لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
رابطه انتخاب دوست با شخصیت نوجوان
بدیهی است که برقراری رابطه با دوستان و هم قطاران در هر دورهای از زندگی واجد اهمیت است. اما در دوره ی نوجوانی با توجه به ویژگیها و رفتارهایی که توام با نوجوانی است، به ویژه اینکه آنها خواهان مستقل شدن از خانواده، اثبات وجود و کسب هویتاند، اهمیتی مضاعف پیدا میکند.
یکی از عوامل مهم در شکلگیری رفتارها، افکار، نگرشها، احساسات، آرزوها و بهطور کلی شخصیت نوجوانان، ارتباط با دوستان و همسن و سالان است.
بهطور نسبی میتوان گفت که در شش سال اول زندگی، خانواده، در شش سال دوم، معلمان و در شش سال سوم زندگی، همسالان و دوستان بیشترین نقش را در تربیت و شکلگیری شخصیت هر فرد ایفا میکنند.
بدیهی است که برقراری رابطه با دوستان و هم قطاران در هر دورهای از زندگی واجد اهمیت است. اما در دوره ی نوجوانی با توجه به ویژگیها و رفتارهایی که توام با نوجوانی است، به ویژه اینکه آنها خواهان مستقل شدن از خانواده، اثبات وجود و کسب هویتاند، اهمیتی مضاعف پیدا میکند. در این سلسله مقالات به تشریح ابعاد مختلف این موضوع میپردازیم.
دوستیابی در دوره نوجوانی
نوجوانی سن رفاقت و دوران دوستیهاست. نوجوانان در این سن عاشق دوستی و رفاقتاند. گاهی دوستیهای آتشینی در این دوران پدید میآید که باعث مشکلاتی میشود. دوستی در این سن، بیشتر سطحی و کمتر عمیق است. با این حال، گاهی شدت دوستی و وابستگی به حدی است که نوجوان خانواده خود را رها میکند و حتی حاضر است برای دوست خود جانش را فدا نماید.
هراس از گمنامی و تنهایی، نوجوان را بر میانگیزد تا خود را در ارتباط با گروه همسالان قرار دهد. رنج ناشناخته ماندن ، آنچنان او را تحت تاثیر قرار میدهد که برای احساس تعلق به گروه بیشترین فعالیت را از خود بروز میدهد. همبستگی گروهی در این دوره قویتر از سایر مراحل زندگی است و غالبا به عنوان یک شاخص موفقیت برای اکثر نوجوانها محسوب میگردد.
نیاز به تعلق به گروه به مفهوم پذیرش و قبول گروه مورد نظر نوجوانان است. هر نوع رویدادی که بر این پذیرش اثر گذارد، نوجوان را دچار تزلزل، بیکفایتی و بیاعتمادی نسبت به خود خواهد کرد. در مواردی، نوجوان سرخورده از گروه به باندها و گروههای ناسالم اجتماعی میپیوندد تا بر تنهایی و عدم تعلق اجتماعی خویش فائق آید.
دوستیهای دوران بلوغ، یعنی آغاز نوجوانی، اغلب میان دو نفر به وجود میآیند و گاه موجب مختل شدن رشد اجتماعی شده، پیوستن به گروه را دشوار میسازند. در میان نوجوانان 12 تا 15 ساله اغلب دیده شده است که بهطور مرتب از جانب یک «بهترین دوست» به سوی دیگری میروند و رفیق عوض میکنند (بیابانگرد، 1376).
هر چند این جدایی در ابتدا دردناک است، با یافتن جانشین درمان میپذیرد. نوجوانان، به ویژه نوجوانان دختر، نیاز به دوست داشتن و مورد علاقه بودن را در رویا و تخیل ارضاء میکنند، زیرا در رویا میتوانند بدون هیچگونه واهمه خود را به دست غلیان احساس بسپارند و با نسبت دادن کلیه خوبیها و زیباییها به خود، کمبودهای واقعی را جبران کنند.
