لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
آموزش ذهنی و روانی برای مسابقات
فهرست مطالب
مطالب مورد نظر در 8 فصل به شرح زیر تدوین شده است .
مقدمه
انگیزش
تمرکز
کنترل هیجانی (برانگیختگی): فعال سازی و آرامش
کنترل رفتارها و افکار: اعتماد به نفس
عمکرد ذهنی در مسابقات
برخورد با والدین
کاربردهای عملی
1- مقد مه
1- ویژگی های روانشناختی مسابقه ی تنیسمسابقه ی رقابتی تنیس در بر گیرنده یک چالش ذهنی علیه حریف و گاهی چالشی علیه خود بازیکن است . اغلب حالت ذهنی و روانی بازیکن تاثیر چشمگیری بر حالت جسمانی وی دارد .
ویژگی های روانشناختی تنیس شامل عوامل زیر است :
. تنیس یک ورزش انفرادی است و این گونه ورزشها ( تنیس ) نسبت به ورزشهای تیمی باعث ایجاد استرس بیشتری می گردند.. تنیس ورزشی دشواری است که نیازمند در جات بالای هماهنگی است و گاهی اوقات نیز ممکن است بسیار ناکام کننده باشد.. دوره های اتلاف وقت بسیاری ( بین امتیازات و تعویض زمین) وجود دارد.. هیچ وقت اضافه یاتعویضی در کار نیست .. در بعضی از ضربات مشخص ( سرویس ها- اسمش ) بازیکن قبل از زدن ضربه دارای مقدار زمان کوتاهی برای فکر کردن است.. در بعضی سطوح خاص ، برای بازی داور رسمی وجود ندارد ، شمابرای آگاهی از خارج یاداخل بودن ضربه خود به صداقت و راستی قضاوت حریفان متکی خواهید بود .. نظام امتیاز دهی و امتیاز گیری بدین معناست که بازیکن هر گز ایمن نیست .. در اکثر مسابقات مربی اجازه ی هدایت شماراندارد .. نظام بازی بر اساس ضربه ی نهایی است . معمولاهیچ جلسه بعدی ، دلداری یاامید دوباره ای برای باخت پس از بازی وجود ندارد.. در سطح حرفه ای : مسابقات هفته ای ، وجود مسافرتهای برون شهری ، یاحتی قاره ای متعدد در همه ی فصول وجود دارد.. تغییر شرایط ، فرسوده کننده است ، منظور وجود انواع زمین های متفاوت ، توپها، قالب و سبکهای بازی و غیره است. . شماهرگز نمی دانید بازی راچه موقع شروع خواهید کرد ، زیرامسابقه ی تنیس بر حسب مسابقات وابسته به دیگری بر نامه ریزی می شود.. بازیکنان حرفه ای می بایست قسمت مهمی از زندگی اشان راصرف بازی تنیس نمایند .( 4 الی 6 ساعت تمرین روزانه ، مسابقه ، مسافرتهاو غیره ).. والدین اغلب به طور کامل در گیر حرفه ی بازیکن می شوند.
بازیکنان حرفه ای و همین طور مربیان آنهاعقیده دارند که بعد ذهنی و روانی تنیس بی نهایت مهم است ، بویژه زمانی که تواناییهای جسمانی حریفان برابر باشد . به علاوه ، در طی مدت انتظار برای بهبود زمینه های تکنیکی و فنی کارهای اندکی می توان انجام داد ، امااز لحاظ روانی و ذهنی اعمال مختلفی رامی توان به انجام رساند .در مطالعه ای که توسط موران ( 1996 ) در باره ی عقاید مربیان نسبت به فنون روانشناختی در تنیس انجام پذیرفت ، نتایجی بدست آمده که بعضی از آنهاعبارتند از : . 90 %از مربیان که باآنهامصاحبه شده ، عقیده دارند که مهارتهای روانی در مسابقات تنیس عامل بسیارمهمی در تعیین موفقیت هستند .. 90 % از مربیانی که باآنهامصاحبه شده ، گزارش نموده اند هر هفته مقدار زمانی راصرف بحث و تحلیل مهارتهای روانی می کنند .. مربیان گزارش نموده اند که انگیزش ، تمرکز ، اعتماد به نفس ، آمادگی ذهنی ، کنترل اضطراب ، مهار خشم یاعصبانیت و تجسم سازی مهمترین مهارتهای ذهنی در تنیس هستند .
