لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مقدمه:
معنی لغوی دلیل به معنای راهنما، مرشد و نیز به معنی صحبت و برهان آمده است و آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند ادله و ادلاء جمع آن است و از نظر حقوقی دلیل هرگونه وسیله ای است که در دعاوی برای اثبات ادعای خود ازآن استفاده می گردد. و در تعریف قانون مدنی از دلیل آمده است «دلیل عبارت است از امری که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع از دعوی به آن استناد نمایند.
دعوی نیز از «ارعیت» به معنای طلب است جمع آن دعاوی است و به معنای دعا نیز آمده است.
اثبات نیز به معنای ثابت کردن ، یا برجا کردن و به ثبوت رسیدن آمده است و اصطلاحا به معنای قانع ساختن مخاطب به وجود مطلوب و بر مبنای عواملی است که پایه های اعتقاد او را ایران زمینه تشکیل میدهد.
برای آنکه بتوان به تفاوت ادله اثبات دعوا در امور حقوقی و کیفری رسید باید ابتدا با دو دعوای حقوقی و کیفری آشنا شد تا دعاوی کیفری به دعاویی اطلاق می گردند که موضوع آن ها جرم وزیر یا گذاشتن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است که جامعه برای آن ها مجازات در نظر گرفته است در حالی که دعوای مدنی تنها به حل اختلافات خصوصی بین مردم می پردازد و به عبارت دیگر هدف از طرح دعوای کیفری حفظ و حمایت و مصونیت جامعه در برابر بزهکاران و رعایت حقوق و آزادی متهمان و متضردین از حرم است در حالی که هدف دعوای مدنی حل و فصل دعاوی و اختلافات مدنی است.
در دعوای کیفری برای مقابله با تبهکاران از قدرت عمومی جامعه در جمع آوری دلایل اتهام استفاده شود در حالی که در دعوای مدنی خود اصحاب دعوی هستند که باید به تحصیل دلیل بپردازند و دعوای خود را به اثبات برسانند.
دعوای کیفری با جان و مال و حیثیت افراد و امنیت جامعه ارتباط مستقیم دارد و باید با سرعت و دقت مراحل رسیدگی را دنبال کند و در تکمیل تحقیقات می تواند از مامورین انتظامی استفاده کند در حالی که در دعاوی مدنی منافع خصوصی و انجام تعمدات و اختلافات مالی مطرح است و در مرحله رسیدگی ضابطین دادگستری دخالتی ندارند.
در دعاوی کیفری قاضی دادگاه ، انسان متهم به ارتکاب جرم را محاکمه می کند و برای اجرای عدالت و استقرار نظم، ناچار است مجازات قانونی مناسب به درجه مسئولیت و شخصیت و خصوصیات او در نظر گیرد. در حالی که در دادگاه حقوقی شخصیت و سوابق اصحاب دعوی مطرح نیست فقط به مدارک و دلایل ابرازی از طرف خواهان و خوانده توجه می شود.
آثار و نتایجی که از دعوای جزایی حاصل می شو مانند محکومیت اعدام، حبس، قصاص یا برائت از اتمام به مراتب بیش از آثاری است که در دعاوی مدنی و از طریق آئین دادرسی مدنی به دست می آید.
ویژگی های اقامه ی دلیل در حقوق کیفری:
هر چند که با افزوده شدن اختیار دادرس مدنی و مباح شدن تحقیق برای دستیابی به واقع، آیین دادرسی های مدنی و کیفری به هم نزدیک شده است و دیگر نمی توان ادعا کرد که نظام اثباتی مدنی به طور کامل قانونی و اتهامی است ، هنوز هم، اثبات اتهام در حقوق کیفری ویژگی هایی دارد که آن را از دعاوی مدنی ممتاز می کند که مبانی این جدایی را می توان چنین خلاصه کرد.
1- در دادرسی کیفری، قسم از اصل برائت سود می برد که امروزه از اصول مسلم حقوق بشر و تکرار شده در تمام قوانین کیفری است و نتیجه ی مهمی از آن می گیرند که هرگونه تردید باید به سود قسم تعبیر شود.