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان برای نوجوانان اهمیت فراوان دارد و لذا باید هر گونه انزوا و کنارهگیری را در دوره نوجوانی به دقت مورد بررسی قرار داد و علت آن را جویا شد. شاید علت انزوا، نداشتن مهارت اجتماعی باشد یا احساس خطاکاری و اشتباه و احساس بیارزشی آن را ایجاد کند که در این صورت آموزش مهارتهای ارتباطی میتواند به نوجوان کمک کند تا در جمع پذیرفته شود و خود را ابراز دارد.
بر اساس نتایج یک مطالعه (1372) 62 درصد دانشآموزان راهنمایی ناحیه 3 اصفهان از گروه همسال ، الگو پذیرفتهاند.
72 درصد در گذران اوقات فراغت و 75 درصد در الگوی درس خواندن از گروه همسالان پیروی کرده، 48 درصد مانند پدر، 60 درصد مانند معلم تربیتی و 73 درصد مانند بهترین معلم خود رفتار میکنند. مقایسه پسران و دختران نشان داد که پسران بیش از دختران تحت تاثیر گروه همسالان خود بودهاند. این تفاوت را میتوان به امکان تعامل بیشتر پسران با گروه همسالان در جامعه ما نسبت داد. دختران بیش از پسران به خاطر همسالان خود دست از خواستهای خویش بر میدارند.
نقش دوست در زندگی
بدون شک عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند که از مهم ترین آنها مسئله همنشینی و دوستی و معاشرت است. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که اسلام فرموده:
المَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلْینْظُرْ أَحدُکُم مَنْ یُخالِل
( بحارالانوار ، ج 74 ، ص 192 )
آدمی بر دین و روش همنشین خود است پس باید ببیند که باچه کسی دوست می شود.
روشن است که انسان خواه ناخواه از دیگران تأثیر می پذیرد و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش کسب می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نقش نماز در شخصیت جوانان
برای پرداختن به این موضوع که نماز در ساختار شخصیت جوان، موجد چه آثاری بوده و نقش و تأثیر آن تا چه حدی است به نظر میرسد که تبیین و توضیح چند مطلب در این باب لازم و ضروری باشد. نخست حقیقت و روح نماز است و دیگری اهمیت دوران نوجوانی و جوانی و نیز روحیه انفعالی و تأثیر پذیری این نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجی است.
به نظر میرسد تا وقتی که مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جایگاه خود را پیدا نکنند فواید و آثار این امر عبادی یعنی نماز در زندگی جوانان در پردهای از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جایگاه حقیقی خود را پیدا نکند. لذا به همین خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعدیل و تکامل شخصیتی و ایفای نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی جوانان را بیان خواهیم کرد.
روح و حقیقت نماز
نماز لفظ و واژهای است که در متون دینی ما بعنوان «صلاة» از آن یاد شده و دارای معانی متعدّدی بوده که یکی از آن معانی، همین عمل مخصوصی است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخی از آیات به معنای سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن میفرمایند:
إنَّ الله وملائکته یصلّون علی النّبی یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.
«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درود میفرستند شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید».
و در آیه دیگر با اشاره به همین معنی میفرمایند: هو الذی یصلی علیکم وملائکته «اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما تحیت و رحمت میفرستند».
وبه معنای دعا هم در برخی از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)دستور گرفتن زکات داده میشود خداوند میفرماید بعد از گرفتن زکات برای آنها و در حقشان دعا کن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلواتک سکن لهم.
«ای رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازی و آنها را به دعای خیر یاد کن همانا دعای تو در حق آنان، موجب تسلی خاطر
آنهاست».
«صلاة» به هر دو معنای مزبور که در حقیقت به معنای واحد بر میگردند که همان دعا باشد مورد بحث ما نیست بلکه مراد از «صلاة» همان معنایی است که با طریق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئیات معین از طرف شارع مقدس، حقیقت پیدا کرده است و پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله وسلم)آن حقیقت نازله را در عمل تشریع و خود، آن را تحقق عملی بخشید. نه تنها شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پای بند بود بلکه همه مسلمین موظف بودند که آن را شبانه روز پنج بار بجای آورند. اَقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل.
«نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب برپا دار».
که این آیه اشاره اجمالی به نمازهای پنج گانه دارد. نماز با این شیوه مرسوم که مصداق آن برای همه مسلمین روشن و آشکار است چیزی نیست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه که از سنّت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)و اهل بیتش استفاده میشود پر واضح است که این تلقی از نماز یعنی اعمال مخصوصهای که با تکبیرة الاحرام شروع و به سلام ختم میگردد. و این است معنای دیگری که از آیات استفاده میشود. آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهری که اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری
است الهی که تحقق آن همانند سایر امور دارای ظاهر و باطن است که در متون دینی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات یکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است.
حقیقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادی است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکی و هیکل مادی قالب گیری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهری وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید».
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگری است.
هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را میگذارد. در چنین
صورتی است که این امر الهی، ستون دین، معراج مؤمنین، روشنگر چهره مسلمین، مقرِّب متقین
مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین، مسوِّد چهره شیاطین، وممیّز مؤمنین از کافرین، قرار میگیرد.
پس نمازی که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکی در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوی ذات باری به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تأثیر تاریخ در پرورش شخصیت:
خلاصه:
نقش اجتماع و محیط در پرورش شخصیتها، بررسی شرح حال چند شخصیت گمنام درتاریخ ایران: در زمان محاصره یزد توسط تیمرو. لشگرکشی تیمور به دربار مغرب، محاصره کرمان توسط "آغامحمدخان".
پلوتارک نوشتع است: «اسکندر، همیشه نسخهای از ایلیاد هومر- که ارسطو آن را تصحیح کرده بود و آنرا «نسخه صندوق» مینامیدند- همراه خود داشت و آنرا شبها با خنجری زیر بالش خود مینهاد و پیوسته میگفت که این کتاب گنجینة همراه برداشتنی است» و اضافه میکرد که: «این دو چیز در سفرهای جنگ توشه راه من است.»
شاید تاریخ نویسان این مطلب را به حساب خود بگذارند که پیدایش شخصیتی چون اسکندر، بر اثر مطالعة کتاب قدیمترین تاریخ افسانهآمیز دنیا حاصل شده است، اما اگر این حرف درباب اسکندر صحیح باشد، خوشبختانه درباب سایر قهرمانان خوب و بد تاریخ امثال حمرابی و سولون و کرزوس و یعقوب لیث و آتیلا و سزار و چنگیز و اردشیر و نادر هرگز صادق نیست، زیرا این قهرمانان، هنگامی که از کوه به دشت سرازیر شدند و پرچم شهرت در جهان برافروختند، هرگز با تاریخ و تاریخنویسان سروکار نداشتند، این مورخان بودند که بعدها به سراغ آنان رفتند.
علاوه بر آن اگر واقعاً تاریخ میتوانست به این سادگی از همة مردم کورشها و اردشیرها و خواجه نظامالملکها یا افلاطونها و ابنسیناها بوجود آورد و نیاورد پس وای به احوال تاریخ! و اگر تمام مردم عالم میتوانستند با خواندن تاریخ، آسوربانیپالها و چنگیزها و ناپلئونها و آقا محمدخانها و هیتلرها و چرچیلها بشوند و نشدند، پس خوشا به احوال عالم!
اما حقیقت آنست، که این تاریخ نیست که این شخصیتها را بوجود آورده، این اجتماع و محیط است که هر زمانی شخصیتی خاص در خود میپرورد و جواب این سئوال با علم الاجتماع است، متهی باید گفت که تاریخ هرگز از علم الاجتماع جدا نیست. وظیفه تاریخ همیشه این بوده است که اجتماع را بپاید، بدین معنی که «تاریخ عبارت است از تعاقب و بررسی یکایک حوادث اجتماعی برحسب توالی زمانی آنها» منتهی علم الاجتماع وقایع را بررسی میکند ولی کاری به توالی زمانی آنها ندارد، تاریخ تنها ضبط وقایع جامعه را میکند و نتیجهگیری را به جامعهشناس میسپارد.
