انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

حمزه سیدالشهدا 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

حمزه سیدالشهدا7

به مناسبت پانزدهم شوال؛ هزار و چهارصد و بیست و سومین سالگرد شهادت حمزه سیدالشهد

اشاره:

تاریخ گهربار اسلام مرهون خون­های پاک و ارزشمندی است که نثار این شجره­ی طیبه گردیده است؛ شهدای گرانقدری که از آغاز ظهور اسلام تا کنون، از جنگ بدر، احد و احزاب تا شهیدان راه فضیلت عصر حاضر گوهر وجودی خویش را با اندیشه­ی ناب محمدی صیقل داده­اند.

پرارزش­ترین فرازهای تاریخ، صفحاتی است که از زندگانی این مردان بزرگ بحث می­کند، مردان بزرگی که تاریخشان نیز بزرگ و با عظمت است و شاهکاران خلقت و تاریخ­اند، خصوصاً افرادی که در سال­های اولیه رسالت نبی­ّ مکرّم اسلام9 در کنار آن بزرگوار بوده و بدون واسطه از سرچشمه زلال وحی سیراب گردیدند. در میان این گوهران آفرینش نام حمزه سیدالشهدا درخشندگی دیگری دارد. عموی غیور رسول خدا9 که هم­چون سدی محکم و استوار در برابر امواج توفنده و سیل­آسای مشرکین ایستاد و چون شیری شرزه روباه صفتان را به خواری و زبونی واداشت، تا آن­جا که ملقب به اسدالله شد و درجه والای سیدالشهد را از آن خود نمود.

حضرت حمزه فرزند عبدالمطلب­ابن هاشم­ابن عبد مناف­ابن قصی...([1]) و هاله بنت اهیب­ابن عبد مناف­ابن زهرةابن کلاب... که دختر عموی آمنه بنت وهب مادر گرامی رسول خدا9 می­باشد.([2])

عبدالمطلب از کسانی بود که به سنت ابراهیمی پای­بند بود و فرزندانش را از ظلم و ستم و امور پست دنیا نهی و به صفات نیک تشویق می­کرد.([3])

حضرت حمزه بسیاری از صفات پسندیده را از عبدالمطلب به ارث برد، چون؛ خوش­خلقی، ایمان راسخ، هوش و درایت، شجاعت، وفای به عهد، توکل و اطمینان به خداوند و این در حالی است که جامعه جاهلی آن زمان مملو از فساد، بت­پرستی، میگساری، رباخواری، آدم­کشی و دیگر رسوم جاهلی بود.

البته تاریخ در معرفی حضرت حمزه بسیار کوتاهی نموده و نمونه­های زیادی از صفات اخلاقی ایشان در دست نیست، امّا به بعض آن­چه در گزارش­های تاریخی آمده است، اشاره می­کنیم:

شجاعت؛ از خصلت­های مشهور حمزه که در جریان اعلام اسلام و همچنین جنگ­های صدر اسلام به نمایش گذاشته شد و ابن­هشام از او به عنوان با عزت­ترین و با صلابت­ترین جوانمرد قریش نام می­برد.([4])

ایمان؛ در گزارش ابن­هشام آمده که حضرت حمزه پس از بازگشت از شکار به طواف خانه کعبه می­رفت و آن­گاه به کار دیگری می­پرداخت. این خبر روح دینی او را آشکار نموده و تعهد او نسبت به پیوندی که با خداوند داشت را متذکر می­شود.([5])

حمایت و پشتیبانی از رسول خدا9 در مقاطع مختلف نشان­دهنده­ی ایمان وی نسبت به پیامبر9 و اهداف او می­باشد.

به هنگام آزار ابوجهل، و همچنین فشارهای قریش در شعب ابی­طالب، در ماجرای بیعت عقبه و هجرت پس از آن، جنگ­های صدر اسلام همه و همه نمونه­هایی از پشتیبانی حمزه از رسول خدا9 است. اصالت و ریشه­دار بودن خانواده، محیط سالم خانوادگی، زندگی با شرافت نفس، اثرات مثبت تربیتی بر روح و روان حمزه گذاشته و از او فردی شریف و بزرگوار، و پشتیبانی با ایمان و عاشقی صدیق و فداکار در راه اسلام و اهداف عالیه ساخته بود.

