لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مسجد سهله
«مسجد سهله»، مهمترین مسجد پس از مسجد کوفه است که در حدود سه کیلومتری شمال غربی مسجد کوفه (در کشور عراق) قرار دارد.
در «مسجد سهله» بقعه ای معروف به مقام مهدی (عج) وجود دارد. و زیارت آن حضرت در آن محلّ شریف مناسب است و از بعضی کتب مزاریه نقل شده که شایسته است حضرت ولی عصر (عج) را در این محل در حالیکه ایستاده باشند با این استغاثه زیارت کنند:
«سلامُ اللهِ الْکامِلُ التّامُّ الشّامِلُ العامُّ و ...»
امام صادق علیه السّلام فرمود:
«گویا حضرت قائم (عج) را در «مسجد سهله» همراه خانواده خود می بینم» سپس فرمود: «هیچ پیامبری مبعوث نشد، مگر آنکه در این مسجد نماز خواند»
یکی از یاران به نام ابو بصیر عرض کرد: «آیا امام قائم (عج) همواره در این مسجد خواهد بود؟»
فرمود: «آری مسجد سهله خانه امام قائم (عج) است».
عرض کرد: «امامان بعد از قائم (عج) چطور؟»
حضرت پاسخ فرمودند: «آنها نیز تا آخر دنیا در این مکان سکونت خواهند کرد.»
از این حدیث اینگونه استفاده می شود که در دوران رجعت، پس از حضرت قائم (عج) سایر امامان نیز همان مکان را پایگاه مرکزی خود قرار می دهند.
نقشه مسجد سهله
1ـ درب ورودی
2ـ مقام حضرت صادق (ع)3ـ مقام حضرت ابراهیم (ع)4ـ مقام و منزل حضرت ادریس(ع)5ـ مقام حضرت خضر (ع)6ـ مقام انبیاء المرسلین7ـ مقام حضرت زین العابدین (ع)8ـ مقام حضرت صاحب الزمان(عج)
مسجد سهله
یکى از مشهورترین مساجد اسلامى که در قرن اول هجرى توسط قبایل عرب در سمت شمال غربى مسجد جامع کوفه به فاصله حدود دو کیلومتر ساخته شده است؛ مسجد شریف »سهله« است که در منابع تاریخى از آن با نامهایى چون مسجد سهیل، بنى ظفر و عبدالقیس1... یاد شده است.این مسجد در زمینى خالى از سکنه که اطراف آن پوشیده از ماسه هاى قرمز است ساخته شده است. شکل هندسى آن تقریباً به صورت مستطیل با طول 140 متر، عرض 125 متر و مساحتى بالغ بر 17500 مترمربع است. ارتفاع دیوارهایى که آن را احاطه کرده حدود 22 متر است که هر یک از اضلاع چهارگانه آن به وسیله برجهاى نیم دایره اى از طرف خارج و به فاصله هاى مساوى تقویت مى شوند. در میانه ضلع شرقى دیوار، مناره اى به ارتفاع 30 متر وجود دارد. در اصلى مسجد در میانه ضلع شرقى در مجاورت این مناره قرار دارد.
مجموع فضاى مسجد از دو قسمت شبستان و صحن تشکیل شده است. شبستان که در قسمت جنوب به طول 120 متر و عرض 5/5 متر بنا شده است حدود 660 متر مربع مساحت دارد و از طریق ایوانکهایى به عنوان ورودیهاى شبستان به صحن مسجد متصل مى شود که قدمت تاریخى این ایوانکها به قبل از 750ق. مى رسد.
بقیه فضاى مسجد به صحن اختصاص دارد. در طول اضلاع شرقى، غربى و شمالى مسجد نیز غرفه هایى ساخته شده است که در یک طرف 36 غرفه، در طرف دیگر 27 و در سمت در ورودى آن 19 غرفه به چشم مى خورد.
