انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق درباره، افراط در زهد و عبادت اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

افراط در زهد و عبادت اسلام

از همان وقتهائی که تصوف هم در دنیای اسلام‏ پیدا شد، ما می‏بینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف‏ عبادت و نماز کردند و سایر وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در میان‏ اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داریم بنام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع‏ معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه‏ من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی‏ از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می‏شمارند، شکی‏ نیست.

ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خودش را کنده بود و گاهی می‏رفت در قبر و لحدی‏ که خودش برای خودش کنده بود می‏خوابید، و خود را نصیحت و موعظه می‏کرد، می‏گفت " ''یادت نرود عاقبت باید بیائی اینجا'' ".

تنها جمله‏ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آنوقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم امام حسین علیه السلام فرزند عزیز پیامبر اکرم|پیغمبر را شهید کرده‏اند، چند کلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنین حادثه‏ای: " ''وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند ''". می‏گویند بعدها استغفار می‏کرد که‏ چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم.

همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی (ع) جزو سپاهیان ایشان بوده است‏، یکروز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد: ''یا امیرالمؤمنین انا شککنا فی‏ هذاالقتال''. " انا " را هم که می‏گوید معلوم می‏شود که او نماینده عده‏ای‏ بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، می‏ترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟

چون ما داریم با اهل قبله‏ می‏جنگیم، ما داریم با مردمی می‏جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می‏گویند، مثل ما نماز می‏خوانند، مثل ما رو به قبل می‏ایستند. و از طرفی شیعه‏ امیرالمؤمنین بود نمی‏خواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمؤمنین! خواهش می‏کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جائی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد.

امیرالمؤمنین هم فرمود بسیار خوب اگر تو شک می‏کنی پس من تو را به جای‏ دیگری می‏فرستم. نمی‏دانم خودش تقاضا کرد یا ابتداء حضرت او را به یکی‏ از سر حدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی می‏خواست‏ انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی‏ بمیان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند، غیر مسلمانها باشند. خوب‏ این نمونه‏ای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند.

این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟

این، ارزش ندارد که آدم در رکاب‏ مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمائی می‏کند و در آنجائی‏ که علی فرمان جهاد می‏دهد شک کند که آیا این درست است یا نادرست، و عمل به احتیا کند، بنا را بر احتیاط بگذارد. مثل اینکه می‏گویند: چرا ما روزه شک دار بگیریم؟ می‏بینید که در میان مردم هم این حرف خیلی زیاد است: چرا ما روزه شک دار بگیریم، این چه کاری است؟ چرا جائی بجنگیم‏ که شک داریم؟ میرویم جائی که روزه‏ای که می‏گیریم روزه شک دار نباشد.

این چه ارزشی دارد؟ اسلام بصیرت می‏خواهد، هم عمل می‏خواهد و هم بصیرت. این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد. در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزیدبن معاویه زندگی می‏کند، معاویه‏ای که دین خدا را دارد زیر و رو می‏کند، یزیدی که بزرگترین جنایتها را در تاریخ اسلام مرتکب‏ می‏شود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر می‏رود، آقا رفته یک گوشه‏ای را انتخاب کرده شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه‏ دیگری به زبانش نمی‏آید، یک جمله ای هم که به عنوان اظهار تأسف از شهادت‏ حسین بن علی (ع) می‏گوید، بعد پشیمان میشود که این، حرف دنیا شد، چرا بجای آن، سبحان الله، الحمد لله نگفتم؟ چرا بجای آن یا حی یا قیوم‏ نگفتم؟ چرا الله اکبر نگفتم، لا حول و لا قوة الا بالله نگفتم؟ این با تعلیمات اسلامی جور در نمی آید.

::«لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»؛ جاهل یا تند می‏رود یا کند.::



خرید و دانلود تحقیق درباره، افراط در زهد و عبادت اسلام


تحقیق درباره، اسلام، بهداشت و ورزش

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

اسلام، بهداشت و ورزش

رابطه ی ورزش با بهداشت بر کسی پوشیده نیست. اگر ورزش می خواهد برای فرد و جامعه سلامتی و شادابی را به ارمغان آورد، باید با بهداشت قرین بوده و از آن بیگانه نباشد. ورزش بدون رعایت موازنی بهداشتی – تا حدود زیادی – نقض غرض خواهد بود. کُتُبی که امروزه در زمینه ی ورزش تألیف و منتشر می شوند، به طور معمول از یک سری مباحث بهداشتی خالی نمی باشند. ورزشکاران باید بیش از دیگران به بهداشت و نظات اهمیت دهند. آنها بیش از دیگران عرق می کنند، با ورزشکاران دیگر و گاه زمین و یا تشک ورزشی در تماس نزدیکند و ... .

در مکتب اسلام، بیش از هر مکتب دیگری به امر بهداشت توجه شده است، به فرموده ی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله، اسلام بر نظافت بنا شده و جز افراد نظیف، کسی به بهشت وارد نمی شود. توجه شما را به احادیثی در این زمینه جلب می کنم:

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

«تنظّفوا بکلّ ما الستطعتم فانّ الله تعالی بنی الاسلام علی النّظافة و لن یدخل الجنّة کلّ نظیفٍ(1)؛

با هر وسیله ای که می توانید نظافت کنید، زیرا خدای تعالی اسلام را بر مبنای نظافت بنا کرده است، و هرگز کسی جز افراد نظیف و پاکیزه، وارد بهشت نمی شود [تنها پاکیزگان به بهشت وارد می شوند].»

