لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
زنانی که با اعتماد به نفس زندگی نکرده اند
مدت هاست که در بعضی از کلاس های خودباوری می بینم هر بحثی که می شود ، بچه ها یک جوری تمایل دارند بحث را به سمت ارتباط، عشق و عاشقی بکشانند. شاید اولش شاکی بودم که چرا این قدر بحث به بیراهه می رود اما بعد از مدتی بررسی و تحلیل به این نتیجه رسیدم که حتماً این موضوع یکی از چالش های روز آنهاست و برای همین نمی توانند از آن بگذرند. این بود که با کمی بررسی و تحلیل، پنج شنبه ها کلاسی تحت عنوان عشق و ازدواج را تشکیل دادم. ولی خوب از صبح تا شب، حتی یک وقت ها هم شب تا صبح در خواب و رؤیا ، روی این موضوع فکر می کنم و دنبال داده ها و اطلاعات و نشانه ها هستم. خلاصه مثل یک غواص در یک اقیانوس بزرگ و عمیق یک سفر اکتشافی تا اعماق وجود ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه را طی می کنم. به معنایی به هر چیزی که نگاه می کنم، هر چیزی را که می شنوم، به دنبال نشانه هایی از موضوع مورد مطالعه خود هستم و آن را با این سؤال شروع کردم که چرا دختران ما این قدر در مورد عشق و عاشقی، انتخاب و زندگی مشترکشان مشکل دارند؟
برای بهتر درک کردن علت این موضوع از جماعت این دختران جوان گذشتم و یک نسل بالاتر رفتم و روی تربیت کنندگان آنها، الگوهای اولیه تربیت و مادرانشان مکث و تأمل نمودم. مادرانی که در حال حاضر سنی از آنان گذشته و بسیاری از آنها پستی و بلندی های زندگی را پشت سر گذاشته اند و به مرور زمان کم کم عبارت ها و واژه های قشنگ عشق و عاشقی را فراموش کرده اند یا که نه، سعی می کنند به جای استفاده از این عبارت ها از واژه های گذشت، ایثار، فداکاری و ... استفاده کنند. شاید این طوری درد خلاء عاطفی را هم کمتر حس کنند و هم با این واژه های زیبا و دهن پرکن برای وجدان و غرور صدمه دیده شان مرهمی داشته باشد. (البته واژه های گذشت، ایثار و فداکاری اساساً کلمات ارزشی هستند، اما در مورد این تیپ افراد حکم نقاب را دارد.)
شاید بپرسید چرا این قدر بی رحمانه و عریان شخصیت این افراد را به نقد کشیدم؟ حق با شماست وقتی از خودم پرسیدم چرا این دختران جوان این قدر با موضوع عشق و عاشقی مشکل دارند. یاد مادرانشان افتادم و این جمله به شدت و قوت در ذهنم شکل گرفت که کمتر زنی در زندگی خانوادگی اش خانمی کرده است. در واقع، زنی که خانمی نکرده است، یعنی زنی که با عزت نفس و مناعت طبع و اعتماد به نفس زندگی نکرده است، یعنی عشق و یکرنگی، وحدت و یکپارچگی را با همسر یا بخش مکمل روح و زندگیش تجربه نکرده است، این افراد مشخصاً دخترانی مجهول النفس که با ارزش و تجربه های گرانقدر اساسی شخصیت مانند خودباوری بیگانه است و نمی تواند استقلال روحی روانی را تجربه کند، تربیت خواهد کرد.
وقتی انگیزه ازدواج یک نسل عقب تر و یا حتی جاری را مورد بررسی قرار می دهیم:
- از آنجا که در برخی خانواده ها جایگاه دختران در خانواده در رده سوم به بعد است،
- از آنجا که تقریباً ماهیت دختران در خانواده مصرف کننده است،
- از آنجا که در برخی خانواده ها وجود دختران در خانواده از دید جنسیت تنش زا و خطرآفرین است
- از آنجا که تقریباً نقش دختران در خانواده نقش ظرافت و دلبری زنانه است،
- از آنجا که در برخی خانواده ها سرنوشت دختران در خانواده پدری کوتاه و حساب نشده است و سرنوشت اصلی آنها در خانه شوهر تعیین می شود،
- از آنجا که تقریباً هدف زندگی دختران در خانواده اگر هم تعریف شود با درصدی ناخالصی برای ایجاد رقابت منفی با مردان و ایجاد جایگاهی در کنار آنهاست.
