انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق درباره؛ برزخ از دیدگاه قرآن و سنت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

عالم برزخ، عالم متوسطى میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر مى‏برند .

پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخلیه بدن، این مساله اساسى مطرح مى‏گردد که ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام بدنى در کجا زندگى مى‏کنند؟

آیا عالمى به نام برزخ که واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است وجود دارد؟ یعنى ما در سلسله عقاید خود و ملاحظه مراحل تکاملى انسانها قبل ا ز این دنیاى مادى، نطفه بودیم و قبل از نطفه عناصرى در زمین، و بعد از نطفه به صورت انسانى در آمدیم و در دنیا زندگى مى‏کنیم آیا بعد از این دنیا هم به عالم دیگرى وارد مى‏شویم به نام عالم برزخ یا نه؟

کلمه برزخ در لغت‏به معناى فاصله و حائل میان دو چیز راگویند .

مرحوم طریحى (1) در مجمع‏البحرین (2) در معناى کلمه برزخ چنین مى‏نویسد:

«البرزخ: الحاجز بین الشیئین‏» یعنى «برزخ حائل بین دو شى‏ء است‏» ، سپس روایتى از معصوم علیه السلام چنین نقل مى‏کند: «نخاف علیکم هول البرزخ‏» پس مراد از برزخ در این روایت‏بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا رستاخیز مى‏باشد پس کسى که مى‏میرد، داخل برزخ مى‏شود . این کلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آیه ذکر شده است: در دو آیه که یکى در سوره فرقان و دیگرى در سوره «الرحمان‏» است، واژه برزخ به معناى فاصله و حائل میان دو دریا که یکى شور است و دیگرى شیرین و به هم نمى‏آمیزند، آمده و در آیه سوم که در سوره «مؤمنون‏» است، در معناى عالم برزخ یا فاصله میان مرگ و رستاخیز ذکر شده است .

آیه اول: «و هو الذی مرج البحرین هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا» (3).

«او خدائى است که آب دو دریا را بهم آمیخت، دو دریایى که آب یکى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ، و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند» .

آیه دوم: «. . و بینهما برزخ لا یبغیان ...» (4).

«میان آن دو دریا فاصله‏اى است که به حدود یکدیگر تجاوز نمى‏کنند و به هم نمى‏آمیزند» .

آیه سوم: «لعلى اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون‏» (5).

«گناهکاران گویند تا شاید به تدارک و جبران گذشته کردار نیک انجام دهم و به آن خطاب شود که هرگز چنین نخواهد شد و گناهکاران کلمه «ارجعننى‏» را که از سر حسرت بر زبان رانند و نتیجه‏اى نگیرند، که از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى برانگیخته شوند .

غیر از این آیه، آیات دیگرى نیز در قرآن ذکر شده که از مجموع مطالب آنها استفاده مى‏شود که عالم برزخ واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است از جمله آنها:

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون‏» (6).

«(اى پیامبر) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند و نزدش پروردگارشان (در عالم برزخ) روزى داده مى‏شوند» .

در آیه 171 سوره آل عمران مى‏فرماید:

«و از نعمت‏خدا و فضل او (نسبت‏به خودشان در عالم برزخ) مسرورند و (مى‏بینند که) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمى‏کند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان را که شهید شدند)» .

«یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و فی‏الآخرة ...» (7).

خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد هم در این جهان و هم سراى دیگر (در عالم برزخ و سراى آخرت) .

از همه این آیات استفاده مى‏شود که بعد از مرگ، عالم برزخ است تا روزى که مبعوث شوند و این برزخ عالم قیامت نیست‏یعنى انسان پس از مرگ بلافاصله به روز قیامت منتقل نمى‏شود .

شخصى به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چه مى‏فرمایید در آیه «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا ...» (8). «آتش است که هر صبح و شام که آنان بر آن عرضه مى‏شوند؟» فرمود: «دیگران چه مى‏گویند؟» عرض کرد: «مى‏گویند آن آتش جهنم جاوید (آخرت) است و گویند که بین صبح و شام عذابى نباشد» . فرمود: «پس اینها خوشبخت‏اند «که بخشى از روز را در آسایش بسر مى‏برند» .



