لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
استفاده وسیع از بتن ساختهشده از جمله خصوصیات برجستهاش به عنوان یک مایه ساخت است. یک چنین مواد آشنا است که توجه حتمى ما را کاملاً جلب مى کند. فرآیندى که به وسیله آن مى چسباند و گرفتن را با یک دامنه وسیع مواد سنگدانهاى آب مى دهد در یک توده شکلپذیر تغییریافته به یک مواد بادوام قوى می رسند، ضمن کار تقریباً درهر شکل مطلوب. پیشرفت مدرن پورتلند چون یک خاصیت گیرش سیمان به سرعت مى چسباند، حتى زیر آب، شروع شده قدرى روى یکصد سالهای پیش مواد خام پایهاى لازم وقتى که براى تولیدشان، همراه با فرآیند سوزان لازم، شروع شده که شناختهشده است. امروزه خیلى و صدها دانشمند خیلی شایسته و سرتاسر جهان را مى سازند دائماً مشغول به سعی در مطالعات این مواد هستند که آنها را بهتر بفهمند و به آنها بیشتر بهبود دهند.
که خیلى از عکسالعملهاى شیمیایى و فیزیکى سهم مهمی در محکمی خودگیرى بتن و بعداً که آنها کاملاً فهمیده نشده است وهنوز بسیار پیچیده است. این وظیفه تا حدى به دامنه وسیع مواد شیمیایى که تا حدى طبق طرح و تا حدى تصادفاً در هر بتن معین را مى تواند وجود داشته باشد مخلوط مى کند. تغییرات اضافى روشها را از ساخت ممکن است اضافه شده باشند، جا به جایى و عمل آمدن بتن روى محل. همه تغییرات آن جاى سهم نسبتاً به تندى در بتن جدید در انتهاى زمان گیرش رسمى را دست نکشد. مقدارى به آهستگى روى مدت زیاد ممکن است ادامه بدهد و دیگران به وسیله اصول در محیط ممکن است راه انداختهشده باشد بعدا" بتن به کدام فاششده است. این پیچیدگى ها را همه تحقیر بکنید، بتن خواص قابل پیشبینى و اجراء منظماً تولیدشده است و استفاده کرد. این تصادفاً اتفاق نمى افتد.
خوشبختانه براى طرح لازم نیست، مهندسی و مواد تدارکدهنده که با تمام حوزه تکنولوژى ارتباط واقعی دارند. راهنمایان مختلف هستند که از طریق جزئیات مهم به کلیات را تمرین مى کنند، قوانین، استانداردها و مشخصات از چنین منابع مانند جامعه آمریکایى براى آزمایش کردن مواد،بتن آمریکایى تأسیس کردن و در کانادا، کانادایى استانداردها انجمن و ناسیونال آییننامه ساختمان. اما شدیداً مطلوب است در غیر این صورت لازم براى نظرمقدارى ماهیت کلى از مواد دارند و خواص مهمترش است. این هضم یک چنین عکس را سعى مى کند فراهم بکند.
مخلوط بتن:
بتن از ترکیب خمیر سیمان ناشى مى شود تشکیلشده از سیمان و مخلوط آب با سنگدانهاى. از آنجاییکه حدود 10 بار بیشتر بچسبانید پرخرج از آن سنگدانهاى مطلوب است به این دلیل تنها مقدارمینیمم سیمان که استفاده بکنید. در استاندارد، لازم است براى بتون متراکم خمیر سیمان به اندازه کافى را مجبور مى کند فضاهاى خالى را جمعاً پر بکند. اقتصاد مورد استفاده سیمان اینطور به با ترتیب دادن را ترکیب دانهاى سنگدانه انجامشده باشد که یک مینیمم سودمند فضاهاى خالى تولید مى کند. اما علت خیلى زیاد اجتناب کننده سیمان معمولاً دیگر است. همه محصولات را بچسبانید تغییرات در حجم را کوچک با تغییرات در رطوبت مکتوم تحمل بکند. با این وجود ، این تغییرات خیلى کوچک مهم هستند از وقتى که آنها به طور قابل ملاحظه بزرگتر از فشارها ممکن است باشند به وسیله بارگذارى عادى تولید شده است. تغییرات در خمیر سیمان ابعادى، با این وجود، آنها به اندازه ده بار در حال وقوع در بتن کالاى عادى ممکن است باشد یا خودش جمعاً. در یک بتن ساختهشده از یک" مخلوط پرمایه" شامل خمیر سیمان بیشتر به جاى لازم براى پر کردن فضاهاى خالى جمعاً است، بتن بیشتراز خصوصیات افت خمیر سیمان به عهده می گیرد. اغلب شکستن زیاد به خاطر افت در کف بتونى را اتفاق می افتد براى اینکه سیمان اضافى را انباشته بکند در یک سعی بیهوده اضافه شده بوده است آنها را بهتر می کند.
