✅ رشد سریع موها
✅ توقف ریزش موها
✅ افزایش تولید ملاتونین
✅ موهای بلند و ضخیم
پیام های پنهان چطور متیواند از ریزش مو شما جلوگیری کند؟
ملاتونین هورمونی است که توسط غده پینه آل تولید میشود و وظیفه آن جلوگیری از رشد موهای نازک و خاکستری رنگ شدن موها است.ملاتونین همچنین باعث جلوگیری از ترشح ماده ای به نام (DHT=Dihydrotestosterone) است که باعث تضعیف غده رشد مو و در نهایت ریزش مو میشود است.
در نهایت کلید توقف ریزش مو تحریک تولید ملاتونین است که پیام های پنهان یکی از ابزارهای آن است.
اتفاقی که زمانی شما به البوم گوش میکنید رخ میدهد این است که تاکیدات مثبت به ناخوداگاه ارسال میشود و این تاکیدات ناخوداگاه شما را تشویق به رشد سلول های مو میکند که باعث تولید بیشتر ملاتونین میشود بنابراین شما روند ریزش مو را با رشد مو معکوس میکنید.
تاکیدات مخفی شده نه تنها باعث افزایش ملاتونین میشوند بلکه باعث برنامه ریزی ناخوداگاه برای رشد مو شما و حذف هرگونه موانع ذهنی برای دستیابی شما به این هدف است میشود.البته باید بدانید موهای شما یک شبه رشد نخواهد کرد اما با تکراری گوش دادن البوم نتیجه پررنگتر میشود.با این البوم میتوانید حتی در هنگام خواب هم به رشد موهای خود کمک کنید و در ۸ ساعت زمان خواب هزاران بار تاکیدات را به ناخوداگاه خود ارسال کنید.
مطالعات نشان داده است که بیشتر افرادی که دارای مشکلات مو هستند به صورت ژنتیکی است اما میتوان با محرک هایی نظیر پیام های پنهان این روند را معکوس کرد. صبور باشید این البوم از ریشه به رشد موهای شما کمک میکند که اجازه میدهد پوست سر شما با یک بنیان قویتر برای رشد موهای جدید ساخته شود
برای دریافت بهترین نتیجه توصیه میشود:
شبها قبل از خواب و صبح ها بعد از بیداری به البوم گوش کنید و روز خود را با یک مراقبه ۵ دقیقه ای شروع کنید .البته شما میتوایند در حین روز هم به البوم گوش کنید و نتایج ممکن است برای هر فرد متفاوت باشد.
روزانه حداقل ۱۰ دقیقه به البوم گوش کنید.
دریافت نتایج بین ۱ هفته تا سه ماه است.
جزئیات:
434جزئیات موسیقی: پیام های پنهان
زمان فایل : ۱۰ دقیقه
هدفن : لازم است
جزئیات فایل : بالاترین کیفیت ۳۲۰kbps
فرمت فایل :MP4
حجم فایل :۱۰ MB
تاکیدات نهفته شده در این آلبوم
موهای من هر روز رشد میکنند
موهای شما هر روز رشد میکنند
رشد موهای من باور نکردنی است
من رشد مو سریعی دارم
من رشد موهایم را میتوانم ببینم
شما میتوانید رشد موهای خود را ببینید
من نتایج رشد مو فوق العاده ای دارم
من نتایج رشد مو فوق العاده سریعی دارم
موهای من هر روز 25 میلیمتر رشد میکند
موهای شما هر روز 25 میلیمتر رشد میکند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
موضوع تحقیق:
همسر گزینی پیامبروشیوه رفتارباآنان
فهرست مطالب
عنوان:
تعدد زوجات پیامبر(ص)
شیوه همسرداری پیامبر(ص)
منابع
تعدد زوجات پیامبر(ص)
ازدواج های پیامبر بخاطر مسائل جنسی و غریزی نبود زیرا آن حضرت در سن 25 سالگی با حضرت خدیجه که چهل ساله بود ازدواج کرد و تا سن 53 سالگی یعنی به مدت28 سال تا زمانی که حضرت خدیجه رحلت نمود آن حضرت ازدواج دیگری نداشت پیامبر 63 سال بیشتر عمر نکرد وتمام ازدواج های مکرر حضرت در 10 سال آخر عمرشان بود. آیا ازدواج بعد از 53 سالگی را میتوان گفت برای شهوت بوده است؟
