لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
سیر فلسفه درغرب
فلسفه اززمان پیدایش دریونان (قرن ششم قبل از میلاد )تاکنون چهاردوره بزرگ طی کرده است .
1- دوره فلسفه یونان 2- دوره فلسفه رومی – یونانی
3- دوره فلسفه قرون وسطی 4- دوره جدید
دوره اول :فلسفه یونان :این دوره که باتالس از قرن ششم پیش از میلاد آغاز می شود تا حدوداواخر قرن چهارم پیش از میلاد ادامه می یابد . دوره فلسفه یونان خود به سه عصر تقسیم می شود. عصرجهان شناسی ،عصر انسان شناسی ،(توجه انسان به خویشتن )وعصر بحث منظم .
عصر جهان شناس :دراین عصر فلسفه عبارت بود از جهان شناسی (Cosmology) وفیلسوفان این عصر ،یعنی تالس وشاگرد ان وی – که طبیعت گرایان مشهورند – می کوشیدند تااصل هستی وماده همه اشیا جهان (ماده المواد )را بشناسند وبدانند که اصل وماده اشیای جهان چیست .برهمین مبنابود که تالس اصل همه چیز (ماده المواد )راآب دانست وسایر فیلسوفان پیروی هرکدام عنصری از عناصر را ماده المواد انگاشتند.
عصر انسان گرائی (خودشناسی ):درقرن پنجم پیش از میلاد با ظهور سوفسطائیان (Sophists)که گروهی از فیلسوفان بودند ونیز با ظهور سقراط Soorates 399- 469 ق .م – فلسفه به انسان مسائل انسانی توجه کرد وخویشتن شناسی جای جهان شناسی را گرفت و فلاسفه به بحث از علوم ومسائل مربوط به انسان مثل اخلاق ،روان شناسی و سیااست پرداختند . سیسرون – خطیب ومتفکر رومیمی گوید :سقراط ،فلسفه را از آسمان به زمین آورد ودردل شهرها وخانه ها منزل داد.مقصود سیسرون آن است که سقراط از توجه به مسائل جهان شناسی روی برتافت وبه مسائل مربوط به انسان پرداخت .
دراین زمان مساله دیگری نیز مطرح شد وآن اینکه آیا حقایق ثابت و تغییر ناپذیرند (مطلق هستند )وآیا در جهان حقیقی قائم به ذات خود که هستی آن وابسته به اشیا دیگر ونیز وابسته به اندیشه های مانباشد وجود دارد یا نه ؟سوفسطائیان حقایق را نسبی و متغیر می دانستند و عقیده داشتند ،تنها شناخت حقایق نسبی امکان پذیر است وادراکات هرکس به اندازه ادراکات دیگران معتبر می باشد . انسان با طبیعت فردی خویش مقیاس و معیار همه چیزها است . این نظریه به شک نسبی موسوم است . زیرا طرفداران آن منکر حقایق مطلق و شناخت مطلق هستند و حقایق نسبی و شناخت نسبی را معتبر می دانند .
سقراط ،برخلاف سوفسطائیان به حقایق ثابت و استواری وضع کند تا مردمان رادر زندگی فردی و اجتماعی سودمند افتد وبه کارآید .بر مبنای نظریه سقراط بود که مکاتب مختلفی مثل مکتب میگاریان (Megaris)به پیشوائی اقلیدس میخاری ،مکتب کلبیان (Cenic) به پیشوادی آنتیس تنس و کتب سیرنائیک ها (Syrenaic) به پیشوائی آریستیپوس پدید آمد . پیروان این مکاتب می کوشیدند تا اصول و دستورالعمل های ثابتی برای زندگی وضع کنند.
عصر بحث منظم : بحث های گذشته – بحث های جهان شناسی وانسان شناسی – بهم آمیخت و نظریه های گسترده و منظمی وسیله دمکریتوس (Democtiros) وافلاطون ،(Plato - 347- 427 ق. م ) وارسطو (Aristle322-384 ق.م ) پدید آمد . دمکرتیوس بحث های پراکنده ای را که فیلسوفان گذشته درباب جهان شناسی مطرح کرده بودند با طرح علمی ترین نظریه ،نظریه ،یعنی نظریه ذره گرائی (Atomism) انتظام و تکامل بخشید . برمبنای نظریه ذره گرائی تمام موجودات ،مرکب از ذره های تجزیه ناپذیر (اتم ها ) هستند . ذره ها (اتم ها )دارای هستی و حرکت جاودانی اند ودر اثر جمع و ترکیب آنها جهان و موجودات پدید آمده است .
