لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
به گفته زیگمونت باومن،((کشتار جمعی به عنوان یک عملکرد پیچیده و هدفمند ، می تواند انگاره ای از عقلانیت دیوانسالار جدید را به نمایش گذارد)). برای بسیاری کسان ، بحث درباره رستورانهای غذای سریع و کشتار جمعی یهودیان در زمینه ای واحد ، شنیع می نماید . با این همه ، در تفکر جامعه شناسی راجع به عقلانیت نوین ، می توان از دیوانسالاری به کشتار جمعی و سپس به رستوران غذای سریع رسید . اصولاً عقلانیت وبر را به گونه سودمند و معنی دار می توان در هر یک از این سه مورد به کار بست .
دست اندرکاران کشتار جمعی از دیوانسالاری به عنوان یک ابزار عمده استفاده کردند . شرایطی که این کشتار را امکان پذیر ساخت ، به ویژه همان نظام عقلانی صوری ، امروزه نیز همچنان وجود دارد . در واقع ، فراگرد مک دونالیزه شدن بر این دلالت دارد که نظام های عقلانی صوری نه تنها پا برجای اند ، بلکه پیوسته گسترده تر می شوند . به نظر باومن ، در شرایط مقتضی و در صورت امکان ، جهان نوین آمادگی پذیرش نکبتی حتی شدیدتر از کشتار جمعی یهودیان را دارد . باومن به جای آنکه مانند بیشتر افراد دیگر کشتار جمعی را یک رویداد نابهنجار بداند ، آن را از بسیاری جهات جنبه(بهنجار)یاز جهان نوین و عقلانی ما انگارد :
حقیقت این است که هریک از عناصر کشتار جمعی و همه آن چیزهایی که این کشتار را امکان پذیر ساختند ، بهنجار بودند ، البته نه به معنای آشنای آن ، بلکه از این جهت که با هر چیزی که از تمدن مان می دانیم ، از روح هدایت کننده و اولویتهای ان گرفته تا برداشت درونذاتی آن از جهان ، سازگاری دارد.
بدین سان ، به نظر باومن ، کشتار جمعی فرآورده نوگرایی بود ، و بر خلاف آن چیزی که بیشتر مردم در نظر می گیرند ، نتیجه از هم کسیختگی نوگرایی نبود . به تعبیر وبری ، میان کشتار جمعی و نوگرایی یک ((قرابت ترجیحی)) وجود دارد . برای مثال کشتار جمعی یهودیان مستلزم کاربرد اصول بنیادی صنعتگرایی به معنای عام و نظام کارخانه ای به معنای خاص ، در جهت نابودی انسانها بود:
اردوگاه آشویتس بسط معمولی نظام نوین کارخانه ای بود . مواد خام این کارخانه انسانها بودند و به جای تولید کالا مرگ تولید می کردند و تولید روزانه واحدهای آن را نمودارهای سازمانی مدیریت به دقت مشخص کرده بودند . دودکش های این اردوگاه نماد نظام نوین کارخانه ای بودند و دود زننده ناشی از گوشت سوخته انسانها را بیرون می دادند . شبکه راه آهن به خوبی سازمان یافته اروپایی نوین نوع تازه ای از مواد خام را به این کارخانه می رساند . این شبکه با انسانها به همان شیوه ای عمل کرد که با کالاهای دیگر عمل نموده بود ... مهندسان کوره های آدم سوزی را طریحی کردند . مدیران نظامی دیوانسالاری را که با جدیت و کارآیی کار می کرد طراحی نمودند ... انچه که ما در اینجا دیدیم ، چیزی نبود جز طرح عظیمی از مهندسی اجتماعی.
