انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تاریخ اسلام 71ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

مقدمه:

تاریخ زندگی پیشوایان (ع) عبارت است از اقتدار خط مکتب رسالت به این منظور که ادامة رهبری اسلام را در بنای امت مجسم سازد. پس از گذرگاه این حقیقت عمل پیشوایان را مطالعه می کنیم که پس از وفات پیامبر بزرگوار (ص) پشتیبانی از آینده دعوت را صورت تحقق بخشیده اند. رسول اکرم (ص) در برنامه ی عملی خود برای دگرگون سازی اجتماع در مدتی کوتاه گامهای شگفت انگیز برداشت و برنامه چنین بود که پس از درگذشت آن بزرگوار پیشوایان می بایست راه درازی را که برای تحقق بخشیدن به برنامه او ضرورت داشت می پیمودند راه و دگرگون کردن اجتماع به طوری که همه جا را فرا گیرد کاری نبود که در مدتی کوتاه و به آسانی صورت پذیرد بلکه راهی بود دراز و فاصله های عظیم و معنوی میان جاهلیت و اسلام برقرار بود.

از این رو بود که عمل پیشوایان (ع) برای کامل کردن طریق مزبور صورت گرفت تا هدفهای اسلام که پیغمبر (ص) در پی آن بود تحقق پذیرد و در نتیجه همه آثار گذشته را که از جاهلیت بر جای مانده بود از میان ببرد و ریشه های آن از بن برکنده شود و بنای یک امت جدید در سطح ضروریات دعوت و مسئولیت های آن پی ریزی شود به زودی بحث ما روشهای عملی گوناگون را که پیشوایان (ع) به آن دست زدند روشن می سازد و این کار با تحقیق زندگانی همه ی پیشوایان (ع) و تاریخ آنان صورت خواهد گرفت و باید این کار بر اساس توجه کلی عملی گردد نه با نظر جزئی. به این توضیح که باید پیشوایان را به منزله ی کل پیوسته و مرتبط با یکدیگر در نظر بگیریم. در بررسی این مجموعه که با کشف مظاهر عمومی و هدفهای مشترک و ترکیب اصلی آن پیوند بین خطوط آنها را بدست می آوریم و می فهمیم که بین گامهای آنان چه رابطه ای موجود بوده است و در پایان نقشی را بدست میآوریم که آنان همه از زندگانی مسلمانان بر عهده گرفته بودند . بطوری که پیشوایان همه در مجموع یک واحد را تشکیل می داده اند. واحدی که اجزای آن به یکدیگر پیوسته بوده است و هر جزء از این واحد با جزء دیگر در یک نقش و مکمل آن است. بی آنکه در بررسی اجزاء و در تجزیه کار هر یک بررسی کنیم می بینیم که در مرحلة نخستین در سلوک و رفتار امامان (ع) تباین کرده اند و نقشی بر عهده داشته اند تناقض به نظر می رسد.

خلاصه اگر در تاریخ هر یک جداگانه نظر بیفکنیم بلکه همه را با نظری کلی مشاهده کنیم می بینیم همة آنان کلاً مجموعه ای بهم پیوسته اند و همه مجموعاً یک واحد را تشکیل می دهند که همة اجزای آن دقیقاً با یکدیگر مربط است و نقش هر یک نقش آن دیگری را تکمیل می کنند خلاصه اگر چه ظاهراً بین روش آنان تباین و تضاد وجود دارد اما همه یک نقش را ایفا کرده اند. به عبارت دیگر وقتی بکوشیم خصوصیات عمومی و وظیفه ی مشترک آنان را به عنوان کل بدست آوریم. همه تناقضات و اختلافات حل می شود چه همه ی خصوصیات و دورانهای مشترک در این سطح تعبیرهای گوناگون است. که از یک حقیقت بعمل آمده است و اختلافات تعبیر متوقف بر اختلاف شرایط و اوضاع اجتماعی است که هر امام در آن شرایط و اوضاع بسر می برده است. و قضیة اسلام در عصر نو جریان داشته است و طبعاً با شرایط و اوضاعی که مکتب در عهد امام دیگر با آن مواجه بوده است تفاوت داشته است.

امام علـی (ع)

ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام

علی بن ابیطالب (ع) چهارمین پسر حضرت ابیطالب یعنی بعد از طالب و بعد از عقیل و بعد از جعفر سه برادرش در حدود سی سال پس از واقعة فیل در مکة معظمه از مادری بزرگوار و با شخصیت و نامدار در تاریخ اسلام بنام فاطمه دختر اسدبن هاشم بن عبد مناف تولد یافت. علی (ع) در خانة پدرش ابیطالب و مادرش فاطمه بنت اسد به حدود شش سالگی رسید در این تاریخ که سن رسول خدا چیزی از سی سال گذشته بود پیش آمدی شد یعنی در مکه قحطی و گرسنگی و گرانی پیش آمد و خدا وسیله ای درست کرد برای هفت سال بعد و چنانکه بچه ها را در حدود شش یا هفت سالگی به مکتب می فرستند خدا هم فکر مکتب علی را از حالا داشت و چون گرسنگی پیش آمد رسول خدا با عموی خود عباس آمدند حضور ابیطالب و پیشنهاد کردند که چون شما در مضیقة زندگی هستید اجازه دهید ما هر کدام یکی از فرزندان شما را ببریم. ابوطالب گفت : عقیل را برای من بگذارید و دیگر اختیار با شما است. عقیل در این موقع 26 ساله بود، جعفر 16 ساله، و علی 6 ساله. جعفر 16 ساله را عباس برد و علی 6 ساله را رسول خدا و از این تاریخ علی شد بچة پیغمبر و رفت به مکتبی که خدا برای او فراهم ساخته بود و در حدود هفت سال با پیغمبر و در خانة رسول خدا زندگی کرد تا بعثت رسول خدا پیش آمد. و حضرت علی نیز می گفت که من پیش از آنکه احدی از امت خدا پرستش کند هفت سال خدا را پرستش کرده ام و نیز می گفت که هفت سال بود که آواز فرشته را می شنیدم و روشنی را می دیدم و هنوز رسول خدا مبعوث نگشته بود و خاموش بود و اذن تبلیغ نیافته بود.

