لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
بررسی مقایسه سطح ثبات هیجانی بین دانشجویان زن متاهل و مجرد, / پروین احتشامزاده؛ به راهنمائی : محمدمحسن جلالیطهرانی، زینب جلالیطهرانی
احتشامزاده، پروین
128 صفحه، جدول، نمودار، کتابنامه
پایان نامه (کارشناسی ارشد) -- دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم تربیتی، 1375-1376.
h t t p : / / d a t a b a s e . i r a n d o c . a c . i r
زن و مرد بعنوان دو موجود دارای مسائل و روحیات و عواطف مخصوص به خود میباشند که شناخت آن نقش بسیار مهم و اساسی در پیریزی زمینههای تفاهم و سازگاری و تشریک مساعی آندو و تحقق روابط سالم خانوادگی و اجتماعی دارد. زن به جهت رسالت اصلی خود که تولید مثل، پرورش کودک و تربیت نسل انسانی میباشد، باید روحیات و عواطف بسیار لطیف و در عین حال انعطافپذیر داشته باشد، زیرا مشکلات مهم تربیت جسمی و روانی فرزند در ایام طفولیت تنها با وجود عواطف شدید و حی فداکاری عشق عمیق به اولاد قابل تحمل است ، از طرف دیگر شخصیت سالم انسانی اصولا در فضای آکنده از محبت و صداقت میتواند رشد کند و شکوفا شود (رکاوندی، 1372). به اعتقاد اریکسون (Erikson) ششمین مرحله رشد روانی اجتماعی (Psychosocial) بطور عمده زمانی است که فرد درگیر روابط محبتآمیز (Courtship) و ازدواج است . این مرحله از اواخر نوجوانی تا ابتدای بزرگسالی به طول میانجامد. چنانچه فرد در این مرحله فوق به حل بحران صمیمیت در مقابل انزوا، نگردد ممکن است جذب خود (Self-absorption) شود و یا از ارتباطات بین فردی اجتناب ورزد. ناتوانی برای وارد شدن در ارتباطات فردی آرامبخش و صمیمانه، فرد را به یک مجموعه احساسات نهایی (Loneliness)، پوچی اجتماعی (Social emptiness) و انزوا (Isolation) رهنمون میشود (Hjelle & Ziegker, 1992). زنان به گونهای هیجانی خود را ابراز میکنند، بطوریکه تحت تاثیر احساس خودشان و حالتهای احساسی دیگران بوده و از نظر هیجانی تغییرپذیر (Labile) هستند (Wood et al., 1989). برخی افراد بر این عقیدهاند که ازدواج و والدینی کردن برای اشخاص جوان پیش از اتمام تحصیل فرصتهای لذت بردن از ویژگیهای دوران تجرد را از ایشان سلب میکند. به عبارت دیگر تعارضی در عصر حاضر بین نقش جنسی سنتی و جدید پیدا شده است ، در این میان زنان بیشتر مورد انتخاب مسئولیتهای خانه و فرزندان از یک طرف و پرداختن به شغل و فعالیتهای اجتماعی دچار تعارض میگردند (شعارینژاد، 1373). بدین ترتیب تحقیق حاضر به دنبال تعیین این موضوع است که به تعویق انداختن ازدواج تا بعد از فراغت از تحصیل در سلامت روان زنان دانشجو تاثیر دارد و بطور دقیق سعی دارد نشان دهد که سطح ثبات هیجانی که با خرده آزمون C تست C.A.Q سنجیده میشود بین زنان متاهل و مجرد دانشجو دارای تفاوت است . بدین منظور مقایسه سطوح مختلف ثبات هیجانی و وضعیت تاهل در فصل چهارم ارائه گردیده است . نتایج بدست آمده بیانگر این است که سطح ثبات هیجانی در دانشجویان زن مجرد و متاهل نمونه این تحقیق تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مقایسه زمان امام حسین و زمان امام صادق