انچه را که نازیها توانستند انجام دهند ، به هم پیوستن دستاوردهای عقلانی صنعت و دیوانسالاری عقلانی بود و در مرحله بعد ازهر دو این عوامل در جهت هدف نابود سازی انسانها سود جستند . نوگرایی که در این نظام های عقلانی تجسم می یابد ، شرط کافی برای کشتار جمعی نبود ، ولی شرط آشکارا ضروری آن به حساب می آمد . بدون نوگرایی و عقلانیت ،((این کشتار جمعی تصور ناپذیر بود))
دیوانسالاری نازی کاری بیشتر از پیاده کردن کشتار را انجام داد و به معنای واقعی آن را خلق کرد . وظیفه (خلاص شدن از شر یهودیان ) ، به گفته هیتلر ، به عهده دیوانسالاران آلمانی گذاشته شد و آنها طی حل تدریجی و روزمره مسائل ، سرانجام ، نابودی یهودیان را بهترین وسیله برای تحقق هدف تعریف شده از سوی هیتلر و دستیارانش تشخیص دادند . برای همین ، باومن می گوید که این کشتار جمعی نتیجه نامعقولی یا بربریت ما قبل نوین نبود ، بلکه فرآورده دیوانسالاری نوین و عقلانی بود . آنهایی که این کشتار جمعی را ایجاد و اداره کردند ، دیوانگان عقل باخته نبودند ، بلکه آدمهای بسیار معقول و دیوانسالاران کاملاً بهنجاری بودند . کوششهایی که پیش از این انجام گرفته بودند ، مانند یهودآزاری عاطفی و نامعقول ، نمی توانستند یک چنین نابود سازی انبوه را به انجام رسانند. یک چنین نابود سازی عظیم ، به عملکردی بسیار عقلانی و دیوانسالارانه نیاز داشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 107
از گفته های هرودت و نوشته های دیوانی گنجینهی تخت جمشید بر می
آید که همهی کشورها با شاهراه ها با پایتخت های شاهنشاهی در پیوند
بوده اند در نوشته های تخت جمشید ، گذشته از راه مهم میان شوش و
تخت جمشید، راه های بلخ ، کرمان ، هند ، آراخوزیا و گندار، هرات ،
ساگارتیا ، ماد ، بابل، مصر و ساردیاد شده است پایتخت های شاهنشاهی
(پاسارگاد، پارسه شهر، شوش، بابل، همدان) با جاده های بزرگی کهیک
چهار پهلویی را پدید می آورد به هم پیوند می خورده است که از میان
آنها راه شوش به پارس شهر شناخته شده ترین است از شوش به همدان،
شاهراه از لرستان نمی گذشت، چراکه این راه بد، باریک و شیبدار بوده
است، پس جاده از دشت بابل و از بیستون به فلات ایران می رفته است از
همدان جادهی دیگری از گابای (اسپهان) تا پارس می آمد و تا بندر بوشهر
در خلیج پارس امتداد داشت هم چنین پایتخت ها به همهی کشورهای
شاهنشاهی راه داشته اند در پاختر(شمال)، همدان از راگا (ری) و گرگان به
بلخ می پیوست در نیمروز(جنوب)، پارس از کرمان به آراخوزیا و گندار و
از آنجا به درهی سندیا بلخ می رفته است در خوربران(غرب)، دو شاهراه
در آغاز از شوش به اربل رفته، از آنجایکی از ارمنستان به آسیای کوچک و
به سارد می رفته است و دیگری به سوی دمشق و مصر شاهراهی که از
شوش به سارد می رفت مورد اشارهی نویسندگان باستان است؛ این راه که
بیش از دوهزار و ششصد کیلومتر درازا داشت و دربردارندهی صدویازده
ایستگاه و چاپارخانه بود را به گفتهی نویسندگان، کاروان ها در نود روز می
پیمودند؛ در حالی که پیک های شاهانه یک هفته!
شاهراه ها اهمیت راهبردی بسیاری داشتند و لشکرکشی ها از شاهراه ها
انجام می شد، زیرا که انبار های آذوقه در این راه ها موجود بود همچنین
شاهراه ها کمک شایانی به بازرگانی میان کشوری می کرد کارکنان دولتی
و چاپارها دارای گذرنامه ای بودند که به آنها امکان می داد تا از امکانات
راه ها بهره برند شهربان ها موظف بودند در راه ها انبارهای آذوقه
فراهم آورند در پی این تدابیر، به نوشتهی هرودت۵ ایرانیان بر روی جاده
ها انبارهای آب تدارک دیدند، به احتمالی در مسیر وصول به این هدف
است که قدرت هخامنشی، کندن کاریز را در دامنهی البرز تشویق می کرد
