لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
شهر چیست؟ انواع شهرها و ویژگیهای آنها کدامند؟
در تعریف شهر اتفاق نظری وجود ندارد و در تعاریف بیان شده بر مواردی نظیر تعداد جمعیت، نوع فعالیت های اقتصادی، حوزه اداری و موارد دیگری اشاره شده است لیکن در بعد جهانی برای شناخت شهر از روستا بیشتر بر تعداد جمعیت تاکید شده است
با توجه به کم وکاستیهای مربوط به تعاریف شهر، تاکید بر نقش شهر (نوع کارکرد) بهتر ما را در شناخت شهر و تمایز قائل شدن بین آن و روستا هدایت می کند. بدین معنی که در شهر ها نقشهایی وجود دارد که روستاها فاقد آن هستند. بنابراین در شناخت شهر به دو کارکرد بیشتر توجه می شود؛ یکی اینکه شهرها کارکرد غیر کشاورزی دارند و دوم اینکه اغلب شهر ها به تولید کالا و بیش از آن به مبادله کالا می پردازند؛ یعنی اینکه فعالیت های غیر کشاورزی بر اقتصاد شهر غلبه دارد
با توجه به موارد ذکر شده، در برخی کشورها در شناخت شهر از روستا کارکردهای اقتصادی به همراه میزان جمعیت اساس کار قرار می گیرد. بنابراین تاکید بر یک عامل در شناخت شهر کفایت نمیکند
در طول تاریخ شناخت شهر از طریق کارکرد آن از اعتبار سیاسی و حکومتی برخوردار بوده است بویژه که از ابتدای پیدایش شهرها، شهر با نقشهای اداری-سیاسی و مذهبی شناخته می شد بنابراین اولین شهرها دارای نقش اداری-سیاسی بوده اند. لیکن امروز، شهرها دارای کارکردهای متنوعی بویژه کارکردهای اقتصادی-صنعتی و خدماتی-خدمات رسانی می باشند
با توجه به توضیحات بالا، آیا می توان گفت که خوب شهرها می توانند در اندازه های گوناگون شکل بگیرند؛ کوچک، متوسط، بزرگ و بسیار بزرگ؟ بله این درست است لیکن بطور علمی ما چه انواعی از شهرها را داریم؟ شهر، شهرک، متروپلیس یا مادر شهر، مگالاپلیس یا کلان شهرها کدامند و دارای چه ویژگیهایی هستند؟
از دو جنبه می توان به انواع شهر ها پرداخت. یکی از بعد کارکردی (فعالیت و نقش) و دیگر از بعد اندازه ( کوچک و بزرگ بودن)، از نظر اولبا توجه به نوع فعالیت شهرها، به دسته بندی کلی شهر ها می پردازیم و از نظر دوم تقسیم بندی معمولا با توجه به جمعیت شهر انجام می شود. البته جمعیت شهر خود تا حدودی بیانگر تنوع و تعداد فعالیت های حاکم بر شهر و همچنین حیطه نفوذ و وسعت شهر خواهد بود
الف- کارکرد و نقش؛ تقسیم بندی شهرها با توجه به محیط بوجود آمده بر اساس فعالیتی که سایر فعالیت های شهر را تحت شعاع خود قرار داده و شهر بر اساس آن نوع فعالیت خاص شناخته می شود: مانند شهرهای فستیوال و کنگره ای، شهرهای فرهنگی، شهرهای مذهبی و زیارتگاهی، شهرهای درمانی و آسایشگاهی، برف شهرها، شهرهای بازنشستگان، شهرهای صنعتی، شهرهای تجاری، شهرهای اداری-سیاسی، شهرهای صنعتی-خدماتی و
بنابراین در این دیدگاه شهر ها بر نوع فعالیت غالب طبقه بندی می شوند که هر شهر با توجه به فعالیت و کشش جمعیتی خود، اندازه و وسعت خاص خود را خواهد داشت
ب- اندازه و وسعت: در این دیدگاه عامل جمعیت در تقسیم بندی شهر ها نقش مهمی را بازی می کند چرا که در این دیدگاه شهر ها از کوچکترین به بزرگترین تقسیم بندی می شوند و شهر کوچک یا بزرگ در وهله اول بیانگر جمعیت کم یا زیاد خود می باشد. که البته این جمعیت خود بیانگر سطح فعالیتها، حیطه نفوذ شهر و ... می باشد. البته در تعریف سطح جمعیتی و مرز تعریف شده بین انواع شهرها توافق کلی وجود ندارد. بطور مثال حداقل جمعیت برای شهر محسوب شدن در ژاپن ۳۰۰۰۰ نفر، در نروژ، ایسلند، و سوئد ۲۰۰۰ نفر، در نیجریه ۲۰۰۰۰ نفر و در ایران در حال حاضر ۱۰۰۰۰ نفر می باشد
خوب در اینجا با توجه به شرایط کشورمان انواع شهر ها را با توجه با اندازه آن بیان می کنیم
1) ار شهر؛ ۱۰-۵ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: دهستانی)
2)روستا-شهر؛ ۲۵-۱۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: بخش)
