لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
امامت و ختم نبوت
بگو اى مردم من فرستاده خدا به سوى همگى شمایم. (اعراف ۱۵۸(
همانا از جانب خداوند نور و کتابى آشکار به سوى شما آمد که خداوند به واسطه آنها، هر کس را که در پى خشنودى او باشد، به راه هاى ایمنى هدایت مى کند و ایشان را به خواست خود از تاریکى ها به روشنایى بیرون مى برد و به سوى راه راست هدایتشان مى فرماید. (مائده ۱۵ و ۱۶(
پیامبر اکرم (ص) با آیینى که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر را به راه هاى امن و سلامت در دنیا و آخرت رهنمون گردد. این سفیر هدایت و امنیت لاجرم به علم و عصمت الهى پشتیبانى شده بود تا متکى بر این دو، بتواند پیام عظیم پروردگار را براى خیل گسترده بشر تا قیام قیامت به ارمغان آورد.
اندکى تأمل در ابعاد این رسالت بزرگ، عظمت زایدالوصف آن را آشکار مى سازد: «هدایت براى همه بشریت» در این میان، قرآن کریم به عنوان سند رسالت نبوى، به تعبیرى که در : «روشنگر همه چیز» (نحل ۸۹) مى باشد و از سوى دیگر در آیات متعددى، رسول اکرم(ص) را مفسر و تبیین کننده آیات معرفى مى کند، از جمله مى فرماید: «و قرآن را بر تو فروفرستادیم تا براى مردم، آنچه را بر آنها نازل شده توضیح دهى» (نحل۴۴)
اکنون این سؤال به ذهن مى آید که اگر پیامبر(ص) همه هدایت را براى همه بشر آورده و دستمایه این هدایت قرآنى است که مفسر آن نیز شخص رسول گرامى(ص) است، جایگاه امامت چیست؟
به تعبیر دیگر این که شیعه معتقد است: «امامت، ادامه شأن هدایتگرى رسول خدا(ص) است» با مبانى فوق چگونه جمع مى شود؟ به عبارت دیگر آیا آن چه شیعه درباره امامت عقیده دارد، با مسأله «ختم نبوت» چگونه جمع مى شود و نیاز به امام، پس از پیامبر(ص) و با وجود بقاى قرآن کریم در چیست؟
پاسخ را ابتدا از بیان «شکافنده علوم» امام باقر(ع) مى شنویم: راوى در ضمن گفت وگویى در باب نیاز امت به امام پس از پیامبر(ص) مى پرسند: «آیا قرآن براى امت کافى نیست؟» امام مى فرمایند: «بله کافى است». چنان چه تفسیرکننده اى (که حقایق قرآن را وز حدس و گمان خویش را بیان نماید) بیایند.»
راوى مجدداً مى پرسد: «آیا رسول خدا (ص) قرآن را تفسیر ننمودند؟» امام پاسخ مى دهند: «بله قرآن را (به طور کامل) براى یک نفر تفسیر فرمود و مقام آن شخص را به امت معرفى نمود که او على ابن ابى طالب(ع) است.»
بنابراین امامت به معنى آن است که شخصى در حد و اندازه پیامبر(ص) علومى را که از جانب خداوند بر سینه دریایى رسول(ص) فرود آمده، از اینان دریافت کند و به مرور، در حد ظرفیت مخاطبان و اقتضاى شرایط به آنان منتقل فرماید.
به پشتوانه این علم عظیم است که امیر المؤمنین(ع) کراراً فریاد مى زد: «قبل از آن که مرا از دست دهید، از من بپرسید» و هرگز دامنه سؤال را محدود نساخت، اما این مردمان «على ناشناس» آن دوران بودند که به فتنه ها دچار شده و على(ع) را خانه نشین ساختند و در کنار دریا، لب تشنه جان دادند.
با این وصف امامت «ادامه هدایتگرى رسول خدا(ص) با پشتوانه علم دریافتى از آن حضرت و متکى به حفظ و عصمت الهى» است و تعارضى با ختم نبوت ندارد.
