لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
خلاصه :
امروزه کمتر شاخهای از علوم را میتوان یافت که نیازمند به تحقیق نباشد . بیتردید حل مشکلات و مسائل گوناگون جوامع و همچنین گسترش مرزهای دانش بستگی به انجام تحقیقات در زمینههای مختلف دارد . تحقیقات را بر اساس نتایج آنها میتوان به سه گروه بنیادی ، کاربردی، بنیادی- کاربردی (توسعهای) تقسیم نمود . از آنجا که تحقیقات بنیادی توسط مراکز تحقیقی خاصی صورت میگیرد ، اکثر تحقیقاتی که انجام میشوند و در دسترس قرار دارند ، تحقیقات کاربردی هستند . این نوع تحقیقات نیز بر حسب استفاده از روشهای آماری به دو گروه تحقیقات توصیفی و تحلیلی تقسیم میشوند.
یک تحقیق توصیفی شامل جمعآوری و ارائه منظم دادههاست تا تصویر روشنی از یک موقعیت خاص را نشان دهد . لذا برای انجام یک تحقیق توصیفی ( و بطور کلی یک تحقیق کاربردی) بایستی ابتدا اطلاعات لازم در بارة موضوع مورد تحقیق جمعآوری شود ، سپس برای درک بهتر پدیدة مورد نظر ، اطلاعات جمعآوری شده تجزیه و تحلیل گردیده ، نتایجی از آن استخراج گردد . این مراحل شامل تهیه جداول توزیع فراوانی ، رسم نمودارها و تهیه شاخصهای مرکزی و پراکندگی است که در مقاله حاضر کلیاتی از آنها ارائه شده است.
مقدمه
هر تحقیق ممکن است سه نوع نتیجه به همراه داشتــه
باشد؛
• بدست آوردن نتایجی علمی که میتواند برای اجرای یک تحقیق کامل دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
• بدست آوردن اطلاعاتی که میتواند توسط قسمتهای مختلف جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
• بدست آوردن اطلاعات و نتایجی بین دو نوع اول و دوم فوق . یعنی ممکن است نتایجی علمی بدست آیند که هر چند برای اجرای یک تحقیق کامل دیگر مورد استفاده قرار میگیرند، اما قابل استفاده برای قسمتهای مختلف جامعه نیز باشند.
بر اساس تقسیمبندی فوق ،تحقیقات نیز در سه گروه به شرح زیر قرار خواهند گرفت :
• تحقیق بنیادی، که جهت گسترش و بسط دانش پایه و به خاطر فهم آن اجرا میشود.
• تحقیق کاربردی، که برای یافتن راه حل مشکلات و مسائل مختلف با ماهیت علمی اجرا میشود.
• تحقیق بنیادی، کاربردی، (توسعهای) که ترکیبی از دو نوع تحقیق فوق میباشد.
هدف تحقیق بنیادی (و همچنین بنیادی ، کاربردی) که معمولاً توسط مراکز تحقیقی خاصی صورت میگیرند، گسترش مرزهای موجود در دانش است. لذا اکثر تحقیقاتی که ملاحظه میشوند و در دسترس قرار دارند ، تحقیقات کاربردی هستند. این تحقیقات نیز بر حسب نوع استفاده از روشهای آماری به دو گروه توصیفی و تحلیلی تقسیم میشوند.
جامعه آماری
تحقیق توصیفی شامل جمعآوری و ارائه منظم دادههاست تا تصویر روشنی از یک موقعیت خاص را نشان دهد. لذا برای انجام یک تحقیق توصیفی ( و بطور کلی یک تحقیق ) بایستی ابتدا اطلاعات لازم در بارة موضوع مورد تحقیق جمعآوری شود. سپس برای درک بهتر پدیده مورد نظر ، اطلاعات جمعآوری شده تجزیه و تحلیل گردیده ، در نهایت نتایجی از آن استخراج گردد. بنابراین مطالعه در قضاوت معقول در بارة موضوعها بر مبنای یک جمع انجام میشود و قضاوت بر مبنای یک اطلاع خاص اصولاً مطرح نیست . این جمع ‹‹ جامعه آماری ›› نامیده میشود . در نتیجه مجموعة افراد یا اشیائی که حداقل در یک خصوصیت مشترک باشند ، جامعه آماری را تشکیل میدهند . این خصوصیت را نیز ، صفت مشخصه مینامند . برای انجام هر تحقیق ، در قدم اول باید جامعه آماری مورد نظر بدون هیچگونه ابهامی مشخص باشد.
نمونه
اکثر اوقات مطالعه مشخصات تمام اعضای جامعه آماری به دلایل مختلف مقدور نیست . این دلایل میتواند شامل موارد زیر باشد:
• بالا بودن هزینه بررسی.
• کمی وقت و ضرورت دستیابی سریع به نتایج.
• نداشتن امکانات کافی انسانی و غیر انسانی.
• عملی نبودن بررسی مشخصات تمام اعضــــای
جامعه آماری (بواسطة از بین رفتن آنها).
در چنین مواقعی مجبور هستیم مشخصات قسمتی از جامعه آماری را به جای تمام جامعه مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم، این قسمت ‹‹ نمونه›› نام دارد . لذا اکثر اوقات ، قضاوت دربارة جامعه آماری لزوماً مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از نمونة استوار خواهد بود. از این رو ‹‹ نمونه ›› باید تا حد امکان، منعکس کنندة خصوصیات جامعه باشد ، به طوریکه بتوان آن را نماینده جامعه شناخت . باید دانست که بدون اطلاع کامل از مشخصات جامعه اصلی ، امکان تعیین نمونه دقیق و مناسب ، از جامعه وجود ندارد.