افلاطون ضمن توجه به همه مباحث نظریه حقایق ثابت را که سقراط مطرح کرده بودند ،نظم و تکامل بخشید و فلسفه را علمی دانست که موضوع آن وجود حقیقی و ثابت و ضروری (مثل )است . نه اشیاء محسوس که پیوسته در تغییرند .
به نظر افلاطون شناخت حقیقی (فسلفه )همانا شناسائی ذات اشیاءیعنی شناخت ماهیات تغییر ناپذیر (مثل )است . زیرا شناخت اصیل وراستین باید دارای موضوعی ثابت واصیل (حقیقت تغییر ناپذیر )باشد .برهمین مبنا فیلسوف کسی است که هدف وی رسیدن به معرفت امور ازلی وحقایق اشیاء(مثل )باشد .
ارسطو شاگرد افلاطون وبزرگترین فیلسوف یونانی – اولین فیلسوفی بود که علوم را طبقه بندی کرد وبرای هر علمی موضوع و هدف خاصی تعیین نمود ،ارسطو را واضح طبقه بندی علوم وپایان گرترقی و شکوه فلسفه یونان می شناسند .
وی فلسفه را به نظری (علوم ریاضی و طبیعی و الهی )،علمی (علم اخلاف ،تدبیر منزل و سیاست )وهنری (هنرهای مختلف :خطابه ،شعر و000 )تقسیم کرد و بدین ترتیب به فلسفه چنان معنای گسترده ای بخشید که تمام معارف بشری رادربرمی گرفت ،معنایی که تقریبا"تا آغاز دوره جدید برای فلسفه باقی ماند .اما خود ارسطوبرترین قسمت فلسفه را مابعدالطبیعه یا فلسفه اولی (نخستین )می دانست وآن را هستی شناسی یا علم وجود می انگاشت و معتقد بود که مابعد الطبیعه (فلسفه اولی )علم به مبادی و علت های اصلی و نخستین موجودات است .
دوره دوم :فلسفه رومی – یونانی : این دوره از اوائل قرن چهارم پیش از میلاد آغاز می شود وتا قرون اولیه میلادی – زمان ظهور فلسفه قرون وسطی ،ادامه می یابد دراین دوره ،ابتدا با حمله اسکندر مقدونی ،(متوفی 323 متولد 335 ق .م ) یونانیان زیر سلطه مقدونیان قرار می گیرند و سپس امپراطوری روم بر یونان استیلا می یابد (146 ق .م )وفلسفه یونانی به روم منتقل می گردد وبا تفکرات رومی – که بیشتربه جنبه علمی توجه داشت واندیشه هایی صوفیانه شرقی – که در اثر کشورگشائی اسکندریه عالم غرب یعنی یونان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
سیر فلسفه در ایران
"از قدیمی ترین ادوار تاریخی،در ایران،فلسفه به معنی دیدی درباره ی جهان هستی و آغاز و انجام موجودات وجود داشته است.هر چند که در دوره قبل از اسلام نظرات فلسفی از تفکرات دینی جدا نبوده است ."
تاریخ فلسفهی ایران شامل دو دوره است :دوره قبل از اسلام و دوره اسلامی.
دوره اول :فلسفه ایران دوره قبل از اسلام:فلسفه های این دوره عبارتند از :فلسفه زرتشت یا آئین مزدیسنا،آئین مهر و فلسفه مانی مزدک.
1.آئین مزدیسنا یا فلسفه زرتشت:نامبردارترین متفکر ایران باستان زردشت یا زرتشت است.برخی از محققان وی را موجودی افسانه ای انگاشته اند و بعضی او را تا مرتبه خدائی بالا برده اند. قول مشهور آنست که وی حدود اواسط قرن هفتم یا ششم پیش از میلاد دیده به جهان گشوده است.کتاب مقدس زردشت "اوستا"نام دارد که کتاب دینی زردشتیان است.