2- دادرسی کیفری جنبه ی تفتیشی دارد: قاضی می تواند و باید دلیل را جستجو و بررسی کند تا زوایای تارکی واقعیت را روشن سازد و به حقیقت برسد و در این راه نه جانب اتهام را بگیرد و نه قسم را. بایستی چشم به عدالت داشته باشد و ارزش دلایل را به محک ندای وجدان معین کند. برپایه این مبانی، قواعد مربوط به تحمل دلیل واثبات مدنی قابل اعمال نیست بیگمان متهم می کوشد که برای دفاع از خود دلیل بیاورد ولی ضرورتی ندارد قاضی را به تعیین برساند کافی است بذر دودلی و تردید بکارد تا میوه آزادی بچیند. اقرار نیز مانع جدای انکار او نمی شود، چرا که وجدان قاضی داور نهایی است و اقرار متهم او را از پرداختن به سایر دلایل باز نمی دارد.
تمایزات ادله در دعاوی حقوقی و کیفری:
1- از جهت شخص استفاده کننده: (قاعده منع تحصیل دلیل)
ادله اثبات دعوی از جهت شخص استفاده کننده با هم این تفاوت را دارد که جمع آوری و تعید ادله در حقوق خصوصی و دعاوی حقوقی به عمده ای اصحاب دعوی می باشد. آن ها موظفند برای اثبات آنچه ادعا دارند، دلایل کافی و معتبر فراهم آورده ، ادعای خود را به اثبات برسانند. قاضی در این میان نقش یک ناظر بی طرف را دارد که با ارزیابی ادله ارائه شده از جانب طرفین دعوی، به قضاوت نهایی می پردازد که حق با کدام طرف است.
قاضی در دعاوی حقوقی، حتی از راهنمایی کمی از اصحاب دعوی منع شده است لایحه آیین دادرسی مدنی در این باره اظهار میدارد:
«دادرس نمی تواند به هیچ یک از طرفین در میان ادعا یا نحوه استدلال و اقامه دلیل کمک کند.»
قانون آئین دادرسی مدنی، حتی تامین دلیل مواردی را که تحقیق محلی و ثبت سایر دلایل ، از قبیل اخذ نظر مطلعین استعلام کارشناسان یا استفاده از قرامین و امارات موجود در محل وسه فورا لازم است و در صورت تاخیر ممکن است متعذر یا متعسر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تاریخچه اسب
ازنقاشی هایی که بر دیواره برخی ازغارهاحک شده چنین نتیجه گیری می شود که اسب در دوران دیرینه سنگی شکار می شده و آن را می خوردند اما درعصر نوسنگی پس از سایرحیوانات اهلی شد وبه خدمت انسان در آمد.همچنین از وجود حیوانا ت در ایران از چند میلیون سال قبل اطلاعاتی وجود دارد چنانکه مکوئنم یکی از معاونان دمورگان باستان شناس معروف ،آثار یک نوع اسب هیپاریون را در سال 1904میلادی در ناحیه موزه چال مراغه به دست آورده است که این حیوان بیش از یک میلیون سال پیش فعالیت داشته ودر اطراف دریاچه ارومیه زندگی می کرده است.
تپه سیلک کاشان از نظر تمدن بشری اهمیت خاصی دارد که در ارتباط با اسب نیز در این منطقه اکتشافات ارزشمندی انجام شده است.گیرشیمن درسالهای 1937-1933 میلادی از طرف موزه لوورپاریس در دو تپه موسوم به سیلک که در دامنه کوه کرکس در فاصله 5 کیلومتری کاشان قرار دارند کاوشهای جالبی انجام داد.در واقع منطقه سیلک خود به چند طبقه تقسیم می شودکه در طبقه دوم سیلک علاوه بر استخوان های حیوانات اهلی استخوان نوعی از سگ تازی واسبی از نوع پرژوالکسی به دست آمده است.این اسب که چهارپایی تنومندبا یالی ستبروبر افراشته است و به نظر می رسد حد وسط گوره خرواسب جدید باشدامروزه در مغلستان پرورش داده می شود. همچنین در فاصله 250متری ازتپه جنوبی سیلک که قدیمی ترین محل سکونت بشر در دشت است گورستانی وجود دارد که آن را جزء طبقه ششم سیلک به شمار می آورندکه در پهلوی مردگان اشیای متعدد مانند سلاح وظروف سفالین، گاهی مزین به نقوش اسبان جنگجویان، خنجر وشمشیر برنزی قرار داداند.همچنینن در قبر مردگانی که در زندگی اسب سوار بوداند اشیای مربوط به زین وبرگ وجود دارد وبر روی بسیاری از سفالینه ها نقش اسب دیده می شودکه نشانه آن است که اسب در زندگی آنها نقش زیادی داشته است.