دادههای آماری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
خلاصه :
امروزه کمتر شاخهای از علوم را میتوان یافت که نیازمند به تحقیق نباشد . بیتردید حل مشکلات و مسائل گوناگون جوامع و همچنین گسترش مرزهای دانش بستگی به انجام تحقیقات در زمینههای مختلف دارد . تحقیقات را بر اساس نتایج آنها میتوان به سه گروه بنیادی ، کاربردی، بنیادی- کاربردی (توسعهای) تقسیم نمود . از آنجا که تحقیقات بنیادی توسط مراکز تحقیقی خاصی صورت میگیرد ، اکثر تحقیقاتی که انجام میشوند و در دسترس قرار دارند ، تحقیقات کاربردی هستند . این نوع تحقیقات نیز بر حسب استفاده از روشهای آماری به دو گروه تحقیقات توصیفی و تحلیلی تقسیم میشوند.
یک تحقیق توصیفی شامل جمعآوری و ارائه منظم دادههاست تا تصویر روشنی از یک موقعیت خاص را نشان دهد . لذا برای انجام یک تحقیق توصیفی ( و بطور کلی یک تحقیق کاربردی) بایستی ابتدا اطلاعات لازم در بارة موضوع مورد تحقیق جمعآوری شود ، سپس برای درک بهتر پدیدة مورد نظر ، اطلاعات جمعآوری شده تجزیه و تحلیل گردیده ، نتایجی از آن استخراج گردد . این مراحل شامل تهیه جداول توزیع فراوانی ، رسم نمودارها و تهیه شاخصهای مرکزی و پراکندگی است که در مقاله حاضر کلیاتی از آنها ارائه شده است.
مقدمه
هر تحقیق ممکن است سه نوع نتیجه به همراه داشتــه
باشد؛
• بدست آوردن نتایجی علمی که میتواند برای اجرای یک تحقیق کامل دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
• بدست آوردن اطلاعاتی که میتواند توسط قسمتهای مختلف جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
• بدست آوردن اطلاعات و نتایجی بین دو نوع اول و دوم فوق . یعنی ممکن است نتایجی علمی بدست آیند که هر چند برای اجرای یک تحقیق کامل دیگر مورد استفاده قرار میگیرند، اما قابل استفاده برای قسمتهای مختلف جامعه نیز باشند.
بر اساس تقسیمبندی فوق ،تحقیقات نیز در سه گروه به شرح زیر قرار خواهند گرفت :
• تحقیق بنیادی، که جهت گسترش و بسط دانش پایه و به خاطر فهم آن اجرا میشود.
• تحقیق کاربردی، که برای یافتن راه حل مشکلات و مسائل مختلف با ماهیت علمی اجرا میشود.
• تحقیق بنیادی، کاربردی، (توسعهای) که ترکیبی از دو نوع تحقیق فوق میباشد.
هدف تحقیق بنیادی (و همچنین بنیادی ، کاربردی) که معمولاً توسط مراکز تحقیقی خاصی صورت میگیرند، گسترش مرزهای موجود در دانش است. لذا اکثر تحقیقاتی که ملاحظه میشوند و در دسترس قرار دارند ، تحقیقات کاربردی هستند. این تحقیقات نیز بر حسب نوع استفاده از روشهای آماری به دو گروه توصیفی و تحلیلی تقسیم میشوند.
جامعه آماری
تحقیق توصیفی شامل جمعآوری و ارائه منظم دادههاست تا تصویر روشنی از یک موقعیت خاص را نشان دهد. لذا برای انجام یک تحقیق توصیفی ( و بطور کلی یک تحقیق ) بایستی ابتدا اطلاعات لازم در بارة موضوع مورد تحقیق جمعآوری شود. سپس برای درک بهتر پدیده مورد نظر ، اطلاعات جمعآوری شده تجزیه و تحلیل گردیده ، در نهایت نتایجی از آن استخراج گردد. بنابراین مطالعه در قضاوت معقول در بارة موضوعها بر مبنای یک جمع انجام میشود و قضاوت بر مبنای یک اطلاع خاص اصولاً مطرح نیست . این جمع ‹‹ جامعه آماری ›› نامیده میشود . در نتیجه مجموعة افراد یا اشیائی که حداقل در یک خصوصیت مشترک باشند ، جامعه آماری را تشکیل میدهند . این خصوصیت را نیز ، صفت مشخصه مینامند . برای انجام هر تحقیق ، در قدم اول باید جامعه آماری مورد نظر بدون هیچگونه ابهامی مشخص باشد.
نمونه
اکثر اوقات مطالعه مشخصات تمام اعضای جامعه آماری به دلایل مختلف مقدور نیست . این دلایل میتواند شامل موارد زیر باشد:
• بالا بودن هزینه بررسی.
• کمی وقت و ضرورت دستیابی سریع به نتایج.
• نداشتن امکانات کافی انسانی و غیر انسانی.
• عملی نبودن بررسی مشخصات تمام اعضــــای
جامعه آماری (بواسطة از بین رفتن آنها).