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ برزخ از دیدگاه قرآن و سنت


تحقیق در مورد اعجایب قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بیان قرآن

در قرآن در جواب کسانی که می گفتند این کار انسانی است این آیات سوره مدثر آمده است:

و گفت این [قرآن] جز سحرى که آموخته‏اند نیست (۲۴) این غیر از سخن بشر نیست (۲۵)... بر آن نوزده است(۳۰)و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره آنها را جز آزمایشى براى کسانى که کافر شده‏اند قرار ندادیم تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند و ایمان کسانى که ایمان آورده‏اند افزون گردد و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند و تا کسانى که در دلهایشان بیمارى است و کافران بگویند خدا از این وصف‏کردن چه چیزى را اراده کرده است این گونه خدا هر که را بخواهد بیراه مى‏گذارد و هر که را بخواهد هدایت مى کند و [شماره] سپاهیان پروردگارت را جز او نمى‏داند و این [آیات] جز تذکرى براى بشر نیست (۳۱)[۳]

[ویرایش] جزئیات ادعا

اولین آیه قرآن (که سوره های قرآن نیز با آن آغاز می شوند) "بسم الله الرحمن الرحیم" است که از ۱۹ حرف تشکیل شده است.

قرآن دارای ۱۱۴ سوره است که این عدد بر ۱۹ بخش پذیر است!

بسم الله ۱۱۴ مرتبه تکرار شده است (با وجود غیبت مرموز آن در سوره ۹ درسوره ۲۷ دو بار تکرار شده است) که این عدد بر ۱۹ بخش پذیر است.

از غیبت بسم الله در سوره ۹ تا بسم الله اضافی در سوره ۲۷، دقیقا ۱۹ سوره فاصله است.

اولین سوره نازل شده (۹۶) دارای ۱۹ آیه است.

اولین سوره نازل شده (۹۶) دارای ۳۰۴ حرف است که این عدد بر ۱۹ بخش پذیر است.

[ویرایش] پانویس

↑ لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (ترجمه: به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (ناصر مکارم شیرازی))[٩ - ١٢٨]

↑ [1]

↑ َقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ (۲۴) إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ (۲۵)... عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ (۳۰) وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ (۳۱)

[ویرایش] منبع

ویکی‌پدیای انگلیسی.

مروری بر کتاب اعجار علمی قرآن به مطالب و اسرار علمی گفته می شود که در قرآن بیان شده و در عصر نزول قرآن برای بشرناشناخته بوده و پس از پیشرفت علوم درسده های اخیر کشف شده است.

هر چند تفسیر علمی قرآن کریم سابقه ای هزارساله دارد، ولی ادعای اعجاز علمی قرآن در دو قرن اخیر مطرح شده است.

دراین دوره برخی از کشفیات علوم تجربی توسط دانشمندان بر آیات قرآن منطبق شده و صحت و اتقان این کتاب الهی بیش از پیش به اثبات رسیده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد اعجایب قرآن


تحقیق درباره؛ اهمیت سلام کردن در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

"اهمیت سلام کردن در قرآن"