به دیگر سخن، تمام محتواى عظیم رسالت الهى بر سینه رسول خدا(ص) نازل گردید و به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) خطاب به پیامبر(ص) پس از رحلت آن بزرگوار: «پدر و مادرم به فدایت، همانا با مرگ شما امرى قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشده بود، یعنى نبوت» (نهج/خطبه۲۳۵) اما آن چه از آسمان بر قلب پیامبر(ص) فرود آمد، پس از حضرت توسط «در شهر علم او» یعنى على(ع) به مردم مى رسید، با همان صیانت الهى که تضمین کننده سلامت پیام و ابلاغ صحیح و کامل آن بود و این یعنى علم و عصمت امام. این است رمز آن که غدیر در قرآن مایه کمال دین و تمام نعمت الهى شمرده شده و هموزن تمام رسالت رسول خدا(ص) محسوب گردیده، زیرا غدیر ضامن ادامه ابلاغ رسالت است. ما در ادامه فرازهایى از خطابه سرنوشت ساز و خطیر رسول خدا(ص) در غدیر خم را که روشنگر مطالب پیش گفته است، ذکر مى کنیم:
رسول خدا (ص) در فرازى از خطابه فرمود:
خداوند چنین وحى ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهر مهرورز. اى فرستاده ما! آنچه از سوى پروردگارت درباره على و خلافت او بر تو فرود آمده، بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرسانده اى و او تو را از آسیب مردمان نگاه مى دارد.»
هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده در تبلیغ آن کوتاهى نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان مى کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوى سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانى آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهى اعلام کنم که على بن ابى طالب، برادر، وصى و جانشین من در میان امت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسى است، لیکن پیامبرى پس از من نخواهد بود. او (على) صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است و پروردگارم آیه اى بر من نازل فرموده که: «همانا ولى، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانى هستند که نماز به پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى پردازند» و هر آینه على بن ابى طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
در فرازى دیگر فرمود:
هان مردمان! او را برتر بدانید، چرا که هیچ دانشى نیست مگر این که خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشواى پرهیزکاران، على، ضبط کرده ام. او (على) پیشواى روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.»
و در فرازى دیگر:
هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفاى آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروى ننمایید. پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمى کند، مگر همین شخص که دست و بازوى او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام مى دارم که:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
به نام خدا
پروژه نقشه برداری
دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان
استاد مربوطه : مهندس الیاس
اعضای گروه :
1- مجتبی محمودجانلو
2- علیرضا زنگانه
3- فیروز آرمانپور
4- رهام گیلاسیان
تاریخ تکمیل : 1/12/84
فهرست
عنوان صفحه
بخش اول .................................................................. 3
ترازیابی ........................................................................... 4
بخش دوم .................................................................. 6
بدست آوردن زاویه
روش اول : با تئودولیت .................................................................... 7
روش دوم : با متر ........................................................................... 7
بخش سوم ................................................................ 8
بدست آوردن مساحت یک چهار ضلعی غیر مشخص
روش اول : با متر .......................................................................... 9
روش دوم : با تئودولیت و شاخص ...................................................... 10
روش سوم : با استفاده از زاویه ......................................................... 11
روش چهارم : ترکیبی از روشها ...................................................... 12