در چنین مواقعی مجبور هستیم مشخصات قسمتی از جامعه آماری را به جای تمام جامعه مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم، این قسمت ‹‹ نمونه›› نام دارد . لذا اکثر اوقات ، قضاوت دربارة جامعه آماری لزوماً مبتنی بر اطلاعات بدست آمده از نمونة استوار خواهد بود. از این رو ‹‹ نمونه ›› باید تا حد امکان، منعکس کنندة خصوصیات جامعه باشد ، به طوریکه بتوان آن را نماینده جامعه شناخت . باید دانست که بدون اطلاع کامل از مشخصات جامعه اصلی ، امکان تعیین نمونه دقیق و مناسب ، از جامعه وجود ندارد.
دادههای آماری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
جمهوری فدرال آلمان در اروپای مرکزی قرار دارد و از پرجمعیت ترین کشورهای اروپایی به شمار می رود. یهودیان این کشور در اواخر قرن 14 میلادی در مناطق خاص خود به نام «گتو» سکونت داشتند. آنها به عنوان یک گروه اقلیت در موارد مختلفی از جمله حقوق خانواده، میزان پرداخت مالیات، نوع لباس و محل سکونت تابع قوانین خاصی بودند. حتی اشتغال به بعضی حرفه ها برای آنها مجاز نبود. بعضی از آنها با پرداخت مبالغ هنگفت تحت حفاظت و حمایت امپراطور وقت قرار می گرفتند و عده ای نیز با داشتن برگه هایی تحت عنوان «نامه های حفاظتی» یا (امان نامه) از هر خطری مصون بودند. قشر دیگری از یهودیان به واسطه فعالیت در دربار و عهده دار بودن مدیریت مالی مملکت از مصونیت بهره می بردند. طی جنگ های صلیبی، ستیز و مخالفت با یهودیان ابتدا از منطقه راین – آلمان آغاز شد و سپس با شدت بیشتری به دیگر نقاط کشانده شد. در اواخر قرن هجدهم با وضع قوانینی در مورد برابری حقوق شهروندان یهودی در امریکا و فرانسه، یهودیان آلمان و اکثر کشورهای اروپایی نیز از این تساوی حقوق بهره مند شدند.
اما اواسط قرن نوزدهم در آلمان و فرانسه موج جدیدی از حرکت های ضدیهودی همراه با ستیزهای اجتماعی به وجود آمد. زیرا آنها یهودیان را مسئول ناکامی های خود می پنداشتند. در سال 1882 پس از وقوع رخدادهای خونین در روسیه جمع کثیری از یهودیان به آمریکا مهاجرت نمودند. طی سال های 1893 تا 1933 اتحادیه مرکزی آلمانی های یهودی عهده دار پی گیری مسایل، مشکلات و منافع یهودیان آلمان بود. در سال 1933 دکتر لئو بک که یک حاخام بود ریاست جامعه یهود آلمان را به عهده داشت. اما با روی کار آمدن ناسیونال – سوسیالیست ها اتحادیه مذکور نیز عینا همانند سایر ارگان های یهودی با وجود داشتن بیش از سیصد هزار عضو منحل و دکتر بک هم تبعید شد.
به نظر می آمد پس از این انحلال، حادثه تلخ دیگری برای یهودیان آلمان رقم زده نشود. اما متاسفانه چنین نشد. یهودیان اروپا از سال 1933 و با آغاز فرمانروایی هیتلر شدیدا تحت تعقیب قرار گرفتند. چرا که هیتلر آنها را به عنوان دشمنان حکومت خود می پنداشت. بر این اساس در سال 1935 قوانین خاصی برای یهودیان در این کشور وضع شد. مخالفت عملی حکومت با یهودیان از اواخر سال 1938 آغاز شد. در اکتبر این سال سربازان نازی در شبی که بعدها «شب کریستال» نام گرفت، کنیساها، منازل و محل های کسب متعلق به یهودیان را به آتش کشیدند. علاوه بر آن یهودیان ملزم به پرداخت مالیات جداگانه ای جمعا به میزان یک میلیارد مارک رایش، واحد پول آن زمان آلمان، شدند. در انتها نیز به طور کلی اجازه شرکت در فعالیت های اقتصادی یا داشتن نقش های اجتماعی از آنها سلب شد. به دنبال این وقایع و سخت گیری های حکومت رایش بیش از دو سوم یهودیان ساکن آن موقع آلمان، این کشور را ترک کردند.
پس از صدور فرمانی مبنی بر از بین بردن یهودیان اروپای در سال 1941، طی عملیات کاملا مخفیانه ای یهودیان باقیمانده در آلمان، اتریش، چکسلواکی، لهستان، لیتوانی و دیگر کشورهای واقع در شمال و شرق اروپا، حتی فرانسه و هلند به اردوگاه های مرگ روانه شدند. طی همین وقایع میلیون ها یهودی از بین رفتند. آمار دقیقی از قربانیان جنگ جهانی دوم در دست نیست، در عین حال تعداد آنها حدو 5/4 تا 6 ملیون نفر تخمین زده شده است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم جامعه یهود آلمان در راه توسعه خود سه دوره را به وضوح پشت سر گذاشت: در سال 1945 در پی خروج و یا از بین بردن جمع کثیری از یهودیان در این کشور، تقریبا یهودیت اصیل در آلمان دیگر دیده نمی شد و عملا از بین رفته بود. فقط تعداد معدودی از یهودیان اصیل آلمانی حاضر به ادامه حیات در کشوری بودند که بعد از سال 1933 یهودیت در آن با خطر اضمحلال روبرو بود. از طرف دیگر صدها هزار یهودی که اکثر آنها یهودیان اروپای شرقی بوده و از خطر کشتار در آلمان رهایی یافته بودند، تحت شرایط بسیار نامناسبی در سه مرکز غربی تحت اشغال متفقین زندگی می کردند.