«سلام» یکی از نام های الهی است در قرآن آمده است : « السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِن » سلام و ایمنى دهنده است و مسلط است‏. (1) که خداوند عزوجل به این جهت به این نام وصف شده است که عیب و گزندی که به بندگان می رسد به خداوندعزوجل نمی رسد. « سلام به معنای اینکه زندگی خالی از آفات ظاهری و باطنی است» . (2) درواقع «سلام» که همان سلامتی و عادی از هرگونه عیب و نقص و آفت است تنها در بهشت محقق می گردد در آن جایی که ابدیت بدون فنا و نیستی است و ثروت بدون فقر و عزت بدون خواری و تندرستی بدون بیماری است . سلام یکی از شعارهای اساسی اسلام است که با گفتن « سلام علیکم » یعنی از هرگونه گزندی در امان می باشی ، آغاز می شود و انسانی که بر او «سلام» شده واجب است جواب سلام را بدهد . سلام رمزی است که باعث وحدت و اخوت و نزدیکی دلها به یکدیگر می گردد. سلام در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا در سایه «سلام» است که صمیمیت و الفت و برادری حکمفرما میگردد . دو مسلمانی که از کنار یکدیگر می گذرند باید سلام کنند و به همین منظور آمده است کسی که ابتدا سلام کند صاحب حسنات بیشتری از جواب دهنده خواهد شد . سلام کردن در واقع نوعی اظهار تواضع و فروتنی است و خود را در مقابل دیگران کوچک می بیند و اقدام به سلام کردن می کند . در جامعه امروزی نیاز به معنویت و ارزشهای اسلامی بیـش از هر زمان دیگری احساس می شود . امروز بزرگترها ، از معلم گرفته تا استاد دانشگاه از مسئولین رده بالای سیاسی تا مسئولین اجرایی کشور بایستی نسبت به شعار رسمی مسلمانان اهتمام بیشتری داشته باشند تا از حسنات و ثواب الهی برخوردار گردند خصوصاً اگر سلام کننده نسبت به کوچکتر از خود سلام کند دارای دو مزیت است اولاً اینکه : انسان سلام کننده تواضع ، را در خورد بوجود آورده است و با این عمل خود به یکی از شعارهای بزرگ اسلامی لبیک گفته است و ثانیاً : کسی که به او سلام شده احساس بزرگی و شخصیت می کند که این انسانی که از من بزرگتر است به من سلام کرده پس من کسی هستم در واقع شخصیت و بها دادن به دیگران زمینه ساختن اجتماع است . بدیهی است انسانی که در کارهای خیر و نیک پیشتاز است فضیلت بیشتری کسب می کند و از حسنات و ثواب بیشتری برخوردار خواهد شد . در احادیث متعددی آمده است که کسانیکه قبل از سلام کردن سخن گویند آنها را بی پاسخ بگذارید پیامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرماید : ( مَنْ بَدَأَ بِالْکَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِیبُوه ) ‏رسول خدا (ص) فرمود : هر که پیش از سلام کردن آغاز بسخن کند پاسخش را نگوئید . (3) یکی از تأثیرات سلام کردن ار بین بردن تکبر و غرور در انسان است که باعث می شود فرد متواضع شود و تکبر را کنار بگذارد با این کار ، فرد خود را همسطح با دیگران می بیند و برای خود شخصیت دروغین و کاذب نمی سازد و به راحتی با آنها انس می گیرد . سلام کردن باعث می شود دوستی و محبت در میان مردم برقرار گردد . بحمد الله در منطقه ما (سوسـنگرد) سلام از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا مردم ما به هر که برسند به او سلام می کنند خواه آشنا یا ناآشنا باشد زیرا به یکی از شـعارهای اسلامی که همانا سلام است عمل می کنند . در زمانهای قدیم در کشور چین قبایلی وجود داشتند که هنگام سلام کردن با همدیگر کاری می کردند که کف دست آنها خونی شود و با همدیگر دست می دادند تا به طرف بفهمانند که خون من و تو با هم اختلاط پیدا کرده است و این عمل نزدیکی هر دو را به هم می رساند . نکته قابل توجه این است که در فرهنگ اسلامی سلام کردن به چند گروه ممنوع شده است ؛ از جمله سلام کردن به کسانی که کارهای ناشایست و نامشروع انجام می دهند مانند سلام کردن به فرد قمارباز ، شرابخوار و فرد معروف به فسق و کسانی