لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
مقالة:
موتورهای دیزلی چند زمانه و میل لنگ ها
فهرست:
بررسی نقش میل لنگ ها در موتورهای دیزلی چند زمانه
طرز کار موتورها
زمان تنفس
زمان تراکم
زمان قدرت
زمان تخلیه
برررسی مشکلات قلبسازان میل لنگ در ایران
بررسی نقش میل لنگ ها در موتورهای دیزلی چند زمانه
محاسبه تنش مکانیکی اجزاء شاهین در پاتیل حمل مذاب مس، به کمک روش اجزای محدود
طرزکار
همانگونه که اشاره شد موتورهای دیزل بر اساس نحوه کارکردن به دو دسته موتورهای 4 زمانه و 2 زمانه تقسیم میشوند. لیکن در هر دوی این موتورها چهار عمل اصلی انجام میگردد که عبارتند از مکش یا تنفس - تراکم - انفجار و تخلیه اما بر حسب نوع موتورها ممکن است این مراحل مجزا و یا بصورت توام انجام گیرند.
سیکل موتورهای دیزل چهارزمانه
زمان تنفس :
پیستون از بالاترین مکان خود (نقطه مرگ بالا) به طرف پایینترین مکان خود در سیلندر (نقطه مرگ پایین) حرکت میکند در این زمان سوپاپ تخلیه بسته است و سوپاپ هوا باز است. با پایین آمدن پیستون یک خلا نسبی در سیلندر ایجاد میشود و هوای خالص از طریق مجرای سوپاپ هوا وارد سیلندر میگردد. در انتهای این زمان سوپاپ هوا بسته شده و هوای خالص در سیلندر حبس میگردد.
زمان تراکم :
پیستون از نقطه مرگ پایین به طرف بالا (تا نقطه مرگ بالا) حرکت میکند و در حالیکه هر سوپاپ بستهاند (سوپاپ هوا و سوپاپ تخلیه) هوای داخل سیلندر متراکم میگردد و نسبت تراکم به 15 تا 20 برابر میرسد. فشار داخل سیلندر تا حدود 40 اتمسفر بالا میرود و بر اثر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اکنون با چند مثال در مورد مکانیک سیالات و بحثهای ساده شیرین گذری هم به این درس میزنیم.
تست 1: دریچه AB به شکل مستطیل به طول 6 و عرض 4 فوت حول نقطه A لولا شده است. برای اینکه این دریچه بازنشود چه نیرویی باید در نقطه B اثر کند؟
1) 3)
2) 4)
همانطور که میدانید نیروی هیدرواستاتیکی وارد بر سطوح صاف که داخل یک سیال غوطهور است از این رابطه به دست میآید: که در این رابطه وزن مخصوص سیال؛ h فاصله عمودی مرکز مسطح تا سطح آزاد و A سطح مقطع دریچه است. آب مشخص و سطح مقطع دریچه هم به سادگی به دست میآید ولی آنچه در اینجا مهم است به دست آوردن فاصله عمودی مرکز فشار تا سطح آزاد آب است که از رابطه زیر به دست میآید:
آیا نیرویی که به نقطه B باید وارد شود همین میزان است؟ مسلما خیر! چیزی که مهم است توجه به محل اثر این نیرو میباشد. همانطور که همه شما میدانید این نیرو در مرکز فشار وارد میشود که محل آن از رابطه زیر تعیین میگردد:
در رابطه فوق Ycفاصله مرکز سطح تا سطح آزاد سیال و Ig گشتاور دوم سطح است. (به یاد دارید که گشتاور دوم سطح برای سطح مستطیلی چگونه محاسبه میشود؟!)
پس محل اثر این نیرو 7/43ft پایینتر از سطح آب میباشد آنچه مهم است فاصله آن تا نقطه A میباشد که برابر است با 7/43-4-3/43 فوت. دقت کنید که در این تست باید از برابری گشتاوری که این نیرو در نقطه A ایجاد میکنند برابر است با مقدار این نیرو فاصله نقطه اثر نیرو تا نقطه A و در واقع داریم:
پس میزان نیروی f بدین صورت محاسبه میشود:
گزینه 4 صحیح است: F=96lbf بنابراین
یک تست ساده دیگر را در سال 81 در کنکور کارشناسی ارشد مهندسی شیمی مطرح شده بود بررسی میکنیم.