4) شهر کوچک؛ ۵۰-۲۵ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: شهرستان))
5) شهر متوسط کوچک؛ ۱۰۰-۵۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: شهرستان))
6) شهر متوسط؛ ۲۵۰-۱۰۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: ناحیه ای)
7) شهر بزرگ میانی؛ ۵۰۰-۲۵۰ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: استانی))
8) شهر بزرگ؛ ۱۰۰۰-۵۰۰ ؛ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: منطقه ای)
9) کلان شهر (متروپل)؛ ۵/۲-۱ میلیون نفر جمعیت. ( عملکرد: کلان منطقه ای))
10) کلان شهر (متروپل ملی)؛ ۵/۲ میلیون نفر جمعیت و بیشتر.( عملکرد: ملی)
و در تعاریف بیان شده بر مواردی نظیر تعداد جمعیت، نوع فعالیت های اقتصادی، حوزه اداری و موارد دیگری اشاره شده است لیکن در بعد جهانی برای شناخت شهر از روستا بیشتر بر تعداد جمعیت تاکید شده است
با توجه به کم وکاستیهای مربوط به تعاریف شهر، تاکید بر نقش شهر (نوع کارکرد) بهتر ما را در شناخت شهر و تمایز قائل شدن بین آن و روستا هدایت می کند. بدین معنی که در شهر ها نقشهایی وجود دارد که روستاها فاقد آن هستند. بنابراین در شناخت شهر به دو کارکرد بیشتر توجه می شود؛ یکی اینکه شهرها کارکرد غیر کشاورزی دارند و دوم اینکه اغلب شهر ها به تولید کالا و بیش از آن به مبادله کالا می پردازند؛ یعنی اینکه فعالیت های غیر کشاورزی بر اقتصاد شهر غلبه دارد
با توجه به موارد ذکر شده، در برخی کشورها در شناخت شهر از روستا کارکردهای اقتصادی به همراه میزان جمعیت اساس کار قرار می گیرد. بنابراین تاکید بر یک عامل در شناخت شهر کفایت نمیکند
در طول تاریخ شناخت شهر از طریق کارکرد آن از اعتبار سیاسی و حکومتی برخوردار بوده است بویژه که از ابتدای پیدایش شهرها، شهر با نقشهای اداری-سیاسی و مذهبی شناخته می شد بنابراین اولین شهرها دارای نقش اداری-سیاسی بوده اند. لیکن امروز، شهرها دارای کارکردهای متنوعی بویژه کارکردهای اقتصادی-صنعتی و خدماتی-خدمات رسانی می باشند
با توجه به توضیحات بالا، آیا می توان گفت که خوب شهرها می توانند در اندازه های گوناگون شکل بگیرند؛ کوچک، متوسط، بزرگ و بسیار بزرگ؟ بله این درست است لیکن بطور علمی ما چه انواعی از شهرها را داریم؟ شهر، شهرک، متروپلیس یا مادر شهر، مگالاپلیس یا کلان شهرها کدامند و دارای چه ویژگیهایی هستند؟
از دو جنبه می توان به انواع شهر ها پرداخت. یکی از بعد کارکردی (فعالیت و نقش) و دیگر از بعد اندازه ( کوچک و بزرگ بودن)، از نظر اولبا توجه به نوع فعالیت شهرها، به دسته بندی کلی شهر ها می پردازیم و از نظر دوم تقسیم بندی معمولا با توجه به جمعیت شهر انجام می شود. البته جمعیت شهر خود تا حدودی بیانگر تنوع و تعداد فعالیت های حاکم بر شهر و همچنین حیطه نفوذ و وسعت شهر خواهد بود
الف- کارکرد و نقش؛ تقسیم بندی شهرها با توجه به محیط بوجود آمده بر اساس فعالیتی که سایر فعالیت های شهر را تحت شعاع خود قرار داده و شهر بر اساس آن نوع فعالیت خاص شناخته می شود: مانند شهرهای فستیوال و کنگره ای، شهرهای فرهنگی، شهرهای مذهبی و زیارتگاهی، شهرهای درمانی و آسایشگاهی، برف شهرها، شهرهای بازنشستگان، شهرهای صنعتی، شهرهای تجاری، شهرهای اداری-سیاسی، شهرهای صنعتی-خدماتی و
بنابراین در این دیدگاه شهر ها بر نوع فعالیت غالب طبقه بندی می شوند که هر شهر با توجه به فعالیت و کشش جمعیتی خود، اندازه و وسعت خاص خود را خواهد داشت
ب- اندازه و وسعت: در این دیدگاه عامل جمعیت در تقسیم بندی شهر ها نقش مهمی را بازی می کند چرا که در این دیدگاه شهر ها از کوچکترین به بزرگترین تقسیم بندی می شوند و شهر کوچک یا بزرگ در وهله اول بیانگر جمعیت کم یا زیاد خود می باشد. که البته این جمعیت خود بیانگر سطح فعالیتها، حیطه نفوذ شهر و ... می باشد. البته در تعریف سطح جمعیتی و مرز تعریف شده بین انواع شهرها توافق کلی وجود ندارد. بطور مثال حداقل جمعیت برای شهر محسوب شدن در ژاپن ۳۰۰۰۰ نفر، در نروژ، ایسلند، و سوئد ۲۰۰۰ نفر، در نیجریه ۲۰۰۰۰ نفر و در ایران در حال حاضر ۱۰۰۰۰ نفر می باشد