که آشکارا دست به گناه و مفسده می زنند . زیرا سلام کردن به آنها نوعی تأیید و صحه گذاشتن بر اعمال آنها محسوب می شود و باید در برخورد با آنها با قیافه ای گرفته و نامهربان برخورد کرده ، ولی اگر بدانیم که با سلام کردن و احوالپرسی کردن صحیح با آنها باعث هدایت آنها خواهیم شد ، اشکالی ندارد . و از جمله کسانی که نباید مردان به آنها سلام کنند زن جوان است زیرا امکان دارد خود به مفسده بیفتد یا تأثیر نامطلوبی بر روحیه معنوی انسان بگذارد . خداوند عزوجل از انسان مسلمان می خواهد که خواسته ها و نیازهای روحی و عاطفی و روانی خود را به نحو احسن پاسخ دهد . اگر انسانی کار نیک و امر خیر و احسانی را برای ما انجام می دهد بایستی همانند آن احسان و کار نیک و یا بهتر از آن به عنوان عکس العمل جواب دهیم . در زندگی کارهای خیر و احسانهای فراوانی وجود دارد که انسان می تواند برای هم دین خود و یا همنوع خود انجام دهد در قرآن آمده است : (وَ إِذَا حُییتُم بِتَحِیةٍ فَحَیواْ بِأَحْسَنَ مِنهَْا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ حَسِیبًا ) چون به شما درودى گویند در پاسخ درودى بهتر از آن گوئید و یا حد اقل همان را باز گوئید که خدا بر هر چیز براى حسابگرى ناظر است‏ . (4) سلام یکی از امور بسیار نیکی است که هم قرآن و هم سنت به آن سفارش نموده است زیرا که اسلام برخواسته از نیازهای روحی و عاطفی انسان است و خصوصاً اگر سلام کردن اسلامی باشد که عبارت است از « السلام علیـکم » زیرا این کلمه برخواسته از احساس عمیق و محبت و عاطفه خالصانه است . در واقع سلام کردن انسان به برادر دینی اش حامل تعبیر زیبایی از علاقه اش به انسانهای دیگر است که حامل امنیت و آرامش و طمانینه و عدم تجاوز به دیگران است . اسلام می خواهد که سلام گفتن را با سلام پاسخ داده شود و محبتی که در متن سلام نهضته را به طرف مقابل بیان کند و به همین خاطر است که جواب گفتن «سلام» واجب شده است . زیرا خداوند نمی خواهد که این احساس و عواطف زیبا در میان انسانها از بین برود . زیرا سلام کردن ضامن روابط عمیق بین انسانها به طور اعم و بین مؤمنین به طور اخص است کسی که دست محبت را به طرف انسانها به صورت سلام دراز می کند باید به بهترین نحو به او پاسخ داده شود تا روابط عمیق اجتماعی بر اساس محبت و دوستی و برادری مستحکم گردد . در میان اعراب قبل از اسلام هنگامیکه به یکدیگر می رسیدند به همدیگر « حیاک الله » خداوند شما را زنده نگه دارد می گفتند . ولی اسلام ( حیاک الله ) را به «سلام» تعبیر داد (تحَِیتُهُمْ یوْمَ یلْقَوْنَهُ سَلَام‏ ) تحیتشان در روزى که او را دیدار کنند سلام است‏ . (5) و گفتن السلام علیک کاملتر و تمامتر از گفتار حیاک الله است زیرا سلام کردن نامی از نامهای الهی است که خداوند می خواهد که سلامتی بر بندگان حاکم شود . مقررات سـلام کردن : 1- سلام کردن مستحب است و جواب آن واجب است که در اینجا اهمیت جواب سلام را تا حد وجوب رسانده است . (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص السَّلَامُ تَطَوُّعٌ وَ الرَّدُّ فَرِیضَة ) رسول خدا (ص) فرمود: سلام کردن مستحب است و رد (یعنى جواب) آن واجب است‏ . (6) 2- کسی که قبل از آنکه «سلام» کند به او پاسخ ندهید چقدر به سلام اهمیت داده شده است که انسان باید بداند که با گفتن «سلام» یکی از شعارهای اسلامی را رعایت کرده است . ( مَنْ بَدَأَ بِالْکَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِیبُوه ) ‏رسول خدا (ص) فرمود : هر که پیش از سلام کردن آغاز بسخن کند پاسخش را نگوئید . (7) 3- ابتدا به اسلام سخن گفتن نزدیکی به خدا و رسولش را در پی دارد . ( قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ مَنْ بَدَأَ بِالسَّلَام‏ ) رسول خدا (ص) فرمود: نزدیکترین مردم بخدا و رسولش کسى است که بسلام آغاز گفتار کند . (8)



