لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بسمه تعالی
آموزشگاه علمی و تخصی چمران ناجا
مولفههای فرهنگ سازمانی موثر بر توسعه نظم
نمودار 16-3- شیوههای آشنا شدن با فرهنگ سازمانی
رسمی یا غیر رسمی؟ امکان دارد افراد تازخ استخدام را مستقیما در مشاغل خود بگمارند، بدون این که هیچ کوششی در راه تفکیک نمودن آنان از کسانی که سابقه خدمت چند ساله در آن کار داشتهاند به عمل آید. نمونههای آن آشنا کردن افراد به صورت غیر رسمی با فرهنگ سازمانی است که این کار به هنگام انجام وظیفه صورت میگیرد و به عضو تازه وارد توجه زیادی نمیشود. برعکس، گاهی امکان دارد که فرایند آشنا ساختن فرد یا به اصطلاح جلسه معارفه به صورت رسمی انجام شود، هر قدر برنامه مربوط به معارفه یا آشنا ساختن فرد با فرهنگ سازمان رسمیتر باشد، مدیریت در اجرای برنامه نقش بیشتری خواهد داشت و احتمال آن بیشتر است که فرد تازه استخدام شده آنچه را که مورد نظر مدیریت است بیاموزد یا آن را تجربه کند. برعکس، هر قدر این برنامه غیر رسمیتر باشد، موفقیت آن درگرو این است که فرد تازه استخدام شده، مسیر معارفه وشیوه آشنا شدن با فرهنگ سازمان را درستتر انتخاب کند.
فردی یا دسته جمعی؟ راه دیگری که مدیریت میتواند افراد تازه استخدام را با فرهنگ سازمان آشنا سازد. این است که برنامه مزبور را به صورت انفرادی یا به صورت گروهی به اجرا درآورده. اگر مدیریت فرآیند جامعهپذیری را به صورت انفرادی به اجرا در آورد. احتمال کمتری هست که بتواند در رابطه با سازمان دیدگاههای متجانس و همه جانبه یا هماهنگ را به فرد تازه وارد ارائه کند. ولی اگر این برنامه ساختار غیر رسمی داشته باشد، در آن صورت فرآیند جامعهپذیری یا آشنا شدن فرد با فرهنگ سازمان به این صورت در میآید که او به وجوه اختلاف خود با دیگران بیشتر توجه میکند.
دوره زمانی ثابت یا متغیر؟ سومین عامل مهمی که مدیریت باید در نظر بگیرد. این است که آیا مرحله انتقال فرد از خارج به داخل سازمان باید در یک دوره معین زمانی انجانم شود یا در یک دوره متغیر. اگر در این باره یک جدول زمانبندی شده و ثابت وجود داشته باشد (از نظر افراد تازه وارد) پدیده عدم اطمینان تضعیف خواهد شد؛ زیرا فرآیند انتقال به درون سازمان به صورت استاندارد در میآید. گذرانیدن مراحل استاندارد و مشخص، بدان معنی است که وی به صورت کامل مورد قبول سازمان واقع و به عضویت آن پذیرفته شده است. برعکس، وجود جدولهای زمانبندیشده متغیر نمیتوانند پیشاپیش زمان پذیرفته شدن فرد (در سازمان) را اعلام کنند. بیشتر مدیران و متخصصان در قالب جدولهای زمانبندی متغیر، جذب سازمانها میشوند و به عضویت آنها در میآیند.