فاصله این دو عصر نزدیک یک قرن است . شهادت امام حسین در سال 61 هجرى است و وفات امام صادق در سال 148 , یعنى وفاتهاى این دو امام هشتاد و هفت سال با یکدیگر تفاوت دارد . بنابراین باید گفت عصرهاى این دو امام در همین حدود هشتاد و هفت سال با همدیگر فرق دارد . در این مدت اوضاع دنیاى اسلامى فوق العاده دگرگون شد . در زمان امام حسین یک مسئله بیشتر براى دنیاى اسلام وجود نداشت که همان مسئله حکومت و خلافت بود , همه عوامل را همان حکومت و دستگاه خلافت تشکیل مى داد , خلافت به معنى همه چیز بود و همه چیز به معنى خلافت , یعنى آن جامعه بسیط اسلامى که به وجود آمده بود به همان حالت بساطت خودش باقى بود , بحث در این بود که آن کسى که زعیم امر است کى باشد ؟ و به همین جهت دستگاه خلافت نیز بر جمیع شؤون حکومت نفوذ کامل داشت . معاویه یک بساط دیکتاتورى عجیب و فوق العاده اى داشت , یعنى وضع و زمان هم شرایط را براى او فراهم داشت که واقعا اجازه نفس کشیدن به کسى نمى داد . اگر مردم مى خواستند چیزى را براى یکدیگر نقل کنند که بر خلاف سیاست حکومت بود , امکان نداشت , و نوشته اند که اگر کسى مى خواست حدیثى را براى دیگرى نقل کند که آن حدیث در فضیلت على ( ع ) بود , تا صد در صد مؤمن و مطمئن نمى شد که او موضوع را فاش نمى کند , نمى گفت , مى رفتند در صندوقخانه ها و آن را بازگو مى کردند . وضع عجیبى بود . در همه نماز جمعه ها امیرالمؤمنین را لعن مى کردند , در حضور امام حسن و امام حسین امیرالمؤمنین را بالاى منبر در مسجد پیغمبر لعن مى کردند , و لهذا ما مى بینیم که تاریخ امام حسین در دوران حکومت معاویه - یعنى بعد از شهادت حضرت امیر تا شهادت خود حضرت امام حسین - یک تاریخ مجهولى است , هیچ کس کوچکترین سراغى از امام حسین نمى دهد , هیچ کس یک خبرى , یک حدیثى , یک جمله اى , یک مکالمه اى , یک خطبه اى , یک خطابه اى , یک ملاقاتى را نقل نمى کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت
مقدمه: دغدغهی این نوشتار یافتن روابطی است که اثر کوبریک،2001 ادیسهی فضایی، را درمناسبتش با چنین گفت زرتشت نیچه جای میدهد. دراین راستا از پنجمین نوع از نقد فرامتنیت ژنت، بیش متنیت، استفاده شده است. ازاین منظرچنین گفت زرتشت نیچه یک بینامتن و یا اگر بخواهیم ازاصطلاح ژنت استفاده کنیم، یک پیش متن برای 2001 ادیسهی فضایی، ساختهی کوبریک است. کوبریک از رمزگانهای موجود در ژانرعلمی تخیلی به سوی عناصر با معنایی ازچنین گفت زرتشت حرکت کرده است، به بیان دیگر او با بهره برداری نشانه شناسانه ازساختار پیش متن، و انتقال و جایگشت عناصرآن، به روابط دلالتی جدید دست یافته است.