« بسم الله الرحمن الرحیم »

حضرت امام علی (ع)

سخنی از امام علی (ع) در نهج البلاغه:

« به هنگام کودکی پیامبر مرا به دامان خود می نشاند و مرا به سینه اش می چسباند و غذا را می جوید و در دهانم می گذاشت »

« پیامبر هر سال به کوه حرا می رفت و دراین هنگام هیچکس جز من او را ندید. در آن روز که اسلام در خانه ها راه نیافته بود و فقط پیامبر و همسرش خدیجه مسلمان بودند و من دومین نفر بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوئیدم »

به آن هنگام که دستور خداوند صادر شد که پیامبر خویشان خود را به اسلام دعوت کند علی (ع) به فرمان پیامبر چهل تن از خویشان را به منزل حضرت دعوت کرد و با اینکه غذا خیلی کم بود ولی همه سیر شدند. پس از صرف شام پیامبر رو به حاضران کرد و فرمود:

« ای فرزندان عبدالمطلب خداوند به من فرمان داده است تا شما را بخواهم و اسلام را به شما معرفی کنم. هر کس مرا یاری کند و به من ایمان بی آورد، برادر و جانشین من خواهد بود. » با اینکه پیامبر این تقاضا را سه بار تکرار کرد هیچکس جز علی (ع) پاسخش را نداد. هر بار که پیامبر تقاضای خود را در میان حاضران بیان می داشت فقط علی (ع) بود که از جای خود بر می خواست و دست حضرتش را می گرفت و ایمان خود را اعلام می کرد. آنگاه پیامبر فرمودند : این برادر من و جانشین من است سخن او را بشنوید و فرمانش را بپذیرید. »

با اینکه هر انسانی خود را خیلی دوست می دارد و به سختی حاضر می شود جان خود را قربانی دیگری کند اما علی (ع) چون اسلام و پیامبر را بیشتر از خود دوست می داشت حاضر شد جان خود را قربانی پیامبرش نماید. داستان از آنجا آغاز شد که مشترکین مکه وقتی خود را در خطر نابودی می دیدند تصمیم گرفتند همگی دور هم جمع شوند و دراین باره تصمیم بگیرند. همگی در محلی بنام « دارالندوه » جمع شدند و پس از گفتگوهای زیاد چنین تصمیم گرفتند که : « از هر قبیله ای یک نفر انتخاب کنند و شبانه به خانة پیامبر حمله برند و خونش را بریزند و چون همة قبیله ها در خونش شرکت داشته اند هیچکس نتواند به خون خواهیش برخیزد. »

پیامبر از طرف خداوند از نقشة آنها با خبر شد و دستور یافت که شبانه از خانه بیرون رود و از مکه هجرت کند ولی پیغمبر شخصی می خواست که هم امین و محرم رازش باشد و هم حاضر شود جانش را قربانی هدفش کند و چنین شخصی جز علی (ع) چه کسی می توانست باشد؟ از این رو پیغمبر جریان را به علی (ع) گفت و این جوان فداکار و مؤمن ، در حالیکه لبخندی بر لب داشت با خوشحالی داوطلب این کار شد. شب فرا رسید و تاریکی همه جا را فرا گرفت. علی (ع) در بستر پیامبر با قوت و آرامش دل و رسول خدا خانه را بسوی غار « ثور »در بیرون مکه ترک گفت. آدم کشان قریش خانه را محاصره کرده و جلادان در حالیکه نیزه ها و شمشیرها را در دست می فشردند خود را برای حمله آماده ساختند. دستور حمله صادر شد و همگی با شمشیرهای برهنه بخانة پیامبر ریختند و بسوی بسترش هجوم آوردند ولی ناگهان دیدند علی (ع) از بستر برخاست و نشست. دژخیمان با آشفتگی و افسردگی خانه پیامبر را ترک گفتند و به سرعت، سواران خود را به تعقیب پیامبر فرستادند ولی مدتی نگذشت که با شکست و ناامیدی باز گشتند.

امام علی (ع) می فرمایند: « به خدا قسم اگر حق را در یک طرف و همة مردم را در طرف دیگر بینم خود به تنهایی در راه حق شمشیر می زنم و در برابر آنان می ایستم و از هیچ ملامت و سرزنشی باک ندارم. »

روزی در خارج شهر دو نفر با هم برخورد کردند که یکی امام علی (ع) بود و دیگری مرد مسیحی که علی را نمی شناخت، مرد مسیحی به اطراف کوفه می رفت و علی (ع) به کوفه، با هم توافق کردند که مقدار راهی را که با هم هستند صحبت کنند تا خسته نشوند بر سر دوراهی رسیدند که هر کدام می خواست به راهی برود، مرد مسیحی خداحافظی کرد و رفت ولی مشاهده نمود که رفیق مسلمانش با اینکه راهش آن طرف است بسوی او می آید. مرد مسیحی ایستاد و پرسید مگر شما نمی خواهید به کوفه بروید؟

علی فرمود: آری. مرد مسیحی گفت: پس چرا از این طرف می آیید؟ علی فرمود: ( من می خواهم مقداری راه همراهیت کنم، پیامبر فرمود: « هرگاه دو نفر درراه با هم باشند حقی بر گردن هم پیدا می کنند » اکنون تو، به گردن من حقی پیدا کردی. من بخاطر ادای این حق مقداری با شما می آیم، تا حقت را در این دنیا ادا کرده باشم سپس به راه خودم خواهم رفت. )

مرد مسیحی از این برخورد انسانی و حرفهای او خیلی خوشش آمد و با خود گفت: « اسلامی که این چنین فرهنگ و شاگردانی دارد سزاوار است من هم مسلمان شوم. » شگفتی این مرد مسیحی وقتی زیادتر شد که دانست همسفرش علی (ع) زمامدار اسلام است، فوراً در پیشگاه حضرت مسلمان شد.

امام علی (ع) که یک انسان خود ساخته و والاست رفتارش با دیگران متفاوت است. او در همه حال خدا را در نظر دارد و از آنچه رنگ خدائی ندارد گریزان است، خواه در خانه باشد و یا در صحنة جنگ، چه خوشحال باشد و یا خشمناک، برای اثبات این گفتار، خوب است به رفتارش در میدان جنگ بنگریم. در جنگ « خندق » که همة مردم مدینه، اطراف شهر را گودال بزرگی کنده و از آب پر نموده تا راه را بر دشمن ببندند. « عمروبن عبدود » جنگجو و مبارز مشهور عرب در میان دشمن، به این طرف و آن طرف می رفت و همتای خود را برای جنگ می طلبید. در میان مسلمانان هیچکس به خود جرأت و جسارت نمی داد که پاسخش دهد و به میدانش بیاید. در این هنگام تنها علی (ع) با گامی و محکم و استوار بسویش آمد و با قلبی لبریز از ایمان در برابرش ایستاد و فرمود:

« ای عمرو » این قدر لاف مردانگی مزن، آن کسی که قصد جنگ با تو دارد در برابر تو است.

عمرو نگاهی به او کرد و گفت: « برگرد، دوست ندارم تو را بکشم زیرا میان من و پدرت دوستی بود. »

علی (ع) پاسخش داد: « به خدا سوگند که دوست دارم تورا بکشم »

عمرو خشمگین شد و از اسب پیاده شد و با شمشیر به سوی امام علی (ع) شتافت و شمشیر را حواله حضرت کرد ولی شمشیرش به شدت به پسر علی (ع) برخورد کرد. آنگاه علی (ع) با ضربه ای او را به زمین افکند و روی سینه اش نشست تا او را بکشد ولی عمرو از روی خشم، آب دهان به چهرة علی (ع) انداخت. علی (ع) ناگهان از روی سینة عمرو برخواست و در میدان شروع به قدم زدن کرد. سپس بسویش آمد. عمرو از او پرسید آن ضربتت و این رها کردنت چه معنی می تواند داشته باشد؟

علی (ع) فرمودند: ای عمرو من برای خدا شمشیر می زنم نه خودم. آن وقت که تو را روی زمین دیدم و روی سینه ات نشستم آب دهان به چهرة من افکندی و مرا خشمگین ساختی، درآن حال اگر تو را می کشتم اجری نداشتم زیرا خشمگین بودم. از این رو از روی سینه ات برخواستم و شروع به قدم زدن کردم تا خشم خود را فرو نشانم و کارم را برای خدا خالص و پاک گردانم.

