لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
کیفرهاى دنیوى گناهدر قرآن، دهها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده و در اینجا به ذکر چند نمونه مىپردازیم:«فَاَنزلنا عَلى الّذینَ ظلموا رِجزاً مِنَ السّماءِ بِما کانوا یَفسقُون» (403) «بر ستمگران بخاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.»«یرید اللّه اَن یُصیبَهم بِبَعض ذُنُوبهم» (404) «خدا مىخواهد آنان را به پارهاى از گناهانشان مجازات کند.»«...فَاهلَکناهُم بِذُنوبِهم» (405) «آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم.»«فاَخذناهُم بِما کانُوا یَکسِبون» (406) «آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»«فَتِلکَ بُیوتَهم خاوِیةً بِما ظَلموا» (407)
«این خانههاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده است.»== «ممّا خطیئاتِهم اُغرِقُوا» (408) «آنها به خاطر گناهانشان غرق شدند.»«فَدَمدَم عَلیهِم رَبّهم بِذَنبِهم فَسوّاها» (409) «آنها (قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان درهم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح کرد.»«اِنّ اللّه لایُغَیّرُ ما بقَوم حتّى یُغَیّروا ما بِاَنفُسهم» (410) «خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتى را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.»«کلاّ بَلْ رانَ على قُلوبِهم ما کانوا یَکسِبون» (411) «چنین نیست که آنها مىپندارند، بلکه اعمالشان همانند زنگارى بر دلهایشان نشسته است.»«و ما اَصابَکم مِن مُصیبَة فَبِما کَسبتْ اَیدیکُم و یَعفُوا عن کثیر» (412) «و هر گرفتارى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىکند.»جالب اینکه حضرت على علیه السلام به نقل از رسول خداصلى الله علیه وآله مىفرماید:«خیر آیة فى کتاب الله هذه الایة»
«بهترین آیه خدا در قرآن همین آیه است.»سپس فرمود:«یا على! ما من خدش عود و لانکبة قدم الا بذنب» (413) «اى على! هر خراشى که از چوبى به انسان مىرسد و هر لغزش قدمى بر اثر گناهى است که از او سرزده است.»کیفرهاى اُخروى گناه«و مَن جاءَ بِالسَّیّئة فَکُبّت وُجوههُم فى النّارِ هَل تُجزَون الاّ ما کُنتُم تَعمَلون» (414) «آنانکه اعمال بدى انجام دهند، به رو در آتش افکنده مىشوند، آیا جزایى جز آنچه عمل مىکردید خواهید داشت.»«و مَن یَعصِ اللّه و رَسُوله فَاِنّ لَه نار جَهنّم خالِدینَ فِیها اَبداً» (415) «و هر کس نافرنانى خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مىمانند.»«یَودُّ الُمجرم لو یَفتَدى من عَذابِ یومئِذ بِبَنیه و صاحِبَته و اَخیه و فَصیلَتِه الَّتى تؤْویه و مَن فى الاَرضِ جَمیعاً ثُمّ یُنجیه کلاّ انّها لَظّى نَزّاعَة لِلشَّوى» (416) «گنهکار دوست مىدارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند و (نیز) همسر
