لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تقویت انگیزه های درسی و نحوه تشویق و تنبیه
آموزش، به فعالیتهای از پیش طرح ریزی شده ای گفته می شود که با هدف ایجاد یادگیری دردانش آموزان بین معلم و یک یا چند دانش آموز به صورت کنش متقابل یا رابطه دو جانبه انجام می شود. منظور از کنش متقابل، مبادله گفتار یا اعمال بین معلم و دانش آموزان است که به جریان آموزش و یادگیری جهت می دهد.
لذا، هدف از آموزش کمک به ایجاد یادگیری دردانش آموزان است. اما یادگیری، موضوع مشخص و واحدی نیست، بلکه تقریبا همه فعالیتهایی که ما درطول زندگی انجام می دهیم از تجارب یادگیری سرچشمه می گیرد.
تقویت انگیزه های درسی و نحوه تشویق و تنبیه: درراستای یادگیری مقوله هایی هستند که سعی شده با همت و تلاش همه همکلاسیها به آن پرداخته شود.
تقویت انگیزه های درسی
مهمترین عامل تعیین کننده علاقه مندی یا بی علاقگی دانش آموز نسبت به درسها و تکالیف مختلف یادگیری تجارب موفقیت آمیز یا شکست او در یادگیریهای درسهای مختلف است. یعنی اگر دانش آموز طی سالهای مدرسه همواره تجارب موفقیت آمیزی کسب کند به تدریج برعلاقه او نسبت به یادگیری دروس مختلف و کل محیط مدرسه افزوده می شود. و درنتیجه مفهوم مثبتی از خود دراو تشکیل می شود، اما اگر این تجارب غالباً با شکست توأم باشند، اندک اندک دریادگیرنده، بی علاقگی و بی میلی نسبت به دروس و مدرسه ایجاد می شود و سرانجام ممکن است به مفهومی منفی از خود و تواناییهای خود دراو بینجامد. بنابراین، بهترین راه جلوگیری از بی میلی و بی علاقگی در یادگیرنده و افزایش سطح علاقه و نگرش مثبت او نسبت به یادگیری و فعالیتهای مدرسه، فراهم کردن امکانات کسب توفیق در یادگیرنده است. با توجه به توضیحات بالا مشکل کمبود انگیزه یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری مطالب تازه، ناشی از شکستهای پی درپی آنان در درسهای مشابه درس جدید است. بنابراین بهترین راه رفع مشکل این است که کیفیت آموزش را بهبود بخشیم. این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز دردرسهای تازه خواهد شد. این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده، به تدریج به تصویری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری دست یابد. اگر این جریان، درچندین واحد یادگیری ادامه یابد، از تصورات منفی دانش آموزان نسبت به تواناییهایش در رابطه با یادگیری مطالب کاسته می شود و به جای آن تصورات مثبت تری دراین مورد کسب خواهد کرد. که این خود علاقه و انگیزه یادگیری را در او افزایش می دهد، اما آنچه که گفته شد، بهترین روش ایجاد کردن علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درس است، علاوه بر این روش کلی شیوه ها و فنون دیگری وجود دارد که توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد، که در ذیل به آنها می پردازیم.
- جهت ایجاد انگیزه بیشتر در دانش آموزان از معلم انتظار می رود:
قبل از آغاز درس دقیقاً به آنها بگوید که چه انتظاراتی ازآنان دارد، به عبارتی معلم باید قبل از آغاز درس کلیه هدفهای آموزشی، نوع رفتار و یا مهارتهائی را که از آنان می خواهد از پیش دراختیارشان قرار دهد تا دانش آموزان پیش زمینه ای مناسب داشته باشند.
- استفاده از اظهاراتی چون «خوب»، «عالی» و «مرحبا» پس از عملکرد درست دانش آموز در افزایش علاقه او بسیار مؤثر است، اما باید توجه داشت که مؤثرترین تشویق آن است که به رفتار و عملکرد درست دانش آموز وابسته باشد.