آیا انسان برای هوس های نفسانی، زنان یتیم دار، شوهر مرده، طلاق داده شده و سالمند می گیرد؟ از میان زنان پیامبر اکرم تنها یک نفر دختر بود و او عایشه بود که هنگام عقد، 6 ساله بود. چند سالی در عقد بود تا آنکه 9 ساله شد و در مدینه عروسی کرد. آیا مردی که قصد هوسرانی دارد سه سال منتظر می ماند که شش ساله ای نه ساله شود؟
واقع آن است که ازدواج با آن زنان به خاطر آن بود که در آن زمان رسم بود که قبیله ها از بستگان و دامادهای خود حمایت می کردند و پیامبر اکرم تشخیص دادند که با چندین قبیله فامیل شوند تا حمایت قبیله ها را برای پیشرفت اهداف خود داشته باشند و هم قبایل نیز نسبت به هم حسادت نکنند. عجیب آن که پیامبر حتی بعضی از همسرانش را ندید. زمانی که ابوسفیان و معاویه مسلمان نشده بودند، خواهر معاویه و شوهرش مسلمان شدند و به حبشه هجرت کردند ولی شوهرش در حبشه مسیحی شد. این زن که می بایست از همسرش جدا شود، نمی توانست به خانه پدر و برادر مشرک برگردد. حضرت او را به عقد خود در آورد تا مرهمی برای ضربه های روحی و اجتماعی او باشد.
بعضی از این ازدواج ها برای شکستن سنت های غلط جاهلی بود. چنانکه در جاهلیت عقیده داشتند همان گونه که انسان نمی تواند همسر فرزند خود را بگیرد، نمی تواند همسر فرزند خوانده را نیز بگیرد. پس از اینکه زید همسرش را طلاق داد، پیامبر به فرمان خدا او را به عقد خود در آورد تا سنت جاهلیت را بشکند.
کوتاه سخن آنکه اکثر زن های پیامبر بیوه بودند و دوران جوانی و نشاطشان گذشته بود و هر کدام یکی دوبار ازدواج کرده و یتیم دار بودند و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .docx :
همسر یک شهید جنگ ایران وعراق خاطرات عاشقانه اش را در مورد نحوه آشنایی و زندگی با همسرش بیان می کند. وی ابتدا به پخش اعلامیه و نوار در کوران انقلاب و درگیرش با گاردی ها و نجات وی از دست آنها توسط منوچر همسر آینده اش اشاره کرده و می افزاید: بعدش به من گفت: به چه حقی اعلامیه امام را پخش می کنی و خودت حجاب نداری؟ این تنها باری بود که منوچهر با من بلند حرف زد و گفت تو. تازه من متوجه شدم روسریم در درگیری افتاده ولی می خواستم کم نیارم و گفتم: مگه چیه؟ ... من بدمُ شما که خوبی نمی دونی آدمو همین طوری محاکمه نمی کنند؟ من چادر و روسری داشتم. اونها کشیدند. اینجا جو عوض شد و منوچهر رفت چادرمو اورد. بعد گفتم منو تحویل می گیرند ولی کسی محل نگذشت و منوچهر هم گفت: من یه پیشنهادی برای شما دارم. انقلاب را بسپارید به ما و برید خونتون خاله بازی کنید. شما کوچولو هستید! اون موقع از منوچهر دو چیز تو ذهنم ماندگار شد. یکی اینکه تا دم چشماش ریش داشت! همیشه سر این اذیتش می کردم. یکی هم رنگ چشماش ؟ / مجری : چه رنگی بود؟ / نفهمیدم آخر هم! عسلی بود. میشی بود. هی رنگ عوض می کرد. بعضی وقت ها سبز سبز بود. بعضی وقت ها طلایی بود. خیلی رنگ چشماشو دوست داشتم. کلا چشای قشنگی داشت.
