انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد مفهوم نوآوری تکنولوژیکی (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

دانشگاه علامه طباطبایی

دانشکده حسابداری و مدیریت

مفهوم نوآوری تکنولوژیکی

دانشجو: مهناز عصمت آبادی

نوآوری ارائه ایده جدید و مفید و انتقال سریع آن به بازار و به کارگیری آن در سازمان برای استفاده موفقیت آمیز از اختراعات می باشد. (Peter,Y,1992)

5 نوع نوآوری از دیدگاه جوزف شومپیتر:

معرفی محصول جدید یا تغییر کیفیت محصول موجود

فرایند در یک صنعت مشخص

ایجاد بازار جدید

ایجاد منابع جدیدی برای تامین مواد اولیه و دیگر ورودی

تغییر سازماندهی صنعتی

نوآوری به کار گیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت است که می تواند یک محصول جدید، تغییر جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد. (رضائیان)

انواع نوآوری:

خدمات

محصول

کالا

نوآوری

فناورانه

فرایند

سازماندهی

فرایند نوآوری(مقیمی)

مرحله ایجاد مرحله کاربرد روانه بازار کردن رشد بلوغ نزول

نگرش سیستمی به نوآوری و ابتکار:

 

اتر بک ، فرایند نوآوری در یک شرکت را به عنوان سه مرحله با صفات مشترک زیر تعریف می کند:

تولید ایده

رفع اشکال

تکمیل و احتمالا انتشار

دو مرحله اول که به طور معمول در سطح تحقیق و توسعه رخ می دهند ، به اختراع می انجامند. انتشار در صورتی رخ می دهد که نوآوری پراکنده شده و یک تاثیر اقتصادی داشته باشد.

ویژگی های نوآوری:

مزیت نسبی: درجه ای که نوآوری نسبت به ایده قدیمی تر بهتر جذب می شود.

قابلیت سازگاری: درجه ای که نوآوری با ارزش های موجود، تجارب گذشته و نیاز های مشتری های بالقوه سازگار است.

پیچیدگی: پیچیده بودن درک نوآوری ها

آزمون پذیری: درجه ای که نوآوری بدون محدودیتی می تواند مورد آزمایش قرار گیرد.

قابلیت مشاهده: درجه ای که نتایج نوآوری برای دیگران قابل مشاهده باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مفهوم نوآوری تکنولوژیکی (word)


مقاله درمورد مفهوم توسعه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

مفهوم توسعه

توسعه به‌عنوان فرایندی چندبعدی، که همه‌ی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را پوشش می‌دهد، نشان دهنده‌ی یک حالت است؛ یعنی شرایطی که جامعه به‌طور کیفی از امکانات کمّی خویش، در جهت آرمانی که برای خودش قائل است، به‌طور همه جانبه استفاده می‌کند.

"مایکل تودارو" در بیان ذوابعاد بودن توسعه، این پدیده را جریانی چندبعدی می‌داند؛ که مستلزم تجدید سازمان و جهت‌گیری مجموعه‌ی نظام اجتماعی و اقتصادی کشور است و علاوه‌بر بهبود وضع درآمد‌ها و تولید آشکار، متضمن تغییرات بنیادی در ساخت‌های اجتماعی، نهادی و اداری و نیز طرز تلقّی عامّه و در بیشتر موارد، حتی آداب و رسوم و اعتقادات است.[1]

ابعاد توسعه

1.توسعه اقتصادی؛ توسعه اقتصادی فرایندی است، که در طی آن، شالوده‌های اقتصادی و اجتماعی جامعه دگرگون می‌شود. به‌طوری که حاصل چنین دگرگونی و تحوّلی در درجه‌ی اول، کاهش نابرابری‌های اقتصادی و تغییراتی در زمینه‌های تولید، توزیع و الگوهای مصرف جامعه خواهد بود. امروزه توسعه اقتصادی تنها در چارچوب تئوری خالص اقتصادی مورد توجه نیست؛ بلکه بنابه گفته "میردال"، رشد و توسعه اقتصادی یک مسأله اجتماعی-سیاسی و فرهنگی است.