مقارن ظهور زردشت ایرانیان به دو گروه متخاصم و با دو جهان بینی مخالف در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. "اقبالف لاهوری "متفکر و شاعر پاکستانی در این باره نوشته است:در پرتو ناچیز خاورشناسی کنونی،ایرانیان باستان را می بینم که به هنگام ظهور زردشت به دو جناح بخش شده اند:پیروان نیروها ی خوب خودی و هواداران نیروها ی بد بیگانه،
1.در این زمان آریائیان ایران ،دست از خانه به دوشی برداشته و زندگی کشاورزی آغاز کرده بودند.اقوامی که هنوز خانه به دوش بودند به آنها حمله می کردند و دست به چپاول میزدند.از جمله نتیجه های این ستیزه تقسیم خدایان به دو بخش –دواها(دیوها) و اهوراها-بود دیوها خدای متجاوزان به شمار می آمدند و اهوراها خدای آریائیان ایرانی.
زردشت نیز پا در میدان این پیکار مینهد و با شور اخلاقی خود ،پرستش دیوان بیگانه را منسوخ می کند و شعائر دشوار کاهنان مغ را از رواج می اندازد ."
فلسفه زردشت:اصول فلسفه زردشت به قرار زیر است:
1.اهرامزدا و اهریمن (نور و ظلمت)زردشت ارواح نیک مورد پرستش گذشتگان را وحدت بخشید و آنرا اهورامزدا(خدای نور و نیکی ها)نام نهاد.
2.یکتاپرستی:برخی از محققان زردشت را دوگانه پرست خوانده اند و برخی یکتا پرست(موحد).آنان که اعتقاد به یکتا پرستی زردشت دارند معتقدند که وی در اصل بنیادی،یعنی اهرامزدا و اهریمن را وجود دوگانه یک وجود ازلی (خدای یکتا)می داند.بنابراین زردشت از نظر دینی یکتاپرست است و از نظر فلسفی دو گرا.
3.جهان شناسی و اخلاق: به نظر زردشت واقعیت ها دو بخش اند:هستی(نور)و نیستی ( ظلمت) .هستی ها یا مجموعه آفریده های خوب از خدای خوبیها،یعنی اهورامزدا سر چشمه گرفته اند و نیستی ها ویا مجموعه آفریده های بد از روح بد پسند اهریمن بد کنش زاده شده اند. جهان میدان نزاع و کشاکش نیروهای خوب و بد (نیروهای اهورائی و اهریمنی )است.سرانجام این ستیزه شکست نیروهای بد از نیروهای خوب و پیروزی اهورامزدا بر اهریمن خیره سر خواهد بود.وظیفه انسان در این نزاع آنست که جانب نیکی را بگیرد و علیه بدی به پیکار برخیزد.به نظر زردشت راه راستین زیستن و برتری قانوناخلاقی همین است.گرایش به نیکی و احتراز از بدی.
1.مغ:مغان در اصل قبیله ای از قوم عاد بودند که مقام روحانیت منحصرا به آنها تعلق داشت آنگاه که آئین زردشت بر نواحی غرب و جنوب ایران،یعنی ما و پارس مستولی شد،مغان پیشوایان دیانت جدید شدند.در کتاب "اوستا"نام طبقه روحانی را به همان عنوان قدیمی که داشته اند یعنی آترون(athravan )می بینیم اما در عهد اشکانیان و ساسانیان معمولااین ظایفه را مغان می خواندند.
4.سرنوشت انسان:روح و نهاد انسان آفریده ی خداست .اگر آدمی با پلیدیها به پیکار برخیزد و با سپاه اهریمن بجنگد بر زندگی جاویدان دست می یابد و به "اصل روشنایی"میپیوندد و اگر به بدی ها روی آورد اسیر ظلمت ابدی تیره بختی همیشگی خواهد شد.
5.کشاورزی و تقدس عناصر چهار گانه:چون کشاورزی اساس زندگی مادی آریائیان بود ،زردشت کشاورزی و آب وزمین(خاک)را مقدس شمرد.و بهترین جای زمین را برای جلوگیری از آلودگی خاک بود که زردشت به پیروان خود دستور داد جسد مرده را در خاک نهند و آن را در بنایی استوانه ای شکل بدون سقف(دخمه)قرار دهند تا طعمه لاشخوران گردد . "همچنین زردشت آتش را به عنوان مقدس ترین عناصر گرامی شمرد. به نظر وی آتش نشان هستی نورانی اهورامزدا (خدای متعال)است.بنابراین باید آنرا پیوسته در آتشکده ها "فروزان نگه داشت و از آلودگی آن جلوگیری کرد.