امام رضا علیه السلام می فرماید:

«من اخلاق الانبیاء التّنظّف(2)؛

نظافت یکی از اخلاق پیامبران است.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

«بئس العبد القاذرون(3)؛

مردمان کثیف، بندگان بدی هستند.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید:

«طهّروا هذه الاجساد طهّرکم الله فانّه لیس عبدٌ یبیت طاهراً الأ بات معه ملکٌ فی شعاره و لا یتقلّب ساعةً من اللّیل الأ قال: اللّهمّ اغفر لعبدک فانّه بات طاهراً(4)؛

این بدن ها را پاکیزه کنید، تا خدا شما را پاکیزه گرداند، زیرا هیچ بنده ای نیست که شب را در حال پاکیزگی به صبح رساند، مگر این که فرشته ای به همراه و در لباس زیرین او شب را به صبح می برد، و هیچ ساعتی [و زمانی] از شب نمی گذرد، مگر این که آن فرشته می گوید: خداوندا! این بنده ات را بیامرز، زیرا او با پاکیزگی، شب را به صبح برد.»

امام باقر علیه السلام فرمود:

«کنس البیوت ینفی الفقر(5)؛

جارو کردن خانه، فقر و تنگ دستی را از بین می برد.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«هلک المتقذّرون(6)؛

مردمان کثیف هلاک شدند.»

امام علی علیه السلام فرمود:

«اغسلوا صبیانکم من الغمر فانّ الشّیطان یشمّ الغمر فیفرع الصّبیُّ فی رقاده و یتأذّی به الکاتبان(7)؛

کودکان خود را نظیف و پاکیزه کنید و بدین وسیله چربی دست های آنها را بزدایید، که اگر این کار را نکنید، شیطان چربی دست آنها را می بوید و آن گاه کودک به دهشت افتاده و خوابش نمی برد، و با این کار دو فرشته ی نویسنده اذیت می شوند.»

امام صادق علیه السلام فرمود:

«غسل الاناء و کنس الفناء مجلبةٌ للرّزق(8)؛

شستن ظروف و جارو کردن پیش گاه خانه، وسیله ی جلب روزی است.»

امام علی علیه السلام فرمود:

«لا تؤوا التّراب خلف الباب فانّه مأوی الشیّاطین(9)؛

خاک (روبه) را پشت در جای ندهید زیرا آن جایگاه شیطان ها است.»

رسول خدا صلی الله علیه فرمود:

«بیت الشّیاطین من بیوتکم بیت العنکبوت(10)؛

خانه ی شیاطین در خانه ی شما، عنکبوت است.»

«عن جابربن عبدالله قال: اتانا رسول الله صلی الله علیه وآله فرأی رجلاً شعثاً قد تفرّق شعره، فقال: اما کان یجد هذا ما یسکّن به شعره، و رأی رجلاً آخر [و] علیه ثیابٌ و سخةٌ فقال: اما کان هذا یجد ماءً یغسل به ثوبه! (11)؛

از جابربن عبدالله نقل شده: [روزی] پیامبر خدا صلی الله علیه وآله پیش ما آمد و مرد ژولیده مویی را دید که موهایش پراکنده شده بود، فرمود: آیا چیزی که با آن موی خود را آرامش دهد [مرتب کند] پیدا نکرده؟ و مرد دیگری را دید که لباس کثیفی داشت؛ فرمود: آیا او آبی پیدا نکرده که با آن جامه ی خود را بشوید؟!»

آن حضرت درباره ی نظافت لباس می فرماید:

«من اتّخذ ثوباً فلینظّفه(12)؛

هر کس لباسی اختیار کرد، باید آن را تنظیف کند.»

یا عائشة! اغسلی هذین الثّوبین! اما علمت انّ الثّوب یسبّح فاذا اتّسخ انقطع تسبیحه؟ (13)؛

ای عایشه! این دو پیراهن را بشوی! مگر نمی دانی لباس تسبیح می گوید، و هر گاه کثیف شود، تسبیح گفتنش قطع می شود؟»

متأسفانه هنوز هم کسانی هستند که گمان می کنند خلال کردن دندان کار بدی است. می گویند: ما دندان هایمان را خلال نمی کنیم و با مسواک نیز نمی شوییم، زیرا می ترسیم دندان هایمان خراب شوند. و با این طرز تفکر، با باقی گذاشتن قطعات ریز غذا در اطراف دندان های خود، محل مناسبی برای پرورش میکرب ها تدارک دیده و به خرابی دندان های خود کمک می کنند.

«عن وهب بن عبد ربّه، قال: رأیت اباعبدالله علیه السلام یتخلّل فنظرت الیه فقال: انّ رسول الله صلی الله علیه وآله کان یتخلّل و هو یطیب الفم(14)؛

وهب بن عبدربه می گوید: امام صادق علیه السلام را دیدم که خلال می کرد؛ به سویش نگاه کردم، فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله دندان هایش را خلال می نمود، و خلال کردن دهان را خوش بو می سازد.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«تخلّلوا فانّه من النّظافة و النّظافة من الایمان و الایمان مع صاحبه فی الجنّة(15)؛

دندان هایتان را خلال کنید، زیرا خلال کردن دندان از نظافت است، و نظافت از ایمان است و ایمان به همراه صاحبش در بهشت است.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«مازال جبرئیل یوصیّنی بالسّواک حتّی ظننت انّه سیجعله فریضةً(16)؛

همیشه جبرئیل مرا به مسواک زدن توصیه می کرد، تا آن جا که گمان کردم به زودی آن را واجب خواهد کرد.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«لولا ان اشقّ علی امّتی لامرتهم بالسّواک مع کلّ صلاةٍ(17)؛

اگر این نبود که نمی خواهم بر امتم سخت بگیرم، بدون شک به آنها دستور می دادم با هر نمازی [یعنی روزی پنج بار] مسواک بزنند.»