- مربیان گزارش کرده اند گفتگو باخود ، مثبت گرا، تجسم سازی ذهنی ، ایجاد اهداف عملکردی ، کشیدن نفسهای عمیق و همین طور کاهش تدریجی فشار رفتار ، در زمره ی مفید ترین روشهای روانشناختی در تنیس است نکته شگفت آور این است که بعد روانی بازی تنیس مانند جنبه های فنی ، تاکتیکی و جسمانی آن مورد توجه و عمل قرار نگرفته است . دلایل آن می تواند شامل موارد زیر باشد :- در نظر بسیاری از مردم ، مهارتهای روانشناختی به غلط ، ذاتی انگاشته می شوند .بسیاری بر این باورند که اگر بازیکن از نظر روانی ضعیف باشد ، امکان تغیر آن وجود نخواهد داشت .- این مساله نیز دشوار است که روانشناسان ورزشی متخصصی رادر زمینه ی ورزش تنیس پیداکنیم .- به نظر می رسد که در گذشته مهارتهای ذهنی چندان مورد نیاز نبود ، پس چرا امروزه اینجنین شده است ؟ امادر مسابقات گذشته ی تنیس نیز ( تیلدن ، لیور و غیره ) بدون اینکه از آن اگاه باشند ، راهبرد های ذهنی رابکار می برده اند ( برای مثال ، تحت شرایط اب و هوایی مغایر یامو قعیتهای پر سر وصداتمرین می کرده اند ) .مهمترین چیز برای مربیان پذیرش این نکته است که مهارتهای روانشناختی در صورتیکه به طور منظم تمرین کردند ، می تواند آموخته شده و بهبود یابند . لازم به ذکر است که این مهارتهاارثی نبوده و مربیان می توانند بعد ذهنی و روانی راهم در هنگام انجام بازی در زمین و هم زمانیکه هنوز بازی شروع نشده است لحاظ کرده و در نظر داشته باشند .
2- ویژگی های روانشناختی قهرمانان تنیسالف- بازیکنان آنچه رادر باره آن می اندیشند ،انجام می دهند ( وینبرگ1988، لوهر 1990)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثر بخشی رفتار والدین در ارتقای سلامت روانی فرزندان
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
عقل دانش مدار انسان را می بایست با توجه به تحولات پرشتاب عصر فرامدرن با روح آرام بخش تلفیق کرد.
لازمه ماندگاری و بقاء، حرکت کردن هم جهت و همسو با این تحولات است.
با توجه به شرایط پیچیده زندگی والدین به جهت نداشتن فرصت کافی برای تربیت و آموزش فرزندان خود تربیت و آموزش آنها را به نهادهای آموزشی سپرده اند تا علاوه بر آموزش مهارتهای تحصیلی، آموزش مهارتهای زندگی راهم ییاموزند.
آیا می توان گفت دانش آموزی که صرفاَ در فعالیت های تحصیلی موفق است از نظر روانی، سلامت کاملی را دارا می باشد؟
آیا می توان نقش خانواده را در سلامت روان این فرزندان که خود سرمایه های این مرز و بوم هستند، نادیده گرفت.
سرمایه هایی که در صورت برخورداری از سلامت کامل می توانند منجر به نوآوری و اندیشه کار درجامعه شوند.
باید بتوان نسلی خود آغازگر، خود مشاهده گر، خود قضاوت کننده، خود راهبر مدیر و خود تغییر دهنده تربیت کرد و آنها را قادر ساخت تا ظرفیت های جدیدی در خود بوجود آورند و آگاهانه، مستمرانه و سریع تغییرات ایجاد نموده و پاسخگوی سریع در جامعه در حال یادگیری باشند.
این زمانی مؤثر است که این سرمایه ها در سلامت کامل روانی باشند.
خانواده به عنوان اولین، مؤثرترین، مهمترین کانون رشد و تربیت ومنبع کسب اطلاع در شکل گیری و ایجاد سلامت روانی نقش ارزنده ای را دارد و هیج جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر این که از خانواده های سالمی برخوردار باشد، خانواده ای که بتواند خود را با تغییرات اجتماعی وسیعی که ناشی از گذر سنت به مدرنیزه است تطبیق دهد و در این راستا به تربیت فرزندانی توجه داشته باشد که بتوانند برای خود و جامعه شان مفید واقع شوند.
سازمان جهانی بهداشت (WTO)، سلامت روانی را توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمانی تعریف کرده است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.
این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شد.
سلامت روانی همان سلامت فکر کردن و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است نه تنها جسم، بلکه روح نیز احتیاج به مراقبت دارد و این دو جدای از هم نیستند.