شجاعت و خویشتن داری علی (ع) روی افکار پهلوان عرب تأثیر شگرفی گذاشت.

پیامبر (ص) درباره اش فرمود: « کاری که علی در نبرد خندق کرد و ضربتی که فرود آورد ارزشش در پیشگاه خداوند از عبادت جن و انس بیشتر است. »

در آن هنگام که مردم با علی (ع) بیعت کردند و خلافتش را پذیرفتند به منبر رفت و در برابر انبوه جمعیت فرمود:

«سوگند به خداوند تا هنگامی که یک نخل در مدینه داشته باشم از بیت المال برای خود چیزی بر نمی دارم »

عقیل برادرش برخواست و گفت : « آیا مرا با سیاه پوستی که در مدینه است برابر می دانی؟ »

فرمود: « بنشین برادر، تو بر آن سیاهپوست هیچ برتری نداری، جز، در ایمان و پرهیزکاری. »

و در یک شب تابستانی که برادرش عقیل وی را برای شام به خانه اش دعوت کرد تا نظر برادر را به خود جلب کند و بر حقوق ماهیانه اش بیفزاید به او فرمود: « ای برادر، این شامی را که فراهم نمودی از کجا آورده ای؟ »

گفت: « چند روز خود و همسرم کمتر خرج کردیم و اضافه را پس انداز نمودیم تا بتوانیم از شما پذیرایی کنیم. »

حضرت فرمود: « از فردا دستور می دهم از حقوق ماهیانه ات به همان مقدار کم کنند زیرا به اقرار خودت می توانی کمتر خرج کنی. »

عقیل از کلام برادر برآشفت و داد و فریاد به راه انداخت. حضرت قطعة آهنی را که در نزدیکش قرار داشت داغ کرد و به نزدیک صورتش برد. عقیل فریادش بلند شد که سوختم. حضرت فرمود: « شگفتا تو از آتشی که با دست من فراهم شده این قدر بیمناکی و بانگ و فریاد بر می آوری چگونه حاضری مرا بخاطر خودت در آتش جهنم بسوزانی، اینها اموال مردم است و من امین ایشان هستم. » باز می بینم که گروهی از کارگزاران به حضرتش ایراد گرفتند و گفتند: « اگر سهم بیشتری به آشوب طلبان و فرماندهان می دادی حکومت نوپای اسلام را بهتر می توانستی اداره کنی، آنگاه با قدرت به عدالت حکومت می کردی. »

امام در پاسخشان فرمود: « شگفتا! از من می خواهید که پایه های حکومت خود را که نام اسلام است، بر پایه های ستم و بی عدالتی بنا نهم به خدا سوگند که هرگز چنین کاری را نخواهم کرد. تازه اگر اموال مسلمانان از آن خودم بود، این کار را نمی کردم چه رسد به اینکه همة این اموال مال مردم است و من امینی بیش نیستم. »

پیامبر در مورد امام علی (ع) می فرماید: « علی داناترین امت من است. »« من شهر دانشم و علی به منزلة در ورودی آن است. هر کس بخواهد به دانش دسترسی پیدا کند باید از علی بیاموزد. »

به همین خاطر است که تنها علی می تواند بر منبر رود و در حضور همه مردم بگوید: « ای مردم! پیش از آنکه مرا از دست بدهید هر چه می خواهید بپرسید. » بر اساس فرمان خداوند، پیامبر مصمم شد که علی را به جانشینی خود برگزیند تا بدان گونه که خداوند فرموده اسلام را کامل گرداند و روز غدیر در تاریخ روزی شود که خداوند به پیامبرش بشارت می دهد و مبارک باد می گوید:

« امروز روزی است که اسلام را کامل ساختم و نعمت خود را بر شما تمام کردم. »

حدود یکصدو بیست هزار نفر همراه پیغمبرند. همگی در روز 18 ذیحجه در سرزمین « حُجْفَه » به محلی بنام « غدیر خم » رسیدند پیغمبر فرمان توقف داد بفرمان حضرت همه در آن گرمای سوزان ایستادند و با خود گفتند:

« گویا مسأله مهمی در پیش است » و چنین بود آنچه را که آنان فکر می کردند. برای حضرت منبری از جهاز شتران درست کردند و جارچیان در میان جمعیت مأموریت پیدا نمودند که سخنان پیامبر را با صدای بلند تکرار کنند تا همه بشنوند. پیامبر در حالی که یارانش اطرافش را گرفته بودند نزدیک آمد و بالای آن بلندی رفت و چنین فرمود: « ای مردم من رسالت خود را انجام دادم و آنچه را که در توان داشتم کوشیدم، بدانید که پس از خود دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم که هیچ گاه این دو از هم جدا نمی شوند:

1- قرآن، کتاب خدا 2- اهل بیت خود



خرید و دانلود  تاریخ اسلام 71ص


تاریخ اسلام 33 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 53

 

1ـ تاریخ :

الف ) ریشه و معنای لغوی تاریخ :

لفظ تاریخ معرب " ماه و روز " فارسی است و به معنای وقت شناسی یا شناسایی وقت است .

واژه تاریخ از زبان عربی " ارِّخ ، یأرِّخ ، تأریخاً " که متضمن ذکر وقایع و حوادث است .

واژه تاریخ ( History ) از زبان یونانی گرفته شده و به معنای مطالعه یا بررسی روزگاران گذشته است .

ب ) تعریف اصطلاحی :

تاریخ دانشی است سرچشمه گرفته از حکمت و بیانگر سرگذشت ملت ها ، سیرت پیامبران و سیاست پادشاهان .

تاریخ علم به احوال " انبیا ، ائمه ، فرمانروایان ، وزیران و حوادث بزرگی مانند جنگ ها و فتوحات " بر حسب زمان است .

تاریخ علم به وقایع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولتها است .

تاریخ فنی است که در آن از وقایع زمان و آنچه در عالم است از حیث تعیین و توقیت بحث میکند.

در جمع بندی تعاریف اصطلاحی :

تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسان و جهان بحث می شود .

تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسان بحث می شود .

تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسانهایی مانند انبیا ، پادشاهان و ... بحث می شود .

ج) تقسیم تاریخ :

با توجه به بیان تاریخ می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد : 1ـ نقل وقایع تاریخی ( تاریخ نقلی )، 2ـ بیان تاریخ همراه با تجزیه و تحلیل ( تاریخ علمی _ تحلیلی ) . دسته اول به چگونگی و شرایط رخدادها اشاره می کند و به طور کلی رویدادها را تشریح و بیان می کند اما دسته دوم علت جویی می‌کند و به چرایی رخدادها می نگرد و علل آنها را بررسی می کند. بنابراین بیان دسته دوم از تاریخ با ارزش تر بوده زیرا برای پند آموزی و عبرت گیری توده مردم بسیار مناسب است و به طور کلی جنبه کاربردی دارد .

د ) فلسفه تاریخ :

علم به تحولات و تطورات جامعه از مرحله ای به مرحله دیگر و علم به قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات را ، " فلسفه تاریخ " گویند .

هـ ) فایده تاریخ :

فایده تاریخ را می توان از جهات مختلف بررسی کرد :

فایده تاریخ از دیدگاه قرآن و روایت : قرآن در آیاتی هدف از ذکر ”قصص” را پند گیری ، عبرت آموزی ، تعقل و تفکر معرفی نموده به طور مثال در آیه 111 سوره یوسف ، قرآن فایده تاریخ را در عبرت گرفتن از اعمال گذشتگان می داند و باز در آیه 120 سوره هود ، قرآن فایده تاریخ را در آرامش و تثبیت گرفتن دلها می داند و در آخر هم به سخنی از امام علی (ع) خطاب به امام حسن (ع) بر می خوریم که می فرماید : « اگر چه در تمام طول تاریخ همراه گذشتگان زندگی نکردم اما اخبار زندگی آنها را به دقت مطالعه کرده ام و با این کار گویی در تمام مدت زنده بودن و همه حوادث تلخ و شیرین زندگی را از نزدیک با آنها دیده‌ام » . این بیان حکایت از تجربه و عبرت اندوزی دارد.

فایده تاریخ از منظر عقل و عقلا : چگونه می توان تصور نمود فایده و سودمندی تاریخ بر کسی پوشیده باشد و حال آنکه هیچ عاقلی بدون توجه به گذشته ، اقدام به کاری نمی کند و برای آغاز هر عملی نخست تاریخچه آن را مطالعه و بررسی و اندوخته پیشینیان در آن زمینه را سنجیده و سپس با اتکا بر آن گامهای دیگری را بر می دارد .

و) عوامل محرک تاریخ : به دسته های زیر تقسیم می شود

1ـ تباهی قدرت

2ـ عصبیت

3ـ مبارزه مرتجع با پیشرو

4ـ هجوم و دفاع

5ـ اراده الهی

6ـ جغرافیا

7ـ زور و عوامل سیاسی

8ـ سنتهای الهی

9ـ پیامبران و رهبران بزرگ الهی

10ـ هجرت و مهاجرت

و) اهمیت و ضرورت آشنایی با تاریخ اسلام :

1ـ ضرورت شناخت سنت پیامبر و ائمه اطهار ، 2ـ نیاز شناخت شخصیت پیامبر(ص) و خاندان او ، 3ـ اهمیت شناخت نحوه ظهور اسلام و چگونگی رشد و تکاپوی آن

2ـ آشنایی با مورخین و منابع دست اول صدر اسلام :



خرید و دانلود  تاریخ اسلام 33 ص


تحقیق در مورد کار و کوشش در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کار و کوشش در اسلام

(1176 کلمه مجموعاً در این متن موجود است)(942 بار خوانده شده است)  

کار و کوشش در اسلام گردآوری و نگارش: سوسن مسچی 86/4/28در اسلام به مسئله کار و کوشش اهمیت بسیار داده شده و یکی از ارکان بزرگ سعادت بشر، در این جهان و جهان آینده بشمار آمده است. قرآن کریم در متجاوز از هشتاد آیه، شرط سعادت و نیکبختی انسان و دست یافتن او به بهشت را دو چیز میداند: 1ـ ایمان. 2ـ کار شایسته ((عمل صالح)). دانشمندان در تعریف کار سخنانی گفته اند ولی عرف مردم کار را چنین تعریف میکنند؛ کار عبارت از هر چیزی است که احتیاج بصرف وقت و تحمّل زحمت برای نیل بمقصد و هدفی داشته باشد. بنابراین هر عملی که برای رسیدن به هدفی از انسان سر زند عرف آنرا کار می نامد. مهندسی که برای تهیه نقشه ساختمانی خطوطی روی کاغذ ترسیم میکند، او هم کار می کند. نقّاشی که با صرف وقت و استمداد از فکر خود، مناظری از طبیعت در روی تابلوئی منعکس می کند او هم کاری انجام می دهد، نگهبانی که کنار خیابان برابر ساختمانی ایستاده و فقط نگاه و مراقبت میکند، او نیز بکاری مشغول است. این قبیل افراد را جامعه بیکار نمی خواند و همه این اعمال را کار می داند اما کسی را که بدون داشتن هدف و مقصدی در پیاده رو خیابان قدم میزند یا کسی را که قلم بدست گرفته و بدون هدف، کاغذی را خط خط می کند، بیکار می نامد، و این قدم زدنهای تفریحی و خط کشی های تفنّنی را کار نمی شناسد. با توجه به مثالهای بالا، دانسته میشود که جامعه، کار را منحصر به فعالیت های جسمی و تلاشهای مادی نمی داند. مثلا کسیکه در دادگاه به یک واقعیّتی اعتراف کند که به خودش زبان وارد شود ولی حقّی به صاحبش برسد، جامعه می گوید کار بزرگی کرده است. استادی که برای دانشجویان تدریس می کند، یا خطیب و واعظی که برای ارشاد مردم سخنرانی میکند، فقط حرف می زند، اما جامعه او را بیکار نمی داند بلکه این تدریس و سخنرانی را کاری ارزنده به حساب می آورد. در سخنان رهبران عالیقدر اسلام آنقدر بکار و کوشش توصیه و تاکید شده است که بالاتر از آن ممکن نیست. علی بن موسی الرضا هشتمین پیشوای اسلام کار را از جهاد در راه خدا بالاتر می‌داند و مىگوید: پاداش و اجر کسی که برای تامین مخارج زندگی خود و عائله اش تلاش و کوشش می کند و روزی خود را از فضل خداوند، در پرتو کار و کوشش می جوید، از پاداش کسی که در راه خدا جهاد می کند، بیشتر است.1 اسلام، با سستی و تنبلی و بیکاری، جداً مبارزه کرده و بیکاری را عامل بدبختی و سیه روزی می داند. امام ششم، حضرت صادق علیه السلام، از حال عمر بن مسلم پرسش فرمود. بعرض رساندند که او کمر به عبادت بسته و دست از کار و تجارت کشیده و تمام ساعات خود را به عبادت می گذراند. امام علیه اسلام از این خبر، ناراحت شد و فرمود: وای بر او آیا نمی داند که هر کس دنبال کار نرود دعایش در پیشگاه خداوند مستجاب نمی شود؟! سپس امام اینطور به سخن خود ادامه داد: جمعی از اصحاب رسول خدا (ص) وقتی این آیه را شنیدند که: و من یتق الله یجعل له محرجا و یرزقه مِن حیث لا یحتسب ((سوره طلاق آیه دوم)) کسی که تقوی و پرهیزکاری پیشه کند خدا دری بروی او می گشاید و روزی او را از جائیکه گمان نداشته می رساند. دست از کار و کوشش برداشتند و در بروی خود بستند و به عبادت پرداختند و با خود گفتند دیگر احتیاجی به کسب و کار نداریم.2 رسول خدا از عمل آنها اطلاع یافت و باحضار آنان فرمان داد چون حاضر شدند فرمود چرا از کار و کوشش دست کشیده اید و تنها به عبادت اکتفا کرده اید؟! گفتند خداوند ضامن شده روزی ما را بدهد ما هم از کار صرف نظر کردیم و به عبادت پرداختیم. رسول اکرم (ص) آنها را توبیخ و سرزنش کرد و فرمود: هر کس چنین روشی در پیش گیرد و از فعالیت و کار، شانه خالی کند دعایش مستجاب نخواهد شد. بر شما لازم است کار کنید و روزی خود را در سایه تلاش و کوشش با استمداد از ذات لایزال خداوند بدست آورید. در بیانی دیگر پیامبر اسلام فرمود: ان اطیب ما اکل الرجل من کسبه ((الراعی و الرعیه)) پاکیزه ترین غذائی که انسان می خورد غذائی است که با کار و کوشش خودش بدست آورده باشد. با اینکه اسلام عبادت و توجه به خداوند و عرض عبودیّت در پیشگاه او را جزء وظایف قطعی و اجتناب ناپذیر هر فردی می داند، با این روش که کسی تمام وقت خود را صرف عبادت کند و از کوشش های لازم امتناع ورزد سخت مخالف است. علاء بن زیاد حارثی یکی از سرداران متمکّن علی علیه السلام بیمار بود روزی آن حضرت به عبادتش رفت خانه او مجلل و وسیع بود. علی(ع) به او فرمود: چه خوب بود چنین خانه‌ای در سرای آخرت میداشتی که ابدی و جاودان در اختیار تو بود. حالا هم اگر در این خانه، مستمندان و بیچارگان را مهمان کنی و خویشان خود را پذیرائی و اکرام نمائی و حقوق واجب خداوندی را به صاحبانش برسانی، خداوند چنین خانه ای در سرای آخرت هم به تو ارزانی خواهد داشت. علاء بن زیاد در حالیکه قیافه ی شخصی مطیع به خود گرفته و نسبت به دستورات امام علیه السلام اظهار انقیاد می کرد گفت: یا امیرالمومنین! از روش برادرم عاصم بن زیاد به شما شکوه می کنم. امام پرسید: مگر او چه کرده است؟! گفت: او جامه ای کهنه و ژنده پوشیده و دست از کار و فعالیت و امور زندگی کشیده و به عبادت پرداخته است. امام فرمود: او را نزد من آورید. وقتی عاصم بن زیاد حاضر شد، به او فرمود: ای دشمن جان خویش! شیطان، ترا به حیرت و سرگردانی کشانیده است. چرا به زن و فرزندت رحم نکردی و این راه غلط را در پیش گرفتی؟! آیا تو فکر میکنی که خداوند، نعمتهای پاکیزه خود را بر تو حلال کرده ولی دوست ندارد که تو از آن استفاده کنی! عاصم گفت یا امیرالمومنین! من در پوشیدن لباس زبر و خشن و استفاده از خوراکی های سخت، از شما پیروی کرده ام. امام فرمود: وای بر تو! من مانند تو نیستم و تو وظیفه ای همچون وظیفه من نداری. خداوند بر پیشوایان و امامان بر حق، واجب کرده که زندگی خود را با زندگی طبقات ضعیف و فقیر، مساوی قرار دهند، تا فقر و تهی دستی، فقیران را ناراحت و پریشان حال نسازد.1 با توجه به داستان فوق، بر ما روشن می‌شود که هر مسلمانی، در هر شرایطی باشد، اگر چه از نظر مادی، متمکن و بی نیاز باشد، حق ندارد از کار و کوشش دست بکشد و وجودش در جامعه بی اثر گردد. بررسی ساختار کار در نظام اسلامینقش دولت در ایجاد شغل

دولتها و حکومت هایی که در طول تاریخ در ایران به وجود آمده اند متناسب با قدرت و وسعت حکومت دارای تشکیلات بوده و از وجود افراد مشخص و معینی جهت انجام امور گوناگون استفاده نموده اند به نحوی که در سیر تاریخ به طبقه بندی خام و کلی نظیر موبدان، کشاورزان، بازرگانان و جنگجویان روبرو می شویم .شغل و کار در تشکیلات نظام اداری از مهمترین مباحثی است که همواره با دیگر ابعاد نظام اداری همچون: آموزش، انتصاب، ارزشیابی و پرداخت حقوق و دستمزد در ارتباط بوده و می تواند نقش اساسی و مؤثری در پیشبرد طرحها و برنامه های نظام اداری ایفا نماید.از طرف دیگر با توجه به پیوستگی بین شغل و شاغل در سازمانهای دولتی و غیردولتی می توان گفت:شغل عبارت است از مجموعه اعمال و فعالیت هایی که هر فرد در زندگی به منظور تأمین یک رشته اهداف مادی و معنوی به طور مداوم در پیش می گیرد که این تعریف در مشاغل دولتی هم صادق است زیرا شغل دولتی در واقع مجموعه اعمال و رفتاری است که از طرف دولت به عهده شاغل واگذار می گردد.بیان معنی و مفهوم شغلشغل در لغت به معنی به کار و داشتن، کسب و کار، حرفه و کاری که شخص در زندگی برای خود انتخاب کرده است.شغل در دو معنی عام و خاص به کار می رود:معنی عام: عبارت است از آن چیزی که مایه مشغولیت انسان می شود خواه در اعمال دنیوی باشد یا اخروی.معنی خاص: عبارت است از نوع کار و حرفه ای که انسان در زندگی برای خود انتخاب کرده است اعم از یدی، فکری، احساسی و عاطفی.ارزش و جایگاه کار در اسلام: در مکتب حیات بخش اسلام کار و شغل دارای ارزش و اهمیت ویژه ای بوده و از هر فردی به اندازه وسع و توانایی اش خواسته شده که به منظور رفع نیازهای زندگانی و همچنین نیازمندی های جامعه اش در جهت کسب و کار سودمند که شارع مقدس اسلام آنرا پذیرفته باشد تلاش کند.نقش دولت در ایجاد کار و شغل: بشر موجودی است اجتماعی و نیازمند، پس بناچار می بایست جهت رفع نیازمندی اعم مادی و معنوی از شغل و حرفه ای برخوردار باشد تا هم بتواند نیازمندی زندگی خود را برطرف سازد و هم در رشد و خودکفایی جامعه مثمر ثمر واقع شود و در این راستا دولت وظیفه دارد وسایل و امکانات لازم کار را در اختیار صاحبان حرفه و مشاغل قرار دهد تا هر کسی به میزان توانایی و نوع استعدادش کار و شغل مورد علاقه خود را انتخاب نماید خواه ایجاد این برنامه ها در ارتباط با مشاغل دولتی و یا غیردولتی باشد. بهر صورت بر دولت است در ارتباط با این امر مهم و حیاتی چاره اندیشی کند تا از بین رفتن نیروی خلاق و فعال جامعه ممانعت به عمل آید زیرا کار و شغل می تواند در به حرکت درآوردن چرخهای اقتصادی و دیگر ابعاد مانند بعد فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و تحکیم پایه های اساسی جامعه نقش بسزایی را ایفا نماید. در اصل چهل و سوم قانون اساسی بند دوم آمده است: تأمین شرایط و امکانات کار به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار در اختیار ندارند «در شکل شرکت تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر» که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه خاصی منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد ، وظیفه دولت است .این اقدام باید با رعایت ضرورت های حاکم بر برنامه ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد و در بند نهم همین اصل بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند تاکید نموده است.ساختار نهایی شغلدر ساختار نهایی شغل پاسخ به سؤالات زیر اطلاعات مورد نیاز را برای تجزیه شغل تأمین می کند:1- چه کاری انجام می شود؟با مشخص شدن نوع و ماهیت کار، فعالیت های مکرر جسمی لازم برای کار تعیین می شود ممکن است کارمند به طرح ریزی یا محاسبه ذهنی بپردازد و یا عملیات دیگران را رهبری، هدایت و کنترل کند یا کوشش او صورت فیزیکی داشته باشد مانند کارگری که مواد را جابجا می کند و اشیا را در محلی روی هم قرار می دهد که این کار موجب کاهش قوای بدنی و ایجاد خستگی می شود.در بعضی موارد مستخدمان برای انجام وظایف و تکالیف سازمانی همزمان از قوای ذهنی و بدنی خود استفاده می کنند.2- کار چطور انجام می شود؟نحوه انجام دادن کار و شیوه استفاده از ابزار و وسایل برای انجام دادن کار مشخص می گردد3- چرا کار انجام می گیرد؟تعیین چگونگی و علت انجام دادن کار است و ارتباط وظایف و ترکیب آنها را معین می کند، افراد برای اینکه کار را به نحو مطلوب انجام دهند لازم است آگاهی از اشتباهات و جلوگیری از آنها و به کاربردن روشهای تازه و منطقی را مدنظر قرارداده زیرا عدم آگاهی از اشتباهات موجب تکرار و درنهایت خسارات مادی و معنوی در بر خواهدداشت.4- انجام دادن کار نیاز به چه مهارتهایی دارد؟دراین قسمت متوجه خواهیم شد که امر تخصص مورد نظر بوده و میزان سهولت و دشواری وظایف و مسئولیتهای مربوط به شغل از لحاظ فکری، جسمی و فیزیکی مشخص می شود.شرایط احراز مشاغل دولتیتصدی مشاغل دولتی یا به عبارت دیگر افتخار کارگزاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای هر فردی میسر نیست بلکه متصدیان مشاغل دولتی از یک سلسله شرایط و خصوصیات باید برخوردار باشند تا بتوانند از عهده وظایف و تکالیف محوله به نحو مطلوب برآیند.شرایط و ضوابط احراز مشاغل دولتیشرایط عام:1- تعهد به اسلام2- تخلق به اخلاق اسلامی 3- لیاقت و شایستگیشرایط خاص: 1- تخصص و کارایی2- تجربه و مهارت3- توانایی جسمی و قدرت روحیشرایط عام:1- تعهد: یکی از برجسته ترین شرایط در احراز مشاغل دولتی تعهد و اعتقاد داشتن به نظام اسلامی است. بنابراین شرط تعهد و اعتقاد به مبانی اسلام در همه حالات و مراحل دستیابی به مشاغل دولتی از بالاترین تا پایین ترین امری ضروری است.2- تخلق به اخلاق اسلامی: اخلاق اسلامی در حقیقت نموداری از مراتب ایمانی و اعتقادی درونی افراد که در ارتباط با تعهد می باشد نشان می دهد پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) می فرماید:کامل ترین مومنین، ازلحاظ ایمان نیکوترین آنها از لحاظ خلق است. ازطرفی ایجاد شغل همانند پیاده نمودن و تحقق ارزشهای اسلامی در راستای ارائه خدمت به جامعه اسلامی می باشد.3- لیاقت و شایستگی: ازدیگر شرایط احراز مشاغل لیاقت و شایستگی است که هر فرد شاغل به تناسب نوع شغل که به وی محول می گردد باید از این ویژگی بهره مند بوده زیرا ممکن است فردی ازلحاظ ایمان و اعتقادات و رعایت اصول و موازین اخلاقی واجد صلاحیت بوده اما از نظر لیاقت و شایستگی همچون رشد فکری و درک مسائل سیاسی و اجتماعی و نیز نحوه برخورد با مشکلات و نارساییها قدرت توان انجام کار را به طور شایسته که مدنظر می باشد نداشته باشد. زیرا مقامات و مناسب اجتماعی فقط وفقط در گرو لیاقت و شایستگی است و هرگز سن مانع از آن نیست که در صورت شایستگی، جوان مقام و منصب اجتماعی را بدست نیاورد که نمونه بارز آن انتصاب اسامه به فرماندهی لشکر که او هم جوانی کم سن و سال بود و این امر خود گواه زنده و قابل توجهی می باشد.شرایط خاص1- تخصص و کارایی: تخصص و کاردانی از مهمترین و با اهمیت ترین خصوصیات است که باید هر شاغلی از آن برخوردار بوده تا بتواند از عهده انجام دادن شغلی که به وی محول شده است به نحو احسن برآید زیرا کسی که با علم و آگاهی کاری را شروع می کند نه تنها بر میزان کارایی خویشتن می افزاید بلکه از مسائل دیگری که برای خود و برای جامعه زیانبار است جلوگیری می نماید، این خود در مقوله اثربخشی که از مباحث کلیدی بهره وری سازمانهاست قابل تأمل می باشد.

ارزش انسانى کار در مکتب اسلام نخست مقدمه مختصرى را درباره اهمیت حیاتى کار متذکر مى‏شویم :

به طور کلى پدیده حیات بشرى به هر معنایى که در نظر بگیریم از فعالیت طبیعت آغاز مى‏شود و با کار انسانى در مجراى قوانین طبیعى ادامه پیدا مى‏کند ،

و با اختلال ترکیب وجودى او که موجب خنثى‏شدن کار درباره او مى‏گردد ،

رخت از سطح طبیعت برمى‏بندد .

این جریان عمومى پدیده حیات آدمى از بدو حرکت او در روى زمین چه در حال انفرادى و چه در قلمرو جمعى ، از آن قانون پایدار ناشى مى‏شود

[ 49 ]

که موجود برین آن را وضع و تثبیت نموده است .

احساس این اهمیت درباره کار ، یک پدیده تازه نیست . چنانکه توجه به ضرورت حیاتى استنشاق هوا و برخوردارى از اشعه خورشید ، مساوى عمر آدمى در این کره خاکى است . توجهات مشروح و آگاهى‏ها و اطلاعات مفصل درباره کار و وضع قوانین فراوان درباره آن و همچنین ارزیابى و کشف اهمیت‏هاى اجتماعى آن از آغاز صنایع دسته‏جمعى ، نمى‏تواند تاریخ گذشته بشرى را به بى‏اعتنائى و چشم‏پوشى درباره کار متهم به‏سازد .

انسانى که معناى حیات را درک کند و ضرورت تلاش را در دریاها و خشکیها ، در جنگلها و قله‏هاى صعب العبور کوهها دریافت کند ، اهمیت کار را هم شناخته است . آثار تجسم‏یافته از کار بشرى و کتیبه‏ها و تألیفات باستانى همه و همه شاهد گویاى درک اهمیت کار براى حیات بشرى مى‏باشد .

نکته‏اى که قابل توجه است و به نظر ما مى‏تواند روشنگر علت بى‏ارزش نمودن کار در گذشته بوده باشد ، پدیده قدرت‏هاى متنوع است که کار و انجام دهنده کار را مملوک یا مانند مملوک خود تلقى کرده است .

