لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
رله های حفاظت خط
1ـ رله دیستانس اولیه ، ساخت آلمان B.B.C دارای سه زون
2ـ رله رکلوزتیک ( دوباره وصل کن ) ، ساخت آلمان B.B.C
3ـ رله جریان زیاد ، ساخت آلمان B.B.C
رله های حفاظتی خط 20c
1ـ رله اضافه جریان
2ـ رله اتصال زمین
ضمناً کلیه اتفاقات در پست توسط دستگاه ثبت می گردد و در حادثه ای که درخطهای خروجی رخ دهد توسط مودم ارسال و ثبت می گردد .
حفاظت توسط رله ها :
رله به دستگاهی اطلاق می گردد که در اثر تغییر کمیتی الکتریکی یا مکانیکی مشخص تحریک گردیده و سبب به کار افتادن دستگاههای الکتریکی دیگری می گردد .
رلة حفاظتی رله ای است که بمنظور حفاظت دستگاهها و تجهیزات الکتریکی مورد استفاده قرار می گیرد . رله ها را می توان ازجهات مختلف دسته بندی نمود یکی از این جهات کمیت مورد کنترل رله می باشد به این ترتیب رله ها به انواع زیر دسته بندی میشوند :
1ـ رله های جریانی ( یعنی رله هایی که جریان را کنترل می کنند ) مانند رله های اضافة جریان ـ دیفرانسیل
2ـ رله های ولتاژی ( یعنی رله هایی که ولتاژ را کنترل می کنند ) مانند : رله های اضافه ولتاژ ـ افت ولتاژ ـ تنظیم ولتاژ
3ـ رله های واتمتریک ( یعنی رله هایی که جریان و ولتاژ را به اشکال مختلف کنترل می کنند )مثل رله های کشنال و دیستانس
4ـ رله های فرکانسی ( یعنی رله هایی که فرکانس را کنترل می کنند )
5ـ رله هایی که کمیات غیر الکتریکی را مثل : گاز فشار و یا حرارت کنترل می کنند مانند رله های : بوخهلتس ، رله ای حرارتی و…
رله اضافه جریان
ساختمان ابتدایی یک رله اضافه جریان ممکن است .
عبور جریان از سیم پیچها باعث بحرکت در آمدن قسمت های متحرک در رله و در نتیجه وصل کنتاکت مربوط به صدور فرمان می گردد . می توان از طریق کشش فنر نگهدارنده رله یا از طریق تغییر تعداد دور رسم پیچ تنظیم جریان رله را می توان تغییر داد . به این رله ها ، رله های اضافه جریان با عملکرد آنی یا رله های اضافه جریان با عملکرد بدون زمان می گویند . معمولاً به هنگام وصل مدار ، برای چند لحظه اول جریان زیادی در مدار برقرار می شود و در چنین شرایطی اگر رله اضافه جریانی که در صفحه قبل تشریح مدار وجود داشته باشد موجب قطع کلید خواهد شد لذا معمولاً رله ها را به ترتیبی طراحی می کنند تا هنگام تشخیص اضافه جریان بلافاصله فرمان تریپ ندهد . بلکه بعد از مقداری تأخیر ( در حدود چند ثانیه ) فرمان تریپ بدهد . به این رله ها رله های اضافه جریان تأخیری زمان معین می گویند .
در شبکه معمولاً اضافه جریان بام مقادیر مختلف اتفاق می افتد . مثلاً اضافه جریان در حدود 5/1 برابر جریان نامی شاید برای چند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
خلیج فارس , تنگه هرمز و جزایر سه گانه خط قرمز ملت ایران است
گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب , شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر و در عین حال عدم وجود یک استراتژی ملی مشخص توسط مسئولین , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است و بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسب به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی , ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود و حتی دولت پادشاهی آن گستاخانه اقدام به تاسیس دانشگاهی جعلی به نام الخ-ل-ی-ج ال-ع-ر-ب-ی نموده است . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .
الف ــ مشخصات جغرافیایی و موقعیت جزایر سه گانه ایرانی
تنگه هرمز به طول ۱۸۵ کیلومتر و عرض ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر و ژرفای پیشینه ۱۱۵ متر به عنوان آب راه باریک خلیج فارس را از طریق دریای مکران (دریای عمان) به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بین المللی پیوند می دهند . ایران بر تعدادی از جزایر مهم و استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس مالکیت دارد. اگرچه هر یک از جزایر ایرانی خلیج فارس از اهمیتی ویژه برخوردارند ولی جزایر لارک – قشم – هنگام , ابوموسی , تنب بزرگ و تنب کوچک که در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار گرفته اند قوس دفاعی ایران برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی کشور ایران زمین را تشکیل می دهند . جزیره ابوموسی با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر لنگه و ۵۷ کیلومتری شرق جزیره سیری واقع است. نفت ابوموسی به حوزه مبارک در بخش دریایی جزیره محدود می شود که از بهترین نوع و کیفیت در خلیج فارس برخوردار است. تنب بزرگ با مساحت ۱۱ کیلومتر مربع در ۳۱ کیلومتری جنوب غربی جزیره قشم و در بخش شمالی خط منصف خلیج فارس قرار دارد و حداقل فاصله آن از کرانه های راس الخیمه بیش از ۷۰ کیلومتر می باشد. جزیره تنب کوچک هم با وسعت ۲ کیلومتر مربع در ۸۹/۱۳ کیلومتری غرب تنب بزرگ و در ۴۵ کیلومتری جنوب بندر لنگه واقع شده و از دیدگاه استراتژیک به عنوان یک نقطه ارتباطی و پشتوانه برای تنب بزرگ اهمیت دارد . این سه جزیره دارای اهمیت فوق العاده استراتژیکی هستند که مختصرا به آن خواهیم پرداخت:
ب: پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه
بررسی های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این سه جزیره همانند سایر جزیره جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می شده و جزو قلمرو حکومت های ایرانی بوده است. در دودان اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت های جنوبی ایران از جمله فارس بوده اند با ورود پرتغالی ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد گردید . نادرشاه افشار و کریم خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل نموده اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش – بحرین – ابوموسی , هندورابی , تنب بزرگ , کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد.
ج- بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقی
اگرچه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی دولت استعماری بریتانیا تعدادی از جزایر ایرانی شامل قشم – هنگام – لارک – ابوموسی , سیری , تنب بزرگ و کوچک را مستقیما به نام حامیت ادعایی و واهی قبایل و امارات عربی تحت الحمایه خود اشغال کرد اما ۲۳ نقشه رسمی و نیمه رسمی از دولت بریتانیا و از جمله یک نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا مورخ ۱۸۸۶ و به ابعاد ۱۶ متر مربع که در سال ۱۸۸۸ توسط وزیر مختار انگلیس به ناصرالدین شاه تقدیم شده که مالکیت و حاکمیت ایران را بر این جزایر رسما تایید کرده است. در سال ۱۸۹۴ وزارت امور خارجه ایران در واکنش به تجدید ادعاهای بریتانیا نسبت به جزایر ابوموسی و سیری شرح مفصل و مستندی درباره حاکمیت ایران بر این جزایر فهرست حاکمان ایرانی آنها شیوه اداره و جمع آوری مالیات آنها را در نامه ای مستند جمع آوری کرد که این نامه پی گیری این ادعا را از سوی بریتانیا تا پایان سده نوزدهم متوقف کرد. در سال های آغازین سده بیستم و هم زمان با تلاش های دولت روسیه برای نفوذ و راه یابی به خلیج فارس وزارت خارج بریتانیا تصمیم گرفت که جزایر استراتژیک دهانه هرمز را به تصرف خود در آورد و این تصمیم در ۱۴ ژوئیه ۱۹۰۲ به کارگزاری بریتانیا در هندوستان و خلیج فارس ابلاغ شد. در حالی که جزایر قشم , هنگام , لارک در اشغال بریتانیا بودند عوامل استعمار جزایر ابوموسی تنب بزرگ و سیری را در سال ۱۹۰۳ به نام شیخ شارجه اشغال کردند و پرچم شیخ را در سال ۱۹۰۸ در تنب کوچک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
اندونزی بزرگترین مجمعالجزایر جهان است که در امتداد خط استوا و بین قطعه خشکی جنوب شرقی آسیا و استرالیا قرار دارد.%81 درصد از کل مساحت اندونزی را آ ب پوشانده است. مجمعالجزایر اندونزی دارای پنج جزیره بزرگ و نزدیک به 30 گروه مجمعالجزایر میباشد. بر اساس اعلام مقامات اندونزی در سال 1994 اندونزی دارای 17508 جزیره کوچک و بزرگ بوده اما فقط 6000 جزیره آن مسکونی میباشد. پنج جزیره مهم آن عبارتند از: 1- سوماترا 2- جاوه 3- کالیمانتان 4- سولاوسی 5- ایریان جایا.
