لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
کودکی بر روی آب
موسی از بنی اسرائیل بود ولقب وی کلیم الله است واز سومین پیغمبر او لوالغرم است بعداز نوح و ابراهیم وموسی کتاب و شریعتی بزرکداشت ومیخواست بنی اسر ائیل راازمحنت برهاندولی
موسی پسر عمران بود و اوازنسل لاوی بن یعقوب بود که از زمان
یوسف در مصر بودند .وروز گار بنی اسرائیل پر محنت شده بود و عده ایشان بسیار بود اما فرعون بزرک پیشوای مصر بنی اسرائیل را به چیزی نمی شمرد که ایشان خود رااز خاندان پیغمبران می دانستند وفرعون بت پرست برد وبرایشان سخت می گرفت وآنان را به کارهای دشوار از بندگی وبردگی می گماشت وقبطیان مصری را سرور ومهتر ایشان میدانست .
فرعون از نسل عاد بود وداستان عاد وثمود را خوانده بود و بنی اسرائیل را خوار میداشت تا از میان آنان کسی به پیغمبری بر نخیزد که یعقوب و یوسف و ایوب را می دانست واز پیغمبران بیم داشتت که نام خدا را می بردند واو بزرگی را خاص خود می خواست که سخت توانا وجهاندار بود و فرعون ها مصریان را سالهای سال فرمانبر خود ساخته بودند وفرعون برزک قدرتی بیشتر یافته بود و سروری خود را نگاهبانی میکرد .
وچنین بود تا یک روز کاهنان وغیب گویان بتخانه اعظم به فرعون گفتند ما از گردش ستارگان وزمزمه بتان می دانیم که از امروز تا یکسال از میان بنی اسرائیل پسری متولد میشود که شریعتی بزرک می سازد وبنی اسرائیل را قدرت می بخشد وتو را هلاک می کند حالا خوددانی .
فرعون گفت مرد نباشم اگر این آرزو را بر بنی اسرائیل تباه نکنم شما فرعون را نشنا خته اید . فرعون دستورداد درجا خبر کشان بگمارند واز انروز تا یکسال هرچه نوزاد پسر در خانواده بنی اسرئیل به وجود آید ازد م تیغ بگذ رانند ودختران را برای خدمتکاری باقیگذارند وگفت وای بحال که کسی اگر فرزند پسر بیاورد بهخبر کزاران خبر نر ساند و روز گار بنی سرائیل سخت تر شد درآن سال هیچنوزاد پسر از دست فرعو تیان زنده نماند وچون فرصت تمام شد ماموران همچنان به آزار مردم و جان کردن پسران می پر داختند وکاهنان چیزی دریافته بودند اما از حساب خدا غافل بودند که خدا اگر خواهد شیشه رادربغل سنگ نگه دارد
وعمران مردی از بنی اسرائیل بو د به نیکی وخدا پرستی نامدار و کارش زراعت و گله داری ودختری وپسری داشت و باز زنش بار دار شد وحمل اورا مخفی داشتند از ترس گماشتگان فرعون تا فرزند متولد شد وپسربود .وچند روز ی نوزاد را در پنهانی نگاه داشتند وبرجان خود وفرزند ایمن نبودند که چرا تولد فرزند را خبر نداده اند ونمی دانستند چه کنند
شب مادر موسی درخواب دید که فرشته ای از طرف دریا وگفت رابخدا بسپارید که در پناه خدا بودن بهتر است از بودن درخانه . .مادرموسی زنی دانا بود گفت فرشته دریا اشاره کرده است که کودک را آب بسپاریم تا برود هرجا که خدا خواهد . پس زنبیلی ساختند و کودک رادر آن گهواره جوبین بر آآب رود خانه گذاشته و به خدا سپر دند و آن اب از قصر فرعون می گذشت .