حجم فضاهاى خالى در هر یک از نمونه سنگدانهاى اندازه نسبتاً یک شکل احتمال دارد تقریباً 3/1 حجم درشت باشد. درصد فضاهاى خالى تقریباً همان علیرغم اندازه است. یک نسبت معمولاً به کاررفته ملات سختگردان به ماسه به کاررفته در مجبور کردن خمپارهاندازها 1 تا 3 است. یعنى، یک حجم ملات سختگردان فضاهاى خالى را 3 حجم ماسه لازم است پر بکند. همان نسبت مى گیرد، تقریباً، براى یک ذره درشت سنگدانه. اگر، با این وجود، فضاهاى خالى در یک ذره درشت سنگ دانه پر از یک سنگ خردشده اول فضاهاى خالى باقیمانده در ترکیب است تنزلیافته به 3/1، 3/1 یا 9/1 خواهد بود و منتجشده اراده را مخلوط بکند ساعت 1:3:9 به وسیله حجم باشید. این یک روى سادهسازى پایه براى تنظیم مواد اولیه است بتن مخلوط بکند اما به اهمیت ترکیب دانهاى در دست اقدام سنگدانهاى از بتن خوب خدمت کند با تصویر شرح می دهد. شکل را انباشته بکنید، دانهبندى در اندازه سنگدانهاى، مساحت سنگدانهاى را جمع مى زند و ملاحظات از قبیل کارآیى بتن بتن تازه تنظیمات را ممکن است بخواهد به مقدار خمیر سیمان ملزوم کرد و اینطور به انحرافات لازم منتهى بشود از 1 تا 3 نسبت زبر بالاى براى یک مخلوط دوقطعهاى نشان دادند.
نسبت آب مى چسباند، این دو جزء متشکله خمیر سیمان را با هم تأسیس مى کنند، اهمیت درجه یک است. مقدار آب در یک مخلوط عادى ملزوم کرد همیشه خیلى بیش از آنکه براى (آبش) سیمان در دستیابى شکل پایانى اش در بتن لازم است. خیلى ازآب اضافى که در مخلوطهاى سودمند لازم است که براى آنها عملى را درست مى کند مثل بتن را گمشده خواهد بود شکل پایانى اش موفق بشود. اما حجم آن سیمان در حال ترکیب شدن با آب باید سعى بکند پر بکند به وسیله حجم خمیر نهایتاً از پیش تعیینشده است. اینطور آن چگالى نهائى خمیر سختشده سیمان را ممکن است منعقد کند بنابراین چندین خاصیت مهم دیگر از قبیل مقاومت و آستر مى زنند، تعیینشده به وسیله نسبت آب خواهد بود که به کاررفته را در مخلوط اصلى مى چسباند. این پیداشده بوده است به طور اساسى مورد است و به نوبت به استفاده نسبت آب و سیمان را به عنوان یک شاخص مقاومت رهبرى کرده است در طرح مخلوط بتن می کند. کم کردن نسبت آب و سیمان برابر مقاومت بیشترخمیر سفتشده خواهد بود و همینطور بتن. این به اشتباه مهندس در دست اقدام بتن ساختمانى خوب از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 158
قلب به عنوان یک منبع پتانسیل
قلب، عضله ای است که ساختمان آن اجازه می دهد به عنوان پمپی برای خون عمل کند. قلب با یک محرک الکتریکی در سیستم هدایت الکتریکی منقبض می شود (یعنی پمپ می شود).
زمانی که سلول های عضلانی تشکیل دهندۀ دیوارۀ قلب منقبض می شود و پتانسیل عمل را تولید می کند قلب، خون را پمپ می کند، این پتانسیل، جریان های الکتریکی بوجود می آورد که از قلب به سرتاسر بدن منتشر می شوند.