تا ذخایر آب همیشگی در بخش بزرگی از جاده ای که ماد را به آسیای
میانه پیوند می داد تامین کند
شاهراه ها بر خلاف راه های دیگر پهن بودند و برای ارابه های چهارچرخه و
دوچرخه قابل استفاده؛ شاهراه ها جاده های خاکی و سنگفرشی بودند که از
آنها به خوبی نگهداری می شد و در آنها نشانه های راهنما وجود داشت
این راه ها از زیرسازی خوبی برخوردار بوده اند: جاده های ارابه رو که با
پهنای گز و با ملات قیریا ذغال برای جلوگیری از نم زمین در زیر و سه
رده آجر میانی و یک ردیف سنگ در بالا ساخته می شد ، حتی برای گذر
خودرو نیز مناسب می نموده اند از شاهراه های ارابه رو، ارابه ها با
سرعت تاخت اسب می گذشتند، چه هم جاده هموار بود و هم به نظر می
آید که چرخ ها آجدار بوده و از توغه (رینگ) و ماده ای نرم به جای
لاستیک امروزین برخوردار بوده است
درازای شاهراه ها را به فرسنگ که مقیاس درازای ایرانی، در حدود پنج و
چهار دهم کیلومتر بوده برآورد میکردند درشاهراه ها کاروانسراها و
ایستگاه ها و پاسگاه های نگهبانی، به فاصله ای معین وجود داشته است
ادارهی راه هایی به این گستردگی که مستلزم افراد پرشمار و متخصص
است ، یکی از جلوه های روزگار هخامنشی است در برخی از نوشته های
دیوانی پارسه به گروهی کارشناس برای نگهداری جاده های احداث شده و
گشایش جاده های نوین اشاره رفته است البته گاه برای تعمیر و نگهداری
راه ها از ارتش بهره برداری می شده است رفت و آمد در شاهراه ها
زیر نظارت دقیق کارگزران شاه بود، چراکه شاه مسئول استقرار امنیت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ماهواره یا «قمر مصنوعی» به دستگاههای ساخت بشر گفته میشود که در مدارهایی در فضا به گرد زمین یا سیارات دیگر میچرخند.
نخستین ماهواره اسپوتنیک ۱ بود که در سال ۱۹۵۷ در مدار زمین قرار گرفت.
اهمیت ماهوارهها برای مخابرات و بررسی منابع زمینی و پژوهش و کاربردهای نظامی و جاسوسی روزافزون است.
نخستین ماهواره مخابراتی تلهاستار بود که در سال ۱۹۶۲ در مدار قرار گرفت و ارسال و دریافت برنامههای تلویزیونی را بین آمریکا و اروپا ممکن کرد.
ماهوارهها از نظر کاربرد به چهار دسته تقسیم بندی میشوند.
ماهوارههای جاسوسی یا نظامی
ماهوارهای منابع طبیعی که شامل ماهوارههای هواشناسی و ماهوارههای منابع زمینی میباشد.
ماهوارههای تعیین موقعیت جهانی مانند جی پی اس
ماهوارههای مخابراتی
ماهواره
ایده استفاده از ماهواره های ساخت دست بشر، برای اولین بار در پایان جنگ جهانی دوم بر سر زبان ها افتاد .دانشمند، ریاضی دان و نویسنده مشهور انگلیسی آرتور سی کلارک Arthur C Clarke یکی از بزرگترین خالقان داستان های تخیلی، برای اولین بار پیشنهاد قرار دادن یک ماهواره ارتباطی را در مدار ژیوسنکرون زمین Geostationary Orbit یا مدار کلارک که در فاصله تقریبا 36000 کیلومتری سطح زمین و بالای خط استوا ( جایی که قابلیت دسترسی به تقریبا 40٪ سطح زمین در آن مکان وجود دارد ) قراردارد، را جهت پوشش سیگنال های رادیو یی و تلوزیونی را داد.
ماهواره ای که در مدار ژیوسنکرون زمین و در بالای خط استوا و هماهنگ با سرعت زمین و با زاویه ای ثابت، حرکت می کند، قسمت مشخصی از سطح زمین را بطور ثابت پوشش می دهد.از یک ایستگاه زمینی نیز بصورت یک نقطه ثابت، قابل رویت است .ماه، خورشید، و دیگر ستارگان و سیارات منظومه شمسی باعث تا ثیر گذاری بروی ماهواره در مدار خود میشود که احتمال جابخایی از مکان خود را دارد. برای جلوگیری از این مسیله، موتور های مخصوصی که بوسیله ایستگاه های زمینی کنترل می شوند، کمک می کنند که ماهواره ها در مکان خود ثابت باقی بمانند.