- از آنجا که تقریباً ارتباطات دختران در خانواده با دختران هم سن و سال خود تنها از جایگاه سرگرمی و خاله بازی است،
- خوب آیا دختران در خانواده دختری کرده اند؟ ارزش های زنانه خود که سمبل عقل و خرد و دانایی است را تجربه کرده اند؟ می گویند جمع گرایی از انرژی های زنانه است. اگر این ویژگی جمع گرایی و ویژگی اول خرد و دانایی را در کنار هم بگذاریم، آیا محفل های زنانه ما محفل علم و ادب و هنر است؟
آیا دختران ما در خانواده یاد گرفته اند که روی ارزش های روحی روانی خود زندگی کنند یا که به ظواهر زنانه خویش بسنده کرده اند و در همان حد توقف نموده و خودشان را مشغول نموده اند؟
نقل می کنند: مردان به دنیا می آیند تا در مسیر تکامل رشد کنند و به کمال وجودی خویش دست یابند حال آن که زنان به طور تکامل یافته خلق شده اند و در اثر غفلت و به مرور زمان ارزش های بنیادین خود را از دست می دهند.
شاید خیلی چرایی کردم. علما و دانشمندان معتقدند هر علم جدیدی با یک یا چند چرا شروع می شود. اگر ما هم توفیق پیدا کنیم که به پاسخ های درست این چراها دست یابیم به طور مسلم می توانیم خیلی خانم تر یا به معنایی، با ارزش تر زندگی کنیم و نسل آتی خود را نیز صحیح تربیت کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
روش افزایش اعتماد به نفس
اگر احساس بدی نسبت به خود دارید، 7 روش زیر به شما کمک می کند اعتماد به نفس تان را افزایش دهید.
1- زمانی که برای اولین بار کاری را انجام دادید به یاد آورید. یادگیری هر کار جدیدی عصبانیت ، ناباوری و منشا روانی زیادی را به دنبال دارد که برای یادگیری ضروری است. بار دیگر که اعتماد به نفس تان را از دست دادید، به خود اطمینان دهید که این امر طبیعی است و شما کار جدیدی را می آموزید.
2- کارهای معوقه را انجام دهید. هر کاری را که مستلزم تصمیم گیری است انجام دهید، برای مثال تلفن کردن به دوست، نظافت منزل ، تعمیر ماشین.
3- کاری را که مهارت دارید، انجام دهید. هر کاری که بر آن تسلط دارید انجام دهید برای مثال یکی، دو حرکت موزون، آشپزی ، نقاشی، کوهنوردی، در صورت امکان، کاری که مستلزم دقت و توجه است و شما را از فکر کردن به موارد دیگر باز می دارد انجام دهید. بدین ترتیب احساس لیاقت و شایستگی و موفقیت می کنید که مهم ترین پادزهر اعتماد به نفس کم است.
حداقل هفته ای یک بار آن را انجام دهید تا سالم تر و شادتر باشید.
4- به خودتان کم تر فکر کنید.
شاید این امر به نظرتان عجیب باشد، اما توجه زیاد به خود اعتماد به نفس را کاهش می دهد. کاری را انجام دهید که توجه شما را به خود جلب کند و باعث شود احساس بهتری داشته باشید.
5- آرام سازی
اگراعتماد به نفس ندارید، ناراحت و عصبی هستید، ابتدا فکر کردن را کنار بگذارید، سپس بکوشید با ورزش، آرام سازی، نماز و نیایش به آرامش برسید.