ایجاد سلامت روانی، هدف سازگاری فرد با محیط اطراف خود است در صورتی که بتواند خود را با محیط تطبیق دهد، قابلیت های خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفی و رفتاری باشد، در این صورت می توان گفت، از سلامت روانی برخوردار است.
● ویژگیهای فردی که دارای سلامت روانی است
ـ نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.
ـ با دیگران سازگاری دارد.
ـ به خود و دیگران احترام می گذارد.
ـ شاد و مثبت اندیش است.
ـ به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.
ـ در برابر ناکامی ها تسلیم نمی شود و خود را نمی بازد.
ـ در برابر موقعیت ها و شرایط، انعطاف پذیر است.
ـ از توانایی های خود شناخت دارد و به دنبال رشد استعدادهایش است.
ـ دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.
ـ نیازهایش را به گونه پاببای برآورده می کند که با ارزش های جامعه منافات نداشته باشد.
ـ صداقت و درستکاری در رفتار و گفتارش دارد.
ـ امید و شوق به زندگی دارد.
ـ فردی خود کنترل در تمام شرایط زندگی است.
ـ مسئولیت پذیر ومتعهد است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
امان از فشارهای روانی
ارتباط با زندگی
در دنیای ماشینی، در شهرها و در میان انسانها گاهی افراد خود را در مقابل رویدادها و اتفاقات کوچک و بزرگ ناتوان می پندارند؛ به همین دلیل احساس بیهودگی می کنند و توان درست فکر کردن و درست ارتباط برقرار کردن با خود و دیگران را از دست می دهند، و به عبارتی ارتباط با زندگی - زندگی به مفهوم رشد و سازندگی - را از دست می دهند.
برای این که بتوانیم ارتباط با زندگی را به صورت رشد یافته ادامه دهیم، لازم است برداشت و دیدگاه متفاوتی از زندگی داشته باشیم؛ دیدگاهی کاملاً متفاوت با دیدگاه روزمره زندگی مان.
لازم است بدانیم که رفتار ما تصادفی نیست، بلکه از الگویی کاملاً منطقی پیروی می کند؛ و خوشبختانه این الگوی رفتاری قابل تغییر است. اما اگر ما به عنوان یک انسان این قابلیت (قابلیت تغییر) را در درون خود نپرورانیم، زندگی و رویدادهای آن همچنان برایمان عذابآور، خسته کننده و کسالت بار خواهد بود. نیاز به تغییر امروزه بیش از پیش احساس می شود؛ این که انسان بتواند بیشتر به اندیشه خود بپردازد و به این ترتیب توانمندیهای خود را افزایش دهد و به برداشت زیباتری از زندگی و زندگی کردن و ارتباط با انسانها دست یابد. متأسفانه از اشکالات انسان این است که بیشتر به کمیتهای زندگی اش توجه دارد تا به کیفیتهای اندیشه اش؛ ما برای اندیشه بهتر نیازمند آموزشهای جدید، اطلاعات جدید و دانش جدید هستیم.
در این نوشتار که تحت عنوان ارتباط با زندگی مطرح می گردد، سعی می شود تعریفی جدیدتر - یا بهتر بگوییم متفاوت تر - از مفاهیمی که در زندگی با آنها سر و کار داریم ارائه گردد. یادآوری این نکته نیز ضروری است که این مقاله را فقط برای مطالعه و دانش اندوزی نخوانید، بلکه با آنها زندگی کنید؛ به این معنا که این اطلاعات را به سیستم اعتقادی خود بدهید و در لحظه لحظه زندگی بکوشید با این اطلاعات جدید کار کنید؛ فقط در این صورت است که می توانید نتیجه بگیرید.
کنترل فشارهای روانی
در دنیای کنونی ما، چیزی که بیش از پیش انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد فشارهای روانی است که معمولاً آن را به شکل اضطراب، خشم، ترس، عصبانیت و... تجربه می کنیم و اگر راه مقابله با این پدیده انسانی (فشار روانی) را ندانیم ممکن است واکنشهای نادرستی از خود نشان دهیم که جز فشار روانی ِ بیشتر، حاصل دیگری ندارد.