اما نباید انکار کرد که بهر حال تاریخ در تکوین شخصیت افراد جامعه عاملی بسیار مؤثر است، منتهی همانطورکه گفتیم، محیط و اجتماع اجازه نمیدهد که همه خوانندگان تاریخ، شصیتهائی نظیر شخصیتهای تاریخی شوند. این روزها که تاریخ از نظر طبقات عامه مورد توجه است و بهمین سب تواریخ نظامی و سیاسی کمکم جای خود را به تواریخ اجتماعی میسپارند بایستی کمکم از لابلای سطور تاریک تاریخ گذشتگان، شخصیتهای بزرگی را که درد اجتماع داشتهاند و غم جمع را میخوردند، کشف کرده و به مردم شناساند، تا اگر خواند تاریخ درآنان اثری داشته باشد لااقل اثر نیک داشته باشد.
جامعه شناسان در مورد کتب تاریخ قدیم مخصوصاً تواریخ ایرانی همیشه این ایراد ر ا نیگیرند که تاریخهای قدیم بهمة وقایع اجتماع خصوصاً آنها که مربوط بمردم و طبقات عامه است توجهی نداشتهاند و بدین جهت کمتر میتوان تاریخ اجتماعی ایران را از کتب گذشته بدست آورد و امروز که محققان در فکر تدوین تواریخ اجتماعی دوران گذشته هستند به این مشکل برخوردهاند که جز شرح جنگها و غارتها و بیان احوال سرداران و پیشوایان چیزی در کتب قدیمی نمیبینند و بسیار مشکل است که بتوان از تواریخ قدیم امثال حبیبالسیر یا روضهالصفا کشف کرد در خانه یعقوبلیث چه نوع خوراکهائی مصرف میشده است و مردم طبس گوسفند را در دورة مغول چگونه ذبح میکردهاند و حمامهای نیشابور در عهد طاهریان صبحها مردانه بوده و عصرها زنانه یا حمام مردانه و زنانه اصولاً جدا بوده است و قس علیهذا.
اما این نقص تورایخ بزرگ ما هرگز نفی ارزش وجودی آنها را نمیکند زیرا بهرحال هرچه ما در باب اوضاع و احوال گذشتة خود بخواهیم استنباط کنیم باید از همین تواریخ بدست آوریم و هیچ راه دیگری که بتواند به نحو مطلوب ما را به سر منزل مقصود برساند وجود ندارد.
علاوه برآن نباید فراموش کرد که بهرحال در آن روزگاران مهمترین مسأله اجتماع حفظ بقای حیات و ادامه زندگانی یک شهر و یک ناحیه بوده است و چون شهرها و ولایات و کشورها با هم در زدوخورد بودهاند و روزی نبود که گردسواران مهاجمی در بیرون دروازههای شهری دیده نشود و شبی نبوده که خواب راحت مردم شهرها و دهات با فریاد «بیدارباش- هشیارباش» از درون برجها آشفته نشود.
بنابراین هیچ غیرعادی نیست که ما صفحات و سطور تواریخ گذشته را آکنده از شرح جنگها و حوادث خونین و مملو از کوششهای مردان و رجالی بدانیم که رهبری این جنگها را بعهده داشتهاند. برای بقای قوم خود و پیشبرد مقاصد خود و افزون سرمایةخود و مردم خود به جنگهای متوالی پرداختهاند و نام خود را در سرلوحة آن تئریخ ثبت کردهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
تأثیر تاریخ در پرورش شخصیت:
خلاصه:
نقش اجتماع و محیط در پرورش شخصیتها، بررسی شرح حال چند شخصیت گمنام درتاریخ ایران: در زمان محاصره یزد توسط تیمرو. لشگرکشی تیمور به دربار مغرب، محاصره کرمان توسط "آغامحمدخان".