جریان های الکتریکی انتشار یافته، اختلاف هایی در پتانسیل الکتریکی بین محل های گوناگون در بدن بوجود می آورند و این پتانسیل ها را می توان از طریق الکترودهای سطحی متصل شده به پوست، تشخیص داد و ثبت کرد.
شکل موج تولید شده به وسیله این بیوپتانسیل ها، الکتروکاردیوگرام (ECG یا به هجی آلمانی EKG ) نامیده می شود، یعنی، یک ثبت نوشته شده (... گرام) از شکل موج پتانسیل الکتریکی قلب.
شکل موج ECG
مثالی از شکل موج ECG معمولی در شکل 1-1 نشان داده شده است. این شکل موج ویژه، نمونۀ یک اندازه گیری از بازوی راست به بازوی چپ می باشد. در شکل a1-1، فاصله های زمانی مختلفی دیده می شوند که اغلب به وسیله پزشکان اندازه گیری می شوند، در حالی که شکل b1-1، ارتباطات دامنه ولتاژ را نشان می دهد. یک پالس کالیبراسیون 1mv نیز در شکل b1-1 نشان داده شده است.
شکل 1-1- اندازه گیریهای دامنه و زمان ECG ، (a) اندازه گیریهای زمان، (b) اندازه گیریهای دامنه
معمولاً دامنه های ضعیفی که در ثبت ECG بوجود می آید، مشکلات متعددی را بوجود می آورند.
سیستم لید استاندارد
در ثبت ECG استاندارد، پنج الکترود متصل به بیمار وجود دارند : بازوی راست (RA)، بازوی چپ (LA)، پای چپ (LL)، پای راست (RL) و قفسه سینه (C). این الکترودها از طریق سوئیچ انتخاب گر لید به ورودی یک تقویت کننده بافر تفاضلی متصل می شوند.
ثبت به دست آمده از دو سر جفت الکترودهای مختلف، به شکل موج ها و دامنه های مختلفی منتج می شود؛ این (view) نقاط مختلف، لید نامیده می شود. هر لید، مقدار معینی از اطلاعات واحدی که در لیدهای دیگر در دسترس نیست را منتقل می کند. شکل 2-1، محور الکتریکی قلب را نشان می دهد که به وسیله شش لید استاندارد امتحان می شود : AVF, AVR, III, II, I و AVL . پزشک اغلب قادر است نوع و محل بیماری قلبی را به وسیله امتحان کردن این نقاط تشخیص دهد زیرا آنورمالی های شکل موج با شرایط بیماری در گذشته مربوط بوده اند.
شکل 2-1- محور قلبی که توسط لیدهای مختلف دیده می شود
اتصالات الکتریکی، برای 12 لید استاندارد در شکل a3-1 نشان داده شده اند. دستگاه ECG ، پای راست بیمار را به عنوان الکترود مشترک استفاده می کند و سوئیچ انتخاب گر لید (به خاطر سادگی حذف شده است)، الکترودهای قفسه سینه ای یا عضوی مناسب را به ورودی تقویت کننده های تفاضلی، وصل می کند.
لیدهای عضوی دو قطبی، آنهایی هستند که لید I ، لید II و لید III نامیگذاری شده اند و آنچه که مثلث Einthoven نامیده می شود را تشکیل می دهند (مراجعه شود به شکل 3-1).
شکل 3-1- لیدهای استاندارد و مثلی انتوون (a) لیدهای عضوی و قفسه سینه ای
شکل 3-1- لیدهای استاندارد و مثلی انتوون (b) مثلث انتون لیدهای سینه ای تک قطبی
لید I : LA ، به ورودی غیرمعکوس کننده تقویت کننده متصل می شود. در حالی که RA ، به ورودی معکوس کننده متصل می شود.
لید II : الکترود LL به ورودی غیرمعکوس کننده تقویت کننده متصل می شود در حالی که RA به ورودی معکوس کننده وصل می شود (LA به RL متصل می شود).
لید III : LL به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود در حالی که LA به ورودی معکوس کننده وصل می شود (RA به RL متصل می شود).
