لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
توسعه توریسم با آموزش
همشهری: گردشگری و تعمیم و توسعه آن در سراسر کشور، تنها راه درمان وضعیت نه چندان مساعد اقتصادی ایران است. اما آیا به واقع ایران از پتانسیل لازم برای تحقق چنین امری برخوردار است و یا این صرفا رویایی است که حتی با گذر سالیان سال عملی کردن آن غیر ممکن است؟
ایران کشوری است باستانی با تمدنی به قدمت دست کم ۴ یا پنج هزار سال. به واقع آثار به جا مانده از این تمدن کهن اصلی ترین مولفه جذب توریسم به ایران است (فارغ از دسته بندی های رایج در این زمینه). یکی دیگر از مولفه های بالقوه جذب جهانگرد به ایران ،جاذبه های طبیعی این کشور (اعم از جنگل های شمال، کویرهای مناطق مرکزی، نواحی کوهستانی غرب و شمال و جنوب و....) هستند.
اشاره به این دو مورد برای پاسخ به جواب سؤالی که در فوق ذکر آن رفت، کفایت می کند. زیرا با توجه به دو مولفه و یا عامل بنیادی یادشده مشخص می شود که ایران از ظرفیت های بالقوه ای برای تبدیل شدن به یکی از پنج کشور عمده جهانگرد پذیر دنیا برخوردار است.اما اینها کافی نیست و زیرساخت هایی برای عرضه تمدن کهن ایرانی به جهانگردان لازم است و تنها بنای این زیرساخت ها کافی نیست که حفظ و بقای آن، اصل است.
اما برای بنای زیرساختی مناسب جهت توسعه صنعت توریسم تنها منابع مالی کافی نیست بلکه آموزش نیروی ماهر در این زمینه مهم است، چنانچه اگر پیش از وارد شدن هر تکنولوژی و صنعت خارجی به ایران بستر نهادینه شدن آن با آموزش نیروی ماهر انسانی فراهم می شد، هیچ گاه این کشور دچار وضعیت ناگوار امروزی در عرصه های مختلف اقتصادی نمی شد. به واقع ساخت هتل و رستوران و مجتمع های تفریحی تنها عوامل پیشرفت و توسعه صنعت توریسم محسوب نمی شوند. چرا که اگر کارگران ،کارمندان و مدیران شاغل در این بخش عمده آموزش های لازم و تخصصی را نبینند نخواهند توانست رضایت جهانگردان خارجی را جلب کنند. جهانگردی نیز امروزه تابع استانداردهای جهانی و یکدست شدن الگوها و سلایق است در نتیجه توریست خارجی به هنگام ورود به یک کشور، فرقی نمی کند در کجای دنیا واقع شده باشد، انتظار دارد از او براساس معیارهای جهانی پذیرایی شود. البته این به معنای زیرپا گذاشتن ارزش ها و فرهنگ حاکم در یک جامعه خاص نیست، بلکه منظور از استانداردهای جهانی، رعایت یک سری الگوهای خدماتی و امکاناتی است، که دایره وسیعی را از زیرساخت های سخت افزاری و زیرساخت های نرم افزاری در برمی گیرد. براین اساس نحوه سرو و ارایه غذا در رستوران نیز تابع استانداردهای جهانی است، دیگر چه رسد به فراهم کردن امکانات عمده رفاهی نظیر ساخت و ساز هتل و ساخت ساز مجتمع های رفاهی و تفریحی. در همین چارچوب آموزش زیر ساخت تمامی این زیرساخت های لازم است. این به آن معناست که اگر مدیر یک هتل از نحوه اداره هتل و منطبق کردن امکانات و نحوه خدمات دهی در آن با استانداردهای جهانی با خبر نباشد، آنگاه مجموعه ای که زیردست وی به انجام وظیفه می پردازند نه تنها ناهماهنگ عمل خواهند کرد که نخواهند توانست رضایت خاطر مشتری را فراهم کنند. در یک کلام توسعه صنعت توریسم در کشور و ارتقای مقام ایران در این زمینه در سطح جهان نه امری غیرممکن که امری کاملا محتمل است و این مهم تنها با آموزش های لازم و منطبق کردن زیرساخت های صنعت توریسم با استانداردهای جهانی امکانپذیر خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بسمه تعالی
آموزشگاه علمی و تخصی چمران ناجا
مولفههای فرهنگ سازمانی موثر بر توسعه نظم
نمودار 16-3- شیوههای آشنا شدن با فرهنگ سازمانی
رسمی یا غیر رسمی؟ امکان دارد افراد تازخ استخدام را مستقیما در مشاغل خود بگمارند، بدون این که هیچ کوششی در راه تفکیک نمودن آنان از کسانی که سابقه خدمت چند ساله در آن کار داشتهاند به عمل آید. نمونههای آن آشنا کردن افراد به صورت غیر رسمی با فرهنگ سازمانی است که این کار به هنگام انجام وظیفه صورت میگیرد و به عضو تازه وارد توجه زیادی نمیشود. برعکس، گاهی امکان دارد که فرایند آشنا ساختن فرد یا به اصطلاح جلسه معارفه به صورت رسمی انجام شود، هر قدر برنامه مربوط به معارفه یا آشنا ساختن فرد با فرهنگ سازمان رسمیتر باشد، مدیریت در اجرای برنامه نقش بیشتری خواهد داشت و احتمال آن بیشتر است که فرد تازه استخدام شده آنچه را که مورد نظر مدیریت است بیاموزد یا آن را تجربه کند. برعکس، هر قدر این برنامه غیر رسمیتر باشد، موفقیت آن درگرو این است که فرد تازه استخدام شده، مسیر معارفه وشیوه آشنا شدن با فرهنگ سازمان را درستتر انتخاب کند.