در بخشهاى مختلف صحن مسجد محرابهایى ساخته شده است که به نام پیامبران و ائمه اطهار(ع) نامگذارى شده اند و در اصطلاح آنها را مقام مى خوانند. این مقامها عبارتند از:
1ـ درب ورودی
هنگامى که خواستى وارد مسجد شوى نزدیک در بایست و بگو:
«بِسْمِ اللَّه وَ بِاللَّه وَ مِنَ اللَّه وَ إِلَى اللَّه وَ مَا شَاءَ اللَّه وَ خَیْرُ الْأَسْمَاءِ للَّه تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّه وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّه الْعَلِى الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنْ عُمَّارِ مَسَاجِدِکَ وَ بُیُوتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّى أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَى حَوَائِجِى فَاجْعَلْنِى اللَّهُمَّ بِهِمْ عِنْدَکَ وَجِیها فِى الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلاتِى بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِى بِهِمْ مَغْفُورا وَ رِزْقِى بِهِمْ مَبْسُوطا وَ دُعَائِى بِهِمْ مُسْتَجَابا وَ حَوَائِجِى بِهِمْ مَقْضِیَّةً وَ انْظُرْ إِلَى بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ نَظْرَةً رَحِیمَةً أَسْتَوْجِبُ بِهَا الْکَرَامَةَ عِنْدَکَ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
مسجد کبود تبریز، فیروزهی اسلام
بنای تاریخی ـ مذهبی مسجد کبود از آثار ارزشمند دوره قراقویونلو میباشد که به دستور جهانشاه که شهر تبریز را پایتخت خود قرار داده بود و به سرکاری عزالدین قاپوچی بنا گردیده و با استناد به کتیبه برجسته سردرب به سال 870ه.ق ساختمان آن به اتمام رسیده است. نام این مسجد به لهجه محلی، «گوی مسجد» است.
بنای اصلی در مقام مسجد مقبره، دارای صحن وسیعی بوده که در آن مجموعهای از ساختمانها از جمله مدرسه و حمام و خانقاه و کتابخانه ساخته شده بود که متاسفانه آثاری از آنها بجای نمانده است.
خصوصیت بارز و شهرت وافر مسجد کبود با معماری ویژه تلفیقی و اعجابانگیز آن بیشتر به خاطر کاشیکاری معرق و تلفیق آجر و کاشی، آجری نقوش پرکار و در حد اعجاز آن میباشد که زینتبخش سطوح داخلی و خارجی بنا بوده است. در متن کتیبه برجسته سردرب باشکوه و پرنقش و نگار آن، عمارت مظفریه و نیز نام نعمت «الله بن محمود البواب»، خطاط و احتمالاً طراح نقوش که از هنرمندان برجسته خوشنویسی آذربایجان بوده، درج شده است.
چنین تصور میشود که ساختمان مسجد کبود به مثابه یادمانی از پیروزیهای جهانشاه برپا گردیده است، به طوری که در این خصوص میتوان به سوره فتح که به صورت کامل و به شکل برجسته، زینتبخش دورتادور بالای شبستان بزرگ میباشد، اشاره نمود. نام جهانشاه در کتیبه بالای درب ورودی نقش بسته که قبلاً روکش طلایی داشته است.
مسجد کبود دارای دو مناره باریک و بلند در منتهی الیه شرق و غرب ضلع شمالی بوده است. در پشت درب ورودی به شبستان بزرگ، یک بیت شعر فارسی به خط ثلث نوشته شده بدین مضمون:
کردار بیار و گرد گفتار مگرد چون کرده شود، کار بگویید که که کرد
بنای این مسجد بسیار عالی، نمای آن که پنجاه قدم ارتفاع دارد، هشت پله از سطح زمین اطراف کرسی دارد و از خارج دیوارهای آن همه از کاشی اعلی به رنگهای مختلف پوشیده شده است. از طرف داخل با نقش و نگارهای زیبا به سبک معماری اعراب و کلمات بسیار به خط عربی از طلا و لاجورد زینت یافته است. از دو طرف بنا دو مناره با برج خیلی بلند، اما کمقطر ساختهاند و در میان آنها راهپله تعبیه شده است که بالا میرود و سطح ظاهر منارها هم کاشی است و این آجرهای منقش براق زینت معمولی است که در ایران ابنیه را بدان میآرایند.
درب مسجد چهار پا بیشتر عرض ندارد و در وسط یک تخته سنگ سفید شفافی تراشیده شده که بیست و چهار پا طول، یعنی ارتفاع و دوازده پا عرض آن سنگ است و در میان سطح داخلی آن نمای بزرگ مسجد خیلی زیبا و عظیم به نظر میآید، از راهرو و مسجد داخل گنبد میشود که سی و شس قدم قطر آن است. این گنبد از طرف داخل روی دوازده مجردی بنا شده که شانزده مجردی هم از خارج تکیهگاه آن است و این مجردیها خیلی بلند و شش پای مکعب حجم آنها است، در پایین ستونهای سکویی از مرمر سفید ساخته شده که زیر آن خالی و خانه خانه است، برای اینکه کفشها را هنگام داخل شدن به مسجد میکنند و در آن حفرهها بگذارند.