از قضا آسیه زن فرعون که خدا شناس بود ودین خود را از فرعون پنهان مدتشت فرزند نداشت وبا همه ناز ونعمت دراشتیاق فرزند میسوخت وآن روز با چند تن از ندیمان و دختران خدمتکار در باغ خود در باغ خود بر کنار نهر به سرگرمی وتماشای سبز ه ودرخت پناه برده بود وآرزوی خود رااز خدا میخواست ودعا می کرد وپنهان از دوستان اشک میریخت وندائی شنید که در دزادن د شوار است تر فرزندی بی رنج بدهم اگر نیکو نگاهداری . آسیه در این حال بود که از دور چیزی بر روی آب روان دید مانند سبدی یا صندوقی به خد متکاران گفت بگیرید آن صندو ق را تا شاید چیزی باشئ که به اهلش برسد وبه کار آید گهواره را گرفتند وکودکی در آن د یدند آسیه دعای خود را و صدای آشنا را به یادداشت با خود گفت همین است .خر م وخندان شد وکودک رابوسه زد و گفت چه خوب است فرزند داشتن و به آن دلخوش بودن که از مادر بودن بالا تر لذتی نیست . خد متکاران گفتند اینک فرزند که از میان آب وسبزه پیدا شده وآرزو فراهم آمده . آسیهگفت هم اوراآب وسزه نام گذاریم یعنی موسی . خندیدند از شادی وآسیه خبر به فرعون داد وگفت اجاق ماکور است این کودک را به فرزندی بر می داریم ودل را روشن می کنیم . فرعون گفت میترسم همانباشد که کاهنان خبر داده اند .آسیه گفت آن زمان تمام شد و ما این کودک را به تر بیت خود پرورش می دهیم فرعون کاهن بزرک را خواست واز او پرسید درباره این پسر چه می گوئی که اورا آب آورده است ونمیدانم ازکجاست کاهن دا غ فرزند دیده بود وچون به موسی نظر کرد موسی بر او لبخند می زد دلکاهن بشکستوکفت ما هرچه می دانستیم همان روز گفتیم واز گرد شستارگان چیزی تازه دستگیر نمی شود .
فرعون قدری آرام کرفت وکفت باشد که کودک رابرزگ کنیم وهر گاه اثری تا مناسب ظاهر شد تیغ دردست ماست و قدرت با ماست آسیه خوشحال شد و پرورش کودک همت گماشت اما کودک گرسنه بود و آسیه شیر نداشت گفت تا یک دایه پیدا کنیم چندتن از زنان آشنا که بچه شیر می دادند آمدند تا با شیردادن به موسی افتخاری در خانه فر عون به دست آورند ولی موسی پستان هیچکس نمی گرفت وبی تابی می کرد و آسیه درمانده بود که چه باید کرد از طرف دیگر مادر موسی خبر یافت که در خانه فرعون کودکی هست که شیر نمی خورد دختر خود را به جستجوی خبر فرستاد . خواهر موسی آمد وآن حال را دید پیشنهاد کرد که من هم یک زن شیرده می شناسم آیا می خواهید اورا خبرکنم ؟ گفت بیاید تا آزمایش کنیم مادر موسی نگران بود و از شوق دیدار فرزند خدا را یاد کرد وحاضر شد .پرسیدند کیستی وشیر از کجا داری گفت زن عمرانم کودکی دیگر دارم نامش هارو ن که دو ساله است وهنوز شیر می خورد گفتند اگر این کودک پستان تو رابگیر د خوب است .گفت امیدارم از این افتخار محروم نباشم . پس موسی را بدو دادند وموسی خوشحال وخندان پستان مادر راکرفت واز شیر سیر بخورد وآرام گرفت وحق به حق داررسیدهبود آسیه خوشحال شد وزبان عمران قراری گذاشت که کوذک راشیر بدهد فرعون پرسید این زن کیست مبادااز بنی اسرائیل باشد .آسیه گفت مردم شهادت داده اند که خانواده عمران به نیکی وبی آزاری مردم مشهور ند کودک نیز بنی اسرائیل وغیر آن نمی داند چیست مرد م به گودک شیر بزومیشو گاونیز می دهند وهیچکس بز و میش وگاو نشد فرعون ساکت شد اما نگران بود وبهر حال موسی در خانه فرعون ماند وبزرک می شد وفرعون نیز از کارهاو بازی های او می خندید وشاد می شد .
