لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان
1ـ چوب چیست ؟
تعریف چوب در فرهنگ لغات به گونه های مختلف آمده است . از جمله قسمتهای سفت و سخت درخت ، آن قسمت از درخت که در زیر پوست قرار دارد ، آنچه از درخت ببرند برای سوزاندن یا ساختن اشیاء چوبی بکار ببرند .
2ـ چوب و دستاوردهای گیاهی
چوب و دستاوردهای گیاهی از جمله مصالحی است که از دوران پیشین به گونه ای طبیعی در اختیار و دسترس بشر بوده است . در بخش هایی که جنگل و گیاه فراوان بوده است مردمان از زمانهای پیش از تاریخ از چوب و مصالح گیاهی برای ساختن ابزارها و پناهگاه سود برده و خوراک خویش را نیز از فرآورده های جنگلی بر می آورده اند . با آنکه به علت دائمی نبودن چوب و پوسیدن آن به مرور زمان آثار چندانی از وسایل و ساختمانهای اولیه چوبی و گیاهی به جای نمانده است ولی باقی ماندن آثار معدود ساختمانی و هنری چوبی از تمدنهای مصر و ایران باستان نشان دهندة قدمت و رواج کاربرد مصالح چوبی در تاریخ این تمدن هاست .
پـژوهشـها نشـان داده اسـت که در دوران یـخ بندان شمـال اروپـا ، فـلات ایـران دورة پربارانی را می گذرانده است . در این دوران ، سرزمین ایران پوشیده از جنگلهای انبوه بوده است حتی در زمان هخامنشیان نیز در بخش های بسیار از ایران جنگلهایی بوده است که امروزه از آنها فقط تک درختانی باقی است . چوب از زمان باستان در ایران به صورت مصالح ساختمانی در بخش های مختلف ساختمانها به کار می رفته است . درخت سدر یکی از درختان خانوادة کاج است که دارای چوبی بسیار سخت و خوشبوست . درخت سدر معمولاً به بلندی بسیار تا حدود 40 متر رشد می کند و ضخامت تنة آن گاهی به 3 متر و بیشتر می رسد . این چوب از قدیم در جنگلهای لبنان فراوان بوده و در کتابهای مذهبی مثل تورات به آن اشاره شده است . ویژگیهای فیزیکی چوب سدر چون سختی و بزرگی درخت سنگینی ویژه ( وزن مخصوص زیاد ) و ضریب ارتجاعی بالا و نیز بدان روی که بومی ویژه اش آنرا از گزند موریانه به دور می دارد موجب گشت که از قدیم این چوب در مصر ، بین النهرین و ایران مورد استفادة فراوان داشته باشد و هزاران سال به صورت آثاری چون تیرهای چوبی قصرها و تابوتها سالم باقی بماند . چوب بلوط که چنین مینماید که همان چوب یاکا است ، دارای ویژگی های فیزیکی عالی دوام و سختی زیاد است و چنین پیداست که در پایة ستونهای کاخهای هخامنشی به کار می رفته است .
3ـ تاریخچه چوب
در مورد تاریخچه مصرف و صنایع چوب ایران متأسفانه مدارک و اسناد باستانی به خصوصی که مربوط به این مورد باشد ، وجود ندارد . ولی آثاری که جسته و گریخته از خلال نوشته های مؤرخین به دست می آید ، نشان می دهد که در ایران باستان نیز از مدتها قبل صنایع چوب و استفاده از این ماده مهم رونق بسزایی داشته است ، چنانچه طبق مطالعات مردمان بومی شمال ایران ، که قرنها قبل از مهاجرت آریاییها در ایران می زیستند . در حدود 4200 سال قبل از میلاد مسیح چوب را در کلبه سازی خود به کار می بردند و نقش این استوانه متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح ، که در شرق به دست آمده است ، نشان می دهد که استفاده از چوب برای وسایلی از قبیل نردبان و غیره در این دوره متداول بوده است . متأسفانه چوب همانند سفال ، فلز و یا دیگر آثار هنری نیست که در طول هزاران سال باقی بماند ، پوسیدگی چوب یکی از عواملی است که متأسفانه آگاهی ما را در این مورد به حد کافی نمی رساند .
اکتشافات باستان شناسی در چراغعلی تپة موردی جالب بود . این مطلب رایج بودن استفاده از چوب و ارزش جنگل در ایران باستان را نشان می دهد که مهمترین آن ماکت گاوآهنی است با دیرک بلند که نقش چوب را در کشاورزی کهن به خوبی نمایان می سازد . از طرف دیگر نقش بسیار مهم و ظریف در روی ظروف اکتشافی به چشم می خورد که در یکی از آنها بزی را روی درخت زربین بدون برگ می دهد و دیگری بزی به نهال پربرگی از همین گونه حمله می کند . به طور کلی می توان گفت با آنکه انسان قبل از تاریخ پناهگاه و محل امن زندگی خود را با غارنشینی آغاز کرد ، ولی از چوب در گذشته دورتری استفاده کرده است .
از زمان تشکیل امپراطوری هخامنشی ایران ، شواهد موجود نشان می دهد که در ایران باستان ارزش جنگل و چوب برای هنرمندان کاملاً روشن بوده است ، به همین دلیل درختکاری و به خصوص کشت درختان جنگلی ، که فقط از نظر تولید چوب اهمیت دارند ، از آئین ستوده پادشاهان هخامنشی بوده است . چنانچه کورش شخصاً به کشت درخت همت می گماشت و داریوش مرزبان کاران را برای جنگل کاری درختان بومی در بین النهرین می ستود . کاربرد چوب در معماری تخت جمشید و شوش کاملاً مشهود است .
از دورة ماد اطلاعی از کاربرد چوب در دست نیست و حتی در مورد مصرف چوب در ساختمانها نیز ، چون مادها خانه های خود را اغلب از خشت می ساختند ، هیچگونه آثار و شواهدی موجود نمی باشد ، ولی با در نظر گرفتن ترقی شایان فن معماری و استفاده از چوب در ساختمانها در دوره هخامنشیان و توجه به اینکه اصولاً هخامنشی ها در غالب موارد از تمدن مادها پیروی می نمودند ، لااقل باید قبول کرد که صنایع چوب مادها و فن استفاده از چوب در ساختمان در دوره آنها کمتر از هخامنشیان نبوده است . اما در مورد صنایع دوره هخامنشیان مدارک تاریخی روشن تری در دست است ، چنانچه گزنفون در مورد توصیف سلاح نبرد کورش ضمن ذکر نام سلاحهای گوناگون ، از یک نیزه عالی چوبی که از چوب پستنک ( همان سنجد ) می ساختند ، یاد می نماید .
در زمان هخامنشیان به غیر از صنایع جنگلی و استفاده از چوب در امور کشاورزی ، کشتی سازی و خانه سازی در معماری نیز اهمیت به سزایی داشته است . همچنین استفاده از چوب در امور ساختمان و مـعماری در دوره هـخامنشیان بـه طـور شـگـرفی تـرقی کرد . از دوره سلوکیها آثاری در دست نیست ، از دوره اشکانیان نیز مطلبی در این باره ملاحظه نمی شود . ولی به طور کلی می توان گفت که به غیر از مواردی از قبیل استفاده از چوب در تیر و کمان سازی و غیره صنایع چوب اشکانیان ، مانند سایر صنایع و فنون آنها ، همانند هخامنشیان نبوده است . استعمال چوب در ساختمانها کاملاً رایج بوده است و نکتة تازه ای که در معماری ساسانیان دیده می شود ، این است که در این دوره کلافهای چوبی در میان جرزها به کار می رفته است و از این وسیله برای جلوگیری از خرابی جرزها استفاده می نمودند و چنین بنظر می رسید که این سبک معماری را از رومیان اقتباس کرده باشند . مسئله مهم دیگر در دوره ساسانیان این است که از چوب برای قاب سازی طاق و گنبدها استفاده می نمودند و این نوع طاق سازی خود انقلابی در فن معماری بشمار می رفته است که امروزه نمونه آن را میتوان در ساختمان بقعه بی بی شهربانو ، که تقلید از معماری ساسانیان می باشد ، ملاحظه نمود .
از قدیمی ترین آثار چوبی بعد از اسلام ، دو ستون چوبی و قطعه ای خاتم کاری است که در ناحیه ترکستان غربی کشف شده و متعلق به قرن سوم هـ . ق ( نهم میلادی ) است . اما تزئینات این آثار خیلی شبیه به چوب بریهای مسجد نائین است . اشکال آن عبارت است از گل و بته که در سطح چوب حک شده است . سه قطعه چوب خاتم کاری در مجموعه رابینو موجود است که با خط کوفی ساده و حروف زیبائی برجسته مزین شده و در اطراف آن حاشیه ای است که به شاخه های متصل بناتی منتهی می شود .
در حاشیه ، کتیبه هایی است که در یکی از آنها نام عضدالدوله دیلمی و تاریخ 363 ( سنه ثلث و ستین و ثلث ماء ) خوانده می شود .
بررسی انواع چوب مورد استفاده در آثار هنری
اساسی ترین ماده تشکیل دهندة بسیاری از آثار ارزشمند ، چوب است . از انواع چنین مادة سختی ، نقوش متنوع و دلپذیـری شـکل می گیـرد که نگاه انسان سختی نوع آنرا فراموش کرده و نرمی نقوش را دنبال می کند ، بواسطه چنین اهمیتی است که هنرمندان فعال در این رشته می باید دانش خود را دربارة ویژگیهای چوب گسترش بیشتری دهند . طبیعی است که شناخت بیشتر و بهتر چوب در بالاتر بردن کیفیت آثار هنری مؤثر خواهد بود .
به طور کلی چوب ماده ای است که تحت تأثیر عوامل زیر یعنی شرایط ارثی و شرایط مربوط به رویشگاه ( شرایط اکولوژیکی ) که مجموعه ای از شرایط جغرافیایی و توپوگرافی ( برجستگیهای زمین )، ارتفاع از سطح دریا ، آب و هوا ، خاک و بیولوژیکی ( شامل گیاهان و جانوران همراه ) در طبیعت ساخته و پرداخته می شود . با دلایل گوناگونی که بیان شد چوب دارای بافت ساختمانی ، ویژگیهای ظاهری و شیوه های مختلف است که شناخت آنها در واقع فرمول معینی ندارد بلکه مستلزم داشتن دانش وسیع بیولوژیگی و همچنین تجربه و ممارست در عمل است .
کاربرد چوب در هنر منبت
یکی از ظرایف صنایع دستی ایران که چون دیگر انواع آن پیشینة تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندرکاران آن از مواد اولیه یی ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها و با ارزش مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند هنر منبت کاری است . تاریخ ظهور هنر منبت در تاریکی زمان ناپدید است .
منبت کاری که از گذشته هایی دور در ایران رواج داشته و علیرغم بی دوامی چوب در برابر عوامل جوی و سایر عوامل از روزگاران قدیم به جا مانده دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق رواجش در ایران می باشد .
منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری بر روی چوب بر اساس نقشه یی دقیق . این تعریف اصولی منبت کاری است که در وحله اول هیچ خاطره یی را زنده نمی کند و غیر از یک تعریف معمول کتابت شده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
رابطه انسان با خود در قرآن
گاهی انسان نسبتبه خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند میفرماید: ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).
مسئولیت دین در زندگی انسان، تنظیم روابط انسانی است و روابطی که دین در زندگی انسان به تنظیم آنها میپردازد چهار نوع است:
۱) رابطه انسان با خدا
۲) رابطه انسان با خود
۳) رابطه انسان با دیگران
۴) رابطه انسان با اشیاء و افکار
این روابط جنبه مثبت و منفی دارند. رابطه انسان با خدا گاهی به بندگی، توبه، تضرغ، اخلاص، حسن ظن، شکر و یقین متصف میشود و گاهی به کفر، انکار، استکبار و سوءظن. رابطه انسان با دیگران گاهی به تندی، زورگویی، ملامت، دشمنی، جنگ، بغض، خیانت و تنفر متصف میشود و گاهی به نرمی، بخشش، آسانگیری، تسامح، خدمت، دوستی، نیکی و امانت. رابطه انسان با اشیاء و افکار گاهی به افساد، تبذیر، تخریب و اهمال متصف میشود و گاهی به اصلاح، آبادانی، رشد و حفظ رابطه انسان با خود بعد از رابطه با خدا از مهمترین، پیچیدهترین، ظریفترین و دقیقترین این روابط بشمار میآید. گاهی انسان نسبتبه خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند میفرماید:
ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).
جاهل به خود و به ارزشهای خود، ظالم به خود است و گاهی انسان از کسانی است که خداوند خودش را به آنها نشان داده و آنها را به ارزشهای خویش واقف ساخته و به آیات خود آگاه نموده است.
چنانکه خداوند میفرماید:
«به زودی نشانههای خود را در افقها [ی گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است» (فصلت: / ۵۴). گاهی انسان ارزش خویش را شناخته به آن احترام میگذارد، و گاهی نفس خود و مواهبی را که خداوند در آن قرار داده کوچک شمرده و آن را حقیر میشمارد. گاهی از خود فرار میکند و به انواع کارهای بیهودهای که باعث دوری وی از خود میگردد، روی میآورد، به مواد مخدر و خودکشی پناه میبرد. گاهی میداند که چگونه با جدیتبا واقعیت مواجه شود. گاهی با خود هماهنگ است و گاهی در رابطهاش با خود دچار آشفتگی و پریشانی است. گاهی دوست دار خود است و گاهی دشمن خود، گاهی به یاد خویش است و گاهی خود را فراموش میکند. گاهی بر خویشتن مسلط است و گاهی نفس بر او غالب است، گاهی در خود فرو میرود و گاهی عکس این حالت را دارد، گاهی خود را هلاک میکند و گاهی باعث احیاء خود میشود، خداوند میفرماید: «و جز خویشتن را به هلاکت نمیافکنند» (انعام: ۲۴)
گاهی با خود صادقانه رفتار میکند و گاهی به آن خدعه میزند، خداوند میفرماید: «ببین چگونه به خود دروغ میگویند و آنچه بر میبافتند از ایشان یاوه شد.» (انعام: ۲۴) گاهی به خطای خویش اعتراف نموده و خود را مورد انتقاد قرار میدهد، گاهی مغالطه میکند و خطاهای خود و هواهای نفسانی را نیکو جلوه میدهد، گاهی عنان نفس را در شهوترانی رها میکند و گاهی با تمام نیرو آن را تحتسلطه خویش قرار میدهد و از حدود الهی تجاوز نمیکند. گاهی در طلب راحتی و غرق در شهوات عنان نفس را رها میکند و گاهی با تحمل زحمت و مشقت در رشد و کمال آن میکوشد. گاهی خود را بالا میبرد و گاهی خود را کوچک میشمارد، گاهی به حالت از خود بیگانگی دچار میشود، گاهی با آن مانوس و در خلوت تنهائی با تامل در خود لذت میبرد و از این قبیل روابط مثبت و منفی با خود. از آنجا که رابطه انسان با خود غالبا ازظرافتخاصی برخوردار است، هنگامی که این رابطه منفی استخسارت آن را درک نمیکند. گاهی انسان در تجارت مال (کم یا زیاد) ضرر میبیند اما آن را احساس میکند و درصدد جبران بر میآید، لکن گاهی به خودش زیان میرساند - که از بزرگترین نوع خسارت به شمار میآید - و این خسارت پیوسته زیاد میشود تا همه وجودش را فرا میگیرد، «قسم به عصر که واقعا انسان دستخوش زیان است.» (و العصر) و باز میفرماید: «خودباختگان کسانیاند که ایمان نمیآورند.» (انعام: ۱۲) گاهی انسان به فرد دیگری غیر از خودش ظلم میکند در این صورت آن را احساس میکند و میکوشد از طریق نیکی و عدل آن را جبران کند، لکن گاهی به خود ظلم میکند اما آن را احساس نمیکند گاهی انسان بیگناهی را از بین میبرد و به بزرگی گناه خود پی میبرد، و گاهی خودش را هلاک میکند اما این گناه را درک نمیکند.
خداوند میفرماید: «از بین نمیبرند جز خودشان را». ضرر ناشی از رابطه منفی انسان با خود، شبیه ضرری است که از رابطه منفی وی با خداوند به او میرسد. امروزه رابطه انسان با خود ضمن تحلیلهای روانی در دایره محدودی بررسی میشود. در حالی که اولین بار قران به این رابطه و اهمیت و ارزش آن در زندگی انسان اهتمام ورزید و انسان را به آن آگاه نمود، بررسیهای روانی و انسانی تا کنون قادر به گشودن پیچیدگی این رابطه نشدهاند. و قران این افق گسترده از روابط انسانی را گشود.
● نمونههایی از رابطه انسان با خود در قران
روش قران در این مساله این است که در ضمن مفاهیم متعدد، موارد این رابطه را بیان میکند و با لطافت از آنها میگذرد، به نحوی که انسان به سادگی متوجه تصور و فهم جدید از روابط انسان نمیگردد، اما وقتی مجموع آیات را در نظر بگیریم و بعضی را با بعضی دیگر ضمیمه کنیم، در مییابیم که قران فهم و تصور جدیدی از روابط انسانی را برای ما بیان نموده است و افق تازهای را که در تاریخ تفکر بشر بیسابقه بوده به روی ما گشوده است. در اینجا ابتدا مواردی از آیاتی که رابطه با خود را بیان میکند، ذکر میکنیم و آنگاه به بررسی آنها مینشینیم.
۱) گاهی انسان برای بدست آوردن خشنودی خداوند خودش را به خدا میفروشد «و در عوض خشنودی خداوند را بدست میآورد» و این از بهترین معاملات در زندگی انسان به حساب میآید، خداوند میفرماید: «و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد و خدا نسبتبه [این] بندگان مهربان است. (بقره: ۲۰۷)
۲) گاهیخود را بهسفاهت میزند کهاین از زشتترین نوع سبک مغزی بشمار میرود، خداوند میفرماید: «وچه کسی - جز آنکه به سبک مغزی گراید - از آیین ابراهیم روی بر میتابد؟ و ما او را در این دنیا بر گزیدیم; و البته در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود.» (بقره: ۱۳۰)
۳) گاهی به خود ظلم میکند; هر چند این مطلب عجیب به نظر میرسد لکن در زندگی انسان وجود دارد، خداوند میفرماید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
نقش نور در روح و روان انسان
شما می توانید به وسیله نور، فضایی را وسیع تر و یا کوچک تر نمایش دهید. برای این منظور کافی است نورپردازی ها را بر روی دیوارها و کنج های محیط انجام دهید. به این ترتیب اطراف محیط روشن تر از مرکز شده و بزرگتر جلوه می کند. حال آنکه به عنوان مثال اگر در نورپردازی یک اتاق نشیمن تنها به منبع نورزایی برای روشن کردن منطقه ای کوچک در محدوده مبلمان بسنده کنیم، دامنه دید افراد محدود شده و در نتیجه فضا حتی کوچکتر از آنچه هست به نظر می آید.
● نگاهی متفاوت به تاثیرات نور در دکوراسیون
طلوع خورشید با پراکنده شدن اشعه هایی همراه است که مجموع آنها نور نامیده می شود. نور از جمله مهم ترین مواهب الهی است که در زندگی بشر از ارزش بسزایی برخوردار است. در واقع هیچ عنصری در دنیا بدون وجود نور هویت دیداری ندارد. نور واسطه ای میان چشمان بیننده و محیط اطراف اوست یعنی در صورتی که نوری به چشم ما نرسد تصویری در شبکیه تشکیل نشده و در نتیجه حس بینایی معنا و مفهوم کاربردی نخواهد داشت. ارزش واقعی نور هنگام تاریکی نمایان می شود. این تاریکی یا حاصل از غروب خورشید و تابش آن بر عرصه دیگری از گیتی است و یا در نتیجه خاموش کردن کلیدی از یک نورپرداز و یا سیستم نورپردازی است.
لازم به ذکر است در یک تقسیم بندی کلی نور خورشید را نور طبیعی و نور حاصل از نورپردازی های دیگر را نور مصنوعی می نامیم.
در نورپردازی طبیعی تنها یک وسیله نورزا وجود دارد که آن هم خورشید است و نور طبیعی در واقع همان نور خورشید است که گذشته از ایجاد روشنایی در زمین، مزایای بسیار دیگری نیز دارد. زندگی همه موجودات و ابسته به این منبع پرانرژی است و همه هستی از نور خورشید هویت می گیرند. تحقیقات دانشمندان نشان داده است که شش درصد از مردمی که در مناطق شمالی این کره خاکی زندگی می کنند و از نور خورشید به میزان کافی و طولانی مدت بهره مند نیستند، از ناراحتی های روحی شبیه به افسردگی رنج می برند. دانشمندان ثابت کرده اند تغییرات تابش نور که در نتیجه تغییرات فصلی به وجود می آیند نیز بر روحیه افراد تاثیر می گذارند. آنها بر این عقیده اند که قرار گرفتن در معرض نور خورشید از تولید هورمون ملاتونین (melatonin) در خون جلوگیری به عمل می آورد و به همین جهت است که افرادی که به سندرم افسردگی فصلی یا همان (Seasonal Affective Disorder)مبتلا هستند، در فصول سرد میزان قابل توجهی از سطح هورمون ملاتونین خون شان که رابطه مستقیمی با وضعیت روحی و ایجاد اضطراب در آنها دارد بالا می رود. لذا برای درمان آن، بیماران را در معرض نورهای شدید مصنوعی و تقریباً ۱۰ برابر بیشتر از آنچه به طور معمول در مجاورت آن قرار می گیرند مواجه می سازند.
از دیگر مزایای بسیار مهم نور خورشید، کاربرد آن در صنعت و نقش آن در صرفه جویی انرژی های پایان پذیر است.
ساخت چراغ ها و اتومبیل های خورشیدی از جمله آنها است. در این قبیل لوازم انرژی حاصل از نور خورشید سبب شارژ باتری های مخصوص شده و سپس به انرژی های دیگر تبدیل می شود که این انرژی تبدیل شده در چراغ های خورشیدی به صورت نور نمایان می شود یعنی این چراغ ها در تمام طول روز انرژی خورشید را جذب کرده و به محض غروب آفتاب، آن را در قالب نوری مصنوعی بر فضا پراکنده می سازند. فارغ از این تبدیل ها و همچنین مزایای اشاره شده از این منبع بی بدیل نوری (خورشید)، موضوع مهم دیگر نیاز به وجود منابع نورزای دیگری است که به هنگام تاریک شدن هوا و پایان این نور پرارزش طبیعی، نوری را از خود ساطع می سازند که آن را نور مصنوعی می نامند. البته در هنگام روز نیز برخی از فضاها دارای شرایطی هستند که با وجود تابش نور خورشید به نورپرداز دیگری به عنوان تنها منبع نورزا یا نورپرداز مکمل نیازمندند.