در میان تمام آثار نیچه، چنین گفت زرتشت، اثری است که بیش از سایرین ازصحنه پردازیهای ادبی بهره برده است و کوبریک علاوه بر استفاده از صحنهها و واژههای کلیدی فلسفه نیچه، به منظور تاکید بیشتر، در موسیقی متن، سمفونیایی از اشتراوس به همین نام را انتخاب کرده است. نوشتار پیش رو شاید اندکی بازی باوری و بیقیدی نیز به همراه داشته باشد زیرا بیش ازآنکه خواست جستجوی حقیقت درمیان باشد، عملی چون نگاه کردن به تصاویر گوناگون است و نه صرفا انطباق آن با نسخهی اصلی. هدف اصلی از انجام این رویه مواجه کردن دو چهره با هم در دو عرصهی مختلف است، قصد این است تا بار دیگرو البته این بار با واژگان نیچه به تماشای فیلم بنشینیم.
متن:
فیلم کوبریک همانند کتاب ازچهار بخش تشکیل شده است که هر کدام از این فصلها مرحلهایی از تحول و فرا رفتن انسان را نشان میدهد. فصل اول با عنوان «پیدایش بشر» با نمایش دستهایی ازمیمونها به منزلهی نیای انسان آغازمیگردد ودرنهایت پس از پیدایی لوح در ماه و گریز فضانوردان از برابر آن خاتمه مییابد. سه فصل بعد تماما مربوط به سفینه ی هال، غلبهی دیو برآن و بازگشتش به زمین است. اما چرا درفیلم بر پیوستگی میان بشر ابتدایی وفضانورد تاکید شده و هر دو در یک فصل قرار داده شده اند؟ نیچه سه گونه بشررا در کتاب خویش معرفی میکند، بوزینه، انسان و ابرانسان.
«من به شما ابر انسان را میآموزانم... بوزینه در برابرانسان چیست؟ چیزی خنده آور یا چیزی مایهی شرم دردناک. انسان در برابر ابرانسان همین گونه خواهد بود ...روزگاری بوزینه بودید هنوز نیز انسان ازهر بوزینه، بوزینهتر است.»
در کنارآن انسان را نیز به انسان والاتر، واپسین انسان و انسانی که میخواهد نابود شود، تقسیم میکند. انسان از نظر نیچه تنها با فرارفتن از ارزشهای پیشین است که میتواند گذشتهی خویش را نجات دهد و یا خود را از گذشتهاش رهایی بخشد. حال چرا فضانوردان که ازهمه جهت با بوزینگان متفاوتند، هنوز چیزی مایهی شرم یا چیزی از گذشته با خود دارند؟ نیچه نوع دیگری از تقسیم بندی را نیز برای بشرقایل است، او در بخش سه دگردیسی جان، سه گونه جان را ازهم متمایزمیکند، شتر، شیر و کودک.
«جان بردبار میپرسد گران کدام است؟ و این گونه چون شتر زانو میزند و میخواهد که خوب بارش کنند. جان بردبار میپرسد گرانترین چیز کدام است؟... چریدن از بلوط و علف دانش و برسرحقیقت درد گرسنگی روان را کشیدن؟... این است درآب آلوده پا نهادن آنگاه که آب حقیقت باشد... این است دوست داشتن آنانی که مارا خوار میدارند و دست دوستی به سوی شبح دراز کردن آنگاه که میخواهد ما را بهراساند؟»
هم بوزینگان و هم فضانوردان در مرحلهی دگردیسی جان شترند، هر آنچه که انسان زمانی مجبور به پیروی از آن بود و مرجع بیرونی داشت اکنون خود برای خویش وضع میکند. به تعبیر نیچه انسان به جای اینکه بگذارند که بارش کنند خود بر خویش بار مینهد، خاستگاه ارزشها که مبتنی بر فرمانبرداری بود همچنان بی تغییر باقی مانده است. بوزینگان بر سر آب آلودهی حقیقت به ستیز مشغولند، فضانوردان «فراپشت ستارگان از پی دلیل میگردند» و دست دوستی به سوی شبحی دراز کردهاند که در صورت احساس خطر همهی آنها را ازمیان خواهد برد.