اندونزی دارای آب و هوای استوایی و دارای دو فصل خشک و بارانی هر یک به مدت چهار ماه میباشد. اندونزی بعد از برزیل دارای بزرگترین ذخایر جنگلهای استوایی(معروف به ششهای جهان) میباشد که نزدیک به 120 میلیون هکتار را در بر میگیرد.خاک بیشتر مناطق اندونزی به دلیل وجود با تلاقهای فراوان جلگهها و دشتهای وسیع و نیز رسوبات آتشفشانی برای کشاورزی مناسب است. جزایر جاوه وبالی دارای حاصلخیزترین خاکها هستند. اندونزی دارای رشته کوههای فراوان و قلههای مرتفع بسیاری است که در بین آنها حدود 400 آتشفشان وجود دارد که یک چهارم آنها فعال است .
اندونزی دارای راههای دریایی مهمی است که اقیانوس هند را به اقیانوس آرام پیوند میدهد. از مهمترین این آبراهها میتوان به 1- تنگه مالاکا، 2- تنگه سوندا، 3- تنگه ماکا سار که از دیرباز مورد استفاده کشتیهای تجاری بوده است اشاره نمود.شهر جاکارتا پایتخت اندونزی است و شهرهای مهم دیگر اندونزی عبارتند از: 1-سورابایا 2- باندونگ 3- جوگجاکارتا 4- مالانگ 5- مدان 6- پالمبانگ 7-اوجونگ 8- بانجار ماسین.
شهر جاکارتا از بنادر مهم تجارتی قدیمی اندونزی میباشد این بندر در ابتدا سونداکلاپا نام داشت که پس از شکست نیروهای پرتغالی از نیروهای مسلمان به رهبری فتحاللهخان در سال 1527 م به جایاکارتا (پیروزی بزرگ) تغییر نام یافت. در سال 1618م هلندیها به جاکارتا حمله و پس از اشغال آن مقر کمپانی هند شرقی هلند را به آنجا منتقل و نام آنرا به باتاویا تغییر دادند. تا اینکه در جنگ جهانی دوم و اشغال اندونزی توسط ژاپن به جاکارتا تغییر نام یافت. در اندونزی به علت وسعت زیاد در میان حدود شرقی وغربی آن سه منطقه زمانی مختلف وجود دارد:
1-بخش غربی اندونزی 7 ساعت جلوتر از گرینویچ، 2-بخش مرکزی اندونزی 8 ساعت جلوتر از گرینویچ، 3-بخش شرقی اندونزی 9 ساعت جلوتر از گرینویچ.
اندونزی چهارمین کشور پرجمعیت جهان و سومین کشور در حال توسعه و پرجمعیتترین کشور اسلامی است.جمعیت فعلی اندونزی بین 210 تا 212 میلیون نفر تخمین زده میشود. دولت اندونزی با پیروی از سیاستهای یهودی صلیبی در مورد کنترل جمعیت که هدف آن کاهش جمعیت مسلمین میباشد پیشتاز دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه بوده و توانسته رضایت اربابان صلیبی یهودی خود را جلب نماید. نرخ رشد جمعیت از 3/2 در سال 1971م به کمتر از 5/1 درصد تقلیل یافته و این روند همچنان ادامه دارد. ژنرال سوهارتو رئیس دولت وقت اندونزی در سال 1989م به خاطر خوش خدمتی در راستای اهداف استعمارگران نو جایزه ویژه سازمان ملل در مورد تنظیم خانواده را دریافت کرد.
«شورای ملّی تنظیم خانواده» با همکاری آژانسهای کمکرسانی یهودی صلیبی و با همکاری وزارت بهداشت اندونزی384 هزار مرکز کنترل خانواده تا سال 1993م در اندونزی تأسیس نمود که بر اثر تبلیغات و عملکرد آنها 31 میلیون زوج 24 میلیون آنان از روشهای مختلف جلوگیری از بارداری و عقیمی استفاده نمودهاند.