فردی یا دسته جمعی؟ راه دیگری که مدیریت میتواند افراد تازه استخدام را با فرهنگ سازمان آشنا سازد. این است که برنامه مزبور را به صورت انفرادی یا به صورت گروهی به اجرا درآورده. اگر مدیریت فرآیند جامعهپذیری را به صورت انفرادی به اجرا در آورد. احتمال کمتری هست که بتواند در رابطه با سازمان دیدگاههای متجانس و همه جانبه یا هماهنگ را به فرد تازه وارد ارائه کند. ولی اگر این برنامه ساختار غیر رسمی داشته باشد، در آن صورت فرآیند جامعهپذیری یا آشنا شدن فرد با فرهنگ سازمان به این صورت در میآید که او به وجوه اختلاف خود با دیگران بیشتر توجه میکند.
دوره زمانی ثابت یا متغیر؟ سومین عامل مهمی که مدیریت باید در نظر بگیرد. این است که آیا مرحله انتقال فرد از خارج به داخل سازمان باید در یک دوره معین زمانی انجانم شود یا در یک دوره متغیر. اگر در این باره یک جدول زمانبندی شده و ثابت وجود داشته باشد (از نظر افراد تازه وارد) پدیده عدم اطمینان تضعیف خواهد شد؛ زیرا فرآیند انتقال به درون سازمان به صورت استاندارد در میآید. گذرانیدن مراحل استاندارد و مشخص، بدان معنی است که وی به صورت کامل مورد قبول سازمان واقع و به عضویت آن پذیرفته شده است. برعکس، وجود جدولهای زمانبندیشده متغیر نمیتوانند پیشاپیش زمان پذیرفته شدن فرد (در سازمان) را اعلام کنند. بیشتر مدیران و متخصصان در قالب جدولهای زمانبندی متغیر، جذب سازمانها میشوند و به عضویت آنها در میآیند.
با راهنما یا بدون راهنما؟ اگر یک عضو سازمان که با نوع کار فرد تازه وارد آشنایی دارد او را هدایت و راهنمایی میکند. فرد تازه استخدام شده با راهنمایی کسی که به عنوان مربی یا الگو عمل میکند به عضویت سازمان درخواهد آمد. ولی اگر در ان سازمان کسی وجود نداشته باشد که وی را هدایت و راهنمایی کند. او باید بدون مربی و الگودر آنجا پذیرفته شود. بسیاری از سازمانها برای پذیرفتن افراد تازه وارد سنتها و روشهای شناخته شدهای دارند و آنهایی که به این گونه میکنند که میخواهند میزان تغییرات را به پایینترین حد برسانند از سوی دیگر، سازمانهای که اعضای خود را بدون الگو و راهنما میپذیرند، میخواهند کارکنانی خلاق و با ابتکار عمل داشته باشند؛ زیرا شیوه پذیرش و به عضویت درآوردن اعضا به صورت روشهای سنتی انجام نمیشود.