علاوه بر اظهارات شفاهی، سایر تشویقها از جمله، تشویقهای کتبی در ورقه امتحانی ودفترچه تکالیف دانش آموزان بر یادگیری آنان اثر مثبت دارد.
- از آنجا که نتایج آزمونها به صورت نمره هایی که به یادگیرندگان داده می شوند با پاداشهای اجتماعی چون تأیید معلم و والدین، ارتقاء به کلاس بالاتر، دریافت گواهینامه، امکان ورود به دانشگاه، کسب مشاغل و مواردی نظیر اینها وابسته اند، لذا نمره های معلمان دارای ارزش انگیزش زیادی هستند. بنابراین، معلم می تواند بااجرای امتحانهای مختلف و دادن نتایج حاصل به یادگیرندگان، سطح انگیزش و علاقه آنان را نسبت به یادگیری وکسب مهارتها و اطلاعات تازه افزایش دهد، اما همیشه ازاین تدابیر آموزشی باید به صورت مثبت استفاده کرد، نه به عنوان وسیله ای برای ترساندن و تنبیه کردن یادگیرندگان.- ارائه مطالب درسی به صورت متوالی، از ساده به دشوار، موجب می شود که یادگیرندگان ابتدا در یادگیری مطالب ساده، به اندازه کافی موفقیت به دست آورند. این کسب موفقیت اولیه، انگیزش یادگیری را برای یادگیریهای بیشتر افزایش می دهد و بر آمادگی او می افزاید.- ایجاد رقابت فردی بین دانش آموزان به کسب موفقیت در معدودی از آنان و شکست اکثریت کلاس می انجامد، بنابراین باید از آن پرهیز کرد.
- مشارکت دانش آموزان در فعالیت یادگیری یکی از عوامل مهم ایجاد علاقه و انگیزش است.- بهترین تکالیف و فعالیتهای یادگیری ازلحاظ ایجاد انگیزش آنهایی هستند که نه خیلی ساده و نه خیلی دشوارند. به عبارتی بهترین تکالیف یادگیری آنهایی هستند که یادگیری در انجام آنها نیاز به قدری تلاش داشته باشد.
نحوه تشویق و تنبیه
در ابتدا می پردازیم به تعریفی کلی از تشویق و تنبیه:
تشویق: عبارتست از ارائه یک محرک خوشایند به دنبال یک رفتار مطلوب، جهت افزایش دادن احتمال وقوع آن رفتار.
مثالی ساده در این رابطه: لبخند زدن معلم بعد از نوشتن کلمات صحیح توسط دانش آموز.تنبیه: عبارتست از ارائه یک محرک ناخوشایند به دنبال یک رفتار نامطلوب،جهت کاهش دادن احتمال وقوع آن رفتار.
مثالی ساده در این رابطه: سیلی زدن معلم بعد از نوشتن کلمات اشتباه توسط دانش آموز.تشویقهمانطور که مشخص شد رفتارهای مطلوب از رفتارهای نامطلوب تفکیک می شوند و سعی معلم باید بر این باشد که رفتار مطلوب دانش آموزان را در آنها تقویت و نگهداری کند.مهمترین عامل نگهداشت رفتار یاد گرفته شده، تقویت بلافاصله بعد از رفتار مطلوب است. اگر معلم پس ازسپری شدن مدتی از انجام رفتار، آن را تقویت کند، از اثر بخشی تقویت کاسته می شود و نتیجه مطلوب به دست نمی آید. از آنجا که تقویت کردن بلافاصله همه رفتارهای دانش آموزان درکلاس درس و محیط مدرسه اغلب ناممکن است، معلم می تواند برای رفع مشکل ناشی از تأخیر در تقویت از توضیحات کلامی استفاده کند. برای مثال معلم تصمیم می گیرد که برای تقویت رفتارهای مثبت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان آنان را در روز جمعه به گردش علمی ببرد. در این مثال، بین انجام رفتار و دریافت تقویت به طور طبیعی وقفه می افتد. معلم می تواند برای رفع مشکل تأخیر در تقویت، در پایان کار روزانه دانش آموزان، به آنان یادآور شود که «خوشبختانه همه شما با جدیتی که در درسهایتان به کار می برید و اخلاق و رفتار خوبی که از خود نشان می دهید خواهید توانست در برنامه گردش علمی روز جمعه شرکت کنید.»