اظهار اسلام حضرت حمزه1

نسبت به زمان تشرف حمزة­ابن عبدالمطلب به اسلام تاریخ نگاران دچار اختلاف شده­اند، گروهی اسلام او را در سال دوم بعثت([6]) و عده­ای سال ششم([7]) آن ذکر کرده­اند. ابن­اسحاق می­گوید:

روزی ابوجهل در کنار کوه صفا رسول خدا9 را دید و او را آزرد و سخنان ناخوشایندی به وی روا داشت و دین او را نکوهید و رسالتش را تضعیف نمود، و رسول خدا9 هیچ سخنی به او نگفت. یکی از کنیزان عبدالله­ابن جدعان که در بالای کوه صفا بود ماجرا را شنید و زمانی که حمزه از صید برگشت، ـ او هر روز برای شکار به بیرون از شهر مکه می­رفت و چون از شکار بر می­گشت به خانه­اش نمی­رفت تا این­که به طواف خانه خدا رفته و بعد از آن در کنار محافل قریش می­ایستاد و با آن­ها گفت و گو می­کرد ـ کنیز گفت: ای ابوعماره کاش آن­چه را ساعتی پیش از این، پسر برادرت از ابی الحکم­ابن هشام دید، مشاهده می­کردی، ابوجهل به او دشنام گفت و سخنانی ناروا نثارش کرد.

حمزه پس از شنیدن این سخنان خشمگین شد و در مسجد الحرام به سوی ابوجهل رفت که در میان مردم نشسته بود. او بالای سر ابوجهل ایستاد و کمان خود را محکم بر سر او کوفت و او را مجروح نمود. در این هنگام فردی از قبیله بنی مخزوم به یاری ابوجهل برخاسته و به حمزه گفت: تو مردی هستی که از دین خارج گشته­ای.

حمزه گفت: چه چیز مانع من می­شود از او ﴿در دفاع از او؟﴾ در صورتی که برایم روشن شده ﴿که او بر حق است﴾ و من شهادت می­دهم که محمد رسول خداست و آن­چه می­گوید حق است. به خدا قسم از او جدا نمی­شوم. اگر راست می­گویید مرا بازدارید. و این حادثه باعث شد تا حمزه اسلام خویش را برملا سازد.

در ادامه ابن اسحاق می­گوید: زمانی که حمزه اسلام خود را آشکار کرد، قریش دریافت که رسول خدا9 عزت پیدا کرده و قوی شده است. آن­گاه از او دست برداشتند. ([8])

و سپس شعری از حمزه نقل می­کند به این مضمون:

سپاس گویم خداوندی را که قلبم را به سوی دین ناب اسلام هدایت کرد.

دینی که از سوی پروردگار عزیز آمده، پروردگاری که نسبت به بندگان آگاه و مهربان است. هرگاه پیام­های او برای ما خوانده شود، اشک چشم خردمند استوار فرو ریزد.

آن پیام­هایی که حضرت محمد9 از مسیر هدایت خود با آیات روشن قرآن آورده است.([9])

سید شرف­الدین و علامه جعفر مرتضی از علمای معاصر در باب اسلام حمزه سخنانی گفته­اند که نشان دهنده­ی ایمان مبتنی بر شناخت و معرفت حمزه قبل از اعلان اسلامش



خرید و دانلود  حمزه سیدالشهدا 20 ص


حکایت معراج پیامبر 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

حکایت معراج پیامبر

پیامبر(ص) فرمود: من در مکه بودم که جبرییل نزد من آمد و گفت: «ای محمد! برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرئیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیت‌المقدس رسیدم. هنگامی که به بیت‌المقدس رسیدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمین فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیت‌المقدس نماز خواندم...

یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است که در اولین آیه سورة اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سورة نجم می‌توان اشاراتی را دربارة آن مشاهده کرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنین آمده است:

پاک و منزه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانه‌های خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.

البته آن‌گونه که از روایات برمی‌آید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر می‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود می‌کنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمی‌کند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمی‌تابد.