تایید یا تکذیب؟ آیا مدیریت سازمان در پی این است که هویت یک تازه وارد را تایید کند یا هویت وی را از او بگیرد؟ برخی از سازمانها میکوشند تا ویژگیهایی را که فرد با خود به سازمان میآورد تایید کنند. در واقع سازمان بدان علت فرد مزبور را انتخاب میکند که دارای چنان ویژگی است. سازمان نمیخواهد در چنین فردی هیچ تغییری بدهد، بنابراین فرآیند گزینش و استخدام بسیار آرام و بیدغدغه انجام میشود و هیچ مسئله یا مشکلی به وجود نخواهد آمد. اگر سازمان درصدد تامین چنین هدفی باشد، در آن صورت جذب نمودن فرد و به عضویت درآوردن وی بر اساس این دیدگاه قرار دارد که سازمان وی را همان گونه که هست میپذیرد. ولی بیشتر سازمانها در پی این هستند که نخست افراد تازه وارد را خرد کنند، هویت آنها را از آنان بگیرند و سپس آنها را به گونهای که باب طبعشان است، بسازند. نخست سازمان داوطلبانی را برمیگزیند که از نظر عملکرد توان بالقوه بالایی دارند. سپس درصدد برمیآید که تا آنها را از ویژگیهای که موردپسندش نیست بزداید و در رفتار آنها تغییرات لازم را بدهد تا آنان را مناسب و شایسته شغل مورد نظر نماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع:توسعه و مشاوره شغلی
مقدمه
در راهنمایی حرفه ای به مراجع کمک می شود تا امکانات محیط را درک کند و با توجه به آنها حرفة مورد علاقه و متناسب با نیازها و استعدادهایش را برگزیند و برای آمادگی و رسیدن به آن طرح ریزی نماید.
فرانک پارسنز راهنمایی حرفه ای را چنین تعریف می کند:
راهمای حرفه ای عبارت است از انتخاب شغل،آمادگی برای ورود به آن شغل و بقاء در آن به عنوان یک کارگر کارآمد و موفق.
در حال حاضر با تفاوتهای راهنمایی حرفه ای در اکثر جوامع وجود دارد و در حال گستشر است و علت پیدایش و توسعه آن را می توان عوامل زیر دانست:
1.به وجود آمدن تساوی حقوق اجتماعی در احراز پیشه ها.
2.پیشرفت صنعت و تنوع مشاغل.
3.پیشرفت روانشناسی و وسایل روانسنجی.
در فرد باید سازش حرفه ای به وجود آید عنی باید به دانش آموز کمک شود تا حرفه ای انتخاب کند که متناسب با توانایی ها،رغبتها و خصوصیات شخصی وی باشد.وضع اقتصاد کشور یا جامعه با استفاده از نیروهای انسانی بهبود یابد.
اگر فردی متناسب با توانایی های – استعدادها – رغبتها و ویژگی های شخصیت خود شغل یا حرفه ای انتخاب کند که نه تنها خودش خوشبخت خواهد بود بلکه جامعه نیز از او بهرهة بیشتری خواهد برد.
از دو هدف فوق می توان نتیجه گرفت که در مشاورة حرفه ای باید در عامل را ارزیابی کرد:
1.فرد:ارزیابی فرد باید در زمینة رغبتها – توانایی ها و استعدادها و به طور کلی شخصیت وی صورت گیرد.
2.شغل:ارزیابی شغل باید در زمینة استعدادها – توانایی ها – رغبتها و ویژگی هایی که برای موفقیت در آن شغل ضرورت دارد انجام شود و یا به عبارت دیگر برای شناخت شغل از نظر ویژگی های لازمموفقیت در آن باید مطالعات لازم به عمل آید.
انتخاب شغل تعیین کننده است
شغل در زندگی نقش مهمی به عهده دارد به طوری که با انتخاب یک شغل با ثبات در بحرانی ترین شرایط اقتصادی فرد از امنیت شغلی برخوردار است د حالی که ممکن است در همان زمان میلیونها نفر بیکار باشند این وضعیت و مواردی مشابه به آن اهمیت مطالعه در انتخاب شغل مناسب را نشان می دهد.
انتخاب شغل متضمن موفقیت یا شکست است
اگر شغل متناسب با توانایی،علاقه و شخصیت فرد انتخاب شود موفقیت به دنبال خواهد داشت در غیر این صورت با شکست مواجه خواهد شد بنابراین مطالعه درباره مشاغل و انتخاب شغل مناسب ضامن توفیق شغلی است.
انتخاب شغل تأمین کنندة لذت یا نفرت فرد است.
به نردت شغلی وجود دارد که فرد از انجام همه جزئیاتش لذت ببرد ولی حالتی که شخص از انجام بیشتر فعالیتهای مربوط به آن شغل لذت ببرد و یا حالت تنفری نسبت به انجام آن داشته باشد وجود دارد ار شخص شغل مناسبی انتخاب کند یک عمر از کارش لذت برد در غیر این صورت زندگی برایش ناراحت کننده می شود و او محکوم به انجام فعالیتهایی خواهد بود که از آن تنفر دارد.
