زدن بین ردیف های صندلی های کلاس بالای سر دخترک می روی.سرش را روی دفترچه اش خم کرده و در قاب مربع آبی رنگی می نویسد: هر گاه جسمی تحت تاثیر نیروی ثابتی واقع شود و شتاب بگیرد این شتاب با نیرو رابطه ی مستقیم و با جرم نسبت عکس دارد .بعد نگاهت به بالای دفترچه می افتد و دلت انگار آشوب می شود:کیمیا طلوع. 2 فاصله بین یکشنبه دوم دوم و یک شنبه سوم برای تو از هفت روز بیشتر طول می کشد و از این که هفته برای تو بیش از معمول کش آمده خودت را سرزنش می کنی . نگاهت را در کلاس می گردانی تا نقطه ی روشن را پیدا کنی.وقتی ازوجود کیمیا مطمئن می شوی ، خیالت آسوده می شود و از این که حضور دخترک خیالت را آسوده می کند از خودت متنفر می شوی.بعد طوری رو به شاگردان می ایستی که کیمیا را نبینی. درس را که شروع می کنی با اشتیاق بیش تری حرف می زنی. چیزی در اعماق جانت می جوشد و حس غریبی به تو مب گوید کع این کلاس با کلاس های دیگر تفاوت کوچکی دارد. تفاوت کوچکی که رفته رفته بزرگ و بزرگ تر می شود، آن قدر بزرگ که دیگر کتمانش از عهده ی تو بر نمی آید. آن قدر بزرگ که توی کلاس هم جا نمی گیرد و باید برای آن فکری بکنی. یک شنبه سوم را به بحث درباره انبساط فلزات در اثر حرارت می گذرانی. درس تمام می شود و دانش آموزان به سرعت صندلی ها را خالی می کنند. کیمیا نگاه کوتاهی به تو می اندازد و با شتاب بیرون می رود. تو هنوز پشت میزت نشسته ای و دست هات را ستون کرده ای و شقیقه ها ت را با کف دست هات می فشری و اتگار تخته سیاه پر از فرمول های انبساط فلزات به تو دهن کجی م یکند و تو فقط محو یکی از صندلی های خالی شده ای و به یک شنبه ی آینده فکر می کنی و منتظرش می مانی و کسی نمی داند. 3 صبح یک شنبه ی چهارم از آپارتمانت کهدر طبقه ی نوزدهم یک آسمان خراش سی و یک طبقه است،به شهر خیره می شوی و فکر می کنی که هیچ چیز نمی تواند مثل یک شنبه با معنا باشد. که بین ساعت ده تا دوازده صبح روز یک شنبه چیزی وجود دارد که بقیه ی روزها و ساعت های هفته از آن تهی اند. که بین تمام روزهای هفته ، یک شنبه مثل نور می درخشد. که صد ها یک شنبه –یکی از یکی تاریک تر و پوچ تر- آمده اند و رفته اند اما هیچ کدام مثل این یک شنبه ی آخری برای تو براق و تمیز و روشن نبوده اند. از پنجره به پایین نگاه می کنی و انبوه جمعیت را می بینی که مثل مورچه هایی که گرد سوسکی جمع شده باشند، در هم می لولند. از این فکر که هیچ کدام از آن ها نمی توانند مثل تو یک شنبه را ادراک کنند،پوزخند می زنی و دلت می خواهد تکنولوژی می توانست ابزاری بسازد که به کمک آن بتوان طعم بو و رنگ و جنس لطافت و زیبایی یک شنبه را مثل ابعاد یک تکه سنگ اندازه گرفت. یک شنبه برای تو مثل قطعه ای از بهشت می ماند که هفته ای یک بار از آسمان، از دورترین کهکشان ها به زمین هبوط می کند و دو ساعت توقف می کندتاتو او را سیر تماشاکنی و باز به بهشت برگردد. یک شنبه ی دیگر برای تو مثل یک تکه سنگ هم فضا را اشغال می کند وهم وزن دارد . به مدرسه که می رسی مدیر مدرسه برای تو توضیح می دهد که به خاطر تعمیر کلاس،شاگردانت را به کلاسی در طبقه ی دوم برده است.کلاس جدید کوچک تر است. داخل که می شوی حس می کنی نه تنها کلاس بیش از حد شلوغ است که مطلقا روشن نیست. نگاهت را در کلاس می گردنی تا از حضور کیمیا مطمئن شوی.ترکیب کلاس به هم ریخته است و تو او را در جای همیشگی پیدانمی کنی. پس بار دیگر با مکث بیشتری در کلاس خیره می شوی تا صندلی روشن را پیدا کنی اما همه در نظرت تاریکند و دخترک در کلاس نیست. ناگهان کلاس در مقابلت خالی و بی معنامی شود.پوچ و نا مفهوم . درست مثل



خرید و دانلود مقاله چند روایت معتبر درباره عشق