خوب در اینجا با توجه به شرایط کشورمان انواع شهر ها را با توجه با اندازه آن بیان می کنیم
1) بازار شهر؛ ۱۰-۵ هزار نفر جمعیت. ( عملکرد: دهستانی)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
شهر سوخته
شهر سوخته (Burned City) در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.
تاریخچه تحقیقات
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستانشناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار می آید.
[ویرایش] جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته
بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است. تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده میشود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمینهای کشاورزی شهر سوخته را سیراب میکرده است. دریاچه هامون در ۳۲۰۰ قبل از میلاد دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخههای قوی از آن منشعب میشده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای مختلف و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب میرسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است.
[ویرایش] منطقه گورستان
از سال1376 تا 1383 تعداد 14 گمانه به مساحت تقریبی 2300 متر مربع در گورستان شهر ،حفار ی شده و در نتیجه 310 گور کشف شده است. طی کاوش های بعمل آمده توسط باستان شناسان ،برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه کفنی دفن می کرده اند.در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان دیده می شود. پارچه ها به سه شکل مختلف در قبرها دیده می شود.
به صورت کفن ،که مرده ها را در آن می پیچیده اند.
به شکل لباس زیر انداز و رو انداز .
کف قبر فرش شده و مرده را با لباس در آن می گذاشتند.
اشیاء سفالی اصلی ترین موادی هستند که تقریبا در همه قبرها وجود دارند در کنار این دسته از اشیاء ،هدایای دیگری ساخته شده از سنگ،چوب، پارچه در قبور دیده می شود.
[ویرایش] صنعت و مشاغل در شهر سوخته
شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاریهای فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاههای صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده میکرده اند. شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد.
باستان شناسان با یافتن مهرهها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقهها و مفتولهای طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحههای طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لولههای استوانهای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقهها به یکدیگر مهرههای سنگ لاجورد را در میان آن قرار میدادند. در شهرسوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاقهای اطراف هامون سبد و حصیر میبافتند و از این نیها برای درست کردن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
روابط شهر و روستا
مفهوم شهر و روستا
مقدمه
شناخت بهتر هر پدیده پیش از هر چیز نیازمند تعریف جامع و کاملی از آن پدیده است . واضح است که هر پدیده این تعریف جامع و کامل تر باشد شناخت آن پدیده آسان تر و دقیق تر خواهد بود .
مناطق روستایی در حال حاضر درکشورهای جهان سوم در تمامی ابعاد تا حدود زیادی فراموش شده اند تا جایی که به علت بی توجهی روستاییان با مشکلات خود به سوی شهرها آمده اند . در همه کشورهای در حال توسعه همه امکانات در مناطق شهری جمع شده اند و همین مساله سبب سبب بروز تفاوت های فاحش بین این دو ناحیه شده است . جامعه ای که روستایی فقیر خود را به هر عنوان فراموش کند و آن را رها سازد درحقیقت خود را از یک منبع بسیار مهم توسعه محروم می کند .