مرحله دوم معراج در سورة نجم چنین توصیف شده است:

سپس [پیامبر(ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک‌تر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده‌اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او دربارة آنچه دید، مجادله و ستیز می‌کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرةالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره‌کننده‌ای) سدرةالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.

هر چند روایات دربارة معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان می‌باشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:

ـ زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانیم زیرا حضرت محمد(ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3

ـ مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه(س) خانة ام‌هانی خواهر حضرت علی(ع)، شعب ابی‌طالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.

ـ آن‌گونه که از ظاهر روایات برمی‌آید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در یک نگاه

روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز می‌خواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».

جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بی‌سابقه را از خانه‌ ام‌هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیت‌المقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیت‌المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانه‌های پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاه‌ها به شکرانه چنین سفری و تحیت محل‌های متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.

آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمان‌های هفت‌گانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمان‌ها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنه‌های تازه‌ای برمی‌خورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن می‌گفت. او در بعضی‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان‌های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجه‌های بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.

سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».5

آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارش‌های بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیت‌الحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه ام‌هانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.

پیامبر هنگام بازگشت، در بیت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن می‌گشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد.6

مشاهدات زمینی رسول خدا(ص)

با توجه به آنکه معراج در نوبت‌های متعددی انجام شده و در هر کدام از این سفرها پیامبر(ص) مشاهدات متفاوتی داشته‌اند، لذا در هر فرصتی که پیش می‌آمده به فراخور شرایط صحنه‌ای از آن ماجراها را برای اصحاب و اطرافیان خویش ترسیم و تصویر می‌کرده‌اند.



خرید و دانلود  حکایت معراج پیامبر 20 ص


جنگهای پیامبر – جنگ بدرو جنگ احد و جنگ خندق 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست مطالب

پیامبر در مدینه

بنای مسجد

هجرت خانواده پیامبر

جنگ بدر

کاروان قریش-

بسیج شدن کفارمکه وسپاه اسلام در آستانه درگیری و شکست در جنگ بدر

جنگ احد در آستانه جنگ

جنگ خندق

اوضاع ارتش کفار

رابطه بنی قریظه با مشرکان

شهدای اسلام کشته های مشرکان

این قراداد مکتوبی است ازمحمدپیامبر(ص) میان مؤمنان ومسلمانان که ازقریش ویثرب وهرکس ازآنان پیروی کرده وایشان بپیوندد وهمراه آنان جهاد کند زیرا آنان در میان آدمیان یک امتند مهاجرانی که از قریشند برهمان حال عشیره ای خویش در میان خود خونبها می پردازند وفدیه اسیرخویش را به مقدار متداول و عادلانه به مؤمنان می دهند.

مؤمنان پرهیزکار بر بهترین و ارزشمندتری ## هیچ مشرکی مال یاجانی از آن قریش را در پناه خویش نگیرد ومانع دسترسی مؤمنی به آن نشود. هرکس مؤمنی را برجنایت قتلی بکشد با آگاهی روشن از آن باید که قصاص شود مگمراینکه ولی مقتول راضی شود.

پیامبردرمدینه وهجرت پیامبر(ص)