کمابیش همه ما می دانیم که لازم است محیط خانه محیطی امن و به دور از هرگونه تنش و اضطراب باشد، و این مطلوب همه خانوادههاست. همچنین می دانیم که داشتن آرامش تا چه حد در سلامت جسم و روح و موفقیت در زندگی مؤثر است. اما به راستی چگونه می توان فشارهای روانی را کنترل کرد؛ و واقعاً چگونه می شود در برابر رویدادها و اتفاقات زندگی مضطرب نشد؟ نخست باید بیاموزیم که چگونه مشکلات را با کمترین تحمل فشار روانی مهار کنیم و نیز چگونه نگرش خود را نسبت به موقعیتهای تحریک کننده تغییر دهیم. فراموش نکنید که همه چیز از فکر ما شروع می شود. این گفته صحیحی است که در دنیای خارج از ذهن ما چیزی به نام فشار روانی وجود ندارد؛ و این ما هستیم که در برابر رویدادها واکنشهای مضطربانه نشان می دهیم.
بنا به تعریف، فشار روانی به این معناست که شخص در یک موقعیت خاص دچار اضطراب، دلهره، خشم، ترس و پرخاشگری شود. کمی دقت در عبارت «موقعیت خاص» نشان می دهد که فشار روانی در موقعیتهای خاص آن قابل تعریف است. پس معنا به تنهایی وجود ندارد، بلکه همیشه برای چیزی خلق می شود. مثلاً ترس؛ ترس به تنهایی نمی تواند معنا داشته باشد اما وقتی می گوییم ترس از سیاهی، ترس از ارتفاع، ترس از بدهکاری، ترس از جدایی و ترس از مرگ، آن وقت ترس معنا پیدا می کند.
اضطراب نیز همین گونه است. شما در چه موقعیتهایی مضطرب می شوید؟ به بیانی ساده، اضطراب واکنشی رفتاری است که فرد در موقعیتهایی خاص از خود نشان می دهد. این موقعیتها عبارت اند از:
1. موقعیتهای اتفاقی2. موقعیتهای احتمالی 3. موقعیتهای خودساخته
موقعیت اتفاقی
فرض کنید می خواهید جایی بروید و به صورت اتفاقی و پیش بینی ناپذیر پشت ترافیک می مانید. واکنش اولیه شما ممکن است اضطراب باشد. شما به این دلیل مضطرب میشوید که نتیجه منفی دیر رسیدن را مرتباً در ذهن خود بزرگ و مرور می کنید. به این ترتیب مکانیسم دفاعی بدن شما فعال می شود و حرکات و رفتارهایی را انجام می دهید که خود به خود اضطرابتان را افزایش می دهند. در چنین حالتی اول آن اتفاق پیش بینی نشده (در این جا ترافیک) را بپذیرید. سپس سعی کنید به نتایج منفی احتمالی فکر نکنید زیرا ممکن است هرگز این اتفاق نیفتد؛ چنان که در اکثر موارد نیز همین طور است. در چنین لحظاتی بهترین کار فکر کردن به لحظات خوبی است که در گذشته برایتان اتفاق افتاده یا به کارهایی که می خواهید در آینده انجام دهید. در هر صورت شما باید شکاف بین حال (پشت ترافیک ماندن) و آینده (جایی که می خواهید بروید) را پر کنید. این شکاف بین حال و آینده هرچه اضطراب آورتر باشد، رفتار شما با اضطراب بیشتری همراه خواهد بود. به این ترتیب، اگر در ترافیک مرتباً مضطرب باشید، این اضطراب تا مقصد در شما باقی خواهد ماند و در آن جا نیز نمی توانید با آرامش رفتار کنید. به علاوه این اضطراب را به همراه خود به خانه می برید و ناخودآگاه این احساس را آن جا نیز پخش می کنید.
بنابراین «اضطراب» شکافی میان اکنون و آینده است. هرگاه شما احساس مطمئن «اکنون» را رها کنید و با «آینده» اشتغال ذهنی منفی پیدا کنید، اضطراب را تجربه می کنید؛ از این به بعد، در موقعیتهای اتفاقی به وقایع احتمالی منفی فکر نکنید و افکارتان را به چیزی خوشایند سوق دهید.
موقعیت احتمالی
به معنای بروز احتمال یک اتفاق در ذهن؛ فرض کنید از موعد آمدن همسر یا فرزندتان به خانه خیلی گذشته و او هیچ خبری هم نداده. ممکن است اولین فکر، فکر یک اتفاق بد احتمالی برای وی باشد، بنابراین شما احساس ترس و اضطراب را توأم با هم تجربه می کنید و می گویید دلشوره دارم. این یک موقعیت احتمالی است، یعنی شما احتمال بروز حادثه ای را می دهید و واکنش شما هم به پیروی از فکرتان کاملاً عصبی و مضطربانه است. همه این اتفاقات در ذهن شما میافتد و در دنیای بیرون از ذهن هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده. شاید بگویید که دست خودم نیست و این افکار ناخودآگاه به ذهن من خطور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بهداشت روانی چیست؟
یکی از شاخه های روانشناسی، بهداشت روانی یا سلامت روانی است که از مباحث پر طرفدار، به روز و پر رونق روانشناسی به حساب می آید. بهداشت روانی که تعاریف گوناگون آن در ادامه خواهد آمد در مقولات زیادی کاربرد دارد و در زمینه های مختلفی از قبیل: بهداشت روانی و کودک، بهداشت روانی و نوجوان، بهداشت روانی و نوجوان، بزرگسال، سالمند، ازدواج و ... بسیاری از مقولات دیگر مطرح است.
