انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

سیرة پیامبر (ص)10

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

سیرة پیامبر (ص)

سرپرستی عبدالمطلب

عبدالمطلب پدر بزرگ رسول خدا (ص) همواره مراقب محمد (ص) بود و راهنمایی اندیشمند برای قریش در اداره امور محسوب می شد.

وقتی برای سرایه دار کعبه و بزرگ قوم عبدالمطلب فرشی در سایه کعبه گسترده می شد و فرزندان وی پیرامون مسند پدر می نشستند تا پدرشان بیاید و در جای مخصوص خود بنشیند گاهی رسول خدا بر روی مسند عبدالمطلب می نشست و چون عمو های وی می خواستند او را بر دارند عبدالمطلب می گفت:

پسرم را رها کنید. به خدا قسم که او را مقامی ارجمند است.

عبدالمطلب چنان از پیامبر اسلام حمایت می کرد که گوئی عزیزترین و گرامی ترین فرد در نزد وی است و چنان از عظمت وی یاد می کرد که گوئی خبر از بزرگ منشی و بزرگواری او دارد. چنانچه نقل میکنند در هنگامی که بر مسند عبدالمطلب نشسته بود و پسران وی او را بلند می کردند گفت:

او را رها کنید چه اینکه او خود را به بزرگی و سلطنت خبر می دهد.

سرپرستی عبدالمطلب دیری نپایید که به اخ رسید و رسول خدا در هشت سالگی پدر بزرگ خود را از دست داد. عبدالمطلب در "حجون" مکه به خاک سپرده شد.

اما قبل از وفات وی سرپرستی و نگهداری رسول خدا را به ابوطالب که با عبدالله از یک مادر بودند واگذاشت و گفت:

"ای عبد مناف تو را پس از خود درباره یتیمی که از پدرش جا مانده سفارش می کنم. او در گهواره پدر را از دست داد و من همچو مادری دلسوز بودم که فرزند خویش را در اغوش می کشید. اکنون برای دفع ستمی یا محکم ساختن پیوندی به تو از همه فرزندانم امیدوارترم."

بعد از عبدالمطلب که به قولی سن پیامبر به هشت سال و هشت ماه و هشت روز رسیده بود سر پرستی وی بر عهده عمویش ابوطالب قرار گرفت. فاطمه دختر اسد بن هاشم همسر ابوطالب رسول خدا (ص) پرورش داد . چنانچه از رسول خدا (ص) روایت شده است که:

بعد از وفات فاطمه دختر اسد فرمود امروز مادرم وفات کرد.

و چون به او گفته شد ای رسول خدا برای فاطمه سخت بی تاب گشته ای؟ فرمودند:

او به راستی مادرم بود چه اینکه کودکان خود را گرسنه می گذاشت و مرا سیر می کرد و انان را گردالود می گذاشت ومرا شسته و اراسته می داشت.

سفر رسول خدا به سام همراه ابوطالب

بعد از رحلت عبدالمطلب سرپرستی رسول خدا (ص) را عمویش ابوطالب به عهد گرفت و همسر ابوطالب همانند مادری مهربان به انجام وظیفه در قبال پیامبر مشغول شد. پیامبر دوازده ساله یا نه ساله و یا به قولی سیزده ساله بود که همراه



خرید و دانلود  سیرة پیامبر (ص)10


زندگی حضرت محمد مصطفی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نگاهی اجمالی به زندگی حضرت محمد مصطفی( ص) ؛ پیامبر اعظم و امام جعفر صادق (ع)

میلاد برگزیده ترین رسول آسمانی

جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پیغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسید و مناصب کعبه به او منتقل گردید، چیزی نگذشت که فوق العاده عظمت یافته بر مردم مکه و قریش امیر و مهتر شد، عبدالمطلب مردی چهار شانه، خوش سیما، اندکی چاق و پرتو جوانی در چهره اش میدرخشید و مع الوصف تمام موهای سرش سپید بود.

عبدالمطلب چنان بزرگی یافت که از بلاد و کشورهای دور، به نزد او تحف و هدایا میفرستادند، و هر که او را زنهار میداد در امان بود، و چون عرب را داهیه ای پیش می آمد، او را برداشته به کوه خثبیر برده قربانی میکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواری او میشناختند، دیگران خون قربانی خود را بر پیشانی بتها میمالیدند، اما او جز خدای یگانه چیزی را مورد ستایش قرار نمیداد ...

عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم میکرد، قریش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودی اگر بیش از یک پسر داشتی. آنگاه عبد المطلب با خدای خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آید، یک تن را که از همه برگزیده تر باشد در راه او قربانی کند.

چیزی نگذشت که این موهبت نیز نصیبش گشته دارای ده پسر و شش دختر شد!

این خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتی که به صحن مسجد الحرام می آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازی و جلال بر او انداخته، دیده ها به سویش دوخته میشد!! او کسی بود که تیر دعایش برای داشتن ده پسر به اجابت رسیده بود، اما از این طرف موقع آن رسیده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، یکی از پسر ها را در راه خدا قربانی کند، ولی گاهی که فکر میکرد، دل از یکی برکند و مهر او را در نه پسر دیگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز میماند.

عبد المطلب یک شب تا صبح نخوابید، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگین کرد، راه حلی که به نظرش رسید این بود: قرعه به میان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.

صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بین آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانید تا ذبح کند، قریش مانع گشتند، و زنهای عبدالمطلب شروع به گریه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بین شترهایی که در حرم داری و بین عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زیاد کرد، تا به صد شتر که رسید قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب این کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.

ودیعه الهی را به آمنه سپرد

پس از آنکه جناب عبدالمطلب با قربانی صد شتر، حیات عبدالله را خرید، چند روزی بیش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترین احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شیرین ترین کارها جبران کند.

جناب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حیا، عبدالمطلب گفت: پسر من از یک خانواده قدیمی است که به اصالت معروفند، شمشیر و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را میشناسند.

وهب گفت: دختر من در تقوی بی نظیر است.

عبدالمطلب: پسر من، برای مهر هشت شتر میاورد، و شب عروسی را من تعیین مینمایم، بدین گونه آمنه خطبه خوانده شد.

از این طرف نزدیک شده بود که کاروان قریش برای سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کاندیدای این سفر بود، از این جهت چیزی نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسی را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.

جشن مفصلی گرفته شد، بزرگان قریش دعوت شدند، چند شتر برای میهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهی بود آن ودیعه الهی را به آمنه سپرد ....آمنه در پاره ای از شبها صدائی میشنید، که ای آمنه تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.

مرگ عبدال...

چند ماهی بیش نگذشت که یک روز صبح صدای طبل بلند شد، مردم مکه به یکدیگر بشارت میدادند که کاروان نزدیک شهر رسیده است، مردم به جنبش آمده و به سوی کاروان حرکت کردند، در پیشاپیش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهای طلایی رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!

عبدالله در کاروان نبود! خاک یثرب عبدالله را در کام خود کشیده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جوانی درگذشت. تنها دلخوشی آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندی بود که انتظار او را میکشید و آرزو میکرد پسر باشد، یک عبدالله کوچک باشد.

سال عام الفیل ، سال تولد حضرتش

در آن زمان که کعبه را بتخانه اعظم میخواندند، و در جزیره العرب، ایمان به خدا، و فضائل انسانی مفهومی نداشت. در آن زمان که ابرهه با سپاهش به مکه تاخت، تا کعبه را ویران، و آن سال مبدأ تاریخ عرب گشته، آن را عام الفیل نامیدند، یعنی سالی که ابرهه با پیلان مست، برای ویران ساختن کعبه آمد و خداوند آنها را هلاک ساخت.

در 17 و بنا به قولی در 12 ربیع الاول این سال، نزدیک به طلوع صبح، تازگیهایی در جهان پدید آمد:

١- امام ششم (ع) فرمود: شیطان به هفت آسمان بالا میرفت و خبرهای آسمانی را گوش میداد، وقتی که عیسی (ع) تولد یافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم میرفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گردید.

٢- بارگاه انوشیروان (ایوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.

۳- انوشیروان در خواب دید که خورشید در تاریکی شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله ای که سر به کیوان کشیده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاریکی ماند.

٤- آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.

۵- در یثرب یک یهود بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است، ستاره پیامبر جدید است، یهودی هایی که پای قلعه ایستاده بودند، به سراغ غیبگو و دانشمند خود دویدند.