مفهوم شهر و روستا و شهری و روستایی چیست ؟
ده واژه ای است پارسی که از دهیو حاصل آمده است و دهیو به معنای سرزمین و کشور است و معنای آن مرکز تجمع انسانی است که واحدی جغرافیایی بوده و شخصیتی اقتصادی و اجتماعی قائم به ذات داشته باشد . در فرهنگ های فارسی از این واژه تعاریف و معناهای مختلف و گاه نزدیک به هم آمده است ولی این مفاهیم جملگی نارسانا بوده اند . نقطه مشترک این تعاریف آن اسن که در همه واژه ده رامقابل شهر گرفته اند و یا در ملعنای خارج شهر که تعریف اول صحیح و تعبیر دوم مبهم است . در تعریف و معنای ده نیز در همه جا به وابستگی آن به کشاورزی اشاره شده است و این نشانه قائم به ذات بودن آن است چون بدون کشاورزی این صفت را نمی یافته است .
کلمه روستا را بعضی از منابع از ریشه رستن و روییدن و در ظاهر در معنای رستنگاه در نظر گرفته اند . اگر چنین باشد نشانی است از تکیه بر اقتصاد کشاورزی ده و اثری چغرافیایی است از فلات ایران زیرا در نواحی غیر نیمه خشک نمی توان هر رستنگاهی را آبادی و هر آبادی را رستنگاه دانست .
واژه روستا که صورت های معرب آن رستاک ، رسداق و رزداق و رستاق است همه جا به معنی زمین مزروع و مسکون خارج از شهر آمده است و جای معینی به نسبت ده دارد که امروز هم بسیار با معنای علمی مورد استفاده قرار می گیرد.
رابطه شهر و روستا چگونه است ؟
ملاک های زیادی برای تشخیص ده در نظر گرفته شده است که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از :
-جمعیت همواره یکی از شاخصه های مورد نظر برای تشخیص شهر از ده بوده است و معمولاً حد نصابی که برای ده معین کرده اند رقم 5000 نفر است که از نظر علمی بسیار نارسااست چرا که بسیارند مراکز جمعیتی که عدد سکنه شان بالاتر از این رقم است و لکن هرکز شهر نبوده و نیستند و همچنین چه بسیار مراکز جمعیتی که عدد ساکنین آن کم تر از حد نصاب است و نقش شهری و مقام شهری را دارند اما نام روستا روی آنها است .
-زراعت : ملاک دیگری که برای ده تعیین می کنند زراعت یعنی بهره کشی از خاک است و سست ترین ضابطه ای است که در مورد تامیز شهر و گاهی ده به کار می رود .
شهر جایی است که دارای تاسیسات شهری و شهرداری باشد .
با توجه به مطالب بالا می توان گفت که :
ده قبل از هر چیز واحدی است طبیعی ، جغرافیایی و انسانی و صورتی است که از استقرار انسان برسطح زمین که قادر است تمام مایحتاج سال خود را از درون خود تهیه کند . روستا و مناطق روستایی همان جایی است که بیشتر مردم جهان در آنجا زندگی می کنند روستایی به کسانی گفته می شود که در ده زندگی می کنند و امرار معاش آنها از طریق زراعت ، باغ داری، جنگل داری و ... است و به قولی وابسته به زمین هستند . روستایی متعصب به خانه و زمین خود در روستا افتخار می کند و تا هنگام مرگ بر روی آن کار می کند و دوره بازنشستگی ندارد.
شهر نشین کیست ؟ و شهرچیست ؟
شهر کانون همه ی جاذبه های اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی است . این مکان انسان را از بربریت به اوج تمدن رسانیده و آگاهی های او را جلال و شکوه بخشیده است . محققین ، متفکرین و طبقات مختلف شهری هر یک به نحوی در مورد زندگی شهری به داوری نشسته اند . عده ای عقیده دارند که شهر به مثابه یک ، دوزخ واقعی است . شهر کانون همه بی رحمی ها و محرومیت ها است ، شهر به صورت یک تله است ، شهر کلکسیون همه تیره بختی ها و سیه روزی های جامعه بشری است . شهر به مثابه خانه اموات می ماند . شهر منشاء سقوط تمدنی است که خود پرورش داده است و ..
در برابر این طرز تفکر عهده ای دیگری معتقدند که شهر کانون اصلی همه میراث های فرهنگی و عواطف و احساسات بشری است .