هنوز هم خیلی ها با شیوه ی صحیح مسواک زدن آشنا نیستند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند:

«استاکوا عرضاً و لا تستاکوا طولاً(18)؛

از عرض مسواک بزنید و از طول مسواک مزنید!»

احایدثی نیز در زمینه ی کفشِ راحت پوشیدن وجود دارد، که ما در این جا از ذکر آن خودداری می کنیم. (19)؛

همچنین اسلام تا بدان جا به مسأله ی بهداشت جسمی و روانی و لزوم صحّت و سلامتی اهمیت می دهد، که صدها دستورالعمل در خصوص ازدواج و انتخاب همسر دارد، تا فرزندان آینده از هر جهت سالم و شاداب باشند. ما در این جا تنها به ذکر یک حدیث در این مورد اکتفا می کنیم:

«عن محمدبن مسلم، عن ابی جعفر علیه السلام، قال: ساله بعض اصحابنا عن الرّجل المسلم تعجبه المرأة الحسناء، ایصلح له ان یتزوّجها وی مجنونة؟ قال: لا ولکن اِن کانت عنده امةٌ مجنونةٌ فلا بأس بان یطأها و لا یطلب ولدها(20)؛

محمدبن مسلم می گوید: از امام باقر علیه السلام در باره ی زن زیبایی که دیوانه است و مرد مسلمان از او خوشش آمده، سؤال شد که آیا شایسته است با او ازدواج کند؟ حضرت فرمودند: نه، ولی اگر آن مرد، کنیز دیوانه ای داشته باشد، می تواند با او مقاربت کند، ولی از آن زن بچه نطلبد [بچه دار نشود].»

پی نوشتها:

1. میزان الحکمه، حدیث 20027 (نقل از: علاء الدین علی، کنز العمّال، حدیث 260002).

2. همان، حدیث 20030(نقل از: بحار الانوار، ح 78، ص 335).

3. همان، ج 10، ص 92 (نقل از: فروع کافی، ج 6، ص 439).

4. همان، حدیث 20016 (نقل از: کنزالعمّال، حدیث 26003).

5. وسائل الشیعه، ج 3، ص 571.

6. میزان الحکمه، ج 10، ص 92 (نقل از: کنز العمّال، حدیث 7422).

7. تربیت کودک، ج 2، ص 143 (نقل از: خصال صدوق (مترجّم)، ص 426).

8. وسائل الشیعه، ج 3، ص 571.

9. همان، ص 574.

10. میزان الحکمه، حدیث 20019 (نقل از: سنن ابی داود، ج 4، ص 51).

11. همان، حدیث 20032 (نقل از: فروع کافی، ج 6، ص 441).

12. حدیث 20033 (نقل از کنزالعمال، حدیث 26009).

13. صحیح الکافی، ج 3، ص 191.

14. بحارالانوار، ج 62، ص 291.

15. میزان الحکمه، ج 4، ص 597.

16. همان جا.

17. همان، ص 599.

18. ر.ک: صحیح الکافی، ج 3، ص 211.

19. وسائل الشیعه، ج 14، ص 57



خرید و دانلود تحقیق درباره، اسلام، بهداشت و ورزش


تحقیق درباره، اسلام و سینما

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

اسلام و سینما

هدف‌ از طرح‌ این‌ بحث‌ این‌ است‌ که‌ ببینیم‌: ارزیابی‌ سینما در کدام‌یک‌ از حوزه‌های‌ معرفت‌ دینی‌ ممکن‌ است‌؟ برای‌ پاسخ‌دادن‌ به‌ این‌ سؤال‌، ابتدا باید به‌ برخی‌ نظرات‌ که‌ جسته‌گریخته‌ درباره‌ی‌ سینمای‌ دینی‌ گفته‌ شده‌ است‌، اشاره‌ای‌ بشود.

بعضی‌ مبحث‌ «دین‌ و سینما» را بی‌حاصل‌ می‌دانند، زیرا اصولاً «سینمای‌ دینی‌» را «موجود» نمی‌دانند و اضافه‌شدنِ صفت‌ دینی‌ را به‌ سینما، کاری‌ توهمّی‌ و زائد می‌شمارند. اینان‌ می‌گویند سینما «هنر» است‌ و هنر خود تجلّی آفرینندگی‌ و لطافت‌ روح‌ بشری‌ است‌ و در ذاتِ «هنر»، مرتبه‌ی‌ خلیفة‌اللّهی انسان‌ بروز می‌کند و به‌ همین‌ دلائل‌، هنر خود هم‌عرضِ دین‌ و بلکه‌ برتر از آن‌ است‌. این‌ افراد معتقدند دین‌ در عینی‌ترین‌ بروزش‌، سلسله‌ای‌ از بایدها و نبایدها است‌ که‌ درنهایت‌ به‌ یک‌ دستگاه‌ تکلیفی‌ تبدیل‌ می‌شود و اخلاق‌ را وضع‌ می‌کند که‌ آن‌ هم‌ بیش‌تر اعتباری‌ است‌؛ در حالی‌ که‌ هنر یک‌سره‌ در کار توصیف‌ و شناخت‌ هستی‌ است‌ و با «علم‌ حضوری‌» معرفتی‌ در هستی‌ ایجاد می‌کند که‌ بسیار برتر از اخلاق‌ و تکلیف‌ است‌ و نیازِ کمال‌جویی‌ و شناخت‌ را در انسان‌ سیراب‌ می‌نماید. پس‌ اضافه‌کردنِ صفت‌ دینی‌ به‌ هنر و به‌ تبع‌ آن‌ به‌ سینما، کاری‌ عبث‌ و حتی‌ ویرانگر است‌، چرا که‌ مانعِ وَجْهِ کمال‌جویانه‌ی‌ هنر و سینما است‌. اینان‌ درحقیقت‌، با تقدیس‌ مقام‌ هنر، بحثِ «هنر دینی‌» و به‌ تبع‌ آن‌ «سینمای‌ دینی‌» را منتفی‌ می‌دانند، که‌ البته‌ سخنشان‌ جای‌ تأمّل‌ فراوان‌ دارد.