و برادرش را و قبیلهاش را که همیشه از او حمایت مىکردند و تمام مردم روى زمین را تا مایهى نجاتش شود. اما هرگز چنین نیست، شعلههاى سوزان آتش است که دست و پا و پوست سر را مىکند و مىبرد.»«تَلفَحُ وُجوهَهم النّار و هم فیها کالِحُون» (417) «شعلههاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورت آنها نواخته مىشود و آنها در دوزخ چهرهاى درهم کشیده دارند.»احباط و پوچ شدن اعمال نیکیکى از پىآمدهاى گناه این است که موجب پوچى و بىخاصیت شدن کارهاى نیک مىشود، یعنى گنهکار اگر کار خیرى انجام دهد، بىنتیجه و بىپاداش مىگردد.در قرآن 16 بار سخن از «حبط عمل» به میان آمده است که از مجموع آنها چنین نتیجه مىگیریم گناهان بزرگى همچون: کفر، شرک، تکذیب آیات الهى و انکار معاد، ارتداد، مخالفت با پیامبران موجب حبط است.در دنیا نیز اگر کسى سنگى را از وسط جادهاى کنار ببرد تا رهگذرى از آن، آسیب نبیند، این کار او را نیک مىشمرند، ولى اگر همین شخص در چند قدمى آن سنگ، جادهاى را خراب کرده و مانع عبور و مرور شود، در این صورت - ارتکاب گناه بزرگ و خراب کردن جاده - انجام
کار نیک - سنگ برداشتن از جاده - را خنثى مىنماید.بنابراین گناهان بزرگ موجب بىاثر شدن اعمال نیک و پوچ شدن آنها مىشوند، چنانکه تکبر و سرکشى ابلیس از فرمان خدا در مورد سجده کردن آدم موجب پوچى شش هزار سال عبادت او گردید. (418) روى این اساس باید توجه داشت که آدم گنهکار نمىتواند به کارهاى نیکش دل ببندد زیرا چه بسا گناهان او ثواب کارهاى نیک او را از بین ببرند.آثار گناه در روح و روانتکرار گناه و مداومت آن موجب تیرگى و واژگونى قلب و مسخ انسان از حالت انسانیت به حالت درندهخویى و حیوان صفتى مىگردد، و نیز باعث گناهان بزرگتر مىشود.به عنوان مثال: گنهکارى که براى اولین بار لب به شراب مىزند، چون مسلمان است، آشامیدن چند قطره از شراب براى او بسیار سخت است، ولى بار دوم کمى آسان مىشود و وقتى زیاد تکرار شد، آشامیدن چند لیوان از آن براى او از آب خوردن آسانتر مىگردد.آرى! تداوم گناه حتى گناهان بزرگ را براى انسان آسان مىگرداند.در قرآن آیات متعددى در این رابطه وجود دارد، از جمله:«ثمَّ کانَ عاقِبةُ الَّذینَ اَساؤا السُوأى اَنْ کَذَّبوا بِآیاتِ اللّه و کانوا بها
یَستَهزِءُون» (419) «سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند.»در تاریخ بسیار دیده شده که افرادى بر اثر تداوم گناه و طغیان کارشان به کفر و انکار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است، اینها از آثار شوم گناه است که دامنگیر گنهکار مىگردد، چنانکه مداومت بر کارهاى نیک و عبادات، موجب صفاى دل و نورانیت بیشتر روح و جان مىشود. در این باره به روایات زیر توجه کنید:امام صادق علیه السلام فرمودند، پدرم مىفرمود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
کیفرهاى دنیوى گناهدر قرآن، دهها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده و در اینجا به ذکر چند نمونه مىپردازیم:«فَاَنزلنا عَلى الّذینَ ظلموا رِجزاً مِنَ السّماءِ بِما کانوا یَفسقُون» (403) «بر ستمگران بخاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.»«یرید اللّه اَن یُصیبَهم بِبَعض ذُنُوبهم» (404) «خدا مىخواهد آنان را به پارهاى از گناهانشان مجازات کند.»«...فَاهلَکناهُم بِذُنوبِهم» (405) «آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم.»«فاَخذناهُم بِما کانُوا یَکسِبون» (406) «آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»«فَتِلکَ بُیوتَهم خاوِیةً بِما ظَلموا» (407)