تست 2: اجزا سرعت برای یک سیال غیر قابل تراکم به صورت زیر داده شده است:
که a و bثابت میکند کدام گزینه شکل صحیح جز b را نشان میدهد؟
1) 3)
2) 4)
برای حل این سوال از معادله بسیار معروف پیوستگی استفاده میشود فرم کلی این معادله بدین شکل است.
که اگر آن را در مختصات کارتزین به کار ببریم خواهد شد:
در این سوال اشاره به غیر قابل تراکم بودن سیال شده است به زبان سادهتر l=cte پس معادله پیوستگی بدین شکل ساده میشود:
و در مختصات کارترین خواهیم داشت:
مقدار ثابت C مقداری است که مستقل از yمیباشد به عبارت دیگر میتوان از رابطه f(u , y, t) به جای آن استفاده کرد.
تست 3: کدام عبارت زیر صحیح میباشد:
1- رابطه فقط برای جریان پایا صحیح است.
2- رابطه برای جریان ناپایا به کار میرود.
3- در جریان پایا رابطه پیوستگی به صورت به کار میرود.
4- در جریان پایا معادله پیوستگی به فرم است.
فکر کنم شما هم با من هم عقیده هستید که فقط گزینه 4 صحیح است. بیندیشید!!
موفق باشید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
پیچیدگی فزاینده جوامع مختلف و گسترش ارتباط و وابستگی چند جانبه صنایع، زمینه مساعدی برای رشد کمی و کیفی فرصتها و تهدیدات محیط، فراهم ساخته است. چنانچه از یک سو رشد وتوسعه تکنولوژی انسان را در جدال با رخدادهای طبیعی قدرتمند ساخته و از سویی دیگر پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ صنایع سبب بروز معضلات همه جانبه در رخدادهای ظاهراً واحد شده است. مقایسه قطع برق یک روستا با مورد مشابه در یکی از شهرهای بزرگ جهان بهخوبی نشانگر درجه آسیبپذیری جوامع پیشرفته است. مقایسه فوق قبل از اینکه مقایسه دونوع جامعه باشد، نشانگر گسترش دامنه هرنوع بحران در جوامع پیچیده است
وظیفه مدیریت بحران اتخاذ تصمیمات موثر براساس اطلاعات صحیح درجهت کاهش خسارات و کنترل سریع بحران است.
باید در تمام برنامهریزیهای بحران جایی را برای موقعیتهای پیشبینی نشده درنظر گرفت.
بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن را مختل کرده و پایداری آن را برهم زند.
غافلگیری اولین عامل مخرب در بحرانهاست.
تصمیمگیریهای مهم همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است.
اتخاذ تصمیمهای درست بههنگام بروز بحران به دستهبندی و اقعیتها بستگی دارد.
بحران چیزی جز تجلی برخورد تمام عواملی که یک مرتبه از حالت نظم به حالت بینظمی درآمده، نیست.
هیچ بحرانی شبیه دیگری نیست و درک تشابهات کلیدی برای برنامهریزی بهمنظور رویارویی با آن و تخفیف اثرات سوء بسیار ضروری است.
