لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .docx :
افسردگی روحی و طرز درمان آن:
۱-افسردگی چیست ؟افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی ، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد . عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است .افسردگیهای پیشرفته می توانند فعالیتهای روزمره ، مطالعات، خواب و خوردن را تحت تاثیر قرار دهد .
۲- علایم ابتلا به افسردگی محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که با توجه به شخص ، شدت علایم افسردگی و پریشان خاطری متفاوت هستند . علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از :
ناراحتی همیشگی ، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری احساس ناامیدی و بدبینی و احساس گناهکار بودن ، بی ارزش بودن و ناکار آمد بودن
از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها
کاهش قوای بدن و کرخت و سست شدن رفتار
داشتن مشکلات تمرکز ی دربه خاطر آوردن امور و تصمیم گیری
از دست دادن میل به غذا خوردن و کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد
به مرگ وخودکشی زیاد فکر کردنو تلاش جهت خودکشی
احساس خشم و بی حوصلگی
علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن عصبانیت غیر معمول کاهش نیاز برای خوابیدن صحبت کردن زیاد
کاهش قوای قضاوت و داوری
رفتارهای نادرست اجتماعی
۳-علل ابتلا به افسردگی
۱- منشا وراثتی :در اثراختلالات وراثتی
۲-افراد دارای سطح پائینی از خود باوری هستند واغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند ، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند .
۳-تغییرات فیزیکی در بدن : می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد . برای این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی ، سکته های مغزی و حملات قلبی ، سرطان ، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار ، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد .
۴- درمان افسردگی :
الف) نماز خواندن با حضور قلب
ب) ارتباط با خداوند وبا او راز ونیازکردن ونرد عشق باختن
ج)توسل به امامان معصوم علیهم السلام وحضرت زهرا سلام الله علیه
د)دادن صدقه برای دفع بلا
ه) اصلاح دیدگاه خود به زندگی پایین آوردن یا همسان کردن توقعات خود از زندگی با توانائیها ودارائیهای کنونی
بیماری روحی افسردگی براثر عدم شناخت توانایی و محیط بوجود می آید
11 03 2009
روانشناسان و متخصصان امور تربیتی افسردگی را یک نوع بیماری روحی می دانند که فرد به دلیل عدم درک و شناخت صحیح محیط زندگی و باور نداشتن توانایی دچار آن می شود.
مدیر مرکز مشاوره رهیاب تهران دراین باره می گوید: افسردگی علل گوناگونی دارد که عمده ترین آن آشفتگی فکر، اندیشه و شکست های تحصیلی یا اقتصادی و سیاسی و همچنین نا رضایتی از بیماری های جسمی و ناتوانی های فیزیکی می باشد.
” اعظم السادات پرپوچی” معتقد است 95 درصد بیماران افسرده حداقل یک نشانه اضطراب دارند و 65 درصد بیماران اضطرابی افسرده هستند.
وی اضطراب ناشی از جدایی والدین را بسیار مخرب و اندوهناک در وضعیت اخلاقی و روحی فرزندان و افسردگی آنان می داند.
پرپوچی همچنین، محیطهای ناامن و خطرناک، آلودگی هوا، خشونت در خانه و روابط بین افراد و درگذشت یکی از عزیزان را از علل دیگر افسردگی و اضطراب در کودکان، نوجوانان و جوانان به حساب می آورد.
به اعتقاد وی، فقر و بی خانمانی، ورشکستگی اقتصادی ، سیاسی ، شکستهای تحصیلی و عدم موفقیت در ورود به دانشگاه و عوامل غیر مترقبه مثل زلزله، سیل ، تصادفات و حادثه های ناگوار دیگر را از دیگر عوامل اضظراب و افسردگی است.
به گفته ی وی، برای غلبه بر افسردگی، فرد باید با دوستان صمیمی و کسانی که مورد اعتمادش هستند، ارتباط و نزدیکی بیشتری را برقرار کند.
وی گفت: اگر انسان بتواند با احساسات و اطرافیان خود همزمان ارتباط برقرار کند و واقعیت های زندگی را همواره در نظر بگیرد و به راحتی اتفاقات را بپذیرد، دیگر دچار افسردگی نمی شود.
کارشناس امور تربیتی تاکید کرد: در حدود 4 تا 2/5 درصد کودکان از نظر بالینی دچار افسردگی می شوند و در مقطع دبستان میزان افسردگی 11 درصد می- باشد، در دوره نوجوانی 4 تا 8 درصد گسترش می یابد.
وی گفت: در دوره بعد از نوجوانی نسبت دختران افسرده دو برابر پسران است و باافزایش سن، شیوع افسردگی در دختران بیشتر هم می شود.
پرپوچی افزود: والدینی که فرزندان افسرده دارند با توجه و محبت بیشتر به آنان و همچنین مراجعه به موقع به روانپزشک و دارو و درمان به جا می- توانند در درمان این بیماری به فرزندان خود کمک کنند.