البته بین رشد و توسعه اقتصادی، تفاوت وجود دارد. رشد اقتصادی صرفاً بیان‌کننده افزایش تولید یا درآمد سرانه‌ی ملی در یک جامعه و بیشتر متّکی به ارقام کمّی است؛ امّا توسعه اقتصادی، فرایند پیچیده‌تری است که به مفاهیمی چون تغییر و تحوّلات اقتصادی نزدیک‌تر است؛ تا مفهوم رشد اقتصادی.

2.توسعه اجتماعی؛ این نوع توسعه با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوندی تنگاتنگ داشته و در ابعاد عینی، بیشتر ناظر بر بالابردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه‌های فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، آموزش و چگونگی گذراندن اوقات فراغت می‌باشد.

3.توسعه سیاسی؛ توسعه سیاسی فرایندی است که زمینه لازم را برای نهادی کردن تشکّل و مشارکت سیاسی فراهم می‌کند و حاصل آن افزایش توانمندی یک نظام سیاسی است.

4.توسعه انسانی؛ توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات بشر افزایش می‌یابد. این نوع توسعه که مردم را در محور فرایند توسعه قرار می‌دهد و نه صرف ازدیاد ثروت و درآمد را، عناصری همچون برخورداری از حیثیّت و منزلت شخصی و حقوق انسانی تضمین‌شده و فرصت داشتن برای دست‌یابی به نقش خلّاق و سازنده را دربرمی‌گیرد. البته تأکید این نوع توسعه، بر روی شاخص طول عمر، سطح دانش و سطح معاش آبرومند می‌باشد.[2]

5.توسعه‌ی فرهنگی؛ این مفهوم از اوایل دهه 1980 از طرف یونسکو در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهیمی است که نسبت به سایر بخش‌های توسعه، چون توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از ابعاد و بار ارزشی بیشتری برخوردار است و تأکید بیشتری بر نیازهای غیرمادی افراد جامعه دارد. براساس این توسعه، تغییراتی در حوزه‌های ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی انسان‌ها پدید می‌آید، که قابلیت، باورها و شخصیت ویژه‌ای را در آن‌ها به‌وجود می‌آورد که حاصل این قابلیت‌ها و باورها، رفتارها و کنش‌های مناسب توسعه می‌باشد.

البته توسعه فرهنگی به‌معنای گسستن از سنّت‌ها نیست؛ چراکه سنّت‌ها انباشت و ذخیره‌ی‌ تجارب گذشته یک جامعه است. پس توسعه فرهنگی را باید توسعه براساس گسترش سنّت‌ها و تجارب گذشته دانست و نه نفی آن‌ها. توسعه فراگردی است که در آن سنّت‌ها و تجارب گذشته از نو و براساس نیازها و شرایط تازه بازاندیشی و بازسازی شده و توانایی‌های بالقوّه انسان‌ها از این طریق شکوفا می‌شود. از این‌رو باید گفت که مفهوم هویّت فرهنگی از مفهوم توسعه جدا نیست. توسعه فرهنگی با تأکید بر هویّت فرهنگی، بهینه‌سازی شرایط فرهنگی و رشد کمّی و کیفی مسایل مربوط به خود را نوید داده و مبتنی بر پویش آگاهانه و خردمندانه در جهت حفظ هویّت ملی و فرهنگی و استفاده از تمام نیروهای موجود جامعه، گام برمی‌دارد.

برای تحقق این نوع توسعه که بیش از سایر ابعاد توسعه، بر محور انسان بناشده، لازم است که فرهنگ توسعه در جامعه نهادینه شود؛ بدین معنا که سنت‌ها، ارزش‌ها و آرمان‌های موجود در جامعه را که می‌تواند عاملی برای تحقق توسعه مورد نظر باشد، تشویق و ترویج نموده و نهادهای مناسب با آن‌ها در جامعه ایجاد شده و در عین حال به پالایش عناصر نامطلوب در فرهنگ همت گمارده شود. آن‌چه در توسعه فرهنگی اهمیّت دارد، باور کردن سرمایه‌ انسانی است. مراد از سرمایه، علم و دانش، قابلیّت‌ها، تجارب و نهایتاً نظم و انضباطی است، که ابزارها و دستگاه‌های فرهنگی در جامعه پدید می‌آورند. از این‌رو سرمایه‌‌ی انسانی را نباید فقط در کمّیت دانش‌آموزان یا دانشگاهیان جستجو کرد؛ بلکه سرمایه‌ انسانی به درجه توانایی علمی، فنّی، حرفه‌ای و فکری یک کشور وابسته است.