در سال 1946 در نواحی مختلف آلمان غربی و برلن حدود دویست و پنجاه هزار یهودی سکونت داشتند. این جمعیت با سکنه یهودی سال 1933 کاملا تفاوت داشت. اکثر آنها یهودیان اروپای شرقی و به جای مانده از جنگ بودند که با پنهان کردن خود یا گریز به اردوگاه ها از مرگ حتمی نجات یافته بودند. تعداد اندکی از آنها ملیت آلمانی داشتند. حدود یکصد هزار تن دیگر به کانادا، استرالیا و اسراییل مهاجرت نمودند. تعداد قلیل به جای مانده که حدود بیست هزار نفر بودند اکثرا به علت بیماری و ضعف جسمی قادر به ترک آلمان نبودند. با حضور همین تعداد اندک در مدت کوتاهی کمیته هایی با هدف تشکیل ساختارهای انجمن گونه تشکیل یافتند. وظیفه اصلی آنها تامین کمک های اجتماعی و درمان، نگهدادی از افراد سالخورده، مشاوره با افرادی که مایل به مهاجرت بودند و برگزاری مراسم مذهبی و به عبارتی حفظ دین بود. انجمن های تشکیل شده در آنموقع با مفهوم فعلی انجمن کاملا تفاوت داشت. اکثر مؤسسین و گردانندگان این انجمن ها نمی دانستند که اصولا در آلمان باید بمانند یا این کشور را ترک خواهند کرد. به عبارتی می توان گفت آن زمان «دوره زندگی با چمدان های آماده» بود. در عین حال در سال 1946 برای اولین بار هفته نامه ای متعلق به جامعه یهودی انتشار یافت که هدف اصلی آن برقراری ارتباط میان تعداد قلیل یهودیان به جای مانده و انجمن های مربوطه بود. در سال 1948 کنگره جهانی یهود طی بیانیه ای از یهودیان سراسر جهان خواست که دیگر قدم به محدوده کشور آلمان نگذارند.
اما برخلاف همه پیش بینی های منفی، در مدت کوتاهی مجددا در مناطق مختلف آلمان انجمن های یهودیان و به دنبال آن نیز انجمن های کل مربوط به هر ایالت تشکیل شدند. بدین ترتیب در سال 1950 تقریبا همزمان با تاسیس جمهوری فدرال آلمان، شورای مرکزی یهودیان در این کشور نیز پایه گذاری شد. موسسین این شورا امیدوار به پی گیری منافع و مشکلات و ایجاد امکانات بهتری برای حدود بیست هزار یهودی آلمانی به جای مانده در آلمان بودند. این شورا با تشکل نمایندگان ارگان های یهودی در چهار حوزه اشغال شده آلمان در نوزدهم ژوئیه 1950 و تنظیم اساسنامه ای برای انجمن های یهودی در حال تشکیل، تاسیس یافت. هدف از تاسیس این شورا این گونه تشریح شد: «ایجاد حیات مجدد برای جامعه یهود در آلمان، پذیرش یهودیت به عنوان یک هویت، مراقبت از جامعه یهود و به طورکلی تامین آزادی مطلق اجتماعی برای هر یک از اعضاء انجمن».
شورای مرکزی یهودیان آلمان با توجه به ساختار اجتماعی و به ویژه ارایه کمک لازم به پناهندگان نیازمند و بازماندگان هالاکاست، مرکز امور خیریه را مجددا تشکیل داد. این مرکز قبل از جنگ فعالیت کرد اما پس از آن دیگر نشانی از ساختمان و اعضای آن به جای نمانده بود. اما در مدت نسبتا کوتاهی به سرعت این مرکز راه اندازی شد و کماکان به عنوان ارگانی لاینفک و متعلق به جامعه یهود آلمان در راستای حیات این جامعه به فعالیت خود ادامه می دهد.
پس از گذشت دو دهه از تاسیس شورای مرکزی یهودیان، در سال تحصیلی 80-1973 دانشگاه علوم یهودیت در هایدلبرگ (آلمان) گشایش یافت. متقاضیان اخذ دیپلم حاخامی با گذراندن دوره های خاصی موفق به اخذ مدرک مربوطه می شوند. برای فعالین امور اجتماعی، پیش نمازها یا پرسنل اداری انجمن کلیمیان شهرهای مختلف نیز دوره های آموزشی مختلفی در نظر گرفته شد. در همان سال همزمان با برگزاری سمیناری به نام «سمینار حخامیم»، کرسی استادی به نام «ایگناتز بوییس» (Ignats Bubis) به دانشگاه شکل گرفت. مرحوم «ایگناتز بوییس» طی سال های 1992 تا 1999 ریاست شورای یهودیان آلمان را برعهده داشت. اهمیت تاسیس این دانشگاه از نظر تاریخی قابل وصف نیست، فقط میتوان گفت شورای مرکزی یهودیان آلمان تاسیس این نهاد، آغاز تقویت جامعه یهودی و ادامه حیات آن در آلمان اعلام نمود.