وی با اشاره به اینکه بخش عمده ای از مسوولیت کودکان و نوجوانان به مدارس معطوف می شود، گفت: بسیاری از شکست ها و ناکامی های کودکان و نوجوانان ریشه در مدارس و عملکردهای آموزشگاهی و مسوولان مدارس دارد.
او خاطرنشان کرد: مربیان بهداشتی، مسوولان مدارس، دبیران و مشاوران در مدارس به محض دیدن تغییر خلق و خوی یک دانش آموز و همچنین انزوای فرد، خانواده را باید در جریان قرار دهند و خود نیز دررفع افسردگی فرد بکوشند.
ندا دیلمی، مدیر مرکز مشاوره خانواده متعادل وابسته به مجتمع قضایی بر این باور است که افرادی که دچار افکار و باورهای غیرمنطقی شوند دیگر قادر به فعالیت های مثبت و مفید نیستند و دچار افسردگی می شوند.
وی تصریح کرد: فرد افسرده به دلیل آشفتگی و پریشانی فکر قادر به تصمیم گیری و انتخاب صحیح نیست و این قضیه سبب عقب افتادگی کاری و اجتماعی در تمام امور چنین شخصی می شود.
او گفت: با توجه به نزدیکی کنکور و امتحانات دانش آموزان، استرس و فشار بیشتری به افراد وارد می شود که باعث اضظراب خواهد شد.
به اعتقاد وی، خانواده ها در این زمینه با کمک به فرزند خود در کاهش فشار عصبی به وی کمک زیادی می کنند.
بهتراست فرد متخصصی این مقاله یا قسمت را بررسی کند.اگر در این زمینه تخصص دارید این مقاله را بررسی کنید و یا خود آنرا کاملتر کنید.
برای اثباتپذیری کامل این مقاله، به منابع بیشتری نیاز است.لطفاً با توجه به سیاست ویکیپدیا در قبال منابع با ارائهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.مطالب بیمنبع ممکن است در آینده حذف شوند.
/
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بررسی دلایل بروز اختلالات روحی در زنان شاغل
زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
هرچه به جلو می رویم حضور زنان در اجتماع پررنگ تر می شود. زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
زنی که تا دیروز فقط در خانه فعالیت می کرد و عهده دار خانه داری و همسر داری بود و تنها دغدغه اش به چگونگی تربیت فرزندان معطوف می شد، امروز علاوه بر مسوولیت های پیشین بایستی در محیط اداره نیز به عنوان یک فرد کاری و پرتوان حضور داشته باشد و در راستای حفظ نقش خود به عنوان یک فرد مستقل در جامعه بکوشد. افزایش حضور زنان در عرصه های اجتماعی جدا از تاثیری که بر رشد شخصیت فرد و افزایش آگاهی های وی می گذارد در آینده نیز موجب تحکیم پایه های خانواده شده و به تربیت فرزندان سالم کمک می کند؛ چنانکه بارها گفته و شنیده ایم که پشت هر مرد موفقی زن موفق تری وجود دارد.
به رغم تمامی نتایج مثبتی که از حضور زنان در اجتماع حاصل می شود ولی پیامد های منفی هم وجود دارد که تنها متوجه خود زنان است و آن به خطرافتادن سلامت روانی آنهاست. افزایش میزان مراجعات به کلینیک های اعصاب و روان و نیز بالارفتن آمار ابتلا به بیماری های قلبی در زنان در چند سال اخیر همگی حکایت از تاثیرات منفی حضور پیش رونده زنان در مشاغل مختلف دارد.
یکی از مهمترین پیامد های فعالیت در اجتماع بروز استرس و فشار های روحی و روانی است که در زنان بیش از مردان بروز می کند. استرس موقعیتی است که در آن شخص از نظر روحی به هم می ریزد و در هم می شکند و معمولاً با واکنش هایی نظیر مشت کردن انگشتان، انقباض عضلات و به هم فشردن دندان ها و برافروختگی چهره همراه است.
به طور کلی پژوهشگران استرس را وضعیتی توصیف می کنند که افراد مجبور به ایجاد تغییرات ناخواسته در جهت تطابق با حوادث و پیشامد های زندگی می شوند. بنابراین استرس تنها پاسخ های بدنی به تغییرات فیزیکی و نیازهای فیزیولوژیک نیست که پاسخ های روحی، هیجانی و رفتاری را نیز شامل می شود. مطالعات نشان می دهد زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روحی و روانی ناشی از بروز استرس و اضطراب قرار دارند که این میزان در زنان شاغل خارج از منزل که مسوولیت رسیدگی به فرزندان و کارهای منزل را نیز به عهده دارند بیشتر دیده می شود.
زنان شاغل در مواجهه با شرایط بحرانی در وضعیت پراسترس زندگی می کنند. آنها نسبت به مردان شاغل یا زنان خانه دار از تظاهرات بدنی (کابوس های شبانه، اختلالات گوارشی، ناراحتی کمر و ستون فقرات) به مراتب بیشتری شکایت می کنند، ضمن اینکه بیشتر از آنان نیز در معرض ابتلا به ناراحتی های خلق و خوی، نظیر افسردگی قرار دارند.
براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه ییل، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار از سلامت جسمی نامطلوبی برخوردارند. ریسک ابتلا به بیماری های قلبی در زنانی که در کارشان تحت فشار شدید قرار دارند بیشتر از افراد دیگر است.
به نظر می رسد اگر زنان بتوانند به روش دلخواه و در مشاغل مناسب تا مراحل مدیریتی کار کنند، ریسک بیماری های قلبی در آنها پایین باقی می ماند. شاغل بودن زنان تنها به قرار گرفتن آنها در شرایط پراسترس محدود نمی شود. متاسفانه همراه با شاغل شدن، مصرف غذاهای آماده که به نسبت از چربی و کالری بیشتری برخوردارند و در گروه غذاهای پرکلسترول ناسالم به شمار می روند بیشتر می شود که این خود نقش مهمی در به خطر افتادن سلامت جسمی و بروز بیماری های قلبی ایفا می کند. ضمن اینکه تاثیر استعمال سیگار که در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار است و در موارد بحران زا بیشتر می شود را نباید نادیده انگاشت که آن خود نیز عامل مهمی در پایین بودن سطح سلامت زنان به شمار می رود.
زنان شاغل حتی بیشتر از مردان شاغل در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار دارند که البته آن هم به الگوی رفتاری آنها مربوط می شود، مثلاً اینکه زنان در مقایسه با مردان زودتر دچار کمبود اعتماد به نفس می شوند و امنیت خود را از دست می دهند. با اینکه زنان در موقعیت های اجتماعی نرم خو تر از مردان هستند و در کنترل خشم نیز موفق تر از آنها عمل می کنند ولی در مواجهه با موقعیت های پرخطر خیلی زود ثبات روحی و روانی خود را از دست می دهند و در بحران ها سریعاً پریشان و گیج می شوند.
در زمان پیشامد های ناگوار نظیر شرایط استرس زا فشار خون بالا رفته و ضربان قلب تند می شود که باعث ایجاد آشفتگی در جریان خون شده و آن هم فشار وارده به دیواره های شریان ها را افزایش می دهد. ترشح بیش از حد هورمون های استرس در گردش خون ممکن است باعث آسیب در جداره درونی شریان ها شود. پلاکت های موجود در خون (به حرکت درآمده توسط هورمون های استرسی) در جهت شروع عمل ترمیم جداره آسیب دیده بدان متصل می شود که در نتیجه این عمل ترمیمی، دیواره شریانی ضخیم رگ ها تنگ می شود. با توجه به اینکه گفته شد استرس تاثیر بسزایی در بروز بیماری های قلبی دارد تعجب آور نخواهد بود اگر بگوییم زنان شاغل رتبه اول را در ابتلا به بیماری های قلبی دارند.
استرس تنها یکی از عوامل تهدید کننده سلامت زنان شاغل است. زنان به علت نداشتن شرایط یکسان اجتماعی در جامعه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند. طبق آمار های رسمی اعلام شده، ۷ تا ۱۲ درصد از مردان در سراسر دنیا از افسردگی رنج می برند در حالی که این رقم در زنان به ۲۰ تا ۲۵ درصد می رسد.
تاکنون فرضیه های فراوانی برای کشف علل افزایش بروز افسردگی در بین زنان عرضه شده است ولی آنچه مشخص است میزان بروز افسردگی در زنان امروز به نسبت گذشته تفاوت بسیاری کرده است. در گذشته و تا قبل از ورود گسترده زنان به اجتماع تنها عوامل فیزیولوژیک بودند که به بروز افسردگی منجر می شدند. افسردگی پس از زایمان یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی در زنان است که در نوع شاغل و غیرشاغل تفاوتی ندارد.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع و ناتوان کننده اجتماعی است که بیش از ۸۵ درصد مادران باردار پس از زایمان آن را تجربه می کنند. افسردگی پس از زایمان یک اختلال چند عاملی بوده و تغییرات هورمونی پس از زایمان عمده ترین دلیل پیدایش این مشکل است.
نتایج تحقیقات حاکی از آن است که سابقه افسردگی در گذشته، فشار روانی ناشی از زایمان، مسوولیت نگهداری از نوزاد، مشکلات زناشویی، بیکاری، حمایت اجتماعی ناکافی، نوع زایمان، سن مادر هنگام زایمان، عدم دسترسی کافی به خدمات پزشکی و اضطراب پس از زایمان نیز از جمله عوامل ابتلا به افسردگی پس از زایمان به شمار می آیند.