پلوتارک نوشتع است: «اسکندر، همیشه نسخهای از ایلیاد هومر- که ارسطو آن را تصحیح کرده بود و آنرا «نسخه صندوق» مینامیدند- همراه خود داشت و آنرا شبها با خنجری زیر بالش خود مینهاد و پیوسته میگفت که این کتاب گنجینة همراه برداشتنی است» و اضافه میکرد که: «این دو چیز در سفرهای جنگ توشه راه من است.»
شاید تاریخ نویسان این مطلب را به حساب خود بگذارند که پیدایش شخصیتی چون اسکندر، بر اثر مطالعة کتاب قدیمترین تاریخ افسانهآمیز دنیا حاصل شده است، اما اگر این حرف درباب اسکندر صحیح باشد، خوشبختانه درباب سایر قهرمانان خوب و بد تاریخ امثال حمرابی و سولون و کرزوس و یعقوب لیث و آتیلا و سزار و چنگیز و اردشیر و نادر هرگز صادق نیست، زیرا این قهرمانان، هنگامی که از کوه به دشت سرازیر شدند و پرچم شهرت در جهان برافروختند، هرگز با تاریخ و تاریخنویسان سروکار نداشتند، این مورخان بودند که بعدها به سراغ آنان رفتند.
علاوه بر آن اگر واقعاً تاریخ میتوانست به این سادگی از همة مردم کورشها و اردشیرها و خواجه نظامالملکها یا افلاطونها و ابنسیناها بوجود آورد و نیاورد پس وای به احوال تاریخ! و اگر تمام مردم عالم میتوانستند با خواندن تاریخ، آسوربانیپالها و چنگیزها و ناپلئونها و آقا محمدخانها و هیتلرها و چرچیلها بشوند و نشدند، پس خوشا به احوال عالم!
اما حقیقت آنست، که این تاریخ نیست که این شخصیتها را بوجود آورده، این اجتماع و محیط است که هر زمانی شخصیتی خاص در خود میپرورد و جواب این سئوال با علم الاجتماع است، متهی باید گفت که تاریخ هرگز از علم الاجتماع جدا نیست. وظیفه تاریخ همیشه این بوده است که اجتماع را بپاید، بدین معنی که «تاریخ عبارت است از تعاقب و بررسی یکایک حوادث اجتماعی برحسب توالی زمانی آنها» منتهی علم الاجتماع وقایع را بررسی میکند ولی کاری به توالی زمانی آنها ندارد، تاریخ تنها ضبط وقایع جامعه را میکند و نتیجهگیری را به جامعهشناس میسپارد.
اما نباید انکار کرد که بهر حال تاریخ در تکوین شخصیت افراد جامعه عاملی بسیار مؤثر است، منتهی همانطورکه گفتیم، محیط و اجتماع اجازه نمیدهد که همه خوانندگان تاریخ، شصیتهائی نظیر شخصیتهای تاریخی شوند. این روزها که تاریخ از نظر طبقات عامه مورد توجه است و بهمین سب تواریخ نظامی و سیاسی کمکم جای خود را به تواریخ اجتماعی میسپارند بایستی کمکم از لابلای سطور تاریک تاریخ گذشتگان، شخصیتهای بزرگی را که درد اجتماع داشتهاند و غم جمع را میخوردند، کشف کرده و به مردم شناساند، تا اگر خواند تاریخ درآنان اثری داشته باشد لااقل اثر نیک داشته باشد.
جامعه شناسان در مورد کتب تاریخ قدیم مخصوصاً تواریخ ایرانی همیشه این ایراد ر ا نیگیرند که تاریخهای قدیم بهمة وقایع اجتماع خصوصاً آنها که مربوط بمردم و طبقات عامه است توجهی نداشتهاند و بدین جهت کمتر میتوان تاریخ اجتماعی ایران را از کتب گذشته بدست آورد و امروز که محققان در فکر تدوین تواریخ اجتماعی دوران گذشته هستند به این مشکل برخوردهاند که جز شرح جنگها و غارتها و بیان احوال سرداران و پیشوایان چیزی در کتب قدیمی نمیبینند و بسیار مشکل است که بتوان از تواریخ قدیم امثال حبیبالسیر یا روضهالصفا کشف کرد در خانه یعقوبلیث چه نوع خوراکهائی مصرف میشده است و مردم طبس گوسفند را در دورة مغول چگونه ذبح میکردهاند و حمامهای نیشابور در عهد طاهریان صبحها مردانه بوده و عصرها زنانه یا حمام مردانه و زنانه اصولاً جدا بوده است و قس علیهذا.