نور مصنوعی به زبان ساده نوری است که از خورشید تابیده نشده و منابع دیگری عامل پدید آمدن آن هستند. اغلب این منابع صرف نظر از آتش و منابع محدودی که انرژی خود را از گاز، نفت و یا مانند اینها تامین می کنند، دارای سیستمی الکتریکی هستند. حال از انواع نورها در یک تعریف کلی که بگذریم به ارزش واقعی نور زمانی پی خواهیم برد که تاثیرات ناشی از آن را بشناسیم. در همین راستا به بررسی مهم ترین آنها در ذیل می پردازیم:
۱- تاثیرات ناشی از نور بر جسم انسان: با وجود نوری مناسب و کافی چشمان ما نه تنها آسیب نمی بینند بلکه هنگام دیدن عناصر اطراف خود و انجام کار و فعالیت با مشکلی مواجه نخواهند شد. دیگر اهمیت نورپردازی صحیح برای جسم ما بازدارندگی آن در مقابل برخی از حوادث فیزیکی است. به این معنا که با وجود نور کافی در یک محیط از بسیاری از اتفاقات مانند برخورد با موانع، افتادن ها و آسیب دیدگی های جسمی دیگر مانند آن جلوگیری به عمل می آید.
این موضوع در نقاطی از خانه که دارای سطومی غیر هم سطح در کف محیط هستند، از اهمیت زیادی برخوردار است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انسان شناسی
دو اصطلاح «انسان شناسی» و «مردم شناسی» ترجمه انگلیسی و فرانسوی اصطلاحاتAnthropologie و ethnologie است که از نظر ریشه لغوی هم معنا و معادلند. اولی از ریشه یونانی Anthropos به معنی انسان و دومی از ریشه یونانی Ethnosبه معنی قوم و مردم گرفته شده است. واژه آنتروپولوژی برای اولین بار توسط ارسطو مورد استفاده قرار گرفت و منظور او علمی بود که در جهت شناخت انسان تلاش کند.[1]
اصطلاح انسان شناسی نخستین بار در کشورهای انگلیسی زبان در ابتدای قرن بیستم رایج شد و به شاخهای علمی درباره موضوع انسان اطلاق میشد که در پی مطالعه این موجود و زندگی اجتماعی او در مفهومی بسیار گسترده بود، از این رو موضوع مورد علاقه انسان شناسی مطالعه جوامع موسوم به ابتدایی بود، هر چند که حوزهای گستردهتر از این محدوده میخواست.
اصطلاح مردم شناسی نیز در آغاز قرن بیستم عمدتا به مفهوم مطالعه انحصاری جوامع ابتدایی، اقوام و قبایل و ... بود. در فرانسه واژه مردم شناسی تا مدتها معادلی برای واژه انگلیسی «آنتروپولوژی» بود اما امروز گرایش بسیاری به جایگزینی مردم شناسی با انسان شناسی وجود دارد. واژه انسان شناسی در فرانسه مدتها تنها مفهوم انسان شناسی طبیعی را میرساند، یعنی مطالعه ریخت شناسی نژادهای انسانی. در دهه 50 قرن بیستم، استراوس واژه انسان شناسی را به معنایی که انگلیسی زبانان آن را به کار میبردند وارد زبان فرانسه کرد. نزد او انسان شناسی در آن واحد هم به معنای شناخت تالیفی از سازمان یافتگی جوامع باستانی بود و هم به صورتی عام تر به مفهوم مطالعه عمومی انسان.[2]
با توجه به مباحثی که ارائه شد، میتوان این نتیجه کلی را به دست آورد که در انسان شناسی ما دنبال شناخت انسان هستیم، و از آن جا که انسان موجودی است بسیار پیچیده و دارای ابعاد و شئون وجودی مختلف، که بررسی و تحقیق همه آنها در یک شاخه علمی امری نا ممکن به نظر میرسد، لذا هر شاخهای از معرفت که به گونهای، ساحتی از ابعاد وجودی انسان را مورد بررسی قرار دهد، شایسته عنوان انسان شناسی خواهد بود. پس عنوان جامع انسان شناسی شامل همه شاخههای علمی خواهد بود که به بررسی و شناخت و تحلیل بعد یا ابعادی از ساحت های وجودی انسان یا گروه و قشر خاصی از انسانها میپردازد.[3] اهمیت و ضرورت مبحث انسان شناسی از دو حیث قابل توجه و بررسی است که در بحث آتی به آن اشاره میشود:
الف) انسان شناسی در چارچوب معارف بشری
1.معنا دهی به زندگی؛ اگر تصویر ما از انسان بعنوان موجودی دارای هدف معقول باشد که در طول حیات دنیوی خود به سوی آن هدف در حرکت است و با اختیار و اراده خود این توانایی را دارد که سرنوشت خود را رقم بزند، در این صورت زندگی انسان هدفمند خواهد بود، در حالی که اگر تصویر ما از انسان به این صورت باشد که او را موجودی بدون اراده و اختیار قلمداد کنیم، که در زندگی خود هیچ دخالتی در تعیین سرنوشت خویش ندارد، در این صورت زندگی او یک زندگی بی معنا و پوچ خواهد بود.
2. عقلانیت و کارآمدی نظامهای اجتماعی از قبیل (نظام اقتصادی، سیاسی، حقوقی و تعلیم و تربیت)؛ اگر تصویری که ما از انسان داریم، تصویری صحیح و مطابق با واقعیت انسانی نباشد، قطعأ نیازهای اساسی او هم برای ما روشن نخواهد شد، و در این صورت نظامهای اجتماعی مذکور هم بر پایه نیازهای واقعی انسان پایه ریزی نشده، در نتیجه از پشتوانه معقول و منطقی برخوردار نخواهد بود.
ب) انسان شناسی در حوزه معارف دینی
1. انسان شناسی و مساله خداشناسی؛ ادیان توحیدی و بویژه اسلام، شناخت انسان را بعنوان راهی برای دست یابی به معرفت خداوند معرفی می کنند. در واقع انسان میتواند دو نوع شناخت و معرفت داشته باشد؛ شناخت حصولی و شناخت حضوری. درشناخت حصولی انسان بوسیله صورتها و مفاهیم ذهنی اشیاء به آنها علم پیدا میکند و خود شیژء در ذهن یا نفس شخص عالم حاضر نیست، مانند علم ما به وجود اشیاء خارجی یا وجود درد در دوستمان. در علم حضوری بر خلاف شناخت حصولی خود معلوم در نزد عالم حاضر است و عالم به خود معلوم علم پیدا میکند، نه اینکه علم او به معلوم از طریق صورت ذهنی یا مفهوم آن معلوم باشد، مانند علم ما به وجود خودمان یا احساس درد دندان در درون خودمان. پس انسان نسبت به خودش هم میتواند علم حصولی داشته باشد و هم علم حضوری، و اگر گفته شده است که شناخت انسان از خودش منجر به شناختش از خدا میشود، شامل هر دو نوع علم حصولی و حضوری میشود. به طور خلاصه میتوان گفت که شناخت حضوری انسان راهی برای آگاهانه شدن معرفت حضوری نسبت به خدا و شناخت حصولی انسان هم طریقی برای شناخت حصولی نسبت به خداست،[4] که اولی با عبادت و تزکیه نفس و سلوک عرفانی حاصل میشود و دومی با تامل و تدبر در اسرار و حکمتهایی که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است.
2 . انسان شناسی و مساله نبوت؛ نبوت به این معنا است که افرادی به آن مرحله از رشد و تعالی دست مییابند که می توانند با خداوند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
آلودگی هوا و آثار زیانبار آن بر سلامت انسان
از بین مهمترین نیازهای انسان، هوا حیاتیترین نیازی شناخته شده است که اگر اختلالی در آن ایجاد شود ادامه زندگی را غیرممکن خواهد کرد.
در فاجعه مه دود لندن در سال ۴ ، ۱۹۵۲هزار تن در مدت چند روز در اثر غلظت بالای آلایندههای هوا جان باختند.
آلودگی هوا چیست؟ هوا اقیانوسی است که ما در آن تنفس میکنیم. ۹۹/۹درصد هوا از نیتروژن، اکسیژن، بخار آب، و گازهای بیاثر تشکیل شده است. فعالیتهای انسانی میتواند موادی را وارد هوا کند که بعضی از آنها میتواند مشکلاتی را برای انسانها، گیاهان و حیوانات بوجود آورد.
چندین نوع آلودگی هوا وجود دارد که آثار گوناگونی برجا میگذارند.
مه دود، باران اسیدی، پدیده اثر گلخانهای و ایجاد حفره در لایه ازون هر کدام عوارض خطرناکی را برای سلامت انسان و کل محیط زیست ببار میآورند.
انتشار ذرات حاصل از مصرف سوختهای فسیلی برای تهیه انرژی از دیگر انواع علل آلودگی هوا به شمار میرود. اندازه این ذرات بسیار کوچک حدود ۲/۵میکرون است. این نوع آلودگی گاهی آلودگی کربن سیاه نیز نامیده میشود.
گازهای حاصل از مصرف سوخت در خودروها، خانهها و صنایع یک منبع مهم آلودگی هوا به شمار میرود. برخی معتقدند حتی سوزاندن چوب و زغال چوب در بخاری و منقل میتواند مقادیر زیادی دوده را وارد هوا کند.