با راهنما یا بدون راهنما؟ اگر یک عضو سازمان که با نوع کار فرد تازه وارد آشنایی دارد او را هدایت و راهنمایی میکند. فرد تازه استخدام شده با راهنمایی کسی که به عنوان مربی یا الگو عمل میکند به عضویت سازمان درخواهد آمد. ولی اگر در ان سازمان کسی وجود نداشته باشد که وی را هدایت و راهنمایی کند. او باید بدون مربی و الگودر آنجا پذیرفته شود. بسیاری از سازمانها برای پذیرفتن افراد تازه وارد سنتها و روشهای شناخته شدهای دارند و آنهایی که به این گونه میکنند که میخواهند میزان تغییرات را به پایینترین حد برسانند از سوی دیگر، سازمانهای که اعضای خود را بدون الگو و راهنما میپذیرند، میخواهند کارکنانی خلاق و با ابتکار عمل داشته باشند؛ زیرا شیوه پذیرش و به عضویت درآوردن اعضا به صورت روشهای سنتی انجام نمیشود.
تایید یا تکذیب؟ آیا مدیریت سازمان در پی این است که هویت یک تازه وارد را تایید کند یا هویت وی را از او بگیرد؟ برخی از سازمانها میکوشند تا ویژگیهایی را که فرد با خود به سازمان میآورد تایید کنند. در واقع سازمان بدان علت فرد مزبور را انتخاب میکند که دارای چنان ویژگی است. سازمان نمیخواهد در چنین فردی هیچ تغییری بدهد، بنابراین فرآیند گزینش و استخدام بسیار آرام و بیدغدغه انجام میشود و هیچ مسئله یا مشکلی به وجود نخواهد آمد. اگر سازمان درصدد تامین چنین هدفی باشد، در آن صورت جذب نمودن فرد و به عضویت درآوردن وی بر اساس این دیدگاه قرار دارد که سازمان وی را همان گونه که هست میپذیرد. ولی بیشتر سازمانها در پی این هستند که نخست افراد تازه وارد را خرد کنند، هویت آنها را از آنان بگیرند و سپس آنها را به گونهای که باب طبعشان است، بسازند. نخست سازمان داوطلبانی را برمیگزیند که از نظر عملکرد توان بالقوه بالایی دارند. سپس درصدد برمیآید که تا آنها را از ویژگیهای که موردپسندش نیست بزداید و در رفتار آنها تغییرات لازم را بدهد تا آنان را مناسب و شایسته شغل مورد نظر نماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چکیده
1
مقدمه
2
اخلاق و مدیریت
3
مسایل اخلاقی در مدیریت
4
ویژگی های مسایل اخلاقی در مدیریت
6
تجزیه و تحلیل مسایل اخلاقی در مدیریت
9
اقتصاد و اخلاق مدیریت
9
حقوق و اخلاق مدیریت
10
فلسفه و اخلاق مدیریت
11
محتوای مدیریت اخلاقی و تأثیر اقتصاد بر آن
12
قانون و اخلاق مدیریت
13
انتخاب مدیریت اخلاقی
14
قانون؛ تبلور مدیریت اخلاقی در جامعه
15
ویژگی ها و شرایط اجرای قانون
16
قانون و اخلاق در مدیریت
18
زمینه های شکل گیری قانون... فرایندهای فردی
19
فرایندهای گروهی
20
فرایندهای اجتماعی
21
فرایندهای سیاسی
21
اخلاق در عمل
22
سودمند گرایی: تئوری فرجام گرایی
23
خلاصه مطالب
25
منابع و مآخذ
27
چکیده
در این مقاله به بحث در خصوص تأثیر اقتصاد بر مدیریت اخلاقی پرداخته می شود و با استخدام تئوری فرد برای مواجهه با یک مشکل اخلاقی ، روش تجزیه و تحلیل اقتصادی را بر اساس عوامل بازار بررسی می کند . اگر اخلاق و تناسب و تعادل در امور حاکم شود می توان انتظار مدیریتی صحیح و اخلاقی را داشت . مدیر باید با توازن در امور و سیاست « نتیجه و بهره برداری مناسب » بتواند یک سازمان ، یک نهاد وارگان را به خوبی اداره کند . امید است این تحقیق توانسته باشد عنوان «اخلاق در مدیریت » را متناسب با ارائه کار ، به صورت علمی و تئوری معرفی کند .