رسول خدا(ص) به خانه کلثوم بن هدم از قبیله بنی عمروبن عوف در می آید. ابوبکر رضی الله عنه به خانه ##بن اساف از قبیله بنی الحارث بن خزرج که در سنح#است می رود.علی بن ابیطالب(ع) سه شبانه روز در مکه می ماند تا ودیعه هایی را که مردم نزد رسول خدا گذاشته اند به آنان بازگرداند. وحضرت علی(ع) بعد از انجام کاربه نزد رسول خدا در خانه کلثوم بن هدم می رود وآنجا زندگی می کند. علی بن ابیطالب که در قبا یک یا دوشب زندگی می کند بعدها می گوید : درقبا زن مسلمانی بود بی شوهر .می دیدم که در تاریکی شب سردی به درخانه او می آید در می زند وزن به در خانه می آید وآنمرد چیزی را که همراه دارد به او میدهد تا به داخل خانه می برد به حال اوظنین شدم به او گفتم" ای کنیزخدا این مردکیست که هرشب می آید و درب خانه تورا می زند وتو بیرون می آیی و او چیزهای به تو می دهد که نمی دانم چیست. در حالیکه توزن مسلمان هستی که شوهرنداری؟ زن گفت: این سهل بن حنیف بن واهب است چون داند که من زنی هستم که کسی راندارم وقتی شب در می آید دست به بتهای قبیله ای دراز می کند وآنهارا شکسته پیش من می آورد که اینها را آتش کن" رسول خدا روزهای دوشنبه دوازدهم ربیع الاول سه شنبه و چهارشنبه و پیج شنبه را در قباء در محله قبیله عمروبن عوف می گذراند ومسجد خویش را بنیان می نهد. عقبان بن مالک و عباس بن عباده بن بنی نضله همراه ثنی چند از مردان بنی سالم بن عوف به خدمت وی آمد و می گویند "ای پیامبر خدا در محله ما اقامت کن که در میان کثرت و تجهیزات وسلیه رفاع خواهی بود. می فرماید " راه این اشاره به ماده شتری که برآن سواراست را باز بگذارید زیرا این فرمانی دریافته است"شتر ازمحله های بنی ## وبنی ساعده وینی حارث بن خزرج و بنی عدی بن نجار می گذرد راهش را باز می کنند تا روانه می شود چون به محله بنی مالک بن نجار می رسد برنقطه ای که بعدها ##مسجد می شود زانو می زند وآنروز یک میدان خرما خشک کنی است مال دو پسرک یتیم از بنی نجار که تحت سرپرستی معاذبن عفراء قرار دارند و نامشان سهل وسهیل پسران عمرواست. ماده شتر زانو می زند. رسول خدا که بر آن نشسته است فرود نمی آید شتر برمی خیزد و سمافت کوتاهی می رود در حالیکه رسول خدا عنان آن را رها کرده هیچ نمی کشد سپس نگاهی به پشت سرش افکنده آنگاه باز می گردد به همان جا که نخست زانو زده بود ودوباره زانو می زند سپس جا خوش می کند و سینه وزیرگلوبرخاک می نهد ودر این هنگام پیامبر خدا فرور می آید ودستور می دهد تا در آن زمین مسجدی ساخته شود. خود ## ابوایوب می ماند تا مسجد و خانه های خویش را می سازد شخصا در پنای مسجد همراه با مسلمانان شرکت می کند. مهاجران و انصار به کار می پردازند ویکسره کار می کنند یکی از مسلمانان چنین می سراید: اگر بنشینیم در حالیکه پیامبر کار می کند.سرزدن ان از ما کاری بس گمراهانه باشد. و مسلمانان این سرود را خواندن می گیرند

"لاعیش الا عیش الاخرۀ اللهم ارحم الانصار والمهاجرۀ "

زندگانی جز زندگانی آخرت نباشد . خدایا بر انصار ومهاجران ببخشای رسول خدا وزن سخن آنان را برهم می زند و می گوید"لا عیش الاعیش الاخرۀ اللهم ارحم المهاجرین والانصار زندگانی جز زندگانی آخرت نباشد خدا پیامبر مهاجرین وانصار ببخشای بردوش عماریاسر خشت بیش از حد می نهند به حضور پیامبر می آید که ای پیامبر خدا مرا کشتند برمن آنقدر خشت می نهند که خود بر دوش نمی گشتند"رسول خدا با دست خویش برگیسوان مجعد عماریاسر می کشد ومی گوید" دریغا برپسر سمیه اینها نیستند که تورا می کشند درواقع تورا دارودسته تجاوزکاران مسلح داخلی را می کشند" علی بن ابیطالب این سرود را می خواند: کسی که مسجد بنا می کند و نشسته وبرخاسته سرگرم کار در آن است با کسی که تن از گردو وغبار می کشد برابر نیست. عمار یاسر این سرود را از وی فراگرفته بنای خواندن را می گذارد چون بسیار می خواند عثمان بن عفان گمان می برد که وی کنایه به او می زند راوی می گوید پسرسمیه از صبح می شنوم که چه می کنید به خدا سوگند خواهید دید که این چوبدستی را با بینی ات آشنا خواهم کرد ." پیامبرخدا به خشم می آِید و می گوید "ازجان عمارچه می خواهند او آنان را به بهشت می خواند وآنان وی را به دوزخ می خوانند عمار پوست میان دودیده و بینی من است. رسول خدا از خانه ابوایوب انصاری به زیدبن حارثه به ابورافع دو شتر و پانصد درهم پول می دهد و آنان در مکه می فرستند تا دختران پیامبر فاطمه وام الکلثوم را با سوده دختر زمعه همسرپیامبربه مدینه آورند رقیه دختر دیگرپیامبرپیش از این با شوهر خود عثمان هجرت کرده است.زینب دختر بزرگ پیامبر را شوهرش را ابوعاص که هنوز کافر است نزد خویش نگاه می دارد زیدبن حارثه همسرخویش ام ایمن وپسرخود اسامه را نیز به مدینه می آورد عبدالله بن ابی بکرهمراه ایشان خانواده ابوبکرازجمله عایشه را به مدینه می آورد وآنان را درخانه حارثه ابن نعمان جای می دهد طلحه نیز با همین عده به مدینه می آید جنگ بدرسرزمینی که قریش در آن تجارت می کند وکاروانهای بازرگانی خویش را به آنجا می فرستد . غزه ایالت جنوبی فلسطین در ساحل مدیترانه است .