باید توجه داشت که نمی‌توان تحقق توسعه اقتصادی را به‌معنای تحقق توسعه فرهنگی دانست؛ چرا که آن‌چه در توسعه فرهنگی مهم است، تحقیق در ابعاد متعدد و وجوه متکثّر آن است و نه بعد فرهنگی در توسعه.

6.توسعه ملی؛ فرایند توسعه‌ی همه جانبه‌ای است، که ابعاد گوناگون توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی (دفاعی) و ارتباطات متقابل آن‌ها را در برمی‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که هرکدام از ابعاد این فرایند در ارتباط مستمر با ابعاد دیگر قرار داشته و در کنش و واکنش و تأثیر و تأثّر متقابل، یکدیگر را کامل و یک پیکره واحدی به‌نام توسعه ملّی را پدید می‌آورند.[3]

توسعه پایدار

توسعه پایدار، مفهومی است که اخیراً در ادبیات جامعه‌شناسی مطرح شده است. مراد از توسعه پایدار تنها حفاظت از محیط زیست نیست؛ بلکه مفهوم جدیدی از رشد اقتصادی است، که عدالت و امکانات زندگی را برای تمام مردم جهان و نه تعداد اندکی افراد، برگزیده است. در فرایند توسعه پایدار، سیاست‌های اقتصادی، مالی، تجاری، انرژی، کشاورزی، صنعتی و ...، به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند، که توسعه اقتصادی و اجتماعی و زیست‌محیطی را تداوم بخشد. بر این اساس، دیگر نمی‌توان برای تأمین مالی مصارف جاری، بدهی‌های اقتصادی که بازپرداخت آن بر عهده‌ی نسل‌های آینده است، ایجاد کرد. توسعه پایدار مستلزم ایجاد تغییری در استفاده از منابع، هدایت سرمایه‌گذاری‌ها به‌سمت‌گیری توسعه تکنولوژی و تغییرات نهادی‌ای است، که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد. در نهایت می‌توان توسعه پایدار را به‌معنای عدم تحمیل آسیب‌های اقتصادی–اجتماعی و یا زیست‌محیطی به نسل‌های آینده دانست؛ هرچند آنچه از مفهوم توسعه پایدار مصطلح شده، صرفاً به عنصر حفاظت از محیط زیست توجه دارد.[4]

توسعه برون‌زا و درون‌زا

توسعه برون‌زا نوعی الگوی توسعه‌ای است، که منشأ و جهت‌گیری خارجی داشته و بر تقلید از کشورهای توسعه‌یافته غربی تأکید می‌ورزد. این الگو به اوضاع و شرایط درونی جامعه چندان توجهی نداشته و در زمینه‌های اقتصادی با ملاک قرار دادن الگوهای کلاسیک توسعه اقتصادی که تأکید بر اقتصاد بازار و عملکرد آن دارند، در جهت نیل به انباشت سرمایه به‌عنوان نیروی محرکه‌ی توسعه اقتصادی مطابق با الگوهای نظام سرمایه‌داری، گام برمی‌دارد.

اما توسعه درون‌زا منشأ و جهت‌گیری داخلی داشته و منابع و شرایط داخلی مورد توجّه قرار است و از تقلید و الگوبرداری محض از خارج اجتناب کرده و تلاش خود را برای تحقّق توسعه‌ای همگون و متوازن در جامعه به‌کار می‌بندد.

برخی همچون "پاول مارک هنری" معتقدند که توسعه نمی‌تواند کاملاً مستقل و درون‌زا باشد؛ که به نظر می‌رسد این نظریات در راستای وابسته کردن جوامع به غرب گام برمی‌دارند.[5]

توسعه و ارزش‌های اجتماعی

در مورد رابطه ارزش‌های موجود در یک جامعه با توسعه،‌ دو دیدگاه فکری وجود دارد:

در دیدگاه اول، برای حصول نوسازی لازم است ارزش‌های نو به‌مقیاس وسیع‌تری وجود داشته باشد. این گروه، مدعی است که قیود خانوادگی مانع پیدایش خطرپذیری نو است؛ همان‌طور که تنبلی، قضا و قدری بودن(به‌معنای غیرصحیح و عوامانه‌ی آن)، رجحان فراغت بر کار، اسراف بر قناعت و ...، به‌نوبه‌ی خود، از موانع نوسازی هستند. این انسان‌ها هستند که با ارزش‌های مناسب، نهادهای توسعه‌ای را ایجاد کرده و در نتیجه جامعه به‌سمت توسعه رهنمون خواهد شد.