همچنین لیدهای عضوی تک قطبی که به عنوان لیدهای عضوی افزودنی شناخته شده اند، پتانسیل مرکب از هر سه عضو را در یک زمان امتحان می کنند. در هر سه لید افزودنی، سیگنال ها از دو عضو، در یک شبکه مقاومتی جمع می شوند و سپس به ورودی معکوس کنندۀ تقویت کننده اعمال می شوند. در حالی که سیگنال از الکترود عضوی باقی مانده، به ورودی غیرمعکوس کننده اعمال می شود.
لید AVR : RA ، به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود. در حالی که LA و LL در ورودی معکوس کننده جمع می شوند.
لید AVL : LA ، به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود. در حالی که RA و LL در ورودی معکوس کننده جمع می شوند.
لید AVF : LL ، به ورودی غیرمعکوس کننده متصل می شود. در حالی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
کم طاقتی و شتابزدگی به عنوان یک خوی زشت و ناپسند که در اعمال انسان به صورتهای گوناگون آشکار می شود،به این معنی است که انسان،پیش از فراهم شدن مقدمات انجام کار،اقدام به انجام آن کند،کاری که نتیجه آن چیزی جز کست یاانجام ناقص نخواهد بود.این بدان می ماند که انسان میوه را پیش از رسیدن و قابل استفاده شدن از درخت بچیند،کاری که نتیجه اش ضایع شدن میوه یا کم شدن فایده آن است.یا این که قبل ازآمادگی زمین،بذر افشانی کند که نتیجه اش نابودی بذر یا کاهش محصول خواهد بود.امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«و مجتنی الثمرة لغیر وقت ایناعها کالزارع لغیرارضه،کسی که میوه را پیش از رسیدن بچیند،همچون کسی است که بذر خود را در زمین نامناسبی(مانند شوره زار)بپاشد.(که نیرو و سرمایه خود را تلف کرده و نتیجه اش عایدش نمی شود.» کم طاقت به افرادی گفته می شود که در گفتار و رفتار و سؤال و درخواست خود،دستپاچه اند و صبر و حوصله لازم را برای رسیدن به مقصد،از راه صحیح آن ندارند،به همین دلیل،اغلب گرفتار مشکلات و ناکامی ها می شوند.
نقطه مقابل « کم طاقتی »،تانی،اناة،خویشتن داری،تحمل،حوصله،طانینه ووقار است.
کم طاقتی را نباید با«سرعت »که بار مثبت دارد،اشتباه کرد.سرعت آن است که انسان بعد از فراهم شدن مقدمات،اتلاف وقت نکند و فرصت را از دست ندهد و به سوی مقصد بشتابد،کاری که مسلما سبب پیروزی و نجات و موفقیت است.در مواردبسیاری،میان مصادیق و موارد عجله و سرعت اشتباه شده است و یا گروهی برای توجیه اعمال نادرست خود،تنبلی و بی حالی و از دست دادن فرصتها را تحت عنوان ترک عجله و شتابزدگی توجیه می کنند،در حالی که فرق این دو کاملا واضح و روشن است واین که می بینیم،بعضی از روایات،عجله را از اسباب پشیمانی و تانی را سبب سلامت شمرده است،به خاطر همان است که در بالا اشاره شد.
پیامدهای کم طاقتی
1-اتلاف وقت و نیرو
این خوی ناپسند،آثار ویرانگری در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها دارد.