خرید و دانلود  جنگهای پیامبر – جنگ بدرو جنگ احد و جنگ خندق 20 ص


تناسب بین حق و تکلیف 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

تناسب بین حق و تکلیف

وقتی درباره نظام حق و نظام تکلیف بحث می‏شود، مراد از حق، حق واجب است؛ یعنی هر انسانی حقوقی دارد که عقل و شرع او را برای پیگیری و استیفای آن‏ها محق می‏دانند؛ به گونه‏ای که اگر «من علیه الحق» کوتاهی کند، امکان اقامه دعوی برای شخص بوده و می‏تواند با استفاده از مجاری قانونی، حق خود را بستاند. در برابر این حق نیز تکالیف الزامی وجود دارند که هر انسانی ملزم به رعایت آن‏ها است. واضح است که هر تکلیفی، مبتنی بر توانایی انجام آن است و عقل و شرع، درباره محال بودن تکلیف غیرمقدور، با یکدیگر موافقند. مهم این است که دایره توانایی هر انسانی، گسترده‏تر از دایره تکالیف الزامی برعهده او است.از این رو، در این بحث، دو محور را می‏توان دنبال کرد:

• اول آن که بین حقوق و تکالیف موجود، تناسب لازم باشد.

• دوم آن که برای انسانی که دایره توانایی‏اشگسترده تر از دایره تکالیف الزامی او است نیز فکری بشود.

محور اول

رعایت تناسب بین حقوق و تکالیف

این مطلب، در قرآن کریم، به عنوان یک اصل کلی، بارها تکرار شده است و درباره زنان، گویاترین آیات، آیه کریمه ذیل است:

ولهن مثل الّذی علیهن بالمعروف[1] بقره، آیه 228(البته بعضی از علما این آیه را ناظر به تساوی در حقوق و مزایای انسانی بین زن و مرد می‏دانند. «المرأْ و کرامتها فی القرآن» از آیت الله معرفت.)

برای زنان، همان اندازه که تکلیف برعهده آنان است، حقوقی هست. «لَهُنَّ» یعنی آن چه به نفع زنان است. تعبیر «لَهُ» در این جا به معنای حق است همان گونه که «علیهن» به آن چه برای زنان، لازم الرعایه است، یعنی تکالیف، ترجمه می‏شود. تأکید قرآن بر این نکته است که تکالیف و حقوق زن، مثل یکدیگرند؛ یعنی آن قدر با یکدیگر تناسب دارند که مانند هم به حساب می‏آیند؛ اما در واگذاری حقوق و تکالیف و تناسب بین آن‏ها رعایت معروف شده است.