2.آئین مهر (میترائیزم):مهر پرستی وجهی از آئین زردشت به شمار میآید.مهرپرستان،مهر(خورشید)را خدای" نور"می دانستند و مورد پرستش قرار می دادند. آنها روح انسانی را بخشی از وجود خدا می پنداشتند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 113
سیر نقد در تئاتر ایران از آغاز تا امروز
عنوان پایان نامه نظری:
سیر نقد در تئاتر ایران از آغاز تا امروز
«فهرست مطالب»
عنوان
صفحه
مقدمه
1
فصل اول: ریشه ها
الف) جایگاه نقد در ادبیات جهان
6
ب) فقه الغه نقد
8
ج) جایگاه نقد به طور اعم در ادبیات دل انگیز فارسی
14
د) تاریخچه نقد در ایران به طور اعم
(اولین نقدی که نوشته شد و فرق فارق و فاحش آن با نق)
21
هـ) آیا نقد همان نه است؟
39
فصل دوم: سیر و غوری در تاریخچه پیدایی و اعتبار نقد در ایران از آغاز تا امروز
الف) نقد چیست و منتقد کیست؟!
43
ب) منتقد تئاتر نداریم، منتقد تئاتر داریم
55
ج) آشنائی با ژان ژاک گوتیه، یا نگات، جان راسل تایلور و لامبرویچ ویلسون.
61
هـ) انواع نقد تئاتر: ژورنالیستی (رسانهای)، روانشناختی، جامعه شناختی، علم الاساطیسری و سیاسی.
64
فصل سوم: حضور نقد در آکادمی ها؛
الف) تفاوت های نقد آکادمیک با نقد ژورنالیستی
72
ب) نقد اسکولاستیک با نقد کلاسیک
73
ج) مطبوعات، نقد و
نقدها را بود آیا که عیار می گیرند
تا همه صومعه داران پی کار می گیرند.
75
فصل چهارم: یک هشدار
الف) عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی نفی حکم
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
87
عنوان
صفحه
ب) اغلاط فاحش فرهنگی، اطلاعاتی، تئاتری در مطبوعات.
106
ج) وضعیت فعلی نقد تئاتر در رسانه ها و تسامحات توجیه ناپذیر اصحاب قلم
107
فصل پنجم: یک استنتاج
الف) نقد تئاتر، سالهای انقلاب
112
ب) نگاهی ژرفانگر به نقد تئاتر پیش از انقلاب (چه بودیم و چه شدیم و کجا ایستاده ایم؟
113
ج) آینده نقد تئاتر در ایران (یک پیشگوئی از زبان یک حرفه ای)
118
د) آشنائی شتابزده با دست به قلمهای معاصر نقد در ایران
119
فصل ششم: مؤخره
123
منابع و مؤاخذ
136
مقدمه:
نقد تئاتر بنای یکی از ارکان رکین و مسلم هنرهای نمایشی از نظر سنت، مسابقه و صبغه به بوطیقای ارسطو می رسد. نخستین ناقد تئاتر ارسطو بوده است و پس از وی افلاطون که رسما اعلام نمود شاعران، در امنویسان را به اتوپیا یا مدینه فاضله او راهی نیستک. پس نقد تئاتر (Dram criric) پدیده ای نیست که تعلق به عصر مدرن داشته باشد.
بوطیقا اناجیل تئاتر است. به دلیل آنکه ارسطو در این کتاب گونه ای بررسی ناقدانه را پایه گذارده است که قدمت و خدمتش تا زمان مدرن و بعد از آن می رسد.