جهت برقراری ارتباط از یک ایستگاه زمینی، معمولا احتیاج به یک دیش بزرگ که بنام Uplink Antenna معروف است، می باشد و باعث تمرکز اطلاعات ارسالی به ماهواره میشود . در ارتباط بین ماهواره و ایستگاه زمینی معمولا از دو نوع موج و فرکانس متفاوت استفاده میشود .یکی برای Uplink و دیگری برای Downlink . دیش نصب شده بروی ماهواره، سیگنال ارسالی ازایستگاه زمینی را دریافت کرده و به یک دستگاه گیرنده می رساند و پس از یک سری پردازش، به فرستنده ماهواره انتقال میدهد و از طریق آنتن فرستنده ماهواره، مجددا به سمت زمین باز تابش داده میشود .
سیگنال ارسالی به سطح زمین، بوسیله دیش های معمولی، دریافت و جمع آوری شده و به دستگاه گیرنده ماهواره، از طریق LNB انتقال پیدا می کند .
قدرت سیگنال دریافتی بر روی زمین، نسبت به فاصله و زاویه و .... ماهواره و نقطه گیرندگی، متفاوت بوده و بصورت یک الگوی خاص به نام سایه ماهواره یا footprint معرفی میشود .
همیشه قدرت سیگنال ماهواره در مرکز سایه، بیشترین مقدار را دارا می باشد و در گوشه ها، از کمترین مقدار، برخوردار است. توجه به این نکته لازم است که دریافت سیگنال در خارج است سایه، احتیاج به دیش های بزرگ تر، دارد . امواج سانتی متری، جهت ارسال سیگنال ماهواره به زمین، مورد استفاده قرار می گیرد که محدوده فرکانسی آنها بین 3-30 MHz می باشد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
رباضیدان به کسانی گفته میشود که علم دانش و شناخت کافی در مورد ریاضی دارند و به تحقیق و تفکر و پژوهش در این دانش میپردازند
زندگی
پیشینه
تالس در شهر میلتوس در ایونیا (غرب ترکیه امروزی) میزیست. سالیان حیات تالس به روشنی معلوم نیست. بنا بر یک روایت، وی نود سال زیست، و بنا بر روایتی دیگر هشتاد سال. در طول حیات بلند خود، تالس درگیر فعالیت های گوناگون بسیاری شد و نوآوری های زیادی انجام داد. عدهای معتقدند وی نوشتهای از خود به جای نگذاشت و عدهای بر این باورند که او نگارندهٔ "دربارهٔ انقلاب نجومی" و "دربارهٔ اعتدال شب و روز" است، هر چند هیچ کدام باقی نمانده است.
تالس در کهولت ملقب به خردمند شد و بعدها که یونانیان برای خود هفت خردمند شناختند، او را نخستین آنان دانستند. تالس سرانجام هنگامی که نظارهگر یک مسابقه ورزشی بود، از گرما و تشنگی و ناتوانی جان سپرد.
تجارت
بعضی بر این باورند که تالس تنها یک متفکر صرف نبود، بلکه در تجارت و سیاست هم نقش داشت. هر چند با توجه به فلسفه وی، با انجام کارهای تجاری، هدف وی ثروتمند شدن صرف نبود.
سیاست
زندگی سیاسی تالس بیشتر به درگیری ایونی ها در دفاع از آناتولی در برابر قدرت فزایندهٔ ایرانیان که تازه به آن منطقه وارد شده بودند بر می گردد.
اخلاق
دیدگاه تالس دربارهٔ اخلاق را می توان از گفتارهای منسوب به وی در دیوجانس لائرتیوس فهمید. نخست او به یک خدای متعالی که نه آغاز است نه پایان قایل است. او معتقد است خداوند عادل است و از بشر هم انتظار اعمال عادلانه دارد. نه ناعادل بودن (آدیکوس)، و نه اندیشهٔ بی عدالتی از دیدگان خدا پنهان نمیماند.
تاریخ پیدایش ریاضیاتسه قرن اول ریاضیات یونانی که با تلاشهای اولیه در هندسه برهانی بوسیله تالس در حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد شروع شده و با کتاب برجسته اصول اقلیدس در حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد به اوج رسید، دورهای از دستاوردهای خارق العاده را تشکیل میدهد.