چنین بود تایکروز که موسای خردسال در دامن فرعون نشسته بود وباریش فرعون بازی می کرد وریش فرعون با جواهر سرخ زینت شده بود ناگاه موسی با یک دست قدری از ریش فرعون را بگرفت و بادست دیگر بصورت او یک سیلی زدوخندید .فرعون خشمگین شد وبه زن گفت نگفتم ؟ اینک دیدی که چگونه مرا سیلی زد بگذار خود رااز شراو راحت کنیم که من از این کودک میترسم زن گفت از کودکی چنین خردسال ترسیدن دلیل عقل نیست کودک است وبازی میکند وچیزی نمی داند اینک اورا آزمایش می کنیم و می بینی آسیه دستور داد ظرفی ازیاقوت سرخ وظرفی از آتش فروزان درکنار یکدیگر گذاشتند وموسی رارها کردند موسی بازی کنان به آنها نزدیک شد ظرف یاقوت رانگاه کرد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
تأثیر فعالیت عصبی سمپاتیک و کته کولامینها روی نورونهای آوران اولیه
در شرایط عادی، نورونهای آوران اولیه نسبت به کته کولامینها حساسیتی نداشته و فعالیت آنها تحت تأثیر جریان سمپاتیک قرار نمیگیرد. با این وجود در بعضی سندرمهای درد نورماتیک مانند سندرمهای درد موضعی پیچیده (استیروفی سمپاتیک رفلکسی و کوزاثری) وضعیت تفاوت مینماید. این موضوع بر اساس مشاهدة بالینی تأثیر اعمال سمپاتولیتیک در تسکین درد در این سندرمها میباشد. در گزارش مطالعه صد سالة خود در سال 1967 به نحو بسیار برجستهای خصوصیات بالینی کوزالژی و تأثیر ملاحظات سمپاتولیتیک را توصیف کرده است:
یکی از تجارب بسیار ارزشمند طرحی در طی جنگ جهانی دوم کشف این مسأله بود که قطع رشتههای عصبی سمپاتیک خاصی تقریباً همیشه در درمان درد کوزالژی مؤثر است. با بلوک زنجیره سمپاتیک با داروی بیحسی موضعی، در صورتی که تزریق درست انجام شده باشد تقریباً تسکین صددرصد بطور فوری ظاهر میشود. در چنین وضعیتی تغییر چهره و رفتار بیمار بسیار جالب توجه میباشد.
با این وجود نویسندگان دیگری با فرضیه دخالت فعال سیستم عصبی سمپاتیک در تولید درد مخالفند. آنها معتقدند که نتایج مطالعات و استفاده از تکنیکهای مختلف بلوک سمپاتیک در درد نوروپاتیک ندرتاً بطور کامل مورد بررسی قرار گرفته و غالباً نیز از نوع کنترل شده توسط دارونما نبوده اند.
در سالهای اخیر، مطالعات تجربی و بالینی بسیاری باعث روشنتر شدن مسأله همچنان لاینحل نقش سیستم سمپاتیک در تولید درد در شرایط پاتوفیزیولوژیک شدهاند. این مطالعات دو نوع تأثیر سمپاتیک روی نورونهای آوران را مشخص نمودهاند. تمایز آنها به نظر مربوط است به این مسئله که آیا ارتباط و اتصال بین نورونهای آوران و سمپاتیک پس از آسیب تروماتیک عصبی بوجود میآید یا پس از التهاب بافت محیطی همراه با حساسیت به درد.
تأثیر فعالیت سمپاتیک و کته کولامینهای روی رشتههای آوران اولیه پس از آسیب عصبی (جدول 1)
تجارب حیوانی
ارتباط بین فیبرهای آوران و سمپاتیک آسیب دیده در محل ضایعه یا دیستال به آن پس از آسیب کامل عصبی: پس از آسیب تجربی کامل یک عصب فیبرهای آوران پوستی که سالم ماندهاند دارای افزایش حساسیت نورآدرنرژیک میشوند. نورونها در غشاء بلاسمایی خود گیرندههای فعال نورآدرنرژیک پیدا میکنند. (شکل 1A). در موشها و گربهها، فیبرهای آوران میلیندار و برون میلین را که به نورومای انتهای قطع شده عضو عصبدهی مینمایند میتوان توسط آدرنالین و یا توسط تحریک فیبرهای سمپاتیک و ابران که بداخل نوروما رشد کردهاند، تحریک و حساس کرد. واکنش شیمیایی مستقیم آدرنرژیک بوده و در مدل موش غالباً از طریق گیرندههای آلفادو متصل میشود. در نوروماهای بالغ موشها و گربهها حساسیت به کته کولامین معمولاً بسیار کمتر بارز است. یک سال پس از قطع آناستوموز مجدد اعصاب محیطی که امکان رشد مجدد آکسونهارا ایجاد مینماید، تحریک الکتریکی تنة سمپاتیک در فرکانسهای فیزیولوژیک تحریک (5-1 هرتز) همچنان میتواند از طریق یک مکانیزم آلفاز درنوسپتور، گیرندههای درد نوع C دژنره را فعال نماید.