مقدمه
مدیریت . مهمترین عامل در حیات رشد و بالندگی و یا از بین رفتن نهادها ، سازمان ها و اجتماع است و مدیر روند حرکت از وضع موجود به سوی وضعیت مطلوب را هدایت می کند و در هر لحظه برای ایجاد آینده ای بهتر در تکاپوست . در این مقاله با عنوان اخلاق و مدیریت به بررسی طبیعت مشکلات اخلاقی در نهادها پرداخته شده است : بررسی مشکلات موجود و نیز رقابت های پیچیده ای به منظور برقراری توازن بین منافع اقتصادی و تعهدات اجتماعی .
اخلاق در مدیریت بر این اساس که روابط ما با اعضای جامعه ای که در آن فعالیت داریم چگونه است و چگونه باید متمرکز گردد ، استوار است . بدون شک مهمترین و حساس ترین مسأله در مدیریت ایجاد تعادل و توازن بین عملکرد اقتصادی و عملکرد اجتماعی است.
اخلاق در مدیریت امروزه از مسائلی نظیر ارتشاء ، دزدی و تبانی فراتر می رود . هنگام مواجهه با چنین مسائلی چگونه باید تصمیم گیری کرد و چه چیزی صحیح ، مناسب و عادلانه است . در این مقاله شیوه ی تصمیم گیری ما در قبال جامعه و مسائل مدیریتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد .
اخلاق و مدیریت
مسایل اخلاقی به تناوب در مدیریت روی می دهند. این مسایل بسیار فراتر از مشکلات مربوط به ارتشا، تبانی و دزدی بوده و به محدودههایی نظیر خریداری شرکتهای دیگر، سیاستهای بازاریابی و سرمایه گذاری های کلان نیز گسترش یافته اند. یک شرکت بزرگ، یک شرکت کوچک تر را به روش معمول مذاکره به منظور خرید سهام، مالک می شود و سپس به هنگام ادغام دو شرکت، مشخص می شود که بعضی پست های موجود در یک شرکت در شرکت دیگر نیز وجود دارد.
«صحیح»، «مناسب» و «منصفانه» واژه هایی اخلاقی هستند. آنها بیانگر نوعی قضاوت درباره رفتار ما با دیگراناند که باید منصفانه باشند. ما معتقدیم که راههای صحیح و خطا در برخورد با دیگران، رفتارهای مناسبو نامناسب و تصمیمات منصفانه وغیر منصفانه وجود دارد.این باورها، استانداردهای اخلاقی ما هستند. استانداردهای اخلاقی میان افراد مختلف، متفاوت است و هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که یک استاندارد اخلاقی خاص درست یا نادرست است، مگر این که ثابت شود آن استاندارد به راستی نوعی تعهد اخلاقی در قبال دیگران به وجود می آورد و منفعتی برای خود در بر ندارد. مشکل این است که حتی در ساده ترین موقعیت ها، تشخیص و بازشناسی «ما» و «دیگران» خاصه بین «منافع» و «تعهدات» دشوار بوده و این امر به ویژه در پیوند با مدیریت حاد می شود. چرا؟ گروه هایی مختلف در یک شرکت فعالیت می کنند که عبارت اند از: مدیران سطوح مختلف با وظایف متفاوت، کارگران با مهارت ها و تجربیات گوناگون، فروشندگان مواد مختلف، توزیع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
یادگیری سازمانی
با توسعه دانش و فناوری و گسترش حیطههای کسب و کار از جمله سازمانهای مجازی یا تحت شبکه، بنگاههای اقتصادی گسترش یافته، ومحیط کسب و کار به محیطی رقابتی و پر از چالش تبدیل گردیده و پارادایمهای جدیدی ظاهر شده که بقاء را برای بسیاری از بنگاهها مشکل ساخته است. در چنین محیطی طبیعی است که امتیازهای رقابتی تغییر شکل دهند. بزرگترین امتیاز رقابتی در پارادایمهای جدید کسب و کار، یادگیری بیان شده است.