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ اهمیت سلام کردن در قرآن


تحقیق در مورد اعجاز لفظی قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

اعجاز لفظی قرآن

سبک قرآن نه شعر است و نه نثر. اما شعر نیست برای اینکه وزن و قافیه ندارد بعلاوه، شعر معمولا با نوعی تخیل که تخیل شاعرانه نامیده می شود همراه است قوام شعر به مبالغه و اغراق است که نوعی کذب است در قرآن تخیلات شعری و تشبیه های خیالی وجود ندارد در عین حال نثر معمولی هم نیست، زیرا از نوعی انسجام و آهنگ و موسیقی برخوردار است که در هیچ سخن نثری تاکنون دیده نشده است. مسلمین همواره قرآن را با آهنگهای مخصوص تلاوت کرده و می کنند که مخصوص قرآن است. در دستورهای دینی رسیده است که قرآن را با آهنگ خوش بخوانید ائمه اطهار گاهی قرآن را در خانه های خود با آهنگی چنان دلربا می خواندند که مردم کوچه را متوقف می کرد هیچ سخن نثری مانند قرآن آهنگ پذیر نیست، آن هم آهنگهای مخصوصی که متناسب با عوالم روحانی است نه آهنگی مناسب مجالس لهو. پس از اختراع رادیو هیچ سخن روحانی نتوانست با قرآن از نظر زیبایی و تحمل آهنگهای روحانی برابری کند علاوه بر کشورهای اسلامی، کشورهای غیر اسلامی نیز از نظر زیبایی و آهنگ، قرآن را در برنامه های رادیویی خویش گنجانیدند. عجیب این است که زیبایی قرآن زمان و مکان را در نوردیده و پشت سر گذاشته است بسیاری از سخنان زیبا مخصوص یک عصر است و با ذائقه عصر دیگر جور در نمی آید و یا حداقل مخصوص ذوق و ذائقه یک ملت است که از فرهنگی مخصوص برخوردار می باشند، ولی زیبایی قرآن نه زمان می شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص. همه مردمی که با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب یافتند هر چه زمان می گذرد و به هر اندازه ملتهای مختلف با قرآن آشنا می شوند، بیش از پیش مجذوب زیبایی قرآن می شوند. یهودیان و مسیحیان متعصب و پیروان برخی از مذاهب دیگر در طول چهارده قرن اسلامی انواع معارضه ها برای تضعیف مقام قرآن کرده اند، گاهی نسبت تحریف داده اند و گاهی در برخی قصه های قرآن خواسته اند تشکیک کنند و گاهی به شکلی دیگر علیه قرآن فعالیت کرده اند، ولی هیچ گاه به خود ندیده اند که از سخنوران ورزیده خود کمک بگیرند و به فریاد مبارزه طلبی قرآن پاسخ گویند و لااقل یک سوره کوچک مانند قرآن بیاورند و به جهانیان عرضه دارند. همچنین در تاریخ اسلام افراد زیادی پدید آمده اند که به اصطلاح " زنادقه " یا " ملاحده " خوانده شده اند و برخی از آنها برجستگی فوق العاده داشته اند این گروه به اشکال و اقسام مختلف علیه " دین " به طور کلی و خصوصا قرآن سخنانی گفته اند و برخی از آنها خداوند سخن در زبان عربی شمرده می شوند و احیانا به منازعه با قرآن برخاسته اند، ولی تنها کاری که کرده اند آن بوده که کوچکی خود و عظمت قرآن را روشن تر کرده اند تاریخ از ابن راوندی، ابوالعلاء معری، یا ابوالطیب متنبی شاعر نامدار عرب، داستانها در این زمینه آورده است اینها کسانی بوده اند که خواسته اند قرآن را کاری بشری جلوه