شکل 1: تأثیر فعالیت سمپاتیک و کته کولامینها روی نورونهای آوران اولیه A. ضایعه کامل عصبی. محل تأثیر سمپتیک – آوران در نوروما و یا در گانگلیون ریشه پشتی است که توسط نورآدرنالین NA که از اعصاب پس گالگلیونی و آلفا آدرنوسپتورهایی که در غشاء پلاسمایی نورونهای آوران بوجود آمدهاند منتقل میشود. B. ضایعه ناقص عصبی. ضایعه ناقص عصبی معمولاً منجر به کاهش تراکم عصبدهی سمپاتیک (نورون پس گانگلیونی دانهدار) میشود. این مسأله باعث افزایش آلفادو آدرنوسپتورهای فعال در غشاء فیبرهای غیر فعال حس درد میشود. C. پس از التهاب بافتی، فیبرهای آوران اولیه غیر فعال ولی حساس شده دچار افزایش حساسیت به نورآدرنالین میشوند. نورآدرنالین مستقیماً روی فیبرهای آوران اثر نمیکند اما باعث ترشح پروستاگلاندینها (PG) از پایانههای سمپاتیک که فیبرهای آوران را حساس میکنند خواهد شد. در همین رابطه، افزایش حساسیت به درد ناشی از بزادی کدینیس و فاکتور رشد عصبی (NGF) نیز توسط ترشح پروستاگلاندینها از فیبرهای پس گانگلیونی تشدید و تقویت خواهد شد.
تداخلات فیبرهای آوران و سمپاتیک سالم و دست نخورده دیستال به ناحیة ضایعه در آسیبهای ناقص عصبی: پاسخ فیبرهای C بدون میلین به تحریک تنه سمپاتیک در عصب پرونئال مشترک خرگوش دو هفته پس از ایجاد فشفر روی عصب مورد مطالعه قرار گرفته است. فشار روی عصب باعث افزایش آمپلی تودپتانسیلهای عمل ترکیبی فیبرهای C در پاسخ به تحریک سمپاتیک میشود. خرگوشهایی که دارای آسیبهای ناقص عصبی عصب اوریکولاریس بودند مورد مطالعه قرار داده و مشاهده کردند که در طی چند روز اول پس از ایجاد آسیب و ضایعه، تحریک الکتریکی تنه سمپاتیک و تزریق داخل شریانی کته کولامینها حدوداً 3/1 گیرندههای درد نوع C کشف شده را که توسط آسیب ناقص اولیه عصبی از بین نرفتهاند تحریک یا حساس مینماید. گیرندههای درد مکانیکی ندرتاً توسط تحریک سمپاتیک فعال میشوند. Bassut و همکارانش این فرضیه را ارایه کردند که آسیب ناقص عصبی باعث افزایش آدرنوسپتورهای آلفادو فعال در غشاء پلاسمای فیبرهای دست نخورده حس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آزمایش بر روی سیستم عصبی اتونوم
سیستم عصبی اتونوم یک شبکه عصبی وسیع است که نقش اصلی آن تنظیم محیط داخلی توسط کنتبف هموستاز و فعالیتهای احشایی است. با وجودی که اکثر فعالیتهای سیستم اتونوم خارج از کنترل اداری میباشند، عواطف و ورودیهای سوماتولنسوری بطور قابل توجهی سیستم اتونوم را تحت تأثیر قرار میدهند. با بررسی تغییرات برجستة وازوموتور و سودوموتور پس از آسیب تروماتیک به اعصاب، این که سیستم اتونوم نقش مهمی در تعدیل و درک درد دارد مدتها قبل شناخته شده بود. با وجود شک و ابهامی که در رابطه با اهمیت نقش سیستم عصبی سمپاتیک در ایجاد و تداوم درد وجود دارد، متخصصان درد همیشه در جستجوی وسایل و راههایی برای مطالعه و بررسی سیستم اتونوم بودهاند.
آناتومی
سیستم اتونوم در هر سطحی از سیستم عصبی دارای اجزاء مختلفی میباشد.
جزء مرکزی که به نام شبکة مرکزی اتونوم(CAN) نیز شناخته میشود شامل مناطق مختلفی از مغز میباشد.
اینسولا بدلیل ارتباطاتی که با هیپوتالاموس، تالاموس، هسته پارابراکیال و NTS
دارد، به نظر یک منطقه حیاتی حسی حرکتی احشایی است.
تحریک و فعال شدن قشر اینولا باعث بروز هیپرتانسیون، تاکیکاری، ایستادگی موها، گشادی مردمکها و ترشح بزاق شده و فعالیت دستگاه گوارش را نیز تغییر خواهد داد. تحریک کورتکس پری فرونتال میانی که دارای ارتباطات گستردهای با آمیگدال، هیپوکامپ، تالاموس، هیپوتالاموس، هستة پارابراکیال و NTS میباشد باعث بروز برادیکاری و افت فشار خون شده و ترشحات دستگاه گوارش را تعدیل مینماید.
هیپتوتالاموس مهم ترین ارگان سیستم اتونوم بوده و تمام فعالیتهای حیاتی بدن را کنترل کرده و سیستمهای غدد درونریزی و اتونوم را نیز منسجم نگه میدارد.