انتخاب شغل بر تمام جنبه های زندگی مؤثر است
شغل تمام جنبه های زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد شغل در انتخاب دوست در وضع تربیتی بچه ها ارزش ها – موقعیت اجتماعی و اقتصادی سلامت عاطفی روابط خانوادگی و خلاصه تمام معیارها و ابعاد مختلف زندگی نقش مهمی به عهده دارد بنابراین وسعت حیطه این اثر اهمیت مطالعه در مشاغل را به منظور انتخاب احسن نشان می دهد.
نحوة انتخاب شغل در یک جامعة آزاد تعیین کنندة میزان استفاده از نیروی انسانی می باشد.
انتخاب شغل از بین مشاغلی محدود ممکن است موجب کمبود در مشاغل دیگر شود بنابراین مطالعه مه جانبه در مشاغل و توزیع نیروی انسانی به تناسب نیازمندی های شغلی باعث می شود که جامعه به سوی تکامل و پیشرفت گام بردارد و از نیروی انسانی جامعه حداکثر استفاده به عمل آید.
هاباک دربارة مشاغل را ضروری می داند و معتقد است که احتمال دارد شخصی به طور تصادفی شغل مناسبی پیدا کند ولی این احتمال ضعیف است و نمی توان مسأله ای به این اهمیت را به دست شانس سپرد عاقلانه آن است که با کسب اطلاعات دقیق و بررسی های همه جانبه شغلی برگزید که خصوصیات شخصی با شغل برگزیده شده هماهنگ باشد.
روابط بین انتخاب با تریج و انتطارات شغلی
1.رابطه انتخاب با ترجیح شغلی:فرد ابتدا شغلی را ترجیح می دهد و سپس آن را انتخاب می کند ترجیح عبارتند از درجه بندی مشاغل به ترتیب اهمیت برای فرد است یعنی اگر از کسی بخواهید که ترجیح خود را نسبت به مشاغل موجود در لیستی مشخص کند او باید به ترتیب اهمیت مشاغل ارائه شده را درجه بندی کند.
لازمه و انتخاب و آمادگی برای اشتغال می باشد و می توان آن را به 2 صورت دوست داشتن و علاقه به انجام کاری تعری کرده در حالی که انتخاب عبارتند از امکان اشتغال به کار در آینده.به عقیده کنیزبرگ انتخاب جامع تر و کلی تر است.
2.رابطه انتخاب با انتظارات شغلی
انتظارات شغلی شامل مشاغلی می شود که فرد در آینده آرزو دارد به انجام آنها بپردازد.انتظارات شغلی بیشتر جنبة رویا دارد و تا حدود زیادی از واقعیت دورند،برای تعیین انتظارات شغلی،فرد،می توان این سؤال را مطرح کرد:
«اگر تمام امکانات در اختیار شما قرار گیرد و از شما خواسته شود شغلی را انتخاب کنید آن کدام شغل خواهد بود.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
توسعه معادن گرانیت منطقه جنوب خراسان
چکیده :
وقتى بحث توسعه اقتصادى به میان آید معمولا توسعه معادن جایگاهى خاص داشته، توجه به آن مى تواند به توسعه نقاط محروم، دور افتاده منتهى شود. در بخش معدن تولید سنگهاى تزئینى، نما از اهمیت زیادى برخوردار مى باشد. تا ده سال قبل در تولید سنگهاى تزئینى کلیه فعالیت ها در شناسائى، اکتشاف، استخراج سنگهاى نرم نظیر مرمرها، تراورتن، مرمریت ها، چینى ها متمرکز بوده و به معادن سنگهاى سخت، یاگرانیت ها توجهى نمى شد، تنها معدن فعال گرانیت درکشور معدن گنجنامه همدان بود ولى بتدریج با افزایش مصرف سنگهاى سخت، توسعه کارخانجات سنگبرى مخصوص سنگهاى گرانیتى مصرف این نوع سنگ، در نتیجه تولید آن افزایش یافت. خوشبختانه در این حرکت جدید پتانسیل های قابل توجهى از انواع سنگ گرانیت در منطقه بیرجند، نهبندان شناسائى و بهره بردارى از آن آغاز شد. در جدول شماره 1 مشخصات معادن شناخته شده و در جدول شماره 3 مشخصات گواهینامه هاى کشف صادره ذکر شده است.