از این رو، مرکزیت پارادایم جدید، یادگیری است. بنابراین، سازمانهایی موفقتر هستند که زودتر، سریعتر و بهتر از رقبا یادبگیرند. درست به همین دلیل است که مفهوم سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی در سالهای اخیر مطرح شده و رشد فزایندهای داشته است. سازمانها به جای رفتارها و حرکتهای سنتی خود که در بهترین شکل آن در برگیرنده آموزش نیز میبود، تبدیل به سازمانی شوند که همواره یاد میگیرند، یعنی کوشش خود را در جهت یادگیری به عنوان یک امتیاز رقابتی به کار میبرند.در مقاله حاضر، ضمن تعریف سازمان یادگیرنده و مشخص ساختن ویژگیهای اصلی آن، سعی میشود که عواملی (مانند استراتژی، مدیریت، فرهنگ و...) را که در ایجاد، شکلگیری و رشد چنین سازمانی موثر است، معرفی کرده و سپس یادگیری سازمانی یا به عبارت دیگر، ابعاد و انواع یادگیریهایی که در سازمان امکان پذیر است تشریح گردد.
مقدمه
برای سازمانهای یادگیرنده و یادگیری سازمانی تعاریف، ویژگیها و مدلهای مختلفی پیشنهاد و ارایه شده است که هر چند در ظاهر متفاوت هستند اما در نهایت به سر چشمه واحدی مربوط میشوند.
در این نوشته استخوان بندی مدل براساس مفاهیم مطرح شده توسط «اندرو مایو» بنا نهاده شده اما از سایر مفاهیم نیز در توسعه و غنای چهارچوب ایشان استفاده گردیده است.در مطالب عرضه شده ، ابتدا تعریف و ویژگیهای سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی ارایه شده و سپس چند عامل اصلی و پایهای مدل سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی به صورت خلاصه معرفی شدهاند.جهت تکمیل مباحث ، دیدگاه دو متفکر و بنیانگذار معروف در این زمینه (کریس آرگریس و پیتر سنگه) در زمینه انواع و روشهای یادگیری نیز اضافه شده است.
تعاریف
-1 سازمان یادگیرنده: سازمان یادگیرنده سازمانی است که تمامی قدرت فکری، دانش و تجربه سازمان را برای ایجاد تغییرات و بهبود مستمر برای توسعه در اختیار گرفته و برآن مدیریت میکند.
-2ویژگیهای سازمان یادگیرنده:
- تشویق و ترغیب افراد در همه سطوح برای یادگیری منظم از کارشان؛- در اختیار داشتن سیستمها و فرایندهایی برای برقراری یادگیری و انتشار آن در سازمان؛- ارزش قایل شدن برای یادگیری.
-3 یادگیری سازمانی: یادگیری سازمانی عبارت است از تمامی روشها، سازوکارها و فرایندهایی که در درون سازمان به منظور تحقق یادگیری به کارگرفته میشوند.
مدل
پساز روشن شدن تعاریف، لازم است عوامل موثر در ایجاد و رشد سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی به طور خلاصه معرفی شوند. این عوامل عبارتنداز:- توانمندسازها: توانمندسازها عواملی هستند که سازمان را در تبدیل به یک سازمان یادگیرنده یاری میکنند.
محیط: اگر تمامی عوامل توانمندساز، مهیا باشد اما محیط لازم برای رشد سازمان یادگیرنده وجود نداشته باشد، تمامی کوششها بیثمر و یا لااقل کم اثر خواهند بود.یادگیری: یادگیری سازمانی از سه منظر مورد توجه است:
سطوح یادگیری؛
انواع یادگیری؛
مهارتهای یادگیری.