یکی از شاخه های روانشناسی، بهداشت روانی یا سلامت روانی است که از مباحث پر طرفدار، به روز و پر رونق روانشناسی به حساب می آید. بهداشت روانی که تعاریف گوناگون آن در ادامه خواهد آمد در مقولات زیادی کاربرد دارد و در زمینه های مختلفی از قبیل: بهداشت روانی و کودک، بهداشت روانی و نوجوان، بهداشت روانی و نوجوان، بزرگسال، سالمند، ازدواج و ... بسیاری از مقولات دیگر مطرح است.
متن حاضر که در اختیار شما قرار دارد نه به صورت تحلیلی و مبسوط بلکه در حال حاضر صرفا ترجمه ای از مجموعه متون انگلیسی است که بیشتر از منابع اینترنتی تهیه شده است و موجب آشنایی مختصری با بهداشت روانی می شود.
بنا بر این ابتدا تعدادی از تعاریف مختلف و ساده از بهداشت روانی ارائه می شود و سپس بحث در مورد ماهیت بهداشت روانی و عناصر موثر در آن در معرض دید شما قرار خواهد گرفت.
امید است مطالعه آن برای خوانندگان محترم سودمند و برای نگارنده پیش در آمدی برای کارهای بهتر و جدی تر بعدی باشد.
همیشه تعریف بیماری های روانی آسان تر از تعریف سلامتی یا بهداشت روانی بوده است. در ایالات متحده امریکا، انجمن روانپزشکان امریکا به طور سنّتی سازمانی بوده که تعریف کننده اختلالات روانی بوده است(ابتدای سال ۱۹۱۷ زمانی که به عنوان انجمن مدیران پزشکیِ موسسه امریکایی مجنون شناخته شد).
اخیراً عده زیادی بهداشت روانی را بسیار بیشتر از فقدان بیماری روانی به رسمیت شناخته اند. ولو اینکه بسیاری از ما از یک اختلال روانی قابل تشخیص رنج نمی بریم، این واضح است که بعضی از ما دارای سلامت روانی بیشتری نسبت به دیگران هستند. مطالعه مشخصاتی (خصوصیاتی)که سازنده بهداشت روانی است، «روانشناسی مثبت» خوانده می شود. نظراتی هستند که همچون خصوصیات بهداشت روانی پیش تر بوده اند.
توانایی لذت از زندگی - توانایی لذت بردن از زندگی برای بهداشت روانی ضروری است. جیمز تیلور نوشته است که « رمز زندگی لذت بردن از گذران وقت است. کاری که هر احمقی می تواند بکند...». تمرین مراقبه آگاهی (مدیتیشن) یک راه است برای کِشت توانایی لذت بردن از زمان حاضر. ما البته، نیاز داریم تا زمانهایی برای آینده خود طرح و نقشه بریزیم؛ و همچنین نیازمند آنیم تا از گذشته بیاموزیم. اغلب موارد ما به خاطر نگرانی از آینده خود را در زمان حال بیچاره می کنیم.
جهش ( ارتجاع) - توانایی برای جَستن به عقب از فلاکت و بدبختی نشاندهنده «جهش» است. دانستن این مطلب تازگی ندارد که برخی مردم بهتر از بقیه با استرس یا فشار روانی برخورد می کنند.
چرا برخی از سربازان کهنه کار جنگ ویتنام برای زندگی، معلول شدند، در حالی که بقیه سناتور ایالات متحده شدند؟ چرا برخی بزرگسالان که از خانواده های الکلی برآمده اند خوب عمل می کنند، در حالی که بقیه به کرّات دچار مشکلات در زندگی شده اند؟ خصوصیات «جهش» بین آنهایی که به خوبی حریف فشار روانی شدند، تقسیم شده است.