چنین انسانهایی «مکانهایی را که زندگی درآنها دشواراست رها کرده اند... دیگر نه کسی توانگر می شود و نه تهی دست... یک رمه بی هیچ شبان همه یکسان میخواهند ویکساناند خوشی های کوچک روزانه دارند و خوشیهای کوچک شبانهای اما نگران تندرستی خویش نیز هستند.»
جان اما در نهایت بر ضد آموزههای خویش برمیآشوبد «اینجاست که جان شیرمی شود ومیخواهد آزادی فرا چنگ آورد و سرور صحرای خویش باشد.» دیو و فرانک در فیلم در مرحلهی دگردیسی جان شیرند آنها میخواهند با از مدار خارج کردن هال خودشان هدایت سفینه را برعهده گیرند اما در نهایت تنها دیو، کودک میگردد زیرا ویران گر و آفریننده است، هال- لوح کهن ارزشهایی که باید شکسته شود- به وسیلهی دیو از میان میرود و با کودک شدن او ارزشهای جدید بر اساس معنای زمین آفریده میگردد.
لوح سه بار در فیلم به نمایش میآید اما در این سه پیدایی خود حامل ارزشهای یکسانی نیست در صحنهی اول که مورد پذیرش میمونها قرار میگیرد، ارزشهای نهیلیستی یا همان ارزشهایی که برضد اراده ی کنشگر و آری- گو به زندگی هستند رادر بر دارد. پس از آن لوح در ماه ظاهر میشود این بار نیز فضانوردان چون دستهی میمونها اطراف آن گرد میآیند و گویی میخواهند چون بار قبل آموزههای آن را آری گویند، اما این لوح اکنون حاوی همان ارزشها نیست و آنها را با صدای گوش خراشی که ایجاد میکند از اطراف خود میرماند زیرا ارزشهای موجود در لوح براساس آموزههای زرتشت ومعنای زمین است. در فصل چهارم کتاب زرتشت، به اشتباه میپندارد که انسانهای آری- گو به زندگی را یافته است اما آنها انسانهای والاتر هستند و آری آنها به گفته نیچه چون آری خر دروغین است و در نهایت نیز با صدای شیر زرین یال زرتشت که نشان فرزندان زرتشت است ازبرابرغاراو میگریزند. پس لوح در ماه دارندهی همان آموزههای پیشین نیست بلکه آموزههایی از جنس سخنان زرتشت دارد. چرا سخنان زرتشت بر روی لوح نشان داده شده است؟ نیچه در فصل دوم کتاب از زبان زرتشت می گوید:
«ای انسانها در سنگ پیکرهایی خفته است، پیکرهی پندارهایم! وه که او چرا میباید در سختترین و زشت ترین سنگ خفته باشد؟ ... میخواهم آن را کمال بخشم زیرا سایهای سوی من آمده است زیبایی ابر انسان سایه سان سوی من آمده است»
لوح در این بخش فیلم بر روی ماه قرار دارد و ماه زمانی در آسمان پدیدار میشود که خورشید غروب کرده باشد، این صحنه نشانی از«ساعت پایین رفتن و فروشدن» خورشید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
عنوان: مقایسه اثر درمانی گوۀ خارجی به همراه ساپورت مفصل ساب تالار با گوه های خارجی داخل کفش در بیماران مبتلا به آرتروز زانو
چکیده : این تحقیق به منظور بررسی اثر گوه خارجی به همراه ساپورت مفصل ساب تالار بر روی زاویه فموروتیبیال در بیماران مبتلا به واروس دفورمیتی زانو ناشی از استئوآرتروز صورت گرفته است. به همین منظور اثر این نوع گوه با گوه خارجی داخل کفشی مقایسه گردید مدت انجام مطالعه 8 هفته بود و افراد مورد مطالعه بیماران مبتلا به استئو آرتروز زانو بودند که بصورت تصادفی بر حسب اولویت مراجعه به دو گروه تقسیم گردیدند . از اندازه گیری زاویه فموروتیبیال از روی بدن برای بدست امدن مقدار این زاویه استفاده گردید برای بررسی کیفی بیماران از پرسشنامه koos که شامل موارد درد، فعالیت های روزانه ، علائم بیمار، کیفیت زندگی است استفاده شد ارزیابی دو مرحله قبل و بعد از درمان برای هر گروه صورت گرفت.