دولتها و شرکتها به شناخت روشهای برخورد با تغییرات ناگهانی روی آوردهاند و مدیریت بحران بخشی از تمام برنامههای استراتژیک آنها شده است
باید توجه کرد تصمیمگیریهای مهم و عمده همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است. تصمیماتی که نهتنها در ابعاد وسیعی تاثیر میگذارد و در حقیقت آینده و گستره بحران را میسازد، بلکه همه در مورد آن قضاوت میکنند. بنابراین، طبیعی است، در مواجهه با بحران اتخاذ تصمیمهای صحیح منوط به دستهبندی حقایق و واقعیتها باشد. حیاتیترین اقدام در آغاز این است که باید بهسرعت فهمید چه چیزی رخ داده است و چه اقدامی در مقابل آن باید انجام داد و پس از آن شرایط چگونه خواهد بود. بیش از 90% تصمیمات حساس در ساعات اولیه بحران صورت میگیرد و عوامل بسیار متعددی باید در مورد افراد و مسائل مرتبط در آنِ واحد در نظر گرفته شود. دقیقاً بغرنجی مسئله در اینجا نهفته است، زیرا بخش عظیمی از این ملاحظات ضروری و همزمان را میتوان در پیشبینیها و برنامه مدیریت بحران قبل از وقوع بحران انجام داد
انواع هوشمندی استراتژیک
پیشبینی فناوری به پایش مستمر پیشرفتهای فناورانه و شرایط آنان میپردازد تا بتوان کاربردهای آینده آنان را بهموقع شناسایی نمود و پتانسیلهای آنها را ارزیابی کرد. پیشبینی فناوری، یک فرآیند سهمرحلهای است (شناسایی اعتبارسنجی انتقال اطلاعات و پیادهسازی) که تصمیمگیرندگان را در یک چارچوب فناورانه منسجم یاری میدهد. در این امر، پیشرفتهای گسترده فناوری و ابعاد اجتماعی-اقتصادی آنان در نظر گرفته میشود اما زیاد به تحلیل جزئیات پرداخته نمیشود.
نتایج ارزیابی فناوری از طریق تحلیل پتانسیلهای اجتماعی اقتصادی و زیستمحیطی پیشرفتهای علمی و فناورانه نوین به تصمیمگیریها در حوزه فناوری یاری میرساند. این امر، شامل تاثیرات و شرایط ساختاری آنان است. غالباً این کار برمبنای تجربیات گذشته پایش فناوری انجام میشود. به کمک ارزیابی فناوری میتوان به گزینههایی برای بهرهبرداری بهتر از فرصتهای ناشی از فناوریهای نوین دست یافت. ارزیابی فناوری یا بر یک فناوری خاص متمرکز میگردد (فناوریمبنا) یا اینکه بر مسایل اجتماعی ناشی از بکارگیری یک فناوری متمرکز میشود (مسالهمبنا).
آیندهنگاری فناوری بر مفهومی فوقالعاده گستردهتر استوار است بهطوریکه در راستای بررسی ابعاد اجتماعی اقتصادی و زیستمحیطی فناوریهای جدید به گستره وسیعی از مقولات و ذینفعان میپردازد. فرآیند آن فوقالعاده تعاملی و باز است و ماهیتی پایین به بالا دارد تا بتوان خطشکنیها را شناسایی کرده و به فرضیاتی دست یافت که ما را در تعیین و تدوین استراتژی یاری دهد. بارها از آیندهنگاری فناوری در پشتیبانی از تصمیمگیریهای سیاستی در سطوح ملی و فراملی استفاده شده است.
با توجه به روند روبهرشد دانشمحوری در اقتصاد نوآوریهای ناشی از علوم و فناوری انتخابی قطعی برای تحقق هدف اجلاس لیزبون مبنی بر تبدیلنمودن اتحادیه اروپا به ”رقابتیترین و پویاترین اقتصاد دانشبنیان جهان تا سال ۲۰۱۰“ خواهد بود.
اجلاس لیزبون صراحتاً به نیاز ما مبنی بر دستیابی به هوشمندی و آگاهی قابل اطمینانی نسبت به الگوهای نوآوری اشاره میکند. قالبهای جدید دانش و کاربردهای آنان در محصولات و خدمات توام با فناوریهای دانشی قدرتمند اهمیت مدیریت دانش را افزایش داده است.
ظهور ابزارها و دادهها
امروز شاهد ظهور ابزارها و دادههای ناآشنای سابق که در هوشمندی نقش دارند، هستیم. بهعلاوه، نیاز روزافزون به شفافیت و مشارکت هر چه بیشتر در تصمیمات دولتی در حوزه علوم و فناوری باعث شکلگیری الگوهای نوینی از تصمیمگیری در این حوزه شده است. در اینجا توجه به دو نکته ذیل ضروری است:
اول اینکه دیگر هیچ کانون مرکزی برای نوآوری وجود ندارد. نوآوری در شبکهها و ائتلافها رخ میدهد نه در شرکتهای مشخص یا آزمایشگاههای تحقیق و توسعه. ماهیت توزیعشده نوآوری باعث شکلگیری تصویری بسیار پیچیدهتر و ناپایدارتر در مقایسه با نگرش سنتی به ابداعات و اختراعات موفق شده است.