در دیدگاه دوم، وقتی فرصت‌ها و انگیزه‌ها در غالب نهادهای مناسب شکل گرفت، ارزش‌های مناسب و مهم‌تر، از آن کردار متناسب پدید آمده و آن‌گاه توسعه محقق می‌شود. بنابراین نهادهای مناسب توسعه‌ای با ایجاد فرصت‌ها و انگیزه‌ها، سبب تحقق ارزش‌های مناسب در جامعه شده و جامعه توسعه می‌یابد. پس آن‌چه اول از همه لازم به‌نظر می‌رسد، ایجاد نهادهای توسعه‌ای است. از جمله آن‌ها می‌توان به مقررات اداری پیچیده اشاره کرد؛ که موجب پایین آمدن نرخ سرمایه‌گذاری می‌شود.

برخی صاحب‌نظران معتقدند، که نظر صحیح این است که هم ارزش‌های متناسب با توسعه بر نهادهای اجتماعی اثر گذاشته و مسیر توسعه را هموارتر می‌کنند و هم نهادها بر ارزش‌های مناسب مؤثرند و نمی‌توان ضرورتاً یکی را مقدّم و دیگری را مؤخّر دانست؛ هرچند شواهد نشان می‌دهند، مادامی که هیچ تحوّلی در تفکر و اندیشه‌ی جامعه حاصل نشود، انتظار تحوّلات اساسی تا حدودی دور از واقع است.[6[

منابع

--------------------------------------------------------------------------------



خرید و دانلود مقاله درمورد مفهوم توسعه


درک مفهوم نرم افزار (و سرانجام درکی از مهندسی نرم افزار) 58 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

ویژگیهای نرم افزار

برای درک مفهوم نرم افزار (و سرانجام درکی از مهندسی نرم افزار)، بررسی آن دسته از ویژگیهای نرم افزار که آن را از دیگر چیزهای ساخته دست بشر متمایز می سازد، اهمیت دارد. هنگامی که سخت افزاری ساخته می شود، فرآیند آفرینش بشری (تحلیل، طراحی، ساخت، آزمون)، سرانجام به یک شکل فیزیکی منتهی می شود. اگر یک کامپیوتر جدید می سازیم، طرحهای اولیه، ترسیمات طراحی رسمی و نمونه های اولیه به یک محصول فیزیکی (تراشه ها، مدارها، منبع تعذیه و غیره) تکامل می یابند.

نرم افزار یک عنصر سیستمی منطقی است نه فیزیکی. از این رو، نرم افزار دارای ویژگیهایی است که تفاوت چشمگیری با ویژگیهای سخت افزار دارند.

1. نرم افزار، مهندسی و بسط داده می شود و چیزی نیست که به معنای کلاسیک کلمه، ساخته شود.

گرچه شباهتهایی میان بسط نرم افزار و ساخت سخت افزار وجود دارد، این دو عمل تفاوت بنیادی دارند. در هر دو عمل، کیفیت بالا از طریق طراحی خوب به دست می آید، ولی فاز ساخت برای سخت افزار باعث بروز مشکلات کیفیتی می شود که برای نرم افزار وجود ندارند (یا به راحتی قابل رفع هستند). هر دو عمل وابسته به انسان هستند، ولی رابطه میان انسان و کاری که انجام می شود، کاملاً متفاوت است (فصل 7). هر د. عمل مستلزم ساخت یک ((محصول)) هستند ولی روشها متفاوت است.

هزینه های نرم افزار در مهندسی آن متمرکز است. این بدان معناست که پروژه های نرم افزاری را نمی توان همانند پروژه های تولید معمولی مدیریت کرد.

2. نرم افزار فرسوده نمی شود.