اما این نقص تورایخ بزرگ ما هرگز نفی ارزش وجودی آنها را نمیکند زیرا بهرحال هرچه ما در باب اوضاع و احوال گذشتة خود بخواهیم استنباط کنیم باید از همین تواریخ بدست آوریم و هیچ راه دیگری که بتواند به نحو مطلوب ما را به سر منزل مقصود برساند وجود ندارد.
علاوه برآن نباید فراموش کرد که بهرحال در آن روزگاران مهمترین مسأله اجتماع حفظ بقای حیات و ادامه زندگانی یک شهر و یک ناحیه بوده است و چون شهرها و ولایات و کشورها با هم در زدوخورد بودهاند و روزی نبود که گردسواران مهاجمی در بیرون دروازههای شهری دیده نشود و شبی نبوده که خواب راحت مردم شهرها و دهات با فریاد «بیدارباش- هشیارباش» از درون برجها آشفته نشود.
بنابراین هیچ غیرعادی نیست که ما صفحات و سطور تواریخ گذشته را آکنده از شرح جنگها و حوادث خونین و مملو از کوششهای مردان و رجالی بدانیم که رهبری این جنگها را بعهده داشتهاند. برای بقای قوم خود و پیشبرد مقاصد خود و افزون سرمایةخود و مردم خود به جنگهای متوالی پرداختهاند و نام خود را در سرلوحة آن تئریخ ثبت کردهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 178
چکیده فصل اول:
نقاشی کودک یک پیام است، آنچه را که او نمیتواند به لفظ درآورد به ما انتقال میدهد. بررسی و درک زبان نقاشی اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین و مربیان و روانشناسان و همه کسانی میگذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند، اکتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متکی است که خطشناسی نیز از آن سود جسته است.
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی کودک به ویژه به کمک دانش رفتاری و دادههای اساسی که روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی و مرکزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتاری کودکان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. بنا به تحقیق (ورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میشود که یکی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تمایز بین آنهاست.
اهداف پژوهش
الف: استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای ساده برای سنجش رشد شناختی.
ب: به دست آوردن ارتباط بین جنسیت و رشد شناختی.
ج: به دست آوردن ارتباط بین سن و رشد شناختی.
اهمیت پژوهش:
در عصر حاضر هر روز که میگذرد هنر کودکان اهمیت بیشتری مییابد و به خاطر تأثیری که روانشناسی و علوم تربیتی از آن به عمل میآورد همپای دیگر هنرهای مختلف رو به تکامل و پیشرفت است، هنر و نقاشی کودکان گواه راستینی بر حقایق اجتماعی و روانشناسی است.
فرضیه:
سطح تحولیافتگی (رشد شناختی) در دختران بالاتر از پسران است.
تعاریف عملیاتی:
الف: تعریف رشد شناختی: رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس، ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود.
ب: تست آدمک رنگی: این آزمون در سال 1977 توسط ژاکلین روآیه روانشناس فرانسوی ابداع و هنجارگزینی شده است.
سایر فرضیهها:
1- بین نمرات مقیاس سر دختران 6 ساله با نمرات سر پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین نمرات مقیاس سر دختران 7 ساله با نمرات سر پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین نمرات مقیاس سر دختران 8 ساله با نمرات سر پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
4- بین نمرات مقیاس سر دختران 9 ساله با نمرات سر پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
5- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 6 ساله با نمرات طرح بدن پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.