«این خانههاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده است.»== «ممّا خطیئاتِهم اُغرِقُوا» (408) «آنها به خاطر گناهانشان غرق شدند.»«فَدَمدَم عَلیهِم رَبّهم بِذَنبِهم فَسوّاها» (409) «آنها (قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان درهم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح کرد.»«اِنّ اللّه لایُغَیّرُ ما بقَوم حتّى یُغَیّروا ما بِاَنفُسهم» (410) «خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتى را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.»«کلاّ بَلْ رانَ على قُلوبِهم ما کانوا یَکسِبون» (411) «چنین نیست که آنها مىپندارند، بلکه اعمالشان همانند زنگارى بر دلهایشان نشسته است.»«و ما اَصابَکم مِن مُصیبَة فَبِما کَسبتْ اَیدیکُم و یَعفُوا عن کثیر» (412) «و هر گرفتارى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىکند.»جالب اینکه حضرت على علیه السلام به نقل از رسول خداصلى الله علیه وآله مىفرماید:«خیر آیة فى کتاب الله هذه الایة»
«بهترین آیه خدا در قرآن همین آیه است.»سپس فرمود:«یا على! ما من خدش عود و لانکبة قدم الا بذنب» (413) «اى على! هر خراشى که از چوبى به انسان مىرسد و هر لغزش قدمى بر اثر گناهى است که از او سرزده است.»کیفرهاى اُخروى گناه«و مَن جاءَ بِالسَّیّئة فَکُبّت وُجوههُم فى النّارِ هَل تُجزَون الاّ ما کُنتُم تَعمَلون» (414) «آنانکه اعمال بدى انجام دهند، به رو در آتش افکنده مىشوند، آیا جزایى جز آنچه عمل مىکردید خواهید داشت.»«و مَن یَعصِ اللّه و رَسُوله فَاِنّ لَه نار جَهنّم خالِدینَ فِیها اَبداً» (415) «و هر کس نافرنانى خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مىمانند.»«یَودُّ الُمجرم لو یَفتَدى من عَذابِ یومئِذ بِبَنیه و صاحِبَته و اَخیه و فَصیلَتِه الَّتى تؤْویه و مَن فى الاَرضِ جَمیعاً ثُمّ یُنجیه کلاّ انّها لَظّى نَزّاعَة لِلشَّوى» (416) «گنهکار دوست مىدارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند و (نیز) همسر
و برادرش را و قبیلهاش را که همیشه از او حمایت مىکردند و تمام مردم روى زمین را تا مایهى نجاتش شود. اما هرگز چنین نیست، شعلههاى سوزان آتش است که دست و پا و پوست سر را مىکند و مىبرد.»«تَلفَحُ وُجوهَهم النّار و هم فیها کالِحُون» (417) «شعلههاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورت آنها نواخته مىشود و آنها در دوزخ چهرهاى درهم کشیده دارند.»احباط و پوچ شدن اعمال نیکیکى از پىآمدهاى گناه این است که موجب پوچى و بىخاصیت شدن کارهاى نیک مىشود، یعنى گنهکار اگر کار خیرى انجام دهد، بىنتیجه و بىپاداش مىگردد.در قرآن 16 بار سخن از «حبط عمل» به میان آمده است که از مجموع آنها چنین نتیجه مىگیریم گناهان بزرگى همچون: کفر، شرک، تکذیب آیات الهى و انکار معاد، ارتداد، مخالفت با پیامبران موجب حبط است.در دنیا نیز اگر کسى سنگى را از وسط جادهاى کنار ببرد تا رهگذرى از آن، آسیب نبیند، این کار او را نیک مىشمرند، ولى اگر همین شخص در چند قدمى آن سنگ، جادهاى را خراب کرده و مانع عبور و مرور شود، در این صورت - ارتکاب گناه بزرگ و خراب کردن جاده - انجام