شکل 1-1 نمودار آهنگ شکست را به صورت تابعی از زمان برای سخت افزار نشان می دهد. این رابطه که غالباً ((منحنی وانی)) نامیده می شود، نشان می دهد که سخت افزار، آهنگ شکست نسبتاً شدیدی در ابتدای عمر خود نشان می دهد (این شکستها را غالباً می توان به عیوب طراحی و تولید نسبت داد)؛ این عیوب تصحیح می شوند و آهنگ شکست برای یک دورۀ زمانی به حدی ثابت نزول می کند (که امید می رود، بسیار پایین باشد). با گذشت زمان، سخت افزار شروع به فرسایش کرده دوباره آهنگ شکست شدت می گیرد.

نرم افزار نسبت به ناملایمات محیطی که باعث فرسایش نرم افزار می شود، نفوذپذیر نیست. بنابراین، در تئوری، منحنی شکست برای نرم افزار باید شکل منحنی ایده آل شکل 2-1 را به خود بگیرد. عیوب کشف نشده باعث آهنگ شکست شدید، در ابتدای عمر برنامه می شود. ولی، این عیوب برطرف می شوند (با این امید که خطاهای دیگر وارد نشود) و منحنی به صورتی که نشان داده شده است، هموار می شود. منحنی ایده آل نسبت به منحنی واقعی مدلهای شکست نرم افزار، بسیار ساده تر است (برای اطلاعات بیشتر، فصل 8 را ببینید). ولی، معنای آن واضح است، نرم افزار هرگز دچار فرسایش نمی شود بلکه فاسد می شود!

این تناقض ظاهری را می توان با در نظر گرفتن ((منحنی واقعی)) به بهترین وجه توضیح داد (شکل 2-1). نرم افزار در دوران حیات خود دستخوش تغییر می شود (نگهداری). با اعمال این تغییرات، احتمال دارد که برخی عیوب جدید وارد شوند و باعث خیز منحنی آهنگ شکست شوند (شکل 2-1). پیش از آن که منحنی بتواند به آهنگ شکست منظم اولیه خود برسد، تغییر دیگری درخواست می شود که باعث خیز دوباره منحنی می شود. حداقل میزان شکست به آهستگی افزایش می یابد – نرم افزار در اثر تغییر فاسد می شود.

یک جنبۀ دیگر از فرسایش نیز اختلاف میان سخت افزار و نرم افزار را نشان می دهد. هنگامی که یک قطعه از سخت افزار فرسوده می شود، با یک قطعه یدکی تعویض می شود. ولی نرم افزار قطعات یدکی ندارد. هر شکست نرم افزار نشانگر خطایی در طراحی یا فرآیندی است که طراحی از طریق آن به کدهای قابل اجرا روی ماشین تبدیل می شود. از این رو، نگهداری نرم افزار به مراتب پیچیده تر از نگهداری سخت افزار است.

3. گرچه صنعت در حال حرکت به سوی مونتاژ قطعات است، اکثر نرم افزارها همچنان به صورت سفارشی ساخته می شوند.

شیوه ای را در نظر بگیرید که در آن یک سخت افزار کنترلی برای یک محصول کامپیوتری طراحی و ساخته می شود. مهندس طراح یک الگوی ساده از مدار دیجیتالی رسم می کند، قدری تحلیل بنیادی انجام می دهد تا از عملکرد صحیح اطمینان حاصل کند، و سپس به قفسۀ حاوی کاتالوگهای قطعات رجوع می کند. پس از انتخاب همۀ قطعات می تواند آنها را سفارش دهد.

به موازات تکامل یک رشته مهندسی، مجموعه ای از قطعات طراحی استاندارد ایجاد می شود. پیچ های استاندارد و مدارات مجتمع فقط دو مورد از هزاران قطعۀ استانداردی هستند که مهندسان مکانیک و برق در طراحی سیستمهای جدید به کار می برند. قطعات قابل استفاده مجدد طوری طراحی شده اند که مهندس بتواند بر عناصر واقعاً جدید یک طراحی، یعنی قطعاتی از طراحی که ارائه دهنده چیزی تازه هستند، تمرکز داشته باشد. در جهان سخت افزار، استفاده مجدد از قطعات، بخشی طبیعی از فرآیند مهندسی است. در مهندسی نرم افزار این امر به تازگی مورد توجه قرار گرفته است.

