لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
بنام خدا
دانشگاه بین المللی امام خمینی
موضوع :
زمینه های پیدایش عصر رضاشاه
استاد :
جناب آقای دکتر صدرالدین موسوی
دانشجو:
مهدی صالحی
تحقیق درس :مسئله نفت در خاورمیانه
زمستان 74
فهرست مطالب
عنوان صفحه
الف) مقدمه 2-1
ب) تاریخچه نفت در ایران 4-3
ج) در کشاکش ملی شدن صنعت نفت 19-5
د) منابع 20
«مقدمه»
روز شنبه 27 اوت سال 1859، در نقطهای به نام تیتوسویل واقع در ایالت «پنسیلوانیا»، «ادوین دریک» انقلابی را آغاز کرد که بیش از یک قرن اقتصاد جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
دنیای کنونی در همة جنبه های زندگی اعم از کشاورزی، بهداشت، آموزش و پرورش، حمل و نقل، اقتصاد، سیاست، ارتش و امکانات رفاهی و درون خانگی و غیره بر پایه تکنولوژی بنا شده و همه این ها مساوی است با یک کلمه؛ «نفت» و اگر در حال حاضر تکنولوژی را از زندگی حذف کنیم، بازگشت بشر به طور تمام عیار به قرون تاریک تاریخ خواهد بود؛ اعصار قحطی و طاعون و جهل و اوهام و خرافه.
اما نزدیک به یک قرن است که مردم کشور ما با مقولة نفت و مسائل مربوط به آن آشنا شده اند و نقش حیاتی این ماده در حیات اقتصادی کشورها، خصوصاً در چند دهة اخیر به جایی رسیده که باید آن را ماده اساسی زندگی نامید؛ اصولاً هیچ جنبهای از زندگی مادی انسان نیست که «نفت» در آن بطور زیربنایی رخنه نکرده باشد، و همین نقش حیاتی، سیاست کشورهای صاحب نفت را با خطر مواجه کرده و در عرصه بین الملل با مشکلات جدی مواجه کرده است. بدون تردید جنگ ایران و عراق با آغازگری کشور همسایه یا به عبارت بهتر «صدام» بدون تردید بی ارتباط به مسئلة «نفت» نبود. از طرفی دیگر کشور ما با در دست داشتن ذخایر غنی و سرشار نفت و گاز در سطح دنیا و بمراتب اولی تر در خاورمیانه نیاز و عزم راسخی را می طلب تا مردم ما دانش و آگاهی خود را در بارة تاریخ نفت، «این طلای سیاه» بیفزایند. از این رو در این مجال مختصر می کوشم تا شمه ای از تاریخ و اثرات این ماده ارزشمند را در جهت تکمیل آگاهیمان تقدیم دارم. بنابراین می بایست شرحی کوتاه از تاریخچة نفت و تبعات کشف و استخراج این مهم در بحث گنجانده شود تا مسئله برای ما واضح و خالی از ابهام باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
حقوق اساسی مردم ایران درقانون اساسی
اصل ۱۹ - برابری قومی
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
اصل ۲۰ - یکسانی زن و مرد طبق اسلام
همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصل ۲۱ - حقوق زنان
دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بیسرپرست.
ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
اصل ۲۲
حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
اصل ۲۳ - منع تفتیش عقاید
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
اصل ۲۴
نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند.
اصل ۲۵
بازرسی و نرساندن نامهها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون.
اصل ۲۶
احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.
اصل ۲۷
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
اصل ۲۸
هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اصل ۲۹
برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتیدرمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
اصل ۳۰
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
اصل ۳۱
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
از جمعیت نژاد ، زبان و دین مردم آفریقا چه می دانید ؟
جمعیت :
به نمودار مقایسه ای جمعیت قاره ها با یکدیگر توجه کنید .
/
هر چند جمعیت آفریقا نسبت به وسعت آن کم است . اما چون زاد و ولد در این قاره زیاد است روز به روز بر تعداد جمعیت آن افزوده می شود .
درطو ل سالیان دراز عواملی چون جنگ های داخلی ، نبود بهداشت و شیوع بیماری های مختلف ، خشک سالی های پی در پی و کمبود مواد غذایی از افزایش جمعیت در این قاره جلوگیری کرده است.
به نقشه پراکندگی جمعیت در آفریقا توجه کنید .