کار نیک - سنگ برداشتن از جاده - را خنثى مىنماید.بنابراین گناهان بزرگ موجب بىاثر شدن اعمال نیک و پوچ شدن آنها مىشوند، چنانکه تکبر و سرکشى ابلیس از فرمان خدا در مورد سجده کردن آدم موجب پوچى شش هزار سال عبادت او گردید. (418) روى این اساس باید توجه داشت که آدم گنهکار نمىتواند به کارهاى نیکش دل ببندد زیرا چه بسا گناهان او ثواب کارهاى نیک او را از بین ببرند.آثار گناه در روح و روانتکرار گناه و مداومت آن موجب تیرگى و واژگونى قلب و مسخ انسان از حالت انسانیت به حالت درندهخویى و حیوان صفتى مىگردد، و نیز باعث گناهان بزرگتر مىشود.به عنوان مثال: گنهکارى که براى اولین بار لب به شراب مىزند، چون مسلمان است، آشامیدن چند قطره از شراب براى او بسیار سخت است، ولى بار دوم کمى آسان مىشود و وقتى زیاد تکرار شد، آشامیدن چند لیوان از آن براى او از آب خوردن آسانتر مىگردد.آرى! تداوم گناه حتى گناهان بزرگ را براى انسان آسان مىگرداند.در قرآن آیات متعددى در این رابطه وجود دارد، از جمله:«ثمَّ کانَ عاقِبةُ الَّذینَ اَساؤا السُوأى اَنْ کَذَّبوا بِآیاتِ اللّه و کانوا بها
یَستَهزِءُون» (419) «سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند.»در تاریخ بسیار دیده شده که افرادى بر اثر تداوم گناه و طغیان کارشان به کفر و انکار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است، اینها از آثار شوم گناه است که دامنگیر گنهکار مىگردد، چنانکه مداومت بر کارهاى نیک و عبادات، موجب صفاى دل و نورانیت بیشتر روح و جان مىشود. در این باره به روایات زیر توجه کنید:امام صادق علیه السلام فرمودند، پدرم مىفرمود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 145
فصل اول :
مبادی تحقیق
فصل اول
1. موضوع تحقیق
2. تعریف مسئله مورد پژوهش
3. فرضیات
4. هدف تحقیق
5. ضرورت تحقیق
6. محدودیتها و مشکلات تحقیق
7. واژه ها و اصطلاحات تحقیق
1. موضوع تحقیق :
ارزیابی فرهنگ نماز و اثرات دنیوی و اخروی آن بر افراد
تعریف مسئله مورد پژوهش :
نماز یک نیاز حقیقی و ضروری انسان است و به میزان ضرورتی که برای فرد و اجتماع دارد دارای فایده ها و آثار نیکوی فردی و جمعی است و به همان نسبت که وجود آن منشأ برکات و خیرات است فقدان آن زیانبار است در آیات قرآنی و روایات اسلامی هم بسیاری از فواید و آثار نیکوی آن مذکور است و هم زیانهای فردی و جمعی ناشی از ترک آن آمده است. نماز حقیقی موجب نجات کلی و همه جانبه است انسان را از آفتها و آسیب ها و فرجام های ناگوار رها می سازد و باب رحمت یزدان را به رویش می گشاید. نماز دیوار بلندی در برابر شیطانهاست و فرد و جامعه نمازگزار را از حمله و آسیب آنان نگاه می دارد این دژ استوار برای آنان بیم آور و نگرانیزا است لیکن تضییع و تخریب دیوار نماز فرو ریختن این حصن حصین شیاطین را امیدوار و گستاخ می سازد و جرأت می دهد که بر اهل نماز یورش برند نماز مصداقی از مصادیق (حبل الله) است و تا وقتی که مسلمانان به ریسمان خدا چنگ زنند متفق و متحدند و از بلای تفرقه در امان می مانند همچنان که نماز ایجاد تواضع و وحدت می کند ترک نماز زمینه ساز تعصب و تفرقه می شود.
نماز ناب نمازی است که با بالاترین درجه از عشق و معرفت و بیشترین خشوع و حضور خوانده شود نمازی که در آن خاطر نمازگزار آنی غافل از خدا و معطوف به دنیا نشود البته این نماز مخصوص انبیاء اوصیاست و مقام والایشان مرهون همین نماز آنان است.