دوم اینکه امروز اکثر کاربردهای علوم و فناوری (مرتبط با سیاستها) جامعه گستردهتری را تحت تاثیر قرار میدهد. این امر، ما را به جستجو در پی الگوهایی از تحلیل آینده نگرانه وامیدارد که قادر به درنظرگرفتن ماهیت تسهیمشده نوآوری باشند بهطوریکه ذینفعان مختلف جامعه بتوانند بر سر مخاطرات و تصمیمات مذاکره نمایند.
این امر بیشتر خود را از طریق افزایش سوابق ارتباطی ”علوم و حکومت“ در سالهای اخیر، و تقاضا برای ارتقای سطوح مشارکت و شفافیت در تنظیم فراخوانها و برنامههای کلان علوم و فناوری نشان داده است. بهعلاوه این نگرش عمومی تقویت شده است که باید سیاستگذاران تقریباً همیشه قادر به شرح و توضیح و توجیه تصمیمات خود باشند.
در مجموع این روندها باعث افزایش پیچیدگی و عدمقطعیتها در مورد تاثیرات علوم و فناوری در جامعه شده است و مخاطراتی را برای تصمیمگیرندگان ایجاد کرده است. در نتیجه این امر باعث دشوارترشدن هرچهبیشتر وظیفه سیاستگذاران در اتخاذ سیاستهای نظاممند شده است.
با توجه به شکلگیری اقتصاد دانشبنیانِ نوآوریمحور سرعت پیشرفتهای فناوری و نقش آن در جامعه و اقتصاد دیگر فرصت چندانی برای تصمیمگیریهای سیاسی باقی نمیگذارد.
این واقعیتی اساسی در حوزههای به سرعت در حال پیشرفت است (بالاخص با توجه به خطشکنیهای فناورانه و پیشرفتهای غیرقابلپیشبینی). هوشمندی استراتژیک سیاستی دربردارنده ابزارهایی است که امکان پیشبینی خطشکنیها را در قالب کارکردی بهنام ”هشداردهی بهموقع“ فراهم میکند.
هوشمندی استراتژیک سیاستی، روشهای متنوعی را برای پاسخگویی به نیازهای سیاستگذاری در اختیار میگذارد. این تنوع نشانگر قوت این مفهوم است بطوریکه باعث انعطافپذیری و افزایش استقلال عمل میشود. بهعنوان مثال پیشبینی فناوری مایل به تمرکز بر یک چارچوب فناورانه منسجم و خاص است؛ بنابراین، بیشتر در واحدهای کوچک، مستقل و تخصصی یک سازمان بزرگتر بکار میرود. بههمین جهت بخش خصوصی بسیار بیشتر از بخش دولتی از آن استفاده کرده است.
ارزیابی فناوری معمولاً به یک فناوری خاص یا مسایل ناشی از کاربرد یک فناوری میپردازد. مدت مدیدی است که از این ابزار برای پشتیبانی از سیاستگذاران (بهویژه در سطح مجلس) استفاده میگردد. بهعلاوه، بیشتر تجربیات ارزیابی فناوری توسط نهادهای رسمی ملی و منطقهای و در حوزههای فناورانه خاص (همچون بهداشت و سلامت) انجام شده است (معمولاً در دانشگاهها). در بعضی موارد از ارزیابی فناوری برای پاسخگویی به نیازهای دولت در تصمیمات سیاسی استفاده میشود.
اما تجربیات آیندهنگاری فناوری توسط عناصری در سطوح منطقهای و ملی، حتی در سطح کل اروپا، انجام شده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مقالة:
چند همسری( تعداد زوجات)
فهرست:
چند همسری مردان
اسلام وچند همسری
ادلّه فقهی بر جایز بودن چند همسری
فلسفه تعدّد زوجات در اسلام
اثرات ممنوعیت تعدد زوجات
اشکالات و معایب چند همسری
چند همسری مردان
تعدد زوجات یا چند همسری از جمله حقوقی است که از یک سو امتیازی برای مرد و از سوی دیگر حقی برای زنان جامعه به شمار میآید.اقسام زناشویی از نظر تعدادجوامع انسانی در طول تاریخ شاهد چهار نوع ازدواج بوده است که دو نوع آن از بین رفته ودو نوع دیگر آن مقبول ورایج شده است.