همچنین، مشخص شده است افسردگی پس از زایمان اثرات ناگواری بر مادر، کودک و دیگر اعضای خانواده می گذارد؛ به صورتی که در مادران ناتوانی در انجام مراقبت از فرزند، خودکشی و احتمال افسردگی دائمی را افزایش داده و نیز در کودکان موجب ایجاد اختلال در برخی رفتارها و نیز اختلال در رشد و تعامل می شود. همانطور که گفته شد افسردگی پس از زایمان در اغلب زنان مشاهده می شود و مساله ای نیست که شاغل بودن زنان در آن دخالت فراوان داشته باشد. یکی از مهمترین عواملی که در چند دهه اخیر در بروز افسردگی های شدید در زنان تاثیر داشته مساله روابط کاری و شغلی است.
عواملی نظیر تحقیر شخصیت زنان در جامعه یا دشواری شرایط برای رسیدن آنها به اهداف مورد نظرشان همگی می تواند افسردگی های شدید را در آنها به دنبال داشته باشد و این موضوع همانطور که در سطور پیشین نیز گفته شد ارتباط مستقیمی با نوع واکنش های غالباً مدارامآبانه زنان در برخورد با شرایط بحرانی دارد که در بیشتر موارد به شخصیت خود آنها آسیب می رساند. زنان در وضعیت های مشکل سریع تر از مردان به این تفکر می رسند که قدرت انجام کاری را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
احتیاجات روحی کارگر
مقدمه
روانشناسی صنعتی دانش بررسی رفتار انسان در محیط کار است. این دانش میکوشد تا با به اجرا گذاشتن نتایج و روشهای روانشناختی به کارگران و سازمانها کمک نماید. به این شاخه از روانشناسی گاه روانشناسی کار و روانشناسی شغلی هم گفته میشود.از جمله مباحث مطرح در این شاخه از روانشناسی میتوان به رفتار سازمانی، توسعه و بالندگی سازمان، مشاوره شغلی وحرفهای، روانشناسی مصرف کنندگان، روانشناسی تبلیغات و بازاریابی، روانشناسی منابع انسانی، روانشناسی استخدامی، روانشناسی بهرهوری اشاره کرد.
این رشته را در امریکا تحت عنوان industrial and organizational psychology و در اروپا تحت عنوان work psychology میشناسند.
این رشته یکی از رشتههای کاربردی در دانشگاهها میباشد. فارغالتحصیلان این رشته میتوانند کمک زیادی به صاحبان صنایع و سازمانها در جهت تعالی و رشد سازمانی واحد آنها بکنند.
در ایران این رشته از سال ۷۴ در دانشگاههای دولتی اصفهان و اهواز راه اندازی شده است و تاکنون دانشگاههای آزاد هم در این رشته دانشجو میگیرند. از استادان دارای مدرک دکترا دراین رشته میتوان از دکتر حسین شکرکن (دکترای روانشناسی صنعتی از برکلی امریکا محل خدمت دانشگاه شهید چمران اهواز). دکتر ابوالقاسم نوری (دکترای روانشناسی صنعتی از کویینز انگلستان ومحل خدمت دانشگاه اصفهان) دکتر بهزاد رمضانی(استاد مدعو دانشگاه تهران)دکتر محمود ساعتچی (دکترای مشاوره با گرایش صنعتی وسازمانی از اله اباد هند.ومحل خدمت دانشگاه طباطبایی) نام برد. از کارشناسان زبده ودارای سابقه کاری عملی در زمینه روانشناسی صنعتی و سازمانی میتوان از اصغر محمدی نام برد که با سابقهترین کارشناس روانشناسی صنعتی در ایران میباشد.
مفهوم رضایت شغلی در سازمان:
همانطور که گفته شد نیازهای فرد، محرک و برانگیزاننده او در اقدام به کار جهت رفع این نیازها میباشد. اما چرا برخی از مردم بیشتر از دیگران کار میکنند؟(رابینز1369) در این مورد معتقد است که توانایی انگیزش هر دو در این میان نقش مهمی بازی میکنند و با وجود انگیزش، افراد فعالیت بیشتری انجام میدهند. وی انگیزش را میل کار کردن تعریف مینماید و از دیدگاه او کار باید بتواند برخی از نیارهای افراد را برآورده سازد. اگر هدفی برای فرد از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار باشد فرد برای دستیابی به آن فعالیت بیشتری انجام خواهد داد. تا حدیکه همتایان بااستعدادتر را از میدان بدر کند.(کبیری1369 ص50) برآورده شدن رضایت خاطر فرد را بهوجود میآورد و این احساس رضایت منجربه تحریک فرد برای تلاش بیشتر و کارآیی مطلوبتر میشود. اگر انتظارات فرد از حرفهاش برآورده شود و به هدفی که از انتخاب شغل خود داشته است برسد در او ایجاد رضایت شده و خود را موفق احساس میکند.