مجری: بهش فکر می کردید ؟ / آره هر وقت می خواستم بهش فکر کنم. یاد چشماش می افتادم و هر وقت یادم می افتاد که گفت خاله بازی کن می خواستم کله اش را بکنم. / بعدها یه سری اسلحه دستون افتاد. هر کسی رفت سمت یکی بهش بده . من هم رفتم سمت یه نفر دیدم همون موتور سواره است. این دفعه هم چفیه بسته بود و فقط چشمهاش بیرون بود تا شناسایی نشه. / شما چطوری شناختینش؟ / از چمشاش دیگه ! / اینقدر تو ذهنتون مونده بود؟ / آره دیگه . خنده اش گرفت و گفت بفرمایید؟ با تته پته اسلحه ها رو بهش دادم دو تا ژ3 دادم. که یکیش خشاب نداشت و یکشیش هم خالی بود خشابش. برنو هم که هیچی. منوچهر سرشو تکون داد که وقتی می گم برید خاله بازی کنید بهتون برمی خوره. اینها به چه درد من می خوره؟ پوزخند بدی زدم و چرخ زدم و قطار فشنگ غنیمتی دوشکا را در آوردم. منوچهر بعدا گفت من چشمام داشت از حدقه در می اومد. محکم زد روی پیشونیش و گفت فشنگ دوشکا رو آوردی برای ژ3؟
من که نمی فهمیدم دوشکا چیه. ژ3 چیه؟ گفتم: تیر تیره دیگه ؟ بعد یک فشنگ رو درآورد و گذاشت کنار خشاب ژ3 و گفت نمی شه این رو گذاشت توی این خشاب. من اینو چیکار کنم با دست پرت کنم؟ من قرآن خوندم که خدا می گه تیر رو پرت کنید. ما تیر رو به سمت قلب دشمن هدایت می کنیم. بعد تیر اندازی شروع شد در اون محل و ناگهان منوچهر منو پرت کرد روی زمین. من داغی فشنگی که از کنارم رد شد را حس کردم. منوچهر برگشت گفت: اینها دارند ما رو می کشند این برای من قرآن می خونه. خدا هدایتت کنه. گفتم به درتت نمی [وره ببرم. گفت نه بذارید باشه برید به کارهای دیگه برسید. گفتم چیکار کنم. گفت پرستاری کنید خاله بازی هم می توانید بکنید. بعدش که داشتم می رفتم با اینکه دعوام می کرد دیگه نمی خواستم بذارمش و برم . می ترسیدم برگردم و این آدم نباشه بعد از انقلاب شد و فکر نمی کردم دیگه منوچهر رو ببینم. من هم درگیر کار و تحصیل بودم. یک بار سپاه جلسه داشتیم. من برگشتم خونه کتاب هامو بردارم برم امتحان بدم. تلفن زنگ زد با همسایه کار داشت. رفتم بهشون خبر بدم رفتم تو حیاط دیدم منوچهر که اون موقع بهش می گفتم آقا بداخلاقه نشسته رو پله و داره سیگار می شکه. اصلا یادم رفت چیکار داشتم. منوچهر سریع سیگارشو خاموش کرد و رفت تو . خانم همسایه اومد گفت چیکار داری؟ گفتم تلفن کارتون داره. من اون موقع صدام و دست و پام می لرزید... خانم همسایه گفت: دیرت شده بگم منوچهر برسونتت. منوچهر پسر همسایه بود و من هیچوقت ندیده بودمش. من قند تو دلم آب شد. اون با ظاهر ظاهرا عادی اومد. من داشت پاهام می لرزید. اون 23 ساله بود و 7 سال از من بزرگتر بود. اون نشست تو ماشین منتظر من ولی نمی دونستم کجا بشینم. جلو نشستن با فکر جور نبود. عقب هم می شدم مسافر. منوچهر دولا شد در عقب ماشین را باز کرد و من سوار شدم. یه ذره که رفت گفت: فکر نمی کردم ببینمتون ها. من هم پیش خودم گفتم : پس این هم به من فکر می کرده