1. تک همسری: مطلوبترین وطبیعیترین شکل ازدواج تک همسری است، چرا که در آن هر یک از زن و شوهر احساسات، منافع معنوی وبهرهمندی جنسی فرد مقابل را مختص خود میداند وبا آن یکپارچگی، وحدت و انسجام خانواده حفظ میشود. در قرآن کریم از خانواده های تک همسری حضرت آدم، حضرت موسی، حضرت نوح، حضرت لوط سخن به میان آمده است .
2. چند همسری: این نوع از ازدواج پس از تک همسری از مطلوبیت ورواج بیشتری در طول تاریخ برخوردار بوده است. بررسیها نشان میدهد در میان برخی ملّتها وآئینها از جمله اعراب، ایران، یونان وهمچنین یهودیان چند همسری وجود داشته است. چند همسری به دلیل مصالحی که در آن وجود دارد مورد تایید اسلام نیز واقع شد.
اسلام وچند همسری
اسلام در جامعهای ظهور کرد که پدیدۀ چند همسری بدون هیچ حدّ وشرطی رواج داشت. یک مرد میتوانست با تعداد نامحدودی از زنان ازدواج کرده به دلخواه با آنان رفتار کند. با ظهور اسلام حقوق زن محترم شمرده شد، ظلم وستم در مورد زنان وفرزندان تحریم گشت، هوسرانی وزنبارهگری امری قبیح به شمار میرفت وسنّت چند همسری دچار تحول اساسی شد. دین اسلام چند زنی را برخلاف چند شوهری لغو نکرد چرا که از طرفی با طبیعت انسانی واز سویی با نیاز جامعه سازگار بود. امّا آن را با شرایط ذیل وبه منظور جلوگیری از هوسرانی مردان وتضییع حقوق زنان محدود کرد:
1. محدود به چهار زن
2. عدالت بین همسران
3. رعایت حقوق همسران از جمله مهریه و نفقه
بنابراین اسلام، قانون چند همسری را تأسیس و اختراع نکرد بلکه آنچه را که در برخی از جوامع وجود داشت با ایجاد محدودیت در آن تأیید نمود.
ادلّه فقهی بر جایز بودن چند همسری
آیات قرآن کریم، سنت و سیرۀ معصومین (ع) بر مشروعیت و جواز چند همسری دلالت دارد. در چند آیه از قرآن موضوع چند همسری مطرح شده است.
« وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فِى الْیَتَمَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَآءِ مَثْنَى وَثُلَثَ وَرُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَ حِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ذَ لِکَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُواْ »
و اگر در اجرای عدالت میان دختران یتیم بیمناکید، هرچه از زنان ]دیگر[ که شما را پسند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
چند روایت معتبر درباره عشق
گفتی دوستت دارم و رفتی.من حیرت کردم. از دور سایه هایی غریب می آمد از جنس دل تنگی و اندوه و غربت و تنهایی و شاید عشق.با خودم گفتم هرگز دوستت نخواهم داشت. گفتم عشق را نمی خواهم . ترسیدم و گریختم. رفتم تا پایان هر چه که بود و گم شدم. و این ها پیش از قصه ی لبخند تو بود. جای خلوتی بود. وسط نیستی . گفتی:«هستم .» نگریستم ،اما چیزی نبود. گفتم:«نیستی.» باز گفتی: «هستم .» بر خود لرزیدم و در دل گفتم نه ، نیستی. این جا جز من کسی نیست. بعد انگار گرما تو در دلم ریخت.من داغ شدم، گر گرفتم تا گیج شدم.بعد لبخند زدی ومن تسلیم شدم .گفتم :«هستی !توهستی !» این من هستم که نیستم . گفتی:«غلطی .»واین هنوزپیش از قصه ی دست های توبود . وقتی رفتی اندوه ماند واندوه .