6- کارهایی را که به خوبی انجام داده اید به یاد آورید.
شاید انجام این امر در ابتدا مشکل باشد. ولی پس از مدتی با به یاد آوردن موفقیت کوچک اعتماد به نفس تان افزایش می یابد . شاید بگویید" من هرگز موفق نشده ام یا کار مهمی انجام نداده ام." نیازی نیست قله اورست را فتح کنید. انجام رویدادهای روزمره نیز نوعی موفقیت است. برای مثال گرفتن گواهینامه ( با وجود اضطراب)، قبول شدن در امتحان( با درس خواندن زیاد) عضویت در تیم ورزشی، لاغر شدن، پس انداز کردن برای خرید دوچرخه، کمک به دیگران و صدقه دادن.
7- به خود اطمینان دهید که شما هم می توانید اشتباه کنید.
اگر احساس بدی نسبت به خود دارید، به خود تذکر دهید که شما هم می توانید اشتباه کنید. احساسات تان بر افکار و رفتار شما تأثیر می گذارد، وقتی احساس بدی نسبت به خود دارید، فقط خاطرات بد را به یاد می آورید و نسبت به خود بدبین می شوید. همیشه به خود یادآور شوید که شما هم می توانید اشتباه کنید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
نکته هایی درباره ی اعتماد به نفس
1- همه چیز از شما شروع می شود. ارزش و احترام خود را بدانید و به وجود خود افتخار کنید.
2- هر فردی جدا از ظاهر و موجودیت واقعی اش ، از توانایی های بالقوه و استعدادهای نهانی فراوانی برخوردار است که با برخورداری از اعتماد به نفس می تواند آنها را بارور و شکوفا سازد .
3- شما می توانید به انسانی کامل و واقعی تبدیل شوید ، فقط باید به خود کمک کنید تا استعدادهای نهانی خود را از قوه به فعل در آورید.
4- سعی نکنید پیوستگی شما به دیگران موجب تقلید کورکورانه شما از آنها بشود و استقلال و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید .
5- انسان همان است که خود باور می کند .
6- بزرگ ترین و حیاتی ترین ویژگی یک انسان ، اعتماد به نفس است .
7- از این نکته آگاه باشید که برخورداری از اعتماد به نفس، تمامی نقص های جسمانی را جبران می کند.
8- سعادت و آسایشِ هر کس در اختیار خود اوست. از قبول مسئولیت نهراسید، پذیرش مسئولیت نشانه شخصیت شماست.
9- اظهارنظرکردن و سخن گفتن درجمع مانند ویتامینی است که در ساختمان اعتماد به نفس شما نقش حیاتی ایفا می کند.
10- بهترین دستور زندگی این است که انسان اعتماد به نفس داشته باشد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد.
11- تمام وعده و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی.
12- کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد.
13- هیچ چیز بیش از نیروی درونی و بیش از اعتماد به نفس ، شخص را قوی و نیرومند نگه نمی دارد. وقتی که این قوت باطنی متزلزل شود، یک باره قوای بدنی شخص فرو می ریزد و او را از پای در می آورد.
14- اعتماد به نفس شرط موفقیت است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تفکر جدید در عزت نفس
در سالهای 1970 تا 1980 مدارس سخت تلاش می کردند تا دانش آموزان درباره خودشان احساس خوبی داشته باشند. اما در آغاز فعالیت عزت نفس در حل مشکلاتی مانند رفتار ضد اجتماعی، افسردگی، مصرف مواد مخدر با شکست مواجه شد و در واقع آسیب پذیری دانش آموزان نسبت به این مشکلات افزایش یافت.
[1]هلن مک گراس, شیوه موثرتری برای ادامه فعالیت عزت نفس در دانش آموزان از طریق ایجاد احساس توانمندی، مسئولیت و موفقیت مجددپیشنهاد کرد
دیدگاه جدید و مطالعات تحقیق در سالهای اخیر به خاطر زیر سوال بردن بعضی برداشت های اشتبا ه از نقش عزت نفس در موفقیت و رفتار پدید آمد.