هیچ جامعه بشرى حتى در قدیمى‏ترین دورانهاى تاریخ دیده نمى‏شود که کار در متن زندگى آن نبوده باشد . آنچه که مهم است این است که قدرتهائى که غیر قابل مهار بودند ، با تسلط مطلقى که بر ناتوانان داشته‏اند ، نه تنها کار آنان را بلکه حتى هستى آنان را هم در اختیار خود مى‏دیدند ، لذا یک اراده از آنان کافى بوده است که هر کارى که بخواهند و امکان داشته باشد به وجود بیاید . چنانکه یک اراده جزئى براى جابجا کردن یک برگ ناچیز کفایت مى‏نماید . و این قاعده کلى است که هر موضوعى که تحت سلطه مطلقه « خود طبیعى » آدمى قرار گرفت ، اهمیت و ارزش خود را از دست میدهد .

در دورانهاى متوسط یا در بعضى از جوامع پیشرفته‏تر که طبقات اجتماعى تا حدودى مشخص مى‏گردند ، کار فکرى ، هنرى و مدیریت بجاى آنکه به اهمیت

[ 50 ]

و ارزش خود قناعت نماید ، سایر انواع کار را از اهمیت مى‏اندازد ، یعنى بااهمیت تلقى نمى‏گردند .

این رفتار هم دلیل آن نیست که مردم دورانهاى گذشته ضرورت حیاتى کار بطور عموم را درک نمى‏کردند ، بلکه چنانکه مى‏بینیم فرهنگ مردم را چنان مى‏ساختند که کار عضلانى و سایر تلاشها به عنوان یک پدیده جبرى که مردم باید انجام بدهند ، تلقى مى‏گشت و مى‏بایست آنان این جریان جبرى را به‏پذیرند و ضمنا زنده هم بمانند این بوده است عامل عقب‏ماندگى جوامع از فهم اصول و ارزشهاى کار انسانى . پس از این مقدمه ، مى‏پردازیم به توضیح و تفسیر ارزش انسانى کار در اسلام .

بررسى لازم و کافى در آئین اسلام این قضیه را کاملا روشن مى‏سازد که :

کار و کوشش در این دین انسانى از نظر ارزیابى به حد نصاب رسیده ، هیچ مکتب و متفکرى نخواهد توانست فوق ارزشى را که اسلام به کار داده‏است ،

مطرح نماید . رجوع فرمائید به مبحث گذشته ( کار و کوشش از دیدگاه قرآن ) در آن مبحث دیدیم که قرآن که اساسى‏ترین منابع دین اسلام است ، محور همه ارزشها را روى معرفت و ایمان و کار قرار داده است . روایات وارده در مسئله کار و ضرورت و ارزش آن مافوق تواتر است که براى جمع‏کردن آنها مجلد بیش از 1000 صفحه‏اى لازم است . تنها چند روایت را به عنوان نمونه‏اى از صدها روایات در اینجا مى‏آوریم .

محمّد بن الحسن باسناده عن محمّد بن احمد . . . قال مرّ شیخ مکفوف یسئل ، فقال أمیر المؤمنین علیه السّلام ما هذا ؟ قالوا یا أمیر المؤمنین نصرانىّ ، فقال امیر المؤمنین علیه السّلام : استعملتموه فاذا کبر و عجز منعتموه انفقوا علیه من بیت المال 1



خرید و دانلود تحقیق در مورد کار و کوشش در اسلام


تحقیق در مورد زن در نگرش اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 61 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زن در نگرش اسلام

سالگرد ولادت بانوی جهان، دختر بزرگوار رسول خدا را که بر حق در جمهوری اسلامی ایران روز زن اعلام شده به روز زن، اگر قرار است به معنای الهام به زن و الگودادن به او باشد، یقیناً هیچ روزی مناسب تر از این روز وجود نداشت و ندارد.

آن کسانی که هم که امروز به گمان ما، که قطعاً هم همین جور است با غلط مطرح کردن مسئله زن در دنیا، جنس زن را مورد اهانت قرار داده، یکی از پیچیده ترین مشکلات دنیا را بوجود آورده اند به نام دفاع از زنان شروع کردند. باید بطور روشن، تکلیف این مسئله وتفاوتی که بین نظر اسلام با آنچه که امروز در دنیا و در فرهنگهای جهانی رایج است مشخص شود.

همچنان که در جامعه خودمان، آن را مشاهده میکنیم، امروز چه تعداد از زنان برجسته بعنوان فاضل، تحصیل کرده، عالم و هوشمند و ...... در جامعه ما از نظر اسلام را به روشنی و بوضوح فهمیده اند. و به آن، از صمیم قلب معتقد هستند. و آن را برای زن، یک افتخار می داند. بایستی، همانطور که فرض شد برای دنیا مسئله روشن بشود و جا بیفتد. البته مسئله، بسیار مسئلة پیچیده ای است علت هم این است که در طول تاریخ، مگر در برخی موارد استثنایی که حالا استثنایش را شاید اشاره کردم، حرکت غالب این بوده که از دو ناحیه بزنان ظلم شده است: یکی از ناحیه قدرتمندی مردهاست، چون مردها از لحاظ ترکیب جسمی، در ادوار مختلف تاریخ، در جوامع مختلف، در شهرهای مختلف با سواد و بیسواد، از طبقات بالا و پائین، قوی تر از زنها بوده اند. و زنان، غالباً مورد ظلم و زورگویی و تعدی مردان قرار گرفته اند. حالا آن استثنائاتی که عرض کردم: مثلاً بعضی از این استثناها، مال آن جوامعی است که در آن جوامع، حاکمیت جامعه با زنان بزرگ بود.

در جوامع بدوی که چیز قابل ذکری نیست،یکی هم در مورد برخی از زنهای استثنایی است که به یک قدرت و حکومتی رسیده اند به نظر بعضی از جوامع و بعضی از خانواده ها ، بعضی از خانمها، یک امتیازی پیدا می کردند که نمی شد به آنها زور گفت. این موارد استثنایی است. غالبا ً اینجور بوده که مردها به زنها ظلم کنند. شرقی و غربی هم ندارد، در غرب نیز در همه ادوار بود. تنها شاید در این دوره های اخیر بعد از این سروصداهائی که در زمینه حقوق و مسائل زن در اروپا پیدا شده، به زنان حقوقی داده شد. و حقوق و مالکیت زنان، به رسمیت شناخته شد.