تنبیهتنبیه خشن ترین و نامطلوبترین روش تغییر رفتار است. هر چند که مشاهدات روزانه و شواهد تجربی نشان داده اند که تنبیه در کاهش دادن رفتار نامطلوب به طور موقت مؤثر است، اما باید توجه داشت که تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی شود و تنها تأثیری که دارد این است که رفتار نامطلوب را موقتاً پنهان می کند. به این صورت که رفتار تنبیه شده، پس از تنبیه، همچنان در مجموعه رفتار فرد باقی می ماند و تا زمانی که عامل تنبیه کننده حاضر و ناظر است مخفی باقی می ماند، ولی به مجرد این که عامل تنبیه کننده تضعیف شود و از میان برود آن رفتار مجدداً ظاهر می شود. برای مثال کودکی که به علت زدن حرف زشت از پدر کتک می خورد، می آموزد که در حضور او حرف زشت نزند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب پدر، مثلاً در حضور مادر یا افراد دیگر، این کار را انجام ندهد. بنابراین بزرگترین اشکال تنبیه این است که این روش رفتار نامطلوب را در فرد از بین نمی برد، بلکه آن را موقتاً پنهان می کند. این رفتار پس از ضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجدداً ظاهر می شود.مشکلات دیگر استفاده از تنبیه به طور خلاصه عبارتند از:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مقدمه:
انگیزه ندارم، بی انگیزه ام و نظایر آن، کلماتی است آشنا که اغلب از زبان بعضی از دانش آموزان جاری می شود. اگر کمی با دقت به علل آن بیندیشیم، خانواده مدرسه، محیط و غیره در آن دخیل هستند که مسئولیت سنگینی که هر یک بر دوش دارند را مشخص می سازد. این مقاله سعی دارد با معرفی راه های افزایش انگیزه در فراگیران جهت مشکل بی انگیزه بودن آنان راه کارهایی را ارائه دهد.
کلید واژه ها:
انگیزش: به حالت های درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتاری او به سوی نوعی هدف می شود اشاره می کند.(مورگان و همکاران، 1984، ص 210)
انگیزه: حالت مشخصی که سبب ایجاد رفتاری معین می شود که غالبا با انگیزش مترادف به کار می رود. به عبارت دیگر انگیزش عامل کلی مولد رفتار به حساب می آید در حالی که انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار مشخص می دانند. مثلا وقتی می پرسیم چرا علی با دوستش بد رفتاری کرده به دنبال انگیزه او هستیم.
شناسایی مفهوم انگیزش و آگاهی از انگیزه های مختلف و تاثیر آن ها بر فرآیند یادگیری دانش آموزان به معلم کمک می کند تا در طرح و اجرای برنامه های آموزشی خود روش های مناسب تری را به کار گیرد. از جمله نظریه پردازان انگیزش، آبراهام مازلو روان شناسی انسان گراست که هفت سطح اصلی نیاز را مطرح کرده است: جسمانی، ایمنی، تعلق و عشق، احترام، خود شکوفایی، دانستن و درک کردن، زیبا شناسی. او چهار نیاز اولیه را نیازهای کمبودی و سه نیاز دیگر را وجودی نامید و معتقد است که وقتی در انسان ها کمبودی پیش می آید مثل غذا، ایمنی، نبودن عشق، فقدان احترام، برانگیخته می شوند تا نیاز خود را تامین کنند و زمانی که به نیازهای کمبودی پاسخ داده نیازهای وجودی، نه به دلیل کمبود، به دلیل علاقه اساسی انسان ها به خود شکوفایی دانش و زیبایی برانگیخته می شود(خرازی، 276).