ازپاره ابرهای هجر با ران شوق می بارید واین تکه گوشت افتاده در قفس قفسه سینه ام را آتش می زد. ومن ذوب میشد م وپروانه ها نه، فرشته هاحیرت می کردند واین وقتی بود که هنوز دست هات انگشتان ام را نبوییده بودند. یک شب که ماه بدر بود وچشم هاش را گشوده بود تا با اشتیاق به هر چه که دل اش می خوا هد خیره شود، تو شرم نکردی و ناگهان انگشتان دست هایت هجوم آوردی تا دست هام را فتح کردی. انگشتانت به شانه ام تکیه زدند و در آغوش آن ها غنودند. تو ترانه های عاشقانه می سرودی، من اما همه ترس شده بودم. چیزی درونم فریاد می کشید.چیزی شعله ور می شد. شراره های عشق می سوزاند و خاکستر می کردو همه از انگشتان تو بود. من نیست شده بودم. گفتی:« حال چه گونه است ؟» گفتم:« تو همچنان غلطی.» و این هنوز پیش از قصه ی نگاه تو بود. فرشته ای پر کشید تا نزدیک تر آید و در شهود با ماه انباز شود.من به خاک افتادم. ناخن هام را با انگشتانت فشردی و لبخند پاشیدی. گفتی: «برخیز!» گفتم :« نتوانم.» بعد ناگهان چشم هات تابیدند و من تاب از کف دادم. مرا طاقت نگریستن نبود اما توان گریستن بود.بعد تو اشک هام را از گونه هام ستودی . فرشته پیش تر آمده بود. من گویی در چیزی فرو می رفتم. گفتم این چیست: «این چیست؟ » گفتی: «اندوه!اندوه!» بعد فروتر رفتم. بعد تو دست بر سرم نهادی و مرا در اندوه غرقه کردی. فرشته ار حسادت لرزید و بال هاش از التهاب عشق نبود. فرشته ای نبود. هرچه بود تو بودی. بعد تو لبخند زدی و گفتی :«چنین کنند عاشقان.» 1 و هرچه فکر می کنی نمی توانی بفهمی چه طور شروع شده بود. حتی نمی دانی تو شروع کرده بودی یا او. و اصلا چه اهمیتی دارد که چه کسی شروع کرده بود؟ تنها چیزی که لابه لای تصاویرمبهم وآشفته ی ذهنت به خاطر می آوری این است که وسط حل مساله ای در باره ی سقوط آزاد اجسام بود که چشمت به او افتاده بود و حس مبهم و شیرینی در تک تک سلول هات نوسان کرده بود و احساس کرده بودی گویا از حضور دخترک در کلاس خشنودی . همین. تدریس در سه دبیرستان دولتی،کلاس های کنکور و داشتن شاگردان خصوصی زندگی ات را آن قدر شلوغ کرده است که فرصتی برای عشق نداری. یک شنبه ی بعد می روی و تخته سیاه را از فرمول های قوانین حرکت شتاب دار پر می کنی و با خودت کلنجار می روی که چشمت به دخترک نیفتد. گاهی وسط درس دادن حس می کنی یکی از صندلی های کلاس از بقیه روشن تر است. پس بی اختیار به سمت روشنایی می چرخی و نگاهت به دخترک می افتد که مثل باران ملایمی بر سطح روحت می بارد و کلافه ات می کند. گچ را لبه ی تخته سیاه می گذاری و به بهانه ی قدم زدن بین ردیف های صندلی های کلاس بالای سر دخترک می روی.سرش را روی دفترچه اش خم کرده و در قاب مربع آبی رنگی می نویسد: هر گاه جسمی تحت تاثیر نیروی ثابتی واقع شود و شتاب بگیرد این شتاب با نیرو رابطه ی مستقیم و با جرم نسبت عکس دارد .بعد نگاهت به بالای دفترچه می افتد و دلت انگار آشوب می شود:کیمیا طلوع. 2 فاصله بین یکشنبه دوم دوم و یک شنبه سوم برای تو از هفت روز بیشتر طول می کشد و از این که هفته برای تو بیش از معمول کش آمده خودت را سرزنش می کنی . نگاهت را در کلاس می گردانی تا نقطه ی روشن را پیدا کنی.