یک قطعه نرم افزاری باید چنان طراحی و پیاده سازی شود که بتوان در برنامه های متفاوت از آن بهره برد. در دهۀ 1960، کتابخانه هایی از زیرروال های علمی ساختیم که در آرایۀ گسترده ای از کاربردهای مهندسی و علمی قابل استفاده بودند. این کتابخانه ها از الگوریتم هایی معین به شیوه ای کارامد استفاده می کردند، ولی دامنه کاربرد محدودی داشتند. امروزه، ایدۀ استفاده مجدد نه تنها الگوریتم ها، بلکه ساختمان داده ها را نیز در بر می گیرد. قطعات مدرن قابل استفاده مجدد، هم داده ها و هم پردازشی را که در مورد آنه اعمال می گردد، پنهان سازی کرده مهندس نرم افزار را قادر می سازد تا از قطعات قابل استفادۀ دوباره، برنامه های کاربردی جدید بسازد. برای مثال، واسطهای کاربر گرافیکی امروزی با استفاده از قطعات قابل استفاده مجدد ساخته می شوند که ایجاد پنجره های گرافیکی، منوهای باز شونده و انواع راهکارهای محاوره را میسر می سازند.

کاربردهای نرم افزار

نرم افزار را در وضعیتی می توان به کار برد که در آن یک مجموعه مراحل از پیش تعیین شده (یعنی یک الگوریتم) تعریف شده باشد (استثنائات قابل ملاحظه در این خصوص، نرم افزارهای سیستم های خبره و نرم افزارهای شبکه عصبی اند). محتوای اطلاعاتی و قطعیت اطلاعاتی عوامل مهمی در تعیین ماهیت کاربرد یک نرم افزار هستند. منظور از محتوا، معنی و شکل اطلاعات ورودی و خروجی است. برای مثال، در بسیاری کاربردهای تجاری، از داده



خرید و دانلود  درک مفهوم نرم افزار (و سرانجام درکی از مهندسی نرم افزار) 58 ص


آشنایی با مفهوم صادرات و بازاریابی و برخی مفاهیم بازرگانی (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

آشنایی با مفهوم

صادرات و بازاریابی

و

برخی اصطلاحات بازرگانی

مقدمه :

در برنامه سوم و چهارم ، صادرات به عنوان یک عنصر موثر و کلیدی در توسعه اقتصادی کشور محسوب شده است و بر آمادگی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی جهت بکارگیری استراتژی های صادراتی تأکید گردیده است .

توسعه صادرات و ورود صحیح به بازارهای جهانی و حفظ شرایط ماندگاری در آن حاصل نمی شود مگر با ایجاد یک راهبرد مشخص و پایدار صادراتی که بصورت قانون غیر قابل تغییر درآمده و هر کدام از دستگاههای اجرایی مرتبط با امر صادرات و همچنین اتحادیه ها و تشکلهای صادراتی و سازمانهای خدمات رسانی تجاری از قبیل بانکها ، بیمه ، حمل و نقل و . . . به وظایف خود به خوبی عمل نمایند و در جامعه نیز آمادگی فرهنگی تولید بهترین کالا برای صادرات بوجود آید .

در این گزارش بطور مختصر و مفید به مفهوم صادرات و بازاریابی می پردازیم با این شعار که :

« در دنیای آینده ، بازاریابی جهانی و جهان بازاری شدن ملاک عمل قرار می گیرد . »

تعریف صادرات :

صادرات عبارتست از ارتباط و کارکردن با بازارهای حرفه ای و حرفه ای های بازار در آن سوی مرزها .

صادرات نقطه آغاز ارتباط برقرار کردن با دیگران است . صادرات برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است که از فروش تولیدات یا خدمات به کشورهای دیگر برای کسب درآمد ارزی حاصل می شود و در برقراری موازنه تجاری وایجاد تعادل اقتصادی کمک شایانی می نماید .

شرایط صادرات :

اولین شرط صادرات ، تسلط بر مهارتهای ارتباطی با انسانها و گروههای خارجی است .

دومین شرط صادرات کار کردن است – کار به مفهوم جهانی یعنی هدف گرا کار کردن .

سومین شرط صادرات ، پیکار نمودن در میدان رقابت است .

چهارمین شرط صادرات ، پشتکار داشتن در امر صادرات است .

اصول و قواعد صادرات

یکی از قواعد و مقررات صادرات شناخت اصول و ضوابط حرفه ای و بین المللی بازار است .