روش پنجم : بااستفاده از مختصات .................................................... 13
بخش چهارم : ........................................................... 14
بدست آوردن مساحت یک شش ضلعی
روش اول : مختصات ..................................................................... 20
روش دوم : مثلثات ......................................................................... 20
بخش اول
* ترازیابی :
سی نقطه داخل محوطه ی دانشگاه
خطای مجاز : 40 میلی متر
÷÷
شماره نقطه
NO.P
قرائت عقب
( B. S )
قرائت جلو
(F. S)
∆h
ارتفاع نقطه
h
مقدار تصحیح
ارتفاع
سر شکن شده
+
-
B M
TP1
TP2
TP3
TP4
TP5
TP6
TP7
TP8
TP9
TP10
TP11
TP12
TP13
TP14
TP15
TP16
TP17
TP18
شماره نقطه
NO.P
1. 576
1.606
1.722
1.622
1.219
1.209
1.116
1.184
1.209
1.187
1.178
1.097
1.676
1.770
1.736
1.750
0.945
1.331
1.508
قرائت عقب
(B. S)
1.725
1.628
1.556
1.441
1.987
2.016
2.034
2.015
2.032
2.034
2.060
2.028
1.433
1.440
1.468
1.497
2.136
1.584
قرائت جلو
(F. S)
0.166
0.181
0.243
0.329
0.268
0.253
∆h
0.149
0.022
0.768
0.807
0.918
0.831
0.823
0.847
0.882
0.931
1.191
0.253
840.000
839.851
839.829
839.995
840.176
839.408
839.408
837.683
836.852
836.029
835.182
834.300
833.369
833.612
833.942
834.209
834.462
833.271
833.018
ارتفاع نقطه
H
+0.00000
+0.00024
+0.00048
+0.00072
+0.00097
+0.00121
+0.00145
+0.00169
+0.00193
+0.00217
+0.00241
+0.00266
+0.00290
+0.00314
+0.00338
+0.00362
+0.00386
+0.00410
+0.00434
مقدار تصحیح
840.00000
839.85124
839.82948
839.99572
840.17697
839.40921
839.40945
837.68469
836.85393
836.03117
835.18441
834.30266
833.37190
833.61514
833.94536
834.21262
834.46586
833.27510
833.02234
ارتفاع
سر شکن شده
+
-
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
احمد شاملو در سال 1304 ، یکشنبه 21 آذر در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. دوره کودکی را به خاطر شغل پدرش که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت می رفت در شهرهایی چون رشت و سمیرم و ا صفهان و آباده و شیراز گذراند.
مادرش کوکب عراقی بود و پدرش حیدر.
شاملو کودکی بسیار بدی داشت کودکی بی نشاطی را گذراند و جوانی بی رحمانه تنهایی.
کسی را نداشت که راه و چاهی به او نشان دهد.
شاملو کلاس چهارم دبستان بود که در مشهد زندگی می کرد در همسایگی خانه ی شاملو یک خانواده متمول ارمنی می نشست که دو دختر داشت و هر دو مشق پیانو می کردند. احساس عجیبی که شاملو از این تمرین ها و به خصوص از صدای پیانو در او بوجود آمد یکسره او را هوایی موسیقی و دیوانه شنیدن آن قطعات موسیقی آن چنان آتشی در شاملو روشن کرد که سال های سال اصلاً زندگی او به کلی زیر و رو شد . موسیقی تمام وجودش را زیر و رو کرد و چون نمی دانست که موسیقی چنین حالتی در او بوجود می آورد شبیه نخستین احساس های ناشناخته بلوغ، ملغمۀ لذت و درد، مرگ و میلاد و خدا می داند چه... موسیقی، شوق و حسرت او شده بود. باری از حسرت و ناتوانی و یاس بر دلش بود. یاس او از وصال موسیقی و او بعد از آن دیگر هرگز رو نیامد. دیگر هیچ وقت بچه درس خوانی نشد لنگ لنگان با حداقل نمره ایی که می شد گرفت از کلاسی به کلاسی می رفت بی آنکه هیچ چیز بیاموزد. چون می دانست که باید حسرت موسیقی را با خود به جهنم ببرد. محیط خانوادگی همه چیز می توانست از او بسازد جز یک شاعرمحیط مدرسه تا دبستان بود یک جهنم و تادبیرستان بود یک گمراه کننده قضاوت خودش این است که شعر در او التیام یافتن زخم موسیقی است او می بایست یک آهنگساز بشود که فقر مادی و فرهنگی خانواده غیر ممکنش کرد. پدربزرگ شاملو میرزا شریفخان عراقی، مرد باسواد کتابخوانی بود مردی به تمام معنا آراسته، با تربیت اشرافی قدیم که در دوره دیپلماتیک دوره تزار ساخته شده بود. کتابهایش به رگ جانش بسته بود. چند صندوق کتاب داشت و شاملو شروع کرد به خواندن کتابهایش و اولین چیزی که خواند قصه کوتاهی بود از هانری بورد و به نام مطرب و به ترجمه پرویز ناتل خانلری در نشریه کوچکی به اسم افسانه که مرتب برای پدربزرگ می آمد. این قصه کوتاه رمانتیک سه چهار صفحه ای که که فقط به خاطر کوتاهیش برای خواندن انتخاب شده بود. آتش مطالعه را در او روشن کرد و جانشین اندوه مایوسانه موسیقی شد.