در حدود ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد بود که قبایل بدوی “دوریایی” با ترک دژهای کوهستانی شمال برای دستیابی به قلمروهای مساعدتر در امتداد جنوب راهی شبه جزیره یونان شدند و متعاقب آن قبیله بزرگ آنها یعنی اسپارت را بنا کردند. بخش مهمی از سکنه قبلی برای حفظ جان خود ، به آسیای صغیر و زایر یونانی و جزایر یونانی دریای اژه گریختند و بعدها در آنجا مهاجرنشنهای تجاری یونانی را برپا کردند. در این مهاجرنشینها بود که در قرن ششم (ق.م) اساس مکتب یونانی نهاده شد و فلسفه یونانی شکوفا شد و هندسه برهانی تولد یافت. در این ضمن ایران بدل به امپراطوری بزگ نظامی شده بود و به پیروزی از یک برنامه توسعه طلبانه در سال ۵۴۶ (ق.م) شهر یونیا و مهاجرنشینهای یونانی آسیای صغیر را تسخیر نمود. در نتیجه عدهای از فیلسوفان یونانی مانند فیثاغورث موطن خود را ترک و به مهاجرنشینهای در حال رونق جنوب ایتالیا کوچ کردند. مدارس فلسفه و ریاضیات در “کروتونا” زیر نظر فیثاغورث در “الیا” زیر نظر کسنوفانس ، زنون و پارمیندس پدید آمدند.
در حدود۴۸۰ سال قبل از میلاد آرامش پنجاه ساله برای آتنیها پیش آمد که دوره درخشانی برای آنان بود و ریاضیدانان زیادی به آتن جذب شدند. در سال ۴۳۱ (ق.م) با آغاز جنگ “پلوپونزی” بین آتنیهای و آسپارتها ، صلح به پایان رسید و با شکست آتنیها دوباره رکورد حاصل شد.ظهور افلاطون و نقش وی در تولید دانش ریاضیاگرچه با پایان جنگ پلوپرنزی مبادله قدرت سیاسی کم اهمیت تر شد، اما رهبری فرهنگی خود را دوباره بدست آورد. افلاطون در آتن یا حوالی آن و در سال ۴۲۷ (ق.م) که در همان سال نیز طاعون بزرگی شیوع یافت و یک چهارم جمعیت آتن را هلاک رد و موجب شکست آنها شد، به دنیا آمد، وی فلسفه را در آنجا زیر نظر سقراط خواند و سپس در پی کسب حکم عازم سیر و سفرهای طولانی شد. وی بدین ترتیب ریاضیات را زیر نظر تیودوروس در ساحل آفریقا تحصیل کرد. در بازگشت به آتن در حدود سال ۳۸۷ (ق.م) آکادمی معروف خود را تاسیس کرد.
تقریبا تمام کارهای مهم ریاضی قرن چهارم (ق.م) بوسیله دوستان یا شاگردان افلاطون انجام شده بود. آکادمی افلاطون به عنوان حلقه ارتباط ریاضیات فیثاغورثیان اولیه و ریاضیات اسکندریه در آمد. تاثیر افلاطون بر ریاضیات ، معلول هیچ یک از کشفیات ریاضی وی نبود، بلکه به خاطر این اعتقاد شورانگیز وی بود که مطالعه ریاضیات عالیترین زمینه را برای تعلیم ذهن فراهم میآورد و از اینرو در پرورش فیلسوفان و کسانی که میبایست دولت آرمانی را اداره کنند، نقش اساسی داشت. این اعتقاد ، شعار معروف او را بر سر در آکادمی وی توجیه میکند: “کسی که هندسه نمیداند، داخل نشود.” بنابراین به دلیل رکن منطقی و نحوه برخورد ذهنی نابی که تصور میکرد مطالعه ریاضیات در شخص ایجاد میکند، ریاضیات به نظر افلاطون از بیشترین اهمیت برخوردار بود، و به همین جهت بود که جای پر ارزش را در برنامه درس آکادمی اشغال میکرد. در بیان افلاطون اولین توضیحات درباره فلسفه ریاضی موجود هست.