اکنون بعضی روانشناسان و مربیان اصرار دارند که برای ایجاد عزت نفس مدارس بیشتر به شیوه [2]واقع بینانه عمل کنند و اینکه صرفا دانش آموزان احساس خوبی در مورد خودشان داشته باشند, کفایت نمی کند. مدارس باید بیشتر به آنها کمک کنند که موفقیت را تجربه کنند و به ویژگی های شخصی شان افتخارنمایند.
تاریخچه فعالیت عزت نفس:
ابتدای فعالیت عزت نفس در سالهای 1970 تا 1980 منعکس کننده رشد فرهنگی, تاکید بر احساسات و توجه به خوشبختی افراد بود. عزت نفس به عنوان عاملی مهم که از هر نوع پیامد نامطلوب شخصی، اجتماعی، شکست های تحصیلی جلوگیری می کند, در نظر گرفته شد.
برای اینکه دانش آموزان احساس خوبی در مورد خودشان داشته باشند تلاش های گسترده ای صورت گرفت. بعضی از فعالیت ها در جهت " من استثناء و منحصربه فرد هستم و هیچ کس شبیه من نیست" صورت گرفت. همچنین مدارس سیاست های مختلفی در این زمینه بکار بردند.آنان با حمایت خود عملابه شکست دانش آموزان کمک کردند.
در این مدارس هنگامی دانش آموزان اشتباه زیادی مرتکب می شدند مورد انتقاد قرار می گرفتند که این عمل احساس بدی به آنان دست می داد.
تحقیقات نشان دادند که این شیوه نه رفتار های ضد اجتماعی را تغییر داد و نه روابط را بهبود بخشید و نه افسردگی را کاهش داد و نه باعث کاهش مصرف مخدر شد. مارتین سلیگمن یکی از روانشناس ادعا می کند احساس خوبی را که در عزت نفس دانش آموزان مد نظر بود, دقیقا تاثیر معکوس داشته است.
با توجه به آنچه دانش آموزان احساس می کردند و انجام می دادند، معلمان با راهنمایی اشتباه دو نسل دانش آموزان را نسبت افسردگی آسیب پذیر تر کردند.
[3]عزت نفس یکپارچه و کسب عزت نفس
تئوری عزت نفس یکپارچه, مبنای اصلی فعالیت عزت نفس بود. این باور که عزت نفس یکپارچه موجب ایجاد رفتار و پیشرفت و منش می شود , مورد تائید قرار گرفت , . هر چند اغلب برای ایجاد عزت نفس یکپارچه نیازمند به بخشی از دخالت فعالیت معلم است .
تئوری جدید در ایجاد عزت نفس ابتدا بر توانایی، پیشرفت در هدفهای شخصی و رفتار مورد پسند جامعه تاکید می کند سپس عزت نفس به دنبال آن پدید می آید .
عزت نفس بوجود آمده هنگامی افزایش می یابد که دانش آموزان رفتارهای ارزشمندی انجام دهند و مسئولیت رفتار های شخصی و اجتماعی شان را بپذیرند .
تاثیر جانبی عزت نفس هنگامی مشخص می شود که دانش آموزان در عمل طرفدار ارزش های اخلاقی باشند و در مقابله با چالش ها مهارت پیدا کنند وبر موانع غلبه کنند و پیروز شوند. [4]باربارا لرنر یکی از روانشناسان پیشنهاد مشابه ای ارائه کرده است, اصطلاح عزت نفس سالم متفاوت ار احساس خوبی که اکنون داریم, می باشد.
عزت نفس سعی می کند دانش آموزان را از احساس غمگینی ناکامی و اضطراب محافظت کند. دانش آموزان هنگامی چیزی را ازدست می دهند, یا با شکست مواجه می شوند, انگیزه مقاومت شان دربرابر کار های سخت کاهش می یابد و مانع رسیدن به موفقیت می شود. موفقیت واقعی در عزت نفس آن است که دانش آموزان در مواجهه با مشکلات احساس خوبی در مورد خودشان داشته باشند.