از جمله وظایف مهم دیگری که بر عهده شورای مرکزی یهودیان گذاشته شده است، اطلاع رسانی راجع به وضعیت حیات و تکامل جامعه یهودی در آلمان و خارج از آن می باشد. هفته نامه جامعه یهود که شماره آغازین آن در سال 1946 منتشر شد، در بدو امر پل ارتباطی میان یهودیان و انجمن های باقیمانده بعد از جنگ بود. این هفته نامه از سال 1973 توسط شرکتی که مسئول چاپ مطبوعات یهودی است و تحت نظر شورای مرکزی یهودیان آلمان فعالیت دارد به چاپ می رسد و عملا پاسخگوی این اطلاع رسانی است.
در سال 1989 کشور آلمان با تحول بزرگ دیگری روبرو شد که بی تاثیر بر قشر اقلیت و جامعه یهود نیز نبود. با فروپاشی نظام کمونیستی در سوم ماه اکتبر دیوار میان دو آلمان غربی و شرقی برداشته شد و آلمانی متحد در جغرافیای اروپا شکل گرفت. طی چهار دهه از تاسیس جمهوری فدرال آلمان تا اتحاد مجدد دو آلمان، عادی ساختن زندگی جامعه یهود آلمان و همزیستی مهاجرین یهود از اروپای شرقی با غربی ها به طور نامحسوس و مداوم ادامه داشت. به همین جهت در اکثر ایالات آلمان و شهر برلن که پس از اتحاد دو آلمان پایتخت این کشور محسوب می شود، انجمن هایی متعلق به یهودیان تشکیل یافت. اهم وظایف این انجمن ها در امور فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و پرورشی خلاصه شد و به همین جهت اعضای زیادی را جلب نمود. بدین ترتیب مجددا اجتماعات کوچک و انگشت شمار یهودی به اجتماعی مهم و قابل توجه در جامعه اکثریت تبدیل شد. فروپاشی دیوار برلن و خاتمه دوران حیات کمونیست باعث شد یهودیان در کنار یکدیگر در آلمانی متحد و واحد زندگی کنند.
از جهتی دیگر سقوط کمونیست، مهاجرت بسیاری از یهودیان را از دیگر کشورهای اروپایی شرقی به آلمان میسر ساخت. به همین جهت طی ده سال اخیر اعضاء انجمن ها تا سه برابر افزایش یافته است و به نظر می آید در سال های آتی این رقم کماکان سیر صعودی داشته باشد. بدین ترتیب دوره جدیدی در حیات یهودیان آلمان آغاز شد. در این راستا حمایت و پشتیبانی شورای مرکزی یهودیان آلمان از این مهاجرین بی تاثیر نبوده است. چرا که این شورا خود را متعهد می داند از ورود آنها به گرمی استقبال کند و آنان را در آغاز مرحله جدیدی از زندگی خود یاری دهد. البته زحمت اصلی به دوش انجمن هایی است که باید به نوعی جمع تاره را با ساختار حاکم در انجمن ها هماهنگ سازند.
در تابستان 1997 کرسی استادی در رشته «تاریخ و فرهنگ یهود» در یکی از معروف ترین دانشگاه های مونیخ به نام لودویگ – ماکسیمیلیانس به عنوان اولین تشکیلات ایجاد شده در یک موسسه علوم تاریخی شروع به کار کرد. از محاسن وجود چنین دانشکده ای می توان به تحقیق و تفحص و آموزش مداوم و منظم در تاریخ و فرهنگ یهود، ارایه پایان نامه های دانشجویان و افزایش آگاهی علمی در این راستا اشاره نمود. بدین ترتیب تاریخ و فرهنگ یهود نه به عنوان یک واحد درسی از دروس پایه یا غیر اصلی بلکه به عنوان یک واحد درسی محسوب می شود که هر دانشجویی مجاز به انتخاب آن می باشد. این واحد بر اساس اهمیت زمانی و تاریخی در سه مقطع تاریخ قدیم، تاریخ قرون وسطی و تاریخ نوین ارایه می شود. در راستای فراهم نمودن تحصیلات آکادمیک در رشته تاریخ و فرهنگ یهود در این دانشکده از پاییز سال 1999 آموزش زبان عبری جدید نیز آغاز گردید. گشایش چنین واحد درسی در یک دانشکده علوم تاریخی برای اولین بار صورت گرفت. از آن زمان تاکنون واحدهای درسی برای دانشجویان و مستمعین آزاد ارایه می شود. نکته ای که پس از تاسیس این بخش آموزشی جلب توجه می کند استقبال از کلاس های عبری جدید و زبان ییدیش است. علاوه بر آن کتابخانه این دانشگاه موفق شده است طی دو سال اخیر با تهیه انتشارات جدیدی از امریکا راجع به تاریخ یهود در کنار کتابخانه دولتی ایالت باواریا گسترش یابد.
در مقاطع تحصیلی قبل از دانشگاه نیز جامعه یهود آلمان پس از جنگ فعالیت خود را مجددا از سر گرفت. در تابستان 2000، اولین گروه از دانش آموزان شاغل به تحصیل در مدرسه کلیمیان در مرکز شهر برلن موفق به اخذ دیپلم دبیرستان شدند. دستیابی به چنین هدفی برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم در کشور آلمان آنهم در شهری که زمانی مرکز درگیری های ضدیهودی بود، موفقیت بزرگی برای جامعه یهود آلمان محسوب می شود. ساختمان این مدرسه خصوصی که زمانی محل انتقال یهودیان به اردوگاه های مرگ بود، هم اکنون پرورش دهنده ذهن های فعال و متفکری است که اعم از یهودی و غیر یهودی به دور از هر تعصب در این مدرسه به تحصیل اشتغال دارند.
