لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
آثار ترک نماز و بی نمازی بر زندگی انسان ها
مقدمه : چرا نماز می خوانیم
در میان عباداتى که به وسیله آنها به خداوند سبحان، تقرّب مىجوییم،عبادتى مهمتر و ارجمندتر از (نماز) نیست. نماز (ستون دین) و(معراج مؤمن) است. نماز تنها عبادتى است که ما به طور مستمرّ و دراوقات مختلف شب و روز و در هر موقعیّتى، آن را بجا مىآوریم و در هیچشرایطى حتّى در موقعیّتهاى بسیار دشوار مانند: حالت غرق شدن یا درهنگام جنگ، ترک نمىشود و در هر حال واجب است. مگر نه این است کهانسان در هنگام مشکلات و گرفتاریها، توجّهى بیشتر و افزونتر به خداپیدا مىکند؟ پس باید نماز بگزارد تا پروردگار در سختىها، او را یارىکند.
بدین جهت، در میان احکام دینى، »فقه نماز« از واجبترین امورىاست که براى مسلمان شایسته است آن را فرا بگیرد و بیاموزد، و بسیارجفا، بلکه ستم است که انسان براى یک عمر طولانى نماز بخواند امّا نمازناقص یا باطل! صرفاً از این جهت که در آموختن احکام آن کوتاهى کردهاست، در حالیکه چهبسا در ظرف یک یا دو ماه مىتوانسته همه آن را فرا بگیرد
نماز در کلام علىعلیه السلام
حضرت علىعلیه السلام بارها در نهجالبلاغه از نماز و یاد خدا سخن به میان آورده که در کتابى به نام «نماز در نهجالبلاغه» گردآورى شده است. ما در اینجا جملاتى را در مورد فلسفه ذکر و یاد خدا که مهمترین مصداقش نماز است از آن حضرت نقل مىکنیم:
مىفرماید: «اِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الذِّکْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَالْوَقَرَة وَ تُبْصِرُ بِه بَعْدَ العَشوة» (خداوند ذکر و یادش را صیقل روحها قرار داد تا گوشهاى سنگین با یاد خدا شنوا و چشمهاى بسته با یاد او بینا شوند.آنگاه حضرت در مورد برکات نماز مىفرماید:
«قَدْ حَفَّتْ بِهِم المَلائِکَة وَ نُزّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکینَه وَ فُتِحَتْ لَهُم اَبْوابَ السَّماءِ وَ اُعِدَّتْ لَهُم مَقاعِدَ الکِرامات» فرشتگان آنان را در بر مىگیرند و آرامش بر آنان نازل مىشود، درهاى آسمان بر آنان گشوده و جایگاه خوبى برایشان آماده مىشود.
آنگاه در ادامه، تشبیهى جالب از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله نقل مىفرماید که: نماز همچون جوى آبى است که انسان روزى پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد، آیا دیگر آلودگى باقى مىماند؟
در خطبه 196 گوشههایى از مفاسد اخلاقى همچون کبر و سرکشى و ظلم را برمىشمرد و سپس مىفرماید: درماین این مفاسد نماز و روزه و زکات است. آنگاه در مورد آثار نماز مىفرماید:
تَسْکیناً لِاَطْرافِهِم، تَخْشیعاً لِاَبْصارِهِم، تَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفیضاً لِقُلُوبِهِم، اِزالَةً لِلْخَیْلاءِ عَنْهُم اِنْ اَوْ حَشَتْهُم الْوَحْشَة آنَسَهُمْ ذِکْرک» نماز به همه وجود انسان آرامش مىبخشد، چشمها را خاشع و خاضع مىگرداند، نفس سرکش را رام، دلها را نرم و تکبر و بزرگمنشى را محو مىکند. به هنگام وحشت و اضطراب و تنهایى، یاد تو موجب انس و الفت آنها مىشود.
البتّه روشن است که همه مردم چنین بهرههایى را از نماز ندارند، بلکه تنها گروهى هستند که شیفته نماز و یاد خدا هستند و آن را با تمام دنیا عوض نمىکنند
تـرک نماز در دنیا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قیامت, اهل بهشت از دوزخـیـان مى پرسند: چه چیزى شما را روانه جهنم کرد؟ یکى از پـاسـخ هایشان این است که ما پاى بند به نماز نبودیم.9 در جایى دیگر به نمازگزارانى که در نمازشان سهل انگاراند; یعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گوید: واى بر آنان.
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترک الصلوه متعمدا فقد کفر; هرکه عمدا نماز را ترک کند, از اسلام خارج شده و کافر است.
در جـایـى دیـگر مى فرماید: (بین العبد وبین الکفر ترک الصلوه; مرز بین بنده خدا و کفر, ترک نماز است.
هیچ انسان با وجدان و متفکرى نیست که از ابعاد و اسرار و ظرایف نـماز آگاه باشد ولى از کنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر کسانى کـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفیق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب کرده اند.
آثار ترک نماز
هـمـان گـونـه کـه نـمـاز، آثـار و فـوایـد فـراوانـى در دنـیـا و آخـرت بـه دنبال دارد ترک این واجب الهى و سبک شمردن آن نیز عواقب شوم و آثار نامطلوبى در پى خواهد داشت . پیش از پرداختن به پیامدها، نخست مراتب بى نمازى را توضیح مى دهیم :
مراتب بى نمازى
الف ـ ترک نماز از روى انکار
یـعنى مسلمان نماز واجب را بر خود لازم نداند، چنین کسى منکر ضرورى دین است و اگر این انکار به انکار خدا و پیامبر باز گردد، کافر است .ب ـ ترک نماز از روى مسامحه
یعنى مسلمانى قبول دارد که در اسلام نماز واجب است ، ولى از روى بى اعتنایى به امور دینى و بـه بـهـانه اشتغال به کارهاى دنیوى آن را به جا نمى آورد، چنین کسى مرتکب گناه کبیره شده وفاسق نامیده مى شود.ج ـ ترک برخى از واجبات نماز
بـدیـن مـعنا که نماز مى خواند، ولى شرایط صحت آن را مراعات نمى کند. مانند آنکه نماز را با لبـاس غـصـبـى ، یـا در مـکـان غـصـبى ، به جا آورد، یا سوره و ذکر واجب را نخواند، یا آنها را صحیح انجام ندهد. اینان از جمله سبک شمارندگان نماز به حساب مى آیند.(167) که در درسهاى آینده به کیفر چنین افرادى اشاره خواهد شد.
آثار ترک نماز و بى اعتنایى به آن
الف ـ در دنیا
1ـ جراءت بر گناه : یکى ازآثار ترک نماز، جراءت پیدا کردن بر سایر گناهان است ؛ بدین مـعـنـا که انسان وقتى نماز را که ستون دین به شمار مى آید، ترک کند، ارتکاب گناهان دیگر برایش آسان مى شود. رسول خدا(ص ) فرمود:
(لا یـَزالُ الشَّیـْطـانُ یـَرْعَبُ مِنْ بَنى آدَمَ ماحافَظَ عَلىَ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فَإِذا ضَیَّعَهُنَّ تَجْرُاءُ عَلَیْهِ وَ اءَوْقَعَهُ فِى الْعَظَائِمِ)(168)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اثرات برق گرفتگی در بدن انسان
بدست آوردن اطلاعاتی در مورد اثرات برق گرفتگی در بدن انسان مورد علاقه عموم مردم دنیا می باشد این اثرات نه تنها برای پزشکان بخاطر معالجه و مداوا مورد توجه است بلکه برای سازندگان لوازمات برقی و تکنسینها و متخصصین برق نیز مورد علاقه می باشد که بتوانند در جهت جلوگیری از این مخاطرات به راه حلهای مناسب دست یابند.
برق و خطرات آن در بدن انسان
بشر از صدها هزار سال پیش با انرژی الکتریکی برخورد داشته و می دانسته که یک هیولا و اژدهایی در آسمانها وجود دارد ولی نمی دانسته به چه طریقی و با چه وسیله ای از این انرژی گرانبها استفاده بکند.اثرات و خطرات این انرژی را مشاهده می کرد ولی قدرت بهره برداری از آن را نداشته است.زندگی بشر امروزی بدون استفاده از انرژی الکتریکی غیر ممکن می باشد و استفاده هایی را که با ساخت لوازمات الکتریکی می کند هنوز به 20% مزایای این انرژی پی نبرده است. تولید انرژی الکتریکی که یکی از مهمترین و بهترین انرژیهایی است که در اختیار بشر قرار دارد خیلی آسان و تبدیل آن به انرژیهای دیگر خیلی ساده می باشد ولی طریقه حفاظت و بهره برداری صحیح از آن همیشه و در همه جا با مشکلاتی روبرو بوده است.
مهمترین این مشکلات، برق گرفتگی و خطرات ناشی از آن می باشد که موجب از دست دادن جان انسان و حیوانات می گردد علاوه بر آن با اتصال کوتاه هایی که در مسیر جریان برق رخ می دهد باعث قطع شدن شبکه و سوختن لوازم الکتریکی و آتش سوزی می شود که با خسارت و خطرات زیادی همراه است.
بخاطر اقتصادی بودن تولید انرژی الکتریکی و مساعد بودن آن برای محیط زیست استفاده از این انرژی تا هزارها سال آینده نیز برقرار خواهد بود ولی اثرات فیزیکی این انرژی بر روی بدن انسان و هر جانور زنده تغییر نخواهد کرد.
اعتماد به سیم کشی و کابل کشی و استفاده از هرگونه ماشین آلات بویژه پمپ ها، روشنایی پارکها، استخر، پایه چراغ های معابر عمومی، مدارس، باشگاههای ورزشی و بیمارستاها و کلیه لوازم برقی و فلزی بخصوص کولرهای آبی در منازل و کارخانجات به معنای اعتماد به طریقه صحیح ساخت و نصب استفاده از این انرژی الکتریکی در ولتاژهای پایین می باشد.
درخواست این اعتماد برای حفاظت جان انسان و حیوانات اهلی و جلوگیری از خطرات آتش سوزی و انفجارهای عظیم در معادن، انبارهای بزرگی، بخصوص پالایشگاههای نفت و گاز و غیره بسیار مهم و با ارزش می باشد.
با بالا رفتن مصرف انرژی برق و توسعه صنعت و شهرها در همه کشورهای جهان امکان چندین برابر شدن تلفات زیادتر خواهد شد.
رفاه یک جامعه اقتصاد آن جامعه است اقتصاد یک جامعه بستگی به صنعت آن جامعه دارد
صنعت آن جامعه بستگی به توان تولید و مصرف دقیق انرژی الکتریکی آن جامعه را دارد.
تحقیقات انجام شده در مورد برق گرفتگی که باعث مرگ شده ثابت می کند که پنجاه درصد آن در اثر تماس مستقیم سیم حامل برق در حمام، استخر، حیاط، زیر زمین، پارکها و یا جاهای مرطوب بوده که جریان برق مستقیما از بدن افراد به زمین برقرار شده است و بقیه بعلت فرسودگی کابلها ویا عایق نبودن صحیح لوازم خانگی و دستگاه های برقی ویا سیم کشی های غلط و استفاده از لوله های فلزی و سیم افشان اتفاق افتاده است.
سیستم توزیع انرژی الکتریکی که سیستم ارت آن فاصله های مختلف شهر ارت گردیده است این اعتماد را برقرار می نماید که ولتاژهای ایجاد شده در کلیه قطعات فلزی ساختمان و برق گیرها در مواقع خطر همیشه مساوی صفر بوده و سنجش و آزمایشات آن با قوانین استاندارد های بین المللی مطابقت داشته باشد.
قبول و رعایت استانداردهای بین المللی موجود در اجرای دستورالعمل های مورد لزوم در راه جلوگیری از خطرات برق گرفتگی کمک موثری در این مورد می باشد که کشورهای پیشرفته آنرا رعایت و تعداد سوانح برق گرفتگی را تا حد امکان کاهش می دهند.
در مواقع رعد و برق و یا شعله ور شدن دستگاههای برقی چه در ولتاژهای پایین ویا ولتاژهای بالا در نزدیکی انسان امکان برق گرفتگی نیز وجود دارد که خطرات و خسارات آن را به طور ساده نمی توان در این بخش تشریح کرد.
جریان و فشار برق در بدن انسان در جاهایی که مقاومت اهمی بدن کمتر باشد بیشتر و راحت تر جریان می نماید و سعی می کند که این موانع را برطرف نماید چنانچه این موانع مقاومت در مقابل فشار برق را نداشته باشد جریان برق باعث متلاشی کردن و سوزاندن و به آتش کشیدن و برطرف کردن آین موانع خواهند شد ( مانند سوخت فیوز) سوزاندن و به آتش کشیدن یکی از خطرات بزرگ برق است که جزو کاراکتر و قدرت برق می باشد.
در بدن انسان و هر جانور زنده هنگام برق گرفتگی همین واقعه رخ می دهد بارها اتفاق افتاده است که در اثر یک اشتباه ویا دقت ننمودن و رعایت نکردن دستورالعمل های موجود حتی کارگران و مهندسین با تجربه هم دچار برق گرفتگی شده اند که توام با مرگ بوده است.
ساختمان بدن انسان و هر جانور زنده در مقابل جریان برق از مقاومتهای زیادی تشکیل شده است که به طور ساده می توان به شکل زیر نمودار نمود کل مقاومت بدن انسان مساوی با جمع مقاومتها
R1+R2+R3+R4+R5+R6+R7+R8+R9
کمترین مقامتهای بدن انسان عضلات و ماهیچه ها و آاورت و حساسترین وظریفترین آنها دریچه های قلبی،کبد، ریه، غده تیروئید وغیره می باشند.
بزرگترین این مقامتها از پوست بدن شروع و سپس سلسله مویرگها می باشد که در مقابل جریان برق با سوختگی ناگواری مواجه می شود.
این سوختگی ها عمیق بوده و مداوای آن چنانچه زیاد باشند بسیار سخت و در بعضی مواقع غیر قابل علاج می باشند بخصوص که اگر سوختگی در برق گرفتگی با ولتاژ زیاد اتفاق افتاده باشد و زخم های ایجاد گردیده عمقی تر بوده که همیشه با دردهای زیاد و عفونت های سختی همراه خواهند بود.
آشنائی با ساختمان بدن انسان و مقاومتهای داخلی آن بسیار مهم می باشند زیرا در هنگام عبور جریان برق از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
سرچشمه تمامی نیروهای انسان، تفکر است. با این وجود هرگز نمی توانیم ادعا کنیم که در این مهارت انسانی که پر ارزش ترین توانایی ماست، کامل شده ایم.
هرقدر که در آن متبحر شده باشیم، باز هم باید بخواهیم بهتر و بهتر بیندیشیم.
این اثر ناچیز را با بضاعت اندک و اندیشة پاک و قلب مهربان، معرفت تقدیم می کنم.
تلاش ما در زندگی، چونان قصة ماهیگیر پیری است که – در ازای امیدهای خوش و فعالیت در راه آن – نتیجه ای جز یک لنگه کفش فرسوده عایدش نشده است.
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
نقش تغذیه در بیماری گواتر:
- مقدمه
- ید
- نمک یددار
- اهمیت ید
- ید مورد نیاز از کجا تأمین می شود
- کمبود ید
- گواتر چیست
- گواتر ساده یا آندمیک
- کرتینیسم
اختلالات ناشی از کمبود ید در چه منطقی از کشور شایع است
- راههای پیشگیری
- منابع غذایی
سمینار والدین:
- هپاتیت B
- مقدمه
- عامل هپاتیت B
- مهمترین منبع ویروس هپاتیت B
- محل زندگی و افزایش ویروس هپاتیت B
- مهمترین نشانه های هپاتیت B
- مهمترین راههای شناسایی ناقلین هپاتیت B
- راههای انتقال هپاتیت B
- راههای عمومی انتقال هپاتیت B
- دورة نهفتگی بیماری هپاتیت B
- خطر افرادی که بطور مزمن به هپاتیت B آلوده اند
- انتقال هپاتیت B در محل کار
- فعالیتهای ورزشی روزانه برای مبتلایان
- به هپاتیت B
- واکسن هپاتیت B
- برنامه غذایی بیماران مبتلا به هپاتیت B
- مهمترین راههای پیشگیری از بروز هپاتیت B
سمینار کودکان:
- غذا و تغذیه
- غذا چیست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مظاهر غفلت در انسان
قال الله تبارک و تعالى فى کتابه:
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا اللهان الله خبیر بما تعملون و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون».
ملاک ارزش اعمال انسان ارزش انسان به آگاهى اوست، هر قدر کارهاى انسانآگاهانهتر باشد، و انسان نسبتبه کار خود توجه بیشتر و شناختبیشتر داشته باشدآن کار انسانىتر است و هر اندازه کار به انگیزه غرایز و امیال حیوانى کهطبعا در آنها شناخت و آگاهى هم کمتر است انجام گیرد آن کار حیوانىتر هست وانسان را به حیوانیت نزدیک مىکند. شاید همین باشد سر این که در آن آیه شریفهمىفرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون».
کسانى که از حیوانات پستترند اهل غفلتاند و آگاهى ندارند. پس غفلت و ناآگاهىانسان را آنقدر تنزل مىدهد و پست مىکند که از حد چهارپایان هم فروتر مىرود.
مظاهر غفلت (اشباع غرائز حیوانى) مظاهر غفلت و ناآگاهى در زندگى انسان فراواناست و هر اندازه انسان در فکر اشباع غرایز حیوانى باشد از آگاهى انسانى دورترمىشود، تا آن جا که خدا را فراموش مىکند، خدا هم به واسطه کفران این نعمت وعقوبت این گناه خودش را از یاد خودش مىبرد; یعنى انسان از خودش هم غافل مىشود.
و دیگر توجه ندارد که کى هست و کجا هست و از کجا آمده و کجا خواهد رفت. عینامثل حیوانى که فقط چشمش به علف و همش پر کردن شکم و توابع و لوازمش است. اینهم به همین نحوه مىشود که این نسیان نفس به دنبال نسیان خدا «نسوا اللهفانسیهم انفسهم» از مظاهر بزرگ این غفلت و ناآگاهى انسان است.
معناى آیه شریفه «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله ولتنظر...» خداوند متعالدر آیه شریفهاى که در ابتدا آوردیم مىفرماید: از خدا بترسید و بیندیشید کهبراى فرداى خود چه پیش فرستادهاید:
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله» بعد مىفرماید: «ولتنظر نفس ما قدمتلغد» نمىفرماید: وانظروا ماذا قدمتم لغد شاید اشاره باشد به این که کم هستندکسانى که در این باره بیندیشند یک کسى هم بیندیشد، فکر کند، ببیند، که براىفرداى خود چه فرستاده است.
همان طور که غفلت انسان را از سرحد انسانیت تنزل مىدهد، توجه و آگاهى به خود،جهان و خدا، انسان را از یوانیتبالا مىبرد. هر قدر انسان از نعمتهایى که خدابه او داده بیشتر بهره بردارى کند و چشم و گوش و دل و قلب و وسائل ادراک و فکرخود را در راه حقیقتبه کار بیاندازد به مرز انسانیت نزدیکتر مىشود. این یکىاز مهمترین مسائلى است که انبیا و اولیاى خدا و مصلحانى که از طرف خدا براىاصلاح جامعهها مىآمدهاند بر آن تکیه داشتند.
عروض نسیان و غفلت از یاد خدا در حین انجام عمل:
البته ما معتقدیم که آخرتى هست و باید براى آخرت فکرى کرد و چه بسا کارى رابه خاطر هدف اخروى شروع کنیم، و انگیزه ما در شروع آن کار هم خدا و رسیدن بهپاداش الهى باشد ولى موقعى که به کار مشغول مىشویم و توجه ما به مقدمات آن کارمعطوف مىشود کم کم غفلت عارض ما مىشود; مثلا به فکر مىافتیم امروز از فامیلمریضى عیادت کنیم، در بین راه قدم به قدم عواملى انسان را از خدا غافل مىکند:
مناظرى که مىبیند چیزهایى که مىشنود و بالاخره اگر از همه اینها گذشتیم و سالمرسیدیم بدون این که شیطان ما را به طرف خودش بکشاند، در صحبتها مسائلى پیشمىآید که کم کم انسان را غافل مىکند. غافل مىکند از این که اصلا براى چى آمدهبود این جا، گاهى گله از این و آن، یا فرض کنید رفتار بد بعضى نسبتبه دیگرى وخلاصه غیبت و تهمت و کم کم افترا و چیزهاى دیگر. براى آن کار واجب یا مستحبى کهآمده بودیم کم کم خود ما هم کشیده مىشویم به اینها و به جاى این که در این راهتقربى به خدا پیدا کرده باشیم و بندهاى از بندگان خدا را به خدا نزدیک کردهباشیم نه تنها او را نجاتش نمىدهیم از آن غفلتى که دارد خود بلکه ما هم غافلمىشویم که اصلا آمده بودیم این جا چه کار داشتیم. آن کارى که به قصد خدا شروعکرده بودیم به کجا رسید تازه وقتى رسیدیم به موقع عمل هدف فراموش مىشود، مىافتیم توى امور دنیا و حتى گاهى به حرام هم کشیده مىشویم.
این است که در دعاى ابوحمزه عرض مىکند که خدایا پناه مىبرم از آن کارى کهبراى تو آن کار را شروع کردم و بعد عارض شد براى من چیزى که من را از آن راهحق و هدف صحیح منحرف و منصرف کرد.
لذا انسان باید توجه داشته باشد که صرف نیت اولیه براى یک کار کافى نیست کهآن کار سالم انجام بگیرد و به نفع انسان تمام شود، بلکه باید تا آخر کار، اخلاصداشته باشد و غافل نشود.
یکى از نمونههاى بزرگ این مساله، که سختىهاى بیشترى دارد، کارهاى اجتماعىاست. کارى که سالها باید فرد یا افرادى به کمک افراد دیگر انجام دهند.
بسیار پیچیدهتر و مشکلتر از کار یک ساعتى و زودگذر است، براى یک کار یک ساعتىآنقدر باید انسان خودش را مواظبت کند که شیطان گولش نزند، در بین راه از هدفخارج نشود، هدف را فراموش نکند، که بتواند کار خود را درست انجام دهد. اما یککارى که چند سال باید دنبالش را گرفت، روز و شب را باید وقت صرف کرد،بىخوابىها کشید، خطرها را تحمل کرد، پولها خرج کرد. هر لحظهاش با خطر غفلت وشیطان روبه رو است.
اگر مقدارى در کارهایى که کم و بیش کردهایم تامل کنیم، متوجه مىشویم که کمکارى هست که بتوانیم حسابش را درست پس بدهیم. تمام کارهایى را که در روز، ماه،سال و سالها کردهایم آیا براى خدا بوده است؟
در بین این راه از مسیر منحرف نشدهایم؟ هدف را فراموش نکردهایم، یا نه؟ خیلىوقتها به جایى رسیدیم که فراموش کردهایم که اصلا براى چه حرکت کرده بودیم گاهىکارى را شروع کردیم و بعد فهمیدیم که یک گروه دیگرى هم هستند که همین کار رامىخواهند انجام دهند; مثلا کلاس یا درس خاصى را شروع مىکنیم بعد متوجه مىشویم کهدوست و یا همکاران ما هم درس مشابهاى را دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
4- ابعاد وجود انسان در قرآن
ثم جعلنا فی قرار مکین . ثم خلقنا النطفه علقه العلقه مضغه فخلقنا المضعه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقنا اخر فتبارک الله احسن الخالقین . « سپس او را به صورت نطفه ای در جیاگاهی استوار قرار دادیم . آنگاهنطفه را [ به صورت ] علقه درآوردیم . سپ آن علقه را [ به صورت ] مضغه گردانیدم و آنگاه مضغه را استخوان هایی ساختیم .بعد استخوان ها را با گوشتی پوشاندیم »
شرح و تفسیر
همان طور که ملاحظه می شود در آیه اول واژ هایی به کار رفته است که خبر از ساختار جسمانی انسان و مراحل پیدایش آن می دهد . مراحل ساخت این پیکره در قطعات زمان پخش است و در هر مرحله ساختار ابتدایی و ساده تر آن به گونه ای تدریجی به سوی ترکیبات پیچیده و پیچیده تر پیش می رود .
5- چیستی مرگ
تفسیر مرگ هر چه باشد وابسته به تفسیر زندگی است .زندگی بشر از چشم انداز علوم زیستی تفسیر شود ،مرگ او هم بر این اساستبیین می شود از منظر فلسفه الهی بدان بنگریم ،که زندگی مستند به ماورای طبیعت ،مرگ نیز چنین است.با توجه به دید گاههای مختلف درباره حقیقت انسان ،تلاش بشر در منطقه فلسفه به تفسیر های مختلفی از مرگ انجامیده است برخی از آنها بدین شرحند:
وجه مشترک دو دیدگاه اخیر این است که مسیر زندگی شخص انسانی در نقطه مرگ قطع نمی گردد ،و هر دو به نوعی مرگ را عبور از یک وضعیت وجودی به وضعیت وجودی دیگر می شناسانند. پاره ای از طرفداران دیدگاه سوم در تفسیر و تبیین مرگ می گویند :
موجودات امکانی به دو قسم مادی و مجرد یا ناقص و کامل تقسیم می شوند . موجود مجرد محکوم به حرکت و تغییر نیست و همواره به بقای علت فاعلی خود باقی است . اما موجودات مادی یا مرتبط با ماده ذاتاً در حرکت و تبدیل و به سوی غایت خویش رهسپارند . تعبیر دیگر ، حرکت انسان از مادیت محض به سوی تجرد و ماورای طبیعت است و مرگ ، انهدام و نابودی شخص انسانی نیست ؛ بلکه انتقال وی از یک عالم وجودی به عالمی دیگر یا تحول انسان از نقصان به درجه ای از کمال است .
این تفسیر از حقیقت مرگ ، روشن می سازد که مرگ بخشی از حقیقت وجود انسان بلکه مقوّم او است ،نه نابودگر هستی وی . آدمی هر دم مرگ و حیاتی دارد . از این رو در جهان کامل و بر قرار ( جهان آخرت ) که جهان فعلیت و کمال است ،مرگ خواهد مُِرد .
6- مرگ از منظر قرآن و روایات
آیاتی از این دست ، بعُد دیگری از مرگ را که بسی عمیق تر است ،بیان می کند . روز مرگ ، روز بازگشت به خدا و روز شتافتن به سوی اوست و خداوند صاحب هستی است . هنگام مرگ ،روح به اذن خداوند عالم طبیعت را پشت سر گذارده ،رو به جهان دیگری می کند .مرگ ، حجاب ها را از دیدگان آدمی فرو می افکند . حقیقت هستی را به او باز می نمایاند ، نتیجه آنکه ،مرگ گذرگاهی است که با عبور از آن از یک سوی وجود ( آشکار ) وجود نهان سفر می کنیم .
ماکان لنفس ان تموت الا باذن الله کتابا مؤجلا ... .
می راندن همچون زنده کردن هر دو به دست توانای الهی صورت می گیرد. نه کسی خود زنده می گردد و نه کسی خود می میرد .فاعل احیا و می راندن انسان نیست؛چون مرگ و زندگی از اختیار او بیرون است .
روح یا نفس تا مدت یا مهلت معینی امکان عبور به عالم دیگر را ندارد؛ همانطور که امکان ورود به این عالم را نداشت .
کل نفس ذائقة الموت «هر نفسی چشنده[طعم ] مرگ است».
قانون کلی مرگ بر اشخاص انسانی بدون استثنا نگاشته شده است در داخل طبیعت،قانونی که حاکم بر قانون مرگ باشد و بر آن فائق آید وجود ندارد.سبقت از هر قانون طبیعی ، جز از راه توسّل به قانون دیگری در خود طبیعت ممکن نیست قانونی که بتواند او را از مرگ برهاند در طبیعت وجود ندارد زیرا مرگ از مقتضیات وجودی ما است ،نه بیرون از حقیقت ما ، تا بتوان خود را از آن در پناه گاهی نفوذ ناپذیر پنهان کرد .
اینما تکونوا یدرککم الموت ولوکنتم فی بروج مشیدة.«هر کجا باشید مرگ شما را درمی یابد ؛هر چند در برج های استوار باشید .».
7- ترس از مرگ
از عمومی ترین احساسات حاکم بر ما ترس است ؛اما از میان عوامل گوناگونی که موجب ترس و وحشت انسان می شود ،شاید هیچ یک به اندازه مرگ آدمی را نمی هراساند . نام مرگ قلب ها را می لرزاند و عیش ها را مکدر می کند .
پاره ای از عوامل ترس از مرگ بدین قرار است :
مرگ ،زندگی را به هلاکت و نیستی تبدیل می کند.
مرگ اجتناب ناپذیر است ،وقت آن معلوم نیست .
مرگ امری ناشناخته است و ما تجربه ای از آن نداریم .
هر انسانی باید به تنهایی با مرگ مواجه شود .
با رسیدن مرگ،همه امید ها و آرزو های آدمی از دست می رود .
میان متفکرانی که می خواهند با اثبات جاودانگی شخصی بر ترس از مرگ غالب شوندو آن دسته که می کوشند با فانی دانستن انسان و معرفی مرگ به عنوان نقطه پایانی زندگی ،این ترس را تسکین دهند،فاصله بسیاری است.
اما ماده گرایانی چون اپیکوریان می خواهند با نفی زندگی پس از مرگ و معرفی مرگ به عنوان پایان آگاهی و بیدردی کامل،هراس از مرگ را از میان ببرند.غافل از اینکه وحشت نوع بشر از مرگ نه بدان رواست که مرگ را درد ناک می داند.