لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
انقلاب کبیر فرانسه
در سال 1789 میلادی، در فرانسه، انقلابی روی داد که معروف به “انقلاب کبیر فرانسه” شده است. این انقلاب را فراماسونرها و طرفداران ایدههای بورژوازی رهبری کردند و در متن “پروتکلهای صهیونیزم جهانی” آمده است که: «ما این انقلاب را “انقلاب کبیر” نامیدیم».
انقلاب فرانسه یک انقلاب لیبرال - بورژوایی بود. قبل از وقوع انقلاب و در زمان سلطنت لویی شانزدهم، فرانسه دارای یک مجلس طبقاتی بود و اشرافیت فئودال از مزایای ویژهای برخوردار بودند که نمایندگان بازرگانان و سرمایهداران و صاحبان صنایع فاقد آن امتیازها بودند. در جریان انقلاب فرانسه، رهبری با سرمایهداران و بازرگانانی بود که ایدههای بورژوایی و عصر روشنگری را در سر داشتند و تحت شعار “برابری” خواهان حقوق برابر با اشراف و لغو امتیازات ویژة فئودالی بودند.
بورژوازی، ذیل شعار “آزادی”، محدود شدنِ قدرت سلطنت و گسترش نفوذ زرسالارانِ صاحب سرمایه (بازرگانان، رباخواران، صاحبان صنایع) را طلب میکرد و تودههای مردم که اکثراً از دهقانان فقیر و پیشهورزان خردهپا و گروه کمجمعیت کارگران صنایع تشکیل میشد، در آرزوی لغو مالیاتهای فئودالی و عشریههای اجباری به کلیسا بودند. تودهها تحت هدایت افرادی مثل “میرابو”، “مارا”، “دانتون”، “ربسپیر” و تأثیرپذیری از ایدههای فیلسوفان عصر روشنگری به ویژه افرادی مثل “ولتر” و “روسو” علیه سلطنت مطلقة لویی شانزدهم طغیان کردند و در 14 فوریة 1789 “زندان باستیل” را که نماد استبداد خاندان “بوربون” بود، ویران ساختند.
با عقبنشینی لویی شانزدهم، سلطنت مشروطه تشکیل شد و بورژوازی لیبرال، بخش عمدهای از قدرت را به دست گرفت. در فاصلة سالهای 1790 - 1792 قدرت غالباً در دست کلوپ سیاسی “ژیروندَن”ها یعنی نمایندگان سرمایهداری لیبرالِ خواهان سلطنت مشروطه قرار داشت. شاکلة کلوپ “ژیروندن”ها توسط فراماسونرها اداره میشد و رهبران معروف آن “میرابو” فراماسونر بودند. اینان در مجلس ملی فرانسه، قوانین بسیاری به نفع سرمایهداران و به منظور بسط سکولاریسم به تصویب رساندند، اما فکر چندانی به حال تودههای فقیر دهقانان و کارگران نکردند. از این رو موج اعتراضات اقشار فرودست، دوباره بالا گرفت و اینبار نمایندگان جناح تندرو و بورژوازی که “ژاکوبن”ها نامیده میشدند به قدرت رسیدند. ژاکوبنها نیز اکثراً فراماسونر بودند و رهبر آنها “ربسپیر”، سخت تحت تأثیر ایدههای دموکراتیک “ژان ژاک رسو” قرار داشت. در قریب دو سال حکومت ژاکوبنها (1792 - 1794) در فرانسه، رژیم جمهوری اعلام شد و علیرغم شعارهای بسیار در خصوص “حقوق بشر” و “آزادی”، دوران “ترور و وحشت” حاکم شد و نزدیک چهلهزار نفر توسط جمهوری انقلابی مدافع حقوق بشر با گیوتین گردن زده شدند و دهها هزار نفر بازداشت و روانة زندانها شدند و جو اختناق شدیدی پدید آمد.