/
نواحی پر جمعیت در آفریقا عبارتند از :
*حوضه رود کنگو
*کناره های خلیج گینه
*دره ی رود نیل
*کناره های شمال غربی
نژاد :
بیشتر مردم آفریقا از نژاد سیاه پوست هستند . مردم شمال صحرای بزرگ آفریقا و بخش کوچکی از جنوب این قاره سفید پوست اند .
زبان :
مردم آفریقا یا به زبان کشورهایی که قبلاً تحت نفوذ و استعمار آنها بوده اند (زبان فرانسوی ، زبان انگلیسی و ... ) و یا به زبان های محلی خودشان صحبت می کنند. ساکنان کشورهای شمال صحرای بزرگ آفریقا به زبان عربی حرف می زنند.
دین :
به نقشه کشورهای مسلمان در آفریقا دقت کنید .
اکثر مردم کشورهای شمال آفریقا مسلمان اند . سایر آفریقایی ها به دین مسیحی یا مذاهب ابتدایی اعتقادد دارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها
جامعههای ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبانهای متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافتهاند. هر یک از جامعههای ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشتههای تحقیقی و قومنگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شدهاند. مستوفی قدیمترین طبقهبندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفههای وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفههای دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی میکنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیختهاند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمیگیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای میدهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانههای خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم میداند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست میدهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، ردهبندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ و جیل (گیل) را که پیش از حمله اعراب در ایران میزیستهاند، از گروه سوم دانسته است. طبقه بندی دیگری نیز از ایلات بر حسب اقوام و بر اساس وضع کنونی آنها صورت گرفته، و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
ضرب المثلها از دیدگاه مردم
مسئله تعریف ضرب المثل به نظر می رسد که به قدمت علاقه انسان به آنها باشد . مردمی که آگاهانه از آنها استفاده می کردند یا شروع به جمع آوری آنها در دوران باستان می کردند واضح است که نیاز داشتند که بین ضرب المثل ها وسایر صنایع مرموز کلامی مانند شعارها، عبارات و کلمات قصار و…….. تفاوت قائل شوند.
نه تنهاچنان مغزها ی متفکربزرگی مانند ارستیل 2 و پلاتو3 بلکه دانشمندان یونان نیز با این سئوال که در ضرب المثل از چی تشکیل شده است ؟ کلنجار می رفتند .
جان فردریک4 بعضی از این تعریفهای اخیر را در مقاله جذابش تحت عنوان « مفهوم یونانی ضرب المثل ها» را بررسی کرد.
بعد از فردریک بارتل 5 جرویتینگ نیز هزاران تعریف از ضرب المثل را که از دوران باستان تاعصر جدید گردآوری کرده بود ،در مقاله ای قابل توجه به نام « ماهیّت ضرب المثلها» گردآوری کرد.
در پنجاه سال اخیر از زمان مطالعات دقیق و ویتینگ مقاله های علمی برجسته ، رساله ها وحتی کتابهایی که همه سعی می کردند که به اصطلاحاتی باتعریف کلی ضرب المثل برسند، تأیید شدند .
دانشمندان درسراسر جهان به جستجوی تعاریف کاربردی از ضرب المثلها ادامه می دهند . از آن جمله بعضی از تازه ترین نمونه ها به زبان انگلیسی توسط : شرئی آرورا 6، نیگل بارلی 7، اتو سیتل 8 و…..انجام شد .
اما بر خلاف تعریف های مهم وعالمانه ای که بر اساس دیدگاههای زبان شناسی بود ، همه تا حدودی با عقاید دانشمند قدیمی ضرب المثل ( آرچر تایلر9) موافق بودند که معتقد بود « یک ویژگی غیر قابل توصیف به ما می گوید که یک جمله ضرب المثل هست و دیگری نیست .
تعریفهای جدید تر ممکن است در حقیقت متناسب باشند با جمله هایی که ما تا کنون آنها را ضرب المثل می دانستیم اما دوباره در سخنان تایلر خردمند: «در هیچ تعریفی نمی تواند برای ، بطور قطعی مشخص کند که یک جمله ضرب المثل است » یک تعریف نمی تواند نکات رایج ومرسومی برای تشخیص صحیح ضرب المثل داشته باشد.
اما بگذارید دنیای بحث ها ی فلسفی وجدی را رها کنیم وبه شعار تایلر درباره ویژگی غیر قابل توصیفی که به طور فرضی به ما می گویدکه ضرب المثل چیست توجه کنیم.