نتایج: به کارگیری توانمندسازها و ایجاد محیط لازم و همچنین سازوکارها و سیستمهای یادگیری سازمانی، باید به نتایجی منجر شوند که مورد انتظار همگان است.در زیر هر کدام از عوامل پیش گفته معرفی میشوند:
توانمندسازها
ممکن است عوامل توانمندساز در مدلها و نگرشها و شرایط مختلف متفاوت باشند، اما چهار عامل ذیل به صورت عمومی وجود دارند:
استراتژیها و سیاستها؛
رهبری(مدیریت)؛
مدیریت بر افراد( فرایندهای منابع انسانی)؛
فناوری اطلاعات.
1 استراتژیها و سیاستها: با اتخاذ سیاستهای عمدی و آگاهانه، یادگیری آگاهانه میشود. در واقع مدیریت سازمان باید به صورت روشن و صریح اشتیاق، عزم و اراده خود را به مدیریت آگاهانه یادگیری نشان دهد. این امر در چشم انداز و استراتژیها میباید متجلی گردد. در واقع در چنین سازمانی یادگیری باید تبدیل به ارزش شود و بیانیه ارزشها پشتوانه چنین ارزشی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
E
موضوع تحقیق:
«ارزیابی کارآفرینی سازمانی و نوآوری در دادگستری شهرستان ساری»
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر حسن درویشی
دانشجویان:
پوری صفری، زینب حبیبی تبار، عبدالرضا یزدان پناه
تقدیم به آنانکه:
سرا پا اندیشه اند،
زندگی اشان مدرسه،
دغدغه شان نوآوری،
محصولشان ایده،
و دسترنجشان دانایی است.
و
« تقدیم به هر آنکه ما را آموختن آموخت»
تقدیر و تشکر:
«حمد و سپاس خدای را که انسان را فکرت آموخت و به او توان فکر بخشید»
« کار حاضر نتیجه تلاش همه کسانی است که در طول زندگی به ما یاد داده اند و از خرمن دانش آنان توشه ای بر گرفته ایم. نتیجه تلاش و زحمات پدران و مادرانی است که با وجود تمام سختی ها و مشکلات زندگی، بر تربیت و آموزش ما همّت گماشتند. نتیجه تلاش همه معلمان و مربیانی است که در طول زندگی از آنان یاد گرفته ایم.
در پایان از جناب آقای دکتر درویشی که با راهنمایی های ارزنده خویش مسیر ناهموار این تحقیق را برای ما هموار نمودند، کمال تشکر و قدردانی را می نمائیم و برای این عزیز از خداوند متعال عزت و سربلندی جهت اعتلای سطح جامعه دانشگاهی خواستاریم.»
« توفیق، سلامتی و سربلندی همگان را از درگاه خداوند بزرگ مسالت می نمائیم »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
سلامت سازمانی در مدارس
Organizational Health
مقدمه
سلامت سازمانی، یکی از گویاترین و بدیهیترین شاخصهای اثربخشی سازمانی است. در یک سازمان سالم مدیر رفتاری کاملا دوستانه و حمایتگر با کارمندان خود دارد و در برنامه های خود دارای یگانگی است. کارمندان نیز تمایل بیشتری برای ماندن و کار کردن در سازمان دارند و به طور موثرتری کارها را انجام می دهند. « مایلز » معتقد است سلامت سازمانی به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقا و گسترش توانایی خود برای سازش بیشتر اشاره می کند. « هرزبرگ » عواملی چون طرز تلقی و برداشت کارکنان، شیوه اداره امور، خط مشیهای سازمان، ماهیت و میزان سرپرستی، امنیت کاری، شرایط کاری، مقام و منزلت، سطح حقوق و دستمزد، استقرار روابط متقابل دو جانبه، سرپرستان، همگنان و مرئوسان و زندگی شخصی کارکنان را برای تأمین و حفظ سلامت سازمان لازم دانسته است و معتقد است نبود این عوامل ممکن است چنان کارمندان را دچار عدم رضایت سازد که سازمان را ترک کرده و موجودیت آن را به مخاطره اندازند.