[5]عزت نفس کاذب و کاهش سلامتی
عزت نفس یعنی ارزشی که فرد برای خودش قایل است. الزاما بعضی ارزیابی های فرد بر اساس واقعیت نیست. بعضی دانش آموزان توانایی انجام کاری دارند ولی ارزش آن را درک نمی کنند و بعضی دانش آموزان احساس می کنند نسبت به دیگران برترند بدون اینکه مدرکی بر اساس واقعیت داشته باشند. دانش آموزان با عزت نفس پائین نسبت به توانای و میزان پیشرفت شان دید منفی دارند.آنها از خودشان خیلی انتقاد می کنند، بیشتر به چیزهای که نمی توانند انجام دهندتوجه می کنند تا به توانمندی هایشان .
آنها به سادگی فعالیت های جدید را رها می کنند و اعتماد زیادی برای ادامه آن نشان نمی دهند, آنها فقط خودشان با افراد موفق مقایسه می کنند آنها دوست دارند کارهای مانند دانش آموزان موفق انجام دهند.
آنها دوست دارند مواظب خودشان باشند , آنها برای اجتناب از احساس حقارت و اجتناب از شکست وقت زیادی را صرف می کنند.
دانش آموزان با عزت نفس سالم به این اذعان می کنند که برای رسیدن به اهدافشان سخت تلاش کرده اند.آنها هنگامی که با شکست یا مشکل روبرو می شوند خوشبین هستند و سعی می کنند با تمرین کردن از اشتباه خارج شوند بدون اینکه خودشان برای هر چیزی مقصر بدانند. آنها با انتقادهای سازنده تحقیر نمی شوند و آنها خودشان با افراد شایسته مقایسه می کنند نه با افراد که به کمال رسیده اند. آنچه خودشان تشخیص بدهند درست است انجام می دهند حتی اگر خودشان
بلا فاصله انجام ندهند در آن لحظه علاقمند به انجام آن هستند.
بعضی دانش آموزان عزت نفس کاذب دارند آنها بخصوص در مورد نقا ط ضعف شان خود آگاهی کمی دارند, این می تواند موجب آسیب پذیری و ناامیدی شود همچنین ممکن است منجربه خودبینی، غرور، احساس برتری شوند. آنها خودشان را با افرادی که برای عزت نفس شان تهدید کمتری دارد, مقایسه می کنند.
بعضی از تحقیقات نشان می دهد که عزت نفس کاذب دانش آموزان به پرخاشگری و بدرفتاری دیگران مربوط می شود.
آیا عزت نفس سالم برابر [6]کسب موفقیت دوباره است؟
عزت نفس سالم به موفق شدن مجدد مربوط می شود خصوصیاتی که منجر می شود دانش آموزان بعد از ناکامی و شکست دوباره موفق شوند. این نمونه ای بارزی از عزت نفس سالم دانش آموزان است.
بعضی مهارت هاو مطالبی در بخش ذیل فهرست شده است . مدارس می توانندبرای ایجاد کسب موفقیت مجدد و افزایش عزت نفس دانش آموزانشان تدریس کنند . بعضی کلاس ها برنامه هایی برای کسب موفقیت مجدد دارند که قادرند استراتژی ها و فعالیت هایی برای اهدافی از قبیل[7] "اعتماد به نفس مجدد" و[8] "استفاده از قدرت ذهن" فراهم کنند.
[9]ارزش های مورد پسند جامعه
این ارزش ها شامل مراقبت های شخصی، مسئولیت اجتماعی، صداقت، انصاف، حمایت از دیگران، همکاری، پذیرش تفاوت ها، احترام و روابط دوستی می باشد. باور این ارزش ها ست که به زندگی معنا می بخشد.