شاملو یازده سال داشت که ادبیات با خواندن ترجمه یک قصه کوتاه همه شوق و شور او را به خودش اختصاص داد و در چهارده سالگی بهترین نویسنده نه فقط کلاس دوم که شاید همه دبیرستان بود، چون که انشاهایش سرصف برای شاگردان خوانده می شد.
سال 1320 جوانکی در حدود پانزده سال و نیمه بود جوانکی که در سکوت خفقان آمیز دوره رضاخان ودر محیطی کاملاً بیگانه با آن چه در ذهن او بود در خانه یک افسر ارتش، افسری که به خاطر کله شقی هایش همیشه ماموریت های پرت و دور از مرکز را به او می دادند خاش و چابهار و سرحد افغانستان و امثال این ها، دو ماه آنجا، سه ماه فلان جهنم دره بود و چون بچه ی این خانواده بود هرگز یک دوست واقعی نتوانست برای خود داشته باشد یعنی تا آن موقع که شخصیت آدم در حال شکل گیری است و نه بده بستانی و نه تربیت مشخصی فقط خفقان و سکوت.
یک بچه 15 – 16 ساله که هیچ نوع سابقه تفکر سیاسی – اجتماعی ندارد می گوید طرفدار آلمانم چون دارد دشمن مرا می کوبد او با این ذهنیت و با این سادگی وارد یک جریان ضد متفقین شد که کار به زندان کشید و توی زندان بسیار چیز یاد گرفت و بسیار آدم ها را دید مثلا مهمترینشان علی هیات سرلشکر آق اولی بود.
در بازداشت سیاسی متفقین بود و این با وضع یک زندانی خیلی فرق داشت. کشور هم در سالهای سیاه جنگ دچار لطمات جنبی و تبعی جنگ بود نه زیر آوار مستقیم آن. پسر بچه ای که پانزده سال اول عمرش را در خانواده یی نظامی در خفقان سیاسی و سکون تربیتی و رکود فکری دوره رضاخانی طی کرده و آن وقت ناگهان در نهایت گیجی، بی هیچ درک و شناختی در بحران های اجتماعی سیاسی سال های 20 در میان دریایی از علامت سوال از خواب پریده و با شوری شعله ور و بینشی در حد صفر مطلق، که با شعار « دشمن دشمن ما، دوست ماست، نا آگاهانه گرچه از سر صدق می کوشد مثلا با ایجاد اشکال در امور پشت جبهه ی متفقین آب به آسیاب دار و دسته اوباش هیتلر بریزد. در سال 1332 مجموعه ی اشعار آهن ها واحساس چاپ شد که پلیس در چاپخانه آن ها را سوزاند . همچنین ترجمه طلا در لجن اثر ژیگموند موریتس و رمان بزرگ پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریو کایی با تعدادی داستان کوتاه نوشته ی خودش و همه یاداداشت های فیش های کتاب کوچه در یورش افراد فرمانداری نظامی به خانه اش ضبط شده از میان می رود و خود او موفق به فرار می شود. شاملو در مورد نیما می گوید نیما استاد مسلم همه ماست من شعر را از نیما آموختم. بینش شاعرانه را از نیما آموخته بودم. با شعر نیما تلنگری خوردم و شعر را در خود یافتم من از نیما بسیار چیزها آموختم و توانستم یکی از شاگردان خودش بشوم و درس هایش را بیاموزم. من لحظات زیادی با او داشتم برایم مظهر حرمت بود و هست کاراصلی نیما به هم ریختن تساوی طول مصرع ها نیست. .. اهمیت نیما در این است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
معماری رنسانس
معماری رنسانس به معماری اروپا در سدههای ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس) اطلاق میشود که از مشخصههای آن، نوزایی عناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود.
