لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future
بنیاد آینده نگری ایران
Tomorow is built today
ایران و انقلاب دیجیتال
دکتر شهیندخت خوارزمی
عضو هیأت علمی سازمان مدیریت صنعتی
شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۳
این نوشتار سعی دارد به اجمال با معرفی ویژگیهای انقلاب دیجیتال اهمیت آن رابرای ایران مورد بحث قرار دهد. نخست، نگاهی خواهیم داشت به اوضاع جهان و ویژگیهایانقلاب دیجیتال. سپس با بررسی شکاف دیجیتال زمینه را برای ورود به بحث ایران بازخواهیم کرد. سرانجام با شرحی کوتاه درباره اوضاع ایران و معرفی چالشها و فرصتهای انقلاب دیجیتال برای ایران توصیههایی برای اجرای طرحهای ملی دیجیتال کردن ارائهمیشود. جهان وارد عصر تازهای شده است. از نیمههای دوم قرن بیستم، پایان عمر عصرصنعتی آغاز شد. تحولات پر شتاب علمی فن شناختی موتور محرک این تحول بوده است.نخست با ورود رایانه به سپهر فنی، زندگی انسان دگرگون شد. سپس، با هم گرایی امواج تحولحوزه اطلاعات و ارتباطات رایانهها به کمک فن آوریهای ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیتهای این دو فن آوری پرتوان با توانمندیهای فن آوریتلویزیون ترکیب شد و باعث پیدایش عظیمترین ماشین مصنوع دست انسان گردید، یعنی شبکه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوستهای که نماد آشکار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون میسازد. این جریان تحولپرشتاب حول محور فنآوری دیجیتال باز هم شتاب گرفته و راه را برای ورود به عصردیجیتال هموار ساخته که با فرصتها ، چالشها، امیدها و بیم هایی بی سابقه همراه است.وقتی تحولات شتاب میگیرند، بر پدیدهها پیچیدگی و ابهام حاکم میشود و سیستمها از حالت تعادل خارج میشوند و وضعیت بحرانی میگردد و دیگر قانون مندی مرسوم بر پدیده حاکم نیست. عصر دیجیتال، عصری است بحران خیز و پر آشوب. دستاوردهایبشردرعرصه مادی سریعتر از توانایی انسان و نظامهای اجتماعی مخلوق انسان، برای انطباقخلاق با این دستاوردها حرکت میکنند. انسان از آفریدههای خودش عقب میماند و آشفته و سردرگم نه حال را درک میکند و نه میتواند به گذشته پناه برد و نه قادر است آینده راپیش بینی کند. حالت آشفتگی وسردرگمی تعادل ذهنی را به هم میریزد. اما، ذهن انسان ذاتا گرایش دارد به تعادل جویی و گریزان بودن از آشفتگی و آشوب. انسان میخواهد در دنیای بی نظمی، نظمی بجوید. درفضای پر ابهام به درک روشنی دست یابد و در شرایطی که پیش بینی آینده دشوار است، آیندهمطلوب خود را رقم زند. فضیلتهای وجودی انسان که عبارتاند از خردورزی، خودآگاهی، تامل و بازپس نگری، تفکر انتزاعی، تجسم و تخیل، خلاقیت و نوآوری، یادگیری، وانطباق خلاق با شرایط پر تحول، همگی فعال میشوند و انسان فرزانه به سرعت در مییابد کهراه حل مسئله، نه در پناه جستن به گذشتهای است که از دست رفته و نه توقف در حال بهشیوهای سرگردان و درمانده، بلکه ادامه راه است با نگاهی راهبردی و آینده ساز همراه باعزمی راسخ برای انتخاب خردمندانه مسیر حرکت و غایت مطلوبی که به کیفیت زندگیاشآسیب نرساند. این گونه است که در عصر دیجیتال انگارهها و رهیافتهای امیدبخش شکل میگیرند که هر یک به گونهای بازتابی هستند از فضائل انسانی که تجهیز شدهاند تا اشتباهات گذشتگان را جبران کنند. اشتباهاتی که هزینههای سنگینی را بر جامعه بشری تحمیل کردهاند و کیفیت زندگی انسان معاصر را تنزل دادهاند. با نگاهی به پیآمدهای آشکار این اشتباهات که به شکل بحرانهای زیر بروز کردهاند، متوجه خواهیم شد که در عصر دیجیتال چه چالش هاییفراروی نسل حاضر قرار دارد. بحرانها از این قرارند: ـ بحران زیست بومی و زیست محیطی به معنای نادیده گرفتن این واقعیت که انسانجزیی است از طبیعت که معرف کل هستی است و نظامی است به هم پیوسته با اجزایی کهرابطهای سیستمیک با هم دارند و اگر تعادل این نظام مختل شود، به کل سیستم و اجزای آن آسیبهای جدی وارد خواهد شد. اشتباه بشر در نادیده گرفتن این اصل در فعالیتهای اقتصادی باعث شده که آسیبهای زیر بروز کنند: برهم خوردن تعادل جو و بروز تغییرات ناگهانی آب و هوایی ناشی از آثارگرمخانهای، نازک شدن و از بین رفتن لایه اوزون و امثال آن ؛از بین رفتن بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی؛نابودی جنگلها؛آلودگی هوا و آب وخاک و طبیعت به طور کلی؛و به تحلیل رفتن منابعطبیعی احیا ناپذیر (سوختهای فسیلی و مواد معدنی). بحران بازارهای مالی: میگویند در جهان پیشرفته، بازارهای مالی به کازینویی تبدیلشدهاند جهانی که روزانه 1/5 تریلیون دلار در آن معامله صورت میگیرد. خدمات مالی در اقتصادهای پیشرفته 9 برابر رشد داشتهاند و از راه دادوستد پول، سریعتر از فعالیتهای دیگرمیتوان پول دار شد. این کازینو، نقدینگی و پس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
ایران و پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی
پیش درآمدیک داستان واقعی: با مدیر عامل شرکت معروفی در تهران وعده دارم. در راه متوجه میشوم که نشانی دقیق را همراه ندارم اما شماره تلفن شرکت را در حافظه موبایل ذخیره کرده ام. از متصدی تلفنخانه میخواهم که نشانی شرکت را بگوید که امتناع میکند و میپرسد که هستم و برای چه نشانی را لازم دارم. توضیح میدهم که با آقای ... مدیر عامل شرکت وعده ملاقات دارم اما قانع نمیشود و مرا به دفتر مدیر عامل وصل میکند. منشی مدیر عامل از قراری که منشی دیگر تنظیم کرده خبر ندارد و باید با شخص ایشان هماهنگ کند، اما ایشان هنوز نیامده اند. توضیح من قانعش نمیکند و در نهایت درخواست من برای تماس با موبایل آقای مدیر عامل را میپذیرد. دوباره بعد از پنج دقیقه زنگ میزنم و تا حدود یک ربع تلفن مشغول است. بالاخره موفق به برقراری تماس میشوم و این بار معلوم میشود که مدیر عامل در دسترس نبوده است. با اصرار من برای گرفتن نشانی نهایتا تلفن به بخش حراست وصل میشود و پس از پر کردن فرمی در قد و قواره فرمهای سازمان سنجش کشور از پشت تلفن نهایتا موفق به کسب نشانی نمیشوم! بالاخره آنقدر در حوالی شرکت در خیابان میمانم تا آقای مدیر عامل (با نیم ساعت تاخیر) به شرکت برسد و منشی مهربان که لطف کرده و تلفن مرا یادداشت کرده است زنگ میزند و نشانی را میدهد تا با حدود یک ساعت تاخیر به قرار ملاقات برسم. نکته جالب انکه بر روی میز مدیر عامل، روزنامهای است که آگهی استخدام شرکت را با ذکر نشانی کامل و همه تلفنها و فکس و... درج کرده است. ۱. از منظر فنی، آنچه زیر بنای جامعه اطلاعاتی است (و به عبارتی جزء «لازم» آن)، شبکه اطلاعاتی است تا امکان عرضه و تبادل سریع اطلاعات را فراهم کند. این شبکه به طور ساده از کامپیوترهای متصل به هم تشکیل شده است. حال ممکن است این کامپیوترها به شبکه جهانی اینترنت متصل باشند یا اینکه در قالب شبکههای محلی شکل گرفته باشند. به هر حال، در تعریف جامعه اطلاعاتی این وسوسه وجود دارد که بتوان گفت اگر در جامعهای شبکه وجود دارد و کاربران به آن شبکه (در هر سطحی از امکانات) دسترسی دارند، میتوان گفت جامعه اطلاعاتی شکل گرفته است. یعنی صرفا با تکیه بر بستری که امکان تبادل اطلاعات را فراهم میکند. اما آیا صرف وجود یک شبکه ارتباطی برای سخن گفتن از جامعه اطلاعاتی «کافی» هم هست؟ پاسخ کوتاه این است: نه! ۲. آنچه زیربنای جامعه اطلاعاتی است، همانطور که از این واژه بر میآید «اطلاعات» است و برای پاسخ دادن به جایگاه ایران در جامعه اطلاعاتی باید قبل از هر چیز به میزان تولید اطلاعات در کشور توجه کرد. منظور از اطلاعات، اطلاعات مبتنی بر مطالعات منظم و پژوهشهای علمی و نیز آمار است که به طور منظم گرداوری و به روز میشوند. در اغلب کشورها وظیفه گردآوری و انتشار این اطلاعات، بر عهده مراکز تحقیقاتی و پژوهشی است که فارغ از جهتگیریهای سیاسی یا ملاحظات اجرایی که کم و بیش مد نظر مدیران اجرایی قرار میگیرد، نسبت به جمع اوری اطلاعات و تحلیل و طبقه بندی آن اقدام کنند و ضعف کشور در این زمینه بارها مورد تاکید قرار گرفته است. هر چند اخیرا تعداد سایتهای اطلاعاتی فارسی رشد بسزایی یافته است (که خود مرهون پشتیانی از زبان عربی و فارسی توسط شرکت مایکروسافت و وضع استانداردهای مناسب در این زمینه است) و از جمله میتوان به رشد انفجاری وبلاگهای فارسی اشاره کرد، اما اطلاعات غیرمستند و ویرایش نشده گرچه میتواند به عنوان بخشی از جریان جامعه اطلاعاتی محسوب شود، اما نهایتا نمیتواند مبنای جامعه اطلاعاتی قرار گیرد. کما اینکه در امریکای شمالی نیز جامعه اطلاعاتی به خاطر وجود وبلاگها پدید نیامده است. ۳. بحث دیگر در خصوص حوزه اطلاعات و جامعه اطلاعاتی، میزان اعتماد کاربران به اطلاعات است و این اعتماد به دست نمیآید مگر در طی یک فرایند طولانی به همراه تجارب مثبت. به عنوان مثال، اگر اطلاعات منتشر شده در یک سایت اینترنتی حاوی تلفن و نشانی، اغلب قدیمی باشند کمتر کسی تمایل به استفاده از آن خواهد داشت. این امر در مورد مقولههای اجتماعی و خبری از حساسیت بیشتری برخوردار است. زیرا به هر حال نظارت در دنیای دیجیتال به اندازه شیوه های سنتی نیست و به راحتی میتوان در عرض مدت کوتاهی با ارائه اخبار ضد و نقیض اعتماد مخاطبان را زایل کرد. این امر در کشورهایی که عموما خدمات اطلاع رسانی بسته هستند بیشتر رخ میدهد و اغلب کاربران با پیش فرض منفی به سراغ رسانه های غیررسمی میروند. ۴. عنصر دیگر، فرهنگ به اشتراک گذاشتن اطلاعات است. در حالی که در اغلب کشورهای جهان اسم و مشخصات و تلفن افراد حقیقی نیز در اختیار همه است، در ایران اطلاعات اصولا مقولهای امنیتی محسوب میشود. داستانی که در ابتدای این یادداشت ذکر شد مثال خوبی است که گوشهای از فرهنگ جاری کشور را به نمایش میگذارد. مثالهای متعدد دیگری از بوروکراسی مهیب اداری که منحصرا محصول همین فرهنگ عدم ارائه اطلاعات است را میتوان ذکر کرد که در حوصله این گفتار نمیگنجد. ۵. «میزان کارایی اطلاعات در روند تصمیمگیری و موفقیت» موضوع دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. واقعا دسترسی به اطلاعات (با فرض اینکه اطلاعات دقیق تولید شود و در اختیار قرار گیرد)تا چه حد در میزان موفقیت یک تصمیمگیری موثر است؟ فرض کنید که شرکتی بتواند به موقع به اطلاعات مناسب یک فعالیت تجاری دست پیدا کند (مثلا برای بازاریابی محصولات خود). در عمل بهرهمندی از این اطلاعات تا چه حد در میزان موفقیت آن در بازار رقابت موثر است؟ نگاهی به عوامل بازدارنده (مثل ناپایداری مقررات و قوانین، یارانهها، رقبایی که با رانتهای دولتی در بازار وجود دارند، موانع سرمایه گذاری، و...) پاسخی در خور برای این پرسش فراهم میکند زیرا وقتی این عوامل دست به دست هم میدهند عملا نقش اطلاعات را در روند تصمیگری و موفقیت کمتر و کمرنگتر میکنند. ۶. محصولات نرم افزاری یکی از چند عنصر اصلی در ایجاد جامعه اطلاعاتی هستند زیرا تنها با به کارگیری این محصولات در بستر شبکه است که میتوان به امر گردآوری و توزیع اطلاعات پرداخت. در بازار ایران، تکلیف بنگاههای تجاری و اقتصادی کوچک خصوصی (مثل مغازهها و تولیدیهای کوچک) معلوم است: در بسیاری از آنها حتی به سختی میتوان یک دستگاه فکس پیدا کرد. آنچه باقی میماند، شرکتهای بزرگ است و صد البته مهمتر از همه دولت. یک شرکت نرم افزاری عملا وقتی میتواند شکل بگیرد یا به حیات خود ادامه دهد که قراردادی از دولت به دست آورد وگرنه هیچ گاه نمیتواند در قد و قواره لازم برای تولید یک «محصول» به معنی دقیق کلمه ظاهر شود. و این در حالی است که سازمانها و شرکتهای دولتی عملا از تنظیم و اجرای یک قرارداد کوچک عاجزند. برای اجرای یک قرارداد سه ماهه، پیمانکار باید چهار ماه منتظر بماند تا قسط اول قرارداد را دریافت کند و البته پس از شروع کار تازه کارفرما پی برده است که چه چیزی مد نظرش بوده است. مضاف بر اینکه چیزی حدود دو برابر مدت قرار داد طول میکشد تا یک کامپیوتر برای نصب برنامه خریداری شود یا فرد رابط برای تحویل برنامه تعیین گردد و... تا هنگاهی که همچنان هر طرح بزرگی به نحوی به دولت برمیگردد و وابستگی شرکتهای نرم افزاری (به طور عام) به دولت باقی است، موتور محرکه ایجاد جامعه اطلاعاتی شکننده و منفعل باقی میمانند و در نهایت مصرف کننده تکنولوژیهای دیگران باقی میماند، زیرا هیچ وقت نمیتوانند تولید کننده تکنولوژی باشند. مگر آنکه در شیوههای مدیریت دولتی تحول چشمگیری رخ دهد تا اصولا هنگامی که با یک دستگاه دولتی سر و کار دارید، برنامهریزی معنی دار باشد. ۷. یکی دیگر از لوازم توسعه در حوزه فن اوریهای اطلاعاتی، کارایی بخشهای متولی در دولتها است. به عنوان مثال در همه جای دنیا، مخابرات کشورها نقش فراهم کردن بسترهای ارتباطی را به عهده دارند و نه محتوای اطلاعاتی را (دقیقا همانطور که وزارت راه جادهها را میسازد، اما خود را مسوول ترددهای جادهای و اینکه چه کسی یا چه ماشینی از جاده عبور میکند نمی داند). این در حالی است که هنوز در کشور ما چنین تفکیک وظیفه سادهای صورت عملی به خود نگرفته است. مخابرات از طرفی خود را در رقابت با آی-اس-پی ها (شرکتهای فراهم کردن خدمات اینترنت) میبیند و از طرفی نمی تواند از دلبستگی خود در نقش ناظم اخلاقی جامعه دست بشوید. طبق معمول نیز برای حل مشکلات مشابه، کمیتههای عالی و سیاستگذاری و... تشکیل میشود که عملا به وجود نهادهای موازی می انجامد و امر سیاستگذاری را بیش از پیش به کلافی سر در گم تبدیل میکند. قوانین دقیق با پشتوانه اجرایی مهمترین پیش نیاز این بخش است. کاربران بیش از آنکه مخابرات را به عنوان نهاد مسدود کننده بشناسند، از آن انتظار فراهم کردن زیربناهای قوی ارتباطی دارند. آنچه گفته شد تنها شاید بخشی از سرفصلهای مهم به عنوان پیش نیازهای یک جامعه اطلاعاتی باشد. تا امروز حدود سیزده سال از برقراری اولین ارتباط اینترنتی کشور توسط مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات و تولد اولین شبکه ارتباطی فرامرزی در کشور میگذرد و این زمان در مقیاس تکنولوژیهای اطلاعاتی معادل یکصد و سی سال در صنایع خودروسازی است. گرچه زمان بسیاری برای به سامان آوردن مقوله تکنولوژی اطلاعاتی در کشور از دست رفته است، اما با نگاهی واقع بینانه میتوان گامهای موثری برای «فراهم کردن پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی» در کشور برداشت. در عین حال خطر آنجا است که بدون وجود حداقلی از پیشنیازها، توهم وجود جامعه اطلاعاتی در کشور پدید آید. به خاطر اینکه چندصد میلیارد تومان در سال صرف چت کردن میشود یا جوانان در خلا امکانات فرهنگی و تفریحی به شبکه به عنوان ابزاری برای تفریح و صرف وقت روی آوردهاند، نمیتوان تصور کرد که در مسیر جامعه اطلاعاتی گام بر میداریم. ورود به جامعه اطلاعاتی نیازمند فراهم کردن پیشنیازهایی است که خود اساسا از مقوله تکنولوژی نیستند
ضرورت توجه به ارتباطات میان فرهنگی در جامعه ایران برای مواجه صحیح با تحولات جامعه اطلاعاتی
ارتباطات میان فرهنگی هنگامی ظهور میکند که مردمانی با فرهنگ یا پارهفرهنگهای هویتی متفاوت به ارتباط میان خود بپردازند. ( Jandt, 1995,P408) در این میان، فرد هنگامینیازمند آگاهی از راز و رمزهای ارتباطات میان فرهنگی میشود که در یک حس فرهنگی(Cultural Sense) خود را متمایز از دیگران ببیند. (Jandt, 1995,P7) و ضمنا در تلاش باشد که به مشابهت معنی درفراگرد ارتباط دست یابد. ارتباط میان قومها، نمونهای از چنین ارتباطی است. ایران ازکشورهایی است که تنوع اقوام در آن مشهود و بارز است. اصولا این دیدگاه مطرح استکه براساس شواهد تاریخی، در طول پنج هزار سال گذشته، ایران هیچگاه مسکن قومواحدی نبوده است، بلکه همیشه اقوام گوناگونی در کنار هم در این سرزمین زندگیمیکردهاند. قوم(Ethnic) یکی از انواع اساسی پاره فرهنگها(Sub Culture) محسوب میشود (که در ارتباطات میانفرهنگی اصطلاح پاره فرهنگ به هیچ وجه مناسب نیست). قوم مشابه نژاد(race) است، با اینتفاوت که قوم در طی زمان تغییر میکند، در حالی که نژاد تقریبا ثابت است.( Stavenhagen,1986) گروههایقومی براساس مشخصه هایی همچون دین، زبان و ویژگیهای جسمی(Physical Features) از یکدیگر متمایزمیشوند.( Jandt, 1995, P12) بررسی مشخصههای اقوام ایران نشان میدهد که تقسیم مردم ایران براساسزبان و دین صورت گرفته و نژاد نقش چندانی ندارد. اگر چه ویژگیهای نژادی در بعضیموارد چون ترکمنها، هزارهها یا بربرها چشمگیر است، ولی حتی در این اقوام نیز دین وزبان عامل مهمتری است تا نژاد. در برخی از کشورها، از میان اقوام مختلف، قومی بیشترین خاک سرزمین را دراختیار دارد و بر بقیه اقوام مسلط است، در حالی که این دیدگاه مطرح است که در ایران،برخلاف بعضی از کشورهای چند قومی، نمیتوان از اکثریت - اقلیت گفت و گو کرد، زیراهیچ گروهی به تنهایی بر همه گروهها مسلط نیست و بیشترین قسمت خاک را در اختیارندارد. با وجود تنوع قومی در ایران، مذهب شیعه و زبان فارسی به عنوان عامل وحدتملی و همبستگی ملی شناخته شدهاند. در واقع، این نگاه دیرینه و جا افتاده مبتنی برشناخت مذهب و زبان به عنوان عامل وحدت ملی، مبحثی است که تاکنون به طور جدیمورد بحث قرار نگرفته است، در حالی که تحولات جهانی شدن به ویژه طی 20 سالآینده، شرایطی را فراهم خواهد کرد که قطعا این دیدگاه دیرینه در ایران را زیر سؤالخواهد برد. اگر به پدیده اقوام در ایران، نه از پشت پنجره پایتخت و مقر حکومتی، بلکه از پشتشیشه عینک اقوام نگاه کنیم،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
انقلاب ایران و استقرار مشروطیت
مقدمات و علل انقلاب مشروطیت
این نکته مسلم است که در طی تاریخ چند هزار ساله این کشور ، ایرانیان هیچگاه از استقلال خود صرف نظر نکرده و شخصیت ملی خویش را از دست نداده اند . هر گاه بواسطه پیش آمدهای ناگوار اساس و استقلال این کشور متزلزل می گشت و مرز و بوم ما عرصه تاخت و تاز ملت بیگانه ای واقع می گردید .
ساکنین این دیار با انواع مختلف پرچم استقلال را برافراشته گاه خصم را با تیغ آبدار از میان به در می کردند . چنانچه خراسانیان با بنی امیه نمودند . و زمانی با تدبیر و حسن سیاست و دشمن را مستهلک در خومی نمودند و زمام امور را در دست می گرفتند . چنانکه با دودمان چنگیز خونخوار همین معامله را کردند .
مهمترین علت انقلاب مشروطیت ایران در زمان قاجاریه همین حس استقلال طلبی و آتش ملیت است که در سینه ایرانیان شعله ور بوده و هیچگاه خاموش نشده است .
آری چگونه ایرانی ملیت خود را فراموش می نمود در حالیکه طبقه سوم کشور هم آشنا بر استانهای ملی خود بوده و از اشعار فردوسی تمتع برده و در هر گوشه این کشور اثری از آثار عظمت نیاکان خود دیده است .
ایرانیان وطن دوست به چشم خود می دیدند که در زمان قاجاریه در اثر مجالیاقی آنان بخش های مهمی از کشور به دست بیگانه افتاد و اجانب در امور داخلی مملکت دخالت می کنند و اصلاحات گردید و هر روز به وسیله به دست آوردن امتیازات گوناگون بزرگترین لطمه را به حقوق ایرانیان وارد می کنند . اعلام جهاد یکه در زمان فتحعلیشاه داده شد به ضرر ملت تمام و در زمان ناصر الدین شاه هم که اعلام جهاد بر علیه انگلیسها داده شد فایده نبخشید در طی این احوال چندتن از وزراء دانشمند و کاردان یعنی میرزا بزرگ قائم مقام و میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی میرزا تقی خان امیر نظام . میرزا محمد خان سپهسالار نقشه اصلاحات سودمندی طرح کردند هر چند این اقدامات بی نتیجه یا ناتمام ماند ولی در آگاهی افکار مردم بی اثر نبود مخصوصاً می توان گفت اقدامات میرزا تقی خان امیر کبیر در توسعه معارف تاسیس دارالفنون . ایجاد روزنامه ، تشویق محصلین به فرار گرفتن علوم جدید باب تازه ای به روی بسیاری از ایرانیان باز کرد و با مطالعه کتب اروپائی سر ترقی و تعالی اروپائیان را دریافتند . از جهت دیگر رفت و آمد باطل غرب خواه نا خواه بیشتر شد . دیدن آثار علوم و صنایع آنها و آزادی و مساوات افراد آن دیار بر هوشمندان ایرانی ثابت کرد که استبداد بر ضرر دولت و ملت است اگر اصلاحات لازمی به عمل نیاید خطر نابودی کشور قطعی است در این شرایط که افکار مردم روشن و روشن تر می شد . حکام در نقاط مختلف با استبداد و خود کاملی می گذارانیدند و آنچه می خواستند می کردند . این ظلم و جور و تعدیات بیشتر نارضایتی ملت را فراهم می کرد . خلاصه می توان گفت اوضاع و احوالیکه موجب انقلاب گردید به شرح زیر است :
تعدی بیگانگان و تجاوز به اراضی ایران چنانکه روسیه تزاری 17 شهر مهم ایران را طبق دو قرارداد عهد نامه گلستان و ترکمن چای و انگلستان افغانستان و بلوچستان ایران که امروز بنام بلوچستان پاکستان است و ارمنستان که کشوری مستقل امروز است از پیکره ایران جدا کردند
فروختن و واگذار کردن حقوق ایرانیان به موجب امتیازت گوناگون بانک و دخانیات
استبداد و ظلم و تعدی حکام
ارتباط باطل غرب و مشاهده اوضاع هماهنگ آنان
بیداری ملت در نتیجه علل مختلفه
مطالعه جراید و مجلات خارجه
قرار گرفتن علوم جدید
اطلاع و آگاهی بتاریخ بیداری علل اروپا
تاثر اصلاحات میرزا تقی خان امیر کبیر
10-تبلیغات دانشمندان مانند سید جمال الدین اسد آبادی
11-و امور پست و تلگراف این اوضاع و احوال ملت ایران را آماده انقلاب نمود به خصوص واگذاری خرید و فروش دخانیات که به وسیله ناصرالدین شاه به دولت انگلیس داده شد . مردم ایران قیام کردند و این امتیاز را لغو نمودند با لغو این قرارداد مردم متوجه شدند که می توانند در مقابل بیدادگری قیام نمایند چنانکه در سال ( 1309 ه ) این کار صورت گرفت .
پس از مرگ ناصرالدین شاه مظفرالدین شاه به سلطنت رسید . ( 1313ه )
مظفرالدین شاه مردی بود رئوف . مهربان ، مایل به آسایش ملت ولی بیحال از این رو مفتخواران بر او مسلط بودند تا آنجا که توانستند وی را از همراهی با ملت و اجرای اصلاحات باز دارند با وجود این دست خود را به خون ملت آلوده نساخت و با اعطاء فرمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
شکل گیری احزاب سیاسی در ایران
به گزارش ایسنا خاتمی در سخنان دیگری در مصاحبه با خبرنگاران خارجی در نیویورک(31 /6/ 1377) تاکید کرده است: «... حزب را دولت نباید درست بکند، مردم باید خودشان درست بکنند. تجربه جامعه مدنی تجربه تازهای است که کردیم . گرچه از صد سال پیش شروع کردیم ولی در عمل موفق نشدیم. نظام مشروطیت نظامی بود که میتوانست مبنای یک جامعه مدنی قابل قبولی برای فرهنگ و ملت ما باشد. متاسفانه به خاطر درگیریهایی که در درون رخ داد و دخالت هایی که خارجیها کردند، از دل نظام مشروطه ما یک دیکتاتوری نفسگیر بیرون آمد. بعد از جنگ جهانی دوم بین سالهای 1320 تا 1332 به بعد باز یک فرصت خوبی برای آزادی پدید آمد که به خاطر عدم رشد نیروهای داخلی، ما چنان به هم پریدیم که نتوانستیم این آزادی را در کشور نهادینه بکنیم و با کوتای 28 مرداد آن دوران هم پایان یافت. انقلاب اسلامی هم با آزادی شروع کرد و نه با جنگ و اسلحه. حتی اگر شما یادتان