تعریف سلامت سازمانی
« کیت دیویس » سازمان سالم را سازمانی می داند که در آن کارکنان احساس کنند کاری سودمند و مفید انجام میدهند و به احساس رشد و پرورش شخصی دست مییابند. آنان بیشتر کاری شوقانگیز را که خشنودی درونی فراهم میآورد، دوست دارند و میپذیرند. بسیاری از کارکنان مسئولیت و فرصت پیشرفت و کامیابی شغلی را جستوجو میکنند. آنان میخواهند که به سخنانشان گوش داده شود و با آنان چنان رفتار شود که گویی هر یک دارای ارزش وجودی فردی هستند. آنان میخواهند که اطمینان یابند سازمان به راستی برای نیازها و دشواریهای آنان دلسوزی میکند. ازنظر « لایدن و کلینگل » سلامت سازمانی یک مفهوم تقریباً تازه ای است و شامل توانایی سازمان برای انجام وظایف خود به طور موثر و رشد و بهبود سازمان می گردد. یک سازمان سالم جایی است که افراد می خواهند در آنجا بمانند و کار کنند و خود افرادی موثر و سودمند باشند « ماتیو مایلز » یک سازمان سالم را به عنوان سازمانی تعریف می کند که « نه تنها در محیط خود دوام می آورد بلکه در یک برهه زمانی طولانی نیز به طور کافی سازش کرده و تواناییهای بقاء و سازش خود را به طور مداوم توسعه داده و گسترش می دهد ». چیزی که در این تعریف واضح است این است که سازمان سالم با نیروهای مانع بیرونی به طور موفقیت آمیزی برخورد کرده، نیروی آن را به طور اثربخشی در جهت اهداف و مقاصد اصلی سازمان هدایت می کند. البته عملکرد سازمان در یک روز مشخص، ممکن است اثربخش و یا غیر اثربخش باشد اما علایم درازمدت در سازمانهای سالم، مساعد اثربخشی است.
پویاییهای سازمانی: سالم تا غیرسالم:
مفهوم سلامتی مثبت در یک سازمان، توجه را به شرایطی جلب می کند که رشد و توسعه سازمان را تسهیل کرده و یا مانع پویاییهای سازمان است. « تالکوت پارسونز » معتقد است که همه سیستمهای اجتماعی، اگر قرار باشد که رشد و توسعه یابند، باید چهار مشکل اساسی انطباق، کسب هدف، یگانگی و ناپیدایی ( AGIL ) را فرو نشانند. به عبارت دیگر، سازمانها باید درحل چهار مشکل موفق باشند:
مشکل کسب منابع کافی و سازش با محیط خود ( Adaptation )
مشکل تعیین و اجرای هدف (Attainment Goal )
مشکل نگهداری وحدت در داخل سازمان (Integration )
مشکل ایجاد و حفظ ارزشهای منحصر به سیستم (Latency )
بنابراین، سازمان باید به نیازهای انطباق و کسب هدف و نیز نیازهای بیانی، یگانگی اجتماعی و هنجاری برخورد بکند، در واقع فرض بر این است که سازمانهای سالم، به طور اثربخشی هر دو دسته از نیازها را برآورد می کنند. « تالکوت پارسونز » پیشنهاد می کند که سارمانهای رسمی مثل مدرسه، مسئولیت و کنترل این نیازها را در سه سطح متفاوت از خود بروز می دهند:
1. سطح نهادی: سازمان را با محیط پیوند می دهد.
2. سطح اداری: میانجی تلاشهای داخلی سیستم بوده، آنها را کنترل می کند.
3. سطح تکنیکی ( فنی ): محصول سازمان را تولید می کند.
چارچوب فوق متعلق به « تالکوت پارسونز »، برای مفهوم سازی و اندازه گیری سلامت سازمانی یک مدرسه طرح یگانه ای ارائه می کند. به طور اخص، سازمان سالم سازمانی است که در آن سطوح فنی، اداری و نهادی در هماهنگی هستند. سازمان نیازهای بیانی و نهادی را برآورده می کند و