بمنظور توسعه معادن گرانیت منطقه با توجه به مسائل، مشکلات این معادن نکات زیر در خور توجه می باشد:1- شناسائى دقیق، علمى معادن، ذخایر2- ایجاد تأسیسات زیر بنایى نظیر راه، آب، برق، مخابرات3- اقدامات اساسى بمنظور بازاریابى3- کمکهاى فنى، مالى به بهـره بردارى جهت بهبود، توسعه فعالیت هاى معدنى5 - بهبود روش هاى استخراجدر مورد شناسائى دقیق، علمى معادن و ذخایر شاید بتوانی با تخصیص اعتباراتى نه چندان زیاد با توجه به اطلاعات زمین شناسى موجود سعى به تکمیل این اطلاعات نمود، نتیجه این اطلاعات در اختیار معدنکاری موجود، سایر متقاضیان قرار داد.بمنظور توسعه این معادن کمک به ایجاد راه هاى ارتباطى، تأمین آب، برق، مخابرات در جوار این معادن نقش تعیین کننده دارد، مسئولین، مدیران منطقه با فراهم نمودن این امکانات علاوه بر ایجاد زمینه توسعه معادن فوق به ساکنین مناطق مجاور هم کمک مى نمایند.در مورد اقدامات اساسى بمنظور بازاریابى باید به این مسئله توجه نمود که معدنکاران معادن گرانیت منطقه غالبا داراى توافق مالى، فنى کافى نبوده، در نتیجه امکان دستیابى آنها به اطلاعات بازار مقدار نمى باشد از این رو چنانچه مسئله ایجاد یک ترمینال جهت صدور در منطقه بنحویکه منافع تمامى بهره بردارى را دربر داشته باشد مورد بررسى قرارگیرد مى تواند باعث حرکتى جدید در تولید این معادن باشد میسائل مربوط به ایجاد چنین ترمینالى خود نیاز به فرصت مناسب، مستقل دارد. بهره برداری فعلى از جهت تأمین ماشین آلات معدنى مورد نیاز با مشکلات مالى روبر، بوده و شاید با تأمین اعتبارات مورد لزوم از محل، بودجه اختصاص یافته جهت توسعه این منطقه بتوان تا حدى این مشکل را بر طرف نمود در این مورد بهره برداری باید مطالعه شوند که از این امکانات براى حداقل یک دوره پنج ساله، یا بیشتر در معادن این منطقه استفاده نمایند، بعبارت دیگر اعتبار توسعه منطقه صرف توسعه سایر مناطق نگردد.بهرحال تحقق مراحل فوق بدون اینکه در روش هاى استخراج تغییرى حاصل گردد نتیجه مطلوب حاصل نمى شود. در طى سالهاى گذشته با همت وزارت معادن و فلزات در مورد تغییر روش استخراج سنگهاى نرم اقدامات اساسى صورت گرفته، از آنجائیکه معادن گرانیت تا ده سال گذشته اهمیت چندانى نداشتند در این بخش بطور همزمان جهت تغییر روش استخراج اقدامى انجام نشد بتدریج با توسعه معادن گرانیت این منطقه نیز مورد توجه قرارگرفت و پس از مطالعه روش هاى مخصوص استخراج گرانیت آزمایشاتى با همکارى کلیه سازمانها، ارگانهاى مسئول و علاقمند وزارت معادن و فلزات، ستاد ناحیه، سازمان صنایع دفاع، تعدادى از اساتید دانشگاه در معادن گرانیت خرم دره، در استان زنجان انجام شد.امیدوارم ارائه این مقاله باعث بهبود روش استخراج معادن گرانیت منطقه گردیده و در تولید محصول قابل عرضه به بازارهاى داخلى و خارجى مؤثر باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
راههای توسعه فرهنگی شهرمان :
توسعه فرهنگی دارای تعاریف زیادی است ولی در یک معنای کلی، عبارت است از فرایندی که به منظور هدایت جامعه بسوی تحقق مجموعه ای منظم از شرایط زندگی فردی و جمعی صورت می گیرد . توسعه فرهنگی در حقیقت کوششی است برای رسیدن به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته و در اینجا از آن بعنوان ایده آلها یاد می شود. ویا راه حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود داشته و تجدید حیات می یابد .این فشار ها در جوامعی مثل جامعه جهان سومی ما نمود بیشتری دارد و از جنبه های مختلف اقتصادی فرهنگی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است.بهتر بود بجای جهان سوم از واژه در حال توسعه استفاده میکردم ولی همه ما قبول داریم شرایط روحی و اجتماعی جامعه ما با آنچه ایده آل فرض میشود فرسنگها فاصله دارد.منظورم مثلا دغدغه هایی از نوع آموزش ،بهداشت ،مسکن، شغل و امنیت روانی در جامعه است.