گفتم: چطور؟ منوچهر گفت: فکر می کردم تو این درگیری ها و شلوغی ها حتما زیر دست و پا له شدید. این هم یه جور شهادته! / مجری: خوب ضایع می کردند! / دقیقا. من هم خورد توی ذوقم. گفتم یه حالی ازش بگیرم . بهش گفتم من که سعادت نداشتم شهید بشم. ولی شما هم لیاقت شهادت نداشتید. (هنوز دلم می سوزه وقتی این حرف ها رو می زنم. اولین حرف های احساساتی ما از شهادت شروع شد. ) منوچهر اینجا زد روی ترمز. وسط خیابون . من گفتم: وسط خیابونید. منوچهر زد کنار و در حالی که پشتش به من بود گفت: هرگز روی شهادت من شک نکن. ولی من شهادت راحت نمی خوام. من اینقدر عاشق خدا هستم که دلم می خواد بابت این عشق جونم رو ذره ذره مایه بذارم. در همین حین من ناخوداگاه گریه می کردم . در حالی که حرفی بین ما نبود و اون لحظه، اردیبهشت 58 فکر می کردم اگه منوچهر یه روزی نباشه باید چکار کنم دیگه بحثم این نبود که منوچهر منو می خواد یا نه. فکر می کردم که این مال منه. سهم من از دنیا اینه. و بعد فکر می کردم اگه منوچر نباشه چقدر سخته و من باید چیکار کنم و بعد همین طور که منوچهر صحبت می کرد و دید من مکث کردم و دارم گریه می کنم حرف رو عوض کرد و گفت بریم امتحانتون دیر می شه. امتحان چی دارید؟ گفتم زبان. گفت شما توی این یه درس که خیلی مهارت دارید! یه درس دیگه بخوونید. بعد توی مسیر برگشت جایی ایستاد و برای من آبمیوه گرفت. نزدیک خونه گفت: بد نیست اگه بخوایم دوباره همدیگه روببینیم؟ من هم گفتم: نه چه بدی داره؟ نمی دونم چه فکری می کردم. اما همیشه می خواستم پیشش باشم. دیگه نمی خواستم نباشه. به
خاطرات یک همسر شهید
بابام گفتم منوچهر می خواد شما رو ببینه باهاتون صحبت کنه. .. به بابام گفته بود من هیچی ندارم. یه ماشین دارم و یه موتور که می فروشم و سرمایه زندگی می کنم. می دونم که فرشته با من زندگی راحتی نخواهد داشت. ولی دوستش دارم و فکر می کنم در کنار هم می تونیم خوشبخت باشیم. به فرشته سخت می گذره چون از یه خونه راحت داره می اد تو این زندگی . بابا اومد به من گفت فرشته من برای آدم های عاشق احترام قائلم به خصوص کسایی که چشم و گوششون باز باشه. یعنی فقط دنبال دل نباشند. (والدین خود من با عشق شروع کردند و هنوز عاشقند) بابا گفت من نمی گم آدم عاشق دیوونه است. آدم عاشق عاقله . برای همین عقل می گه که این ادم بچه این دنیا نیست. احساسم می گه این ادم شهید می شه. تو می تونی تحمل کنی؟ گفتم : آره. بابام گفت: فرشته یه چیز ازت می خوام . حق اعتراض نداری . نیای یه روز به من بگی که پشیمون شدم . گفتم نه نمی گم. بابام گفت: منظورم اینه که اگه عاشق شدی باید تاوان بدی. سختی بکشی و صدات درنیاد. گفتم مطمئن باشید صدام درنمی اد.