در دوران ژاکوبنها اگرچه اصلاحات ارضی به نفع روستاییان انجام شد اما مشکلات معیشتی مردم اغلب ادامه یافت و حاکمیت صاحبان سرمایه، جانشین حکومت فئودالها و اشراف گردید. تودههای فقیر روستایی و شهری چون روند اوضاع را به نفع خود ندیدند، از حکومت ناامید شدند و دست از حمایت از آن کشیدند و جناحی از سرمایهداری فرانسه که از دست ژاکوبنها ناراحت بود در 27 ژوئیه 1794 (9 ترمیدور) کودتایی علیه “ربسپیر” و “ژاکوبنها” صورت داد و آنها را سرنگون و ربسپیر را اعدام کرد.
نقش تاریخی انقلاب فرانسه که توسط ژاکوبنها کامل گردید، لغو امتیازات فئودالها و اشراف، برقراری حکومت سرمایهداران به جای فئودالها، بسط سکولاریسم و زمینهسازی برای ایجاد یک نظام دموکراسی لیبرال در فرانسه بود که تا سال 1794 میلادی، تقریباً موفق به انجام همة اینها گردید؛ هرچند که انقلاب، روندی پرفراز و نشیب و بسیار خونین و پرنوسان را طی کرد.
انقلاب فرانسه به لحاظ ایدئولوژیک تجسم آرمانهای ایدئولوژی لیبرالیسم بود و به لحاظ اجتماعی توسط طبقة سرمایهداری فرانسه و به ویژه روشنفکران مدرنیست رهبری گردید؛ هرچند که سختیها و مشقات و تلفات انسانی آن را تودههای محروم روستایی و شهری متحمل شدند. انقلاب فرانسه به لحاظ میزان تأثیرگذاری و سیر حرکت و ایدئولوژی لیبرال بورژوایی رهبری کنندة انقلاب و نیز نتایج و تبعات گستردة آن در فرانسه و سراسر اروپا، به مظهر و نمونة کلاسیک انقلابهای مدرن تبدیل گردیده است. با انقلاب فرانسه، لیبرالیسم به صورت ایدئولوژی غالب و طبقة سرمایهداران صنعتی و تجاری و بانکداران به عنوان طبقة حاکم در فرانسه مطرح میگردد و نظام فئودالی و سیطرة اشرافیت منسوخ میگردد. انقلاب فرانسه به دلیل ماهیت لیبرال - مدرن آن، خصلت سکولاریستی داشته و دارد و در تاریخ دویست سالة پس از انقلاب، روند کلی جامعة فرانسه به سمت نهادینه شدن هرچه بیشتر سکولاریسم و صنعتی شدن روزافزون جامعة فرانسه بوده است؛ هرچند که مناسبات مذهب با حکومتهای مختلف و وزن اجتماعی کلیسا در دو قرن پس از انقلاب فرانسه، تغییرات و نوساناتی داشته است، اما به هر حال سمت و سویی کلی حرکت رژیمهای سیاسی فرانسه به سوی بسط سکولاریسم بوده است.
صهیونیستها و به ویژه فراماسونرها به دلیل نقش مهمی که در رهبری علمی و هدایت فکری انقلاب فرانسه داشتهاند، بسیار سعی میکنند این انقلاب را سرآغاز “آزادی” بشر عنوان کنند. حقیقت این است که با انقلاب 1789 فرانسه، روح اومانیستیای که از رنسانس به بعد در غرب ظهور کرده و گسترش یافته بود، در هیأت یک حکومت و رژیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نهاد های کشور فرانسه
هاد های کشور فرانسه
شورای قانون اساسی
نهاد ریاست جمهوری
نخست وزیر و دولت
پارلمان
دادگستری
سرود و شعار ملی
دفاع ملی
قانون اساسی مصوبه ٤ اکتبر ١٩٥٨ عملکرد نهاد های جمهوری پنجم را تعیین می کند. این قانون مکرراً مورد تجدید نظر قرار گرفته است: انتخابات ریاست جمهوری با آراء عمومی ( در سال ١٩٦٢) مستقیم، درآمدی بر سر فصلی جدید در خصوص مسئـــولیت جزائی اعــــضای دولت (١٩٩٣)، برقراری جلسه واحد پارلمانی، گسترش حوزه انتخابات (١٩٩٥)، وضع مقررات موقت مربوط به اساسنامه نوول کالدونی Nouvelle Calédonie (١٩٩٨)، تاسیس اتحادیه اقتصادی و مالی، برابری دسترسی مردان و زنان به مناصب انتخاباتی، تشخیص قضایی دادگاه کیفری بین المللی ( ١٩٩٩) ، کاهش اختیارات رئیس جمهور (٢٠٠٠)
شورای قانون اساسی
شورایی متشکل از ٩ عضو که عهده دار هماهنگی انتخابات و مطابقت آن با قانون اساسی تشکل یافته و نیز قوانینی که به آن محول می شود، می باشد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمایید : www.conseil-constitutionnel.fr
نهاد ریاست جمهوری
رئیس دولت هر ٥ سال یک بار با آرای عمومی انتخاب می شود (پس از رفراندم ٢٤ سپتامبر ۲٠٠٠، دوره ریاست جمهوری ٥ ساله شد).