بازار سه اصل دارد :

هیچ چیز ثابت نیست .

هیچ کس کامل نیست .

هیچ چیز مطلق نیست .

حرفه ای های بازار پنج ویژگی دارند :

تخصص داشتن علمی ، اخلاقی ، رفتاری و کاری در امر صادرات

تعهد داشتن به صادرات

تعلق داشتن به صادرات

تداوم داشتن در امر صادرات

تحول داشتن در امر صادرات

صادرات نیازمند حرفه ای شدن است چون کل صادرات شکارگاهی است که به قدرت فرصتهایی بدست می آید برای شکار ، در بازارهای جهانی فرصتها به ندرت بدست می آید و به سرعت از بین می رود .

صادرات یعنی بازاریابی فرامرزی یعنی حرکت در آنسوی مرزهای ملی که از نظر فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و اقلیمی با ما فرق دارند و لذا شیوه های برخورد ما هم باید متناسب با آن باشد .

اصول بازاریابی در تمام دنیا یکی است ولی شرایط محیطی و فرهنگی فرق دارد بنابراین

در بازاریابی جهانی نکات زیر را باید مورد توجه قرار داد :

تلاش برای متمایز ساختن محصول و شرکت

تولیدات انعطاف پذیر به جای تولیدات انبوه

سرعت و نوآوری در ارائه خدمات بهتر و بیشتر

بازار گرایی و توجه به نیازها و خواسته های روز بازار

تلاش برای ایجاد ارزش افزوده بیشتر نسبت به سایر محصولات رقبا

توجه به تشکل گرایی و هم گرائی در بازار

ارتباط نزدیک و دائمی با توزیع کنندگان و مشتریان

توجه به تحقیق و بررسی بازار به شکل های مختلف

حضور هدفمند در نمایشگاهها و انجام تبلیغات هدفمند

توجه به خدمات فراگیر ( خدمات قبل از فروش ، خدمات در جریان فروش و خدمات بعد از فروش )

مطالعه جدی در مورد بهره وری و مدیریت کیفیت و ا ستانداردهای بین المللی

آشنایی و استفاده از تکنیک های مدرن فروش از جمله E-Commerce



خرید و دانلود  آشنایی با مفهوم صادرات و بازاریابی و برخی مفاهیم بازرگانی (تحقیق)


تحقیق در مورد شناسایی مفهوم مدیریت آموزشی واصول آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

مفهوم مدیریت آموزشی واصول آن

درارتباط با مفهوم کلی مدیریت آموزشی می توان به برخی تعاریف اشاره شده در منابع علمی اشاره نمود ، براین اساس مدیریت آموزشی عبارتست از :

فرایندی که کلیه فعالیتهای افراد همکار درسازمانهای آموزشی و پرورشی را در راستای نیل به اهداف تعلیم وتربیت متناسب وهماهنگ نموده وبا برخورداری مناسب از امکانات فیزیکی ومنابع انسانی بستر تحقق موارد مطروحه را ایجاد نماید .

یاری وکمک رسانی به روند اجرایی آموزش ونظارت بر آن ( رهبری آموزشی ) .

ایجاد زمینه وفراهم ساختن تجهیزات وامکانات جهت بروز استعدادهای دانش آموزان ( کار آموزان ) تحکیم بخشیدن به روابط انسانی گروهی واتخاذ روش و تعیین خط مشی اصولی در کلیه امور ، برای بارور ساختن اهداف تربیتی .

آنچه مسلم است ، قابلیتهای شغلی وارتقاء مهارت مورد نیاز آن ، بستگی قابل توجهی به کیفیت محصول آموزشی دارد واصولا مدیریت آموزشی به ویژه آموزش فنی وحرفه ای ،حائز اهمیت ویژه ای می باشد . بنابراین ، هر چند اصول ومفاهیم بسیاری در مدیریت آموزشی از سایر مدیریتها گرفته شده ، ولی ارکان این مدیریت از چنان اهمیتی برخوردار است که می توان برای رشد سایر مدیریتها نیز از آن استفاده نمود .

درواقع ، اهداف کلان آموزشی بر آورنده نیازهای اجتماعی ، اقتصادی و وضعیت وجودی افرادمی باشد که مدیریت آموزشی ، دراین مقوله جایگاه ویژه ای دارد .