شهر به صورت موزه اندیشه ها ، تفکرات ، شیوه نظام های حکومتی و نحوه ی نگرش به عدالت اجتماعی است . شهر تجلی گاه نظام ارزش های انسانی ، اعتقادات ، امید ها و نگرانی هاست . شهر به همه ارزشهای بشری ارج می نهد و اعتبار خاصی قائل است و اگر شهر توقف کند توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه امکان پذیر نخواهد بود . بنابراین زمانی که از شهرسخن به میان می آید نباید تنها به ساخت فیزیکی شهر ، ترافیک سنگین شهر و ... فکر کنیم در حالی که هر اجر ، هر ساختمان هرخیابان ، هر میدان شهر یادآور دردها ، رنج ها ، شادی ها و امیدهای جماعات انسانی است . (جغرافیای اجتماعی شهرها ، تالیف دکتر حسین شکویی ) به طور کلی شهر به دلیل شکل و قواره خود و نوع فعالیت های متمرکز در آن از روستا ها متمرکز است و زمانی موجودیت می یابد که تراکم جمعیت و تنوع فعالیت ها در آن به حدی معین برسد و یا رسیده باشد (شهرها و روستاها ، تالیف ژان برنارشاریه ) با توجه به ویژگیهای شهر ازامکانات استفاده می کند . علاوه بر کار کردن به تفریح و گردش نیز نیاز داشته و به آن می پردازد و امکانات کافی برای تحصیل و جمع آوری ثروت و ... را دارد .
تفاوت های زیستی و فرهنگی شهرو روستا کدام است ؟
شهر و روستا با وجود این که در بعضی از موارد مشابه دارای وجه اشتراک هستند اما از جهات نظیر مقیاس ، اندازه ، کنش و فونکسیون (نقش و عملکرد ) سیمای فیزیک و ...
تفاوت های آشکاری را از خود نشان می دهند . به همین منظور این سکونت گاه دربرابر محیط و عوامل محیطی گاه به طور همسان متاثر گردیده و واکنش تقریباً مشابهی دارند و زمان عکس و العمل و میزان تاثیر پذیری آنها نه تنها متفاوت بلکه متضاد و عکس یک دیگر است .
روستا ها قلمرو جبرند . جاهایی هستند که فرد در استیلای قیود خانوادگی ، همسایگی و گروهی قرار دارد . مواضعی که در آن قوانین مناسب همه جا اعمال می شود در کشورهای جهان سوم این مساله بیش تر مصداق دارد . در این جوامع جوانان زیر سلطه ریش سفیدان خانواده گسترده و کلان قرار دارند که مثلاً گزینش همسر را تحمل می کند بر خلاف روستا ها شهر فضایی آزادبه شمار می آید و فرد در این فضا کم و بیش نا شناس باقی می ماند و جاذبه سنت ها در آن چندان حس نمی شود . در شهر بزرگ روابط اجتماعی متنوع تر است . شهر به علاوه قلمرو ممتاز تجهیزات تجاری ، آموزش ، اجتماعی ، دستیابی به جامعه مصرفی و در کشورهای جهان سوم منبع دسترسی به فن آوری است که در روستاها به آسانی به دست نمی آید . جوانان در روستاها گرفتار کسالت می شوند کسانی که از مهاجرت سرباز زده اند حتی در چشم خود از اعتبارات می افتند و کسانی هم احساس می کنند چنان که باید متجدد و پیشرفته نیستند .
روستا جایی است که در آن انسانها ناگزیرند بدون فوت وقت و بدون استفاده از تعطیلات یکسره کار کنند . روستا عرصه ی صرفه جویی ها و یکنواختی هاست . در مقابل 40 درصد شهر ، محیط کار مردم محسوب می شود اما از نظر یک سوم مردم مفهوم شما با مهفوم سر در گمی و آزادی در آمیخته است . تنها در نظر 25 درصد مردم ، محیط شهری محیط سرو صداها ، ازدحام ها و آشفتگی های روانی است .
رابطه بین شهر و روستا چگونه است ؟
رابطه بین شهر و روستا پیچیده و غالباً مبهم است و تار و پود آن می تواند از عدم درکی متقابل شکل گرفته باشد . رابطه قدرت میان شهرها و روستاها به سرعت تغییر می یابد . بنابراین مناسبت تیره میان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
جهانی شدن شهر:
جهانی شدن پدیده ای است که نه تنها موجب فشردگی زمان، بلکه فشرده شدن فضا
را نیز گردیده است و به تعبیری دهکده جهانی اشاره به کوچک شدن زیست کره
زمین دارد. زیرا این کوچک شدن فیزیکی با درک متحولی از زمان و مکان
همراه است.
از زمان روسو، برخی از متفکران آرمانگرا گمان کرده اند که تنها با متلاشی
کردن کشورهای بزرگ و تشکیلات گسترده دنیای نو می توان جوامع را به سوی
رستگاری سوق داد. پس دولت واحد جهانی با فرهنگ همگون برای کل بشریت
می تواند فاجعه بیافریند.