خسارتهایی که از این طریق،دامان انسان را می گیرد،فوق العاده زیاد است.از جمله این که نیروها را به هدر می دهد و مانع رسیدن به مقصد می شود،مثلا،اگر لشکر دشمن قصد بلاد اسلام را کند و سپاه اسلام صبر نکند تا لشکر دشمن در موقعیت ضعیف وآسیب پذیری قرار گیرند،یا قبل از آن که لشکر اسلام خود را بسیج و آماده کند ونقشه های جنگی را ترتیب دهد،به آنها حمله کند،نتیجه ای جز شکست و از بین رفتن قوای اسلام و به هدر دادن نیروها و جسور شدن دشمن نخواهد داشت.در کارهای شخصی و فردی نیز همین امر صادق است،زیرا هر حرکت عجولانه،سبب ناکامی و از بین رفتن نیروهاست.در«محجة البیضاء»حدیث جالبی نقل شده که شاهد گویای گفتار فوق است،در این حدیث آمده است:هنگامی که حضرت مسیح علیه السلام متولد شد،شیاطین نزد ابلیس آمدندو گفتند:امروز بتها سرنگون شده اند(مگر خبری واقع شده!) ابلیس گفت:آری!حتماحادثه مهمی روی داده است،همین جا باشید تا من تحقیق کنم و بازگردم.ابلیس پروازکرد و تمام اطراف زمین را گردش نمود و چیزی نیافت،جز این که دید حضرت عیسی علیه السلام متولد شده و فرشتگان اطراف او حلقه زده اند.ابلیس برگشت و به شیاطین خودگفت:دیشب پیامبری متولد شده است.هیچ زنی باردار نشد و وضع حمل نکرد مگر این که من حاضر بودم،جز این یکی و شما مایوس باشید از این که بعد از این بت پرستی رونقی پیدا کند، ولی(برای گمراه ساختن فرزندان آدم)،از راه عجله و اعمال سبکسرانه وارد شوید(تا شیرازه زندگی آنها به هم بریزد) (40)
یاس و ناامیدی
از دیگر پیامدهای شوم « کم طاقتی »آن است که هرگاه انسان به خاطر آن ناکام شود،حالت یاس و نومیدی به او دست می دهد و ای بسا نسبت به همه چیز،حتی تقدیر الهی بدبین گردد.لذا در حدیث پرمعنایی امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند:«لا تعجل علی ثمرة لا تدرک و انما تنالها فی اوانها و اعلم ان المدبر لک اعلم بالوقت الذی یصلح حالک فیه،فشق بخیرته فی جمیع امورک،یصلح حالک،و لا تعجل بحوائجک قبل وقتها فیضیق قلبک و صدرک و یخشاک(یغشاک)القنوط، برای چیدن هیچ میوه ای قبل از رسیدن آن،عجله مکن،تنها در موقع(مناسبش)به آن خواهی رسید(و بهره خواهی گرفت و بدان،کسی که امور تو را تدبیر می کند،نسبت به وقتی که به صلاح حال توست،آگاهتراست،بنابراین به انتخاب او در همه کارهایت اعتماد کن،تا حال تو اصلاح شود و هرگز برای نیازهای خود قبل از رسیدن وقتش «عجله »نکن که سبب تنگدلی و چیره شدن نومیدی بر تومی شود». (41)
ندامت و پشیمانی
سومین پیامد شوم « کم طاقتی »ندامت و پشیمانی است که در احادیث گذشته به آن اشاره شد.چه بسیارند کسانی که برای انجام کارها،قبل از فراهم شدن زمینه ها عجله کرده اند ونیروهایشان به هدر رفته و هرگز به مقصد و مقصود خود نایل نشده اند،در حالی که اگرکمی خویشتن داری می کردند،هرگز به چنان سرنوشتی مبتلا نمی شدند و چه بسیارکسانی که به خاطر دستپاچگی به سراغ چیزی رفته اند که دشمن جان آنها بوده و آرزومی کنند که ای کاش!به سراغ آن نمی رفتند.امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«فکم من مستعجل بما ان ادرکه ود انه لم یدرکه،چه بسیارند افرادی که برای چیزی عجله می کنند که اگر به آن دست یابند(فورا پشیمان می شوندو)دوست دارند هرگز به آن نرسیده بودند.» (42)
هجوم اندوه و غصه
چهارمین پیامد منفی « کم طاقتی »در کارها،هجوم امواج اندوه و غصه،سوی انسان است،زیرا ناکامی ها و شکست های حاصل از عجله و دستپاچگی در بسیاری از اوقات،بسیار گران تمام می شود و انسان را با اندوه فراوان روبرو می کند.
حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام در یکی از کلمات قصارش در«غرر الحکم »می فرمایند:
العجل قبل الامکان یوجب الغصة (43) ،شتابزدگی پیش از فراهم شدن امکانات،سبب اندوه و غصه است »
-فزونی لغزش ها
از پیامدهای دیگر سوء آن،لغزش های فراوان است،زیرا تصمیم گیری صحیح نیازبه تامل و تدبر و دقت فراوان دارد و آن هم به صورت عجولانه و شتابزده امکان پذیرنیست و لذا افراد«عجول »غالبا گرفتار لغزش های مختلفی می شوند،چه در تشخیص هدف و چه در راه وصول به آن.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:«مع العجل یکثر الزلل،با عجله و شتابزدگی لغزش های فراوان پیش می آید» (44).و نیز می فرمایند:«من عجل کثر عثاره،هر کس شتاب کند،لغزش او بسیار خواهد بود.» (45)
فزونی خطاها
ششمین اثر کم طاقتی ،«فزونی خطاها»است که می تواند با فزونی لغزش ها یکی باشد ومی تواند دو چیز محسوب شود،خطا در تشخیص هدف است و لغزش در راه وصول به آن
امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«اصاب متان او کاد،اخطا مستعجل او کاد،افرادخویشتن دار یا به مقصد می رسند و یا به طور نسبی موفق می شوند و افراد عجول گرفتار خطامی شوند،یا به طور نسبی خطا می کنند»
به هر حال،زیانهای ناشی از عجله و دستپاچگی،بیش از آن است که مردم عادی فکر می کنند،و جریمه ای که انسان های عجول به خاطر عجله می پردازند،قابل شمارش نیست.