دهند. افراد زیادی به ادعای پیغمبری برخاستند و سخنانی آوردند به خیال خود شبیه قرآن و ادعا کردند که این سخنان نیز مانند قرآن از جانب خداست؛ طلیحه، مسیلمه و سجاح از این گروه هستند این گروه نیز به نوعی دیگر کوچکی خود و عظمت قرآن را روشن نمودند. عجیب این است که کلام خود پیغمبر که قرآن بر زبان او جاری شده است، با قرآن متفاوت است از رسول اکرم سخنان زیادی به صورت خطبه، دعا، کلمات قصار و حدیث باقی مانده است و در اوج فصاحت است، اما به هیچ وجه رنگ و بوی قرآن ندارد این خود می رساند که قرآن و سخنان فکری پیغمبر از دو منبع جداگانه است. علی علیه السلام از حدود ده سالگی با قرآن آشناست، یعنی سن علی در این حدود بود که اولین آیات قرآن بر پیغمبر اکرم نازل شد و علی مانند تشنه ای که به آب زلال برسد آنها را فرا می گرفت و تا آخر عمر پیغمبر در رأس کاتبان وحی قرار داشت، علی حافظ قرآن بود و همیشه قرآن را تلاوت می کرد، شبها که به عبادت می ایستاد با آیات قرآن خوش بود با این وضع اگر سبک قرآن قابل تقلید می بود، علی با آن استعداد بی نظیر در سخنوری و فصاحت و بلاغت که بعد از قرآن نظیری برای سخنش نمی توان یافت، می بایست تحت تاثیر سبک قرآن از سبک قرآن پیروی کند و خود به خود خطابه هایش به شکل آیات قرآن باشد، اما می بینیم سبک قرآن با سبک علی کاملا متفاوت است. آنگاه که علی در ضمن خطابه های غراء و فصیح و بلیغش آیه ای از قرآن می آورد کاملا متمایز است و ستاره ای را ماند که در مقابل ستارگان دیگر درخشش فوق العاده دارد. قرآن موضوعاتی را که معمولا زمینه هنرنمایی بشر در سخن سرایی است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنوری خویش را بنمایانند آن زمینه ها را انتخاب می کنند و سخن خویش را با پیش کشیدن آنها زیبا می سازند، از فخر، مدح، هجو، مرثیه، غزل و توصیف زیباییهای طبیعت، مطرح نکرده و درباره آنها داد سخن نداده است. موضوعاتی که قرآن طرح کرده همه معنوی است، توحید است، معاد است، نبوت است، اخلاق است، احکام است، مواعظ است، قصص است، و در عین حال در حد اعلای زیبایی است. هندسه کلمات در قرآن بی نظیر است، نه کسی توانسته یک کلمه قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه کسی توانسته است مانند آن بسازد. قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسی بتواند با جابجاکردن و تغییر دادن، آن را زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد. سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلا کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعدا کسی - با همه دعوتها و مبارزه طلبیهای قرآن - توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید نماید. تحدی قرآن و مبارزه طلبی او هنوز هم همچنان مانند کوه پابرجاست و برای همیشه باقی خواهد بود امروز هم همه مسلمانان با ایمان مردم جهان را دعوت می کنند که در این مسابقه شرکت کنند و اگر مثل و مانندی برای قرآن پیدا شد، آنها از دعوی و ایمان خود صرف نظر می کنند و اطمینان دارند که چنین چیزی میسر نیست.