اما از سوی دیگر آرمانگرایی آنقدر که الهام بخش این دیدگاه بود که همه انسانها
می توانند هویت مشترک انسانی خود را در جامعه مشترک المنافع جهانی تحقق
بخشند، الهام بخش ایده مشارکت روزانه و رو در رو در امور شهروندی نبود.
این نظریه، هر چند از عهد باستان جلوه هایی داشته اما به طور جدی از سوی
رواقیون رشد و توسعه یافته است. در بینش رواقی، پدیده دولت شهر، جای خود
را به جهان شهر داد چون نظم جهانی را می توان با عقل دریافت. پس در این
رویکرد ایده مارکوس اورلیوس رواقی وجود دارد که می گفت ما همه شهروندان
شهر جهانی هستیم. در اینجا، در برابر نگرش ارسطو، اصل ماهیت مشترک
انسانی، که وحدت بخش انسانی است، به آرمان جامعه انسانی ارتقاء می یابد. با
این معیار، بینش رواقی چنان اهمیت می یابد که بسیاری از شخصیتهای تاریخ
فلسفه غرب به آن تن در می دهند. (لگن تیندر، 1374، ص 40)
مالکوم واترز از منظور کاربردی به تجزیه و تحلیل مفهوم جهانی شدن پرداخته
است وی معتقد است جهانی شدن فرآیندی است اجتماعی که در آن قید وبندهای
جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین می رود و
مردم به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند. بر پایه این دیدگاه در
جامعه جهانی شده، می توان با چنین تصاویری مواجه شد :
1- استقرار یک تک جامعه یا تک فرهنگ در سرتاسر زمین ؛
2- احتمال عدم انسجام این جامعه یا حتی وجود گرایش به اختلافات شدید ؛
3- چند مرکزی بودن و امکان وجود هرج ومرج ؛
4- از بین رفتن وابستگی به زمین به عنوان اصل وحدت بخش زندگی اجتماعی و فرهنگی ؛
5- استقرار جامعه ای بدون مرز و حدود و جغرافیای ؛
6- ناممکن بودن ارزیابی فرهنگی جوامع بر اساس موقعیت های جغرافیایی ؛
7- سهولت ارتباط بین افراد و از بین رفتن عامل معرفت به عنوان یک مسئله.
از این دیدگاه با مشخص کردن نقطه پایان این فرآیند می توان به تصویری دست
یافت که بر اساس آن تحلیل وضعیت فعلی امکان پذیر گردد. ولی چنین به نظر می
رسد که تقلیل سطح برخورد با موضوع تا سطح کاربردی از یک سو و پذیرش
این امر که جهانی شدن ماهیتی رو به تکامل دارد و دائما" دستخوش تحول است
از سوی دیگر، شناخت درون کاوانه را ناممکن می سازد.
موضوع تقلیل گرایانه کاربردی همچنین می تواند این خظر را در برداشته باشد
که مبنای تعریف و جایگاه مدرنیسم در موضوع یا علت یا معلول را نیابیم، چرا
که اگر جهانی شدن را استمرار طبیعی تجدد بدانیم، عواملی مانند صنعتی شدن و
سرمایه داری در طول دهه های اخیر خود قبلا" فرآیند بی هویتی فضا را در
عرصه شهر به راه انداخته اند. در یک شهر مدرن، محلات و مناطق شهری به
عنوان قطعه یا قطعاتی از یک پازل نامفهوم جایی را در یک صفحه بزرگتر
اشغال کرده اند که جابه جایی دائمی شهروندان، فقدان مالکیت، ناهمگونی اقشار،
پدیده بی چهرگی و ... بحران هویت را در ساخت فرهنگ ایجاد کرده است، حال
در یک تداوم تاریخی در جهانی شدن با تغییر دادن تجربه فضا و زمان و فشرده
ساختن آن به نسبی شدن هویتهای لرزان اعم از ملی یا محلی دامن می زند و پدیده
های فرهنگی و عرصه های جدید برای فلق هویت می آفریند که وابسته به محل یا
سنتهای فرهنگی مستقر نیستند.