آثار به دست آمده ازتپه سلدوردر فاصله 50 کیلومتری جنوب غربی ارومیه ،گوی تپه آذربایجان وتپه کیان د ر10 کیلومتری جنوب غربی نهاوند که دمورگان در آنجا تحقیقاتی را به انجام رسانده است.خوروین در 80 کیلومتری شمال غربی تهران در شمال کرج به قزوین وپیداشدن لوازم اسب در قبرها وتصاویر اسب بر ظروف ومجسمه های سفالی اسب متعلق به 1200سال فبل از میلاد که در ناحیه املش گیلان کشف شده و دها اثر باستانی دیگر هم نشانگر این است که آثار کشف شده متعلق به قومی مهاجراست که وارد منطقه شده ودر آنجا استیلا یافته وجداگانه مسکن ساخته اند که همانا آریای ها هستند.
اسب های ایران به لحاظ وابستگی به نژادهای مختلف
اسب های نژاد اصیل ایرانی در تاریخ وفرهنگ مردم به نام نژاد خاص نامیده شده و دارای مشخصات وتیره نژادی هستند، این نژادها عبارتند از:
الف-اسب نژاد اصیل عرب: به گواهی تاریخ خا ستگاه اصلی آن ایران بوده واکنون در سراسر دنیا پراکنده و به نام اسب عرب نامیده می شود.
ب:اسب نژاد ترکمن ایران: قسمت اعظم این نژاد منطقه ترکمن صحرا بوده وهمانند اسب عرب دارای تیره های متعدد نژادی از قبیل آخال تکه ویموت می باشد.
ج:اسب نژاد کرد ایرانی: این اسب در مناطق کردستان ،کرمانشاه، ایلام واستانهای هم جوار پراکنده شده اند.
د: اسبچه خزر ایرانی: خاستگاه نژادی آن دامنه های شمالی سلسله جبال البرز بوده و برای زیستن در جنگل های انبوه شکل یافته است ودارای سم های بادوام وقد کوتاه می باشد.
ه-اسب نژاد چناران ایرانی: در دوره نادر شاه افشاراز آمیزش مکرر اسب عرب وترکمن به وجود آمده است واکنون در قسمتهایی از خراسان وجود دارد.
و-اسب سیستانی: تنها اسب خونسرد ایرانی بوده ودارای جثه ای تنومند می باشد که وزن آن در دوره بلوغ از دیگر اسب های نژاد ایرانی بیشتر است ودر سیستان وبلوچستان پراکنده شده اند.
ی-اسب نژاد قره باغ ایرانی: این نژاد نام خود را از قره باغ قفقاز گرفته وپس از جدایی آن منطقه از ایران درجنگ عباس میرزا فتحعلی شاه به ایران آورده شد.
فدراسیون سوارکاری
فدراسیون سوارکاری ایران در سال 1338 به عضویت رسمی جهانی سوارکاری FEIدر آمده است وهم اکنون در گروه 3 فدراسین جهانی قرار دارد.
سوارکاری از ورزشهای مفرح وپر طرف دار محسوب می گردد که به گونه های مختلف متداول می باشند.سوارکاری راهی است به سوی ایجاد ارتباط بین سوارکار واسب وهر چه پیشرفت سریعتر باشد این ارتباط بیشتر وبهتر خواهد بود.
ورزش سوارکاری بصورت مسابقات سرعتی داخل پیست، پرش از روی موانع درساژ، وغیره برگزارمی گردد.این ورزش در سالن فقط بصورت پرش از روی مانع انجام می گیرد که در آن اسب و سوارکار در شرایط مختلف در یک مسیر مانع دار آزمایش می شود.
مسابقات میدانی سوارکاری از تنوع بسیار برخوردار است وبه اشکال گوناگون ودر مسافت های مختلف برگذار می شود.