توازن - توازن در زندگی گویا منجر به سلامت روانی بزرگتر می شود. همه ما نیازمند متوازن ساختن زمانی که در اجتماع صرف میکنیم با زمانی که به تنهایی صرف میکنیم هستیم، به طور مثال به کسانی که تمام وقت خود را به تنهایی سپری می کنند ممکن است برچسب « گوشه گیر»ی زده شود، و آنها ممکن است بسیاری از مهارت های اجتماعی خود را از دست بدهند. انتهای انزوای اجتماعی حتّی می تواند منجر به یک انفکاک از واقعیت شود. به نظر می آید توازن این دو نیاز کلید حلّ مشکل باشد- اگرچه همه ما این توازن را به طور متفاوتی برقرار می کنیم. دیگر مناطقی که توازن در آن با اهمیت به نظر می آید شامل توازن بین کار و بازی ، توازن بین خواب و شب زنده داری ( بی خوابی)، توازن بین استراحت و فعالیت، و حتی توازن بین زمان صرف شده درون خانه و بیرون خانه است.
انعطاف پذیری - همه ما مردمانی را می شناسیم که عقاید بسیار خشک و انعطاف ناپذیر دارند. هیچ میزان بحث و گفتگو نمیتواند دیدگاه های آنان را تغییر دهد. چنین انسانهایی اغلب با انتظارات خشکی که دارند موجب پدید آمدن استرس مضاعف برای برای خود می شوند. کار کردن بر روی روان تر و انعطاف پذیر تر ساختن انتظاراتمان می تواند سلامت روان ما را بهبود بخشد. انعطاف پذیری هیجانی می تواند به همان اهمیت انعطاف پذیری شناختی باشد. مردمانی که دارای بهداشت روانی هستند دامنه ای از هیجانات را تجربه می کنند و به خود رخصت می دهند.
برای ابراز این احساسات برخی از مردم احساسات مسلّم خود را قطع ( مسدود) می کنند، و آنها را غیر قابل قبول در می یابند. این انعطاف ناپذیری هیجانی می تواند منجر به مشکلات بهداشت روانی دیگری شود.
خود شکوفایی - ما با استعداد هایی که به ما عطا شده چه کرده ایم؟ همه ما مردمی را می شناسیم که از توان بالقوه خود پیش افتاده اند و دیگرانی که به نظر می آید استعداد های خود را تلف کرده اند ( به باد داده اند). ما ابتدا نیازمند بازشناسی استعدادهای خود هستیم و البته فرایند بازشناسی، بخشی از راه خود شکوفایی است. افراد سالم روانی کسانی هستند که در فرایند عملی کردن ( شکوفا کردن) توان بالقوه خود هستند.
مواردی که ذکر شد تنها تعدادی اندک از مفاهیمی بود که در تلاش برای تعریف بهداشت روانی اهمیت دارد. توان شکل دادن روابط سالم با دیگران نیز دارای اهمیت است. بهداشت روانی بزرگسالان و نوجوانان نیز شامل مفاهیم عزت نفس، و تمایلات جنسی سالم است. چگونگی سروکار داشتن ما با فقدان ها و مرگ نیز عامل مهمی در سلامت روان است.
با اینکه نگرانی از بیماری روانی فراز و نشیب فراوانی در قرون مختلف داشته است، اما رشد و تحول رویکرد های کنونی به موضوعات، از نیمه قرن هجدهم، زمانی که تحول طلبانی مانند دکتر فرانسوی فیلیپ پاینل و دکتر امریکایی بنیامین راش «درمان اخلاقی» انسانی را برای جایگزینی روشهای درمانی بیرحمانه ای که متداول بود معرّفی کردند.با وجود این تحولات، بیشتر بیماران روانی، همچنان به زندگی در زندان ها و نوانخانه ها (شرایطی که در قرن نوزدهم حاکم بود) ادامه می دادند.
گستره مسئلهطبق برآورد عمومی، در هر زمان ده درصد از جمعیت مشکلات جدی سلامت ( بهداشت) روانی دارند به حدی که نیازمند مراقبت قانونی هستند، شواهد اخیر نشاند میدهد این صورت می تواند تا پانزده درصد هم باشد. اما به هر حال تمام مردمی که نیازمند کمک هستند آن را دریافت نمیکنند. یک دلیل عمده برای این مسئله این است که مردم هنوز از برچسبی که بر بیماران روانی خورده میشود بیم دارند و از این رو اغلب در گزارش کردن آن و یا یافتن کمک ، وا می مانند.