شاید بتوان گفت اروپا تا قرن 20،متأسفانه دچار این کج فهمی در باب زنها بود که حتی حق مالکیت را، زن در بسیاری از جوامع غربی نداشت، تا اوایل قرن بیستم و تا قبل از این دهه های اخیر، باید گفت در غرب هم، همین جور بوده است. در اروپایی که این همه طبل حمایت از زنان و دفاع از حقوق زنان را زده و میز ند، چقدر زنهائی که در خانه ها از دست شوهرهایشان، کتک می خوردند. چقدر زنهائی که کارهای سنگین خانواده، بر دوش آنها بود. در شهرهای بزرگ در کشور های معروف دنیا، چقدر خانمهائی که در اموال خودشان که به ارث در اختیار آنها قرار گرفته بود، حق تصرف کردن نداشتند، چقدر زنهائی که سالیان متمادی در خانه به میل شوهر یا پدر یا برادربزرگ، زندانی می شدند، و حق هیچگونه رفت و آمد و فعالیتی نداشتند. و از این قبیل ظلمهایی که به زن بعنوان موجود ضعیف تر از سوی مردان بعنوان موجود قویتر شد، کم نیست. در جامعه خودمان و جوامع اسلامی هم، وضع همینطور بود. غیر از آن دوره صدر اسلام که آن، بحث دیگری است. قبل از اسلام هم، همینطور بود. چقدر دخترانی که زنده بگور می شدند. و زنهایی که زنده زنده کشته یا سوزانده می شدند. زنهایی که چون شوهرشان مرده بود، طبق عادت و سنتشان با شوهرشان، در قبر گذاشته می شدند. و از این طریق، ظلمهایی که در طول تاریخ به زن شده است بعنوان یک عضو ضعیفتر در خانواده بشری، الان هم هست. الان هم اگر در جوامع غربی، حالا بر اثر برخی از قوانین و ادعاهای فراوانی که کردند، یک قدری کمتر است؛ ولی بازهم هست. همین حالات در اروپا، زنهائیکه بوسیله شوهرشان، ظلم می شدند. ستم می شوند و کتک می خورند و اهانت می شوند، کم نیستند. اینگونه ستمها نسبت به زن در اروپا، کمیاب و استثنایی نیست. فقط به صرف اینکه آقا، هدایش کلفت و بازویش قوی است، میتواند، زور بگوید. مثل درندگانی که با هم در یک محدوده ای زندگی می کنند، و یکی که قوی تر است و گردن کلفتتر است، با اتکای همین قوت و قدرت به دیگری زورگویی می کند، الان هم وجود دارد. یعنی: از همان وقتی که ما تاریخ را می شناسیم، چنین چیزی وجود داشته و یکنوع زورگویی به زنها شده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد زن در نگرش اسلام


تحقیق در مورد جایگاه خمس در اسلام 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

جایگاه خمس در اسلام

دورنمائى از فلسفه خمس و زکات

گرچه اسلام درآمدهایى را که از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتکار، کم‏فروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مى‏آید، به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانکه امیرالمؤمنین على‏علیه السلام فرمود: تمام اموالى را که در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمى‏ها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد. (2) امّا با این حال به دلایل تفاوت‏هاى حکیمانه‏اى که خداوند میان انسان‏ها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتکار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند که از طریق مشروع نیز کسب کرده‏اند، و برخى افراد با درآمد کم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.

تمام نظام‏هاى بشرى براى کم‏درآمدها به فکر چاره بوده‏اند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، کینه و حسادتِ کم‏درآمدها نسبت به پردرآمدها شعله‏ور مى‏شود و شعله‏اش ممکن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّى مى‏شود و هر نظامى که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنى نیست.

گرسنگىِ جمعى از مردم و پرخورى جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمى نمى‏پذیرد. به همین دلیل، براى حلّ این مسأله افراد و حکومت‏ها، طرحهاى زیادى ارائه داده‏اند که رایج‏ترین آنها گرفتن مالیات و برقرارى تأمین اجتماعى و ایجاد مؤسسات خیریّه و صندوق‏هاى قرض الحسنه و امثال آن است.

اسلام نیز که مکتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده که یکى از آنها، مسئله خمس است.

رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است که حضرت على‏علیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى که در مسجد از مردم تقاضاى کمک مى‏کرد و کسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا کرد و اشاره نکرد که صبر کند و بعد از نماز به او کمک کند بلکه در حال رکوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» (3)

البتّه در بحث خمس، تفاوت‏هاى خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتى بیان شده است که ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

خمس، نوعى تعدیل ثروت است که انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى که دارد و اعتمادى که به او مى‏شود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن کاسته و بیست درصد از سودى که مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالم‏ترین، متّقى‏ترین و بى‏هوس‏ترین افراد مى‏پردازد تا او همچون وکیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مى‏بیند، هزینه کند.

این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرض‏الحسنه، قرار داده است.

تعدیل ثروت در بعضى از مکاتب اقتصادى همچون کمونیسم، از طریق نفى مالکیّت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مى‏گیرد که در این نوع تعدیل هیچ‏گونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.

جامعیّت اسلام

آرى، از امتیازات اسلام آن است که اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته است، همان‏گونه که سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است. نمازجمعه با این که یک عمل عبادى است، یک مانور سیاسى هم هست. اسلام حتّى در جهاد، به مسائل عاطفى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى نیز توجّه دقیق دارد.

این على بن‏ابیطالب‏علیه السلام است که در بحبوحه جنگ به خورشید نگاه مى‏کند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود! و فرزندش امام حسین‏علیه السلام ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب مى‏خواند، بلکه به مستحبات نماز نیز از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و... توجّه کامل دارد. و باز مى‏بینیم همین علىّ بن‏ابیطالب‏علیهما السلام در وسط جنگ، وقتى یارانش آب را در ظرفى تَرک‏دار براى او مى‏آورند، مى‏فرماید: آشامیدن آب از ظرف ترک‏دار مکروه است. (چه بسا ذرّات آلوده‏اى که لابه‏لاى آن ترک باشد و آب را غیربهداشتى کند.)

باز مى‏بینیم در وسط جنگ بعضى از حضرتش مى‏پرسند: نظر شما درباره فلانى و فلانى چیست؟ حضرت مى‏بیند پاسخ این سئوال سبب فتنه و تفرقه مى‏شود، سؤال‏کننده را توبیخ مى‏کند و اجازه نمى‏دهد امّتى که به وحدت کلمه نیاز دارند دستخوش تفرقه شوند، و باز مى‏بینیم به هنگام جنگ، شخصى از على‏علیه السلام معناى توحید را مى‏پرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت مى‏شوند، حضرت مى‏فرماید: جنگ ما براى توحید است و سپس توحید را براى او معنا مى‏کند.

به رزمندگان دستور مى‏دهد آب آشامیدنى دشمن را مسموم نکنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازى نکنید، به زنان و کودکان و سالمندان کارى نداشته باشید. در کجاى دنیا سراغ دارید که جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینگونه با مسائل اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى، بهداشتى و عاطفى آمیخته باشد.

در نظام اسلامى رابطه میان مردم و رهبر الهى رابطه صلوات و درود است. به مردم فرمان مى‏دهد که به پیامبرشان درود فرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» (4) و به پیامبر نیز دستور مى‏دهد به پرداخت‏کنندگان زکات صلوات و درود فرستد: «خُذ من اموالهم صدقة و صَلِ‏ّ علیهم» (5)

در اسلام، روزهایى عید نامیده شده است که ضمن شادى و تبریک، رسیدگى به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانى در عید قربان و سیر کردن شکم گرسنگان در عید فطر از طریق زکات فطرة مورد توجّه است. جامعیّت اسلام تا آنجاست که حتّى خوردن و آشامیدن، هدفمند طرّاحى شده است؛ در کنار جمله «کلوا» که فرمانِ خوردن است، یکجا مى‏فرماید: «کلوا...و لاتسرفوا» (6) در خوردن زیاده‏روى نکنید.

یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و اشکروا» (7) به خاطر خوردن از خداوند تشکّر کنید.

یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و اعملوا صالحاً» (8) با قدرتى که از غذاخوردن بدست مى‏آورید کار نیک انجام دهید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد جایگاه خمس در اسلام 22 ص