این گنبد از طرف داخل با آجرهای کوچک مربع از کاشیهای الوان مختلف گل و بوتهدار موزاییک شده که در میان آنها به تناسب جملات و آیات عربی گنجانیده و به قدری خوب به هم اتصال دادهاند که گویا یک پرده نقاشی است که تمام با درجه و پرگار ساخته شده است. از این گنبد داخل یک گنبد کوچکتری میشود که خیلی قشنگتر از اولی است: در عمق آن از سنگ مرمر شفاف سفید چیزی ساخته شده که شباهت به دری که باز نمیشود، دارد.
این گنبد مجردی ندارد، اما ازارهی آن به قدر هشت پا ارتفاع از سنگ مرمر سفید است و سنگها به عرض و طولی است که مایه تعجب و حیرت است. تمام این گنبد از مینای بنفشه رنگ است که روی آن اقسام گلهای صاف نقاشی شده، سطح خارجی هر دو گنبد هم از همین کاشیها است، ولی نقاشی آنها برجسته میباشد. روی گنبد اولی گلهای سفید روی زمینهی سبز و گنبد دومی ستارههای سفید روی زمینه سیاه نقش شده و همه این رنگها به بیننده لذت و فرح میدهند.
نزدیک درب ورودی که از گنبد بزرگ داخل گنبد کوچک میشوند، طرف چپ منبری از چوب گردو به دیوار تکیه دادهاند که نجاری آن تعریفی نداشت، اما طرف دست راست یک منبر دیگر از همان چوب به دیوار تکیه دادهاند. بالای سر آن سایبانی از همان چوب افراشته و دور محل نشیمن آن از چوب نرده کوچکی ساخته شده و چهارده پله دارد. در سمت جنوب مسجد دو تخته سنگ خیلی بزرگ سفید شفاف که نور خورشید از آن میگذرد، نصب شده است. وقتی آفتاب به آنها میتابد، سرخ رنگ میشود، به طوری که چند لحظه بعد از غروب آفتاب هم میتوان به روشنایی و تلالو آنها مکتوب را قرائت کرد.
شبستان بزرگ را از سه طرف رواقها دربر گرفته و بر بالای آن گنبد دو پوشی به قطر تقریبی 17 متر قرار گرفته است. شبستان کوچک که در حکم مکانی خصوصی و مقبره سلطنتی درنظر گرفته شده بود، در سمت جنوب بنا واقع شده و با قطعات سنگ مرمر ازارهبندی شده بود که آیات قرآنی به خط زیبای ثلث و به صورت برجسته زینتبخش قسمت فوقانی سنگها است.
کاشیکاری آن صرفاً به رنگ لاجوردی و عمدتاً از قطعات شش ضلعی کار شده بود و تمام سطح سقف آن زرنگاتر (نقاشی با آب طلا) و کف شبستانها به احتمال قوی مرمرین بوده است. نقش و نگار نقاشی معرف مسجد شامل گرهبندیهای هندسی، گل و بوته اسلیمی و کتیبههای مختلف که مجموعاً حکایت از زیبایی خارقالعادهای داشته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
پیشگفتار:
مسجد حکیم اصفهان، یکی از شاهکارهای معماری ایران در دوره اسلامی، مسجدی است چهار ایوانی با آجرکاریهای بسیار متنوع و در حد یکی از بهترین کارهای معماری دوره صفویه میباشد. این مسجد دارای محرابهای متعدد و متنوع که هر کدام نسبت به شبستان خود ساخته شده و ایوانهای مرتفع و شبستانهای تابستانی و زمستانی و طاقنماهاست که با تزییناتی بسیار عالی همراه است.
این مسجد در محلهای قرار گرفته (بازارچه نو انتهای بازار رنگرزان) که دور از دیدگاه جهانگردان و مشتاقان هنر است و سیاحانی که از گوشه و کنار جهان به این شهر زیبا سفر میکنند و مشتاق دیدن آثار باستانی اصفهان هستند به دیدن این مسجد نایل نمیشوند. باید گفت این بیشتر بدین جهت است که راه ماشین رو ندارد و فاصله این مسجد نسبت به خیابانهای اطراف آن زیاد است و راهنمایان جهانگردان را نسبت به این امر بیتوجه کرده است و از به نمایش گذاردن این مسجد صرفنظر میکنند.