خیلی سریع همه چیز جور شد . هم هفکر می کردند من بالاخره کم می ارم و پشیمون می شم . اما عید قربان 58 ما عقد کردیم
خاطره ای از بعد از ازدواج: یه روز تو ماشین پشت چراغ قرمز نشسته بودیم. منوچهر داشت صحبت می کرد و دید من حرف نمی زنم و انگار توی این دنیا نیستم. رد نگاه من رو گرفت و دید دارم به یک پیرمرد گل فروش و گلهاش نگاه می کنم. من یوهو وقتی به خودم اومدم که یه حجم خیس و سنگینی ریخت روی پام. من حتی متوجه نشدم که منوچهر پیاده شده بود . دیدم منوچهر همه گل ها رو از پیرمرد خریده و تو دست گرفته و داره می ریزه روی پای من. اون روز که توی شریعتی ما پشت چراغ قرمز ایستاده بودیم دو بار چراغ قرمز شد سبز شد. اما کسی نمی رفت. همه برای ما سوت و کف می زدند. یادمه یه خانومی بود که تیپش مثل ما حزب اللهی نبود. به شوهرش گفت نگاه کن بعد می گن این حزب اللهی ها اهل این چیزها نیستند. ببین دارند چیکار می کنند. من دیگه توی آسمون ها بودم. منوچهر همه گل های رز پیرمرده رو خرید و ریخت روی پای من. من دولا می شدم گل ها را از روی کف ماشین جمع می کردم تا روی پام نگه دارم .. اینجا دیگه نمی تونم بگم حسم چه حسیه. هیچ کلمه ای برای تشکر پیدا نمی کردم که بهش بگم. بی نهایت دوستش داشتم. منوچهر هر لحظه یه کارهای اینطوری می کرد که من احساس می کردم اون لحظه عاشق تر شدم نسبت به یه دقیقه پیش. همه گل ها رو روی چادرم ریختم و اون به من گفت: اینقدر خسیس نباش. بگذار یکیش هم بیفته برای من. من هم یه رز سفید بهش دادم. دله دیگه. می ره. دنبال چراش نبودم. فقط دنبال این بودم که همون اندازه دوستش داشته باشم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
انتخاب همسر
پس از تعیین هدف ازدواج، انتخاب زوج مناسب مطرح میشود. طبق مقررات اسلامی ،رضایت کامل زن ومرد برای ازدواج ضروری است واگر عقدی به زور انجام گیرد باطل است ومشروعیت ندارد.
داشتن قدرت انتخاب ،ارزشمند ودرعین حال ،مسولیت زاست .برای موفق شدن دراین مسولیت ،باید باچشم باز عمل کرد وبه انتخابی شایسته دست زد .لازمه ی چنین انتخابی ،تسلطه کامل برشور واحساس جوانی است .همواره دیده ایم که علاقه و محبت اولیه ،چشم وگوش را می بنددوعقل را به حاشیه می راند ،به گونه ای که فریادهای خیرخواهانه ی اورانمی شنوند. ازاین رو،پیشوایان دین ما ازما خواسته اند که در مورد همسر آینده با پدرومادر خود مشورت کنیم تا به انتخابی درست برسیم .پدرومادر به علت علاقه ومحبت به فرزند ،معمولا صالح وخوشبختی اورادرنظر می گیرند وبه علت تجربه وپختگی شان ،بهترمی توانند خصوصیات افراد رادریابند وعاقبت ازدواج راپیش بینی کنند .البته پدران ومادران نباید نظر خودرابرفرزندشان تحمیل کنندوآ نها رابه ازدواجی ناخواسته بکشاننده شایسته است محیط خانواده ،محیط همدلی، اعتمادبه بزرگ ترها، شنیدن نظریات یک دیگر وبه خصوص ،محیط محبت وایثار باشد تاتصمیم ها یی ازاین قبیل درعالی ترین شکل خود
گرفته شوند . ازهمین منظور است که ضروری بودن زن پدر برای دختران روشن میشود. لطافت ها روحی وظرافت های عاطفی دختر ،آن گاه که در فضای محبت وعلاقه ی جنس مخالف قرار میگیرد،احتمال نادیده گرفتن برخی واقعیت هاو کاستی ها رابه دنبال دارد. به خصوص که دختران به خاطر حیا وعزت نفس قوی خود،درازدواج پیش قدم نمیشوند وطلب ودرخواست ازطرف پسر است نه دختر.درچنین مواقعی ،پدر که براحساسات خودغلبه دارد ونیزدارای تجارب فراوان وشناخت کامل ازجنس مرد است ،میتواند به سان باغبانی از گل لطیف وظریف خویش مراقبت کند وبه راهنمایی اوبپردازد.