برنامة صهیونیسم بینالملل و اتحاد صلیبی منحصر در کنترل جمعیت مسلمین نیست، بلکه در برنامههای دولت و بانک جهانی سیاست توازن جمعیت و یا کاستن از جمعیت مسلمین در مناطق حساسی که اکثریت با مسلمین است تحت پوشش مهاجرتهای داخلی در جریان است.
اندونزی از نظر قومی و نژادی جامعه متنوعی بوده و فاقد یک گروه نژادی است. با این حال بیشتر مردم از نژاد ملایو هستند. اندونزی دارای بیش از 200 زبان محلی است که با احتساب لهجههای گوناگون به 583 زبان و لهجه میرسد. معروفترین زبانهای رایج در اندونزی عبارت است از:1-آچهای 2-بتکی 3-سوندایی 4-جاوهای 5-ساساکی 6-تتوم. اما زبان اندونزیایی که برگرفته از زبان ملایو است به عنوان زبان رسمی کشور رواج وسیعی داشته و در تمام سطوح آموزشی، اداری، حقوقی و رسانهای به کار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
تاریخچه خط فارسی
هو شنگ پیر نظر
زبان مجموعهای از نشانهها و دلالتهای وصفی است که از روی قصد میان افراد بشر برای القای اندیشه یا فرمانی یا خبری از ذهنی به ذهن دیگر به کار برود (دکتر خانلری, تاریخ زبان فارسی). نوع دیگر از وسایل ارتباط ذهنی میان افراد بشر یا خط یا نوشتن است که نخست صورت نگاری بوده مانند هیروگلیف مصری که برای نشان دادن چیزی تصویر آن را میکشیدهاند و سپس آن را ساده کرده و به نشانهای وضعی تبدیل کردهاند مانند خط چینی و خط ابتدایی سومری. سومریها نگارش تصویری را هفت هزار سال پیش پدیدآوردند. مصریان آن را در پنج هزار سال پیش به کار بردند. پس از خط تصویری, خط هجایی( syllabic ) ساخته شد, مانند خط میخی که سومریها در پنج هزار سال پیش اختراع کردند, و آکدیها آن را بهبود دادند و دیگران آن را برای زبان خودشان اقتباس کردند, مانند اقوام هیتی و ایلام و ماد و پارس.مشتق از خط هجایی مصری, که به دنبال خط تصویریشان پدید آمد, میتوان از خطهای آرامی و به دنبال آن خط عبری و عربی و فینیقی نام برد. البته خط چینی که امروزه در خاور دور به کار میرود نیز از زمره خطهای تصویری است که سپس به خط هجایی تبدیل شده است, اما هیچ رابطهای با خطهای خاور میانه نداشته و از هم مشتق نشدهاند. فینقی ها خط هجایی را که از آرامیها برداشت کرده بودند تکمیل و به خط الفبایی نزدیک کردند. یونانی ها آن را گرفته و خط الفبایی را, که هر حرف معرف صدایی است, به وجود آوردند. بنابر این میتوان گفت که خط الفبایی, که امروزه در بخش بزرگی از دنیا به کار برده میشود, اختراع یونانیهاست. روی هم رفته, خطهای آلفابتیک بر دو گونهاند: یکی خطی که حروف مصوت آن نشانههای جدا دارد مانند خط یونانی و لاتین و دیگری خطی که مصوتهای آن با نشانههایی مشخص می شود مانند خط عبری و عربی. تفاوت این دو خط در این است که آوردن حرف مصوت در خطهای یونانی و لاتین الزامی است اما در خطهای عربی و عبری اختیاری است. آوردن مصوتها در دو خط عبری و عربی تنها در کتاب مقّدس و قرآن اجباری است اما در دیگر نشریات اختیاری است. خط فارسی باستان. ایرانیها هرگز خطی از خود نداشتهاند و در تمام تاریخ خود خطهای دیگران را گرفته و ساده کرده و برای زبان خودشان سازگار کردهاند. از پیش از دوران مادها و از زمان فرمانروایی آنها هیچ نوشتهای برجا نمانده است, و در دوران نخستین هخامنشیان گزارشها و اسناد درباری و حکومتی را به زبان آرامی و عیلامی و به خط میخی می نوشتند و به زبان پارسی باستان می خواندند. ایرانیها در زمان هخامنشیان کم کم خط میخی را که سومریها ساخته بودند از