یک بررسی کوتاه، نشانگر آن است که افرادی که در کارهای خیر قدم میگذاشتند، با نیتی پاک و خالی از هرگونه خللی که در آنها بود و نیز با پایبند بودن به معتقدات مذهبی که به آنها اجازه ذرهای کجروی را نمیداد، به کارهای هنری میپرداختند.
با توجه باینکه سالها از بنای موردنظر میگذرد و هر کدام از این بناها به نوبه خود قابل یک بررسی و تعمیق است، که در این جا نمیتوان نام یک یک آنها را ذکر کرد، فقط و فقط میتوان از ذوق درونی هنرمندان یاد کرد.
با زیرورو شدن تاریخ و دست به دست شدن حکومتها و به سامان رسیدن هر حکومتی، تغییراتی پیدا میشد که گاه باعث تشویق هنرمندان میگردید و گاهی به رکود این بازار کمک میکند. هرچه این تغییرات از نوسانات و گسستگی کمتر برخوردار بود، پیشرفت و برتری هنر خود را بهتر نمایان میکرد. حکومتهایی بودند که هنرمندان را به دور خود جمع میکردند و با تشویق و آماده نمودن و سایل کار آنها و مراوده بیشتر با هنرمندان دیگر سرزمینها و کمک آنها به ابداع هنری برتر میپرداختند.
معماری ایران که از فرهنگ خاصی برخوردار است، گویای تمدن این مرز و بوم از دیرزمان بود و مانند معماری همه جهان که بازگو کننده اندیشههای آن سرزمین میباشد و از فرهنگ مردم آن دیار سرچشمه گرفته است، سخن میگوید.
مقدمه:
اصفهان را نیمه خوانند از جهان صد جهان من دیده ام در اصفهان
تاریخ معماری اصفهان در ادوار گذشته همانند دیگر نقاط کشور، بومی و مورد توجه بوده است، و دستاندرکاران معماری همیشه با ترتیبی خاص به آن نگریسته اند.
معماری اسلامی بویژه در دوران صفویه که تاریخنویسان و هنردوستان دنیا راجع به آن قلمفرساییها نمودهاند، هر روز مشتاقانی را به خود جلب میکند، و درخور یک بررسی مجدد جهت کشف روابط انسانی و زیباسازی بنا میباشد.
اصفهان را میتوان محفل هنردوستان و هنرمندان نامید، محفلی که پرذوق و شوقترین محفلهاست. هنرمندانی که به تمامی هنرهای مختلف آشنایی داشتهاند در این شهر از زمانهای بسیار دور کنار معماران و کارگران چیرهدستی میزیستند که هنر آنها همیشه زبانزد جهانیان بوده و است. آثاری که از آنها بجای مانده، میتواند مصداق گفتار ما باشد، به مصداق معروف مشت نمونه خروار است. در میان رشتههای ساختمانی کاشیکاری یکی از نوادر کارهایی بود که میتوان سرچشمه آن را در اصفهان جستوجو کرد. هنرمندانی پرذوق و باقدرت توانستهاند یک نگین فیروزهای بر تارک کره زمین نهند و این نگین انگشتری آن را به جهانیان عرضه نمایند. این قدرت هنری درخور توجه است و بدین مناسبت همه ساله مشتاقانی را از گوشه و کنار جهان به این شهر میکشاند و همه به را به تحسین وا میدارد. بناهای پوشیده به رنگ فیروزهای در نور اطراف خود تاثیر میگذارد و با ابهت و رشادت کامل در برابر همه پابرجا و با قامتی استوار خودنمایی میکند.
در باره مسجد حکیم اصفهان که کمتر از آن سخن رفته وآثاری بسیار زیبا در آن نهفته است به یک برسی کوتاه میپردازیم.
مسجد حکیم در حدود هشت هزارمتر مربع (کمی کمتر از یک هکتار) وسعت دارد ودر مرکز شهر در نزدیکی بازارچه نو و انتهای بازار رنگرزان واقع شده است.
مسجد حکیم اصفهان را حکیم داود ملقب به تقرب خان طبیب شاه عباس دوم بنا نهاده و در سال 1073ه.ق ساختمان آن را به پایان رسانیده است.