معیارهای همسر شایسته
اولین سنگ بنای خانواده ،انتخاب همسر خوب است .هرگونه سهل انگاری و تصمیم گیری عجولانه که بیشتر تحت تاثیر احساسات یا اجبار وتحمیل بستگان ودوستان صورت پیشمانی بعدی رابه دنبال دارد.پیشوایان ما برمعیار های زیر برای همسر مناسب تاکیدکرده اند .چهارمورد ازمعیارها راکه از نظر شما ازسایر معیارها مهم ترند انتخاب خودراتوضیح دهید .اصالت خانوادگی ، ایمان واعتقاد به خداوند ودستورات اوقدرت اداره ای زندگی وتدبیرآن ،سلامت جسمی وفکری ،عقل ودرایت ،علم ودانش ،عفیف بودن ،بامحبت بودن،غیوربودن،محبت به رسول خداواهل بیت ایشان زیبایی ومورد پسندبودن،خوش سابقه دراخلاق،قناعت دربهره مندی مال وثروت،اهل کاروتلاش بودن.
راه شناخت همسر
تحقیق درباره ی همسرآینده به اندازه ای که به کمک آن بتوان به شکلی مطمئن تصمیم گیری کرد،امری ضروری است ،تحقیق باید نتیجه بخش باشد ودرچهار چوب ضوابطه ومعیارهای الهی صورت گیرد،بنابراین تحقیق درباره ی همسرآینده را نباید بامعاشرت هایی که منشاء آن تنها هوس های زودگذر است اشتباه کرد.این گونه معاشرت هاهر چند باعنوان هایی مانند شناخت روحیه ی همسر وامتحان اوباشد،نتیجه بخش نیست وآثار زیان باردیگری داردکه به خاطر همان آثار ،خداوند اجازه ای این گونه معاشرت ها رانداده است . دراین معاشرت ها که معمولا احساسات برهردوحاکم میشود ،هرطرف اصراردارد خودرابهترازآن چه هست نشان دهد تامحبوب دیگری واقع شود.معمولا هم بیشترازاین معاشرت ها به سستی رابطه وجدایی می انجامند.متناسب بافرهنگ اسلامی ،راه های زیربرای شناخت همسرآینده پیشنهاد میشود:
1-تحقیق درباره ی خانواده ی همسروموقعیت اعضای خانواده درمحل زندگی ومحل کار
2- شناخت دوستان همسروکسانی که اوباآن ها معاشرت بیشتری دارد.
3- معاشرت خانواده ای دوطرف بایکدیگر وبمرم بردن ازتجارب پدرومادر دراین معاشرت ها
4-تحقیق درباره روحیات وخلقیات همسردرمحیط کاریامحل تحصیل
5- مشورت باافرادقابل اعتماد وکاردان
6- گفت وگو بایکد یگر درجلسات حضوری وطرح نظریات ودیدگاهها درباره ی موضوعات مختلف.
نقش همسران درزندگی مشترک
وقتی که یک دختروپسر پیمان ازدواج می بندند وزندگی مشترک راآغاز می کنند،به معنای این است که نقش متعهدشده اند ،به طوری که هرمسولیت ونقش دیگری رابااین نقش آن هارادرخانواده تحت الشعاع قرارمیدهدوجزدرموارد ضروری ،ازیکسان سازی نقش ها دوری کنند.مرد،همسرزن خودوپدرفرزندان است وزن همسرشوهر خودومادرفرزندان است .براین مبنا مردوزن دارای نقش های مشترک واختصاصی اند. یادآوری این نکته ضروری است که وقتی ازنقش ها سخن می گوییم منظورمان این است که هرکس فقط نقش خودراایفا کندوبه کمک دیگری برنخیزد. خانواده همدلی وهمیاری است وزن ومردیارومددکاریکدیگرند.درکارها باهم وبافرزندان مشورت می کنندباپشتبانی وهمیاری یکدیگرکارها رابه پیش میبرندودرصورت ضرورت ،یکی باردیگری راهم بردوش می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مشترک در انتخاب همسر
با انتخاب صحیح همسر ، خانواده ای مستحکم داشته باشیم
مطالبی در مورد ضرورت در نظر گرفتن ملاکها و معیارها درانتخاب همسر مطرح نمودیم
باید به خاطر داشته باشیمکه هدف اساسی از زندگی مشترک خانوادگی برخوردار شدن زن و مرد از صفا و صمیمیت است . به همین مناسبت زن و مرد باید انگیزه ازدواج را بر محور امور معنوی قرار دهند ، نه امور مادی همانند زیبایی . زیرا اگرچه زیبایی زن،خود یکی از عواملی است که هر انسانی به طور طبیعی جذب آن می شودواسلام نیز زیبایی زن را مورد توجه قرار داده است ، ولی این به آن معنی نیست که انگیزه ازدواج تنها بر محور جمال و زیبایی دور بزند و امور اخلاقی و معنوی نادیده گرفته شود .