٦- یک عرب بیابانی با ریش سپید، و قامتی بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و این اشعار را میخواند: دیشب مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش چه نورافشانی و چه ستاره بارانی بود!

٧- در آن شب هر بتی که در هر جای عالم بود، بر رو افتاده بود.

٨- دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند فرو رفت و خشک گردید.

۹- وادی سماوه که سالها بود، کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد.

١٠- داناترین دانشمند مجوس در خواب دید: که چند شتر صعب، اسبان عربی را میکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ایشان شدند، طاق کسری از میان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید، و نوری از طرف حجاز ظاهر گردید و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسید.

١١- سریر سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.

١٢- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.

١۳- میان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها میگفتند جدایی افتاد، و ساحران از علم خود نمیتوانستند استفاده نمایند.

تولد نور

نزدیک به فجر صادق، مقارن این حوادث، جناب آمنه دید که ستاره های آبی، با دنباله های ارغوانی، به پشت بام خانه اش میریزند!، از این تماشا مسرور شده بود که ناگهان دید زنهایی نورانی اطراف بالینش نشستند، فکر کرد زنان قریشند، ولی متحیر بود که چگونه خبر یافته اند که او در این وقت میخواهد وضع حمل کند!!

صدایی به سان زمزمه فرشتگان و صدای ارواح از میان آنان بلند شد: یکی گفت: من آسیه زن فرعونم، دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم .....

آمنه بر روی آنها تبسم کرد (پسرش به دنیا آمد). آمنه گفت: صدایی شنیدم که میگفت: ای آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شیث، شجاعت نوح، خصلت ابراهیم، زبان اسماعیل، رضای اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سلیمان، ملاحت یوسف، تحمل موسی، طاعت یونس، صبر ایوب، جهاد یوشع، حب دانیال، وقار الیاس، عصمت یحیی، و زهد عیسی عطا شده است.

آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.

ایمان به رسالت حضرت محمد (ص)