شاردن در سفرنامه خود مینویسد: «حکیم داود که طبیب شاه عباس دوم و شاهصفی بود و در نتیجه دسایس اطرافیان مورد بیمهری شاه واقع شد و از پیش آمدهای بدتری ترسید ... و به هندوستان گریخت، و در آنجا در اثر ملازمت اورنگ زیب و انجام خدماتی ملقب به تقرب خان به اندازهای ترقی کرد که شخص بسیار معتبری شد. حکیم داود به محض اینکه درهندوستان بر مسند عزت استقرار یافت اموال زیادی برای خانوادهاش به اصفهان فرستاد و دستور ساختن یک مسجد را داد و با نیتی که داشت این کار را آن قدر ادامه داد تا این مسجد عالی ساخته شد».
«دیگر از مساجد بزرگ عهد صفویه مسجد حکیم داود اسپهانی معروف به هندی است. مسجدی باصفا و مقدس و گشاده، نزدیک به هفت هزار ذرع زمین را مسجد و ملحقاتش اشغال نموده و حکیم داود ملقب به تقرب خان با پولی که از عطا و انعام هند آورده این مسجد را مجاور مسجد جوء جوء ساخته و گویند بسی دقیق بوده که کارکنها به خشنودی باشند تا جایی که جلو راه خران گچ کش علف میریختند که خود خران گچ و آجر و آهک آورند. بنای آن به سلطنت شاه عباس دوم شروع و کاشیکاری و زینتش به عهد شاه سلیمان انجام گرفته. تاریخ سر درب 1067 که به تاریخ نوشته (مقام کعبه دیگر شد از داود اصفاهان) و نیز تاریخ کاشیکاری 1085 وارد.»
«دیگر از مساجد کهنه مسجد جوء جوء پهلوی مسجد حکیم است که گویند چنانکه در روضات نوشته بنای آن به روزگار صاحب بن عباد شده و بعد از قرون بسیارحکیم داود هندی مسجد حکیم را جنب آن ساخته و بدان ملحق نموده و جوءجوء سفینه کشتی را گویند و به نظر میآید اعراب شهر را بکشتی مانند کردهاند و این محل را سینهکشتی و از اینکه کوچه پایینتر را که منزل پیشین حاج عبدالغفار و حاج محمد حسین کازرونی بود سینه پایینی میگفتند، این کوچه بالاتر از سینه بالایی بوده که پس از بنای بزرگ مسجد حکیم به درب مسجد حکیم مشهور شده به هر جهت عوام عجم معنی جوء چوء را ندانسته قسمتی جدا از این مسجد را هنور مسجد جوجه میخواند و جوجی مینویسند و درست نیست. سر دربش را زمان شاه عباس اول در هزار و هیجده به کاشی معرق تزیین کرده اند و این عبارت است (فی ایام خلافه السلطان الاکرم الاعظم الاعدل الاشجع قهرمان الماء و الطین ابوملوک العرب والعجم ابوالغازی ابوالنصر ابوالفتح ابوالمظفر شاه عباس بها درخان خلد الله ملکه وسلطانه وافاض علی العالمین عدله واحسانه بتوفیق الله تعالی که بانی مکان شریف ملا آقای حوائج دارخاصه شریفه است رقم فقیر جویمری سنه ثمان عشر والف 1018».
ما فروخی در وصف مسجد جوء جوء مینویسد: «آن مسجد را مناری بس بلند و متقن بوده و گمان میرود یا در فتنه مغول یا در قتل عام امیر تیمور ویران کرده باشند. یا قتل عام امیر جانشاه ترکمان یا جنگهای داخلی مذهبی چون غالباً این گونه منارها در شهر و بیابان برای استفاده از خبر یافتن و خبر دادن دشمن و نتایج دیگر ساخته میشد. اگر همین محل مسجد جوء جوء باشد. چون صاحب بن عباد کراراً مینویسد. نزدیکی دروازه طوقچی که بزرگترین دروازههای کهن اسپهان بود و گنبدی آجری عالی و شیری سنگی داشت مقبره صاحب بن عباد و صندوق لوحش میباشد که درحوالی خانههای معروف او بوده و چیزی بر آن ننوشتهاند و چندین ذرع پایینتر گنبدی بود که سنگ مرمر بسیار ممتازی با خط نفیسه بر آن منقور شده و بر آن نیز نام صاحب منقور بود، اما لفظ اسمعیل نداشت و تاریخش خوانده نمیشد».