آکدیها و بابلیها اختیار کردند و برای زبان پارسی باستان ساده و سازگار کردند و تا دوران ساسانیان همین خط میخی به کار برده می شد. مفصلترین و مهمترین نوشتههای پارسی ایران باستان از داریوش یکم است که بیشتر همراه دو متن بابلی و عیلامی است. از دوران پیش از او تنها پنج سنگ نوشته کوتاه به دست آمده است که دو تای آن از کورش دوم, نخستین پادشاه هخامنشی, است. همه این سنگ نوشتهها به خط میخی است. پس از آن سنگ نوشتههای بسیاری از دیگر پادشاهان هخامنشی برجای مانده که به خط میخی است و تا کنون همه آنها خوانده و ترجمه شده است. خط میخی ایران باستان, چنانکه گفتیم, از خط آکدی گرفته شده و برای زبان فارسی ساده و مناسب کردهاند. این خط دارای 26 حرف است و نشانههایی ویژه نیز برای اعداد دارد. از زبانی که در دوران اشکانیان به کار میرفته, دکتر خانلری آن را زبان پهلوانیک خوانده است, نوشتهای به دست نیامده مگر چند سکه که روی آنها به خط یونانی نوشته شده است. چنانکه میدانیم, اشکانیان پس از انقراض یونانیان بر سرکار آمدند و تا چندی خط یونانی به کار میرفت و روی سکهها نام و لقبهای شاهان اشکانی به خط یونانی نوشته میشد اما همسن که سلطه این فرمانروایان پا بر جا شد, برای نوشتن اسناد رسمی خط ویژهای به کار گرفته شد که از خط آرامی ریشه گرفته بود این خط پهلوی خوانده شد و در دوره ساسانیان با اندک تفاوتی به کار رفت. هیچ سندی در دست نیست تا از روی آن بتوان گفت که خط آرامی در چه زمانی و به دست چه کسانی تحول یافته و به خط پهلوی منتهی شده است . این قدر میتوان دانست که این تحول کار یک یا چند تن نبوده و بتدریج انجام گرفته است. گذشته از انواع خطهایی که پهلوی خوانده میشود, برای نوشتن زبانهای ایرانی چند خط دیگر به کار میرفته که ظاهراً همه از اصل آرامی مشتق بودهاند. از آن جمله بوده است خط مانوی. مانی از پدر ومادری ایرانی به سال 215 میلادی زاده شد و دین تازهای آورد که نزدیک هزار سال از رایجترین دینهای جهان بود. دین مانوی در سدههای سوم و چهارم میلادی در آسیای غربی و اروپای جنوبی و افریقای شمالی منتشر شد و کشورهای گل(فرانسه امروزی) و اسپانیا را نیز فرا گرفت و از سده هفتم میلادی بود که در برابر آیین مسیح رو به زوال رفت. از سوی دیگر, دین مانی در سده چهارم میلادی در شمال شرقی ایران رواج فراوان گرفت و تا پایان سده ششم میلادی تا چین نفوذ کرد و در سراسر آسیای شرقی گسترش یافت اما, در حدود سده هفتم. در نبرد با آیینهای مسیحی و اسلام و بودایی یکباره شکست قطعی یافت. خط مانوی درست معلوم نیست از کجا سرچشمه گرفته اما گمان می رود که از یک شیوه نگارش خط آرامی مایه گرفته باشد. البته باید در نظر داشت که مانی معروف صورتگری هنرمند بوده و در ایجاد تکمیل خط مزبور دخالت داشته است. خط سغدی. این خط نیز از شیوه نگارش خط آرامی مشتق شده و نیز احتمال میتوان داد که اصل خط مزبور همان خط پهلوی کهن باشد. در خط سغدی مانند خط پهلوی, برای مصوت های کوتاه نشانههای خاصی وجود ندارد. تنها سه حرف برای واکهای مصوت بلند که(آ...و...