این جا منطقهای است که جهان بیرون با دنیای درون ارتباط پیدا میکنند. آمیگدال، که در بین کورتکس، هپیوتالاموس و نواحی مزنسفال قرار دارد، نقش مهمی در همراه کردن احساسات با محرکهای مختلف و ایجاد پاسخهایی دارد که شامل تعدیل فعالیت اتونوم میشوند.
در سطح مزنسفال، هسته پارابراکیالیس و PAG نواحی تقویت تکمیلی میباشند. PAG نیز از جمله مناطق مهم و حیاتی در کنترل و تعدیل درد است. نواحی ساقة مغزی اصل النخاع که اکثر فعالیتهای رفلکسی و اتوماتیک قلبی تنفسی را کنترل میکنند عبارتند از بدولای ونترولترال و NTS. ارگانهای دور بطنی با احساس و تشخیص تغییرات هومرال در تعدیل فعالیت اتونوم شرکت میکنند.
اجزاء محیطی سیستم انوم عبارتند از سیستمهای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک. نورونهای پیش گانگلیونی سیستم سمپاتیک در ستون بینابینی خارجی نخاع قرار داشته و اکسونهای آنها در گانگلیونهای پری وربترال و پاراوربترال سیناپس کرده و فیبرهای پس سیناپسی نسبتاً مسیرهای طولانی را جهت عصبدهی به ارگانهای هدف خود طی میکنند.
سیستم سمپاتیک بسیار گسترده و منتشر است و توانایی تولید پاسخهای عظیم توسط تحریک ترشح اپی نفرین از قشر غده فوق کلیوی را دارد. این بعلت نسبت بالای فیبرهای پس گانگلیونی به پیش گانگلیونی و نیز فیبرهای پس گانگلیونی بلند و طولانی است. نورونهای پیش سیناپسی پاراسمپاتیک تشکیل گروههای هستهای ساکرال و کردینال را میدهند. سیستم عصبی پاراسمپاتیک بطور انتخابی فعالیت میکند زیرا اکسونهای پیش گانگلیونی در گانگلیونهایی سیناپس میکنند که بسیار نزدیک به ارگانهای هدف بوده و همچنین نسبت فیبرهای پس گانگلیونی به پیش گانگلیونی در این سیستم بسیار کمتر از سسیتم سمپاتیک است. معمولاً دو سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک اعمال مخالف هم دارند، اما در ارگانهای معدودی آثارشان با هم تشدید میشود.
نوروترنسمیترها
استیل کولیس (Ach) نوروترنسمیتر کلاسیک فیبرهای پیش گانگلیونی در هر دو سیستم عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک است. فیبرهای پس گانگلیونی سمپاتیک نوراپی نفرین (NE) ترشح میکنند. به جز فیبرهای سودوموتور که استیل کولین ترشح میکنند. نورونهای پس عقدهای پاراسمپاتیک همگی استیل کولین ترشح میکنند.
در اعصابی که در سطوح مختلف CAN، نخاع، و همچنین پایانههای پیش و پس عقدهای وجود دارند و محتوی Ach و یا NE میباشند نوروپیتیدها و نوروترنسمیترهای شناخته شده دیگری نیز وجود دارند. آنها نقش مهمی در فعالیت احشایی و همچنین فعالیتهای منسجم متعددی از جمله شناخت، درد و یا حرکت ایفا مینمایند. شایع ترین این مواد عبارتند از: کلرسیستوکسین (CCK)، ماده (SP) P، سوماتوستانین، انکفالینها، نوروکینینها، نیتریک اکسید (NO)، پیتید وازواکنیو روده (VID)، نوروپیتید (NPY) Y ، سروتونین (S-HT) و پیتید مربوط به ژن کلسی تونین (CGRP) ، در سطح احشایی، پورینها، پروستاگلاندینها، و پتیدهای دیگری (مانند نیورفینها) نیز وجود دارند.
بررسی بالینی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
کلیه مراحل ستون سازی و حتی نصب نبشی روی زمین انجام میشود. پس از نصب نبشی زیر سری ستون آماده بلند کردن میگردد پس از نصب ستون در محل که از پیش آماده شده است پل هایی را که از قبل اندازه شده و ساخته شده است در محل خود قرار میدهند بدیهی است که نبشی های زیر سری باید کاملا تراز بوده و در یک سطح باشد تا تمام تکیه گاههای پلهای سراسری عمل کرد داشته باشند زیرا اگر یک نبشی حتی یک سانتیمتر پائین تر نصب شود برای پل تکیه گاه ایجاد نمیکند.