20 بیمار در این تحقیق شرکت داشتند . در مرحله اول و شروع تحقیق هیچگونه تفاوتی در زاویه فموروتیبیال و درد و فعالیت های روزانه و کیفیت زندگی(85=p) و علائم بیماری بین دو گروه وجود نداشت و دو گروه کاملا همگن بودند بعد از 8 هفته گروهی که گوه خارجی با ساپورت ساب تالار دریافت کرده بود بطور معنی داری افزایش زاویه فموروتیبیال وافزایش فعالیت های روزانه و کیفیت زندگی و علائم بیماری را نسبت به گروه دیگر نشان دادند ولی در مورد درد اگر چه درد در گروه ساپورتی کاهش پیدا کرده بود ولی از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاوره نشد این نتایج بیان می دارد که گوه خارجی به همراه ساپورت مفصل ساب تالار باعث حفظ اصلاح والگوسی زاویه فموروتیبیال در بیماران مبتلا به واروس دفورمیتی ناشی از آرتروز زانو می شود و نتایج درمانی و کلینکال بهتری نسبت به گوه تنها خواهد داشت.
مقدمه :
استئوآرتروز زانو یکی از عمده دلایل از کارافتادگی در بالغین محسوب می گردد(1). دلایل متعددی در پیشرفت این بیماری موثر هستند، اما راستای زانو در این میان از اهمیت خاصی برخوردار است. انحرافات واروس و والگوس باعث افزایش خطر ابتلا به این بیماری میشود(2). در یک زانو با راستای طبیعی در حین راه رفتن نیروها و فشار های دینامیکی بصورت نامتقارنی بین دوکندیل زانو تقسیم می شوند بطور کلی فشار وارد بر کندیل داخلی بیشتر است(3). دفورمیتی واروس باعث افزایش هرچه بیشتر این فشارها بر روی کندیل داخلی می شود(4). بیماران مبتلا به آرتروز زانو معمولا دچار درگیری در یکی از سطوح مفصلی می شوند که در این میان درگیری سطح مفصلی داخلی ده برابر سطح مفصلی خارجی است(5).
یکی از اولین درمان های توانبخشی که برای این بیماری مطرح می شود درمان مکانیکال واستفاده از گوه های خارجی بصورت کفی در داخل کفش است. کیتینگ (6) گزارش کرده است که 61 درصد از بیمارانی که از گوه خارجی استفاده کرده اند دردشان کاهش یافته است. یاسوداو ساساکی(7) بیان کردند که کاری که گوه خارجی انجام می دهد کاهش فشار از روی سطح مفصل داخلی است و نیز باعث برداشتن کشش از روی ساختارهای خارجی زانو می شود و این امر است که باعث کاهش درد می شود و این کفی ها باعث اصلاح زاویه فموروتیبیال نمی شوند. این چنین به نظر می رسد که حین استفاده از کفی حرکت تالوس مانع از اصلاح والگوسی پاشنه و در نتیجه اعمال نیروی والگوسی زانو می شود. ویس (8) در تحقیق خود بیان کرده است که استفاده از یک بانداژ و یا بریس حرکات تالوس را محدود می نماید. در این مطالعه استفاده از ساپورت های مچ پا باعث کاهش تیلیت تالوس از 3/13 درجه به 9/4 درجه گردید. بنابراین با توجه به مطالعات فوق این نظریه مطرح می گردد که استفاده از گوه خارجی به همراه یک ساپورت مچ پا باعث انتقال بهتر نیروهای اصلاحی به زانو می گردد. (شکل 1)
15 صفحه
قابل ویرایش
فهرست
عنـــــــوان
صفحه
مقدمه