برخی‌ دیگر معتقدند «سینمای‌ دینی‌» و «هنر دینی‌» وجود ندارد، امّا سینماگر و هنرمندِ متدین‌ وجود دارد؛ چرا که‌ اگر کسی‌ متدین‌ باشد و با چشم‌ دین‌ به‌ جهان‌ بنگرد، نگاهش‌ در حاصلِ هنری‌ و سینمایی‌اش‌ نیز جاری‌ می‌شود و ناگزیر حاصلِ کارش‌ دینی‌ است‌ ولی‌ این‌ حاصل‌ شکل‌ و گونه‌ی‌ سینمایی‌ خاص‌ و دستورالعمل‌ خاصی‌ ندارد بلکه‌ مهم‌ نگاه‌ هنرمند است‌. به‌ این‌ معنی‌ سینمای‌ دینی‌ عنوانی‌ غلط‌ و منحرف‌کننده‌ است‌؛ پس‌ باید دنبال‌ سینماگرِ متدین‌ بود. اینان‌ درحقیقت‌، امکانِ بروزِ محصولِ هنری‌ برخلافِ نگاهِ هنرمند را از جانب‌ او منتفی‌ می‌دانند. معنی دیگر این‌ سخن‌ این‌ است‌ که‌ هیچ‌ محصول‌ هنری ریاکارانه‌ای‌ امکانِ تولید ندارد و هنرمند نمی‌تواند ریاکارانه‌ اثری‌ را برخلاف‌ نگاهش‌ به‌ هستی‌ بیافریند. از سوی‌ دیگر، همیشه‌ این‌ امکان‌ هست‌ که‌ کسی‌ به‌ جهان‌بینی‌ خود، شاعر نباشد و در حالی‌ که‌ خود را متدین‌ فرض‌ می‌کند، نگاهش‌ به‌ جهان‌، غیردینی‌ باشد. بلافاصله‌ این‌ سؤال‌ پیش‌ می‌آید که‌ اگر بنا باشد به‌ جای‌ «سینمای‌ دینی‌»، «سینماگر متدین‌» را شاخص‌ بدانیم‌، چه‌ کسی‌ متدین‌ است‌: 1ـ آیا متدین‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ ظواهر دین‌ آراسته‌ است‌؟ 2ـ آیا کسی‌ که‌ به‌ احکام‌ دینی‌ عمل‌ می‌کند، متدین‌ است‌؟ 3ـ آیا کسی‌ که‌ صرفاً اقرار به‌ تدین‌ می‌کند، متدین‌ است‌؟ 4ـ یا کسی‌ که‌ قلباً و عمیقاً باورِ دینی‌ دارد، متدین‌ است‌؟ هر کدام‌ از این‌ها در چه‌ درجه‌ای‌ از معرفت‌ و شعورِ دینی‌ قرار دارند؟ معیار تشخیص‌ این‌ مراتب‌ چیست‌؟ اگر همه‌ی‌ این‌ها را فیلم‌ساز متدین‌ بدانیم‌، آیا حاصل‌ کارشان‌ یک‌ نوع‌ سینما با یک‌ جور تأثیرگذاری‌ (به‌ درجات‌ متفاوت‌) خواهد بود؟ آیا ممکن‌ نیست‌ فیلم‌سازی‌ به‌ ظاهر متدین‌ باشد، امّا حاصل‌ کارش‌ ضددینی‌ و تأثیرگذاری‌اش‌ ایجاد دافعه‌ی‌ دینداری‌ بکند؟ اگر این‌ احتمال‌ را بپذیریم‌ که‌ ممکن‌ است‌ یک‌ فردِ متدین‌ فیلمی‌ ضددینی‌ بسازد، پس‌ به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسیم‌ که‌ باید در خصوصیت‌ «سینمای‌ دینی‌» کنکاش‌ کنیم‌ نه‌ در خصوصیت‌ «سینماگر متدین‌»، چون‌ در هر صورت‌ در میان‌ مدعیانِ دین‌ هم‌ باب‌ بحث‌ نگاه‌ دینی‌ و نگاه‌ غیردینی‌ مفتوح‌ است‌.

در کنار گفته‌های‌ پیشین‌ که‌ مباحثات‌ جدّی‌ و عمیقی‌ را می‌طلبد، عده‌ای‌ نیز هستند که‌ به‌ وجود «سینمای‌ دینی‌» اعتقاد دارند امّا معیار سنجش‌ سینمای‌ دینی‌ را در ظواهر عینی‌ آن‌ جست‌وجو می‌کنند و از قشری‌ترین‌ نمادهای‌ دینی‌، مثل‌ نشان‌دادنِ مناره‌ و گنبد مساجد و حجاب‌ زنان‌ و ریش‌ مردان‌ و انگشتر عقیق‌ و تسبیح‌ در دستِ مردان‌ آغاز می‌کنند تا درنهایتِ تکامل‌ خود، به‌ وجوهِ اخلاقی‌ شخصیت‌های‌ فیلم‌ و تعبّد و تشرع‌ آن‌ها برسند و ارزش‌هایی‌ از قبیل‌ نمازخوان‌بودن‌، درستکاربودن‌، اهل‌حلال‌وحرام‌بودن‌ و به‌ زیارتگاه‌ها رفتن‌ و امثال‌ آن‌ را نشان‌ دهند، که‌ البته‌ تمامی‌ این‌ وجوه‌ را در مراتب‌ ظاهری‌ و عینی‌ و ملموس‌ و عوام‌فهم‌ جست‌وجو می‌کنند.