اگر تکیه گاهها ساده فرض شوند و در محاسبات احتیاج به قاب صلب نداشته می باشیم کار نصب پل به همین جا خاتمه پیدا می کند فقط برای انکه پل از جای خود نلغزد آنرا با چند خال جوش به نبشی زیر سری متصل مینمائیم ولی با توجه به آنکه در اثر محدودیت های معماری ایحاد بادبند به مقدار کافی در تمام جهات مقدور نیست ناچارا باید بعضی از قابها را صلب در نظر بگیریم در این صورت برای صلب کردن قاب، گره باید با نبشی بالا سری ولچکی و صفحات ممان گیر مجهز باشند.
عبور پل از بال ستون و نبشی بالاسری
عبور دو پل از دو طرف بال ستون (گره خورجینی) یکی از رایج ترین اتصالی است که اغلب مهندسین محاسب در ایران آنرا پیشنهاد مینمایند.
در بازدیدی که از مناطق زلزله بعمل آمد مشاهده گردید که گره خورجینی به نسبت سایر گره ها از آسیب پذیری بیشتری برخوردار است.
در این گونه گره ها اگر پلها را با تسمه به همدیگر متصل نمائیم به یک پارچه کار کردن پلها کمک بسیاری کرده و مقاومت آنرا در مقابل نیروهای جانبی بالا میبریم طول تسمه ها باید پشت دوپل (قدری کمتر برای جوشکاری) باشد و ضخامت آن در حدود 10 الی 12 میلیمتر و پهنای آن در حدود 10 الی 12 سانتیمتر.
عبور دو پل از دو بال ستون ( اتصال خورجینی)
اگر بخواهیم پلی را از وسط ساخته شده از دو عدد تیر آهن I عبور دهیم ناچارا باید از صفحه بست دو تکه استفاده نمائیم یکی در پائین پلی برای نبشی بالا سری و صفحات ممان گیر و غیره، ابعاد این صفحه ها طبق محاسبات بدست میاید ولی عرض آن مساوی پشت تا پشت ستون (قدری کمتر برای جوشکاری) و طول آن در حدود پنج سانتیمتر بزرگتر از نبشی زیر سری و یا نبشی بالا سری میباشد و ضخامت آن حداقل 10 میلیمتر است.
عبور پل از وسط ستون با ورق بست دو تکه
اگر مجبور باشیم پل را به جان ستون متصل نمائیم طبیعی است که ادامه پل مقدور نبوده و پل به جان ستون ختم میشود که در این صورت اگر این ستون از ستونهای میانی باشد اجراء پل ممتد مقدور نیست. برای ختم کردن پل به جان ستون اگر از ستون H استفاده نمائیم احتیاج به ورق بست نداریم و اگر از ستون I دوبل استفاده کنیم و اگر بار پل زیاد باشد ممکن است که ناچار باشیم یک صفحه به جان ستون جوش بدهیم ابعاد این صفحه بوسیله محاسبه بدست میاید ولی در هر حا ضخامت آن نباید از نود درصد ضخامت جان تیر کمتر باشد و پهنای آن مساوی پهنای جان تیر است (قدری کمتر برای جوشکاری) و ارتفاع آن در حدود 10 سانتمیتر بیشتر از ضخامت پل بعلاوه ضخامت نبشی ها بالا سری و زیر سری است در این گره طول جوش حائز اهمیت است.
در تیر اهن ها مخصوصا تیر اهنهای I که قبلا توضیح داده شده است قسمت بزرگی از جرم آهن در بالها متمرکز میباشد ودر نتیجه جان تیر آهن ضعیف است حال اگر ناچار باید پلی به جانستون ختم شود در صورت وجود بارهای شدید باید روی جان ستون ورق جوش بشود آنگاه پل به آن متصل گردد مخصوصا باید پهنای ورق باندازه پهنای جان تیر آهن باشد بطوریکه ورق به محل برخورد جان وبال که از ضخامت بیشتری برخوردار است جوش شود.