رنسانس در ایتالیا
در تمامی دوره گوتیک در قرون میانه، زمانی که معماری در فرانسه و انگلیس با بنا ساختن کلیساهای اعظم غول پیکر با فضای داخلی فوق العاده که نمایانگر یکی از نقاط اوج نبوغ معماری اروپایی است، تحت غلبه اجرای معماری در عظیم ترین مقیاسهای تاریخ غرب بود، معماری ایتالیایی امری بی اهمیت و نسبتاً کوچک محسوب می شد. هرچند معماری گوتیک در ایتالیا وجود داشت اما به نظر می رسد وسعت میدان دید، نبوغ و ابهت معماری دولتشهرها از آن فراتر رفت. دوره رنسانس توسعه یک معماری جدید را از قرن پانزدهم تا قرن شانزدهم تجربه کرد که اولین نمونه معماری مدرن بود. زمانی که ما به ساختمانهای دوره رنسانس نگاه می کنیم در نظرمان آشنا هستند تقریباً چنان که گویا آنها یکصد سال پیش ساخته شده اند. زبان معماری که بوسیله معماران رنسانس ایتالیا ابداع شد تبدیل به زبان معماری غالب دنیای جدید شد که تنها با ظهور معماری مدرن در قرن بیستم کنار گذاشته شد.
معماران دوره رنسانس معماری خود را تا حدودی در نتیجه علاقه احیا شده خود نسبت به ویرانه های روم و یونان، از طریق بازیابی متون کلاسیک درباره معماری و به خصوص ده کتاب نویسنده رومی، ویتروویوس که درباره معماری نگاشته شده بود اخذ کردند. آنان همچنین اشکال جدید و زبان دیداری جدیدی ابداع کردند که از دوره کلاسیک منشعب نشده بود. بتدریج معماران، اومانیستها و نقاشان دوره رنسانس (معماری در رنسانس به عنوان یک هنر کامل و فراگیر تلقی می شد) اندیشه ای جدید درباره فضای عمومی ابداع کرد که در آن جامعه احساس افتخار و ارجمندی کند و جامعه در مقیاسی که تمام شهر را در بر می گیرد تنظیم و ترتیب یابد
در دوره رنسانس معماری به عنوان هنر عالی در نظر گرفته می شد. نظریه پردازان بر این باور بودند که طراحی معماری مانند همه هنرها از تجربه انسانی بر می خیزد اما معماری همچنین نمایانگر عالیترین دستاوردهای هنری ممکن برای بشریت بود. اما معماری چنان که امروز تلقی می شود یک حرفه تخصصی تلقی نمی شد. طراحی معماری بوسیله معماران حرفه ای، نقاشان، مجسمه سازان (از قبیل میشل آنجلو)، اومانیستها، بنایان و افراد آماتور ساده با صرف زمان و هزینه بسیار انجام می شد
هنر طبق چیزی که در نهایت از کتابهای ویتروویوس درباره معماری اخذ شده بود مبتنی بر هفت اصل بود. مهمترین اصل در این میان تقارن بود و این به آن معنا بود که بخشهای مختلف بایستی از نظر هندسی متعادل باشند. در اولین نمونه های معماری رنسانس نوعی شیدایی برای نظم و تقارن وجود دارد. علاوه بر این بخشهای مختلف یک کلیت معماری باید مطابق و هماهنگ با یکدیگر باشند که در نظریه معماری به این موضوع حالت و مزاج بنا گفته می شد. با این حال با توسعه معماری، طراحان شروع به طغیان علیه سخت گیریهای نظریه ویتروویوسی کردند. در دهه 1530 به خصوص در کارهای میشل آنجلو، معماران شروع به رفتاری دیوانه وار درباره عدم تقارن و استفاده از مخلوطی به شدت نامنظم از عناصر معماری کردند. این شیوه طغیانگر معماری با نام معماری صاحب سبک و براساس پدیده ای مشابه در نقاشی رنسانس نامگذاری شد
برونلسکی