بحث از علل و عوامل بدان خاطر مطرح است که اگر از ریشه و اساس سردربیاوریم در آن زمینه نمی توانیم اقدامی سازنده داشته باشیم از جمله فساد و آلودگی را می توان به دلیل عدم تربیت صحیح، کمبودها و نارساییها، ضعف ایمان واخلاص، عدم پایبندی به یک مکتب پرجاذبه اعتقادی، عدم گرایش به نماز را نام برد از جملا ضررهای ناشی از عدم گرایش به نماز را می توان به صورت موارد زیر نام برد :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
زندگى دنیوى دلیل زندگى اخروى
عجبت لمن اءنکر النشاه الاخرى و هویرى النشاه الاولى
در شگفتم ، از کسیکه زندگى این دنیا را مى بیند، و باز زندگى دنیاى دیگر(آخرت) را قبول ندارد.
شرح:
کسیکه با درک و دانائى ، در زندگى این دنیا نظر کند، سراسر دنیا را، پر از نشانه هایى خواهد دید که از قدرت آفرینش خداوند حکایت مى کنند. و کسیکه قدرت آفرینش خداوند را، با عقل و بینش برسى کند، هرگز مسئله آخرت و زندگى پس از مرگ را انکار نخواهد کرد.
اگر ما، با دقت و شعور و انصاف ، به دنیاى خود نگاه کنیم ، به روشنى مى بینیم که انسان و حیوان و گیاه ، و بالاخره تمام موجودات زنده این دنیا، از نیستى به وجود آمده اند. پس خداوند که قادر بوده است این زندگى و این همه موجودات زنده را، ازنیستى به هستى بیاورد، باز هم قدرت آن را خواهد داشت که پس از مرگ و نابودى این موجودات ، یکبار دیگر آنها را زنده کند.
اگر در زندگى انسان دقت کنیم ، از یک نظر، خواهیم دید که خداوند، در همین دنیا هم ، ریشه و اصل زندگى انسانها را دل خاک قرار داده ، و در وقت لزوم ، افراد بشر را، از خاک به وجود آورده است .
ابتدا، ریشه زندگى و اصل وجود ما، در دل همین خاکهاى بیابانى پنهان بوده است . از دل این خاکها، گندم و برنج و سبزى و میوه و دیگر گیاهان خوردنى و روئیده اند. قسمتى از این روئیدنیها را، پدر و مادر ما خورده اند. قسمت دیگرى را نیز حیوانات خورده اند، تا زنده بمانند و بزرگ شوند و به صورت غذاى انسان در آیند. یعنى پدر و مادر ما، وقتى گوشت حیوانات را نیز خورده اند، در حقیقت ، از غذایى استفاده کرده اند که اصل آن ، باز هم از خاک بوده است . به این ترتیب ، پدر و مادر ما، با خوردن خوراکى هایى ، که در هر حال ، از زمین بدست مى آید، به زندگى خود ادامه داده اند و بزرگ شده اند بعد، وجود ما، همچون یک یاخته ، در پشت و شکم آنها، پیدا شده است آنگاه ما شروع به رشد کرده ایم ، صاحب دست و پا و چشم و گوش و مغز و سایر اعضاء بدن شده ایم سرانجام ، به صورت یک انسان کامل ، از شکم مادر، به این جهان قدم گذاشته ایم . تمام این مراحل ، از وقتى که ذرات هستى ما، در دل خاکها بوده ، تا وقتى که این ذرات به وجود پدر و مادر منتقل شده و سپس به صورت انسان در آمده است ، با قدرت آفرینش خداوند طى شده است .
پس مى بینیم که خداوند، قبلا، یکبار قدرت خود را، در همین دنیا، نشان داده و ما را، از خاک به خود آورده است . به این