جابری انصار مینویسد: «اسمعیل بن عباد مسجدی به نام جوء جوء ساخت که در محل گلبهار بوده بعد از ویرانیهای قرون، حکیم داود هندی اساس آن مسجد را تغییر داد و بزرگتر نموده و به مسجد حکیم معروف شده. محمدمهدی هم آن را به حکیم داود هندی نسبت داده که در زمان شاه عباس آن را بناء و به اتمام رسانیده است. سیدجلال مینویسد: «میگویند این مسجد را صاحب بن عباد بنا نموده و حکیم داود هندی تعمیر نموده است.»
در زاویه جنوب غربی مقبرهای معروف به مقبره سادات است و پشت مسجد قبر مرحوم ملامحمدجعفر ولد مرحوم ملامحمدباقر سبزواری و مقابل درب شرقی مقبره مرحوم آیت الله حاج محمدابراهیم کلباسی است که آفتاب عالم زهدش جهان را گرفت.
چنانکه روایت شده یا سینه به سینه آمده است حکیم داود پولهایی به اصفهان فرستاد و مسجد را بنا نهاد. روزی به قصدسرکشی از عملیات ساختمانی به محل مسجد آمد و با تیز هوشی تمام کارها را از مدنظر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
دانشگاه پیام نور
واحد گنبد کاووس
برداشت از بناهای تاریخی
موضوع تحقیق
مسجد جامع گرگان
استاد راهنما
جناب آقای عظیمی
گردآورندگان
محمد جباره اصل – متین داوطلب ساروکلائی – جواد رضازاده
نیمسال دوم 87-86
فهرست
عنوان مطالب صفحه
فصل اول .......................................................................................................................................1
جغرافیای تاریخی گرگان دشت ...................................................................................................2
فصل دوم ......................................................................................................................................7
معماری مساجد سلاجقه در ایران ...............................................................................................8
معماری مساجد ابلخانی و تیموری در ایران ...............................................................................9
معماری مساجد صفویه در ایران ...............................................................................................11
فصل سوم....................................................................................................................................12
اهمیت مساجد............................................................................................................................13
مسجد جامع گرگان.....................................................................................................................14
مناره...........................................................................................................................................18
مناره مسجد جامع گرگان...........................................................................................................20
فصل چهارم.................................................................................................................................21
تاریخچه منبت کاری.................................................................................................................22
سابقه هنر منبت سلجوقیان.......................................................................................................26
سابقه هنر منبت مغول ..............................................................................................................27
سابقه هنر منبت تیموریان ........................................................................................................27
سابقه هنر منبت صفویان ..........................................................................................................28
سابقه هنر منبت افشار و زندیه و قاجار ..................................................................................29
سابقه هنر منبت در شمال ........................................................................................................29
فصل پنجم...................................................................................................................................31
منبر مسجد جامع گرگان..........................................................................................................32
در و چارچوب مسجد جامع .................................................
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
درباره استان قزوین
استان قزوین که در حوزه مرکزی ایران با مساحتی معادل 15821 کیلومتر مربع بین 48 درجه و 45 دقیقه تا 50 درجه و 50 دقیقه طول شرقی و 35 درجه و 37 دقیقه تا 36 درجه و 45 دقیقه عرض شمالی قرار دارد از شمال به استانهای مازندران و گیلان، از غرب به استانهای همدان و زنجان، از جنوب به استان مرکزی و از شرق به استان تهران محدود میشود. سلسه جبال البرز مرکزی و کوههای رامند و خرقان از سه جهت استان را فرا گرفته و دشت گسترده ای را به وجود آورده اند که از شمال به جنوب 75 کیلومتر و از شرق به غرب حدود 95 کیلو متر است. ارتفاعات شمال استان به بیش از 4000متر و جنوب غربی به 2700 متر از سطح دریا میرسد و کوههای معروف آن سیالان، شاه البرز، خشچال، سفید کوه، شجاع الدین، اله تره ،رامند، آق داغ، خرقان، ساری داغ، سلطان پیر، سیاه کوه و... هستند که سیالان با 4175 وشاه البرز با 4056 متر بلندتر از دیگرانند. محدوده مرکزی و شرق استان که دشت پهناور قزوین را تشکیل داده دارای شیبی است که از شمال غرب به جنوب شرق امتداد یافته و در پایین ترین نقطه 1130 متر است. کمترین نقطه استان از سطح دریا با 300 متر در منطقه تارم سفلی و کنارههای دریاچه سد سفید رود واقع شده که تفاوت آشکاری را از نظر توپوگرافی به وجود آورده است.