به طور معمول ابداع شیوه منحصر به فرد ایتالیایی در معماری رنسانس به فیلیپو برونلسکی (1377-1466) نسبت داده می شود. او همچنین ابداعگر اصول زاویه دید خطی در طراحی و نقاشی شمرده شده است. در سال 1419 او مأموریت یافت گنبد کلیسای اعظم فلورانس را که بنای آن در سال 1296 آغاز شده بود بسازد. در سال 1419 ساختمان همچنان ناتمام باقی مانده بود زیرا هیچ کس به درستی درباره چگونگی ساخت گنبد نمی توانست تصمیم گیری کند. برونلسکی مشکل را با ابداع نوع جدیدی از گنبد حل کرد. گنبد برونلسکی به جای حالت نیمکره ای، هرمی و مرتفع بود. گنبد هشت وجه داشت و برونلسکی در خارج گنبد در مرز وجه های مجاور قوسهایی سفید رنگ ساخت تا توجه را به این هشت وجه جلب کند. این اولین گنبدی بود که از زمان دوره کلاسیک تا آن زمان ساخته شده بود که به طور عمده کارکردی خارج ساختمانی به جای کارکردی داخل ساختمانی داشت. در معماری قرون وسطی، گنبدها به نحوی طراحی می شدند تا از داخل مجموعه بنا قابل دید باشند. با این حال گنبد برونلسکی از تمامی فلورانس قابل مشاهده بود و در حقیقت هنوز امروز هم بر منظره هوایی شهر تسلط دارد. در اینجا چندین ابتکار مطرح است: طراحی با هشت وجه توجه را به بخشهای هندسی و تقارن آن جلب می کند و به این ترتیب شاید گنبد برونلسکی بهترین نمونه از اصل تقارن در معماری رنسانس باشد. این تقارن چیزی بود که ویتروویوس، معمار کلاسیک آن را عالیترین فضیلت یک معماری تلقی می کرد. این گنبد همچنین با توجه کردن به فضای عمومی، همچنان که یک پدیده معماری داخلی است یک پدیده معماری خارجی نیز محسوب می شود و به عنوان مرکز ثقل دیداری در زندگی شهری فلورانس عمل می کند
قرن پانزدهم
قرن پانزدهم شاهد افزایش قابل توجه طرحهای معماری نه تنها در ثروتمندترین شهرها از قبیل فلورانس بلکه در سراسر ایتالیا بود. اصول ویتروویوسی تقارن و نظم تقریباً در تمامی طرحها به کار گرفته می شد. علاوه بر این ابداع برونلسکی درباره زاویه دید، که یک روش و ابزار نگارگری بود، شیوه ساختن بنا را بوسیله معماران ایتالیایی تغییر داد. معماری رنسانس قرن پانزدهم در غلبه سطوح مسطح و خطوط مشخص و قدرتمند بود و بر این اصول معماری تأکید می کرد.
اقسام ساختمانها در حال افزایش بود. علاوه بر ساختمانهای معمول قرون وسطی از قبیل کلیساها، کلیساهای کوچک و بیمارستانها، طراحان رنسان دو نوع جدید از ساختمان را خلق کردند: ویلا و پالازو. ویلا خانه ای اعیان نشین در ییلاقات خارج از شهر بود که شهروندان ثروتمند و قدرتمند مانند خاندان دمدیسی در آن زندگی می کردند. معماران رنسانس شکل اولیه مزارع استحکام بندی شده اشرافی را در قالب ویلا تبدیل به خانه هایی با فضاهای وسیع، راحت و دلپذیر ساختند. ویلا با پالازو یا خانه شهری نسبت داشت. اینها خانه هایی بودند که افراد ثروتمند و قدرتمند زمانی که از شهر بازدید می کردند در آن سکونت داشتند. در قرن سیزدهم این گونه پالازوها ساختمانهایی کم اهمیت و باریک بودند که طبقه اول آنها به عنوان مغازه به اجاره داده می شد. قرن پانزدهم شاهد ظهور پالازوهای بزرگ، وسیع و درخوری بود که تمامی طبقات به فضاهای زندگی اختصاص داده شده بود. باز هم معماران به جنبه های بیرونی این پالازوها علاقه مند بودند. آنها ساختمانهایی هم خصوصی و هم عمومی بودند. از جنبه عمومی و براساس ظواهر خارج آنها، این ساختمانها بیانگر ثروت و قدرت صاحبان خود بودند.