ریشه های این خوی ناپسند
-هواپرستی
این خوی ناپسند،مانند بسیاری از رذایل دیگر،قبل از هر چیز از هواپرستی سرچشمه می گیرد،انسان های هواپرست، معمولا برای رسیدن به خواست دل،عجول ودستپاچه اند و غالبا هوا و هوس ها به آنها اجازه نمی دهد،در عواقب امور بیندیشند و راه درست را برای رسیدن به مقصد برگزینند،به همین جهت خود را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
به گفته زیگمونت باومن،((کشتار جمعی به عنوان یک عملکرد پیچیده و هدفمند ، می تواند انگاره ای از عقلانیت دیوانسالار جدید را به نمایش گذارد)). برای بسیاری کسان ، بحث درباره رستورانهای غذای سریع و کشتار جمعی یهودیان در زمینه ای واحد ، شنیع می نماید . با این همه ، در تفکر جامعه شناسی راجع به عقلانیت نوین ، می توان از دیوانسالاری به کشتار جمعی و سپس به رستوران غذای سریع رسید . اصولاً عقلانیت وبر را به گونه سودمند و معنی دار می توان در هر یک از این سه مورد به کار بست .
دست اندرکاران کشتار جمعی از دیوانسالاری به عنوان یک ابزار عمده استفاده کردند . شرایطی که این کشتار را امکان پذیر ساخت ، به ویژه همان نظام عقلانی صوری ، امروزه نیز همچنان وجود دارد . در واقع ، فراگرد مک دونالیزه شدن بر این دلالت دارد که نظام های عقلانی صوری نه تنها پا برجای اند ، بلکه پیوسته گسترده تر می شوند . به نظر باومن ، در شرایط مقتضی و در صورت امکان ، جهان نوین آمادگی پذیرش نکبتی حتی شدیدتر از کشتار جمعی یهودیان را دارد . باومن به جای آنکه مانند بیشتر افراد دیگر کشتار جمعی را یک رویداد نابهنجار بداند ، آن را از بسیاری جهات جنبه(بهنجار)یاز جهان نوین و عقلانی ما انگارد :
حقیقت این است که هریک از عناصر کشتار جمعی و همه آن چیزهایی که این کشتار را امکان پذیر ساختند ، بهنجار بودند ، البته نه به معنای آشنای آن ، بلکه از این جهت که با هر چیزی که از تمدن مان می دانیم ، از روح هدایت کننده و اولویتهای ان گرفته تا برداشت درونذاتی آن از جهان ، سازگاری دارد.
بدین سان ، به نظر باومن ، کشتار جمعی فرآورده نوگرایی بود ، و بر خلاف آن چیزی که بیشتر مردم در نظر می گیرند ، نتیجه از هم کسیختگی نوگرایی نبود . به تعبیر وبری ، میان کشتار جمعی و نوگرایی یک ((قرابت ترجیحی)) وجود دارد . برای مثال کشتار جمعی یهودیان مستلزم کاربرد اصول بنیادی صنعتگرایی به معنای عام و نظام کارخانه ای به معنای خاص ، در جهت نابودی انسانها بود:
اردوگاه آشویتس بسط معمولی نظام نوین کارخانه ای بود . مواد خام این کارخانه انسانها بودند و به جای تولید کالا مرگ تولید می کردند و تولید روزانه واحدهای آن را نمودارهای سازمانی مدیریت به دقت مشخص کرده بودند . دودکش های این اردوگاه نماد نظام نوین کارخانه ای بودند و دود زننده ناشی از گوشت سوخته انسانها را بیرون می دادند . شبکه راه آهن به خوبی سازمان یافته اروپایی نوین نوع تازه ای از مواد خام را به این کارخانه می رساند . این شبکه با انسانها به همان شیوه ای عمل کرد که با کالاهای دیگر عمل نموده بود ... مهندسان کوره های آدم سوزی را طریحی کردند . مدیران نظامی دیوانسالاری را که با جدیت و کارآیی کار می کرد طراحی نمودند ... انچه که ما در اینجا دیدیم ، چیزی نبود جز طرح عظیمی از مهندسی اجتماعی.