در مقابل‌ این‌ گروه‌، کسانی‌ می‌گویند ممکن‌ است‌ فیلمی‌ تمام‌ این‌ ظواهر را داشته‌ باشد، امّا در تأثیر نهایی‌، فیلمی‌ غیردینی‌ محسوب‌ شود و حتی‌ اثری‌ ضددینی‌ از آب‌ درآید؛ چرا که‌ جوهر دینی‌ یک‌ اثر در نگاهی‌ است‌ که‌ به‌ تماشاگر القا می‌کند و چه‌ بسا این‌ نگاهِ به‌ هستی‌ نگاهی‌ غیردینی‌ باشد. بنابراین‌ اگر به‌ ظواهر بسنده‌ کنیم‌، بسیار ممکن‌ است‌ دچار نفاق‌ شویم‌ و در حالی‌ که‌ ظاهر فیلم‌ از دین‌ دم‌ می‌زند، باطنش‌ مدافع‌ کفر باشد و این‌ اوج‌ نفاق‌ است‌ و چنین‌ سینمایی‌ پیش‌ از آن‌که‌ سینمای‌ دینی‌ باشد، سینمای‌ نفاق‌ است‌. در مقابل‌، ممکن‌ است‌ فیلمی‌ اصلاً ظاهر دینی‌ نداشته‌ باشد، امّا بر تماشاگرش‌ تأثیری‌ دینی‌ بگذارد و او را متوجه‌ مبدأ و معاد کند. چنین‌ فیلمی‌ به‌ ظاهر غیردینی‌ ولی‌ باطناً دینی‌ است‌. دسته‌ی‌ اول‌ که‌ ظاهرپسندند از «برون‌ و قال‌» می‌گویند و دسته‌ی‌ دوم‌ به‌ «درون‌ و حال‌» می‌پردازند و هی‌هی شبانی‌ را که‌ «وصل‌» می‌جوید، خداجویی‌ می‌دانند و جوهرِ دین‌ را در این‌ وصل‌ می‌دانند. امّا سینمای‌ متظاهر به‌ دین‌ چه‌ بسا به‌ لحاظ‌ تأثیر باعث‌ «فصل‌» (جدایی‌) شود. پس‌ ظاهرگرایی‌ دینی‌ نه‌ تنها معیار نیست‌، بلکه‌ گاه‌ مضّر هم‌ است‌ و به‌ جوهر باوردینی‌ لطمه‌ می‌زند. پندگویی‌ چنین‌ سینمایی‌ به‌ سخنان‌ آن‌ واعظ‌ شهر می‌ماند که‌ عارف‌ را از مسجد و از مدرسه‌ بیزار می‌کند. 2

پس‌ نه‌ ظاهر دین‌ معیار است‌ و نه‌ سینماگر متدین‌ قابل‌ شناسایی‌. پس‌ تکلیف‌ چیست‌؟ با این‌ همه‌ اقوال‌ گوناگون‌ بالاخره‌ سینمای‌ دینی‌ را در کجا و بر اساس‌ چه‌ معیاری‌ ارزیابی‌ کنیم‌؟ و اگر بخواهیم‌ با زبان‌ معارف‌ دینی‌ در مورد هنر و سینما سخن‌ بگوییم‌، کدام‌ زبان‌ و کدام‌ حوزه‌ی‌ معرفتی‌ را باید برگزینیم‌؟



خرید و دانلود تحقیق درباره، اسلام و سینما


تحقیق درباره، اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی

مهر و محبّت مایه و سرمایه‏اى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه‏ و حرم اللّه‏ و عرش اللّه‏ شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .

قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بى‏منفعت و وجودى فاقد ارزش است .

« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ یَنْفَعُ إذا کَانَ الْقَلْبُ خَاوِیاً » ۱ .

بزرگى و بلندى بدن در صورتى که قلب خالى از حقایق و حالات مثبت باشد سودى نمى‏دهد .

رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‏فرماید :

« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » ۲ .

هنگامى که قلب انسان از همه رذایل پاک باشد ، حرکات بدن و اعضا و جوارحش پاک خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حرکات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .

و نیز از آن حضرت در روایت بسیار مهمى آمده :

« إنَّ للّه‏ِِ تَعَالى فِى الاْءَرْضِ أوَانِىَ أَلا وَهِىَ الْقُلُوب فَأحَبُّهَا إلَى اللّه‏ِ أَرَقُّهَا وَأصْفَاهَا وَأَصْلَبُهَا ، أَرَقُّهَا لِلإخوانِ وَأَصْفَاهَا مِنَ الذُّنُوبِ وَأَصْلَبُهَا فِى ذَاتِ اللّه‏ِ » ۳ .

براى خدا در زمین ظرف‏هایى است ، آگاه باشید که آن ظرف‏ها قلب‏هاست محبوب‏ترین آن ظرف‏ها در پیشگاه خدا مهربان‏ترین و صاف‏ترین و سخت‏ترین آن‏هاست ، مهربان‏ترینش نسبت به برادران انسانى و ایمانى ، صاف‏ترینش از گناهان و سخت‏ترینش در استقامت و پایدارى در راه خدا . پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در بیانى پر ارزش مى‏فرماید :

« إنَّ اللّه‏َ تَبَارَکَ وَتَعالَى لاَ یَنْظُرُ إلى صُوَرِکُمْ وَلاَ إلى أمْوَالِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إلى قُلُوبِکُمْ وَأعمَالِکُم » ۴ .

خداى تبارک و تعالى نه به ظاهر شما مى‏نگرد و نه به ثروت و اموالتان ، بلکه به قلوب شما و اعمالتان نظر مى‏کند .