انسان مسلمان ایمان و یقین دارد که حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالطلب که از نسل اسماعیل بن ابراهیم است، بنده خداوند وفرستاده‌ او به میان همه مردم اعم از سیاه و سپید و سرخ و زرد است. و به وسیله رسالت خود به نبوت ورسالت پیامبران پیشین پایان بخشیده و پس از او پیامبری نخواهد آمد. همچنین ایمان دارد که خداوند به وسیله معجزاتی او را پشتیبانی نموده و بر سایر پیامبران برتری بخشیده است و امت او را هم بر دیگر امت ها برتری داده است. محبت و اطاعت و پیروی از او را واجب گردانیده و به او ویژه گیهایی را عطا فرموده که دیگران از آن بی بهره اند، برای این باورها دلایل نقلی و عقلی زیر وجود دارند:دلایل نقلی: 1- در مورد آمدن وحی خداوند و ملایک او شهادت می دهند خداوند متعال می فرماید: ( لکن الله یشهد بما انزل إلیک أنزله بعلمه و الملائکة یشهدون وکفی بالله شهیدا ) النساء: 166 ) " هر چند کافران رسالت تو را انکار می نمایند ) لکن خداوند بر آنچه ( قرآن ) بر تو نازل نموده گواهی می دهد، این خداوند است که آنرا بر مقتضای دانش خویش نازل کرده و فرشتگان نیز گواهی می دهند، اما کافی است که خداوند گواه باشد”. 2- خداوند در مورد عمومیت، و خاتمیت رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم و وجوب اطاعت و محبت او می فرماید: ( یا ایها الناس قد جاء کم الرسول بالحق من ربکم فآمنوا به ) النساء: 170 ای مردم براستی حق و درستی فرستاده ای از طرف پروردگارتان به میان شما آمده است، پس به او ایمان بیاورید”. و می فرماید: (هو الذی بعث فی الأمین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوامن قبل لفی ضلال مبین ) الجمعه: 2. "خداوند کسی است که از میان بیسوادان پیامبری را برانگیخت و او را به میانشان فرستاد،تا آیات خداوند را برایشان بخواند و آنان را پاک گرداند، و او بدیشان کتاب ( قرآن ) و حکمت ( سنت ) را می آموزد. آنان پیش از آن در گمراهی آشکار قرار داشتند”.3- رسول خدا صلی الله علیه و سلم در مورد ختم نبوت به رسالت ایشان و وجوب فرمانبرداری و عمومیت آن می فرماید: " من بنده خداوند و آخرین پیامبر او هستم...". . و می فرماید: " مثال من و پیامبران قبل از من اینگونه است که، کسی منزلی را به بهترین صورت بسازد، و تنها یک جای آن را تکمیل ننموده باشد، وقتی که مردم آن منزل را می بینند و از زیبایی آن در شگفت می شوند، می گویند: کاش این کمبود را نمی داشت ! رسالت من آن کمبودی را در ساختمان رسالت پیامبران تکمیل می گرداند”. و می فرماید: "سوگند به کسی که جان من در اختیار اوست، هیچکس از شما ایمان ندارد مگر آنکه مرا از فرزند و پدر و مادر و همه مردم بیشتر دوست نداشته باشد”. و همچنین می فرماید: " برتری من بر دیگر پیامبران بخاطر شش موضوع است، قرآن که همه سخنها را در بردارد به من داده شده، بر ترس چیره شده ام، غنیمت ها بر ما حلال است، همه زمین برای ما پاک و عبادتگاه می باشد،من برای هدایت همه مردم آمده ام، و پیامبری به وسیله من پایان یافته است”.  4- تورات و انجیل بعثت، رسالت و نبوت او را گواهی نموده و موسی و عیسی آمدن او را بشارت داده اند. خداوند متعال کلام حضرت عیسی را در این مورد بیان می فرماید که: "و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التورا‌ة و مبشرا برسول یأتی من بعدی اسمه احمد” ( الصف: 6 ). " و خاطرنشان ساز زمانی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسراییل ! من فرستاده خدا به میان شما هستم، و توراتی را که پیش از من آمده است،تصدیق می نمایم، و به پیغمبری که بعد از من می آید و نام او محمد است مژده می دهم”. و همچنین می فرماید: (الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التواراة والانجیل، یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث). (الاعراف: 157). "کسانی که از فرستاده و پیامبر امی خداوند پیروی می کنند، پیامبری که ( نام او ) را در تورات و انجیل می یابند، او آنان را به کار نیک دستور می دهد و از کار زشت باز می دارد. پاکیزه ها را برایشان حلال و ناپاکیها را بر آنان حرام می سازد”. و در تورات آمده است:" پیامبری را از برادران خودشان به میان آنها خواهم فرستاد، و کلامم را بر زبان او جاری خواهم نمود، و در مورد هر چیزی که به اوفرمان داده ام با آنان سخن خواهد گفت: و هر کس از کلامی که به نام من می گوید پیروی ننماید، من خود از او انتقام خواهم گرفت”. این مژده که در مورد نبوت حضرت محمد و رسالت او وجوب پیروی از هدایتش، در تورات به یقین آمده است، حجت ودلیلی است که مردم یهود هیچ پاسخی در برابر آن ندارند، و تأویل و انکار آن سودی را در برنخواهد داشت. زیرا اینکه خداوند می فرماید:” پیامبری را به میان آنان خواهم فرستاد”. شهادتی آشکار و یقینی بر نبوت و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم است، زیرا در اینجا مخاطب خداوند، حضرت موسی است که خود پیامبر و فرستاده خداوند می باشد، و کسی هم که همانند اوست در واقع پیامبر خداوند خواهد بود.  دلایل عقلی1- وقتی که خداوند بیشتر پیامبرانی را مبعوث فرموده چه مانعی وجود دارد که حضرت محمد را نیز برای هدایت بشریت مبعوث فرماید؟ وقتی که از نظر عقل و شریعت مانعی وجود ندارد، چه ضرورتی دارد که رسالت او برای همه بشریت انکار شود. 2- شرایط و اوضاع و احوالی که رسول خدا در آن مبعوث گردید شرایط و اوضاعی بود که آمدن پیام و رسالتی آسمانی را برای هدایت بشریت و معرفت خداوند ضروری می نمود. 3- گسترش سریع اسلام در همه نقاط جهان و روی آوردن آزادانه مردم و ترجیح آن بر سایر ادیان خود دلیلی دیگر بر صداقت نبوت حضرت محمد است. 4- صحبت و درستی اصول و ارزشها و اندیشه ها و قوانینی که اسلام آورده است و ظهور نتایج مثبت و سازنده آنها، گواهی گرانقدر بر آن است که اسلام برنامه خداوند و پیام آور آن حضرت محمد است.