ما در این رساله برآنیم که غور و گشت و بازگشتی در ریشه های نقد تئاتر به عنوان کلیات و مقدمه از زمان های دور تا امروز به طریق اولا از سیر نقد در تئاتر ایران گفته باشیم و گشت و بازگشت و گل گشتی در نخستین نقدها یا بهتر بگوئیمن گزارش های تئاتری که در رسانه های گوناگون چاپ شده در اختیار قارئین محترم قرار دهیم. بدیهی است که غرب فکری با این سنت سه هزار ساله با نقد خوی و خیم گرفته است و در تئاتر ایراذن سنت نقدر نویسی چندان دوام و بقا در یسشه ای نداشته و از زمان «خالن ملک ساسانی» که تئاتر را با نمایش بالماسکه و رنگ پاپیون فراک پوشها تا موزائیک های کف تالار نمایش همه را بالجمله به عنوان نقد تئاتر آورده شروع شده است. در هر حال فراموش نکنیم که تئاترهای لاله زار که زمانی چشم و چراغ، سوگلی و خاتون تئاتر ایران بوده است با اجرای آثاری از شکسپیر، گوته، شیلر و مولیر قدیمی فرهنگی با خود فرهنگ ویژه ای نیز به ارمغان آورد؛ فرهنگ تماشا کردن فرهنگ مطالعه و خواندن، فرهنگ آشنائی با آثار کلاسیک جهان و مهمب تر رشد و رقاء ادبیات نمایشی در طی سالیان دراز بوده است.
سیر نقد در تئاتر ایران بدون التفات و عنایت به این نوع تئاتر و اساساً نقد تئاتر لاله زار را که هم جوار و هم جوف و جنبه لاله زار گلچین گلچین چاپ شد و به ثبت رسید ناممکن است. وقتی به آثار اولیه نقد تئاتر در ایران نگاه می کنیم متوجه اهمیت، اولویت و رسالت بزرگ تئاتر لاله زار در اعتلا و رشد تئاتر ایران می شویم.
اولین نقدهای تئاتر که چاپ شد در واقع نقدر آثار اجرائی در تماشا خانه هایی چون نصر، تهران، دهقان، فاروس و غیره و ذمک بودند. وقتی نخستین نقد گونه های خان ملک ساسانی را می خواهیم متوجه می شویم که چگونه اجرای یک اثر از رمولیر تا چه حد اسباب تشجیع برانگیخته اند و قلم از نیام کشیدن را در میان نویسندگان پدید آورده است. در هر حال نیت اصلی ما از تدوین و تدارک این رساله با دو انگیزه بوده است.
الف) کلیات وامهاتی از سیر نقد، پیشینه و تاریخچه نقد تئاتر در جهان و پیشانی نوشت که سلسله جستار است، سیر نقد در تئاتر ایران از آغاز تا امروز بوده است.
ب) طبیعی است که به قول قائلش «الکلام یجرالکلام» و ما خود به این نکته واقفیم که گاهی مقدمه بر ذیل المقدمه چربیده است. البته ما ترتیب و آدابی در تدوین این رساله داشته ایم. اما به دلیل بکر بودن و تازگی وتری و ترانگی، این مسطوره وجود دارد. ما در عین حال هرچند دل تنگمان خواسته، منتهی با استناد به مستندات تاریخی و نوشتارهای پژوهشی و منابع موجود گفته ایم؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
ما در این رساله در پی نگاهی ژرفانگر و به فضل حق نگاهی جامع الاطراف هستیم و سطور اتی نمایشگر این نکته است که هر کس به همت خود خانه می سازد. پس پای اراده برکشیده ایم و بر این باور که بقول خواجه شیراز:
«سرزنشها گر کند مغیلان غم مخور»
جستجو در مستندات فرهنگی- ادبی و کشف شهود منابع معتبر برای پژوهیدن در کشور گل و بلبل صدالبته رستم صولت و سبلتی می خواهد و کفش های آهنینی که هیچکدام اینها را ما نداشته ایم. اما با پای اراده و شوق گذاشتن از تنگناها تیز خرامیدیم و این سخن اقبال لاهوری را مکرر کردیم که:
«هستم اگر می روم گر نروم نیستم»
و محصول و ماحصل را پیش رو داریم. برگ سبزی است و بذری است برای زمین خیس نخورده دلم نیز رنج نقد تئاتر در کشور و عمیقا خواهان حمایت های معنوی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تاریخچه و سیر تکاملی درجنگهای شیمیایی دنیا
جنگ شیمیایی با جنگ جهانی اول در اوایل قرن بیستم آغاز شد و با جنگ شیمیایی عراق علیه ایران در اواخر قرن بیستم به اتمام رسید. اگر چه در تاریخ، تا قبل از شروع جنگ اول جهانی مواردی از بکار گیری اسلحه شیمیایی ذکر شده است ولی انجام جدی حملات شیمیایی به جنگ اول باز می گردد.