توسعه فرهنگی از دستاوردهای بشر و پدیده ای است با ابعاد مختلف، و در محتوا دارای مشخصه های فرهنگی است،یعنی با سطح فرهنگ جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد. هدف از توسعه ایجاد زندگی پر ثمری است که توسط فرهنگ تعریف می شود، به این ترتیب می توان گفت توسعه، دستیابی روزافزون انسان به ارزشهای فرهنگی نهفته خود است که باعث بهبود زندگی انسانها میشود .
از مهمترین ابعاد توسعه فرهنگی یک جامعه که در ارتباط نزدیکی با سایر ابعاد توسعه می باشد، توسعه اجتماعی و فرهنگی است. توسعه فرهنگی اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بربالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت می باشد.همه اینها پارامتر هایی هستند که وضعیت ما را در دنیا از لحاظ شاخص توسعه یافتگی در وضعیت مناسبی نشان نمی دهد. توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی جنبه های مکمل و پیوسته یک پدیده اند و هر دو نوع الزاماً به ایجاد وجوه تمایز جامعه منجر می شوند. پس توسعه اجتماعی در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است که برای تحقق چنین بهبودی درپی تغییردرالگوهای دست و پا گیر و زاید رفتاری، شناختن و روی آوردن به یک نگرش نو، آرمان نو و اعتقاد مطلوب تری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد.
از دید سازمان بین المللی و فرهنگی یونسکو توسعه فرهنگی پیش نیاز توسعه یافتگی در زمینه های سیاسی، اجتماعی اقتصادی و غیره می باشد. بنا براین توسعه فرهنگی فرآیندی است که درطی آن تغییراتی درحوزه های ادراکی ،شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها ی اجتماع بوجود می آید . به عبارتی حاصل فرایند توسعه فرهنگی کنار گذاشتن خرده فرهنگ های غلط قبلی و جایگزینی آن با تفکری است که در آن اجتماع، محور تفکر انسان قرار گرفته و هدف رسیدن به نگرشی نو و دانایی محور نسبت به تمام مسائل جامعه است .
پیشرفت فرهنگی به این معناست که انسانها تا چه اندازه توانسته اند برای ارضای نیازهایشان راه های مناسب بیندیشند و ابزارمناسب ابداع نمایند، این در واقع به معنی پیشرفت فکری است، یعنی هر چه که یک جامعه و اعضایش قدرت تفکر و علم بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند به اهدافشان دست یابند، بنابراین پیشرفت فرهنگی در درجه اول به معنی پیشرفت فکری است، پیشرفت فکری خود به این معنا است که یک شخص تا چه اندازه می تواند در زنجیره روابط علی پیش برود و به تعداد بیشتری از عوامل و روابط بین آنها بیاندیشد .این افزایش آگاهی همان چیزی است که الوین تافلر قبلا از آن بعنوان مشخصه قرن ٢١یاد کرده بود.این رشد آگاهی میتواند ما را در مقابل پذیرش یا عدم پذیرش مسائل در جامعه مسئول سازد تا با احتیاط و تامل و تحقیق بیشتر موضع گیری نماییم.در مقاله قبلی مثالی آورده شد که طی آن به داستان کنار رفتن تدریجی صنعت فرش ایران در بازارهای رقابت تجاری دنیا اشاره شد در این فرصت نیز بد نیست اشاره ای شود به تنگ نظری ها و کج اندیشی هایی که منجر به کاهش درآمدهای بالای صنعت توریسم از کشورمان شده.لازم بذکر است بدانیم با وجود جاذبه های بسیار زیاد توریستی و طبیعت چهارفصل و پتانسیل بسیار زیاد ایران جهت جذب توریست ، سهم ایران از این صنعت نوین به یک دهم درصد هم نمی رسد. با این اوصاف بد نیست ذهن خود را در معرض آزمون قرار دهیم و بعنوان یک شهروند در حال توسعه بیندیشیم و ببینیم سلسله عوامل این ناهنجاری تا کجا ریشه دوانده و این مضرات ریشه در چه علل و عواملی دارد؟
یک شهروند توسعه یافته از لحاظ فرهنگی که صاحب یک پیشرفتگی فکری است می تواند براحتی از معلول به تمام علتها پی برده و در راستای حذف آن علتها قدم بردارد. ابتدا از خود و سپس در اجتماع بیرونی خود.از طریق مشارکتهایی در قالب NGO ها یا سازمانهای غیر دولتی تا مشارکت در طرحهای دولتی و غیره .