آشتی با ریاضیات
گالیله می گفت:«ریاضیات،زبان طبیعت است و برای شناخت طبیعت و آشنایی با قانون های حاکم بر آن،باید این زبان،یعنی ریاضیات را فرا گرفت.»به جز این،باید گفت:ریاضیات،در ضمن،زبان زندگی است؛بدون ریاضیات،نمی توان زندگی را شناخت و نمی توان بر دشواری های آن غلبه کرد. ولی طبیعت و زندگی،پیچیدگی های بسیار دارند و به سادگی نمی توان آن ها را شناخت.زندگی روز به روز بغرنج تر می شود و ،همراه با آن،برای تحلیل و توضیح جنبه های مختلف زندگی (از اقتصاد و صنعت گرفته تا پزشکی و جامعه شناسی و روان شناسی)،به ریاضیاتی پیچیده تر ، پیش رفته تر و دقیق تر نیاز دارد.به همین ترتیب،هر چه در ژرفای قانون مندی های حاکم بر طبیعت بیشتر فرو می رویم،خود را نیازمند به ابزار های تازه ای در ریاضیات می بینیم.پیچ ها و مهره های طبیعت،با یک آچار باز نمی شوند و ،گاه،برای درک طبیعت،ناچاریم ابزار تازه و تازه تری بسازیم. ریاضیات هرگز کهنه نمی شود،کشف های تازه و ابزار های تازه در ریاضیات،به معنای دور ریختن کشف های قبلی و کنار گذاشتن ابزار های پیشین نیست.پیشرفت ریاضیات،به معنای نابودی ریاضیات کهن و جانشینی اندیشه های نو نیست،بلکه به این معناست که لباس تازه ای بر قامت ریاضیات بدوزیم،اندیشه های پشین را سوهان بزنیم،نیاز های تازه را (چه برای حل دشواری های زندگی و چه برای شناخت بهتر طبیعت)،با دقیق تر کردن ابزار کار خود،یعنی ریا ضیات،برطرف کنیم. ریاضیات مثل یک موجود زنده عمل می کند:در حرکت است،خود را تصحیح می کند،در هر جا ابزار ویژه ی آن را به کار می برد و هرگز قانون های اصلی خود را نقض نمی کند.تنها همیشه هشدار می دهد که، از هر دستوری یا فرمولی،در جای خودش استفاده کنید،وگر نه دچار اشتباه می شوید. ... متنی که خواندید از استاد پرویز شهریاری بود
تاریخچه مختصر ریاضیات»
قسمت دوم
پس از مرگ کوپرنیک مردی به نام تیکوبراهه در کشور دانمارک متولد شد. وی نشان داد که حرکت سیارات کاملاً با نمایش و تصویر دایره های هم مرکز وفق نمی دهد. تجزیه و تحلیل نتایج نظریه تیکوبراهه به یوهان کپلر که در سال آخر زندگی براهه دستیار وی بود محول گشت. پس از سالها کار وی به نخستین کشف مهم خود رسید و چنین یافت که سیارات در حرکت خود به گرد خورشید یک مدار کاملاً دایره شکل را نمی پیمایند بلکه همه آنها بر روی مدار بیضی شکل حرکت می کنند که خورشید نیز در یکی از دو کانون آنها قرار دارد. قرن هفدهم در تاریخ ریاضیات قرنی عجیب و معجزه آساست. از فعالترین دانشمندان این قرن کشیشی پاریسی به نام مارن مرسن که می توان وی را گرانبها ترین قاصد علمی جهان دانست. در سال 1609 گالیله ریاضیات و نجوم را در دانشگاه پادوا در ایتالیا تدریس می کرد. وی یکی از واضعین مکتب تجربی است. وی قانون سقوط اجسام را به دست آورد و مفهوم شتاب را تعریف کرد. در همان اوقات که گالیله نخستین دوربین نجومی خود را به سوی آسمان متوجه کرد در 31 مارس 1596 در تورن فرانسه رنه دکارت به دنیا آمد. نام ریاضیدان بزرگ سوئیسی «پوب گولدن» را نیز باید با نهایت افتخار ذکر کرد. شهرت وی بواسطه قضایای مربوط به اجسام دوار است که نام او را دارا می باشد و در کتابی به نام مرکزثقل ذکر شده. دیگر از دانشمندان برجسته قرن هفدهم پی یر دوفرما ریاضیدان بزرگ فرانسوی است که یکی از برجسته ترین آثار او تئوری اعداد است که وی کاملاً بوجود آورنده آن می باشد. ریاضیدان بزرگ دیگری که در این قرن به خوبی درخشید ژیرارد زارک فرانسوی است که بیشتر به واسطه کارهای درخشانش در هنر معماری شهرت