اگر مجبور باشیم پلهای ممتد را از دو لبه بال ستون عبور دهیم باید در جان تیر تکیه گاهی از نبشی با ورق درست کنیم بطوریکه بال این نبشی مساوی نیمی از بال ستون بعلاوه بعلاوه پهنای بال پل باشد. در این صورت پل به اندازه نیمی از بال ستون از محور نبشی دورتر قرار خواهد گرفت (بطور متوسط در حدود 7 تا 15 سانتیمتر) که این خود خارج از محوری محاسبه نشده در گره ایجاد خواهد نمود وئ ممکن است نمره نبشی و طول جوش را به مقدار قابل ملاحظه ای بالا ببرد بدین لحاظ این دیتیل بهیچ وجه پیشنهاد نمی گردد در این گونه موارد بهتر است یک عدد صفحه که قدری پهن تر از نمره تیر آهن باشد. و یا باندازه ضخامت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
کودکی بر روی آب
موسی از بنی اسرائیل بود ولقب وی کلیم الله است واز سومین پیغمبر او لوالغرم است بعداز نوح و ابراهیم وموسی کتاب و شریعتی بزرکداشت ومیخواست بنی اسر ائیل راازمحنت برهاندولی
موسی پسر عمران بود و اوازنسل لاوی بن یعقوب بود که از زمان
یوسف در مصر بودند .وروز گار بنی اسرائیل پر محنت شده بود و عده ایشان بسیار بود اما فرعون بزرک پیشوای مصر بنی اسرائیل را به چیزی نمی شمرد که ایشان خود رااز خاندان پیغمبران می دانستند وفرعون بت پرست برد وبرایشان سخت می گرفت وآنان را به کارهای دشوار از بندگی وبردگی می گماشت وقبطیان مصری را سرور ومهتر ایشان میدانست .
فرعون از نسل عاد بود وداستان عاد وثمود را خوانده بود و بنی اسرائیل را خوار میداشت تا از میان آنان کسی به پیغمبری بر نخیزد که یعقوب و یوسف و ایوب را می دانست واز پیغمبران بیم داشتت که نام خدا را می بردند واو بزرگی را خاص خود می خواست که سخت توانا وجهاندار بود و فرعون ها مصریان را سالهای سال فرمانبر خود ساخته بودند وفرعون برزک قدرتی بیشتر یافته بود و سروری خود را نگاهبانی میکرد .
وچنین بود تا یک روز کاهنان وغیب گویان بتخانه اعظم به فرعون گفتند ما از گردش ستارگان وزمزمه بتان می دانیم که از امروز تا یکسال از میان بنی اسرائیل پسری متولد میشود که شریعتی بزرک می سازد وبنی اسرائیل را قدرت می بخشد وتو را هلاک می کند حالا خوددانی .
فرعون گفت مرد نباشم اگر این آرزو را بر بنی اسرائیل تباه نکنم شما فرعون را نشنا خته اید . فرعون دستورداد درجا خبر کشان بگمارند واز انروز تا یکسال هرچه نوزاد پسر در خانواده بنی اسرئیل به وجود آید ازد م تیغ بگذ رانند ودختران را برای خدمتکاری باقیگذارند وگفت وای بحال که کسی اگر فرزند پسر بیاورد بهخبر کزاران خبر نر ساند و روز گار بنی سرائیل سخت تر شد درآن سال هیچنوزاد پسر از دست فرعو تیان زنده نماند وچون فرصت تمام شد ماموران همچنان به آزار مردم و جان کردن پسران می پر داختند وکاهنان چیزی دریافته بودند اما از حساب خدا غافل بودند که خدا اگر خواهد شیشه رادربغل سنگ نگه دارد
وعمران مردی از بنی اسرائیل بو د به نیکی وخدا پرستی نامدار و کارش زراعت و گله داری ودختری وپسری داشت و باز زنش بار دار شد وحمل اورا مخفی داشتند از ترس گماشتگان فرعون تا فرزند متولد شد وپسربود .وچند روز ی نوزاد را در پنهانی نگاه داشتند وبرجان خود وفرزند ایمن نبودند که چرا تولد فرزند را خبر نداده اند ونمی دانستند چه کنند
شب مادر موسی درخواب دید که فرشته ای از طرف دریا وگفت رابخدا بسپارید که در پناه خدا بودن بهتر است از بودن درخانه . .مادرموسی زنی دانا بود گفت فرشته دریا اشاره کرده است که کودک را آب بسپاریم تا برود هرجا که خدا خواهد . پس زنبیلی ساختند و کودک رادر آن گهواره جوبین بر آآب رود خانه گذاشته و به خدا سپر دند و آن اب از قصر فرعون می گذشت .