ژاک شیراک، پنجمین رئیس دوره پنجم جمهوری، روز ٧
مه ١٩٩٥ و مجدداً در تاریخ ٥ مه ٢٠٠٢ به مقام ریاست جمهوری نائل شد.
رئیس جمهور نخست وزیر را تعیین می کند و اعضای دولت به پیشنهاد نخست وزیر انتخاب می شوند. ( ماده ٨ قانون اساسی)
او رئیس هیئت وزرا می باشد ، قوانین را رسماً اعلام می نماید و نیز ریاست نیرو های مسلح را بر عهده دارد. او می تواند مجمع ملی را منحل کند و در مواقع بسیار بحرانی قدرتی ویژه اعمال نماید.( ماده١٦)
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه شود : www.elysee.fr
نخست وزیر و دولت
دولت زیر نظر نخست وزیر سیاست کشور را تعیین و اداره می نماید. او مسئولیت مجلس را بر عهده دارد. ( ماده ٢٠)
نخست وزیر مدیریت عملکرد دولت و ضمانت اجرائی قوانین را بر عهده دارد (ماده ٢١). دمینیک دو ویلپان Dominique de VILLEPIN، روز 31 مه 2005 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمایید: www.premier-ministre.gouv.fr
پارلمان
پارلمان از دو مجلس تشکلیل شده است:
سنا، که اعضای آن از سال ٢٠٠٣ با آرای عمومی غیر مستقیم و به مدت ٦ سال انتخاب شده اند (قبلاً این مدت ٩ سال بوده است) و نمایندگی ثلث اعضای آن هر سه سال یک بار قابل تمدید می باشد. آخرین انتخابات در سپتامبر ٢٠٠٤ برگزار شد.
مجلس شورای ملی، که نمایندگان آن با آرای عمومی مستقیم و به مدت ٥ سال انتخاب شده اند. آخرین انتخابات در ژوئن ٢٠٠٢ برگزار شد.
این دو مجلس علاوه برنظارت بر دولت، عهده دار وضع قوانین هستند. در این مورد و در صورت عدم توافق، مجلس شورای ملی رای قاطع صادر می نماید.
سنا
سنا متشکل از ٣٣١ سناتور، طبق انتخابات سپتامبر ٢٠٠٤ به شرح زیر تقسیم بندی شده است:
گروه اتحاد نهضت های مردمی : ١٥٦ نفر
گروه سوسیالیست : ٩٧ نفر
گروه اتحاد میانه رو :٣٣ نفر
گروه کمونیست، جمهوری خواه و شهروند : ٢٣ نفر
گروه تجمع دموکراتیک و سوسیال اروپائی : ١٥ نفر
اعضای ثبت نشده : ٧ نفر
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید: www.senat.fr
مجلس شورای ملی
مجلس شورای ملی متشکل از ٥٧٧ نماینده، طی انتخابات ٩ و ١٦ ژوئن به گروه های زیر تقسیم شده اند:
گروه اتحاد نهضت های مردمی : ٣٥١ نفر( + ١٠ عضو همسو)
گروه سوسیالیست : ١٤١ نفر (+٨ عضو همسو)
گروه اتحاد دموکراسی فرانسه : ٢٧ نفر (+ ٤ عضو همسو)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
انقلاب کبیر فرانسه
در سال 1789 میلادی، در فرانسه، انقلابی روی داد که معروف به “انقلاب کبیر فرانسه” شده است. این انقلاب را فراماسونرها و طرفداران ایدههای بورژوازی رهبری کردند و در متن “پروتکلهای صهیونیزم جهانی” آمده است که: «ما این انقلاب را “انقلاب کبیر” نامیدیم».