جنگ جهانی اول و نخستین حملات شیمیایی
از اوایل جنگ جهانی گازهای شیمیایی وارد میدان شدند. دراگوست 1914 فرانسویها گازهای اشک آور مختلفی ر ااستفاده نمودند. در ژانویه 1915آلمانها در لهستان علیه روسها از گاز کلر استفاده نمودند که بی نتیجه بود.
نخستین حمله موفق آلمان ها و تلفات سنگین با گاز کلر
در بعد از ظهر 27 آوریل 1915 آلمانها در نزدیکی شهری به نام YP RES در بلژیک علیه متفقین (که بیشتر سربازان انگلیسی و بلژیکی بودند) گاز کلرین را بکار بردند که نخستین حمله وسیع گازی در تاریخ دنیا محسوب می شود. در این حمله حدود 6000 سیلندر حاوی کلرین مایع را در طول یک خط 6کیلومتری مستقر نموده، 180 تن کلرین را آزاد نمودند که بخاطر جو مناسب بصورت ابر سبز رنگی خط مقدم متفقین را پوشانید. چون متفقین هیچگونه آمادگی نداشتند، شدیدا آسیب دیدند بطوری که تلفاتشان به 5000 کشته و 15000 مصدوم رسید. این حادثه نقطه عطفی در تاریخ جنگهای دنیا بشمار رفت زیرا بر تمامی کشورها روشن شد که اکنون یک عامل جدید وارد میدان شده است که محاسبات روشهای مقابله با آن پرداختند. پس از حمله شمیمیایی 27 آوریل، در ظرف چند روز هزاران ماسک توسط زنهای انگلیسی ساخته شد و در اختیار سربازان قرار گرفت. این ماسکها عبارت بودند از یک پدنخی که با محلولی از هیپوسولفیت سدیم، گلیسیرین و بیاکر بنات سدیم آغشته شده بود. در نتیجه در حمله بعد با گاز کلرین که چند روز بعد در ماه (می) انجام شد فقط 1200 مصدوم شیمیایی از متفقین بجای ماند. در ماههای بعد نیز همچنان حملات با گاز کلر توسط آلمانها ادامه یافت. نتیجه تحقیق انگلیسها روی گاز های جنگی سرانجام در 25 سپتامبر 1915 بصورت نخستین حمله آنها با گاز کلر علیه آلمانها نمایان شد. در این میان ارتش آلمان ترکیب جدیدتری را به نام Phosgene)) در دسامبر 1915 برای نخستین بار بکار برد که بعلت آمادگی نسبی سربازان نتیجه مطلوب را عاید آلمانها نکرد. در فوریه 1916 ارتش فرانسه نیز استفاده از گاز شیمیایی را شروع کرد و گازفسژن را علیه آلمانها بکار برد. کلر وفسژن هر دو در دمای عادی بصورت بخار می باشند و این مطلب مشکلاتی را هم در نقل و انتقال آنها و هم در پایداری در میدان نبرد بوجود می آورد، لذا آلمانها گاز Diphosgene)) را تهیه کردند که در دمای عادی بصورت مایع می باشد و سرانجام در 7 می 1916 نخستبن حمله خود ار با این گاز انجام دادند. در جولای 1916 آلمانها و متفقین هر دو مجهز به توپخانه گازهای جنگی شدند و از عوامل مختلف خفه کننده و اشک آور علیه یکدیگر استفاده کردند. در اواخر سال 1916 در ارتش انگلیس از سلاح جدیدی به نام گاز افکن یا Iuvensproiectors)) بمنظور پرتاب همزمان تعداد زیادی گلوله های بزرگ گازی استفاده شد. آنها با استفاده از این روش قادر بودند غلظت بسیار بالایی از گاز سمی (غالبا فسژن) را در مدت زمان کوتاهی روی دشمن ایجاد کنند که چنین عملیاتی با توپخانه امکان پذیر نبود وآلمانها از این طریق صدمات زیادی را متحمل شدند.