تحلیل ارقام بیماری روانی نشان می دهد که تنها در انگلستان جمعیت بر آوردی ۱۸۰ هزار نفری از مردم دچار «اسکیزوفرنی» هستند – با دست کم رقم مشابهی که محتمل به ابتلا به اختلالات افسردگی ساز شدید هستند. حالات روانی عضوی ( ارگانیک) که موجب زوال عقل ، روان آشفتگی ، زوال حافظه ، افسردگی خفیف یا متوسط ، اضطراب ، و دیگر انواع مشکلات هیجانی هستند نیز بسیار شایع است- یک دهم مردم انگلستان از افسردگی رنج می برند.سوء مصرف الکل نیز در بسیاری از کشورها درحال افزایش است ، و استعمال مواد مخدر احتمالا بسیار بیشتر از آن وجود دارد. فهرست مشکلات بهداشت روانی همچنین می تواند به بیش از شرایط روانپزشکی قابل شناسایی، گسترش پیدا کند؛ مواردی مانند آسیب رساندن به بهداشت روانی که با فقر بی امان، بیکاری، و تبعیض های نژادی، جنسی، طبقاتی و سنّی ، و معلولیت های روانی یا جسمی همبسته است از این گونه اند.
● درمان
مراقبت از بیماران روانی به طور چشمگیری در دهه های اخیر دچار تغییر شده. دارو های معرّفی شده که در اواسط دهه ۱۹۵۰، در موازات با دیگر روش های درمانی بهبود یافته است، بسیاری از بیمارانی را که پیش از این سالها عمر خود را در مؤسسات روانی برای درمان صرف می کردند، قادر ساخت به جای آن، همچون بیماران سرپایی درمان شوند. همچنین تعداد اندک بیمارستان های روانی باقیمانده در انگلستان اکنون به برخی از بیماران آزادی کامل در ساختمان یا محوطه ،و در برخی موارد، آزادی برای ملاقات با اجتماعات نزدیک خود را می دهند. این حرکت مبتنی بر این نتیجه گیری است که رفتار مختلّ، اغلب ناشی از جلوگیری و منع است نه بیماری.
درمان بیماران دچار اختلالات روانی نیز با شدت کمتری به طور برجسته تغییر کرده است.
سابقاً، بیمارانِ دچار افسردگی خفیف، اختلالات اضطرابی، و دیگر انواع روان رنجوری ، به طور انفرادی با روان درمانی درمان می شدند. هرچند این شکل درمان هنوز به صورت گسترده استفاده می شود، سایر رویکرد ها هم در دسترس است. در برخی نمونه ها، یک گروه از بیماران با هم ملاقات میکنند تا با مساعدت یک درمانگر در جهت حل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
آموزش ذهنی و روانی برای مسابقات
فهرست مطالب
مطالب مورد نظر در 8 فصل به شرح زیر تدوین شده است .
مقدمه
انگیزش
تمرکز
کنترل هیجانی (برانگیختگی): فعال سازی و آرامش
کنترل رفتارها و افکار: اعتماد به نفس
عمکرد ذهنی در مسابقات
برخورد با والدین
کاربردهای عملی
1- مقد مه
1- ویژگی های روانشناختی مسابقه ی تنیسمسابقه ی رقابتی تنیس در بر گیرنده یک چالش ذهنی علیه حریف و گاهی چالشی علیه خود بازیکن است . اغلب حالت ذهنی و روانی بازیکن تاثیر چشمگیری بر حالت جسمانی وی دارد .
ویژگی های روانشناختی تنیس شامل عوامل زیر است :
. تنیس یک ورزش انفرادی است و این گونه ورزشها ( تنیس ) نسبت به ورزشهای تیمی باعث ایجاد استرس بیشتری می گردند.. تنیس ورزشی دشواری است که نیازمند در جات بالای هماهنگی است و گاهی اوقات نیز ممکن است بسیار ناکام کننده باشد.. دوره های اتلاف وقت بسیاری ( بین امتیازات و تعویض زمین) وجود دارد.. هیچ وقت اضافه یاتعویضی در کار نیست .. در بعضی از ضربات مشخص ( سرویس ها- اسمش ) بازیکن قبل از زدن ضربه دارای مقدار زمان کوتاهی برای فکر کردن است.. در بعضی سطوح خاص ، برای بازی داور رسمی وجود ندارد ، شمابرای آگاهی از خارج یاداخل بودن ضربه خود به صداقت و راستی قضاوت حریفان متکی خواهید بود .. نظام امتیاز دهی و امتیاز گیری بدین معناست که بازیکن هر گز ایمن نیست .. در اکثر مسابقات مربی اجازه ی هدایت شماراندارد .. نظام بازی بر اساس ضربه ی نهایی است . معمولاهیچ جلسه بعدی ، دلداری یاامید دوباره ای برای باخت پس از بازی وجود ندارد.. در سطح حرفه ای : مسابقات هفته ای ، وجود مسافرتهای برون شهری ، یاحتی قاره ای متعدد در همه ی فصول وجود دارد.. تغییر شرایط ، فرسوده کننده است ، منظور وجود انواع زمین های متفاوت ، توپها، قالب و سبکهای بازی و غیره است. . شماهرگز نمی دانید بازی راچه موقع شروع خواهید کرد ، زیرامسابقه ی تنیس بر حسب مسابقات وابسته به دیگری بر نامه ریزی می شود.. بازیکنان حرفه ای می بایست قسمت مهمی از زندگی اشان راصرف بازی تنیس نمایند .( 4 الی 6 ساعت تمرین روزانه ، مسابقه ، مسافرتهاو غیره ).. والدین اغلب به طور کامل در گیر حرفه ی بازیکن می شوند.