[10]مهارت های مقابله ای:
این مهارت ها شامل تفکر موثرو مثبت در حوادث طبیعی ناخوشایند در زندگی فرد است , به جای شخصی سازی, بهتر است آنها با افراد مطمئن مشورت کنند و به بررسی حقیقت افکار شان بپردازند . هنگامی که دانش آموزان حوادث ناخوشایند زندگیشان را مدیریت می کنند و از عهده آنهابر می آیند, احساس آسیب پذیری کمتری می کنند در عوض آنها بیشتراحساس می کنند توانمند هستند.
[11]جرات ورزی:
جرات ورزی مهارتی مهم در زندگی است که می تواند به افراد جوانتر کمک کند تا هنگام مواجهه با موقعیت های مشکل ساز دوباره موفقیت را تجربه کنند و احساس مثبتی از خود داشته باشند.
تفکر خوش بیناته یعنی توجه به جنبه های مثبت در موقعیت منفی است. اثر مثبت این تفکر تغییر شکست و اشتباهات است,همچنین تفکر مثبت فرصتی است تا یاد بگیریم که زمان های نامطلوب زندگی موقتی هستندو علت نتایج خوب و بد در زندگی شخص بخاطر داشتن دیدمتناسب و ایده آل است.
[12]کنترل احساسات:
هنگامی که دانش آموزان بتوانند احساسات بدشان را درک و کنترل نمایند. احساسات بد کمتر بر آنان غلبه می کند .
لذا وقتی احساس کنترل بیشتر می شود , خود پنداره افزایش می یابد . .
[13]مهارت های اجتماعی:
دانش آموزانی که مهارت های اجتماعی موثرتری دارند , با اطمینان بیشتر توانایی افزایش روابط صحیح و پایان دادن به روابط نادرست شان هستند . نتیجه نهایی آن است که کمتر دوست دارند منفعل باشند و احتمالا بیشتر دوست دارند
روابط قوی اجتماعی مثبت ایجاد کنند.
[14]تحقق اهداف:
تعیین اهداف و برنامه ریزی, استراتژی است که با ایجاد انضباط فردی و اصرار در روبر شدن با موانع، دانش آموزان بیشتر به اهدافشان می رسند. آنها با تنظیم برنامه برای خودشان احساس اطمینان و خوش بینی و اعتماد به نفس ایجاد می کند.
[15]خود آگاهی بر اساس شواهد و مدارک:
خود آگاهی واقعی دانش آموزان ازنقاط قوت و ضعف شان بر اساس مدارک و شواهد است تا بر اساس تفکراتی که آنها آرزو دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
این مطلب طولانیه اما اگه کمبود اعتماد به نفس دارین به نظر من ارزش خوندن داره.
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افراد بااعتمادبه نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند٬ به طور کلی حس میکنند که برزندگیشان کنترل دارند٫ و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزی میکنند هستند. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند.
آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم میگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند. برخلاف این افراد آدمهای با اعتماد به نفس ریسک رد شدن از طرف دیگران را قبول میکنند به خاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند. آنها خودشان را میپذیرند و این حس را ندارند که باید خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند.
اعتماد به نفس الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما در بعضی از جنبه ها اصلا اعتماد به نفس ندارند(مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی).
اعتماد به نفس در ابتدا چگونه شکل میگیرد؟
عوامل زیادی در شکل گیری اعتماد به نفس موثرند. روش و دیدگاه والدین در شکل گیری احساس فرزندان به خودشان نقش قاطع و اساسی دارد مخصوصا در سنین پایین. وقتی که والدین پذیرش بی قید و شرط به فرزنداشان دارند کودکان یک پی ریزی محکم برای احساسات مثبت نسبت به خودشان دریافت میکنند. اگر یکی یا هردوی والدین انتقاد بیش از حد بکنند یا اگر بیش از حد از فرزندانشان حمایت کنند و حرکتهای آنها را به سوی استقلال تشویق نکنند (یا در مقابلش مقاومت کنند)٬ بچه ها ممکن است به این نتیجه برسند که بیعرضه هستند یا به قدر کافی خوب نیستند یا فرودست و درجه دو(inferior) هستند. اما اگر والدین تلاشهای کودکان برای اتکای به خود را تشویق کنند و زمانی که بچه ها اشتباه میکنند آنها را دوست داشته باشند و قبولشان کنند کودکان هم یاد میگیرند که خودشان را قبول داشته باشند و اعتماد به نفس نتیجه طبیعی این رفتار خواهد بود.