سه مفهوم فضا – زمان، جهانی شدن و فضا و مکان باید در جهانی شدن شهر ها
مورد توجه قرار گیرد. مقوله فضا زمان چنان که گیدنز آن را می فهمد (یعنی
فشرده شدن زمان و تحرک فضا) با مقوله جهانی شدن و مدرنیسم مستقر در آن
دارای کمبودهای بسیاری است. همچنین متغیرهایی مانند، تنوع، سرعت، آزادی
انتخاب، از میان رفتن عنصر وحدت بخش مکان در رفتارها و ... رابطه فضا –
مکان را دستخوش تحول کرده است. به دیگر سخن ، می توان چنین ادعا کرد که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بافت اکولوژیکی شهر
اشغال زمین شهری را در جریان زمان در الگوهای دینامیکی مختلف می توان نشان داد. این روش را اولین بار «تونن» روی اراضی روستایی معمول داشته ، و از سال 1920 به این طرف در ایالات متحده آمریکا و سپس در فرانسه نظر جامعه شناسان به نحوة اشغال زمین و بافت اکولوژیکی شهر جلب شده است و بر این اساس گروهی از محققان امریکایی زیر نظر «برگس» در ساختار اکولوژیکی سکونتگاههای شهر شیکاگو به مطالعه و تحقیق پرداخته اند.
روش تحقیق آنان در اکولوژی شهری بی شباهت به روشهای معمول در اکولوژی گیاهی نبوده ، چه به همان گونه که در اکولوژی گیاهی فرایندهای «هجوم و استیلا» و «تسلط و حاکمیت» و بالاخره جانشینی و یا به سخن دیگر «توالی و تسلسل» مکورد توجه اکولوژیست ها است، در اکولوژی شهری نیز همین فرایندها از مرکز رو به پیرامون شهر مورد توجه جامعه شناسان شهری است.
حصول شرایط «ارتقاء اجتماعی» در جامعه سرمایه داری، مبتنی بر پویایی بازرگانی و صنعتی و سودآوری خدمات ، بر لغزش مکانی انسانها در محدودة جغرافیایی شهرها سبب شده و در نتیجه به حرکت دائمی انسانها و جابجا یی طبقه یی، با طبقة دیگر اجتماعی در فضای جغرافیایی شهر منتهی می شود. برای فهم این فرایند نگاهی داریم بر نظریة برگس جامعه شناس آمریکایی و نظریه پردازان دیگری که در این زمینه بحث هایی داشته اند:
الف- برگس اولین بار روش دوایر متحد المرکز متداخل را در بافت اکولوژیکی شهر شیکاگو مورد آزمون قرار می دهد و به این نتیجه می رسد که هر شهر از مرکز رو به پیرامون خود روی اشعه دوایر متحدالمرکز گسترش یافته و قشر حلقوی متوالی را به دور هسته خود می تند و در اثبات این نظر برگس روی شهر شیکاگو پنج منطقه متوالی را به شرح زیر تشخیص می دهد:
بخش مرکزی شهر با عنوان (C . B . D) که مرکز تمرکز امور اداری، اجتماعی و بازرگانی شهر است.
بعد از مرکز شهر، منطقة انتقالی و یا گذرگاهی است. در این منطقه، محلات سکونتگاهی قرار دارد که به وسیلة بخشی از فعالیت های مرکز شهر اشغال شده و در این قشر گتوهای سیاهان و کلنی های مهاجران شکل گرفته است و در همین نوار حلقه یی گروهی از کارگران در جنب واحدهای صنعتی سکنی گرفته اند.
منطقه یا قشر شماره 3 سکونتگاه کارگران صنایع است و در عین حال سکنی مهاجرانی است که بعداً به شهر مهاجرت کرده اند (مهاجران دسته دوم).
در منطقه شماره 4، طبقة ثروتمندان بیشتر در خانه های اختصاصی سکونت دارند و در بخشی از این قشر، خانه های آپارتمانی و هتل های سکونتگاهی نیز جایگزین شده است.
آخرین منطقه ، پیرامون شهر را می پوشاند که حومه ها و حتی شهرهای اقماری را نیز در بر می گیرد. این منطقه که پنجمین قشر حلقوی شهر است محل مهاجرت ها و جابجایی روزانة کارگران است
برگس عقیده داشت که این طرح حلقه یی ساده به تبع ناهمواریها و راههای ارتباطینظم کاملا هندسی خود را ممکن است از دست بدهد، وانگهی هر منطقه به سوی منطقة بیرونی خود در حال گسترش و چنگ – اندازی است چرا که بر اثر رشد منطقه 1 شهری مناطق گتو (سیسیل کوچک و شهر چینیان) به سوی بیرون از مرز خویش جابه جا می شود و این حرکت زمانی شدت می یابد که فرزندان مهجران منطقه 2 بتوانند در منطقه 3 محل کار و اشتغالی را برای خود داشته باشند.