کوهلن: 1معتقد است اگر انگیزههای اصلی و مهم فرد در زمینه شغل او و کارهایی که انجام میدهد ارضاء شوند هرچه فاصله بین نیازهای شخصی فرد و ادراک یا نگرش او نسبت به توانایی بالقوه شغل برای ارضاء این نیازها کمتر باشد رضایت شغلی نیز زیاد خواهد بود.(ساعتچی1372 ص24)
وجود انگیزش در شغل برای ادامه اشتغال لازم و ضروری است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظایفش برانگیخته نشود ادامه حرفه برایش ملامتآور خواهد بود. ولی برآورده شدن نیازها از طریق حرفه احساس رضایت نسبت به شغل ایجاد میشود.بسته به اهمیت و شدت وجود نیاز و میزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضایت نیز بیشتر خواهد بود.
هاپاک: Happock رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چندبعدی تعریف میکند که با عوامل روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمیشود بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب میگردند که فرد در لحظه معینی از زمان از شغلش احساس رضایت نماید و به خود بگوید که از شغلش راضی است و از آن لذت میبرد. فرد با تأکیدی کهبر عوامل مختلف از جمله درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط کار و فرآوردههای اشتغال در زمانها ی متفاوت دارد. بهطرق گوناگون احساس رضایت از شغلش مینماید.
نویسنده فوقالذکر تلقی شغلی را با رضایت شغلی مقایسه نموده است. طرز تلقی شغلی عبارت است از عکسالعمل فرد نسبت به جنبهای از کارش و مجموعه طرز تلقیهای فرد نسبت به جوانب مختلف حرفهاش رضایت شغلی او را تشکیل میدهد.(شفیعآبادی1372 ص124)
بخشی از رضایت شغلی از مقایسه شرایط واقعی کار با انتظارات از کار و بخش دیگر از طرز تلقی افراد نسبت به کار حاصل میشود. پس در محیط کار طرز تلقیهای فرد میتواند عاملی برای ایجاد انگیزه و رضایت باشد. در واقع طرز تلقی میزان احساس مثبت فرد نسبت به هدف یا موضوع خاص میباشد. همانطور که قبلاً گفته شد ادراک فرد از شغلش بهتر از شغل بوده و طرز تلقی فرد از شغل باید در طراحی شغل و انگیزش مدنظر باشد.(رفتار سازمانی- مترجم: الوانی، سید مهدی1374 ص158)
کینز برگ و همکاران رضایت شغلی را به دو نوع تقسیم مینمایند. اول رضایت بیرونی که از دو منبع حاصل میشود. یکی احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت بهدست میآورد و نیز لذتی که بر اثر مشاهده یا انجام برخی مسؤلیتهای اجتماعی بهظهور رساندن تواناییها و رغبتهای فردی بهدست میآید. دیگر رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر است. از جمله این عوامل میتوان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
بررسی دلایل بروز اختلالات روحی در زنان شاغل
زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
هرچه به جلو می رویم حضور زنان در اجتماع پررنگ تر می شود. زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.
زنی که تا دیروز فقط در خانه فعالیت می کرد و عهده دار خانه داری و همسر داری بود و تنها دغدغه اش به چگونگی تربیت فرزندان معطوف می شد، امروز علاوه بر مسوولیت های پیشین بایستی در محیط اداره نیز به عنوان یک فرد کاری و پرتوان حضور داشته باشد و در راستای حفظ نقش خود به عنوان یک فرد مستقل در جامعه بکوشد. افزایش حضور زنان در عرصه های اجتماعی جدا از تاثیری که بر رشد شخصیت فرد و افزایش آگاهی های وی می گذارد در آینده نیز موجب تحکیم پایه های خانواده شده و به تربیت فرزندان سالم کمک می کند؛ چنانکه بارها گفته و شنیده ایم که پشت هر مرد موفقی زن موفق تری وجود دارد.
به رغم تمامی نتایج مثبتی که از حضور زنان در اجتماع حاصل می شود ولی پیامد های منفی هم وجود دارد که تنها متوجه خود زنان است و آن به خطرافتادن سلامت روانی آنهاست. افزایش میزان مراجعات به کلینیک های اعصاب و روان و نیز بالارفتن آمار ابتلا به بیماری های قلبی در زنان در چند سال اخیر همگی حکایت از تاثیرات منفی حضور پیش رونده زنان در مشاغل مختلف دارد.
یکی از مهمترین پیامد های فعالیت در اجتماع بروز استرس و فشار های روحی و روانی است که در زنان بیش از مردان بروز می کند. استرس موقعیتی است که در آن شخص از نظر روحی به هم می ریزد و در هم می شکند و معمولاً با واکنش هایی نظیر مشت کردن انگشتان، انقباض عضلات و به هم فشردن دندان ها و برافروختگی چهره همراه است.
به طور کلی پژوهشگران استرس را وضعیتی توصیف می کنند که افراد مجبور به ایجاد تغییرات ناخواسته در جهت تطابق با حوادث و پیشامد های زندگی می شوند. بنابراین استرس تنها پاسخ های بدنی به تغییرات فیزیکی و نیازهای فیزیولوژیک نیست که پاسخ های روحی، هیجانی و رفتاری را نیز شامل می شود. مطالعات نشان می دهد زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روحی و روانی ناشی از بروز استرس و اضطراب قرار دارند که این میزان در زنان شاغل خارج از منزل که مسوولیت رسیدگی به فرزندان و کارهای منزل را نیز به عهده دارند بیشتر دیده می شود.
زنان شاغل در مواجهه با شرایط بحرانی در وضعیت پراسترس زندگی می کنند. آنها نسبت به مردان شاغل یا زنان خانه دار از تظاهرات بدنی (کابوس های شبانه، اختلالات گوارشی، ناراحتی کمر و ستون فقرات) به مراتب بیشتری شکایت می کنند، ضمن اینکه بیشتر از آنان نیز در معرض ابتلا به ناراحتی های خلق و خوی، نظیر افسردگی قرار دارند.
براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه ییل، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار از سلامت جسمی نامطلوبی برخوردارند. ریسک ابتلا به بیماری های قلبی در زنانی که در کارشان تحت فشار شدید قرار دارند بیشتر از افراد دیگر است.
به نظر می رسد اگر زنان بتوانند به روش دلخواه و در مشاغل مناسب تا مراحل مدیریتی کار کنند، ریسک بیماری های قلبی در آنها پایین باقی می ماند. شاغل بودن زنان تنها به قرار گرفتن آنها در شرایط پراسترس محدود نمی شود. متاسفانه همراه با شاغل شدن، مصرف غذاهای آماده که به نسبت از چربی و کالری بیشتری برخوردارند و در گروه غذاهای پرکلسترول ناسالم به شمار می روند بیشتر می شود که این خود نقش مهمی در به خطر افتادن سلامت جسمی و بروز بیماری های قلبی ایفا می کند. ضمن اینکه تاثیر استعمال سیگار که در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار است و در موارد بحران زا بیشتر می شود را نباید نادیده انگاشت که آن خود نیز عامل مهمی در پایین بودن سطح سلامت زنان به شمار می رود.
زنان شاغل حتی بیشتر از مردان شاغل در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار دارند که البته آن هم به الگوی رفتاری آنها مربوط می شود، مثلاً اینکه زنان در مقایسه با مردان زودتر دچار کمبود اعتماد به نفس می شوند و امنیت خود را از دست می دهند. با اینکه زنان در موقعیت های اجتماعی نرم خو تر از مردان هستند و در کنترل خشم نیز موفق تر از آنها عمل می کنند ولی در مواجهه با موقعیت های پرخطر خیلی زود ثبات روحی و روانی خود را از دست می دهند و در بحران ها سریعاً پریشان و گیج می شوند.
در زمان پیشامد های ناگوار نظیر شرایط استرس زا فشار خون بالا رفته و ضربان قلب تند می شود که باعث ایجاد آشفتگی در جریان خون شده و آن هم فشار وارده به دیواره های شریان ها را افزایش می دهد. ترشح بیش از حد هورمون های استرس در گردش خون ممکن است باعث آسیب در جداره درونی شریان ها شود. پلاکت های موجود در خون (به حرکت درآمده توسط هورمون های استرسی) در جهت شروع عمل ترمیم جداره آسیب دیده بدان متصل می شود که در نتیجه این عمل ترمیمی، دیواره شریانی ضخیم رگ ها تنگ می شود. با توجه به اینکه گفته شد استرس تاثیر بسزایی در بروز بیماری های قلبی دارد تعجب آور نخواهد بود اگر بگوییم زنان شاغل رتبه اول را در ابتلا به بیماری های قلبی دارند.
استرس تنها یکی از عوامل تهدید کننده سلامت زنان شاغل است. زنان به علت نداشتن شرایط یکسان اجتماعی در جامعه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند. طبق آمار های رسمی اعلام شده، ۷ تا ۱۲ درصد از مردان در سراسر دنیا از افسردگی رنج می برند در حالی که این رقم در زنان به ۲۰ تا ۲۵ درصد می رسد.
تاکنون فرضیه های فراوانی برای کشف علل افزایش بروز افسردگی در بین زنان عرضه شده است ولی آنچه مشخص است میزان بروز افسردگی در زنان امروز به نسبت گذشته تفاوت بسیاری کرده است. در گذشته و تا قبل از ورود گسترده زنان به اجتماع تنها عوامل فیزیولوژیک بودند که به بروز افسردگی منجر می شدند. افسردگی پس از زایمان یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی در زنان است که در نوع شاغل و غیرشاغل تفاوتی ندارد.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال شایع و ناتوان کننده اجتماعی است که بیش از ۸۵ درصد مادران باردار پس از زایمان آن را تجربه می کنند. افسردگی پس از زایمان یک اختلال چند عاملی بوده و تغییرات هورمونی پس از زایمان عمده ترین دلیل پیدایش این مشکل است.
نتایج تحقیقات حاکی از آن است که سابقه افسردگی در گذشته، فشار روانی ناشی از زایمان، مسوولیت نگهداری از نوزاد، مشکلات زناشویی، بیکاری، حمایت اجتماعی ناکافی، نوع زایمان، سن مادر هنگام زایمان، عدم دسترسی کافی به خدمات پزشکی و اضطراب پس از زایمان نیز از جمله عوامل ابتلا به افسردگی پس از زایمان به شمار می آیند.