وقتی ازوجود کیمیا مطمئن می شوی ، خیالت آسوده می شود و از این که حضور دخترک خیالت را آسوده می کند از خودت متنفر می شوی.بعد طوری رو به شاگردان می ایستی که کیمیا را نبینی. درس را که شروع می کنی با اشتیاق بیش تری حرف می زنی. چیزی در اعماق جانت می جوشد و حس غریبی به تو مب گوید کع این کلاس با کلاس های دیگر تفاوت کوچکی دارد. تفاوت کوچکی که رفته رفته بزرگ و بزرگ تر می شود، آن قدر بزرگ که دیگر کتمانش از عهده ی تو بر نمی آید. آن قدر بزرگ که توی کلاس هم جا نمی گیرد و باید برای آن فکری بکنی. یک شنبه سوم را به بحث درباره انبساط فلزات در اثر حرارت می گذرانی. درس تمام می شود و دانش آموزان به سرعت صندلی ها را خالی می کنند. کیمیا نگاه کوتاهی به تو می اندازد و با شتاب بیرون می رود. تو هنوز پشت میزت نشسته ای و دست هات را ستون کرده ای و شقیقه ها ت را با کف دست هات می فشری و اتگار تخته سیاه پر از فرمول های انبساط فلزات به تو دهن کجی م یکند و تو فقط محو یکی از صندلی های خالی شده ای و به یک شنبه ی آینده فکر می کنی و منتظرش می مانی و کسی نمی داند. 3 صبح یک شنبه ی چهارم از آپارتمانت کهدر طبقه ی نوزدهم یک آسمان خراش سی و یک طبقه است،به شهر خیره می شوی و فکر می کنی که هیچ چیز نمی تواند مثل یک شنبه با معنا باشد. که بین ساعت ده تا دوازده صبح روز یک شنبه چیزی وجود دارد که بقیه ی روزها و ساعت های هفته از آن تهی اند. که بین تمام روزهای هفته ، یک شنبه مثل نور می درخشد. که صد ها یک شنبه –یکی از یکی تاریک تر و پوچ تر- آمده اند و رفته اند اما هیچ کدام مثل این یک شنبه ی آخری برای تو براق و تمیز و روشن نبوده اند. از پنجره به پایین نگاه می کنی و انبوه جمعیت را می بینی که مثل مورچه هایی که گرد سوسکی جمع شده باشند، در هم می لولند. از این فکر که هیچ کدام از آن ها نمی توانند مثل تو یک شنبه را ادراک کنند،پوزخند می زنی و دلت می خواهد تکنولوژی می توانست ابزاری بسازد که به کمک آن بتوان طعم بو و رنگ و جنس لطافت و زیبایی یک شنبه را مثل ابعاد یک تکه سنگ اندازه گرفت. یک شنبه برای تو مثل قطعه ای از بهشت می ماند که هفته ای یک بار از آسمان، از دورترین کهکشان ها به زمین هبوط می کند و دو ساعت توقف می کندتاتو او را سیر تماشاکنی و باز به بهشت برگردد. یک شنبه ی دیگر برای تو مثل یک تکه سنگ هم فضا را اشغال می کند وهم وزن دارد . به مدرسه که می رسی مدیر مدرسه برای تو توضیح می دهد که به خاطر تعمیر کلاس،شاگردانت را به کلاسی در طبقه ی دوم برده است.کلاس جدید کوچک تر است. داخل که می شوی حس می کنی نه تنها کلاس بیش از حد شلوغ است که مطلقا روشن نیست. نگاهت را در کلاس می گردنی تا از حضور کیمیا مطمئن شوی.ترکیب کلاس به هم ریخته است و تو او را در جای همیشگی پیدانمی کنی. پس بار دیگر با مکث بیشتری در کلاس خیره می شوی تا صندلی روشن را پیدا کنی اما همه در نظرت تاریکند و دخترک در کلاس نیست. ناگهان کلاس در مقابلت خالی و بی معنامی شود.پوچ و نا مفهوم . درست مثل