شاید تعجب کنید که عدم اعتماد به نفس الزاما ربطی به بیعرضه بودن ندارد. در واقع اکثر مواقع عدم اعتماد به نفس نتیجه تمرکز بیش از حد بر روی خواسته های غیر واقع گرایانه یا استانداردهای اطرافیان٬ به خصوص والدین و جامعه٬ است. تاثیر دوستان بر احساسات شخص نسبت به خودش حتی میتواند از اثر والدین و جامعه بیشتر باشد. دانشجویان در سنین دانشگاه ارزشهای خانواده را دوباره ارزیابی میکنند و به همین خاطر علی الخصوص نسبت به تاثیر دوستان و اطرافیان آسیب پذیر هستند.
فرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر میگذارند
در پاسخ به تاثیرات بیرونی افراد فرضیاتی میکنند که بعضی از آنها سازنده و بعضی مضر هستند. بعضی از فرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر سو دارند و روشهای جایگزین فکر کردن درباره آنها عبارتند از:
۱. فرض: " من حتما باید همیشه علاقه یا تایید همه افراد مهم زندگیم را داشته باشم"
روش جایگزین: این یک هدف کمالگرا و غیر قابل دسترسی است. واقع گرایانه این است که استانداردها و ارزشهای فردی داشته باشیم که کاملا وابسته به تایید دیگران نباشند.
۲. فرض:" من باید کاملا قابل(competent) و کافی باشم و باید در همه امور مهم زندگیم موفق شوم".
روش جایگزین: این هم کمالگرایی(perfectionism) و غیرقابل دسترس است که به این معنی است که ارزش شخصی با دستاوردهای فرد تعریف میشود. دستاورد(achievement) میتواند به رضایت شخص کمک کند اما شما را ارزشمندتر نمیکند. ارزشمند بودن یک صفت ذاتی است که همه افراد بشر دارای آن هستند.
۳. فرض:" همه گذشته من همیشه مهم است و احساسات و رفتار من را در زمان حاضر کنترل میکند".
روش جایگزین: با وجود اینکه واقعیت دارد که اعتماد به نفس شما علی الخصوص در مقابل اثرات ناشی از زمان کودکی شما آسیب پذیر است اما وقتی شما بزرگ میشوید شما بر این آثار آگاهی و دید پیدا میکنید. در روال این آگاهی و دید شما میتوانید انتخاب کنید که کدامیک از این اثرات را میخواهید که کماکان بر زندگیتان تاثیر داشته باشد. شما مجبور نیستید که در مقابل اتفاقات گذشته درمانده باشید.
الگوهای فکری مخرب
فرضیات مخرب مانند آنهایی که در بالا تشریح شد شما را در مقابل افکار مخرب آسیب پذیر میکند.
همه یا هیچ چیز: " من نمونه مطلق بیعرضگی هستم وقتی کاری عالی انجام نمیشود".
فقط نیمه خالی لیوان را دیدن: انگار که فاجعه در هر گوشه ای منتظر است. یک نکته منفی٬ یک انتقاد٬ یا یک نظر تمام واقعیت ها را تحت الشعاع قرار میدهد. " من نمره شیمی ام خیلی بد شد٬ امکان نداره کنکور پزشکی قبول بشم".
بزرگ کردن نکات منفی/کوچک کردن نکات مثبت: نکات مثبت به اندازه نکات منفی مهم نیستند. " میدونم که شیش تا مسابقه رو برده ام اما اگه این یکی رو ببازم حالم از خودم بهم میخوره".
بدون هیچ قید و شرطی احساسات رو به عنوان واقعیت قبول کردن: " من حس میکنم زشتم پس حتما زشتم."