بر پایه آیات و روایات ، قلب در وجود انسان از موقعیت ویژه‏اى برخوردار است تا جایى که صلاح و فساد و پاکى و ناپاکى انسان در ارتباط با حالات این مرکز حساس و این سرمایه ملکوتى و عنصر عرشى است . پاره‏اى از حرکات و امور انسان ریشه در عشق و محبّت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد که لازم است انسان ، قدردان این عشق و محبّت باشد و خدا را نسبت به این نعمت معنوى سپاس‏گزارى کند ، در مثل انسان از مسیرى عبور مى‏کند ، مى‏بیند در راه رفت و آمد مردم خارى ، تیغى ، سنگ و یا شى‏ء آزار دهنده‏اى افتاده ، بدون آن که وضع و شخصیت خود را ملاحظه کند ، براى آن که انسان و یا جاندارى در رفت و آمدش از این مسیر صدمه و آزار نبیند ، جاده و راه را از آن اشیاء آزار دهنده پاک مى‏کند و یا گم شده‏اى را به محلى که گم کرده ، راهنمایى مى‏کند یا به عیادت بیمارى مى‏رود یا جنازه‏اى را که نمى‏شناسد تشییع مى‏کند و . . . این‏ها امورى است که محرک انجامش ،مایه و سرمایه‏اى چون محبّت و عشق به دیگران است که جز قلب جایگاهى ندارد ، آن هم قلبى که به حیات معنوى و فیوضات الهى و برکات آسمانى و نور ایمانى زنده است .

توجه اسلام به مهرورزی

پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در روایتى مردم را براى حل مشکلاتشان به سوى آراستگان به مهر و محبّت راهنمایى مى‏کند ، آنجا که مى‏فرماید :

« اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ إلى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ أُمَّتِى تُرْزَقُوا وَتَنْجَحُوا فَانَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : رَحْمَتى فِى ذِى الرَّحْمَةِ مِنْ عِبَادِى وَلاَ تَطْلُبُوا الْحَوائِجَ عِنْدَ القاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ فَلاَ تُرْزَقُوا وَلاَ تَنْجَحُوا فَإنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ : إِنَّ سَخَطِى فِیْهِمْ » 

نیازمندى‏ها و حوائج خود را در میان امت من از آراستگان به مهر و محبّت بخواهید تا به رزق و روزى دست یابید و کامیاب و رستگار شوید ، زیرا خداى عزّوجلّ مى‏فرماید : مهر و رحمت من در میان بندگانم نزد آراستگان به مهر و رحمت است ، نیازمندى‏ها و حوائج خود را از سنگدلان مخواهید که به رزق و روزى نرسید و کامیاب نگردید ، زیرا خداى عزّوجلّ مى‏گوید : خشم و غضب من در آنان است .

آیات و احادیث منتخب در مورد مهرورزی

پیامبر اسلام (ص):ان حسن الخلق ذهب بخیر الدنیا و الاخره    ( جامع السعاده/ ج 1 ص 273)امام صادق (ع) : لاعیش اهنأ من حسن الخلق( علل الشرایع / ج2/ ص 246)هیچ زندگانی گواراتر از حسن خلق نیستامام صادق (ع) : من ساء خلقه عذّب نفسه ( جامع السعاده/ ج 1 ص 271)هرکس بداخلاق باشد خودرا عذاب می دهدامام علی (ع) : حسن الخلق خیر الرفیق ( بحار الانوار/ ج77/ص 396)خوش اخلاقی بهترین رفیق آدمی استقرآن کریم:انک لعلی خلق عظیم ( سوره قلم / آیه 4)همانا بدرستیکه تو دارای اخلاق نیکو هستیمحدثین در باره اخلاق پیامبر اسلام نوشته اند:آن حضرت با مردم انس می گرفت و هیچکس را زا خود نمی راند. بزرگان هر قومی را مورد احترام قرار می داد اگر کسی تقاضایی از آن حضرت میکرد اجابت می نمود و اگر میسر نبود با نهایت محبت اورا قانع میکرد. با مردم به گشاده روئی برخورد می نمود. برای خدا غضب میکرد ولی هیچگاه برای خودش خشمگین نمی شد. همیشه لبخند بر لب داشت . تند خووسختگیر نبود . هرگز دشنام و سخن زشت از دهانش بیرون نمی آمد. از کسی عیبجویی نمی کرد.امام صادق:از مانیست کسی که هنگام خشم ، خویشتندار بوده و با همنشینان و دوستان خود خوش اخلاق و خوش رفتار نباشد.        ( الامام الصادق والمذاهب الاربعه ج2 ص 350)پیامبر اسلام:خوش اخلاق باشید زیرا سرانجام آن خواه ناخواه بهشت است و از بدخلقی بپرهیزید که خلق بد خواه ناخواه در آتش است.  ( وسایل الشیعه / ج2/ ص221)پیامبر اسلام : آنکس نزد من از همه محبوبتر و روز قیامت ازهمه به من نزدیکتر است که اخلاقش نیکو تر و تواضعش  بیشتر باشد.( قرب الاسناد / ص22)



خرید و دانلود تحقیق درباره، اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی


تحقیق درباره، اسلام در میانمار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

مراسم جشن سال نو بودائیان

آغاز سال نو در میانمار(همچون تایلند)هفده آوریل برابر با 28فروردین می‏باشد و به مدت 10 روز تعطیل عمومی است. روزهای سیزده‏و چهارده و پانزدهم آوریل، ایام آب پاشی است که زن و مرد درکوچه‏ها و خیابانها به هم آب می‏پاشند، دولت هم مکانی را برای‏جشن آب پاشی توسط شیلنگ و غیر آن آماده می‏نماید.

بودائیان میانمار معتقدند که گناه یک ساله انسان بدین وسیله‏ریخته و پاک می‏شود، چرا که فرشتگان «تین جو» (نام بتی‏است.)از آسمان جهت‏شرکت در این جشن فرود آمده پس از سه روزدوباره به آسمان برمی‏گردند.

همه مردم اعم از بودایی، مسیحی، هندو و مسلمان در این جشن‏شرکت می‏نمایند ولی در سال 1997 میلادی برابر با 1359 میانماری و1376 شمسی است از آنجا که مساجد زیادی به دست‏بودائیان آسیب‏جزیی ویا کلی دیده، مسلمانان در جشن شرکت نکردند.

مردم در این چند روز گروه گروه سوار ماشین می‏شوند و درخیابانها به حرکت درمی‏آیند، در خیلی از موارد زنان و مردان به‏پایکوبی می‏پردازند و به مشروب‏خواری و شادی رو می‏آورند. پاره‏ای‏از سفارتخانه‏ها هم در این جشن‏ها شرکت کرده و با مردم همراهی‏می‏کنند.

در روز چهارم معبد هرمحله‏ای، یک روحانی بودایی را جهت اجرای‏مراسم ویژه دعوت می‏نماید تا برای پربرکت‏بودن سال آینده دعاکند و پس از آن معابد را با آب شستشو می‏دهند.

پس از این مراسم هرکس به منازل همسایگان رفته و جوانها،افراد مسن و پیران سپیدمو(مردها، پیرمردان، زنها و پیرزنان)رابه حمام برده، در امر نظافت و پاکی آنان را یاری می‏دهند.

سپس هرکسی به اندازه توانایی خود، جانوری مثل ماهی، گوسفند ویا گاو را تزئین و آرایش کرده و آن را آزاد می‏نماید و دیگر درپی‏آن نمی‏رود.

همزیستی مسلمانان با بودائیان

مردم میانمار هرچند که بودایی هستند ولی مردمان خوب ومهربانی‏می‏باشند. آنها به انسانیت‏خیلی احترام قایل هستند. مسلمانان‏عموما مانند سایر مناطق متاثر از فرهنگ منطقه هستند و فرهنگ‏بومی منطقه برنحوه عمل و رفتار آنها تاثیراتی گذاشته و نوعی‏اسلام بومی را به وجود آورده است. بی‏شک تسامح مسلمانان اولیه که‏در گروه‏های بازرگان به منطقه سفر می‏کردند موجب شد تا اسلام باپاره‏ای از مظاهر بومی در هر منطقه شکل بگیرد. بنابراین در هرزمینه‏ای می‏توان اختلافات جزئی را مشاهده کرد، این گوناگونی‏درباره شیوه زندگی و خوراک گرفته تا در مورد قرائت قرآن واجرای‏آیین‏های مذهبی در اعیاد و وفیات دیده می‏شود و این امرشباهت‏هایی را میان مسلمانان و غیر مسلمانان پدید آورد و نوعی‏هم‏زیستی و هماهنگی در آداب و رسوم را به وجود آورد. با این حال‏مسلمانان پس از انقلاب اسلامی ایران، دگرگونی‏ها را در نحوه زندگی‏خود پدید آورده‏اند و انقلاب اسلامی در اکثر آنها تاثیرات مثبتی‏را به جا گذاشته است.

یکی از آداب و رسوم مسلمانان این است که هرگاه میهمانی بریکی از آنها وارد شود، همسایه‏ها را خبر کرده و دسته جمعی‏دربرنامه‏های شام و ناهار شرکت می‏نمایند.

مسلمانان میانمار برخلاف عموم مردم آنجا سحر خیز می‏باشند ولی‏مردم میانمار خیلی دیر از خواب بیدار می‏شوند و سحرخیزی در میان‏کافران رواج ندارد.

مساجد مسلمانان همیشه پراز جمعیت است و در نمازهای جمعه وجماعت‏شرکت می‏کنند و مساجد آنان آباد است. شیعیان در پاره‏ای ازآیین‏ها و به ویژه آیین عزاداری حسینی(ع)، همان شیوه و آداب ورسوم منطقه سند پاکستان و عموم شبه قاره را دارند و فرهنگ‏شیعیان متاثر از شبه قاره هند است. یکی از چیزهایی که در میان‏میانمار مرسوم است این است که بودایی‏هاهنگام اجرای مراسم مذهبی ویژه خودشان، باساز و دیگر آلات‏موسیقی مراسم خود را برپا می‏کنند، همین شیوه در روضه‏خوانی‏شیعیان هم نفوذ کرده و شیعیان با آلات موسیقی ویژه منطقه به‏روضه‏خوانی و عزاداری می‏پردازند.

شیعیان در میانمار

پراکندگی مسلمانان و شیعیان در میانمار(برمه):

مساحت: 261789 مایل مربع، یا 676500 کیلومتر مربع.

جمعیت: 45 میلیون درسال 1992 میلادی.

جمعیت مسلمانان : 5 میلیون (%10)

جمعیت‏شیعیان: 30 هزار.

شهرهای شیعه‏نشین

1- یانگون(رانگون) Yangon

2- ماندلی Mandalay

3- آماراپورا Amamarapura

4- تانگ جی Taunggyi

5- تانگو Taungoo

6- پروم Prome

7- ساندوی Sandowy

8- مالمین Moulmein

9- میک‏چی‏تا Myitkyina

اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعیان

در این کشور که حدود 45 میلیون نفر جمعیت دارد، 4 تا 5میلیون نفر آن مسلمانان می‏باشند و آمار شیعیان به گفته‏خودشان سی هزار نفر می‏باشند. (البته آمار صحیح ظاهرا ده تاپانزده هزار نفرشیعه رانشان می‏دهد.)مرکزیت‏شیعه در یانگون یارانگون، پایتخت کشور، قرار دارد و مسجد «مغول شیعه‏» یا«منگول شیعه‏» (مسجدایرانیان)محل اصلی تجمع شیعیان است.(درآنجا به ایرانیان، مغول یا منگول می‏گویند.)هم اکنون رهبری شیعه‏با آقای «عطا شفیع شیرازی‏» است که اشراف نسبتا کاملی برفعالیت تمامی مساجد و مراکز شیعه در میانمار دارد.