باشد چون لابد با ایران آشنا بودید و ایرانی هستید در آغاز انقلاب ، آزادی شانه به شانه هرج و مرج میزد. متاسفانه از این آزادی هم بعضی گروهها و گروهکهایی که در دوران رژیم شکل گرفته بودند و خودشان را قیم مردم میدانستند سوء استفاده کردند و آن را تبدیل کردند به درگیریهای تروریستی و خیابانی و کشتار. ما در جریان عمل و در جریان تجربه باید یاد بگیریم که چگونه از آزادی استفاده بکنیم. حکومت باید از رفتار دیکتاتورمآبانه پرهیز بکند. مردم هم باید یاد بگیرند که چگونه از آزادیهای خودشان دفاع بکنند و از مهم ترین راههایمان تشکیل احزاب و گروهها و تشکل ها و نهادهای مدنی در جامعه است . الان یکی از مشکلاتی که جامعه ما دارد این است که هنوز احزاب به آن صورت در آن شکل نگرفتهاند . بنابراین در درگیری ای که بین این گروهها و نهادها می شود، آدم نمی داند که طرفش کیست ؟ بنابراین در جواب سوال شما که کی زمان این می رسد که احزاب باشند، می گویم هفتاد سال پیش بود که متاسفانه نشد ما بعد از هفتاد سال اگر بخواهیم حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان و آزادی شان و دفاع از حقوق و شناخت از حقوقشان در کشور نهادینه بشود ، باید همه ما با همدیگر تلاش بکنیم که ان شاالله احزاب و گروهها جایگاه خودشان را پیدا بکنند و احزاب را نه دولت ها بسازند بلکه از خود مردم و برآمده از خواست مردم و گرایشهای جامعه باشد ...»
ضرورت پژوهش در خصوص موانع توسعه سیاسی و احزاب در کشور
به گزارش ایسنا، رییسجمهور همچنین طی سخنانی در دیدار با اعضای شورای مرکزی کارگزاران سازندگی(21 /5/ 1377) آورده است: « ... به نظر من یکی از کارهای مهمی که باید در مجامع پژوهشی ما انجام بگیرد پژوهشهای فرهنگی است یکی از کارهایی که خود احزاب ما و خود شما باید روی مساله کار بکند، بررسی دو مساله مهم و سرنوشت ساز در جامعه ماست؛ یکی راز ورمز عدم توفیق تشکلهای سیاسی است و ناموفق بودنش در شرق و ناموفق بودن در جامعه ماست و بطور کلی موانع توسعه سیاسی به معنای عام کلمه که شاید اصلا واقعش این است که توسعه اقتصادی و اجتماعی و ... در دل توسعه سیاسی قابل تعریف باشد نه اینکه توسعه اقتصادی مقابل یا هم عرض توسعه سیاسی است. بنابراین بگوییم مقدم بر همدیگرند. اگر سیاست حیات اجتماعی انسان است، بخشی از این حیات اقتصاد است، بخشی از آن فرهنگ است و بخشی از آن حکومت و قدرت و مدیریت است و به نظر من کل این توسعه سیاسی جامعه است. می شود سیاست را یک چیز محدود تری گرفت که تحت تاثیر توسعه اقتصادی باشد. آن وقت بحث بشود که کدام مقدم است و کدام موخر است که بازبه نظر من بحث از تقدم وتاخر، بحث کاملی نیست و باید از توسعه همه جانبه و پایدار صحبت کرد که انسان رشد و پیشرفت پیدا بکند و هم نیازهای مادی و اقتصادیش به نحو مطلوب فراهم بشود و هم نیازهای فرهنگی و سیاسیاش. ببینیم موانع توسعه اجتماعی که حالا شاید کمی کلی تر باشد، از جمله توسعه سیاسی به معنای خاص کلمه در کشورهایی مثل کشور ما چیست ؟ دوم آفت های توسعه سیاسی از دیدگاهی که ما به انسان و جهان داریم که در غرب هم این مشکل وجود دارد و همواره متوجه انسان است ...»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 1 صفحه
قسمتی از متن .docx :
//