باید توجه داشته باشیم که معیار زندگی مشترک تنها زیبایی ظاهری نیست ، بلکه اخلاق و عفت و سازگاری نیز لازمه زندگی است . پس اگر به همراه زیبایی،روحیه ی پاکانسانی نباشد ، این زیبایی،نیکو و پسندیده نخواهد بود و ازدواج با چنین زنی سعادت و خوشبختی به بار نخواهد آورد .
امام جعفر صادق علیه السلام در این بارهمیفرماید : هر گاه مردی زنی را به خاطر زیبایی و ثروت به ازدواج خود در آورد ، سعادت و خوشبختی مرد موکول به همان امر خواهد بود و اگر مردی زنی را به خاطر دینداری و تقوا به همسری برگزیند ، پروردگار متعال زیبایی و ثروت را نیز نصیب او خواهد کرد .
رسول خدا ( ص) درباره این گونه زیبایی های بی محتوا می فرماید : از ازدواج با خضراء دمن پرهیز کنید ! سؤال شد که خضراء دمن چیست ؟ آن حضرت فرمود : گل زیبایی که در مزبله ها می روید . یعنی زیبا چهره ای که در کانون خانواده فاسد رشد یافته و به عبارت دیگر زیبا چهره ای که در محیط آلوده به فساد و تباهی نشو و نما کرده است .
آنچه که در متن زندگی برای مرد ضرورت دارد اخلاقوسازگاری زن است و آنچه که خانواده را خوشبخت می کند حیا و عفت زن است ، نه زیبایی تنها . به طور کلی آنچه که محیط خانواده را سرشار از عشق و محبت می کند ، رعایت اصول اخلاقی ، پاکدامنی و پای بندی به تقوا و درستی و راستی است .
دختران و پسرانی که درصدد ازدواج هستند باید دقیق باشند و ضمن توکل بر خدا تا حد ممکن بررسی های لازم را انجام دهند و بر مبنای معیارهای اساسی و منطقی اقدام به ازدواج کنند .
ناگفته نماند همان طور که بررسی ها و دقت های منطقی،لازم و ضروری است ، وسواس و شک و تردیدهای بیش از حد معقول نیزنادرست و زیان آور است .
معیار و ملاک های مشترکدر انتخاب همسر
1-اصالت خانوادگی : اولین و اساسی ترین معیار برای انتخاب همسر اعم از زن و مرد ، اصالت خانوادگی است . کلمه اصالت از اصل گرفته شده و اصل به معنای ریشه است . یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند که دارای اصل و ریشه هستند .
دختر و پسر باید در خانواده هایی رشد یافته باشند که در آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز با همه وجود در رشد و تعالی فرزند کوشیده باشند، نه خانواده هایی که زن و مرد،خانهوکودکان را به حال خود رها کرده و به دنبال گردش و تفریح خود بوده اند و یا مردانی که بدون دلیل موجهیهمسران متعددی گرفته اند وفرزندان خود را به حال خود رها کرده اند .
در خانواده های اصیل ، پدران و مادران می کوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر صالح از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند . دختر و پسری که در یک خانواده اصیل رشد می یابند ، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواری ها و سختی های زندگی هرگز از جاده درستی و راستی خارج نمی شوند . به عبارت دیگر پایبندی به آبرو و حیثیت،آنان را از انحراف باز می دارد .
2-ایمان و دین داری : پایبندی به اصول آیین اسلام یکی از عوامل خوشبختی خانواده است . دختر و پسری که دیندار واقعی باشند از انجام بسیاری از اعمال خلاف خودداری می کنند ، زیرا پایبندی به دین آنان را از انجام اعمال حرام و خلاف باز می دارد .