علامه طباطبائی، معروف را به آن چه متناسب با قواعد دینی، اصول عقلانی و زیبایی‏های عرفی است، ترجمه کرده‏اند. به بیان دیگر، اگر کسی در منظومه حق و تکلیف زنان، به عنوان پیکره‏ای واحد و نظام‏مند بنگرد، آن‏ها را مقتضای خرد می‏شمرد، در عین آن که عرف اصیل زمانه را نیز منطبق و هماهنگ با آن‏ها خواهد یافت؛ یعنی این منظومه، به گونه‏ای پی‏ریزی شده که تطورات و تغییرات فرهنگ‏ها، آداب‏ و... در هر شرایطی می‏توانند خود را با آن‏ها هماهنگ سازند و برنامه‏ای بهتر و جامع‏تر از آن نخواهند یافت که همان نیازها را این گونه پاسخ دهد و استعدادها را به بار بنشاند.[2] البته امروز بسیاری از عرف‏ها تحت تأثیر خواسته‏های غیرانسانی قدرت‏های بزرگ و به کمک نظام ‏های رسانه‏ای پیش رفته ساخته می‏شوند و یا جهت عوض میکنند. بنابر این، ما عرف را مقید به قید اصیل کرده‏ایم تا شامل عادات و برنامه‏هایی شود که در یک سیر طبیعی به وجود می‏آیند و در گذر زمان، تغییراتی را می‏پذیرند.

از سوی دیگر، تکالیفی که بر عهده زن است، در وهله نخست، تکالیفی هستند که به عنوان یک انسان، بر عهده او است؛ یعنی تکالیفی که در آن‏ها بین او و مرد تفاوتی نیست، مجموعه وظایفی که در برابر خدا، خود، مردم و طبیعت پیرامون خویش دارد.

منابع دینی ما، از کتاب، سنت و عقل و اجماع، سرشار از بیان این وظایف است که بیان کم ترین فهرست از آن‏ها سخن ما را به درازا می‏کشاند.

افزون بر این تکالیف، اوبه عنوان زن نیز وظایفی دارد. رعایت حد پوشش و عفاف، بیش از آن چه بر مردان لازم است، تکلیف او است؛ همان گونه که اگر این زن، ازدواج کرده باشد، تمکین در برابر شوهر، یک تکلیف دیگر است. بدیهی است که اصل در زندگی، انجام تکالیف است و با وجود وظایف زمین مانده، رسیدگی به امور غیرالزامی، گر چه ممنوعیتی هم نداشته باشند، معقول نیست؛ ولی در هر صورت، لازم است نظر دین را درباره این امور نیز بدانیم.

محور دوم

گستردگی توانایی‏ها نسبت به تکالیف

توانایی‏های انسان بیش از تکالیفی است که از او خواسته شده است. به بیان دیگر گر چه آدمی قادر به انجام برخی امور است ولی از آنجا که دشواری الزام آنها بر گرده انسان سنگینی می‏کند، از عهده او ساقط شده است. این امور، درباره زنان نیز مطرح هستند؛ مثلا نظام فقهی دین خواسته است که زنان را از راه‏های کم دردسر، مالک سرمایه‏هایی گرداند؛ مانند برخوردار شدن آنان از مهریه و نفقه؛ اما آنان را موظف به داشتن شغلی برای ایجاد مالکیت و جمع‏آوری اموال نکرده است؛ تا زن ناچار نباشد



خرید و دانلود  تناسب بین حق و تکلیف 20 ص


تحقیق در مورد داده های کامپیوتری 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

Data types‌

انواع مختلفی از داده ها وجود دارند

Integer

یک عدد صحیح می باشد.

دو نوع داده با Integer وابستگی دارند . byte, long . long می تواند اعداد بزرگتر از محدوده integer را در خود ذخیره نماید. یک byte کوچکتر می باشد.

اعداد اعشاری یا Floating-point numbers

اعداد اعشاری اعداد decimal می باشند . توجه به این نکته مهم می باشد که اعداد ممیز شناور و اغلب گرد شده یا بریده می شوند تا به اندازه فضایی شوند که به آنها اختصاص داده شده است .

نوع داده أی single , double به اعداد ممیز شناور ، اختصاص داده شده اند فرق بین این دو دقت اعدادی که در خود ذخیره می کنند می باشند در نوع دادة double دو برابر single حافظه لازم دارید اما بدیهی است که محدودة اعداد بزرگتر را می تواند در خود نگهداری کند و همچنین دقت بیشتری نسبت به single دارد

رشته String

یک رشته می تواند زنجیره أی از حروف ، اعداد، و نشانه ها را در داخل خود نگهداری کند.

