لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
طلاق
و آثار سوء آن به روی فرزندان
مقدمه
پیامدهای طلاق در کودکانطلاق فرایندی است که به زندگی زناشویی رسمی یک زن و مرد یا به عبارتی پدر و مادر خاتمه می دهد. طلاق شعله محبت ها را خاموش می کند، عشقها را به کینه و نفرت تبدیل می کند. خطر بزرگ طلاق متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناختند. آثار روانی طلاق بر روی کودکان به قدری گسترده و جدی است که نمی توان از تاثیرات آن به سادگی گذشت.
اولین و مهمترین مشکلی که کودکان طلاق با آن روبرو می شوند تصمیم گیری در مورد حضانت آنها است و اینکه کودک تحت سرپرستی چه کسی خواهد بود؟ این مشکل زمانی حادتر می شود که والدین نتوانند به توافق برسند، تصمیم گیری در این مورد بیشترین فشار را روی کودک وارد خواهد کرد.
تصمیم گیری نهایی در باره کسی که قرار است سرپرستی او را بعهده بگیرد خود موجب برانگیختن احساس شرم و گناه در کودک می گردد. شرم از اینکه چرا دیگری را رها کرده است و فکر می کند اگر کودک خوبی بود، پدر و مادرش هر دو با او زندگی می کردند. این احساس واکنشهای عصبانیت، غمگینی و افسردگی را بدنبال خواهد داشت.
احساس کودک از طلاق
طلاق وحشتناکترین حادثه زندگی یک کودک است. از بین آسیبهای چون مرگ یکی از والدین، سوء استفاده جنسی کودکان، معلولیت جسمانی، طلاق را بدترین حادثه زندگی او رتبه بندی کردند. کودکان طلاق خود را محکوم و گناهکار می دانند و مدام خود را مقصر و عامل جدائی پدر و مادر می دانند و حتی اگر یقین حاصل کنند که در جدایی والدینشان مقصر نیستند باز این فکر آنها را رنج می دهد که شاید می توانستند اقدامی به عمل آورند تا از این جدایی جلوگیری کنند.
حتی برخی از کودکان می گویند حاضر بودند بمیرند ولی شاهد طلاق والدین از هم نباشند.
تاثیر عاطفی طلاق بر کودک
طلاق از عمده ترین علل بیماری روانی کودکان است وقتی که زوجین از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بی سرپرستی و ترس ناشی از آینده مبهم برای او پدید می آید که روان او را آزرده می سازد. طلاق کودک را دچار اختلال عاطفی می سازد، حالت افسردگی، گوشه گیری و تخیل را در او بوجود می آورد. و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او می گیرد. کودکانی که در اثر طلاق دچار اختلالاتی شده اند بعضی غمگین و خشمگین هستند بعضی گیج و بی تفاوت هستند و عده ای از پسران از لحاظ همانند سازی مردانه دچار آشفتگی هستند. کوکان طلاق نسبت به دوستانی که با پدر و مادر خود زندگی می کنند احساس حسادت می نمایند.
تاثیر طلاق بر روی تحصیل
انزوا طلبی و شرکت نکردند در امور اجتماعی مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه از جمله آثار طلاق بر کودک در مدرسه است. بیش از نیمی از کودکان طلاق در انجام تکالیف مدرسه ضعیف هستند، در سازگاری با دوستان خود مشکل دارند و همچنین از ناراحتیهای جسمانی مانند سردرد و دل درد شکایت می کنند.
نگاه کودک بر زندگی
کودکان با طلاق والدین این احساس را دارند که امید و دنیایشان از هم پاشیده شده است زیرا خانه و خانواده تنها امید و پناهگاه آنها است و والدین دنیا او و آرزو او هستند. در کل طلاق برای کودک بسیار گران تمام می شود، تاثیرش در ویرانی دل کودک عظیم است او احساس می کند بدبخت است، بیچاره و بی پناه است، پدر و مادر او را دوست ندارند. برخی از آنان به زبان می آورند که حاضر بودند بمیرند و شاهد این وضع نبودند.
در پایان می توان نتیجه گرفت که طلاق یکی از مهمترین عوامل آسیب زا روانی و اجتماعی کودکان می باشد. بنابر این برای کم کردن تاثیر سوء طلاق از موارد ذکر شده زیر استفاده می کنیم:
1- والدین پیش از طلاق بچه ها را آگاه سازند و با یک روانشناس مشورت کنند تا آگاهی های لازم به آنها داده شود.