توسعه فرهنگی مدعی است ابتدا باید ساختار ذهنی شهروندان مدعی توسعه بسمتی هدایت شود که از آن به اصلاح تفکرات فردی و جمعی یاد میشود .اینکه ما سلایق شخصی خویش را فراموش کرده و به مصالح جمعی آینده نگر جامعه خود بیندیشیم .اینکه تلاش کنیم رسالت خود را در این عرصه به انجام برسانیم. بد نیست از خودمان حداقل این سوال را بپرسیم به عنوان یک شهروند در حال توسعه حداقل کاری که میتوانیم برای بهبود شرایط جذب توریست بیشتر انجام دهیم چیست؟در دین مبین اسلام به اصلاح تفکر و اندیشه فردی برای اصلاح تفکرات جمعی اصرار زیادی شده که اگر بخواهیم یک جامعه مدرن فرهنگی داشته باشیم باید هر کدام از اعضای اجتماع قبل از آنکه بخواهند مطالبات فرهنگی و اجتماعی خود را از اجتماع طلب کنند باید ببیننند خود در این راستا چه گامهایی برداشته اند. با توجه به منافعی که میتواند در مثال قبل عاید جامعه در حال توسعه ما شود رسالت ما چیست؟ آیا احساس مسئولیتی از ناحیه حفظ و مراقبت از آثار و ابنیه تاریخی ،مذهبی و حفظ ارزشها و سنتها متوجه خود می بینیم؟برای این رسالت فرهنگی که بدوش ماست چه کار کرده ایم؟ آیا سعی کرده ایم نوع نگرش خود را آنگونه که باید متحول سازیم؟ آیا در دوران گذر از خرده فرهنگهای غلط قبلی به حرکت در مسیر توسعه فرهنگی، فرهنگ برخورد با توریست را یاد گرفته ایم؟اصلا باورمان شده که بودن یا نبودن توریست چه فواید و مضراتی را متوجه ما میکند؟ اینجاست که به یک انقلاب فکری بشدت احساس نیاز میشود.
امروزه در راستای جهانی شدن و مباحثی که پیرامون GLOBALIZATION مطرح است برای تحقق یافتن اهداف توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، انسانهایی مورد نیازند که ذهن و نگرش آنها متحول شده باشد ، اگر قرار است شاخص های توسعه در کشورمان را بهبود بخشیم تا برای نمونه از دشمنان قسم خورده خود عقب نمانیم ، آدمهایی که قرار است این کار را محقق کنند ، باید از وضعیت کنونی خود متحول شوند و ذهنیت مناسب پیدا کنند که متاسفانه امروزه اینگونه نیست که اگر اینگونه شود قطعا بنفع همه خواهد بود .
بد نیست برای اینکه تلنگری خورده باشیم بعرض برسانم شاخص توسعه یافتگی کشورعزیزمان ایران چندین برابر از کشور اسرائیل کمتر است.و ما راه بسیار سختی را پیش رو داریم و رسالت بزرگی بر دوشمان سنگینی میکند.و مهمترین کاری که میکنیم میتواند این باشد که ابتدا از خود شروع کنیم چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سئوالهای اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحول تکاملی جوامع بوده است . معمولا وقتی سخن از توسعه و پیشرفت می شود نوعی پیشرفت و توسعه همه جانبه به ذهن متبادر می شود. اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم می توان گفت توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهره مندی و رفاه ارتقا امنیت آزادی گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان تحرک اجتماعی عمودی و افقی معطوف به ارزشهای جامعه که در سایه پیشرفت علمی و تکنولوژیک دگرگونی تکاملی در نظام بهداشت و درمان . آموزش و ساماندهی و مهندسی اقتصادی صنعتی و سیاسی و فرهنگی بوجود می آید. بنابراین برای رسیدن به افقهای مطلوب زندگی که همان زندگی توسعه یافته و همراه با پیشرفت است به نحو شایسته ای به مهندسی و مدیریت آن نیازمندیم و باید مدلی متناسب با ارزشهای دینی و ملی طراحی و تدوین گردد.
از آنجایی که هدف از این نگارش تبیین دیدگاهها و تدابیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است ابتدا معیارهای پیشرفت یا شاخصه های یک جامعه توسعه یافته را بیان نموده و سپس به سیاست های توسعه از دیدگاه ایشان می پردازیم .