ساختار توپوگرافیکی متفاوت، شرایط اقلیمی مختلفی را در پهنه جغرافیایی استان به وجود آورده که با نوسان آشکاری همراه است. این گونه گونی برحسب عوامل و عناصر متاثر در شرایط آب و هوایی چهار محدوده جغرافیایی را برجسته میسازد : الف : آب و هوای سرد کوهستانی که نواحی شمالی و نیز ارتفاعات جنوب غربی استان را در بر میگیرد. ب : آب و هوای معتدل کوهپایهها و دامنه ها. پ : آب و هوای نسبتا خشک تانیمه خشک نواحی مرکزی دشت قزوین و بوئین. ت : آب و هوای مرطوب گرمسیری در بخشهایی از تارم و دره شاهرود. میانگین بارندگی استان در حدود 330 میلی متر در سال است. بررسی کلیموگرام نشان میدهد بارانی ترین ماه سال فروردین و خشک ترین ماه تیر بوده، میزان بارش با شرایط توپوگرافیکی متغیر است به نحوی که مناطق کوهستانی نسبت به پایکوهها و اراضی واقع در دشت از بارش بیشتری برخوردارند.
دو جریان عمده باد گرم وسرد در استان وجود دارد که آن را " باد مه " و " باد راز "می نامند. جریان باد گرم – شره – که از جهت جنوب شرقی به شمال غربی میوزد موجب افزایش دما و تبخیر و کاهش چشمگیر رطوبت میشود. باد سرد مه که از شمال و شمال غربی جریان مییابد تحت تاثیر سیستمهای پر فشار عمل میکند به افزایش سردی و رطوبت میانجامد. آبهای سطحی استان در2 حوزه آبریز جاری است : الف : حوزه شمالی که از رودخانههای طالقان رود و الموت رود که در منطقه شیر کوه به هم میپیوندند و رود پر آب شاهرود را به وجود میآورند.
رودخانههای خارود، نینه رود، اربدیان، وجینک، سردرود، تارولات، گرما رود و اندج رود نیز در مسیر به سوی سد سپید رود به آن میریزند. شاهرود با میزان حدود 1150 میلیون متر مکعب در شهر لوشان از استان خارج میشود. ب : حوزه آبریز جنوبی (شور) که رودخانههای حاجی عرب، ابهر رود و خر رود را شامل میگردد و بیش از چهل رود فصلی دامنههای جنوبی البرز از جمله ارنزک و دیزج نیز در آن جاری هستند
به گواهی تاریخ، این سرزمین همواره خاستگاه دانشمندان، اندیشه ورزان و هنرورانی بوده که نام هر یک از آنان بر تارک فرهنگ ایران اسلامی درخشنده است. بزرگان و نام آورانی همچون : ابوعبدا… قزوینی، ابومحمد عبدا… بن عمران بن شاپور، داودبن سلیمان بن غازی، ابوغانم خادم، احمدبن ابراهیم قزوینی، - از یاران ائمه اطهار و محدثین موثق شیعی- ابن ماجه - محدث بزرگ اهل سنت و گردآورنده سنن - عبدالجلیل قزوینی، امام الدین رافعی، زکریا بن محمدقزوینی، حمدا… مستوفی، عبیدزاکانی، نجم الدین کاتبی، شرف جهان قزوینی، ملا خلیلا، آقارضی، واعظ، سالک، وحید،آصف، میرعماد، ملک محمد، عماد الکتاب، شهید ثالث، علامه دهخدا، سید اشرف الدین حسینی( نسیم شمال)، عارف، ملا آقا حکمی، سید موسی زرآبادی، شیخ مجتبی قزوینی، علامه رفیعی، شهید رجایی، سرلشگر بابایی و … که طلایه داران خرد و روشنایی و پاسداران حریم فرهنگ و پارسایی اند.آوازه مکاتب و مدارس فلسفی، فقهی، عرفانی و هنری قزوین در سدههای مختلف، اقالیم گوناگون را درنوردیده و جویندگان معارف را به سوی خود کشانده است. حضور بزرگانی همچون صاحب بن عباد و امام احمد غزالی، خواجه نصیر طوسی، امیرمعزّی ،قطب الدین شیرازی، شیخ بهائی، میرداماد، ملاصدرا، فیض کاشانی، سید جمال الدین اسد آبادی، میرزای شیرازی و … نشان از اعتبار حوزههای علمی فرهنگی قزوین دارد. هم اینک نیز استقرار دانشگاه بزرگ و بین المللی امام خمینی(ره)، علوم پزشکی، کار، پیام نور، آزاد و مجتمعهای آموزشی دیگر مهر تاییدی بر شایستگیها و تواناییهای فرهنگی این خطّه از ایران عزیز است