در کنار برونلسکی، مهمترین معمار این دوره لئون باتیستا آلبرتی بود که همچنین یک نظریه پرداز مهم سیاسی و اومانیست مدنی بود. او بیشتر به خاطر آثارش درباره معماری شناخته شده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه
از زمان بشر اولیه تا کنون، انسان همواره سعی داشته تا با ابداع و به کار گرفتن آلات مکانیکی عوارض سطح زمین را به گونهای تغییر دهد تا نیازهای او را رفع نماید.
وسایل ابتدایی که توسط بشر اولیه در ساختن کلبهها و سرپناهها مورد استفاده قرار میگرفت با گذشت زمان به ماشینآلات پیچیده و عظیمی تبدیل شده است که در ساختمان شاهراهها و آسمانخراشها به کار میرود. قسمت بزرگی از این ماشینآلات در عملیات خاکی مورد استفاده قرار میگیرد. عملیات خاکی عبارت از تغییر شکل و تغییر مکان مواد سطح زمین میباشد.
بدون تردید ماشینآلاتی که در آینده مورد استفاده قرار خواهند گرفت از حیث ظرفیت و قدرت کاربردی با ماشینآلات امروزی قابل مقایسه نخواهند بود و مهندسین راه و ساختمان در تکامل و حتی ابداع ماشینآلات مزبور نقش قابل توجهی به عهده خواهند داشت.
امید است استفاده از روشهای صحیح برنامهریزی، برآورد و فنون اجرا باعث بالا رفتن استاندارد کاربردی برای یک مهندس راه و ساختمان که مسئولیت اداره ماشینآلات را به عهده دارد بشود.
البته برای اداره کارگاه علاوه بر مطالب فوق مهندس باید آشنا به فنون برنامهریزی (CPM/PERT) و همچنین روشهای کنترل هزینه و اصول کلی مدیریت و غیره باشد تا بهترین نتیجه از عملیات عاید گردد. در این تحقیق سعی شده است تا با معرفی ماشینآلات راهسازی و توضیح نحوه عملکرد آنها گامی نو در جهت شناخت ماشینآلات راهسازی و استفاد بهینه از آن برداشته شود.
جرثقیلها
مقدمه
جرثقیل تشکیل شده از یک اتاق فرمان و یک تیر بلند مشبک (بوم Boom) و یک قلاب (شکل2-2). جرثقیلها معمولاً برای بلند کردن اجسام سنگین، حرکت دادن آنها چه به وسیله تیر مشبک فلزی و چه از طریق حرکت جرثقیل و قرار دادن بار مربوطه در محل مربوطه به کار میروند. علاوه بر قلاب مذکور دردستگاه فوق، تعداد دستگاههای مخصوص دیگر وجود دارند که به منظورهای مختلف به کار میروند (شکل 3-2). این دستگاهها همه به انتهای تیر مشبک بلند جرثقیل وصل میشوند.
اجزاء اصلی یک جرثقیل در شکل 4-2 مشاهده میشود. گرچه تیر مشبک صفحه گردان اتاقک کنترل و ارابه جرثقیل از نوع هیدرولیکی موجود است ولی کابل متصل به قلاب که برای بلند کردن اجسام به کار میرود هیدرولیکی نیست. یک جرثقیل کامیونی بزرگ (130 تنی) در شکل 5-2 نشان داده شده است.
ظرفیت
ظرفیت صحیح جرثقیل در درجه اول از روی شعاع آن تعیین میشود. شعاع عمل جرثقیل عبارت است از فاصله افقی بین مرکز چرخش اتاق کنترل تا قلاب انتهای تیر مشبک. این فاصله تابع طول تیر مشبک و زاویه آن با سطح افق میباشد. سایر عواملی که خاصیت تعیین کننده در ظرفیت جرثقیل دارند، عبارتند از: نوع زمین محل کار، وزن وزنه تعادل، نوع و اندازه کابل فلزی متصل به قلاب، وضعیت تیر مشبک نسبت به اتاق فرمان و وضعیت مکانیکی جرثقیل.