ورود گاز خردل به میدان جنگ
با ورود عامل خردل به صحنه جنگ، که ایجاد آلودگی پایدار در محیط می نمود جنگ شیمیایی وارد مرحله تازه ای شد. در جولای 1917 آلمانها برای نخستین باراز گاز خردل یا Yperie در شهر Ypres بلژیک علیه متفقین استفاده کردند که بسیار موفقیت آمیز بود. در همین سال ترکیبات آرسنیکی نیز تدریجا وارد میدان جنگ شد. در این سال یکی از خطرناکترین سموم آرسنیکی به نام لویزایت Iewisite توسط یک شیمیدان آمریکایی به نام دکتر لوئیس سنتز شد شد که البته درجنگ اول موفق به استفاده از آن نشدند. تا سال 1918 فرانسه و انگلیس نیز توپخانه شیمیایی خردل را آماده نموده و مورد استفاده قرار دادند، تا آنکه سرانجام در 1918 جنگ جهانی اول خاتمه یافت.
آسیب غیر نظامیان
مصدوم شدن غیر نظامیان در جنگ شیمیایی نیزحائز توجه است، در سال 1917و1918 حملات شیمیایی شدیدی (توسط آلمانها) روی شهرها و روستاهای فرانسوی انجام گرفت که مهمترین اثرات آن مربوط به گاز خردل بوده و هزاران مصدوم از خود بجای گذشت. البته آمادگی مردم و کادرهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سیر: Garlic
نام گیاهشناسی: (LINN) Allilm sativam خانواده N-o.Lliacaae سیر رایج که عضوی از گروه مشابه گیاهانی مثل پیاز می باشد.، گیاهی است که در زمانهای بسیار قدیم کشت می شده است البته کار بسیار مشکلی است که بتوان منشا این گیاه را به دقت دانست. DeCandolle در مقاله خود درباره سر منشا گیاهان، بیان کرد که این گیاه را تا حدودی می توان بومی جنوب غربی سیبری دانست، و از آنجا به اروپای جنوبی گسترش یافت، جایی که در آن این گیاه بومی شد، و گفته شده است که در سییل نیز یافت شده است. این گیاه بطور گسترده ای در کشورهای امریکای لاتین حاشیه مدیترانه کشت می شود. Dumas بیان کرده است که هوای شهر Pravence بوسیله اساس این پیاز جذاب و مرموز، معطر شده است.
توصیف برگهای آن دراز، باریک و یکدست مثل چمن است. پیاز (bulb) (تنها قسمت خوردنی) دارای طبیعت مرکبی است و شامل چندین پیازچه (bulblet) می شود که تحت عنوان cove از نظر فنی شناخته می شوند که در بین لایه های غشایی در اطراف هم جمع شده اند و در میان یک پوسته نسبتا سفید هستند، در یک بخش کروی یا چتر مانند دور هم جمع شده اند با برگهایی از نوع Spathae که در میان آنها پیازچه ها (bulbil) قرار گرفته اند. برای جلوگیری از هرز رفتن برگها، pling (تاریخ طبیعی، xix 34) پیشنهاد می کند که ساقه را رو به پایین خم کنیم و با خاک آن را بپوشانیم او مشاهده کرده که می توان با پیچاندن ساقه از بذر ریزی (seedling) جلوگیری نمود در انگلستان، سیر، جدا از هدفهای پزشکی، بندرت استفاده می شود بجز به عنوان ادولیه اما در کشورهای جنوب اروپا سیر یک جز رایج در غذاها می باشد، و بطور گسترده بوسیله جمعیت کشاورزان مصرف می شود. اما در کشورهای جنوب از زمانهای پیشین Garlichas به عنوان ماده رژیمی مورد استفاده قرار می گرفته است.
تاریخچه: سیر بوسیله یونانیان باستان بر روی توده هایی از سنگ در خیابانها قرار می دادند تا خوراک الهه سحر و جادو (hecate) باشد، و نیز بر طبق گفته pling سیر و پیاز به عنوان خدایان در ممالک مصر مورد پرستش قرار می گرفتند.
این گیاه بطور گسترده ای بوسیله بونانیها و رومیهای باستان مصرف می شد، همانگونه که مادر Virgils Eclogues می خوانیم با اینحال Horace از سیر متنفر بود، و از بوی آن، در دوران خود (و بعدها در دوران شکپیر) که آن را نمادی از وحشیگری و ابتذال می دانست. او سیر را بسیار رسمی تر از ماده گیاه hemlok می دانست و بیماری خود را ناشی از مصرف این ماده می دانست. در بین یونانیان باستان، افرادی که سیر را مصرف می کردند و طرفداران آن بودند حق نداشتند وارد پرستشگاه cybele بشوند. با اینحال Homer به ما می گوید که این به خاطر خاصیت و فضیلت (سیر زرد) بوده است که اولیسه توانست از تغییر از circe به خوک رهایی یابد، همانند دیگر همراهانش Homer همچنین سیر را به عنوان بخشی از توزیع قرار داده بود که Nestor برای مهمانش Machaom تدارک دید یک داستان اسلامی وجود دارد که می گوید: هنگامی که شیطان پس از فرو افتادن انسان از بهشت رانده شده، سیر از نقطه ای که او پای چپش قرار داده بود به آسمان جهید و پیاز از نقطه ای که پای راستش را قرار داده بود.