خرید و دانلود  زندگی حضرت محمد مصطفی


در میان تمام انبیا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

در میان تمام انبیا، تنها پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است که جزئیّات تاریخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده که افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار مى‏رود، زیرا زندگى سایر انبیا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحریفات فراوان و همراه با انواع تهمت‏ها نوشته شده است.کتاب‏هاى زیادى درباره اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله نوشته شده که بیشتر آنها به زبان عربى است و چون در بخش‏هاى قبلى درباره انبیا و شناخت و صفات آنان بحث‏هایى کردیم مناسب است گوشه‏اى از سیره آن پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله را در اینجا ذکر کنیم زیرا آشنایى با سیره و روش زندگى و اخلاق فردى و اجتماعى آن بزرگوار براى همه مردم بدون استثنا مفید است. از خداوند متعال مى‏خواهم این نوشته مختصر را از ما بپذیرد و ما را از بهترین امّت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرار دهد.پیامبر اکرم نزد کسى پاى خود را دراز نمى‏کرد. با گشاده‏رویى صحبت مى‏کرد و به همه افراد توجه مى‏فرمود.آنچه در اینجا ذکر مى‏شود از کتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سیره ابن هشام» و «کُحل البصر» و «تفسیر المیزان» جلد ششم و غیر آن است.عبادت پیامبرچون پاسى از شب مى‏گذشت رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله از بستر برمى‏خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواک و تلاوت آیاتى چند از قرآن کریم، در گوشه‏اى به عبادت مى‏پرداخت و اشک مى‏ریخت. بعضى از همسرانش که او را به این حال مى‏دیدند مى‏گفتند: تو که گناهى ندارى چرا این قدر اشک مى‏ریزى؟ مى‏فرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟امّ سلمه مى‏گوید: شبى پیامبر در خانه من بود، نیمه شب، او را نیافتم به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکى ایستاده، دست‏ها را بلند کرده، اشک مى‏ریزد و مى‏گوید: خدایا! هرچه نعمت به من داده‏اى از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایى که مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مکن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شده‏اى! فرمود: هیچ کس از خدا بى‏نیاز نیست. حضرت یونس آنى به خودش واگذار شد، در شکم ماهى زندانى شد.چون ماه رمضان مى‏رسید، پیامبر همه بردگان خود را آزاد مى‏کرد، به هنگام نماز مى‏لرزید و هرگاه نماز را به تنهایى مى‏خواند رکوع و سجود آن را طول مى‏داد ولى هرگاه با مردم به جماعت نماز مى‏خواند بسیار عادّى و ساده برگزار مى‏کرد. به یکى از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود سفارش فرمود: هرگاه با مردم به نماز مى‏ایستى سعى کن بعد از حمد، سوره کوچکى قرائت کنى و نماز را طول ندهى.رسول خدا هنگام خروج از خانه، خود را آماده و زینت مى‏کرد. زهد پیامبرروزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دوازده درهم به حضرت على علیه السلام داد و فرمود: لباسى براى من تهیّه کن. على علیه السلام به بازار رفت و لباسى به همان قیمت تهیّه کرد و خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله آورد. پیامبر فرمود: اگر لباس ارزان‏تر یا ساده‏ترى بود بهتر بود. اگر فروشنده حاضر است لباس را به او برگردان. حضرت على ‏علیه السلام لباس را برگرداند و پول را پس گرفت و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله برگشت.رسول ‏خدا صلى الله علیه و آله با على علیه السلام به سوى بازار راه افتادند، در راه کنیزى را دیدند که گریه مى‏کند، از حالش جویا شدند. گفت: چهار درهم پول براى خرید جنس به من داده‏اند ولى پول را گم کرده‏ام و اکنون مى‏ترسم که به خانه برگردم. پیامبر صلى الله علیه و آله چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و آنگاه به بازار رفتند و پیراهنى به قیمت چهار درهم خریدند.هنگام بازگشت برهنه‏اى را دیدند، لباس را به او بخشیدند و دوباره به بازار برگشته و پیراهن دیگرى خریدند. در راه بازگشت به منزل دوباره همان کنیز را دیدند که ناراحت است و مى‏گوید: چون برگشتن به خانه طول کشیده مى‏ترسم مرا بزنند. پیامبر صلى الله علیه و آله همراه کنیز به منزل صاحبش رفت، صاحب خانه به احترام تشریف فرمایى پیامبر صلى الله علیه و آله کنیز را بخشید و او را آزاد نمود. رسول اکرم فرمود: چه دوازده درهم با برکتى که دو برهنه را پوشاند و یک نفر را آزاد کرد. آرى، اگر ما هم کمى از زندگى خود بکاهیم بسیارى از برادران ما به نوائى مى‏رسند.یک نفر یهودى چند درهم از پیامبر صلى الله علیه و آله طلب داشت. روزى مطالبه کرد لى پیامبر صلى الله علیه و آله چیزى نداشت که به او بپردازد. یهودى گفت: همین جا در کنار تو مى‏مانم تا بدهى خود را بپردازى و پیامبر صلى الله علیه و آله را در جاى خود نگه داشت. ظهر شد، مردم نماز ظهر را خواندند، عصر هم گذشت و وقت نماز مغرب و عشا فرا رسید و آن یهودى همچنان پیامبر صلى الله علیه و آله را عملاً بازداشت کرده بود. مردم از رفتار آن مرد یهودى عصبانى شدند اما پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ما حق ظلم نداریم. این رفتار پیامبر باعث شد تا آن یهودى به خاطر صبر، متانت و خوش اخلاقى پیامبر مسلمان شد و مقدارى از مال خود را نیز در راه خدا داد و گفت: این کار من نسبت به رسول خدا جنبه آزمایشى داشت نه جسارت.سوز پیامبراگر کسى براى اصلاح و متحوّل کردن جامعه، از درون سوز نداشته باشد و مشتعل نباشد، محال است بتواند جامعه‏اى را مشتعل سازد. یکى از صفات برجسته انبیاى الهى سوز و گداز آنها براى هدایت و سعادت انسان‏هاست. یکى از ناسزاهایى که قدیمى‏ها به بعضى مى‏گفتند این بود: «اى بى درد!» پیداست که داشتن درد و سوز، خود یک