سبک قرآن

سبک قرآن نه شعر است و نه نثر. اما شعر نیست برای اینکه وزن و قافیه ندارد. بعلاوه شعر معمولا با نوعی تخیل که تخیل شاعرانه نامیده می شود همراه است قوام شعر به مبالغه و اغراق است که نوعی کذب است در قرآن تخیلات شعری و تشبیه‌های خیالی وجود ندارد. در عین



خرید و دانلود تحقیق در مورد اعجاز لفظی قرآن


تحقیق؛ برزخ از دیدگاه قرآن و سنت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

عالم برزخ، عالم متوسطى میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر مى‏برند .

پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخلیه بدن، این مساله اساسى مطرح مى‏گردد که ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام بدنى در کجا زندگى مى‏کنند؟

آیا عالمى به نام برزخ که واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است وجود دارد؟ یعنى ما در سلسله عقاید خود و ملاحظه مراحل تکاملى انسانها قبل ا ز این دنیاى مادى، نطفه بودیم و قبل از نطفه عناصرى در زمین، و بعد از نطفه به صورت انسانى در آمدیم و در دنیا زندگى مى‏کنیم آیا بعد از این دنیا هم به عالم دیگرى وارد مى‏شویم به نام عالم برزخ یا نه؟

کلمه برزخ در لغت‏به معناى فاصله و حائل میان دو چیز راگویند .

مرحوم طریحى (1) در مجمع‏البحرین (2) در معناى کلمه برزخ چنین مى‏نویسد:

«البرزخ: الحاجز بین الشیئین‏» یعنى «برزخ حائل بین دو شى‏ء است‏» ، سپس روایتى از معصوم علیه السلام چنین نقل مى‏کند: «نخاف علیکم هول البرزخ‏» پس مراد از برزخ در این روایت‏بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا رستاخیز مى‏باشد پس کسى که مى‏میرد، داخل برزخ مى‏شود . این کلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آیه ذکر شده است: در دو آیه که یکى در سوره فرقان و دیگرى در سوره «الرحمان‏» است، واژه برزخ به معناى فاصله و حائل میان دو دریا که یکى شور است و دیگرى شیرین و به هم نمى‏آمیزند، آمده و در آیه سوم که در سوره «مؤمنون‏» است، در معناى عالم برزخ یا فاصله میان مرگ و رستاخیز ذکر شده است .

آیه اول: «و هو الذی مرج البحرین هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا» (3).

«او خدائى است که آب دو دریا را بهم آمیخت، دو دریایى که آب یکى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ، و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند» .

آیه دوم: «. . و بینهما برزخ لا یبغیان ...» (4).

«میان آن دو دریا فاصله‏اى است که به حدود یکدیگر تجاوز نمى‏کنند و به هم نمى‏آمیزند» .

آیه سوم: «لعلى اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون‏» (5).

«گناهکاران گویند تا شاید به تدارک و جبران گذشته کردار نیک انجام دهم و به آن خطاب شود که هرگز چنین نخواهد شد و گناهکاران کلمه «ارجعننى‏» را که از سر حسرت بر زبان رانند و نتیجه‏اى نگیرند، که از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى برانگیخته شوند .

غیر از این آیه، آیات دیگرى نیز در قرآن ذکر شده که از مجموع مطالب آنها استفاده مى‏شود که عالم برزخ واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است از جمله آنها:

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون‏» (6).

«(اى پیامبر) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند و نزدش پروردگارشان (در عالم برزخ) روزى داده مى‏شوند» .

در آیه 171 سوره آل عمران مى‏فرماید:

«و از نعمت‏خدا و فضل او (نسبت‏به خودشان در عالم برزخ) مسرورند و (مى‏بینند که) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمى‏کند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان را که شهید شدند)» .

«یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و فی‏الآخرة ...» (7).

خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد هم در این جهان و هم سراى دیگر (در عالم برزخ و سراى آخرت) .

از همه این آیات استفاده مى‏شود که بعد از مرگ، عالم برزخ است تا روزى که مبعوث شوند و این برزخ عالم قیامت نیست‏یعنى انسان پس از مرگ بلافاصله به روز قیامت منتقل نمى‏شود .

شخصى به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چه مى‏فرمایید در آیه «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا ...» (8). «آتش است که هر صبح و شام که آنان بر آن عرضه مى‏شوند؟» فرمود: «دیگران چه مى‏گویند؟» عرض کرد: «مى‏گویند آن آتش جهنم جاوید (آخرت) است و گویند که بین صبح و شام عذابى نباشد» . فرمود: «پس اینها خوشبخت‏اند «که بخشى از روز را در آسایش بسر مى‏برند» .



خرید و دانلود تحقیق؛ برزخ از دیدگاه قرآن و سنت