کارخانههای سازنده معمولاً جدول مخصوصی تهیه میکنند که ظرفیت جرثقیل در شرایط مختلف از روی آنها تعیین میشود. شاخصهای الکترونیکی بارسنجی وجود دارند که در هر لحظه بار حقیقی تیر جرثقیل را مشخص کرده و در صورتی که این بار به حد ظرفیت تیر نزدیک شود اخطار میکنند. با اینهمه لازم است طبقهبندی جرثقیلها از روی ظرفیت آنها و واژه بار واژگونی تشریح گردد.
در یگ روش اندازهگیری ظرفیت جرثقیلهال که توسط تعداد زیادی از سازندگان جرثقیل استفاده میشود، به هر نوع جرثقیل یک ظرفیت اسمی اطلاق میشود، که این ظرفیت اسمی بر اساس ظرفیت مجاز بالا بردن در جهت مینیمم ثبات ماشین با شعاع عملی معین (معمولاً 12 برابر فوق برابر با 4 متر) و یک تیر مخصوص معین میشود.
یک شماره کلاسه (شامل دو عدد) پس از ظرفیت اسمی جرثقیل آورده میشود. عدد اول شعاع را برای ظرفیت مجاز مزبور معین میکند. عدد دوم ظرفیت جرثقیل را بر حسب 100 پوند برای شعاع عمل 40 فوت و تیر مشبک 50 فوت مشخص مینماید. مثلاً یک جرثقیل کامیونی با ظرفیت اسمی 40 تن با شعاع عمل 12 فوت و تیر استاندارد و ظرفیت 20000 پوند با یک تیر 50 فوتی و شعاع عمل 40 فوت به صورت زیر طبقهبندی میشود.
جرثقیل کامیونی 40 تنی (کلاس 200-12)
بار واژگونی باری است که در آن بار و با یک شعاع عمل معین و زاویه تیر معین واژگونی رخ میدهد. واژگونی به طریق زیر تعریف میشود:
برای جرثقیل با چرخهای زنجیردار زمانی واژگونی رخ میدهد که اولین چرخ جرثقیل به اندازه 2 اینچ از زنجیر چرخ که هنوز بر روی سطح زمین قرار دارد دور شود. برای جرثقیلهای چرخدار و کامیونی، واژگونی وقتی رخ میدهد، که تمام لاستیکهای یک یا بیش از یک چرخ جرثقیل از سطح اتکاء بلند شوند.
باید توجه داشت که واژگونی تعریف شده به مفهوم فیزیکی واژگون شدن ماشین نیست و برای تعریف به کار میرود. قانون ایمنی و سلامت محیط کار آمریکا U.S Government Occupational and Health Act (OSHA) بار ماکزیمم مجاز جرثقیل را به صورت درصدی از بار واژگونی جرثقیل تعیین میکند.
نوع چرثقیل
بار مجاز (درصدی از بار واژگونی)
جرثقیل زنجیردار بدون پایههای اتکاء
جرثقیل زنجیردار با پایههای اتکاء
جرثقیل با چرخ لاستیکدار
75%
85%
85%
انواع دیگر جرثقیل
بعضی جرثقیلها (شکل 6-2) به طرزی ساخته میشوند که فقط به عنوان جرثقیل قابل استفاده بوده و از الحاقات دیگر شبیه شکل 2-2 نمیتوانند استفاده کنند. نوع دیگر جرثقیلهای با کاربرد مخصوص، جرثقیلهای بسیار بلند هستند که در اروپا تکامل یافته و امروزه در سراسر نقاط جهان بخصوص در ساختمان آسمانخراشها به کار میروند. این جرثقیلهای بلند (tower crane) به دو دسته ثابت و متحرک تقسیم میشوند. به خاطر شعاع عمل وسیع و ارتفاع بسیار زیاد، این نوع