از قضا آسیه زن فرعون که خدا شناس بود ودین خود را از فرعون پنهان مدتشت فرزند نداشت وبا همه ناز ونعمت دراشتیاق فرزند میسوخت وآن روز با چند تن از ندیمان و دختران خدمتکار در باغ خود در باغ خود بر کنار نهر به سرگرمی وتماشای سبز ه ودرخت پناه برده بود وآرزوی خود رااز خدا میخواست ودعا می کرد وپنهان از دوستان اشک میریخت وندائی شنید که در دزادن د شوار است تر فرزندی بی رنج بدهم اگر نیکو نگاهداری . آسیه در این حال بود که از دور چیزی بر روی آب روان دید مانند سبدی یا صندوقی به خد متکاران گفت بگیرید آن صندو ق را تا شاید چیزی باشئ که به اهلش برسد وبه کار آید گهواره را گرفتند وکودکی در آن د یدند آسیه دعای خود را و صدای آشنا را به یادداشت با خود گفت همین است .خر م وخندان شد وکودک رابوسه زد و گفت چه خوب است فرزند داشتن و به آن دلخوش بودن که از مادر بودن بالا تر لذتی نیست . خد متکاران گفتند اینک فرزند که از میان آب وسبزه پیدا شده وآرزو فراهم آمده . آسیهگفت هم اوراآب وسزه نام گذاریم یعنی موسی . خندیدند از شادی وآسیه خبر به فرعون داد وگفت اجاق ماکور است این کودک را به فرزندی بر می داریم ودل را روشن می کنیم . فرعون گفت میترسم همانباشد که کاهنان خبر داده اند .آسیه گفت آن زمان تمام شد و ما این کودک را به تر بیت خود پرورش می دهیم فرعون کاهن بزرک را خواست واز او پرسید درباره این پسر چه می گوئی که اورا آب آورده است ونمیدانم ازکجاست کاهن دا غ فرزند دیده بود وچون به موسی نظر کرد موسی بر او لبخند می زد دلکاهن بشکستوکفت ما هرچه می دانستیم همان روز گفتیم واز گرد شستارگان چیزی تازه دستگیر نمی شود .
فرعون قدری آرام کرفت وکفت باشد که کودک رابرزگ کنیم وهر گاه اثری تا مناسب ظاهر شد تیغ دردست ماست و قدرت با ماست آسیه خوشحال شد و پرورش کودک همت گماشت اما کودک گرسنه بود و آسیه شیر نداشت گفت تا یک دایه پیدا کنیم چندتن از زنان آشنا که بچه شیر می دادند آمدند تا با شیردادن به موسی افتخاری در خانه فر عون به دست آورند ولی موسی پستان هیچکس نمی گرفت وبی تابی می کرد و آسیه درمانده بود که چه باید کرد از طرف دیگر مادر موسی خبر یافت که در خانه فرعون کودکی هست که شیر نمی خورد دختر خود را به جستجوی خبر فرستاد . خواهر موسی آمد وآن حال را دید پیشنهاد کرد که من هم یک زن شیرده می شناسم آیا می خواهید اورا خبرکنم ؟ گفت بیاید تا آزمایش کنیم مادر موسی نگران بود و از شوق دیدار فرزند خدا را یاد کرد وحاضر شد .پرسیدند کیستی وشیر از کجا داری گفت زن عمرانم کودکی دیگر دارم نامش هارو ن که دو ساله است وهنوز شیر می خورد گفتند اگر این کودک پستان تو رابگیر د خوب است .گفت امیدارم از این افتخار محروم نباشم . پس موسی را بدو دادند وموسی خوشحال وخندان پستان مادر راکرفت واز شیر سیر بخورد وآرام گرفت وحق به حق داررسیدهبود آسیه خوشحال شد وزبان عمران قراری گذاشت که کوذک راشیر بدهد فرعون پرسید این زن کیست مبادااز بنی اسرائیل باشد .آسیه گفت مردم شهادت داده اند که خانواده عمران به نیکی وبی آزاری مردم مشهور ند کودک نیز بنی اسرائیل وغیر آن نمی داند چیست مرد م به گودک شیر بزومیشو گاونیز می دهند وهیچکس بز و میش وگاو نشد فرعون ساکت شد اما نگران بود وبهر حال موسی در خانه فرعون ماند وبزرک می شد وفرعون نیز از کارهاو بازی های او می خندید وشاد می شد .
چنین بود تایکروز که موسای خردسال در دامن فرعون نشسته بود وباریش فرعون بازی می کرد وریش فرعون با جواهر سرخ زینت شده بود ناگاه موسی با یک دست قدری از ریش فرعون را بگرفت و بادست دیگر بصورت او یک سیلی زدوخندید .فرعون خشمگین شد وبه زن گفت نگفتم ؟ اینک دیدی که چگونه مرا سیلی زد بگذار خود رااز شراو راحت کنیم که من از این کودک میترسم زن گفت از کودکی چنین خردسال ترسیدن دلیل عقل نیست کودک است وبازی میکند وچیزی نمی داند اینک اورا آزمایش می کنیم و می بینی آسیه دستور داد ظرفی ازیاقوت سرخ وظرفی از آتش فروزان درکنار یکدیگر گذاشتند وموسی رارها کردند موسی بازی کنان به آنها نزدیک شد ظرف یاقوت رانگاه کرد