2- سرپرستی و حضانت کودکان با مشورت کودکان صورت گیرد.
3- در زندگی فعلی کودک تغییرات چندانی با زندگی قبلی او ایجاد نشود.
4- قرار ملاقاتها پیش از طلاق با توافق کودک مشخص شود و والدین به وعدهای ملاقات اهمیت بدهند.
5- هر یک از والدین از بدگویی کردن طرف مقابل نزد کودک بپرهیزد.
6- آموزشهای لازم به مربیان و دبیران در مورد کودکان طلاق داده شود.
در نهایت فرزندان طلاق زندگی بهتری خواهند داشت اگر رابطه خود را با هر دو والد حفظ کنند و جامعه نیز حمایت اجتماعی و عاطفی خود را از آنها دریغ نکند
***
حال که تصمیم نهایی مبنی بر جدا شدن والدین از یکدیگر شده، به راستی این امر چه عواقبی را برای خود آنان و چه مشکلاتی را برای فرزندانشان در بر خواهد داشت؟ هر چند طلاق همواره مراحل قانونی خود را طی می کند و یک سیر منطقی را دنبال مینماید، اما بسیاری از وجوه احساسی آن در بیرون از جلسه دادگاه خودشان را نشان می دهند. والدین موظفند تا با آموزش های لازم در زمینه تاثیرات سوء آن، هم در مورد خود و هم در مورد فرزندانشان آشنایی پیدا کنند.
زمانیکه سخن از در نظر گرفتن حقوق فرزندان و طرز برخورد با آنها به میان می آید، باید مراقب بود تا هیچ گاه قوانین زیر از ذهن دور نشوند: تنها افرادی که در بطن ماجرای طلاق گرفته اند، اما با این وجود باز هم به فرزندان خود علاقمند هستند، پدر و مادر میباشند. در حالیکه وکلا، قضات،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
طلاق و پیامدهاى شوم آن در سرنوشت فرزندان
ازدواج از سنتهاى حسنه جامعهاسلامى است و توجه به آن در روایات واحادیث، اهمیت مساله را بیش از پیشآشکار مىسازد. ازدواج علاوه بر آرامشزن و مرد، موجب بقاى نسل و سلامتجامعه مىگردد; چنانکه قرآن مىفرماید:یکى از نشانههاى خداوند این است کهبرایتان همسرى آفرید تا موجب آرامشتانباشد و بین شما الفت و مهربانى قرار داد.
با وجود تاکید بسیار بر ازدواج، جایىکه پاى شرف، دین و امکان خطر گناهپیش آید، طلاق ضرورت مىیابد. اسلامچون مسیحیت کاتولیک، پیمان ازدواج راناگسستنى نمىداند و یا چون یهود، به بازبودن نسبى درهاى خروجى اعتقادىندارد; بلکه طلاق را مبغوضترین حلالهامىشمرد (2) و آن را امرى آسیبى ولىاجتنابناپذیر مىداند و معتقد استچنانچه در حدى متعارف نگه داشته شود،مىتواند حایز نتایج مثبتى براى خانواده وجامعه باشد. (3) در جوامع پیشرفتهصنعتى، روابط انسانى و در پى آن روابطخانوادگى از ابعاد معنوى تهى و در نتیجهسست، سرد و آسیب پذیر شدهاست; تنهاهدف زندگى مشترک، ارضاىخواستههاى غریزى است و جسم وخواستههاى آن، محور تمام ارزشها وکوششهاست. چیزى ارزش خواندهمىشود یا به نظر داراى ارزش مىآید کهنیازهاى طبیعى و کششهاى جسمانى راپاسخ دهد; پس بمحض یکنواختشدنروابط جسمانى، طرفین در جستجوىسرچشمههاى دیگر تمتع، به پیوندهاىدیگر مىاندیشند