بازیکنان حرفه ای و همین طور مربیان آنهاعقیده دارند که بعد ذهنی و روانی تنیس بی نهایت مهم است ، بویژه زمانی که تواناییهای جسمانی حریفان برابر باشد . به علاوه ، در طی مدت انتظار برای بهبود زمینه های تکنیکی و فنی کارهای اندکی می توان انجام داد ، امااز لحاظ روانی و ذهنی اعمال مختلفی رامی توان به انجام رساند .در مطالعه ای که توسط موران ( 1996 ) در باره ی عقاید مربیان نسبت به فنون روانشناختی در تنیس انجام پذیرفت ، نتایجی بدست آمده که بعضی از آنهاعبارتند از : . 90 %از مربیان که باآنهامصاحبه شده ، عقیده دارند که مهارتهای روانی در مسابقات تنیس عامل بسیارمهمی در تعیین موفقیت هستند .. 90 % از مربیانی که باآنهامصاحبه شده ، گزارش نموده اند هر هفته مقدار زمانی راصرف بحث و تحلیل مهارتهای روانی می کنند .. مربیان گزارش نموده اند که انگیزش ، تمرکز ، اعتماد به نفس ، آمادگی ذهنی ، کنترل اضطراب ، مهار خشم یاعصبانیت و تجسم سازی مهمترین مهارتهای ذهنی در تنیس هستند .
- مربیان گزارش کرده اند گفتگو باخود ، مثبت گرا، تجسم سازی ذهنی ، ایجاد اهداف عملکردی ، کشیدن نفسهای عمیق و همین طور کاهش تدریجی فشار رفتار ، در زمره ی مفید ترین روشهای روانشناختی در تنیس است نکته شگفت آور این است که بعد روانی بازی تنیس مانند جنبه های فنی ، تاکتیکی و جسمانی آن مورد توجه و عمل قرار نگرفته است . دلایل آن می تواند شامل موارد زیر باشد :- در نظر بسیاری از مردم ، مهارتهای روانشناختی به غلط ، ذاتی انگاشته می شوند .بسیاری بر این باورند که اگر بازیکن از نظر روانی ضعیف باشد ، امکان تغیر آن وجود نخواهد داشت .- این مساله نیز دشوار است که روانشناسان ورزشی متخصصی رادر زمینه ی ورزش تنیس پیداکنیم .- به نظر می رسد که در گذشته مهارتهای ذهنی چندان مورد نیاز نبود ، پس چرا امروزه اینجنین شده است ؟ امادر مسابقات گذشته ی تنیس نیز ( تیلدن ، لیور و غیره ) بدون اینکه از آن اگاه باشند ، راهبرد های ذهنی رابکار می برده اند ( برای مثال ، تحت شرایط اب و هوایی مغایر یامو قعیتهای پر سر وصداتمرین می کرده اند ) .مهمترین چیز برای مربیان پذیرش این نکته است که مهارتهای روانشناختی در صورتیکه به طور منظم تمرین کردند ، می تواند آموخته شده و بهبود یابند . لازم به ذکر است که این مهارتهاارثی نبوده و مربیان می توانند بعد ذهنی و روانی راهم در هنگام انجام بازی در زمین و هم زمانیکه هنوز بازی شروع نشده است لحاظ کرده و در نظر داشته باشند .
2- ویژگی های روانشناختی قهرمانان تنیسالف- بازیکنان آنچه رادر باره آن می اندیشند ،انجام می دهند ( وینبرگ1988، لوهر 1990)