در اروپا خرافاتهایی در برخی مناطق وجود دارد، مثلا اگر یک تکه از پیاز بوسیله مردی که در حال مسابقه دویدن است جویده شود باعث خواهد شد که رقبایش نتوانند از او جلو بزنند، و اسب دوانان مجارستان بعضی اوقات حلقه ای از سیر را به لگامهای اسبانشان می بستند چرا که اعتقاد داشتند اسبان دیگری که نزدیک به آنها در حال مسابقه دادن هستند اگر بوی سیر به مشامشان برسد از مسابقه عقب خواهند افتاد.
بسیاری از نویسندگان قدیمی از سیر به عنوان یک دارو ستایش می کردند، اگر چه دیگران، مثل Gerand، نسبت به قدرت سیر تردید دارند. Pliny لیست طولانی از شکایاتی که در مورد سودمند بودن سیر صورت گرفته بود را ارائه داد، و Gerand از سیر به عنوان یک (تریاک) یا دوای همه دردها ستایش کرده است. یکی از نامهای قدیمی و محبوب تر در این کشور Poor Mans Treades به معنی (تریاک) بود، چیزی که در نوشته های Chavcer و دیگر نویسندگان قدیمی می یابیم.
نویسنده ای در قرن پانزدهم- به نام Neckam Alexander- سیر را به عنوان یک آرام بخش برای کسانی که در گرمای تابستان زمینهای کشاورزی کار می کنند پیشنهاد کرد، و در کتاب سفر، نوشته Mountstuart Elphinstone در حدود 100 سال پیش او می گوید: که ( مردم در مکانهایی که Simoon وجود دارد اگر سیر بخورند و آن را به لب و بینی شان بمالند به هنگام کار در آفتاب سوزان می توانند از شر Simoon در امان باشند. سیر در بسیاری از فهرست های قدیمی واژگان گیاهی انگلیسی ذکر شده است، از قرون دهم تا پانزدهم، و بوسیله گیاهشناسانی از قرن شانزدهمن مثل (1585) Turner و بعد از آن شرح داده شده است، بیان شده است که سیر پیش از سال 1540 در انگلستان رشد کرده است. در Coles Aru of Simpling گفته شده است که غذاهایی که بر پایه سیر پخته شده اند نیرومند ترین غذاها هستند، و نیز آمده است اگر موشها به باغی جمله کرده اند سیر یا تره فرنگی (leek) باعث بیرون راندن آنها می گردد.
نام این گیاه ریشه در انگلوساکسون دارد، مو از کلمه gar (به معنی نیزه) و lac (نام گیاه) تشکیل شده است که بر می گردد به شکل برگهای آن.
کشت: زمین می بایست به طریق مشابه با پیاز یکپارچه و پیوسته آماده گردد. خاک می بایست شن، لوم یا رسی باشد از این رو گل های سیر در یک خاک غنی، مرطوب و شنی به بهترین شکل رشد می کند. با مبرا کردن خاک از کلوخه ها و مقداری آهک دهی بایستی تلاش کرد حفره های مناسبی برای کشت ایجاد کرد. میوه مجتمع سیر را به اجزای آن تقسیم کنید- و هر پیاز با اندازه و مناسب را به 10 تا 12 را به پیاز کوچک تقسیم کنید.
بای یک وسیله کارنده پیازهای کوچک را بطور جداگانه در داخل خاک قرار دهید در عمقی در حدود 2 اینچ و با فواصل در حدود 16 اینچ، و بین ردیف ها در حدود یک فوت فاصله بگذارید. بستر سیر می بایست در یک محل آفتاب گیر باشد. آنها می بایست همواره از علفهای هرز مصون باشند. و نیز خاک می بایست در اطراف ریشه بوسیله بیل DuTch جمع گردد.