الف ـ شاخصه های جامعه توسعه یافته
1 ـ فرا صنعتی شدن : جامعه پیشرفته و توسعه یافته از نظر ایشان جامعه ای است که از مرحله صنعتی اولیه و کارخانه های دودکشی پا را فراتر گذاشته و به مرحله ای بالاتر یعنی ورود به عرصه تکنولوژی های سطح بالا شده است .
تکنولوژی هایی مثل نانو تکنولوژی تکنولوژی هسته ای تکنولوژی های مربوط به فناوری اطلاعات و هوا فضا و خلاصه هرگونه تکنولوژی که تعلقی به صنایع پایین دستی مثل کارخانه های دودکشی نداشته باشد.
2 ـ خودکفایی در نیازهای اساسی : جامعه پیشرفته جامعه ای است که در نیازهای اساسی به خودکفایی رسیده باشد . خودکفایی در نیازهای اساسی ضریب امنیت ملی را افزایش داده و نوعی احساس آرامش روحی و روانی را برای مردم به ارمغان می آورد. و باعث نوعی نشاط و امیدواری می گردد. البته اگر سرمایه ساختار نیروی انسانی امکان تبادل کالا صادرات و عوامل دیگر وجود داشته باشد هر چه بر حوزه و دامنه خودکفایی افزوده شود زمینه رونق اقتصادی و امنیت بیشتر را فراهم می آورد. به هر حال در مدل فکری رهبری انقلاب اسلامی توسعه بدون ساماندهی و تحقق خودکفایی در نیازهای اساسی توسعه ای غیرمدبرانه و آسیب پذیر خواهد بود. نیازمندی کالاهای اساسی دست دشمنان را در اعمال فشار برای ایجاد نابسامانی در توسعه کشور باز می گذارد.
3 ـ افزایش بهره وری : بهره وری از تلفیق اثربخشی و کارآمدی حاصل می آید . اقدام بهره وری اقدامی است که ما را به هدف برساند (اثربخشی داشته باشد) و رساندن به هدف با کمترین هزینه به انجام رسد. (کارآیی )
بنابراین وقتی سخن از بهره وری به میان می آید منظور این است که کارها را طوری تنظیم کنیم که با کمترین هزینه بهترین روش و کوتاهترین مسیر ما را به هدف برساند. شاخص بهره وری شاخص مهمی است که رهبری انقلاب اسلامی آنرا به عنوان یکی از معیارهای جامعه توسعه یافته درنظر گرفته اند.
4 ـ ارتقای سطح سواد : وضعیت علمی و مهارتی نیروی انسانی مهمترین شاخصه جامعه توسعه یافته است . مهمترین سرمایه هر جامعه نیروی انسانی است برای تحقق توسعه پویا و مستمر آموزش رکن اساسی است البته آموزشهای هدفمند و کاربردی که بتواند بستر لازم برای توسعه را فراهم آورد. بنابراین اگر بخواهیم جامعه پیشرفته ای داشته باشیم باید سطح سواد جامعه را افزایش دهیم .
5 ـ ارتقای خدمات رسانی به شهروندان : جامعه ای توسعه یافته خواهد بود که سطح خدمات رسانی به شهروندان در سطح مطلوبی باشد. هدف حکومت در اسلام خدمت رسانی به مردم است . بنابراین جامعه پیشرفته اسلامی جامعه ای است که سطح این خدمات ارائه شده از یک حد استاندارد و مطلوبیتی برخوردار باشد. چگونگی خدمات حمل و نقل خدمات امنیتی و قضایی خدمات آموزشی درمانی ورزشی فرهنگی و انطباق این خدمات با معیارهای استاندارد ابزار دیگری برای سنجش جامعه پیشرفته است . برای تحقق توسعه موردنظر باید ابعاد گوناگون خدمات رسانی به شهروندان با ساماندهی و مدیریت کارآمدی مناسب به سطح استانداردهای موردنظر برسد.
6 ـ افزایش امید به زندگی : جامعه پیشرفته موردنظر رهبر انقلاب اسلامی جامعه ای است که به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبیل وضعیت معیشت تغذیه بهداشت و درمان اشتغال و دستیابی به سطوح بالای رفاه مادی و معنوی امید به زندگی بیشتر شده و متوسط طول عمر مفید افزایش می یابد.
7 ـ رشد ارتباطات : ارتباطات بستر تحقق توسعه و پیشرفت است . با سهولت ارتباطات چه ارتباطات مخابراتی و چه ارتباطات جاده ای ریلی و هوایی زمینه تحرک اقتصادی را فراهم می آورد. توسعه ارتباطات