جامعه یهود آلمان از لحاظ رعایت اصول شرعی نیز تا حد توان فعال بوده است. هم اکنون در اکثر شهرهای مرکزی این کشور از جمله برلن، فرانکفورت و مونیخ خوراک های تهیه شده بر اساس قوانین شرعی (کاشر) اعم از لبنیات، خوراک های غیرلبنی و غیره عرضه می شود. علاوه بر موارد فوق انجام مراسم مذهبی در اعیاد و روزهای مقدس در کلیه کنیساها انجام می گیرد. نمازهای جماعتی واجب سه گانه در سایر روزهای سال نیز در شهرهای بزرگ و مراکز ایالتی با شرکت علاقمندان برگزار می شود.
جدیدترین فعالیت جامعه یهود آلمان که تعداد افراد آن در حال حاضر بالغ بر هشتاد هزار تن می باشد، برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد تاسیس شورای مرکزی یهودیان آلمان در ژوئیه سال 2000 میلادی بوده است. در این مراسم که با حضور صدراعظم این کشور برگزار شد، رییس فعلی این شورا ضمن قدردانی از زحمات روسای قبلی، گزارش از فعالیت های انجام شده و برنامه های آتی این شورا ارایه نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
ریشه اندامی از گیاه است که معمولا در قرار دارد و موجب ثابت نگاه داشتن ساقه و اجزای آن میگردد. عمل مهم دیگر ریشه جذب آب و مواد غذایی اولیه نظیر آب و املاح مختلف از زمین بوده و همچنین ممکن است مواد غذایی مختلف درخود ذخیره کند. علاوه بر این اعمال اصلی ، ریشه نظیر ساقه رشد میکند و محل عبور جریانهای شیرههای غذایی است ). با توجه به اعمال مشابه و غیرمشابهی که ریشه با ساقه دارد سبب میشود که در مواردی ساختمان متفاوتی نیز با آن داشته باشد. اجزای مختلف ریشه
کلاهک ریشه: قسمت کاملا انتهایی ریشه که کلاهک ریشه نامیده میشود. یاختههای کاملا راسی و خارجی کلاهک به تدریج و بطور دایم در اثر تماس با خاک و عوامل محیط زیست به صورت پوستههای نازکی میافتد و درعین حال بطور دائم نیز بوسیله یاختههای مریستمی راس ریشه ساخته شده به آن اضافه میشود.
ناحیه نمو ریشه یا منطقه مریستمی: که در مقطع طولی آن را به نام مریستم نزدیک انتهایی ریشهها مینامند. سلولهای حاصل از این منطقه ضمن تمایز یابی سلولهای مختلف ریشه را بوجود میآورند.
منطقه طویل شدن: یاختههای حاصل از تقسیم یاختههای مریستم ریشه در این ناحیه طویل میشوند.
منطقه تارهای کشنده: منطقه تارهای کشنده ، که بیشتر مواد غذایی از این منطقه جذب گیاه اولیه میشود. ضمنا یاختههای داخلی همین منطقه تغییر شکل و ساختمان داده و موجب تشکیل بافتهای مختلف در ریشه میگردد. لذا این منطقه را ناحیه تمایزیابی نیز مینامند.
ساختمان داخلی یک ریشه جوان از خارج به داخل در مقطع عرضی اپیدرم یا بشره یا بشره یک ردیف یاختههایی است که از پروتودرم منشا میگیرد و تشکیل تارهای کشنده را نیز در بعضی از نقاط میدهد. در مواردی که محیط مرطوب باشد، تشکیل تار کشنده بیشتر و بهتر صورت میگیرد. تارهای کشنده یاختههای اپیدرمی هستند که در قسمتهای جانبی ریشه تشکیل میگردد. دیواره یاختههای تارهای کشنده نازک بوده و معمولا آن با مواد پکتیکی آغشته شده است. پروتوپلاسم یاختههای تار کشنده سرشار از آب بوده و دارایمعمولا در انتهای قسمت تار یا مویی یاخته میباشد. کورتکس داخلیترین لایه کورتکس ، آندودرم نامیده میشود، که معمولا از مشخصات بارز ریشهها است. آندودرم معمولا جدار نازک داشته به جز در قسمت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته که ضخیم شده و از نوع کوتینی یا سوبرین درآمده و اصطلاحا نوار کاسپارین نامیده میشود که رشته یا نواری است که کوتین یا سوبرین که دور تا دور یاختههای آندودرمی را در جهت دیوارههای شعاعی و عرضی یاخته فرا گرفته است. دایره محیطیه در مراحل اولیه از تکامل ریشه یک لایه مخصوص از یاختههای پارانشیمی از تغییر شکل لایه خارجی لایه زاینده استوانه مرکزی بوجود میآید. این لایه (دایره محیطیه) نسبتا به حالت غیر فعال مریستمی باقی میماند. تا هنگام فعالیت ثانویه ریشه از آن پس ریشههای جانبی از این منطقه منشا میگیرند. یاختههای خارجی آن منتهی به تشکیل لایه زاینده آوندی میگردد و قسمتهای دیگر موجب تشکیل میشود.