اطلاعات Data

یک ویژگی مفید Vbscript که در دیگر زبانهای برنامه نویسی وجود ندارد مدیریت اطلاعات می باشد . اگر چه می توان داده ها را به صورت رشته ها یا اعداد نمایش داد ولی استفاده از این متغیر داده أی می تواند زمان یا تاریخ و اطلاعات متنوع توابع تاریخ Vbscript و عملگرهایی که فرمت و اطلاعات مربوط به تاریخ را چاپ می نمایند را نگهداری کنند.

Boolean

یک متغیر boolean مقادیر درست یا غلط را در خود نگهداری می کند.

نوع داده Currency

یک عدد دقیق که تنها برای ذخیره مقادیر پولی به خوبی کار خواهد کرد اما Vbscript یک نوع داده مخصوص برای پول مهیا می کند که با چندین تابع ویژه Vbscript کار می کند .

Object

این قسمت به اشیاء مخصوص اشاره دارد در مارکردن با عملگرهای مربوطه به پایگاه های داده استفاده می شود.

Variant Vciriables

در بیشتر زبانهای برنامه نویسی یک فرقی باید بین متغیرهای داده های مختلف وجود داشته باشد. یک متغیر که برای نگهداری رشته ها استفاده می شود بعداً برای نگهداری یک عدد نمی تواند مورد استفاده قرار بگیرد البته این موضوع در زبان Vbscript صادق نمی باشد. Vbscript از Variant Vciriables هایی استفاده می کند که متغییرهایی هستند که شامل مقادیری از هر نوع می تواند باشد.

مقدار دادن به یک متغیر

در تعدادی از زبانهای برنامه نویسی قبل از اینکه شما از متغییرها استفاده کنید باید به سیستم اعلام نمایید که از چه نوعی از داده می خواهید در داخل متغیر استفاده کنید و چه کاری با آن متغیر می خواهید انجام دهید. برای مثال در زبان برنامه نویسی c++ شما باید بگویید که

int my-variable;

my-variable = 2;

Vbscript همه چیز را کمی ساده تر می کند در Vbscript لازم نیست که نوع متغیر را یعنی char, real, integer یا هر نوع متغیری را که ایجاد می کنید تعیین نمایید. در Vbscript همه متغیرها به وسیله کلمة کلیدی dim تعریف می گردند این بدین خاطر است که در Vbscript از variant variables ها استفاده می گردد . بنابراین جملة معادل برای آن چیزی که در c++ توصیف شد عبارت زیر است

Dim my_variable

در اینجا در اولین خط my_variable به عنوان متغیر توصیف گشته است بدون اینکه my_variable را به عنوان یک متغیر از نوع integer تعیین نماییم.

حتی خط اول ابداً لزومی ندارد در Vbscript استفاده از خط دو بدون اینکه اشاره أی به my_variable شود به سادگی قابل قبول می باشد به این کار implicit declaration می گویند.

از dashes,perrids,Spaces استفاده نکنید . استفاده از هر کدام از موارد ذکر شده در نام متغیرتان یک پیغام خطا را ایجاد می کنند در عوض اگر شما می خواهید چیزی را گسترش دهید سعی کنید از علامت (_) استفاده نمایید برای مثال my_first_variable یک نام متغیر است در صورتی که my first variable چنین نمی باشد.

نامهای متغیر ها باید با یک حرف شروع شوند Underscore و اعداد می توانند در داخل نامهای متغیرتان تعریف گردند اما نه به عنوان کاراکتر اول.

نام متغیرها نباید طولانی تر از 255 کاراکتر باشد.

از کلمات کلیدی به عنوان متغیرها استفاده نکنید.

از نام متغیرها دوباره استفاده ننمایید شما می توانید از نام متغیرها دوباره استفاده نمایید فقط آگاه باشید که شما نمی توانید از همان نام برای دو متغیر مختلف استفاده نمایید.

همان طوری که پیش از این ذکر گردید پیش از این ذکر گردید Vbscript از variant variable



خرید و دانلود تحقیق در مورد داده های کامپیوتری 20 ص