تاکید بیش از حد بر "باید" ها: " باید" ها اغلب کمالگرایانه و انعکاس انتظارات بقیه هستند تا اینکه بیان انتظارات و خواسته های خود شما. " هرکسی باید وقتی وارد دانشگاه میشود برای آینده شغلی اش برنامه داشته باشد. اگه من نمیدونم پس حتما یه جای کارم ایراد داره".
برچسب زدن: برچسب زدن کار ساده ایست و عموما حالت سرزنش دارد." من یه بازنده ام(loser-این کلمه در انگلیسی مفهوم بیشتر از مسابقه رو داره و به شخصیت آدمها بر میگرده. یعنی کلا آدم بازنده ای/انار) و این تقصیر خودمه".
قادر نبودن به قبول کردم تمجید ها: " واقعا از این لباس خوشت میاد؟ به نظر من که چاقم میکنه".
استراتژی برای بالابردن اعتماد به نفس
روشهای زیر ممکن است برای غلبه بر تفکرات مخرب مفید باشند.
بر نقاط قوت تاکید کنید: برای سعی کردن به خودتان نمره مثبت بدهید. با تمرکز بر کارهایی که قادر به انجامشان هستید به خودتان برای تلاشهایتان جایزه بدهید به جای اینکه فقط بر نتیجه نهایی تمرکز کنید. اگر به جایی اینکه از کارهایی که باید انجام بدهید شروع کنید از کارهایی که میتوانید انجام دهید شروع کنید این به شما کمک میکند تا بتوانید در حیطه اجتناب ناپذیر محدودیتهایتان زندگی کنید.
ریسک کنید: به تجربه های جدید به عنوان فرصتهایی برای یادگیری نگاه کنید به جای اینکه به اتفاقی که در آن یا میبرید یا میبازید. این کار به شما کمک میکند تا با آغوش باز با اتفاقات جدید برخورد کنید و میتواند پذیرش شما را نسبت به خودتان بالا ببرد. اگر این کار را نکنید هر فرصتی میتواند به موقعیتی برای شکست خوردن تبدیل شود و از رشد شخصیتی جلوگیری میکند.
از گفتگوی درونی(Self-talk) استفاده کنید: از گفتگوی درونی به عنوان وسیله ای برای مقابله با فرضیات مخرب استفاده کنید. تمرین کنید تا مچ خودتان را در حین این فرضیات بگیرید. بعد به خودتان بگویید " بس کن!" و آن را با یک فرضیه منطقی تر جایگزین کنید. مثلا اگر مچ خودتان را میگیرید که انتظار بی عیب بودن دارید به خودتان یاد آوری کنید که شما نمیتوانید همه کارها را بی عیب و نقص انجام بدهید٬ فقط میتوانید برای انجام دادن کارها تلاش کنید و میتوانید سعی کنید که آنها را خوب انجام بدهید. این به شما کمک میکند تا خودتان را قبول داشته باشد در حالیکه هنوز برای پیشرفت تلاش میکنید.
ارزشیابی خود: یاد بگیرید که خودتان را به صورت مستقل ارزیابی کنید. این به شما کمک میکند تا از احساس پریشانی و آشفتگی (sense of turmoil) که به خاطر تکیه کردن دربست به توقعات و نظرات دیگران پیش می آید دوری کنید. اگر بر احساسات درونی خودتان نسبت به رفتار٬ کار و ...خودتان تمرکز کنید هوش و شعورتان نسبت به خود(sense of self) بیشتر میشود و این شعور به شما کمک خواهد کرد تا به راحتی قدرت شخصیتان را به دیگران تسلیم نکنید.
طبع شوخی(sense of humor): سعی کنید یاد بگیرید که وقتی کار "احمقانه " ای میکنیدیا اشتباهی میکنید بتوانید به خودتان بخندید. این موقعیت ها را به عنوان بخشی از انسان بودنتان قبول کنید. این به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و بتوانید ارتباطتان را با بقیه بهبود ببخشید.