استوانه مرکزی این ناحیه از قسمتهای داخلی حاصل از پروکامبیوم تشکیل میشود. در این حالت هیچگونه پارانشیم داخلی و مغزی در ریشهدیده نمیشود. فقط در مواردی ممکن است دردیده شود (پارانشیم مغزی). بعضی اوقات مجموعه دایره محیطیه و استوانه آوندی را که مجموعا از پروکامبیوم منشا میگیرند، یک واحد به نام استل مینامند. در ریشههای اولیه معمولا حبابهای اولیه به صورت توده مرکزی که با چند بازوی منشعب دیده میشود، تشکیل و ظاهر میگردد که بین هر دو انشعاب اشغال میکند. بین این دو دسته آوند (چوبی و آبکشی) یک یا چند لایه سلول به نام لایه زاینده چوب آبکشی تشکیل میگردد. در گیاهانی که ساختمان پسین ریشه دیده نمیشود. یاختههای باقی مانده بین چوب و آبکش به تدریج اسکلرانشیمی میگردد.به هر حال در بسیاری از ریشه گیاهان دولپه ، پارانشیم مغزی دیده نمیشود. اما بیشتر تک لپهایها و بعضی گیاهان علفی دولپه که دستجات آوند چوبی در مرکز به هم میرسند به صورت پارانشیمی باقی میماند و یک مغز پارانشیمی کاذبی تشکیل میدهند که در واقع با پارانشیم مغزی که در ساقهها دیده میشود، تفاوت کلی دارد. زیرا که پارانشیم مغزی در ساقه از مریستم زمینهای منشا میگیرد. حال آن که اگر پارانشیم مغزی در ریشهای دیده شود، از پروکامبیوم آوندی منشا گرفته است. بطور کلی آوند چوبی اولیهای که در ساقه دیده میشود در ریشهها نیز دیده میشود. با این تفاوت که آوندهای چوبی مارپیچی و حلقوی در ریشهها نسبتا نادرند. در حالی که در ساقه بیشتر دیده میشوند. ولی آوندهای آبکش اولیه در ساقه و ریشه هر دو همانند و یکسان است و هر دو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چگونه تلویزیون کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد ؟
اغلب بچه ها خیلی زود تر از اینکه وارد مدرسه شوند تحت تأثیرتلویزیون قرار دارند به طوریکه هفتاد درصد مراکز نگهداری کودکان در طول روز ازتلویزیون برای سرگرمی بچه ها استفاده می کنند ، هر کودک در یک سال تقریبا ً به طور متوسط نهصد ساعت از وقت خود را درمدرسه و هزار و بیست وسه ساعت را در جلوی تلویزیون می گذراند .
براساس گزارش آکادمی طب اطفال در آمریکا (AAP ) هر کودک آمریکائی روزانه چهار ساعت تلویزیون تماشا می کند ، در صورتیکه بر طبق دستور العمل ها ی این سازمان کودکان بزرگتر ازدو سال نباید بیش از دو ساعت درروز تلویزیون تماشا کنند واین برنامه ها باید مخصوص سن آن ها باشد . برطبق همین دستورالعمل ها کودکان زیر دو سال مطلقا ً نباید ازبرنامه های تصویری مانند تلویزیون ، دی وی دی ها ، نوارهای ویدیوئی ، کامپیو تر ها و بازی های ویدئویی استفاده کنند . دوسال اولیۀ زندگی زمان بسیار مهمی برای تکامل مغز می باشد و این نوع برنامه ها روی یادگیری ، خلاقیت و قدرت ابتکارکودکان تأثیر منفی گذاشته و آنان را از مزایای بازی با همسالان و یا در کنار والدین بودن و رشد مهارت ها وافزایش قدرت شناخت و ادراک و رشد اجتماعی و عاطفی محروم می نماید .
البته استفاده از تلویزیون درحد اعتدال و برای بچه ها ی قبل از سنین مدرسه مفید بوده و می تواند در یادگیری الفبا ازطریق تلویزیون وکسب اطلاعات درمورد حیات وحش و طبیعت کمک نماید کما اینکه بزرگ سالان و والدین نیز می توانند از طریق تلویزیون درجریان وقایع اخبار قرار گرفته وبه طور کلی تلویزیون می تواند به عنوان یک مربی خوب با برنامه های آموزشی و سرگرم کننده مفید باشد .
اما علیرغم این مزایا ، تماشای بیش ازحد تلویزیون می تواند زیان آور باشد :
تحقیقات نشان داده است که استفاده کودکان به طور مداوم بیش از چهار ساعت در
روزازتلویزیون سبب چاقی و اضافه وزن آن ها می شود .
عده ای معتقدند بچه هایی که فیلم های خشن مثل آدم ربائی ، قتل وامثال این نوع فیلم ها را می بینند تحت تأ ثیر این فیلم ها دنیا را مکانی هولناک تصور نموده و از اتفاقات احتمالی در آینده احساس نا امنی می کنند . همچنین دیدن برنامه های جنسی و تبعیض نژادی اثر بسیار نا مطلوبی در ذهن و روان آن ها بر جای می گذارد .
نظرات جمعیت حمایت از کودکان در خصوص استفاده از تلویزیون توسط کودکان متفاوت است به طوری که عده ای از آنان معتقدند که ساعت های آموزشی تلویزیون باید افزایش یابد در صورتی که عده ای دیگر از این جمعیت قاطعانه عقیده دارند که بهترین راه تماشا نکردن برنامه های تلویزیون می باشد و برخی از آنان بر این باورند که والدین باید تماشای تلویزیون را برای کودکان کنترل کنند و به آن ها یاد بدهند که دیدن تلویزیون فقط برای سرگرمی است و آن هم به صورت گاه و بیگاه و نه استفاده مداوم و طولانی مدت . استدلال این گروه از مخالفین استفاده ازتلویزیون توسط بچه ها اینست که شما باید محتویات برنامه های تلویزیونی را زیر نظر گرفته و برای تماشای تلویزیون کودکانتان محدودیت زمانی قرار دهید تا آن ها بتوانند اوقات خود را صرف بازی با دوستان و یا انجام ورزش و همچنین خواندن کتاب نمایند .