دین عاملی درونی است که همیشه همراه افراد است و آنان را از ارتکاب اعمال خلاف انسانی باز می دارد ؛ در حالی که قانون یک عامل بیرونی است و طبعاً تأثیرات عامل بیرونی در حد ایمان نیست . به همین مناسبت وقتی از پیشوایان دینی سؤال می شد که با چه گروهی باید ازدواج کرد ؟ در پاسخ می فرمودند :بر تو باد ازدواج با افراد متدین. یعنی سعی کن با همسری ازدواج کنی که دیندار باشد ، زیرا دینداری عامل قوی و استواری است که در بسیاری از موارد،انسانها را از لغزش ها و ارتکاب اعمال خلاف باز می دارد .
3-اخلاق نیکو : ناگفته نماند که زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد ، زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی کرد و همه انبیاء نیز به خاطر زنده کردن اصول اخلاقی مبعوث شده اند .
رسول اکرم (ص) خود می فرمود : همانا برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق را بین مردم زنده کنم .
در محیط خانوادگی،زن و مرد هر دو باید اصول اخلاقی از قبیل نرمی و ملایمت ، گذشت و سازگاری و عفو و اغماض را رعایت کنند و هر گاه یکی از آن دو دچار لغزش و اشتباه شود ، بلافاصله به عذرخواهی پرداخته ، ازستیزه جویی و جدال جداً خودداری کند ، زیراستیزه جویی صمیمیت ها را از بین برده ، دشمنی و نفاق را جایگزین آنها می کند . بدیهی است که طرف مقابل هم باید عذر و پوزش شخص خطاکار را پذیرا شود .
علی علیه السلام می فرماید : بدترین مردم کسانی هستند که عذر دیگران را پذیرا نمی شوند .
وقتیمردماز رسول خدا میپرسند که دختران خود را به ازدواج چه افرادی در آورند ؟ آن حضرت در پاسخ می فرماید : کسی که اخلاقش نیکو و دیندار باشد . نکته جالب آن کهایشانحُسن خلق رابر دینداری مقدممی دارند.
لازم به یادآوری است که با مطالعه و بررسی روحیات پدر و مادر تا حدودی می توان به خوش اخلاقی پسر و دختر پی برد .
4-رعایت اصول کفویت : در ترکیبات شیمیایی،دو عنصری که با یکدیگر ترکیب می شوند هر قدر از نظر هویت وجودی به یکدیگر نزدیکتر باشند ترکیب آن دو استوارتر و عمیق تر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی وجود نداشته باشد، ترکیب،سست و لرزان است و پس از زمان کوتاهی از بین خواهد رفت .
بنابراین برای این که پسر و دختر به ازدواج استواری دست یابند،هر دو باید اصول کفویت و همانندی را در ابعاد سنی ، جسمی ، روحی و روانی ، فرهنگی و علمی رعایت کنند . به عبارت دیگر دختر دیندار باید با شخص دیندار ازدواج کند. زیرا دیندار و بی دین به طور طبیعی در مواردی با یکدیگر درگیری خواهند داشت . فرد تحصیل کرده هم بهتر است با شخص درس خوانده ازدواج کند تا یکدیگر را درک کنند .
همچنین تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دختر و پسر زیاد باشد پس از گذشت سالیانی چند استحکام خانواده دچار تزلزل می شود .
البته بدیهی است که همانندی کامل به صورت تطابق امکان پذیر نیست ، ولی این عدم امکان نمی تواند از رعایت همانندی نسبی ممانعت به عمل آورد . بنابراین یکی از عواملی که خوشبختی زن و شوهر را پس از ازدواج تضمین می کند ، رعایت اصول کفویت در حد همانندی نسبی است .
در قسمت بعد مطالبی راجع به مهریه سنگین ، ازدواج با شخص شرابخوار و شریک نادان ارائه خواهد شد .
برای انتخاب شریک زندگی به چه مواردی باید توجه کرد؟
نخستین جرقههای انتخاب شریک زندگی از دوران نوجوانی در ذهن افراد شکل میگیرد. حتی در میان کودکان نیز، بیان عقاید در قالب تمثیلهای کودکانه و نسبت دادن شریک آینده به پدر یا مادر قابل مشاهده است. بارها دیده شده است، کودکان و نوجوانان در بازیهای خود، نقشهای الهام گرفته از والدینشان را تقلید میکنند و معیارهای انتخابی خود را براساس ویژگیهای پدر یا مادرشان بیان میکنند.