همچنین، مشخص شده است افسردگی پس از زایمان اثرات ناگواری بر مادر، کودک و دیگر اعضای خانواده می گذارد؛ به صورتی که در مادران ناتوانی در انجام مراقبت از فرزند، خودکشی و احتمال افسردگی دائمی را افزایش داده و نیز در کودکان موجب ایجاد اختلال در برخی رفتارها و نیز اختلال در رشد و تعامل می شود. همانطور که گفته شد افسردگی پس از زایمان در اغلب زنان مشاهده می شود و مساله ای نیست که شاغل بودن زنان در آن دخالت فراوان داشته باشد. یکی از مهمترین عواملی که در چند دهه اخیر در بروز افسردگی های شدید در زنان تاثیر داشته مساله روابط کاری و شغلی است.
عواملی نظیر تحقیر شخصیت زنان در جامعه یا دشواری شرایط برای رسیدن آنها به اهداف مورد نظرشان همگی می تواند افسردگی های شدید را در آنها به دنبال داشته باشد و این موضوع همانطور که در سطور پیشین نیز گفته شد ارتباط مستقیمی با نوع واکنش های غالباً مدارامآبانه زنان در برخورد با شرایط بحرانی دارد که در بیشتر موارد به شخصیت خود آنها آسیب می رساند. زنان در وضعیت های مشکل سریع تر از مردان به این تفکر می رسند که قدرت انجام کاری را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
افسردگی روحی و طرز درمان آن:
۱-افسردگی چیست ؟افسردگی در واقع یک بیماری فراگیر و لطمه زننده به روح و روان آدمیست که از مشخصات آشکار آن می توان به احساس پوچ بودن و ناراحتی ، احساس ناامیدی و یا بی ارزش بودن و حتی داشتن تفکرات منفی اشاره کرد . عموما فرد مبتلا به افسردگی دارای رفتاری کند و آهسته است .افسردگیهای پیشرفته می توانند فعالیتهای روزمره ، مطالعات، خواب و خوردن را تحت تاثیر قرار دهد .
۲- علایم ابتلا به افسردگی محققان علوم روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که با توجه به شخص ، شدت علایم افسردگی و پریشان خاطری متفاوت هستند . علایم شناخته شده این بیماری عبارتند از :
ناراحتی همیشگی ، احساس پوچ بودن، پریشان خاطری احساس ناامیدی و بدبینی و احساس گناهکار بودن ، بی ارزش بودن و ناکار آمد بودن
از دست دادن علایق و تفکرات دلپذیر در جریان تفریحات و سرگرمی ها
کاهش قوای بدن و کرخت و سست شدن رفتار
داشتن مشکلات تمرکز ی دربه خاطر آوردن امور و تصمیم گیری
از دست دادن میل به غذا خوردن و کاهش وزن و حتی بالعکس داشتن میل شدید به خوردن غذا و خواب زیاد
به مرگ وخودکشی زیاد فکر کردنو تلاش جهت خودکشی
احساس خشم و بی حوصلگی
علایم فیزیکی طولانی مدت که معالجات پزشکی پاسخگوی آنها نیستند از جمله سردرد و دردهای مزمن عصبانیت غیر معمول کاهش نیاز برای خوابیدن صحبت کردن زیاد
کاهش قوای قضاوت و داوری
رفتارهای نادرست اجتماعی
۳-علل ابتلا به افسردگی
۱- منشا وراثتی :در اثراختلالات وراثتی
۲-افراد دارای سطح پائینی از خود باوری هستند واغلب نگاه بدبینانه ای نسبت به خود و دنیای اطرافشان دارد و نیز به سرعت تحت فشار استرس های محیطی مستاصل می شوند ، آمادگی کامل برای ابتلا به افسردگی دارند .
۳-تغییرات فیزیکی در بدن : می تواند با تغییرات روحی و روانی نیز همراه باشد . برای این اساس گفته می شود که بیماری هایی از جمله اختلالات مغزی ، سکته های مغزی و حملات قلبی ، سرطان ، پارکینسون و اختلالات هورمونی می تواند عامل ابتلا به افسردگی شوند که در نتیجه موجب آن می شوند که شخص بیمار ، سست و کرخت شده و اقدامی جهت مراقبت از خود در برابر این بیماری ها صورت ندهد و بدین ترتیب بهبود شخص همواره به تعویق می افتد .
۴- درمان افسردگی :
الف) نماز خواندن با حضور قلب
ب) ارتباط با خداوند وبا او راز ونیازکردن ونرد عشق باختن
ج)توسل به امامان معصوم علیهم السلام وحضرت زهرا سلام الله علیه
د)دادن صدقه برای دفع بلا
ه) اصلاح دیدگاه خود به زندگی پایین آوردن یا همسان کردن توقعات خود از زندگی با توانائیها ودارائیهای کنونی
بیماری روحی افسردگی براثر عدم شناخت توانایی و محیط بوجود می آید
11 03 2009
روانشناسان و متخصصان امور تربیتی افسردگی را یک نوع بیماری روحی می دانند که فرد به دلیل عدم درک و شناخت صحیح محیط زندگی و باور نداشتن توانایی دچار آن می شود.