خشونت :
برای آگاهی از میزان برنامه های خشونت آمیز تلویزیون که مورد استفاده بچه ها قرار می گیرد ، بهتر است به این نکته توجه شود که یک کودک آمریکائی تا سن هجده سالگی بیش از دویست هزار اعمال خشونت آمیز از تلویزیون مشاهده می کند و این در حالی است که به طور مداوم دیدن برنامه های خشونت آمیز تحت عنوان تفریح و سرگرمی تبلیغ می گردد و بچه ها را به دیدن این برنامه ها ترغیب و تشویق می نماید و آن ها را به تفکر وا می دارد که خشونت می تواند راهی برای رسیدن به آرزوها باشد . براساس گزارش سازمان طب کودکان (AAP) بسیاری از اعمال خشونت آمیز که درتلویزیون نمایش داده می شود توسط شخصیت های محبوب و آدم های خوب انجام می شود که در حقیقت الگو وسرمشق کودکان قرار می گیرد واگرچه توسط والدین به کودکان آموخته می شود که آزار رساندن به دیگران صحیح نمی باشد برنامه های تلویزیونی به آن ها می گوید اشکالی ندارد که کسی را گاز بگیرند یا لگد بزنند و یا حتی مورد اذیت و آزار قرار دهند چون در تلویزیون می بینید که این اعمال توسط آدم های موجه و خوبی انجام می شود و بچه ها می بینند که این آدم ها در مقابل اعمال خشونت واذیت وآزاری که به دیگران می رسانند مسئول شناخته نشده و تنبیه و توبیخ نمی شوند بنابراین تماشای این تصاویر موجب شکنندگی و آسیب پذیری روحی و روانی کودکان می گردد .
براساس یک تحقیق انجام شده کودکان دو تا هفت ساله از هیولاهای زشتی که قیافه ترسناک دارند می ترسند و صرف اینکه به آن ها بگوییم که این تصاویر واقعی نیستند و نباید بترسند آن ها را قانع نمی کند چون بچه ها در این سنین قادر نیستند که بین خیال پردازی و واقعت تفاوت قائل شوند .
کودکان سنین هشت تا دوازده سال از خطر خشونت ، بلایای طبیعی و آزار و اذیت سایر بچه ها واهمه دارند . حتی اگر فیلم ها براساس داستان های واقعی یا غیرواقعی و یا اخبار باشد، معذالک اگر پس از تماشای این صحنه ها تا استدلال و منطق به آن ها گوشزد کنیم که این قبیل اعمال براساس واقعیت های زندگی می باشد و اطلاعات آرام بخشی به آن ها داده شود به آرامش روانی آن ها کمک خواهد شد ، اگرچه ممکن است که شما بخواهید از اجازه دادن به تماشای اینگونه برنامه ها که موجب ترس کودکانتان می گردد اجتناب نمائید .
رفتارهای پرخطر:
برنامه های تلویزیونی مملو از برنامه ها و تبلیغاتی هستند که اغلب رفتارهای پرخطر از جمله سکس ، تفریحات وهیجانات غیرطبیعی مانند نوشیدن مشروبات الکلی ، استفاده از مواد مخدر ، کشیدن سیگار و روابط جنسی پیش از موعد را ارائه می نماید و اغلب هیچ بحثی درمورد عواقب نوشیدن الکل ، استفاده ازمواد مخدر، سیگارکشیدن و یا اینگونه روابط پیش از موعد ، موجود نمی باشد .
مطالعات نشان داده نوجوانان سیزده تا نوزده ساله که برنامه های تلویزیونی با محتوای غیر اخلاقی را تماشا می کنند زودتر از همسالان خود در اینگونه فعالیت ها شرکت نموده و به انجام این امور مبادرت می ورزند .
در سال های اخیر متـأ سفانه نمایش اعتیاد به الکل در تلویزیون افزایش یافته و طبق یک مطالعه که توسط دانشکده جرج تاون انجام شده نشان داده که طی سال دوهزاروسه بیش از پانزده برنامه ممتازکه برای نوجوانان تنظیم شده محتوی تبلیغات در ارتباط با نوشیدن مشروبات الکلی بوده است و اگر چه تبلیغات مربوط به سیگار در تلویزیون ممنوع شده است ولی کودکان طی تماشای بر نامه ها و فیلم های تلویزیونی شاهد سیگار کشیدن تعداد زیادی از هنر پیشه ها و بازیگران تلویزیونی هستند و در نتیجه رفتار هایی نظیر سیگار کشیدن ویا نوشیدن مشروبات الکلی توجیه پذیر می شود .
بر مبنای تحقیق فوق الذکر بچه هایی که روزانه بیش از پنج ساعت تلویزیون تماشا می کنند احتمال شروع به سیگار کشیدنشان بسیار بیشتر از آن هایی است که کمتر از مقدار توصیه شده یعنی دو ساعت در روز تلویزیون تماشا می کنند .