با این که شهرنامه نگاران و جغرافی نویسان برای نامگذاری شهر قزوین به نکات فراوان و متفاوتی اشاره کرده اند، به نظر میرسد وجه تسمیه ای که استاد دکتر دبیر سیاقی از علامه علی اکبر دهخدا نقل میکنند علمی تر و به حقیقت نزدیک تر باشد:
قزوین مرکب از “ کزو” به معنای پسته کوهی و “ ین ” نسبت است، یعنی سرزمین پسته. محصولات کشاورزی و باغی قزوین از گذشتههای بسیار دور – با وجود کم آبی شهر – مشهور بوده و به نقاط دیگری صادر میشده، ولی پسته آن به دلیل مرغوبیت، سبزینگی و روغنی بودنش از آوازه بیشتری برخورداراست و در آثار سخنوران و شاعران نامدار پارسی انعکاس یافته است:
لبها نمکین و خنده شیرین خوش پسته بود دیار قزوین.
بنای مسجد جامع قزوین
این بنا در محله دباغان در حاشیه غربی خیابان شهدا (سپه) واقع گردیده و یکی از ارزشمند ترین بناهای تاریخی ایران است. بنای این مسجد با نقشه چهار ایوانی شامل شبستان گنبد دار، مناره و ایوانهای رفیع، محراب و گچبریهای نفیس و صحن و رواق است که در مجموع، معرف آثار معماری دورههای مختلف اسلامی است در بررسی سابقه تاریخی این مسجد، در روایتهای تاریخی میخوانیم که هارون الرشید به هنگام عزیمت به خراسان در سال 192 ه. ق، در قزوین دستور ساخت بارو و مسجدی را داده است که بر طبق بعضی از روایتها و شواهد، این مسجد در محل آتشکده ای از دوره ساسانی بنا شده است. در روایت دیگری نیز آمده که به دستور هارون الرشید، قاضی ابوالحسن محمد بن یحیی بن زکریا و صاحب ابی العباس بن سریح، آن جامع را ساختند و پرداختند که بعدها به " طاق هارونی " معروف گردید. در ثلث اول سده چهارم، اسماعیل بن عباد طالقانی یا رازی - معروف به صاحب بن عباد، وزیر فخرو الدوله دیلمی - مدرسه ای در مجاورت جامع بنا کرد و در اواخر سده چهارم، فخروالدوله دیلمی شروع به کشیدن دیوار مسجد کرد، ولی ناتمام ماند.
به واسطه آسیبی که به مسجد رسیده بود، در سال 393 هجری، به دستیاری " ابواحمد کسائی " و " ساوه منادی " جامع مزبور تجدید بنا شد و تعمیر گردید. در سال 413 هجری، به فرموده " سالار ابراهیم مرزبان "، طبقات فرو ریخته صحن بزرگ را از نو ساختند و مال فراوانی صرف آن شد. در شوال سال 500 ه. ق، امیر زاهد خمار تاش بن عبدالله عمادی، ساختمان مقصوره بزرگ و گنبد و صحن و مدرسه و خانقاه و چاه خانه مسجد را آغاز کرد و در رجب سال 509، آنها را به پایان رسانید و مستغلاتی برآن وقف کرد. پس از آن، ملک مظفرالدین الب ارغون بن تعش، سراچه جداگانه دیگری رو به قبله بنا کرد که در آن، مجلس تفسیر و حدیث منعقد میشد و در سال 548 هجری از عمارت آن فراغت یافت. در دوره مغول، صدماتی متوجه مسجد گردید که در دورههای بعد تعمیر یا تجدید شدند. در زمان صفویه، بخشهای وسیعی به این مسجد افزوده شد که از آن میان به ایوان ها، منارهها و اکثر رواقها میتوان اشاره کرد. در دوره قاجار نیز ساخت و سازهای قابل توجهی در این مسجد به انجام رسید. در دوره