از نظر اقتصادی، وضعیت اکثر شیعیان در حد متوسط و پایین است‏و به شغلهایی نظیر دریانوردی، دوره‏گردی و رانندگی مشغولند. سطح‏زندگی مردم در این کشور ساده است و چندان بالانیست. شیعیان نیزاز این قاعده مستثنی نیستند. اما در بین آنان افرادی معدودصاحب نفوذ و ثروت، مثل دکتر، وکیل دادگستری، مهندس و تاجر هم‏پیدا می‏شود. البته باید گفت همین تعداد هم با مساجد و مراسم‏مخصوصا عاشورا و تاسوعا بی‏ارتباط نیستند. اما اهل خمس بسیاراندک می‏باشد.

مردم از حیث اجتماعی و فرهنگی در سطح نسبتا پایینی قراردارند. اصول اولیه بهداشت و نظافت، به آن شکل که باید و شاید،در میان آنان جایی ندارد; حتی بین شیعیان عدم رعایت مقررات وقوانین به‏خصوص قوانین راهنمایی و رانندگی رواج دارد. تعدادبیکاران و کسانی که شبها در خیابان اطراق می‏کنند، کم نیستند.

جوانان ولگرد همه جا هستند و دزدی در این کشور شیوع فراوان‏دارد. از طرفی صدای موسیقی غربی از هرخانه و کوی وبرزنی به گوش‏می‏رسد. نوع لباس اکثر مردم، محلی و متشکل از یک پیراهن و یک‏لنگ است و اکثرا یا پابرهنه هستند یا از دمپایی استفاده‏می‏کنند. (وضعیت پوشش از تایلند بهتر است.)میانمار مردمی صبور،خوش برخورد و با حوصله دارد که البته خوشگذرانی را فراموش‏نمی‏کنند و اوقات فراغت‏بسیار دارند.

با توجه به جو حاکم و پلیسی، روزنامه‏ها و مجلات تحت کنترل‏هستند. بسیاری از مجلات خارجی و کتب دربازار آزاد موجود است;لذا شیعیان و مسلمانان هم با این فرهنگ خوگرفته‏اند. برنامه‏های‏شیعیان دراین کشور از حیث مطابقت‏با دستورات اسلامی دو شکل‏دارد:

اول آن سری برنامه‏هایی است که هیچ پایه و اساس دینی ندارد وآلوده به خرافات یا متاثر از آیین‏های بودایی است و یا به علت‏ناآشنایی با احکام اسلامی رایج است; مثل عبور از آتش و قمه‏زنی‏هنگام عزاداری در ماه محرم; پاک دانستن خونی که در عزاداری‏ریخته می‏شود، جلوگیری از حضور زنان در مسجد و نماز جماعت، عدم‏رعایت‏حد و حدود شرعی در مورد رابطه محرم و نامحرم، عدم پوشش‏مناسب اسلامی و حجاب مناسب برای زنان و حتی برخی از مردان، عدم‏رعایت مسائل طهارت و نجاست و...

قسمت دوم از برنامه‏های آنان ریشه‏دار و زیباست; از جمله،احترام و علاقه شدید به حضرت صاحب الزمان(ع)به طوری که نمونه آن‏درجاهای دیگر کمتر مشاهده می‏شود.، اعتقاد شدید به ائمه(علیهم‏السلام)، حضور فعال در مراسم بزرگذاشت اعیاد، ولادتها، شهادتها ومراثی، شرکت مردان در نماز جمعه، علاقه به فراگیری دستورات‏اسلام، آموزش و به کارگیری کودکان، نوجوانان و جوانان در مراسم‏و برنامه‏ها که بسیار قابل توجه است.، احترام و علاقه به علماو روحانیون، اهمیت دادن به تعقیبات و مستحبات نماز و...

متاسفانه شیعیان میانمار به طور محسوس از فقر آموزشهای‏اسلامی رنج می‏برند و بسیاری از دستورات و احکام را یا نمی‏دانندو یا آن را با خرافاتی که سینه به سینه از گذشتگانشان به‏آنان رسیده. درهم آمیخته‏اند. با قرآن آشنایی چندانی ندارند وجلسات قرآنشان فقط در ماه مبارک رمضان برپا می‏گردد. ازائمه(علیهم السلام)فقط زمان ولادت و شهادتشان و مقداری هم ازفضائلشان را می‏دانند و بس. حال خود قضاوت کنید که تفسیر قرآن،بحث اعتقادات، نهج البلاغه، حدیث، احکام و.. . چقدر جایش خالی‏است و چقدر کار دارد تا سطح آموزش و تعلیمات دینی به حد مطلوب‏برسد!

تاثیرات فرهنگ ایرانی آمیخته با اسلام درمیان شیعیان که‏بیشتر آنها اصل و نسب ایرانی دارند و به آن نیز افتخارمی‏کنند. به خوبی مشهود است. مواردی چون: استفاده از خط وشعرهای کهن فارسی که بیشتر در سنگ نوشته‏هاست. داشتن‏فامیلی‏های ایرانی مثل: بهبهانی، اصفهانی،



خرید و دانلود تحقیق درباره، اسلام در میانمار