انتشار گازهای مضری مانند دی اکسید سولفور، مونواکسید کربن، اکسیدهای نیتروژن، و بخارات شیمیایی میتوانند در جو زمین واکنشهای شیمیایی انجام داده و تشکیل مه دود و باران اسیدی بدهند.
آلودگی در محیطهای بسته مانند خانهها، ادارات، و مدارس نیز باید مورد توجه قرار گیرد. برخی از این آلایندهها در اثر فعالیتهایی مانند استعمال دخانیات و آشپزی ایجاد میشود. بسیاری از افراد ۸۰تا ۹۰درصد عمر خود را در داخل محیطهای بسته میگذرانند و قرار گرفتن در معرض آلایندههای مضر میتواند سلامت افراد را به خطر بیندازد. به همین خاطر توجه به آلودگی هوا در داخل و خارج خانه حائز اهمیت است.
آثار آلودگی هوا بر سلامت انسان آلودگی هوا به طرق گوناگونی میتواند آثار زیانبار درازمدت و کوتاه مدتی بر سلامت انسانها بگذارد. تاثیر آلودگی هوا بر افراد مختلف متفاوت است. آسیب پذیری برخی افراد در برابر آلودگی هوا بسیار بیشتر از سایرین است. کودکان کم سن و سال و سالمندان بیشتر از دیگران از آلودگی هوا آسیب میبینند.
برخی بیماریها مانند آسم، بیماری قلبی و ریوی در مواقع آلودگی هوا تشدید میشوند. معمولا میزان آسیبها بستگی به میزان قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی زیانبار دارد یعنی مدت تماس با آلایندهها و غلظت مواد شیمیایی.
آثار کوتاه مدت آلودگی هوا عبارت است از حساسیت چشمها، بینی و حلق، عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی مانند برونشیت و ذات الریه. سردرد، تهوع، و واکنشهای آلرژیک نیز از دیگر عوارض کوتاه مدت این مشکل زیستمحیطی است.
آلودگی هوا برای مدت کوتاه میتواند بیماری مبتلایان به آسم و آمفیزم را تشدید کند.
آثار درازمدت آلودگی هوا میتواند بیماری مزمن تنفسی ، سرطان ریه، بیماری قلبی، و حتی آسیب به مغز ، اعصاب ، کبد و کلیهها را شامل شود.
تماس مداوم با آلایندهها بر ریه کودکان تاثیر میگذارد و در سالمندان سبب تشدید بیماری میشود.
عقیمی ناشی از کاهش شمار اسپرم در مردان از عوارض آلودگی هوا شناخته شده است. آلودگی هوا نه تنها در تشدید آسم نقش دارد بلکه بزرگترین عامل خطر در ایجاد این بیماری محسوب میشود. پزشکان از جمله عوامل موثر در بروز جوش صورت را آلودگی هوا معرفی میکنند. این معضل برای بیماران دیابتی مرگبار است. آلودگی هوا در فرایند کنترل جریان خون در دیابتیها اختلال ایجاد میکند.
در تحقیقات انجام شده مشخص شده است آلودگی هوا در بروز چاقی نقش دارد و مرگ زودرس در نواحی آلوده شهرها به اثبات رسیده است.
در گیاهان آلایندهها توان گیاهان را برای مقابله با بیماریها و حشرات کاهش میدهند و در رشد آنها تاثیر منفی میگذارند. بسیاری از درختان در بزرگراههای شهر تهران در حالت نیمه مرگی هستند که به علت انباشت لایهای از ذرات آلاینده بر شاخ و برگ آنهاست.
آثار آلودگی هوا به حدی گسترده است که تحقیقات در اینباره همچنان ادامه دارد. بیماریهای ناشی از آلودگی هوا میتواند بسیار پرهزینه باشد.
هزینههای درمانی، کاهش بهرهوری در محل کار میتواند سالیانه میلیاردها دلار هزینه بر جامعه تحمیل کند.
پیشگیری از آلودگی هوا در بسیاری از کشورهای جهان اقداماتی برای کاهش آثار آلودگی هوا بر محیط زیست انجام شده است. درحالی که دانشمندان آثار زیانبار آلودگی هوا را بر گیاهان، حیوانات و زندگی انسانها مطالعه میکنند، قانونگذاران قوانینی را برای کنترل کاهش آلایندهها تصویب نموده و آموزگاران در مدارس و استادان در دانشگاهها آثار آلودگی هوا را برای نسل جوان تشریح میکنند.
اولین گام برای حل مشکل آلودگی هوا ارزیابی است. محققان آلودگی هوا را بررسی نموده و استانداردهایی را برای اندازهگیری نوع و مقدار آلایندههای خطرناک تعیین