ی...) باشد هست. خط پهلوی. خط پهلوی در دوران ساسانیان برای نوشتن زبان فارسی آن دوران, که آن را پارسی میانه مینامند, از خط آرامی, که میتوان آن را مادر همه خطهای الفبایی دانست, گرفته شده است. این خط تا سه قرن پس از اسلام در سنگ نوشتهها و سکهها و اسناد و معاملات و کتابها و رسالاتی که به زبان پهلوانیک و پارسیک نوشته میشد به کار می رفته است. از این خط آثار زیادی در سنگ نوشتهها و متنهای اداری و ادبی و مذهبی, از جمله نوشتههای مانی و سکههای ساسانی, در دست است. خط پهلوی خطی ناقص بوده که خواندن آن بسیار مشکل بوده و هست. در اواخر دوران ساسانیان, موبدان زرتشتی بر پایه خط پهلوی, خطی ساختند که در دقت و همآهنگی صوت با حرف یکی از بهترین الفباهای جهان است. این خط دارای 47 حرف که هر حرف نشانه یکی از اصوات زبان پارسی زمان خودش بوده است. اختراع این خط برای نوشتن اوستا بود که کتاب دینی رزدشتیان است و به همین مناسبت آن را خط اوستایی مینامند. زبانی هم به نام زبان اوستایی بوده اما روشن نیست که مردم کدام یک از سرزمین بسیار گسترده ایران آن روز به این زبان گفتوگو میکردهاند. برخی از زبانشناسان آن را زبان مردم دوران اشکانیان که مقرشان در شمال شرق ایران بوده میدانند و آن یکی از گویشهای پارس باستان میشناسند, که به زبان دوران هخامنشیان نزدیک بوده است. خط فارسی دری. در طی تاریخ درازمدت کشور ایران, یک زبان رسمی اداری بوده که بر گویشهای گوناگون محلی غلبه داشته است؛ به سخن دیگر: همیشه در ایران یک زبان دری(درباری,دیوان) در کار بوده که زبان دری پس از اسلام آخرین مرحله تکامل و تحول آن است. این زبان, به اتفاق همه گویشهای دیگر ایرانی رسمیت یافت و در امور اداری و ادبی به کار رفت. درست نمیدانیم که از چه تاریخی ایرانیان خط عربی را برای نوشتن زبان خود به کار بردهاند. زیرا کهنترین متن تاریخ دار فارسی به خط عربی از قرن پنجم هجری است اما مسلم است که مدتها پیش از آن خط مشترک عربی و فارسی برای نوشتن نامهها و اسناد دولتی در ایران رایج بوده است. مدرکها و سندهایی نیز در دست است که نشان میدهد مردم فارسی زبان در سدههای نخستین اسلامی به خطهای دیگر نیز مینوشتهاند این خطها که بیشتر نزد اقلیتها ایران به کار میرفته عبارت بود, از : عبری, مانوی, و پهلوی. چنانکه می دانیم خط عربی دارای 28 حرف صامت است که هریک نشان یک صداست و چند علامت برای زیر و زِبَر و پیش و تنوین و تشدید و آی مدی دارد, که اگر مصوتها را هم به آنها بیفزاییم 35 حرف میشود. ایرانیها برای نوشتن فارسی امروزی چهار حرف برای صداهایی که در عربی نیست به خط عربی افزودهاند که عبارت است از (پ), (چ), (ژ),و (گ). و نیز میدانیم که در زبان عربی صداهایی دارند مانند (ص) و (ض) و (ط) و (ظ) و (ح) که در فارسی نیست اما آنها را در الفبای فارسی به کار میبرند زیرا برای نوشتن واژههای بسیاری از عربی به زبان فارسی وارد شده نگه داشته شدهاند همزه نیز که از عربی آمده در زبان فارسی به کار میرود. در زبان فارسی(و) و (ی), اگر در میان یا پایان کلمه باشد, از حروف مصوت به شمار می آید مصوتهای فارسی که نوشتن آنها اختیاری است عباتند از: (زِبَر) و (زیر) و (پیش) و یک(او) ممتد نیز داریم که با (واو) نوشته میشود مانند: درو, مو, جو. بنا بر آنچه گفته شد, برای نوشتن زبان فارسی دری که امروز به آن گفت و گو می شود 32 حرف و چهار نشانه مصوت به کار می رود در حالی که خود این زبان بیش 24 صدا وجود ندارد. سانتا کروززمستان 1381-----------------------------------1. برای نوشتن این گفتار کوتاه از دو مرجع به شرح زیر بهره گرفته شده است:الف) دانشنامه بریتانیکا: جلد ششم, ص 460؛ جلد هفتم, صص 242 و 453؛ جلد هشتم, ص 853؛ جلد نهم, صص 830 و 839 و 846 و 856؛ جلد یازدهم, ص1007. ب) دکتر خانلری, تاریخ زبان فارسی, جلد یکم, صص 129, 142, 148, 251, 255, 308, 315, 320, 328, 332, 356.