مسابقات درساژ شامل مانور های زیبا وشیرین کارهای مختلف اسب در برابر اشارات مختصر وحرکات دست وپای سوارکار خود است.
یکی دیگر از مسابقات اسب سواری،مسابقات 3 روزه می باشد که شامل مسابقات درساژ،استقامت وپرش های نمایشی است ودر 3 روز متوالی صورت می گیرد وشرکت کننده باید با یک اسب در کلیه این رقابت ها شرکت کنند.این نوع مسابقه برای برآورد کردن میزان هماهنگی،سرعت استقامت،اطاعت وتوانایی پرش با اسب بوده ونیاز مند درک عالی بین اسب وسوار کار می باشد.در مسابقات پرش با اسب در داخل سالن حداقل 2000 متر مربع فضا با کمترین عرض 40 متر مورد نیاز می باشد.اخیرا حداقل فضای سالن سر پوشیده برای رقابت های ملی 40×60 متر توصیه می شود .فاصله خط آغاز تا اولین مانع نباید بیش از25 متر ویا کمتر از6 متر باشد،همچنین فاصله خط پایان نباید کمتر از15 متر یا بیشتر از25 متر باشد.
به علت جذابیت پرش های نمایشی،این ورزش تماشاگران زیادی به خود جذب می نماید.در کشورهای اروپایی معمولا تماشاچیان بین 8 تا 6 هزار نفر در نظر گرفته می شوند.جایگاه تماشاچیان در دو طرف ویک انتهای رینگ پیش بینی می شود.انتهای دیگر اختصاص به شرکت کنندگان در مسابقات، خبر نگاران وسایر افراد مسئول دارد.جایگاه تماشاچیان و ورود وخروج آنها باید قابل کنترل ومستقل از سایر قسمتها باشد.
تعاریف موجود در سوارکاری
رویداد:اشاره به یک دوره کامل مسابقات ،قهرمانیها یا بازی هایی می نماید که تحت نظارت یک کمیته برگزار کننده انجام می پذیرد و از یک ساعت پش از شروع اولین رده آغاز ونیم ساعت پس از اعلام نتایج آخرین مسابقه توسط هیات داوران پایان می یابد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
افسردگی چیست؟
افسردگی شایعترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان سادهتر، افسردگی یک واکنش روانی ـ زیستی در برابر فشارها و استرسهای زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و میتواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید.
در واقع خلق آدمی حاصل مجموعهای از واکنشهای عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است. به سخن دیگر، خلق یک زمینه عاطفی زیربنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزی بوده، به حالتهای روانی، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند میدهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است. یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق میتواند به صورت اندوه و غمزدگی مشخص گردد. اگر شدت یا مدت زمان اندوه از حد متعارف تجاوز کند، یا در یک شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمارگونه ظاهر شود، میتواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد.
حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد؟
باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی یا غمزدگی معمولی متفاوت است. در زندگی هر کس ممکن است موقعیتهایی بوجود آید که موجب تاثرات روانی و غم و غصه درونی گردد، مثل از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا یکی از نزدیکان و محبوبان، اما این حالت کاملاً موقت خواهد بود. غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که وفق مراد فرد نیست. حالت غمزدگی با آشفتگی واقعی روانی و کاهش یا از دست دادن هدفها و کمرنگ شدن نگرشهای حیاتی و معیارهای ارزشی در زندگی فردی و اجتماعی همراه نمیباشد.
در حقیقت بین زمانی که انسان با یک مشکل خانوادگی، شغلب و حرفهای مواجه شده، احساس ناخوشایندی از یک ضربه عاطفی و روانی را تجربه میکند، یا هنگامی که از یک شرایط غمناک و تاثرانگیز متاثر میگردد و با احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین میشود و احساس تالم و غمزدگی برای مدتی وجودش را فرا میگیرد، با دورانی که انسان دچار افسردگی میشود، متفاوت است.
حالت غمگینی و غمزدگی که اساساً موقت است، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمهای به فعالیتهای زیستی، پویایی زندگی و برنامههای هدفمند انسان نمیزند. غمزدگی ناشی از مواجه شدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و درگیریهای بین فردی ممکن است احساس ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد، لیکن احساس ناشی از همدلی با مصایب دیگران و شرایط تاثرانگیز انسانی که ممکن است در شرایطی خاص با تبلور احساسات و حالتهای غمزدگی همراه باشد، بر بهداشت روانی، تعادل عاطفی و انگیزههای تلاش وی میافزاید.
اما حالت انسان افسرده، انسانی که دچار اختلال قابل توجه خلقی است با حالت انسان غمزده کاملاً متفاوت است. حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاردهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر میسازد؛ نگرشها، باورها و بینشها را دگرگون میکند. هدفهای متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار احساس بیهودگی میکند.
بنابراین حالتهایی همچون دلشکستگیها، دلتنگیها، تاثرات روانی و غمگینیهای گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمیگردد، بلکه چنین حالتهایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است.
غم و اندوه یک حالت غمگینی خلقی عادی و واکنشی طبیعی، واقعبینانه و مناسب نسبت به آنچه از دست رفته میباشد و کاملاً موقت بوده، به تدریج و به طور طبیعی محدود شده، فروکش میکند و در موارد بسیار نادر و شرایط خاص، نسبتاً طولانی شده، موجب پدیدآیی اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی میشود.
به طور کلی، افسردگی یک واکنش روانی و زیستی در برابر فشارها و استرهای حیاتی است و شدت واکنش هر کس در مقابل استرس بستگی به کیفیت و شاکله شخصیت وی دارد. برخی از افراد، بویژه جوانان به علت تجارب تلخ و ناخوشایند دوران کودکی، تحمل هرگونه استرس ناشی از دست دادن چیزی و کسی برایشان دشوار است و به شدت متاثر میشوند. مثلاً جوانی که در کودکی شاهد فوت پدر و مادر خود بوده، یا به علت طلاق، یکی از والدین خود را از دست داده، در برابر استرسهای ناشی از ناکامیها و از دست دادن موقعیتهایی که برایش مطلوب بوده است، فوقالعاده متاثر میشود و رگههای افسردگی میتواند وجودش را به تدریج فرا گیرد.
در بسیاری از مواقع تجمع استرسها و هیجانزدگیها در زمانی که محدود نیز ممکن است زمینههای افسردگی را در هر فردی فراهم آورد، ولو اینکه بعضی از استرسها و شرایط هیجانی لزوماٌ ناخوشایند نیز نباشند. مثلاً شخصی که در سازمان و وزارتخانهای صاحب شغل قابل توجهی شده است، به ناگزیر به خاطر همسرش به شهر دیگری میرود و در یک پست عادی مشغول میگردد و موقعیت قبلی شغلی را از دست میدهد. همزمان با این مساله، همسرش دچار بیماری سختی میگردد و خبر فوت مادرش نیز او را سخت متاثر میسازد. از سوی دیگر از تعاونی مسکن که در آن عضویت داشته، به وی خبر میدهند که آخرین قسط را برای تحویل مسکن فراهم کند و همه اینها در ظرف چند هفته و یا در یکی دو ماه اتفاق میافتد.
چنین شخصی ممکن است به خاطر ناتوانی در ارائه پاسخهیا مناسب به فشارها و تقاضاهای اجتماعی تا حد قابل توجهی دچار افسردگی شود. این نوع افسردگی، در واقع واکنشی عادی در برابر مجموعهای از استرسهاست. بنابراین همزمانی یک سلسله تغییرات مهم و قابل توجه در زندگی فردی و خانوادگی، اعم از خوشاینده و ناخوشایند، آن هم در محدوده زمانی کوتاه میتواند در بسیاری از انسانها بویژه زمینههای افسردگی را فراهم آورد.
انتظار این است که یک انسان متعادل در مقابل استرسها و فشارهای روانی یک واکنش روانی ـ زیستی معقول از خود بروز دهد. احساس بیتفاوتی یا کمتفاوتی نسبت به استرس موردنظر یا واکنش فوقالعاده زیاد نسبت به آن امری غیرعادی تلقی میشود. به عبارت دیگر، اگر فردی به هنگام مواجهه با یک استرس قوی هیچ نوع واکنش رونی ـ زیستی از خود نشان نمیدهد، به احتمال قوی دچار نوعی افسردگی نهفته شده است. در این شرایط احتمالی خطر بروز یک واکنش تاخیری، مثلاً طی ماههای بعد یا ابتلا به افسردگی مزمن بسیار زیاد است.
در یک نگاه کلی و از یک منظر دیگر، واکنش افسردگی را میتوان بر دو نوع تقسیم کرد:
واکنش افسردگی حاد یال گذرا؛
واکنش افسردگی پایدار و مداوم
منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟
افسردگی حاد که عموماً با غمگینی و اندوه و غمزدگی همراه است، همواره کوتاه، شدید و در عین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی میشود. این نوع افسردگی عموماً گذراست و در مدت زمان مناسب قابل پیشبینی بهبود مییابد. البته بعضاً ممکن است این نوع افسردگی هفتهها یا چندین ماه طول بکشد، اما در اغلب موارد، شدت و مدت واکنش افسردگی متناسب با نوع و شدت عامل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست مقالات
بخش اول : اصول مدیریت کیفیت .....................................................................2
اصل اول تمرکز بر مشتری ............................................................................2
اصل دوم رهبری در مدیریت ...........................................................................3
اصل سوم مشارکت کارکنان ............................................................................4
اصل چهارم رویکرد فرآیندی ..........................................................................5
اصل پنجم رویکرد سیستمی به مدیریت ..............................................................6
اصل ششم بهبود مستمر ................................................................................7
اصل هفتم تصمیم گیری بر مبنای واقعیت ها .........................................................7
اصل هشتم ارتباط سودمند و دو طرفه با تامین کنندگان ............................................8
بخش دوم : چگونه تغییر سازمانی را رهبری و مدیریت کنیم؟...................................10
رهبری تغییر چیست؟ .................................................................................10
فرآیند تغییر چیست و چه کسی باید در این فرآیند دخالت داده شود؟ ............................15
چگونه با مقاومت در برابر تغییر برخورد کنیم؟ ...................................................19
منابع و مآخذ ..........................................................................................21
اصول مدیریت کیفیت
نویسنده : کمیته فنی 176 سازمان بین المللی استاندارد ISO
مترجم : صادق فر، حسین
چکیده
این سند هشت اصل مدیریت کیفیت که در استانداردهای سیستم مدیریت کیفیت بر مبنای سری ایزو 9000-2000 کاربرد دارد را معرفی مینماید. مدیریت ارشد هر سازمان میتواند از این اصول بعنوان چارچوبی برای راهنمایی سازمان خویش به منظور بهبود عملکرد ها استفاده نماید.
منبع : Intrnational Organization for Standardization. 2006. Quality management principles. http://www.iso.ch/iso/en/iso9000-14000/understand/qmp.html
کلیدواژه : کیفیت؛ مدیریت کیفیت؛ استاندارد کیفیت؛ سیستم مدیریت کیفیت؛ ایزو؛ بهبود عملکرد
اصل اول: تمرکز بر مشتری (Customer Focus)
هر سازمانی به مشتریان خود وابسته است و باید نیازهای حال و آینده آنان را درک نماید و نیازمندی های مشتریان خود را برآورده نماید. علاوه بر این سازمان ها باید برای عبور از انتظارات مشتریان خود برنامه ریزی و تلاش نمایند.
تمرکز بر مشتری و درک نیازهای حال و آینده او باعث پاسخگویی منعطف و سریع سازمان به فرصت های بازار و در نتیجه افزایش سود سهام و سهم بازار برای سازمان خواهد شد.
رضایت مشتریان با افزایش اثربخشی بکارگیری منابع سازمان، افزایش یافته و بهبود وفاداری مشتری به سازمان باعث ماندگاری در تجارت می گردد.
بکارگیری اصل تمرکز بر مشتری عموما باعث می گردد که سازمان:
برای درک نیازها و انتظارات مشتریان تحقیقات لازم را صورت دهد.
از ارتباط اهداف سازمانی با نیازها و انتظارات مشتریان اطمینان حاصل نماید.
ارتباطات درون سازمانی را در راستای نیازها و انتظارات مشتریان هدایت نماید.
رضایت مشتریان را اندازه گیری نموده و بر مبنای نتایج حاصل از آن اقدام نماید.
ارتباطات با مشتریان را به صورت سیستمی مدیریت نماید.
از وجود توازن بین رضایتمندی مشتریان و سایر ذینفعان سازمان (نظیر مالکین، کارکنان، سرمایه گذاران، انجمن ها و مجامع محلی) اطمینان حاصل نماید.
اصل دوم: رهبری در مدیریت (Leadership)
مدیر سازمان که از منش رهبری برخوردار است باید مقاصد و جهت گیری یکنواختی را در سازمان ایجاد نماید و محیط داخلی سازمان را به گونه ای ایجاد و نگهداری نمایند که کارکنان بتوانند در دستیابی به اهداف سازمانی کاملا مشارکت نمایند.
مدیریت سازمان با منش رهبری باعث می گردد کارکنان مقاصد و اهداف سازمانی را درک نموده و برای دستیابی به آنها از انگیزه کافی برخوردار شوند. علاوه بر این با بکاربستن منش رهبری فعالیت های سازمان ارزیابی شده و در مسیری یکسان، منظم گردیده و استقرار می یابد و در نتیجه فقدان ارتباط بین سطوح مختلف سازمان به حداقل خود خواهد رسید.
بکارگیری اصل رهبری در سازمان عموما باعث می گردد که:
نیازهای تمامی ذینفعان سازمان شامل مشتریان، مالکین،کارکنان، تامین کنندگان، سرمایه گذاران، انجمن هاو مجامع محلی در نظر گرفته شود.
اهداف چالش برانگیز با زمانبندی مشخص تنظیم گردد.
ارزش های مشترک، مدل های اخلاقی و جوانمردی در تمامی سطوح سازمان ایجاد شده و تقویت گردد.
اعتماد ایجاد گردیده و ترس از میان برود.
کارکنان با منابع مورد نیاز، برخوردار از آموزش و آزادی عمل با داشتن مسوولیت و پاسخگویی فعالیت نمایند.
کارکنان برای نقش و سهم خود امیدوار و دلگرم گردیده و آنرا تشخیص دهند.
اصل سوم: مشارکت کارکنان (Involvement of people )
کارکنان جوهره سازمان بوده و مشارکت آنها باعث خواهد گردید تا توانایی هایشان مزیت سازمان محسوب گردد. ایجاد انگیزه، تعهد و مشارکت کارکنان نسبت به سازمان، نوآوری و خلاقیت در پیشبرد اهداف سازمان را به ارمغان خواهد آورد.
ایجاد مسوولیت پاسخگویی کارکنان در رابطه با عملکردشان و همچنین ایجاد اشتیاق در مشارکت و همکاری ایشان زمینه ساز بهبود مستمر در سازمان خواهد بود.
بکارگیری اصل مشارکت کارکنان در سازمان عموما باعث می گردد که:
کارکنان اهمیت همکاری و نقش خود را در سازمان درک کنند.
کارکنان محدودیت های عملکردشان را شناسایی کنند.
کارکنان مالکیت مسایل را پذیرفته و مسوولیت حل آنها را عهده دار شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
استاد:
دانشجو:
درس: اصول سپرستی
زمستان86
پرورش مهارتهای سرپرستی
مدیران در تمامی سطوح سازمانی و در کلیة سازمانها وظیفة بنیادی طراحی و پویا نگهداشتن محیطی را بر عهده دارند که در آن ، افراد با همکاری همدیگر ، بتوانند مأموریت ها و هدفهای معنی را به اجرا درآورند .
اجرای این مهم ، نیاز به توانایی ها ، مهارتها و دانشهایی دارد . هدف از تهیه این جزوه تلاش به منظور اشنایی هر چه بیشتر اینجانب با اصول سرپرستی می باشد لذا با راهنمایی استاد ارجمند جناب آقای افشار تلاش گردیده تا با مفهوم رشد و رهبری از دیدگاه اسلام آشنا شده و بر اهمیت جلب همکاری روانها و حرکت درآوردن آنها به سوی هدفی مقدس و عالی تأکید گردد .
رشد و رهبری در اسلام
هنگامی که صحبت از جامعه است و اجتماع انسانی ، به دلیل ماهیت موجوی انسان که مخلوقی است جامعه زی ، مباحثی به میان می آید که به چگونگی ادارة اجتماع انسانی مربوط می شود . اسلام دینی است جاودانی و فراگیر و برای همة شئون زندگی مردم ، در مورد رهبری و مسئولیت هایش سرشار از ایات و احادیث است و سیره زندگی پیامبر (ص) و معصومین (ع) نیز خود ،نمونه هایی (الگوهایی) در این زمینه خواهند بود . اسلام همة توجه خود را به رهبران معطوف ننموده ، بلکه فرد فرد مسلمانان را نیز مسئول می داند و با این نگرش وسیع و عمیق ، نه گرفتار اصالت فرد شده ونه اصالت اجتماع ، بلکه به هر دو وجه امعان نظر داشته است ولی مسئولیت رهبران را بیش از شهروندان می داند . روایتی از پیامبران (ص) نقل شده که فرمودند : « دو گروه هستند که هر گاه صالح باشند ، امت نیز صالح خواهد بود و اگر فاسد شوند ، امت فاسد خواهد شد و آن دو گروه علما و امیران جامعه اند . » از این روایط چنین استنباط می شود که مسئولیت کسانی که رهبری فکری مردم را به عهده دارند (علما و دانشمندان ) و نیز افرادی که مسئولیت های نظام ، اعم از اجرایی و غیر آن را پذیرا شده اند ، بسیار سنگین و در چگونگی ادارة جامعه و حتی روش زندگی مردم تعیین کننده است .
شاید این سوال پیش بیاید که در اسلام چرا ، هم «افراد» مسئول هستند و هم «گردانندگاه حکومت»؟ در پاسخ باید خلقت انسان را یاد آور شد که گونه ای است که «اختیار و اراده» از خصوصیات بارز او و یکی از شاخه های تعیین کنندة تفاوت این مخلوق برتر عالم خلقت و حیوانات خواهد بود . بنابراین خداوند آفریننده ، با افزایش چنین موجودی هرگز او را عبث نیافریده و او را رها نکرده تا از این خصلت خود ، یعن اختیار اراده ، هر طور که مایل است استفاده کند . در مقابل از او مسئولیت خواسته است ، مسئولیت در قبال خود و مسئولیت در قبال جامعه که در آن زندگی می کند و حتی جامعه جهانی . در اسلام هیچ کس حق ندارد حتی به خودش ضرر بزند . مسئولیت تا به این حد است و اینچنین ، اختیار او مهار و در مسیر بهبود ، رشد و تکامل جهت دار شده است . خداوند برای این صیرورت و این شدن و به سوی تعالی رفتن ، مجموعه دستورهایی را در کتابی جاودانی به نام قرآن بر مردم عرضه نموده و خود می فرماید : «ولیکن افرادی ربانی باشید به واسطه آنکه کتاب خدا را پیوسته آموزش می دهید و به واسطه آنکه پیوسته انس و رجوع دایمی به قرآن دارید . » (آیه 79 ، سوره آل عمران) خداوند با بیان این آیه به مسلمانان می فرماید که به این کتاب باید همچون یک کتاب درسی نگاه کرد . باید از آن چیز یاد گرفت و آن را آموزش داد و از طریق انس دایمی با ان ، به انسانهایی ربانی – کمال یافته در روح و روان شخصیت – تبدیل شد .
اسلام با وجود همة تأکیدها برفرد و مسئولیت های او ، مدیران نظام اسلامی را نیز مسئول ایجاد جامعه ای می داند که در آن زمینه های رشد شعور و آگاهی مردم فراهم باشد . در چنین فضایی مردم بصیرت و بهره گیری از خرد ، اختیار و اراده خویش ، در جهت بهبود و رفاه مادی و معنوی خود استفاده خواهند برد . در قرآن کریم چنین آمده :
خداوند آگاه و بصیر است . (آیه 1 ، سوره مجادله)
نظام طبیعت بر اساس آگاهی خلق شده و بر همین اساس نیز اداره می گردد (آیه 41،سوره نور)
قرآن و سایر کتابهای آسمانی بر اساس تنظیم شده اند که بصیرت آور و آگاه کننده اند . (آیه 104 ، سوره انعام )
بصیرت و آگاهی ، از صفات بارز انسانی و جدا کنندة او از حیوان است .
تأمل در ایم واقعیات ، مسئولیت افراد را در جهت رشد و تکامل فردی و همچنین مسئولیتهای رهبری و مدیریت ، در ایجاد جامعه ای آگاه و بصیر مشخص می سازد .