یافت و بالاخره ریاضی دان دیگر فرانسوی یعنی روبروال که بواسطه ترازوی مشهوری که نام او را همراه دارد همه جا معروف است. در اواسط قرن هفدهم کم کم مقدمات اولیه آنالیز عناصر بی نهایت کوچک در تاریکی و ابهام به وجود آمد و رفته رفته سر و صدای آن به گوش مردم رسید. بدون شک پاسکال همراه با دکارت و فرما یکی از سه ریاضیدان بزرگ نیمه اول قرن هفدهم بود و نیز می توان ارزش او را در علم فیزیک برابر گالیله دانست. در نیمه دوم قرن هفدهم ریاضی بطور دقیق دنبال شد. سه نابغه فنا ناپذیر این دوره یعنی نیوتن انگلیسی، لایب نیتس آلمانی و هویگنس هلندی جهان علم را روشن کرده بودند. لایب نیتس در سال 1684 با انتشار مقاله ای درباره حساب عناصر بی نهایت کوچک انقلابی برپا کرد. هوگنس نیز در تکمیل دینامیک و مکانیک استدلالی با نیوتن همکاری کرد و عملیات مختلف آنها باعث شد که ارزش واقعی حساب انتگرال در توسعه علوم دقیقه روشن شود. در قرن هجدهم دیگر تمام طوفانهای قرن هفدهم فرو نشست و تحولات این قرن عجیب به یک دوره آرامش مبدل گردید. دالامبر فرانسوی آنالیز ریاضی را در مکانیک به کار برد و از روشهای آن استفاده کرد. کلرو رقیب او در 18 سالگی کتابی به نام تفحصات درباره منحنی های دو انحنایی انتشار داد و در مدت شانزده سال رساله ای تهیه و به آکادمی علوم تقدیم نمود که شامل مطالب قابل توجهی مخصوصاً در مورد مکانیک آسمانی و هندسه بی نهایت کوچکها بود. دیگر لئونارد اویلر ریاضیدان بزرگ سوئیسی است که در 15 آوریل 1707 م. در شهر بال متولد شد و در 17 سپتامبر 1783 م. در روسیه درگذشت. لاگرانژ از جمله بزرگترین ریاضیدانان تمام ادوار تاریخ بشر است. مکانیک تحلیلی او که در سال 1788 . عمومیت یافت بزرگترین شاهکار وی به شمار می رود. لاپلاس که در تدریس ریاضی دانشسرای عالی پاریس معاون لاگرانژ بود کتابی تحت عنوان مکانیک آسمانی در پنج جلد انتشار داد. گاسپار مونژ این نابغه دانشمند وقتی که هنوز بیست سال نداشت شاخه جدید علم هندسه به نام هندسه ترسیمی را بوجود آورد. ژان باتیست فوریه در مسأله انتشار حرارت روش بدیع و جالبی اختراع کرد که یکی از مهمترین مباحث آنالیز ریاضی گردید. از دیگر دانشمندان بزرگ این قرن سیمون دنی پوآسون (1840-1781) فرانسوی و شاگرد لاپلاس می باشد که اکتشافات مهمی در ریاضیات نمود گائوس ریاضیدان شهیر آلمانی تئوری کامل مغناطیس را بوجود آورد. مطالعات او درباره انحناء و ترسیم نقشه ها و نمایش سطوح بر صفحات اصلی و اساسی می باشد. کوشی فرانسوی که در سراسر نیمه اول قرن پانزدهم بر دیگر هموطنان برتری داشت با منطق دقیق خود تئوری های زیادی از حساب انتگرال را توسعه داد. آبل در سال 1824 ثابت نمود که صرفنظر از معادلات درجه اول تا درجه چهارم هیچ دستور جبری که بتواند معادله درجه پنجم را به نتیجه برساند وجود ندارد. گالوا که در 26 اکتبر 1811 م. در پاریس متولد شد تئوری گروهها را که قبلاً بوسیله کوشی و لاگرانژ مطالعه شده بود در معادلات جبری به کار برد و گروه جانشینی هر معادله را مشخص کرد. دیگر از دانشمندان بزرگ این قرن ژنرال پونسله فرانسوی می باشد که آثاری همچون «موارد استعمال آنالیز در ریاضی» و «خواص تصویری اشکال» دارد همچنین لازار کانو فرانسوی که اکتشافات هندسی او دارای اهمیت فوق العاده می باشد. میشل شال هندسه مطلق را با بالاترین درجه استادی به بالاترین حد ممکن ترقی داد. در نیمه اول قرن نوزدهم ریاضیدان روسی نیکلاس ایوانویچ لوباچوشکی نخستین کشف خود را درباره هندسه غیراقلیدسی به جامعه ریاضیات و