1. WOIFGANG MIEDER 2. Anstol 3. Plato 4 jan fredri 5. Brtlett jenwhitlay
6Shirley Arora 7. Mgel Barley 8. Otto Blehr 9. Archer Taylcr
نظریه های غیر تخصصی در مورد ضرب المثل چه می گویند؟
افراد غیر کارشناس چگونه یک جمله را به عنوان ضرب المثل می شناسند.؟
امروزه دیدگاه عمومی در موردضرب المثل چه می گوید؟
برای جواب دادن به این سؤالات بگذارید به 55 نمونه تعریف ضرب المثل که من از دانش آموزان ،؟دوستان و آشنایان در حدود سال گذشته جمع آوری کرده ام ،نگاه کنیم .
از نظر من هیچ کس نمی تواند نظرمن را در مورد پذیرفتن این تحقیق عوض کند و حتی با وجود این که این نمونه تحقیق برای من مثال بسیار کوچکی است ، می تواندنظریه خوبی در ارائه دیدگاه عمومی مردم در مورد ضرب المثل باشد .
برای این منظور من بررسی را از تعدادی مقاله های مشهور را در مورد ضرب المثل در روزنامه ها ومجلات که متخصصین ضرب المثل به آنها توجه نکرده اند ،اضافه خواهم کرد .
فعالیتهایی در غالب مقاله ای که از سال 1877 تا 1984 میلادی در نشریه هایی مثل Newday,Time. Atlantic Mcnrhy, Saturday,Review,New york Times بوجود آمدند ،مطمئناً به دستیابی تعریفی از ضرب المثل از دیدگاه عموم ( ونه دیدگاه علمی ) کمک خواهندکرد .
قبل از شروع بحث ،بهتری آن است که چند نمونه از این ضرب المثلهای انگلیسی را ذکر کنیم :
« یک ضرب المثل خوب هیچ گاه دیرتر از موعد به کار نمی رود» « ضرب المثلها نتیجه تجربه هستند» « هیچ چیز نمی تواند بر ضرب المثل غلبه کند » « اگر ضرب المثل قدیمی کمتر مورد توجه باشد ،ولی درستی آن کمتر نیست » « گفته قدیمی نمی تواند بی نظیر باشد»
« دانش ضرب المثل نمی تواند ممتاز باشد » ،« ضرب المثل های رایج به ندرت دروغ می گویند» « درگفته قدیمی که مدت طولانی به عنوان حقیقت ثابت شده ، نمی تواند رد شود» « در ضرب المثل های قدیمی حقیقت را می گویند» « هر ضرب المثل حقیقت است » « در ضرب المثلهای قدیمی نتیجه حقیقت هستند» « آنچه که همه می گویند ، حقیقت است »
از نظر استفاده کنندگان ضرب المثل ،در تمام مراحل زندگی ،ضرب المثل عقل سلیم تجربه ،خرد و بالاتر از همه حقیقت را در بر می گیرد .
آیا چنین تعریفی هنوز حقیقت را حفظ می کند یا افراد مدرن در یک جامعه تکنولژیکی (فنی )ضرب المثل ها را از جنبه انتقادی بیشتری می بینند؟ آیا ضرب المثل ها هنوز به عنوان هسته ناب دانش و حقیقت در نظر گرفته می شوند، یا به عنوان قسمتهای منسوخ تعلیم اخلاقی به استهزا گرفته می شوند؟
55 نمونه تعریف اخیر از ضرب المثل ممکن است باعث تعجب کسانی شود که متوجه می شوند این توصیفها از ضرب المثل از افراد یک جامعه بافرهنگ و تحصیلکرده بر آمده است.
در حقیقت نحوه جمع آوری این تعریفها به این صورت بود که از مردم خواسته شد نظرشان را در مورد این سؤال کلیشه ای بدون آمادگی قبلی روی کاغذ بنویسد .
آن سؤال این بود:شما ضرب المثل را چگونه تعریف می کنید؟
جوابهای این سؤال به ترتیب حروف الفبا در زیر ذکر شده است:
ضرب المثل شامل یک جمله کوتاهی است که دانش عمومی رادر برگرفته است .
ضرب المثل شامل دانشی است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل می شود.
ضرب المثل ها موقعیت های را توصیف می کنند که قبلاً اتفاق افتاده اندو بارها وبارها تکرار می شوند.