- مدیریت آموزشی و برآورد نیازهای اجتماعی

اصولاً ، جامعه ای را می توان پویا ، سالم ودر حال رشد تلقی نمود که ابعاد محوری ( مطروحه ) آن تحقق یابد .

در واقع ، یکی از ابعاد محوری مورد بحث در این قسمت ، خواسته ها وهنجارهای اجتماعی می باشد . برخی پارامترهای مهم نیاز اجتماعی جوامع شامل فرهنگ ، سنت ، ارزشهای دینی ، بومی وملی بوده است وچگونگی آموزش افراد جهت حفظ و رعایت این موارد در اجتماع اهمیت ویژه ای دارد . بنابراین ، بایستی برنامه ریزان کلان جوامع به نقش مدیریت آموزشی در ابعاد مختلف آن توجه داشته باشند .

مدیریت آموزشی وبر آورد نیازهای اقتصادی

اصولا ، در برنامه ریزیهای اقتصادی جوامع به ویژه پیشرفته ، نگرش خاصی به منابع عمده اشتغال وتولید ( صنعت ، خدمات وکشاورزی ) در شرایط موجود آن وبر آورد توسعه کوتاه مدت ، میان مدت وبلند مدت در سطح آن جامعه می شود .

همچنین ، یکی از مشخصه های مرتبط با ظرفیتهای اشتغال وبهینه سازی شرایط آن ، ارتقاء عملکرد منابع انسانی تخصصی مورد نیاز ویانظارت برروند آموزش مهارت و فنون وتبدیل نیروی انسانی به منابع انسانی متخصص وماهر است . دراین ارتباط جایگاه مدیریت آموزشی متناسب اهداف پیش بینی شده ونیاز سنجی آموزشی بررسی شده و به ویژه درارتباط با آموزشهای شغلی مشخص می شود . به این ترتیب ، اهداف وخط مشی مدیریت آموزشی را بدین شرح می توان مطرح نمود :

الف ) متناسب سازی میل افراد به برخورداری از آموزش شغلی ونیل به احراز آن با نیاز واقعی بازار کار وظرفیت های آن .

ب ) فراهم سازی زمینه های تامین ( رشد حرفه ای ) از طریق آموزش مستمر افراد .

- مدیریت آموزشی ووضعیت وجودی افراد

انسان موجودی است که تحولات روحی وجسمی او براثر تکامل ورشد مختص آن و روند تربیتی که به صورت اکتسابی وبرخوردار شدن حاصل می شود ، انجام می گیرد .

کمک به شناخت ظرفیتهای روحی وجسمی افراد ، زمینه سازی رشد وارتقاء مهارتهای زندگی وتلاش وفعالیت در جامعه ، اهم مواردی است که توسط اعمال مدیریتهای آموزشی تامین می شود .

ویژگیهای مدیر آموزشی

مهارت در رهبری وهدایت افراد به ویژه کادر آموزشی

برای آنکه یک سازمان آموزشی بتواند به اهداف پیش بینی شده برسد ، برخی راهکارهای اساسی آن بایستی اعمال شود . یکی از مهمترین راهکارها وپارامترهای موثر در کیفیت عملکرد سازمانها به ویژه سازمانهای آموزشی ، زمینه سازی حضور ومشارکت سطوح مختلف سازمانی در فرایندهای تصمیم سازی واجرای آن می باشد .

لازمه این کار ، ایجاد ساختار مناسب برای فرهنگ سازی وتبدیل آن به جریانی ضابطه مند جهت مشارکت کلیه پرسنل به ویژه کادر آموزشی در برنامه های مربوطه و ایجاد اشتیاق انجام این امور در سطح سازمانی می باشد.

مهارت در روابط انسانی

جهت برقراری ارتباطات سالم ، انسانی ومتقابل بین کارکنان ونیز با مدیریت واحد اموزشی ، اتخاذ استراتژی پیش بینی شده ومناسب ارتباطات با پرسنل وتعمیم آن در سطح سازمان واجد توجیه است . در این ارتباط ، مناسبترین روش ، اعمال مدیریت عاطفی با در نظر گرفتن کلیه ضوابط ومقررات وسیاستهای کلان تعیین شده می باشد .



خرید و دانلود تحقیق در مورد شناسایی  مفهوم مدیریت آموزشی  واصول آن