فیزیک قازان تقدیم کرد. ادوارد کومرنیز در نتیجه اختراع نوعی از اعداد به نام اعداد ایده آل جایزه ریاضیات آکادمی علوم پاریس را از آن خود کرد. در اینجا ذکر نام دانشمندانی نظیر شارل وایرشتراس و شارل هرمیت که در مورد توابع بیضوی کشفیات مهمی نمودند ضروری است. ژرژ کانتور ریاضیدان آلمانی مکه در روسیه تولد یافته بود در ربع آخر قرن نوزدهم با وضع فرضیه مجموعه ها اساس هندسه اقلیدسی را در هم کوفت. کانتور مجموعه را به دو صورت زیر تعریف کرد:1- اجتماع اشیایی که دارای صفت ممیزه مشترک باشند هر یک از آن اشیاء را عنصر مجموعه می گویند.2- اجتماع اشیایی مشخص و متمایزولی ابتکاری و تصوری هنری پوانکاره یا غول فکر ریاضی آخرین دانشمند جهانی است که به همه علوم واقف بود. وی در بیست و هفت سالگی بزرگترین اکتشاف خود یعنی توابع فوشین را به دنیای دانش تقدیم نمود. بعد از پوانکاره ریاضیدان سوئدی متیاگ لفلر کارهای او را ادامه داد و سپس ریاضیدان نامی فرانسوی امیل پیکارد در این راه قدم نهاد. در اواخر قرن نوزدهم علم فیزیک ریاضی به منتها درجه تکامل خود رسید و دانش نجوم مکانیک آسمانی تکمیل گردید. امروزه ریاضیات بیش از پیش در حریم سایر علوم نفوذ کرده و نه فقط علوم نجوم و فیزیک و شیمی تحت انضباط آن درآمده اند بلکه اصولاً ریاضیات دانش مطلق و روح علم شده است
تالس
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
تصویر:Thales2.jpg
تالس ملطی
تالس ملطی (به یونانی: Θαλης) در حدود سال ۶۴۰ (پیش از میلاد) در شهر «میلیتوس» بدنیا آمد. بسیاری از او به عنوان اولین فیلسوف یونانی و همچنین پدر علم یاد میکنند. تالس بیشتر وقت خود را صرف مطالعه ریاضیات و ستارهشناسی کرد و فقط به قصد تامین معاش روزانه، به سوداگری پرداخت. تالس از زمرهٔ «مادهگرایان» اولیه محسوب میشود.
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ زندگی
۱.۱ پیشینه
۱.۲ تجارت
۱.۳ سیاست
۱.۴ اخلاق
۲ فلسفه
۳ جستارهای وابسته
۴ پیوند به بیرون
[ویرایش] زندگی
[ویرایش] پیشینه
تالس در شهر میلتوس در ایونیا (غرب ترکیه امروزی) میزیست. سالیان حیات تالس به روشنی معلوم نیست. بنا بر یک روایت، وی نود سال زیست، و بنا بر روایتی دیگر هشتاد سال. در طول حیات بلند خود، تالس درگیر فعالیتهای گوناگون بسیاری شد و نوآوریهای زیادی انجام داد. عدهای معتقدند وی نوشتهای از خود به جای نگذاشت و عدهای بر این باورند که او نگارندهٔ "دربارهٔ انقلاب نجومی" و "دربارهٔ اعتدال شب و روز" است، هر چند هیچ کدام باقی نمانده است.
تالس در کهولت ملقب به خردمند شد و بعدها که یونانیان برای خود هفت خردمند شناختند، او را نخستین آنان دانستند. تالس سرانجام هنگامی که نظارهگر یک مسابقه ورزشی بود، از گرما و تشنگی و ناتوانی جان سپرد.
[ویرایش] تجارت
بعضی بر این باورند که تالس تنها یک متفکر صرف نبود، بلکه در تجارت و سیاست هم نقش داشت. هر چند با توجه به فلسفه وی، با انجام کارهای تجاری، هدف وی ثروتمند شدن صرف نبود.
[ویرایش] سیاست
زندگی سیاسی تالس بیشتر به درگیری ایونیها در دفاع از آناتولی در برابر قدرت فزایندهٔ ایرانیان که تازه به آن منطقه وارد شده بودند بر میگردد.
[ویرایش] اخلاق
دیدگاه تالس دربارهٔ اخلاق را میتوان از گفتارهای منسوب به وی در دیوجانس لائرتیوس فهمید. نخست او به یک خدای متعالی که نه آغاز است نه پایان قایل است. او معتقد است خداوند عادل است و از بشر هم انتظار اعمال عادلانه دارد. نه ناعادل بودن (آدیکوس)، و نه اندیشهٔ بی عدالتی از دیدگان خدا پنهان نمیماند