مدیر مرکز مشاوره رهیاب تهران دراین باره می گوید: افسردگی علل گوناگونی دارد که عمده ترین آن آشفتگی فکر، اندیشه و شکست های تحصیلی یا اقتصادی و سیاسی و همچنین نا رضایتی از بیماری های جسمی و ناتوانی های فیزیکی می باشد.
” اعظم السادات پرپوچی” معتقد است 95 درصد بیماران افسرده حداقل یک نشانه اضطراب دارند و 65 درصد بیماران اضطرابی افسرده هستند.
وی اضطراب ناشی از جدایی والدین را بسیار مخرب و اندوهناک در وضعیت اخلاقی و روحی فرزندان و افسردگی آنان می داند.
پرپوچی همچنین، محیطهای ناامن و خطرناک، آلودگی هوا، خشونت در خانه و روابط بین افراد و درگذشت یکی از عزیزان را از علل دیگر افسردگی و اضطراب در کودکان، نوجوانان و جوانان به حساب می آورد.
به اعتقاد وی، فقر و بی خانمانی، ورشکستگی اقتصادی ، سیاسی ، شکستهای تحصیلی و عدم موفقیت در ورود به دانشگاه و عوامل غیر مترقبه مثل زلزله، سیل ، تصادفات و حادثه های ناگوار دیگر را از دیگر عوامل اضظراب و افسردگی است.
به گفته ی وی، برای غلبه بر افسردگی، فرد باید با دوستان صمیمی و کسانی که مورد اعتمادش هستند، ارتباط و نزدیکی بیشتری را برقرار کند.
وی گفت: اگر انسان بتواند با احساسات و اطرافیان خود همزمان ارتباط برقرار کند و واقعیت های زندگی را همواره در نظر بگیرد و به راحتی اتفاقات را بپذیرد، دیگر دچار افسردگی نمی شود.
کارشناس امور تربیتی تاکید کرد: در حدود 4 تا 2/5 درصد کودکان از نظر بالینی دچار افسردگی می شوند و در مقطع دبستان میزان افسردگی 11 درصد می- باشد، در دوره نوجوانی 4 تا 8 درصد گسترش می یابد.
وی گفت: در دوره بعد از نوجوانی نسبت دختران افسرده دو برابر پسران است و باافزایش سن، شیوع افسردگی در دختران بیشتر هم می شود.
پرپوچی افزود: والدینی که فرزندان افسرده دارند با توجه و محبت بیشتر به آنان و همچنین مراجعه به موقع به روانپزشک و دارو و درمان به جا می- توانند در درمان این بیماری به فرزندان خود کمک کنند.
وی با اشاره به اینکه بخش عمده ای از مسوولیت کودکان و نوجوانان به مدارس معطوف می شود، گفت: بسیاری از شکست ها و ناکامی های کودکان و نوجوانان ریشه در مدارس و عملکردهای آموزشگاهی و مسوولان مدارس دارد.
او خاطرنشان کرد: مربیان بهداشتی، مسوولان مدارس، دبیران و مشاوران در مدارس به محض دیدن تغییر خلق و خوی یک دانش آموز و همچنین انزوای فرد، خانواده را باید در جریان قرار دهند و خود نیز دررفع افسردگی فرد بکوشند.
ندا دیلمی، مدیر مرکز مشاوره خانواده متعادل وابسته به مجتمع قضایی بر این باور است که افرادی که دچار افکار و باورهای غیرمنطقی شوند دیگر قادر به فعالیت های مثبت و مفید نیستند و دچار افسردگی می شوند.
وی تصریح کرد: فرد افسرده به دلیل آشفتگی و پریشانی فکر قادر به تصمیم گیری و انتخاب صحیح نیست و این قضیه سبب عقب افتادگی کاری و اجتماعی در تمام امور چنین شخصی می شود.
او گفت: با توجه به نزدیکی کنکور و امتحانات دانش آموزان، استرس و فشار بیشتری به افراد وارد می شود که باعث اضظراب خواهد شد.
به اعتقاد وی، خانواده ها در این زمینه با کمک به فرزند خود در کاهش فشار عصبی به وی کمک زیادی می کنند.
بهتراست فرد متخصصی این مقاله یا قسمت را بررسی کند.اگر در این زمینه تخصص دارید این مقاله را بررسی کنید و یا خود آنرا کاملتر کنید.
برای اثباتپذیری کامل این مقاله، به منابع بیشتری نیاز است.لطفاً با توجه به سیاست ویکیپدیا در قبال منابع با ارائهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.مطالب بیمنبع ممکن است در آینده حذف شوند.
/