بنابراین معلمان باید آن چه در توان دارند انجام دهند و به فراگیران کمک کنند تا نیازهای کمبودی آن ارضا شود زیرا در دانش آموزان انگیزه ای درونی برای کسب دانش به وجود نمی آید مگر آن که نیازهای اولیه او ارضا شده باشد. معلم با نقش حمایتی خود می تواند به دانش آموزان و راهنمایی خانواده اشان در مواقع بروز مساله کمبود غذا یا محبت، هر چند نتوانند کمبود محبت کودک را در خانه جبران کند، مسائل مزبور را حل و فصل نماید.
نظریه پرداز دیگر آزوبل، به یادگیری معنی داری پرداخته است، از نظر او تنها عامل مهم که بر یادگیری بیش ترین تاثیر را دارد، آموخته های قبلی یادگیرنده است. به اعتقاد او مهم ترین عامل انگیزش موثر بر یادگیری معنی دار سائق شناختی است. سائق شناختی یک انگیزه ی درونی است که از کنجکاوی ها و علاقه های یادگیرنده نسبت به کشف، درک و فهم و دست کاری و برخورد با محیط سرچشمه می گیرد. سائق ها یا علائق شناختی به طور کلی جنبه ی اکتسابی دارند و بر تجارب ویژه فراگیران مبتنی هستند. از آن جا که منشاء اصلی سائق شناختی کنجکاوی های یادگیرنده به حساب می آید، آزوبل به معلمان پیشنهاد می کند یا تحریک کنجکاوی های یادگیرندگان، از طریق ارائه مطالبی که منجکاوی را بر می انگیزاند سطح سائق شناختی آنان را افزایش دهید(سیف،284)
بهترین راه ایجاد علاقه و انگیزه در یادگیرندگان این است که از فقدان علاقه و فراگیران موقتا چشم پوشی کرد و سعی می شود هر چه موثرتر در آنها یادگیری انجام شود، آن وقت علی رقم، بی علاقگی آنها نسبت به مطالب درسی یا یادگیری یاد خواهد گرفت و این یادگیری به ایجاد علاقه در آن ها منجر می شود. زیرا یادگیری معنی دارد خود تولید کننده پاداش است.(سیف، ص 356). بلدم نظریه پرداز یادگیری آموزشگاهی می گوید: عاطفه ی مربوط به یادگیری آموزشگاهی دانش آموز پیشرفت آموزشگاهی او را تحت تاثیر قرار می دهد و پیشرفت آموزشگاهی او، به نوبه ی خود، به عاطفه مربوط به یادگیری آموزشگاهی وی اثر می گذارد. اگر فراگیران دریابند که در گذشته، در یادگیری مطالب مشابه با مطلب جدید موفق بوده است با علاقه مندی به مطلب جدید برخورد خواهد کرد، به نظر او معلمان برای افزایش سطح علاقه و انگیزش دانش آموزان خود نسبت به یادگیری مطالب درسی، باید سعی کنند شرایط یادگیری آموزشگاهی را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزشی خود را افزایش دهند تا دانش آموزان موفق شوند و نسبت به توانایی خود در امر یادگیری اعتماد به نفس کسب کنند. آزوبل نیز مانند بلوم همین نکات را یادآوری کرده است.(سیف 367)
روش های ایجاد یا افزایش انگیزه در فراگیران
1- استفاده از تشویق های کلامی و غیرکلامی مناسب مانند مرحبا، آفرین و نوشتن کتبی در پایان تکلیف؛
2- کمک به دانش آموزان در برطرف ساختن نیازها و کمبودهای اولیه مثل غذا، آب و پوشاک
3- افزایش احساس موفقیت در فراگیران، با تائید معلم و والدین او نسبت به آن چه که انجام داده اند؛
4- استفاده از خاصیت برانگیختگی مطالب مختلف مانند مطالب معنی دار و تعجب انگیزه؛
5- تهیه مطالب از ساده به دشوار؛
6- پرهیز از ایجاد رقابت ناسالم در میان فراگیران. برای این کار بهتر است معلم ابتدا نام دانش آموزی را بگوید. سپس سئوال طرح کند تا با مشارکت همه دانش آموزان همراه شود و عده ای خاص مرتبا تشویق نشوند؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 190
مقدمه :
تاریخ همواره شاهد نبردها و مصیبت هایی بوده که به دلیل سرکشی نفس بشرپدیدآمده اند دیروز صدای شمشیرها و امروز غرش انواع سلاح های جنگی راکسانی برپاکرده اند که یا تعلیم ندیده اند یا تعلیم آنها همراه با تهذیب نفس نبوده پس هیچ گاه نباید نقش و جایگاه ارزشمند معلم را نادیده گرفت . معلم امانتی خطیر و پرارزش را دراختیار دارد و باید امانتدار باشد اوچه درتربیت فرزندان درمحیط خانه وچه رهبری سیاسی- اجتماعی نقش مهمی دارد وباید برای معلم شرایطی فراهم باشد تا به این وظیفه مهم خودجامعه عمل بپوشاند و درقرآن کریم نیز به نقش ارزشمند معلمان اشاره شده است و نهج البلاغه بهای معلم را با بهشت مقایسه کرده است . بهترین برنامه ها و غنی ترین محتوای آموزشی بدون وجود مربیانی کارآزموده و با انگیزه به ثمرنخواهد رسید پس می توان با افزایش انگیزه در فردکارایی او را افزایش داد تا از اتلاف وقت و هدر رفتن نیروهای بالقوه جلوگیری کرد امروزه رابطه انگیزه وکارآمد بودن کارکنان و بازده سازمانی اهمیت فراوان دارد . (گنجی 1376 ، ص 23 ) .
در دهه های اخیربه این مطلب تأکید شده است که آموزش و پرورش زیربنای توسعة اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی هرجامعه است . بررسی عوامل مؤثردر پیشرفت و ترقی جوامع نشان می دهدکه همة این کشورها ، آموزش وپرورش توانمند وکارآمدی داشته اند . نگاهی به تاریخ ملل نیز بیان کنندة این واقعیت است که دوران شکوفایی و درخشیدن آنها با رشد و پویایی نظام های آموزشی و پرورش آنان مقارن بوده است . از
سوی دیگرامروزه تعلیم و تربیت آدمی را از دشوارترین ، ظریف ترین و پرثمرترین کارهای انسان می دانند . آن را امری پرارج ووقت گیرتوصیف می کنند دراین میان معلمان برترین نقش را به عهده دارند و نقطة آغاز هم تحول آموزشی وپرورشی به شمار می روند همة کشورها به معلمان اثربخش و با انگیزه به عنوان یکی از ارکان اصلی آموزش و پرورش نیاز دارند تا بتوانند جوانان خود را درقالب سیستم تعلیم وتربیت خود پرورش داده و برای آینده ای بهتر مجهزکنند . ( تدریس حسنی ، 1378 ، ص 14 )
تحولات سریع آموزشی به طورچشمگیری نیاز به ظرفیت سازی گسترده ذهن معلمان و شناخت بیشتر پیچیدگی های تعلیم وتربیت را آشکارمی سازد و میل آنان را برای افزایش دانش حرفه ای خود برمی انگیزد . ( بهرنگی ، 1384 ، ص 22 )
درسالهای اخیر اهمیت بررسی عوامل ایجادکنندة انگیزه در رفتار معلمان به منظور حل مشکلات آموزشی و تربیتی کشورها بیش ازگذشته مشهودگردیده است .
اکثرصاحبنظران،شناخت عوامل ایجادکنندة انگیزه درمعلمان راازعوامل مهم سازگاری معلم باشغل خودمی دانند و همچنین تأکید دارندکه چنانچه معلم باانگیزة کافی درشغل خودحاضرشود،میزان عملکردوکارایی اوافزایش می یابد.(تدریس حسنی،1378،ص20) و برطبق نظرمحقق دراین صورت ازروش های نوین آموزشی با انگیزة بیشتری استفاده می کند .
نظام آموزش وپرورش ،گرچه دارای معلمان دلسوز زیادی است مع هذا تعلیم و تربیت
مطلوبی ندارد . به عبارت دیگر شرایط و وضعیت حاضر، مؤید ومحرک فعالیت حرفه ای معلمان نیست ، درنتیجه نظام آموزش وپرورش به طورکلی دستخوش نابسامانی است که پیامدآن کاستی های متعدد ازجمله افت تحصیلی به عنوان نمونة بارزآن می باشد .تلاش برای اصلاح چنین وضعی بدون توجه به رشد حرفه ای معلمان وایجاد انگیزه جهت دستیابی و اجرای روشهای نوین تدریس کاری عبث و بیهوده است زیرا معلمان بیش ازهر عامل دیگری درپیشرفت فعالیت های تربیتی تأثیردارد .
دردنیای پیچیده امروز هیچ کس بی نیاز ازتعلیم وتربیت نیست . امروز فعالیت درمدرسه و آموختن ، خود بخش عظیمی از زندگی انسانها شده است ، دیگرنمی توان باطرزتلقی گذشته به شاگرد و تربیت او نگریست از برکردن بدون فهم مطالب درسی ، دلهره و اضطراب ناشی از امتحان وسرزنش معلمان و والدین همیشه موجب نفرت وگریز ازکلاس درس ومحیط آموزشی می شد . ( سعادتی ، 1378 ، ص 35 )
درگذشته که هدف های تعلیم وتربیت منحصرا معطوف بود به انتقال تجارب و معلومات پیشینیان به نسل های نو ، فرآیند تدریس به شیوه معلم محوری اجرامی گردید . اما با تحولاتی که به تدریج درقرون وسطی به بعد ونگرش نسبت به کودکان صورت گرفت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
انگیزه یادگری خود را افزایش دهید:
به نظر میرسد که هر محصل دبیرستانی مایل باشد عادت و مهارتهای مطالعه خود را بهبود بخشد.اما در واقع به رغم اینکه اغلب دانش آموزان اضطراب و نگرانی خود را از عدم توفیق در امتحانات ابراز میدارند تنها معدودی از آنها به فکر چاره جویی و در صدد بهبود عادات و مهارتهای مطالعه و یادگیری خود هستند.
یافته های تحقیق نشان می دهد که استفاده از فنون و روشهای مطالعه بلزدهی تحصیلی را افزایش میدهد.البته در هیچ یک از این فنون و روشها سحر و جائویی وجود ندارد. در حقیقت هیچ راه اسانی برای کسب موفقیت وجود ندارد.لیکن اگر فرد لین روش را به کار گیردطوری که به صورت عادتهای کاری او در آینده معمولاً به خوبی پاداش می گیرد . زیرا با کوشش کمتر مطلب بیشتری یاد می گیرد . از مطالعه خود لذت میبرد و نمره بیشتری کسب می کند .مهارتهای مطالعه فقط برای دانش آموزان ضعیف یا مردود نیست .بلکه تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان خوب از به کار گیری این مهارتها بیشتر استفاده می برند بنابر این معدل شما هر چه باشد احتمال افزایش آن از طریق کاربرد روشهای خوب مطالعه وجود دارد.سعی کند برای یادگیری هر موضوعی در خود انگیزه ایجاد کنید.مطالعه مستلزم تلاش است و بدین معنی است که فرد باید به حد کافی مشتاق باشد که کوشش لازم را مبذول دارد.اگر دانش آموزی تمایل به یادگیری نداشته بلشد هیچ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ....................................................................................................................................
1- حسادت ورزی و برتری جویی نسبت به خاندان پیامبر ......................................
2- کینه توزی و انتقامجویی اعراب و قریش ................................................................
3- هواپرستی و خودخواهی ............................................................................................
4- عدم تحمل عدل علوی .................................................................................................
جنگ جمل و انگیزه های برپاکنندگان آن .........................................................................
فزون طلبی و امتیازخواهی ..............................................................................................
انگیزه واهی خونخواهی عثمان ...............................................................................................
ریاست طلبی، انگیزه اصلی شورش ناکثین ......................................................................
زمینه های جنگ صفین و انگیزه قاسطین ........................................................................
سودای تشکیل امپراطوری اموی، انگیزه اصلی معاویه .................................................
فتنه مارقین، از جهل و جمودشان سرچشمه می گرفت ..................................................
سستی و ناپایداری در دفاع از حق .................................................................................
مقدمه
امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری (ششصد و چهل و چهار میلادی) ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر حکومت و خلافت بر مسلمانان گردید.
در باره حکومت ظاهری امام علی(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوی، چند مسأله از مسلّمات تاریخی است.
نخست اینکه امام(ع) در فضای کاملاً آزاد سیاسی - اجتماعی و با اقبال عمومی و اشتیاق توده های مردم مسلمان و بیعت از روی میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بی عدالتیها و فساد و تباهی، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وی، به در خانه وصی و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت علی(ع) روی آوردند و دست بیعت به سویش گشودند و به طور جدی، خواهان حکومت علوی بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این باره فرموده است:
"ازدحام فراوانی که مانند یالهای کفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت واداشت . آنان، از هر طرف، مرا احاطه کردند [و] چیزی نمانده بود که دو نور چشمم زیر پا له شوند! آن چنان جمعیت به پهلوهایم فشار آورد که سخت مرا به رنج انداخت و ردایم از دو سو پاره شد! مردم همانند گوسفندانی [گرگ زده که دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در میان گرفتند.]
مانند شترهای ماده ای که به فرزندان خود روی آورند، به سوی من روی آوردید و می گفتید: "بیعت!بیعت!".من،دستم رابستم وشماآن رامی گشودید.من،آن راازشمابرمی گرفتم وشما به سوی خود می کشیدید."
طبری نیز نقل می کند که امام علی(ع) در برابر اصرار مردم بر بیعت، فرمود: "این کار - بیعت - را نکنید. اگر من، وزیر و همکار امام مسلمانان باشم، بهتر از این است که امیر و حاکم بر مسلمانان باشم."، اما آنان گفتند: "به خدا سوگند! ما، تو را رها نمی کنیم تا این که با تو بیعت کنیم."
دوم اینکه امام(ع) پیش از این، برای رسیدن به امامت و حکومت ظاهری و زعامت سیاسی - که آن را حق مسلّم خود می دانست - از هر گونه تلاش و اقدام ممکن، خودداری نورزید، اما پس از قتل عثمان، با وجود اقبال عمومی و اصرارشان برای حکومت و زعامت سیاسی، از پذیرش آن ابا ورزید. راز این اکراه و امتناع چیست؟
راز این امتناع، برای پژوهندگانی که از اوضاع آن مقطع زمانی آگاهی دارند و از روحیات و ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) نیز شناختی، هر چند اجمالی، دارند، روشن است؛ زیرا، منصب خلافت و حکومت ظاهری برای آن حضرت، یک هدف و یک ارزش اصیل نبود تا آن را به هر قیمتی که شده و در هر شرایط سیاسی و اجتماعی بپذیرد و از پذیرفتنش نیز خوشحال شود، بلکه حکومت، برای آن بزرگ پیشوای دینی و برترین اسوه کمالات انسانی و الهی، چنان که خودش بارها بار فرمود ، وسیله ای برای پیاده کرده احکام نورانی اسلام ناب محمدی(ص) و نشر و تبلیغ فرهنگ غنی قرآنی و بسط عدالت همه جانبه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و رفع تبعیض و ستم از جامعه اسلامی بود.
امام(ع) با ارزیابی اوضاع موجود و ملاحظه دگرگونیهایی که در جامعه به وقوع پیوسته و ضد ارزشها، جایگزین ارزشها شده و مردم از فرهنگ اصیل اسلام ناب محمدی و احکام قرآنی فاصله گرفته بودند، به خوبی می دانست که حکومت کردن بر چنین جامعه ای و سامان دادن اوضاع نا بسامان اجتماعی و رفع تبعیض و فساد و بی عدالتی ها و باز گرداندن اوضاع به وضعیت دوران پیامبر(ص) کاری بس دشوار و بلکه محال است، بنابراین، از پذیرش حکومت خودداری می کرد.
دشواری تغییر اوضاع، از آنجا ناشی می شد که از یک سو، عموم مردم، با فضای آلوده و وارونه دوران حکومتهای پیشین، بویژه دوران عثمان، خو گرفته بودند و آماده پذیرش احکام