«سیلوی رمبر» استاد جغرافیای شهری دانشگاه استراسبورگ عقیده دارد که «طرح و الگوی متحدالمرکز برگس در منتهی درجة گروههای نژادی انجام گرفته است» حال این سئوال مطرح است که در این منطقه بندی نگرشهای دیگری به ویژه اقتصادی مورد توجه نبوده است؟ چرا که هر قدر از مرکز شهر رو به پیرامون آن پیش به رویم به همان اندازه دسترسی به امکانات و وسایل زندگی کمتر شده و در نتیجه قیمت پائین می آید. اصولا در حواشی و پیرامون شهرها بی نظمی های موجود در دوایر متداخل ناشی از مسیر خطوط راه آهن است.
جابه جایی انسانها به منظور انجام خریدهای روزانه و یا برای رفتن به سر کار با مشکلاتی روبرو است و این جابه جایی وقت و تعرفه حمل و نقل بیشتری می طلبد و خستگی مفرطی هم در پی دارد و در نتیجه بهای زمین نیز در سطحی نازل است و بر این اساس گروههای اجتماعی کم درآمد به کنار شهر و حومه می لغزند، مگر در یک حالت استثنایی ، و آن زمانی است که مرکز شهر فرتوت و از لحاظ شرایط زیست محیطی ناسالم است فقرا و تهیدستان با پرداخت نازلترین اجاره بها در این مساکن کم ارزش سکونت اختیار کرده و به جابه جایی روانة پاندولی تن می دهند. بر این مبنا شومبا ردولوو به خلاف سیلوی رمبر عقیده دارد منطقه بندی متحدالمرکز برگس تنها بر مبنای سطح زندگی و بقة اجتماعی شکل نمی گیرد بلکه فرایندهای جمعیتی ، تراکم و جابجایی وسیال بودن جمعیت و نیز فرایندهای اقتصادی، تکنیکی و عوامل تاریخی را در شکل یا بی ساخت شهری با دوایر متحدالمرکز نقشی است و بر این اساس شومبا ردولوو بر مبنای پراکندگی و تراکم جمعیت و جمعیت فعال و نیز به مقتضای جایگزینی موسسات و واحدهای بزرگ صنعتی تئوری پیشنهادی برگسس را با اختلافی (که بر اثر رشد ستاره یی شکل پاریس بر مبنای توسعة طرق ارتباطی در بستر گذرگاههای طبیعی رودخانه یی پیش آمده است) روی شهر پاریس پیاده می کند و هفت منطقة متداخل متحدالمرکز را به شرح زیر تشخیص می دهد:
اولین منطقه هستة پاریس است که شکل بیضی دارد، و به سوی مغرب می لغزدو این هسته مرکز بازرگانی و مالی پاریس که به تدریج از جمعیت خالی می شود.
منطقة دوم در حقیقت منطبق بر منطقة انتقالی برگس است که منطقة بیمار گونه ایست. برگس در مورد شیکاگو، این منطقه را از نظر مادی و معنوی منطقة نامطلوب خوانده است اما به نظر شومباردلوو این جا منطقة برخورد فرهنگ ها و باورها و رفتارهای اجتماعی است. در این منطقه بین معایب اجتماعی و گروههای جمعیتی روابطی است و نزدیکی انسانها به هم به تبادل فرهنگی وسیعی می انجامد، چرا که اختلاط و ترکیب فرهنگهایی با ریشة مختلف به زایش فرهنگهای دیگری سبب می شود و بی جهت نیست که نژاد شناسان این منطقه را کانون «برخورد فرهنگها و باورها» می نامند و در همین منطقه است که جمعیت کشورها و نواحی مختلف و طبقات اجتماعی گوناگون به نوعی از سازگاری و هم زیستی تن می دهند.
منطقه سوم ، در واقع منطقه تباین هاست: نصف جمعیت، مقیم و ساکن منطقه است و نصف دیگر فعال هستند و کاری را تعقیب می کنند. این منطقه بین مرکز و حومه های آن ، منطقه گذرگاهی واقعی است. در این جا بیشتر صنایع کوچک ، متوسط جایگزین شده و تنها منطقه یی از پاریس بزرگ است که جمعیت آن از اواخر قرن 19 به این طرف رو به ازدیاد می رود.
چهارمین منطقه محل جایگزینی صنایع مهمو بسیار بزرگ فرانسه است. مساکن آن فشرده و جمعیت فعال آن انبوه است، محلات کارگر نشین با تراکم بسیاری از جمعیت دیده می شود که از 80 سال به این طرف رو به