خرید و دانلود  در میان تمام انبیا


تصویر پیامبر در متون تاریخی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

تصویر پیامبر در متون تاریخی

سیره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- مدخل واقعی پژوهش تاریخی در اسلام است. از آنجایی که پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- شأن و مقام یگانه ای نزد مسلمانان دارد و از طرفی قرآن مسلمانان را به پیروی از افعال و اقوال او دعوت کرده انگیزه لازم را برای مسلمین جهت تدوین گفتار، کردار و اندیشه او فراهم گردانید.

 

اما باید دانست که سیره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- در ابتدا در قالب حدیث تدوین گشت و سپس سیره نویسی به عنوان یک فن و دانش مورد استقبال تاریخ نگاران مسلمان قرار گرفت.

 

محققانی که به تحقیق درباره نخستین کتب سیره و مغازی پرداخته اند معتقدند که سیره نویسی از عصر تابعین آغاز شد.1 اما در عین حال قدیمی ترین کتاب سیره ای که به دست ما رسیده تألیف ابن هشام است و او با یک واسطه از راویان ابن اسحاق  مؤلف کتاب المبتداء و المبعث و المغازی است.

 

هرچند که ابن هشام در روایت خود از ابن اسحاق به حذف و اضافاتی دست زد و مسائلی که به طور مستقیم به زندگی حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم- مربوط نبود و نیز مطالبی را که مربوط به فضایل علی (علیه السلام) بود، حذف نمود. اما در واقع همان باقیمانده نیز منبعی گران سنگ از سیره رسول گرامی خدا در اختیار ما می نهد.2

 

سبک تألیف این کتاب به صورت روایی است و به اطلاعاتی درباره نسب پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و زندگی ایشان قبل از بعثت و سپس به صورت تفصیلی به وقایع سالهای پس از بعثت پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- پرداخته است. ویژگی این اثر در این است که ابن هشام تمام جزئیات را ضبط کرده به طوری که خواننده تیزبین می تواند در خلال وقایع تاریخی، سلوک و رفتار، اخلاقیات، شیوه های مدیریتی و کشورداری پیامبر و نحوه جنگ وصف آرایی در صدر اسلام را دریابد.