انقلاب فرانسه یک انقلاب لیبرال - بورژوایی بود. قبل از وقوع انقلاب و در زمان سلطنت لویی شانزدهم، فرانسه دارای یک مجلس طبقاتی بود و اشرافیت فئودال از مزایای ویژهای برخوردار بودند که نمایندگان بازرگانان و سرمایهداران و صاحبان صنایع فاقد آن امتیازها بودند. در جریان انقلاب فرانسه، رهبری با سرمایهداران و بازرگانانی بود که ایدههای بورژوایی و عصر روشنگری را در سر داشتند و تحت شعار “برابری” خواهان حقوق برابر با اشراف و لغو امتیازات ویژة فئودالی بودند.
بورژوازی، ذیل شعار “آزادی”، محدود شدنِ قدرت سلطنت و گسترش نفوذ زرسالارانِ صاحب سرمایه (بازرگانان، رباخواران، صاحبان صنایع) را طلب میکرد و تودههای مردم که اکثراً از دهقانان فقیر و پیشهورزان خردهپا و گروه کمجمعیت کارگران صنایع تشکیل میشد، در آرزوی لغو مالیاتهای فئودالی و عشریههای اجباری به کلیسا بودند. تودهها تحت هدایت افرادی مثل “میرابو”، “مارا”، “دانتون”، “ربسپیر” و تأثیرپذیری از ایدههای فیلسوفان عصر روشنگری به ویژه افرادی مثل “ولتر” و “روسو” علیه سلطنت مطلقة لویی شانزدهم طغیان کردند و در 14 فوریة 1789 “زندان باستیل” را که نماد استبداد خاندان “بوربون” بود، ویران ساختند.
با عقبنشینی لویی شانزدهم، سلطنت مشروطه تشکیل شد و بورژوازی لیبرال، بخش عمدهای از قدرت را به دست گرفت. در فاصلة سالهای 1790 - 1792 قدرت غالباً در دست کلوپ سیاسی “ژیروندَن”ها یعنی نمایندگان سرمایهداری لیبرالِ خواهان سلطنت مشروطه قرار داشت. شاکلة کلوپ “ژیروندن”ها توسط فراماسونرها اداره میشد و رهبران معروف آن “میرابو” فراماسونر بودند. اینان در مجلس ملی فرانسه، قوانین بسیاری به نفع سرمایهداران و به منظور بسط سکولاریسم به تصویب رساندند، اما فکر چندانی به حال تودههای فقیر دهقانان و کارگران نکردند. از این رو موج اعتراضات اقشار فرودست، دوباره بالا گرفت و اینبار نمایندگان جناح تندرو و بورژوازی که “ژاکوبن”ها نامیده میشدند به قدرت رسیدند. ژاکوبنها نیز اکثراً فراماسونر بودند و رهبر آنها “ربسپیر”، سخت تحت تأثیر ایدههای دموکراتیک “ژان ژاک رسو” قرار داشت. در قریب دو سال حکومت ژاکوبنها (1792 - 1794) در فرانسه، رژیم جمهوری اعلام شد و علیرغم شعارهای بسیار در خصوص “حقوق بشر” و “آزادی”، دوران “ترور و وحشت” حاکم شد و نزدیک چهلهزار نفر توسط جمهوری انقلابی مدافع حقوق بشر با گیوتین گردن زده شدند و دهها هزار نفر بازداشت و روانة زندانها شدند و جو اختناق شدیدی پدید آمد.
در دوران ژاکوبنها اگرچه اصلاحات ارضی به نفع روستاییان انجام شد اما مشکلات معیشتی مردم اغلب ادامه یافت و حاکمیت صاحبان سرمایه، جانشین حکومت فئودالها و اشراف گردید. تودههای فقیر روستایی و شهری چون روند اوضاع را به نفع خود ندیدند، از حکومت ناامید شدند و دست از حمایت از آن کشیدند و جناحی از سرمایهداری فرانسه که از دست ژاکوبنها ناراحت بود در 27 ژوئیه 1794 (9 ترمیدور) کودتایی علیه “ربسپیر” و “ژاکوبنها” صورت داد و آنها را سرنگون و ربسپیر را اعدام کرد.
نقش تاریخی انقلاب فرانسه که توسط ژاکوبنها کامل گردید، لغو امتیازات فئودالها و اشراف، برقراری حکومت سرمایهداران به جای فئودالها، بسط سکولاریسم و زمینهسازی برای ایجاد یک نظام دموکراسی لیبرال در فرانسه بود که تا سال 1794 میلادی، تقریباً موفق به انجام همة اینها گردید؛ هرچند که انقلاب، روندی پرفراز و نشیب و بسیار خونین و پرنوسان را طی کرد.
انقلاب فرانسه به لحاظ ایدئولوژیک تجسم آرمانهای ایدئولوژی لیبرالیسم بود و به لحاظ اجتماعی توسط طبقة سرمایهداری فرانسه و به ویژه روشنفکران مدرنیست رهبری گردید؛ هرچند که سختیها و مشقات و تلفات انسانی آن را تودههای محروم روستایی و شهری متحمل شدند. انقلاب فرانسه به لحاظ میزان تأثیرگذاری و سیر حرکت و ایدئولوژی لیبرال بورژوایی رهبری کنندة انقلاب و نیز نتایج و تبعات گستردة آن در فرانسه و سراسر اروپا، به مظهر و نمونة کلاسیک انقلابهای مدرن تبدیل گردیده است. با انقلاب فرانسه، لیبرالیسم به صورت ایدئولوژی غالب و طبقة سرمایهداران صنعتی و تجاری و بانکداران به عنوان طبقة حاکم در فرانسه مطرح میگردد و نظام فئودالی و سیطرة اشرافیت منسوخ میگردد. انقلاب فرانسه به دلیل ماهیت لیبرال - مدرن آن، خصلت سکولاریستی داشته و دارد و در تاریخ دویست سالة پس از انقلاب، روند کلی جامعة فرانسه به سمت نهادینه شدن هرچه بیشتر سکولاریسم و صنعتی شدن روزافزون جامعة فرانسه بوده است؛ هرچند که مناسبات مذهب با حکومتهای مختلف و وزن اجتماعی کلیسا در دو قرن پس از انقلاب فرانسه، تغییرات و نوساناتی داشته است، اما به هر حال سمت و سویی کلی حرکت رژیمهای سیاسی فرانسه به سوی بسط سکولاریسم بوده است.
صهیونیستها و به ویژه فراماسونرها به دلیل نقش مهمی که در رهبری علمی و هدایت فکری انقلاب فرانسه داشتهاند، بسیار سعی میکنند این انقلاب را سرآغاز “آزادی” بشر عنوان کنند. حقیقت این است که با انقلاب 1789 فرانسه، روح اومانیستیای که از رنسانس به بعد در غرب ظهور کرده و گسترش یافته بود، در هیأت یک حکومت و رژیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 64
انقلاب فرانسه
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
عکس پیدا نشد
همه برای یکی
این پوستر می گوید که جمهوری هرگز تجزیه نخواهد شد
و خواستار «آزادی ، تساوی، برادری یا مرگ است.»
مه 1789م
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
ژوئن 1789
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند.
14 ژوئیه 1789
پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
27 اوت 1789
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
اکتبر 1789
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
ژوئن 1790
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
ژوئن 1791
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند.
آوریل 1792
فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
اوت 1792
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند.
سپتامبر 1792
انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.
ژانویه 1793
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد.
2 ژوئن 1793
ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.
16 اکتبر 1793
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد.
28 ژوئیه 1794
با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد.
1795
قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تصویر گاو و بز در غار لاسکو - فرانسه
حدود بیست و دو هزار سال پیش انسان در غارهای لاسکو نخستین تصاویر را بروی دیوار رسم کرد.
از آن پس تقریبا هفده هزار سال طول کشید تا هنر خط و نوشتار، شگفت انگیزترین دستاورد انسان، بوجود آید. باستان شناسان معتقدند که احتمالا انسانهای اولیه علامتهای مکتوب را به منظور حفظ حکایتهای خود و تاریخ نویسی ابتدایی به کار گرفته اند.
ده ها هزار سال است که طرح گونه ها، علامتها و اشکال به عنوان وسیله ای برای ارتباط پیامهای ساده بین انسانها به کار می رود. تاریخچه خط و الفبا فرایندی طولانی دارد و این فرایند به کندی و با پیچیده گی پیش رفته است. تا جایی که اسناد نشان می دهد، خط و نوشتار در "میان رودان" یا همان بین النهرین (MESOPOTAMIA)، سرزمین بین دو رودخانه دجله و فرات، آغاز شد. این سرزمین که از خلیج فارس تا بغداد امتداد دارد، در حدود سه هزار سال قبل از میلاد مسیح به دو ناحیه سومر (SUMER) در جنوب و کلده (AKKAD) در شمال تقسیم می شد.
سومری ها و کلدانی ها در ناحیه جغرافیایی واحدی بطور هماهنگ زندگی می کردند، اما زبانهایشان تا حد زیادی با هم تفاوت داشت (تفاوتی مانند زبانهای آلمانی و ژاپنی) این دو جامعه متمدن در مجتمع های کوچک پیرامونهای شهرهای بزرگی مثل بابل (BABYLON) زیر حکومت فرمانروایان زندگی می کردند. اکثرا جمعیت بین النهرین را چوپانها و کشاورزان تشکیل می دادند. این سلسله مراتب در نخستین لوحه های دستی سومری که از مجتمع معبد بزرگ در اوروک (URUK) - به عنوان نخستین اسناد مکتوب معبد بزرگ - به چشم می خورد.
بدین صورت می توان نتیجه گرفت که نخستین علامتهای نوشتاری برای ضبط محاسبه های مربوط به کشاورزی به کار می رفته. لوحه های دیگری نیز در معبد لاگاش کشف شده که نشان از آن دارد که ساختار اجتماعی معبدیان شامل 18 نانوا، 31 آبجوساز، 7 برده و 1 آهنگر بوده است.
مدارک دیگر نشان می دهد که بین سومریها نه تنها استاندارد نقره رایج بوده بلکه پول نیز به اجاره داده می شده. و همچنین لوحه ها نشانگر این موضوع اند که در مدارس سومری، که در یک سوی آنها درس معلم و در سوی دیگر مشق محصل حک شده، می توان پی برد که خواندن و نوشتن به خط میخی را چگونه یاد می گرفتند.
نخستین کتیبه های این نوع خط (خط میخی)، که به عقیده کارشناسان نوعی یادداشت محسوب می شده، شامل طرح گونه هایی ساده جهت نشان دادن شکل اشیا است. بطوریکه در این خط، شکل اشیا نقاشی می شده. مثلا: سرگاو نشانه "گاو" بوده . این نوع خط را می توان، اولین نوع خط بشری نام برد.
آنطور که مشخص است، این انسانها به کنارهم گذاشتن این تصاویر قصد نوشتن مطلب و جمله ای کامل را داشتند، که به آن اصطلاحا "خط اندیشه نگار" می گویند. تا کنون بیش از 1500 نمونه از این نوع خط تصویری توسط باستان شناسان شناسایی شده است.
با گذشت زمان، خط تصویری دیگر برای نمایش اشیا به کار نمی رفت بلکه بر اساس مفهوم متن ، معانی گسترده تری پیدا کرد و تکامل جالبی در حدود 2900 سال قبل از میلاد حاصل شد. انحنای علامتهای تصویری اولیه از بین رفت. در مناطق باتلاقی و کرانه رودخانه های میانرودان، خاک رس و نی فراوان وجود داشت، در حالیکه رسم خطوط منحنی در گل رس خشک شده از لحاظ فنی دشوار بود، پس کتاب نویسان به علامتهای مستقیم روی آوردند.
کاتبان از لوحه های رسی استفاده می کردند و اشیا یا شکلهایی را که می خواستند به تصویر در آورند را با قلمهایی از نی (که یک سر آن را می تراشیدند) می کشیدند. سومریها این قلمها را (که نسلهای نخستین خودکار و خودنویسهای امروزی بشمار می رفتند) به شکل مثلث می تراشیدند. پس آنچه روی لوح رسی شکل می گرفت، شکل میخ بود و