1
فصل اول: شعر کهن(کلاسیک)
2
هویت و جایگاه ممتاز شعر در فرهنگ ایرانی
2
انواع شعر فارسی
2
شعر کلاسیک
2
تاریخچه شعر کلاسیک فارسی
3
انواع شعر کلاسیک فارسی
4
سبک های شعر کلاسیک فارسی
5
گونه ها و جریان ها در شعر کلاسیک فارسی
5
فصل دوم: شعر نو (نیمایی)
6
زبان شعر نو (نیمایی)
6
گذری بر ابهام در شعر نو
7
ابهام
7
تأثیر فرهنگ مردم و مسایل تاریخی و اجتماعی بر شعر نیمایی
7
زبان شناسی در شعر نو از دیدگاه نیما
7
فصل سوم: مقایسه رودکی و نیما ( شعر کهن و نو)
8
نتیجه گیری
14
منابع و مآخذ
15
مقدمه
شعر سنتی فارسی، عبارت بود از موضوع های ذهنی و کلی، با اطلاعات ادبی از پیش آماده و معلوم، در قالب معین و محدود. دراین گونه شعر، به طور عموم، زمان تاریخی و تقویمی وجود نداشت، لذا کارکرد آن به سبب کلیگرایی همواره همه زمانی و ذهنی بود.
شعر سنتی بازتابدهنده ی زندگی واقعی نبود، نتیجه ی استحاله ی زندگی در ذهن بود، لذا نیازی به کلمه های واقعی نداشت.
نزدیک به یک سده ی پیش، در جریان جنبش تجددخواهانه در ایران ـ که نتیجه ی گسترش روابط تجاری و فرهنگی ایران با غرب بود ـ در کنار دگرگونیهایی اجتماعی، شعر نیز دگرگون شد، از کلیگوییهای کلیشهای و ذهنی درآمد و به گونهای بازتابدهنده زندگی شد.
پیشگامان تحول شعر در ایران از مبارزان سیاسی آن سال ها بودند. آنان دست کم با یکی از زبانهای فرانسه، روسی و یا ترکی آشنایی کافی داشتند.
نخستین شعر نو را ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲۸٦ هجری شمسی دو سال پس از پیروزی جنبش تجددخواهانه ی مشروطیت سروده بود. او نظامی و مردی عاصی بود که پس از کودتایی نافرجام از ایران به شوروی گریخته بود و بعدها در آن سامان نیز درگذشت.
نخستین نظریهپرداز شعر نو تقی رفعت بود. او در ترکیه ی عثمانی درس خوانده بود و از نزدیکان رهبری حزب دموکرات آذربایجان بود. او به دنبال شکست جنبش آذربایجان و قتل رهبر این جنبش در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی خود را کشت.
ولی بانی شعر نو نیما بود. نیما در مدرسه ی زبان الیانس تهران درس خوانده بود و از این طریق با فرهنگ و ادبیات غرب آشنا بود. برادرش از کمونیستهای معتقد بود که به شوروی سابق رفته و در آن جا ناپدید شده بود، و اگر چه آرای ادبی نیما متأثر از نظام فلسفی برادرش بود، ولی سرانجام دردناک زندگی برادرش، اعتمادش را از سیاست و زندگی سیاسی سلب کرده بود. او وارد زندگی سیاسی نشد، و فرصت یافت، طی چهل سال، به آرای ادبی اش سر و سامان دهد و شعرهایی بیافریند که سنگ بنای شعر نو ایران شود.
نخستین شعرهای نیما تقریبن دو سال پس از خودکشی تقی رفعت منتشر شد. از نوشتههای نیما معلوم نیست که او تقی رفعت را میشناخته یا نه، ولی سرنوشت برادرش کافی بود که او با روی گردانی از رویارویی آشکار با حاکمان، شعرهایش را هم از نخست در لفافی از سمبل ها و استعارهها و تمثیلها بپیچد.