انچه را که نازیها توانستند انجام دهند ، به هم پیوستن دستاوردهای عقلانی صنعت و دیوانسالاری عقلانی بود و در مرحله بعد ازهر دو این عوامل در جهت هدف نابود سازی انسانها سود جستند . نوگرایی که در این نظام های عقلانی تجسم می یابد ، شرط کافی برای کشتار جمعی نبود ، ولی شرط آشکارا ضروری آن به حساب می آمد . بدون نوگرایی و عقلانیت ،((این کشتار جمعی تصور ناپذیر بود))
دیوانسالاری نازی کاری بیشتر از پیاده کردن کشتار را انجام داد و به معنای واقعی آن را خلق کرد . وظیفه (خلاص شدن از شر یهودیان ) ، به گفته هیتلر ، به عهده دیوانسالاران آلمانی گذاشته شد و آنها طی حل تدریجی و روزمره مسائل ، سرانجام ، نابودی یهودیان را بهترین وسیله برای تحقق هدف تعریف شده از سوی هیتلر و دستیارانش تشخیص دادند . برای همین ، باومن می گوید که این کشتار جمعی نتیجه نامعقولی یا بربریت ما قبل نوین نبود ، بلکه فرآورده دیوانسالاری نوین و عقلانی بود . آنهایی که این کشتار جمعی را ایجاد و اداره کردند ، دیوانگان عقل باخته نبودند ، بلکه آدمهای بسیار معقول و دیوانسالاران کاملاً بهنجاری بودند . کوششهایی که پیش از این انجام گرفته بودند ، مانند یهودآزاری عاطفی و نامعقول ، نمی توانستند یک چنین نابود سازی انبوه را به انجام رسانند. یک چنین نابود سازی عظیم ، به عملکردی بسیار عقلانی و دیوانسالارانه نیاز داشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
به عنوان یک کارآفرین ،هنر فروش را یاد بگیرید
جوامع امروز، بهویژه اقتصادهای در حال رشد، نیاز شدیدی به کارآفرینان توانمند احساس میکنند. در بسیاری از کشورها کارآفرینان موفق بهعنوان قهرمانان ملی شناخته میشوند. همهی کارآفرینان موفق، چه بدانند و چه ندانند، از اصولی پیروی میکنند که در کتاب "کارآفرینی: 21 قانون طلایی برای مدیران شرکتهای جهانی" به خوبی تشریح شدهاند. این کتاب را نویسندگان همین مقاله نوشتهاند. تا جایی که به فروش ایدهها، فرآوردهها و خدمات مربوط میشود، کارآفرینان در هر سطحی که باشند باید بر تکنیکهای فروش در عالیترین سطوح آن مسلط باشند. این مقاله شما را با زوایای پنهان هروش آشنا میکند. مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانیکه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسبوکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیدهام که از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکتها در واقع مدیران فروش نیز هستند. بهطور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یک هتل را کرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: "بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میکنیم". برای مردمی که میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد میکند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند. چطور میتوانید به یک مشتری بقبولانید که تبلیغات تجاریاش را به شرکت شما بسپارد، در حالیکه شرکتهای مشهور دیگری وجود دارند که اسمهای معروفی را یدک میکشند؟ چطور یک رئیس بانک را متقاعد میکنید تا صدها میلیون تومان برای ساختن یک هتل در ساحل فلان رودخانه به شما وام بدهد؟ چطور یک جوان پرتلاش و زیرک را مجاب میکنید به جای اینکه به استخدام یک شرکت بزرگ بینالمللی در آید، کارمندی شرکت کوچک شما را با حقوق کمتر بپذیرد و دنبال کارهای اجرایی شما بدود؟ و بالاخره، چطور فرد خسیسی را که میخواهد برای شام پیتزا بخرد، وامیدارید تا آگاهانه 1000 تومان برای خرید مقداری سبزی و از این قبیل هزینه کند؟ افراد مهارتهای فروش بسیار متفاوت دارند. بعضی از مردم با این مهارتها بهدنیا میآیند، و دیگران باید آنها را یاد بگیرند. از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد: 1. توسعه چشماندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه میخواهد. 2. یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از دیدگاه مشتری آغاز کنید. 3. پیامگذاری: به آنچه که میفروشید اعتقاد داشته باشید. 4. نزدیک شدن به معامله: به یاد داشته باشید که هدف شما فروش است، و هر کار دیگری اعم از مذاکره برای این هدف انجام میشود. 5. پیگیری: مطمئن شوید که مشتری راضی شده، تا دوباره هم به سراغ شما بیاید و از شما خرید کند. من این حرفها را زیاد نمیفهمم و ترجیح میدهم همه آنها را در یک فرمول طلایی دو واژهای خلاصه کنم: "اعتقاد به فرآورده"، و "جدیت". وقتی شما به چیزی اعتقاد ندارید، فروش آن برای شما خیلی مشکل میشود. بهعنوان مثال، من نماینده فروش هواپیماهای پایپو در تایلند هستم، و چون به کیفیت این هواپیماها اعتقاد دارم آنها را به سادگی میفروشم؛ زیرا سالهاست که با این نوع هواپیما پرواز کردهام و به این نتیجه رسیدهام که بهترین هواپیما در نوع خود هستند. بدون جدیت حقیقی و خالص هیچ کاری از پیش نمیرود. چند سال پیش خود را داوطلب احراز پست ریاست اتاق بازرگانی آمریکا در تایلند نمودم. روزهای اولی که در این اتاق استخدام شدم به من اعتنایی نداشتند و اجازه نمیدادند که زیاد در کارها دخالت کنم؛ چرا که از نظر آنها بهقدر کافی "کهنه کار" نبودم. رقیب من یک بانکدار از اهالی مانهاتان (آمریکا) بود که در تایلند فعالیت میکرد و از هر لحاظ، چه فردی و چه حرفهای، بسیار با کفایت بود. بههرحال احتمال موفقیت من برای احراز این پست بسیار ناچیز بود؛ اما شعار سادهای داشتم. شعارم این بود که سالهاست در تایلند هستم و تصمیم دارم بقیه زندگی خود را نیز در تایلند بگذرانم. رقیب من مهاجر پیری بود که احتمالا" تا چند سال دیگر از کار برکنار میشد. باید همه را متقاعد میکردم که چون تعهد بیشتری نسبت به تایلند دارم (بهدلیل سالهای اقامتم در آنجا و تصمیمی که برای ماندن داشتم) صلاحیت بیشتری برای ریاست اتاق بازرگانی دارم و بهتر میتوانم از عهدهی کارها برآیم. بانکدار مذکور مرد خوبی بود اما فکر میکنم در روز رأیگیری جدیت من کارساز شد و به راحتی در مقابل او پیروز شدم. اعتقاد و جدیت دو عامل جادویی هستند که اگر خوب با هم تلفیق شوند طلسم خوشبینی را در اختیار شما قرار میدهند. شما برای فروش نیاز به خوشبینی دارید. دلیل موفقیت من در فروشِ ایدهها و کالاها به مردم این است که همیشه خوشبین هستم. به همین دلیل تاکنون هیچوقت در معرفی تایلند، چه بهعنوان محلی برای تفریح و چه بهعنوان محلی برای کسب و کار، شکست نخوردهام. یکی از موفقترین سخنرانیهای من تحت عنوان "چه چیزهایی در رابطه با صنعت گردشگری تایلند صحت دارد؟" انجام شد. زمان این سخنرانی (ماه می1992) از یک لحاظ اهمیت داشت و آن این بود که درست چند روز قبل یک شورش ضددولتی در خیابانها به راه افتاده بود و نظامیان تایلند افراد غیرنظامی را در خیابانهای بانکوک به گلوله بسته بودند. قسمتهایی از آن سخنرانی چنین بود: "تایلند را همه بهعنوان سرزمین فراوانیها میشناسند؛ فراوانی کودتا، ترافیک، آلودگی هوا، سیل و