متاسفانه در سالهاى اخیر در کشور مانیز بویژه در شهرهاى بزرگى چون تهران -که بافت زندگى شهرى آن را به یک جامعهصنعتى تبدیل نموده است - آمار طلاقنسبتبه ازدواج، حرکتى افزایشى داشتهاستبطورى که طبق آمار بدست آمده درسال 1359، از هر 32377 ازدواج، 5260مورد به طلاق منجر شده و در سال1360، از 57833 مورد ازدواج، 9414مورد آن به طلاق انجامیده است که از اینتعداد در سال 59، 76/15 درصد طلاق بهتهران تعلق داشته و 11/7 درصد به کلکشور و در سال 60، 28/16 درصد بهتهران و 29/8 درصد در کل کشور بودهاست. (5)
دوگانگى وسیعى در آمار طلاق شهر وروستا بویژه تهران و روستا وجود دارد ودر مواردى تا 4 برابر گزارش شده است.علت این دوگانگى این است که در جامعهسنتى، سنتها همچون ستونهاى استوارموجب بقاى خانواده شده است در حالىکه جوامع صنعتى طلاق را نفى مىکنند وموجبات استحکام پیوند زناشویى را نیزفراهم نمىآورند; به همین دلیل الگو قراردادن قوانین غربى در جامعه اسلامى ماکار ساز نبوده، از معضلات پىآمد طلاقنمىکاهد; زیرا این قوانین مطابق با عرفغرب تدوین شده است و نمىتواندخواستههاى جوامع اسلامى و سنتى رابرآورده سازد. متاسفانه برخى ازتحصیلکردههاى این گونه جوامع نیزفریب ظواهر فریبنده این قوانین را خورده،پس از بازگشتبه وطن بانگ سر مىدهندکه بطور مثال حق طلاق به زن تعلق داشتهباشد و... . باید به اینان یادآورى کنیم کهآمار طلاق در خانوادههاى بىسواد و یابالاتر از فوق لیسانس و در میانخانوادههایى که زن استقلال مالى دارد،بیشتر است.
خوشبختانه زن مسلمان، از الگوىکامل خویش، بانوى دو عالم حضرتفاطمه زهرا«علیها السلام» پیروى مىکند که بهدست مبارک خویش دستاس مىکردند وبراى فرزندانشان لباس مىدوختند. زنجامعه ما علاوه بر رسیدگى به امور خانه،همسر و فرزندان، به اقتصاد منزل چه درخانه بعنوان خود اشتغالى (بافتنى،خیاطى، فرشبافى) و چه خارج از خانهکمک موثرى مىکند و همواره با رضایتکامل ایثار کرده، زندگى را بخوبى در کنارهمسر و فرزندان ادامه مىدهد. او مصداقاین ضرب المثل معروف است که:
زن خوب و فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
عدهاى از تحصیلکردگان ما که دادسخن سر مىدهند و خواستار یکسانشدن قوانین طلاق کشورمان با جوامعغربى هستند و دادن حق طلاق به زن،تقسیم دارایى و... را با همسر بعنوانپیشرفت و تمدن مطرح مىسازند، آگاهنیستند که در غرب آمار ازدواج اصولابسیار پایین است و روابط جنسى از چنانآزادى برخوردار است که تفاوت چندانىاز لحاظ حقوقى میان فرزندان نامشروع ودیگر فرزندان وجود ندارد و یا اگرازدواجى انجام مىگیرد اغلب بر اثرخیانت زن و شوهر و بىتفاوتى جامعه بهاین امر به طلاق مىانجامد. مرداک، جامعهشناس معروف، در بررسى طلاقدر چهل کشور به این نتیجه رسید که دربرخى جوامع، افکار عمومى با طلاقموافق است و حتى چنان آن را موردتشویق قرار مىدهند که اگر مردى براىمدت زیادى با یک زن زندگى کند، مورداستهزا قرار مىگیرد. حال این را مقایسهکنید با خانوادههاى سنتى ما که با وجودمقصر نبودن در طلاق دخترشان، چنان ازاین قضیه سرافکنده و شرمگین مىشوندکه ممکن استبه خاطر شدت سرزنشدختر خود را به بیمارى روانى یا به کاممرگ بکشانند.
جامعه ما طلاق را ننگ و علت آن رامعمولا بىکفایتى زن مىداند و این مسالهخود کمک بسیار مؤثرى در حفظ بنیانخانواده است; البته اگر ادامه زندگى بهگونهاى با درد و رنج همراه شود که خودموجب فساد بیشتر گردد طلاق در عینمذموم بودن، جایز شمرده مىشود
در مذمت طلاق پیامبر اکرم«صلى الله علیه وآله»فرمودهاند: طلاق ندهید زنان را الا ازتهمتى، که خداى تعالى ذوا قان را دوستندارد یعنى کسانى که هر وقتخواهندزنى نو کنند از مردان و زنان که هر وقتخواهند شوهرى نو کنند. (8)
طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد،رها شدن از قید نکاح و رهایى از زناشویىاست. (9) دهخدا طلاق را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
عنوان مقاله :
اثرات طلاق بر روی کودکان
چکیده :
طلاق ، از مهم ترین پدیده های حیات انسانی محسوب می شود . این پدیده دارای اضلاعی است ، به تعداد جامعة انسانی. طلاق ، در ادبیات فارسی به معنای انفصال و جدایی بین دو نفر ، جدا شدن زن وشوهر از یکدیگر ، رها شدن از قید و بند نکاح و زناشویی آمده است .
طلاق ، یک پدیده روانی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... است که در کل بر فرآیند خانواده تأثیر به سزایی می گذارد و عوارض بسیار ناگواری بر روی فرد و جامعه به دنبال دارد . در اسلام از آن به عنوان « ابغض الحلال » یاد می شود .
کلید واژه : طلاق – کودکان .
مقدمه :
طلاق و فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی – عاطفی افراد خانواده ، موجب بروز آسیبهای اجتماعی مانند فرار فرزندان از خانه ، سرقت ، قتل ، جنایت و... می شود . با توجه به آسیبهای اجتماعی پیامد طلاق و آثار بدی که به سلامت روانی – عاطفی افراد خانواده و به خصوص کودکان دارد ، بایستی تدابیر لازم برای حفظ و انسجام خانواده به کار برد . در حال حاضر جهان با روند رو به افزایش طلاق مواجه است .
آمار جهانی در ارتباط با طلاق مؤید این واقعیت است که در آمریکا 20 درصد کودکان در خانه هایی زندگی می کنند که فقط یکی از والدین ( به طور معمول مادر ) عهده دار خانواده است . ( کاپلان و سادوک ، 1991 م )
طلاق ، به هر دلیلی درست یا نادرست ، پیامهایی برای فرد و جامعه دارد . تأثیر طلاق بر فرزندان بسیار پیچیده و اسفبار است ، به طوری که آنها بطور ناخواسته درگیر تضادهایی می شوند که نه توان درک آنها را دارند و نه تاب تحمل و کنار آمدن با آن را .
روند سیر طلاق بدین صورت است ، که ابتدا تنش و درگیری میان زن و شوهر آغاز می شود و این روند در تکامل خود به بی علاقگی های عاطفی ، دوست نداشتن و سپس دشمنی علنی و واقعی با همسر منجر می شود .
مرحلة بعدی پیدایش فکر طلاق در یک یا هر دو زوجین است و روی آوردن یکی از طرفین به فرد یا افراد دیگر به عنوان محرم راز، در این جاست که خانواده ، شادابی خود را از دست می دهد ، آنگاه جدایی و طلاق صورت می گیرد .
عوامل مؤثر بر طلاق :
الف ) عوامل زیستی : شامل عدم تناسب سن ، ازدواج در سنین پایین ، بیماری های مسری ، عقیم بودن مرد و نازا بودن زن و ...
ب ) عوامل روانی و اخلاقی : شامل تزلزل پایه های ایمان و سقوط مبانی اخلاقی ، بدبینی ، سخت گیری ها و لجاجت زوجین نسبت به یکدیگر ، دروغگویی و ...
ج ) عوامل اجتماعی : شامل ناهماهنگی طبقاتی ، دخالتهای بی مورد دیگران ، ازدواج های اجباری ، تعدد زوجین و ...
اثرات طلاق بر روی کودکان :
اکثر والدین مطلقه ، در مورد واکنشهای کودکشان نسبت به جدایی و طلاق ، خیلی نگران هستند . آنها می خواهند بدانند آیا کودک من سالم و شاداب رشد خواهدکرد ؟
جامعه شناسان و روان شناسان ، اطلاعات قابل قبولی دربارة اثرات طلاق بر روی کودکان ، در دسترس قرار داده اند . تحقیقات ، نشان می دهد ، که اثرات طلاق بستگی به سن کودک هنگام طلاق دارد . همچنین اثر طلاق بر کودک به فاکتورهایی مثل جنسیت ، شخصیت ، میزان ناسازگاری ، و درگیری والدین و حمایت های خانواده و دوستان کودک بستگی دارد .
سن کودک :
دربارةاثرات طلاق بر روی کودک کوچکتر از 2 تا 3 سال ، اطلاعات بسیار کم است . بچه های خردسال در صورت وقوع طلاق به طور معمول رنج نمی برند ، گرچه در صورتی که رابطه یا پیوند نزدیک ، بین یکی از والدها و کودک آسیب ببیند ، ممکن است مشکل به وجود آید .
والدین ، بایستی نسبت به برنامه های سرپرستی و مراقبت از کودک به توافق برسند ، آنچنان که کودک در حالی که ناسازگاری بین والدینش را تجربه می کند ، به رشد و نمو خود ادامه دهد .
نوزادی :
نوزادان ، نمی توانند تعارض را درک کنند ، اما ممکن است ، نسبت به تغییرات خلقی و سطح انرژی والدینشان واکنش نشان دهند . آنها ممکن است اشتهای خود را از دست بدهند یا دچار اضطراب شوند .
کودکان پیش دبستانی :
کودکان از 2 تا 5 سالگی به این اعتقاد می رسند که باعث طلاق و جدایی والدین شان شده اند . به طور مثال ، ممکن است ، فکرکنند ، که اگر آنها شامشان را خورده بودند ، پدر از آنها دور نمی شد . کودکان پیش دبستانی ، از تنها ماندن یا ترک کامل ، هراس دارند . آنها به طور معمول تغییرات را انکار کرده و همکاری نمی کنند و ممکن است افسرده یا خشمگین شوند . همچنین ، ممکن است پرخاشگرانه و نافرمان عمل کنند ، اگر چه خواستار امنیت در پناه یک بزرگسال هستند .
کودکان سن مدرسه ای :
بسیاری از روان شناسان معتقدند ، سازگاری نسبت به جدایی و طلاق برای کودکان مدرسه ابتدایی از کودکان کودکستانی یا بزرگتر مشکل تر است . کودک مدرسه رو به اندازه کافی بزرگ است ، تا درد و رنج و ناشی از جدایی والدینش را درک کند و در عین حال برای درک یا کنترل واکنش نسبت به این درد و رنج ، خیلی کم سن و سال است . او ممکن است غم ، خجالت ، رنجش ، وفاداری دوطرفه و عصبانیت شدید را تجربه کند . توانایی کودک در بازی ، فعالیت وتعامل با کودکان دیگر ، ممکن است ، کمک کند تا از عهدة وضعیت زندگی خانوادگی اش برآید .
کودکان در این سن امید دارند ، والدین شان نزد یکدیگر باز گردند . کودک ، ممکن است ، احساس طرد شدگی از سوی والدی که او را ترک کرده است ، داشته باشد و از سردرد یا دل درد شکایت کند.
نوجوانی :
نوجوانان 10 تا 19 ساله خشم ، ترس ، تنهایی ، افسردگی و گناه را تجربه می کنند . برخی از آنها احساس می کنند ، اگر در کارهای روزمره شان یا مراقبت از خواهر و برادرشان احساس مسئولیت کنند . روبه بزرگسالی دارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 70 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
طلاق یکی از غمانگیزترین پدیدهها در حیات انسانی شمار میرود . این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعة اساسی است.
نخست، یک پدیدة روانی است، زیرا در تعادل روانی نه تنها زن و شوهر ، بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آنان اثر مینهد.
دوّم آنکه پدیده ایست اقتصادی ، زیرا به گسست خانواده بعنوان یک واحد اقتصادی میانجامد و از بین رفتن تعادل روانی انسانها، موجبات بروز اثراتی سهمگین در حیات اقتصادی آنان را نیز فراهم میسازد.
سوّم آنکه ، طلاق پدیده ایست مؤثر بر جوانب مختلف جمعیت در یک جامعه ، زیرا از طرفی بر کمیّت جمعیّت اثر مینهد ، چون تنها واحد مشروع و اساسی زاد وولد یعنی خانواده را از هم میپاشد و از طرف دیگر بر کیفیّت جمعیت اثر میگذارد ، چون موجب میشود فرزندانی محروم از عواطف و نعمت خانواده، تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد با مشکلات بسیاری مواجه خواهد شد.
چهارم آنکه طلاق پدیدهای اجتماعی است، چون میتوان گفت خانواده نمایندة جامعة بزرگتر است و عدم موفّقیّت خانواده در اجرای کامل وظایفش نشانة آن است که جامعة وسیعتر نیز بطور کامل به هدفهای خود نخواهد رسید.
پنجم آنکه طلاق یک پدیدةفرهنگی است. همانطور که در صفحات بعد توضیح خواهیم داد طلاق در هر جامعه و هر فرهنگ صیغهای خاص مییابد و به نوعی رنگ جامعهای را میپذیرد که در آن تکوین یافته است.
طلاق از دیدگاهی یک پدیدة ارتباطی نیز هست، بدینسان ، در جامعهای که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبیعی است، پیوند یا رابطة زناشویی نیز استثنا نیست و پیوندهای ازدواج بزودی برقرار میشوند و بزودی نیز قطع میگردند.
پس توجّه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد مهم است بلکه از نظر جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتی جمعیّت نیز قابل اعتناست و بدیهی است که در اثر این پدیده که بسا موجبش امور جزئی میباشد اساس زندگی خانوادههای زیادی از هم گسسته و هزاران زن و مرد و فرزند در جامعه بیپناه و سرگردان میشوند.
باید گفت نه تنها در کشور ما اختلاف ناشی از زناشویی مشکل بزرگی را برای جامعه و افراد ایجاد نموده است بلکه در تمام دنیا این درد بیدرمان چون سیلی بنیان کن بساط زندگی خانوادهها را در هم ریخته و هزاران زن و مرد و کودک را به بدبختی و فلاکت گسیل داشته است.
بیائید به این تراژدی گوش فرا دهیم که با اجرای صبغة طلاق و فروپاشی خانواده فصل سرد تنهایی آغاز میشود؛ بساط گرم کانون خانوادگی در هم میریزد ؛ همدلی ، صمیمیت و صداقت کمرنگ و بیرنگتر میشود.
با فروریختن همة باورهای زیبا و کاخ آرزوها ، نگاهها بیگانه شده و زمزمة تلخ جدایی در فضای سرد و خموش خانه میپیچد. در میان این غوغا و هیاهوی تأسّف بار و در برابر این تند باد سخت و سهمگین کودکان معصوم و بیگناه بیش از همه در معرض خطر بوده و با تجربة اوّلین تازیانههای دردناک زندگی، واژههای زیبای پدر و مادر در خانه و کاشانة دل و ذهن کوچکشان رنگ میبازد.
پدر ومادری که روزی در میان فریاد هلهله و شادی خود و دیگران میرفتند تا به ساختن فردایی روشن در کنار یکدیگر فکر کرده و خوبیها و زیبائیهای زندگی را معنای دیگری بخشند، امروز سرگشته و غریبانه رو در روی یکدیگر قرار گرفته و هر یک دیگری را مقصر قلمداد میکند و مسبب اصلی میداند.
بدون تردید زوجین در پاسخ به این سؤال که چه عاملی باعث جدایی شما گردیده؟ مسائل مختلفی مانند: مشکلات اقتصادی، دخالت بیش از حدّ والدین و بستگان، سوء ظن ، عدم پایبندی به اصول خانواده، اعتیاد، بیکاری، فساد اخلاقی، سوء معاشرت، زیادهطلبی، فاصلة سنی زیاد، عدم باروری همسر و غیره را عنوان میکنند. امّا علّت طلاق هر چه باشد نمیتوان عواقب و پیامدهای ناگوار آن را نادیده گرفتو هیچ پدیدة انحرافی را در جامعه نمیتوان بدون در نظر گرفتن میزان طلاق و ثبات خانوادهها مطرح کرد.
اینجانبان توجّه به اینکه عواقب زیانبخش طلاق چه از نطر فردی و چه از نظر اجتماعی دارای اهمّیّت بسزایی دارد ، در صدد بر آمدیم تا آنجا که برایمان مقدور است پیرامون موضوع یاد شده مطالبی بنگاریم . در این پژوهش به بررسی این مطلب مهم پرداخته شده که با استواری زناشویی که نتیجة نهایی آن طلاق است، چگونه خانواده و به تبع آن جامعه را از کارکردهای خود باز داشته و تحت شرایط خاص اعضاء خانواده را در معرض فساد و تباهی قرار داده و آنها را به بزهکاری سوق میدهد.
در این تحقیق با مراجعه به کتب فقهی ، حقوقی جرم شناسی ، جامعه شناسی و همچنین با استفاده از مجلّه و روزنامههای مختلف، از روش کتابخانهای بهره گرفتهام. هر چند اینجانبان به دلیل علاقهای که به موضوع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
زنان طلاق و فرزندانشان
کودکان قر بانیان بی گناه طلاق هستند آنها در مرکز و کانون مبارزه و کشمکش بر سر موضوعاتی مانند حق حضانت حمایت های مالی و برنامه ملا قات قرار می گیرد
دشوار تر از همه زمانی است که باید بین افرادی که به آنهاعشق می ورزند خط جدایی بکشند .
طلاق به گونه های مختلف بر کودکان تاثیر می گذارد :
والدین به آنها نمی اندیشند با از دست دادن سبک زندگی که می شناخته اند مواجه می گردند طلاق به مفهومی دیگر یعنی ملاقاتهای آخر هفته با پدر زندگی با مادر مضطرب وآشفته وکاهش منابع مالی برای گذراندن امور زندگی .
این شرایط واقعیتهائی است که نمی توانید آنها را تغییر دهید اما می توانید محبت و حمایتهای غیر مشروط خود را در اختیار کودکانتان قرار دهید تا بتوانید با شرایط جدید خو بگیرند.
به دلیل واکنشهای گوناگون فرزندانتان نسبت به طلاق ممکن است بعضی اوقات توانایی خود را به عنوان "مادر"مورد تردید قرار دهید .این واقعیت می تواند بویژه زمانی رخ دهد که همسر سابق شما ناگهان در خصوص هر چه که برای کودکانتان انجام می دهید انتقاد کنید .
این معمولا یک جنگ قدرت است که می تواند اعتماد به نفس شما را به عنوان یک مادر از بین ببرد .این مسئله را جدی نگیرید صحبت کردن با مادران دیگر می تواند هم در باز یافتن قدرت عمل به شما وهم در خصوص برخورد با استرس تربیت و پرورش کودکان به شما کمک کند .
پرورش کودکان ماهیتا وفی نفسه امری دشوار می باشد وطلاق می تواند مجموعه جدیدی از قواعد و مقررات را به وظایف مادر بیفزاید .
علاوه بر پر داختن به مسائل عاطفی کودکانتان شما باید مقررات خاص کودکانتان (کودکان) و امور رفاهی آنها نیزدست و پنجه نرم کنید . یک برنامه خوب می تواند در کاهش فشارها ی عصبی کودکان به شما کمک کند.همانطور که خود را برای مسئله طلاق آماده می کنید
پرشسهای زیر را مد نظر قرار دهید :
وضعیت حضانت کودکان چگونه خواهد بود ؟
آنها دو چند وقت یکبار باید پدرشان را ملاقات کنند؟
چقدر نفقه دریافت خواهید کرد واگر همسر سابقتان نفقه را پرداخت نکند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مهم تر از همه چگونه می توانید از نظر عاطفی با کودکانتان سازگار شوید؟
وقتی که دچار سر در گمی و پریشانی می شوی به یاد داشته باش که تو مقاوم تر وقوی تر از آنی هستی که می اندیشی تو وفرزندانت سرانجام از این مشکلات نجات پیدا خواهید کرد.
لذا دستورالعمل های ذیل به شما بینش بیشتری در رابطه با مشکلات پس از طلاق ارائه می کند .
راههای مقابله با استرس ناشی از طلاق
آیا استرس ناشی از طلاق شما را به فردی زود رنج عصبی و پریشان تبدیل کرده است ؟
اگر نمی توانید تمامی استرس های ناشی از این پدیده را فوری ریشه کن کنید می توانید راهکارهای مقابله با این فشارها را یافته وبه تدریج به آرامشی که نیاز دارید دست یابید.
1_ استراحت و تغذیه مناسب.
اولین گام تعدیل میزان خواب استزیرا پس از رخداد طلاق "فرایند خواب" آشفته می شود بنابراین بدن و ذهن وقتی بهترین عملکرد را دارند که به اندازه کافی استراحت کرده باشید . داشتن رژیم غذایی خوب با مصرف مقدار زیادی سبزیجات وویتامینهای تکمیلی از بهترین کارهایی است که می توانید برای بهبود بخشیدن به تمرکز حواس و کاهش فراموشی انجام دهید.