 

این کتاب در قرن هفتم هجری توسط رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی قاضی ابرقوه به فارسی ترجمه شد و در سال1360 با مقدمه محققانه اصغرمهدوی چاپ گردیده است.3 از دیگر منابعی که دربررسی سیره پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم- قابل اعتنا است، مغازی واقدی است که در کتاب مغازی به بررسی جنگها و فتوحات در دوران پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- می پردازد.

 

واقدی که بنابر نقل ابن سعد متولد(130ه)4 و به قولی متولد (129ه)5 بود، از تابعین به شمار می آید، نزدیکی زمان او به حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم- به ارزش اثرش می افزاید.



خرید و دانلود  تصویر پیامبر در متون تاریخی


نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)

محمد محمدى اشتهاردى

یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام‏دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان‏ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏سزایى داشت:

1- اخلاق پیامبر (ص)

2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع)

3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)

در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب ‏دل‏ها تصریح شده است، آن جا که مى‏خوانیم: «فبما رحمة من الله‏لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم‏و استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان‏گشته‏اى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکنده‏مى‏شدند، پس آن‏ها را ببخش، و براى آن‏ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن‏ها مشورت فرما.»

ازاین آیه استفاده مى‏شود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگ‏دل و سخت‏گیر نمى‏توانند مردم‏دارى کنند، و به جذب‏نیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دست‏شکست‏خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلت‏هاى نیک و پیوند دهنده است که موجب‏انسجام مى‏گردد.

پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزش‏هاى اخلاقى را بسیار ارج‏مى‏نهاد، خود در سیره عملى‏اش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزش‏هاى والاى‏انسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهره‏اى شادان و کلامى‏دلاویز با حوادث برخورد مى‏کرد.

به عنوان مثال، درتاریخ آمده‏است:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حمله‏قهرمانانه سپاه اسلام شکست ‏خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناسان‏این قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه‏» نام‏داشت‏ به اسارت سپاه اسلام درآمد.

سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانه‏اى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آن‏اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت ‏بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعم‏الطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر;

اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویى‏قبیله‏هاى عرب‏ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان‏را آزاد مى‏ساخت، از همسایگان نگهبانى مى‏نمود، و به مردم غذامى‏رسانید، و آشکارا سلام مى‏کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم‏را یارى مى‏نمود.»

پیامبر اکرم (ص) که به ارزش‏هاى اخلاقى، احترام شایان مى‏نمود، به‏سفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه; اى دختر! این ویژگى‏هایى که برشمردى، از صفات مؤمنان‏راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت‏قرار مى‏دادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; این دختر را به‏پاس احترامى که پدرش به ارزش‏هاى اخلاقى مى‏نمود، آزاد سازید.».

آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام‏را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به‏شام نزد برادرش رهسپار کرد.

نمونه‏هایى از اخلاق پیامبر (ص)

در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطره‏اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن‏حضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلى خلق‏عظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى‏» به این مطلب‏اشاره فرموده است.

نظر شما را به چند نمونه از آن‏ها جلب‏مى‏کنیم: 1- عدى بن حاتم مى‏گوید: «هنگامى که خواهرم سفانه به اسارت‏سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرم‏با کمال وقار و متانت ‏به شام آمد و مرا در مورد این که‏گریخته‏ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پس‏از چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند به‏خدا او را رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوسته‏اى‏».

با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش‏اسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به‏محضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به‏سوى خانه‏اش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه مى‏برد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.»

سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آن‏بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روى‏زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیان‏فرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم که‏پیامبر مرسل مى‏باشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانى‏هایش مراشیفته‏اش کرده و همانجا مسلمان شدم.»

2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت‏رخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعى از یهودیان‏به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکى از اسیران، صفیه دختر حى بن‏اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آن‏ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آن‏ها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، و آن‏ها را از کنار جنازه‏هاى کشته‏شدگان یهود حرکت‏داد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید



خرید و دانلود  نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام