لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقایسه امنیت در ویندوز و لینوکس
اشاره: امنیت نرم افزاری به طور کلی یک مفهوم انتزاعی است که به پارامترهای فکری هر شخص وابسته است. چون درجه آسیب پذیری امنیتی، از خط به خط کدهای برنامه نویسی به وجود می آید. هر حوزه امنیتی از درجه حساسیت خاصی برخوردار است که ممکن است برای کاربران یک پایه فوق العاده مهم باشد یا بر عکس. در نتیجه تعابیر بسیار زیادی برای امنیت وجود دارد. مخصوصا اگر بخواهید درباره امنیت برنامه کامل و پیچیده ای مانند سیستم عامل ها و مثلا ویندوز و لینوکس صحبت کنید.
پارامترهای عینی متعددی برای درجه بندی امنیت وجود دارد که می توان از آن طریق باگ های برطرف شده یک مجموعه نرم افزاری خاص را محاسبه کرد. هنگامی که ویندوز و لینوکس با هم مقایسه می شوند، نقطه ضعف های امنیتی دیگری ظاهر می شوند که در این مقایسه دخیل هستند. اخیرا موسسه CERT گزارشی از اسیب پذیری های استاندارد این دو سیستم عامل را منتشر نمود که طی آن 250 حفره امنیتی حساس برای ویندوز گزارش شده کخ 39 حوزه آن در لیست خطرناک ترین نقاط ضعف امنیتی قرار دارند و برای لینوکس ردهت نیز 46 حفره امنیتی گزارش شده است که سه حفره آن در لیست آسیب پذیری های امنیتی بسیار خطرناک قرار دارند. هزاران گزارش از مقایسه امنیتی میان لینوکس و ویندوز وجود دارد. اما مبنای این تحقیق CERT گزارش هایی بوده که توسط کاربران موسسات دولتی ارائه شده اند و در ان حفره های امنیتی خطرناک مشابهی گزارش شده است. رلایل قانع کننده ای برای ان تفاوت امنیتی میان دو سیستم عامل وجود دارد. به عنوان مثال مدل توسعه اپن سورس برنامه های لینوکس، امکان گزارش . شناسایی باگ های را در فاصله زمانی زودتری امکان پذیر می کند. این مزیتی است که در ویندوز از آن بی بهره است. دیگر پارامترها نامطلوب برای ویندوز، اعتماد بسیاری از کرنل برنامه های کاربردی ویندوز به (RPC )Remote Procedure ،متد توسعه جامعه کامپیوترهای خانواده اینتل،است. نتیجه این رویه،ضعف قوانین دیواره های آتش در مقایسه با سیستم عامل هایی مانند لینوکس است که در سطح بسیار کمتری از RPC استفاده می کنند. میان این دو سیستم عامل، تفاوت های امنیتی دیگر نیز وجود دارد که برای کاربران پایانه ای این سیستم عامل ها بروز خواهد کرد و در حوزه آسیب پذیری های مدیریتی سیستم گنجانده نمی شوند . برای مثال ویندوزها قطعا زمینه مساعدتری برای شیوع ویروس ها در سمت کاربران پایانه ای داراست که ایمنی سیستم به خود کاربر و استفاده از آنتی ویروس ها واگذار شده است. اخیرا ویندوز شاهد ربودن اطلاعات سیستم ها توسط ابزارهایی به نام Spyware یا جاسوس افزار بود که می توانند به صورت محرمانه و پنهانی اطلاعات شخصی شما را در سطح اینترنت پخش کنند که در وبگردی، از روی خطا یا اختیار آن ها را بر روی سیستم فعال می کنید. مایکروسافت جدیدا برای مقابله با این پدیده یک شرکت ضد ویروس و ضد جاسوس افزار را خریداری کرده است. امکان دارد که بتوان توسط مدیر سیستم یا کاربران ارشد، ویندوز لینوکس را به درستی مدیریت کرد. اما بسیاری از برنامه های کاربردی دیگر ویندوز با این سیستم یکپارچه نیستند و نیاز است توسط کاربران، با مجوزدهی صحیح مدیر سیستم، اجرا شوند. اما برنامه های کاربردی لینوکس غالبا نیازمندی های امنیتی را رعایت کرده و در نتیجه کمتر می توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند. ویندوز تنها از طرف توسعه دهنده خود دچار مشکل است که دوست دارد یک سیستم ساده را خلق کند که برای استفاده کننده بسیار آسان باشد. اما این سایت با هزینه بسیار زیادی از ناحیه امنیت سیستم همراه است. این امتیاز حتی موجب سست شدن امنیت سیستم نسبت به نسخه های قدیمی تر می شود، ضعفی که لینوکس هنوز با آن مواجه نشده است. لینوکس نیز دارای ضعف های امنیتی است.
عموما سازندگان خودشان سخت افزار یا درایوهای مخصوص خود را برای سازگاری با ویندوز توسعه می دهند. اما در جامعه لینوکس غالبا از مهندسی معکوس برای ساخت این محصولات استفاده می شود. در سیستم عامل های اپن سورس، گاهی قدم اول همین مهندسی معکوس، غیرقابل پیش بینی خواهد بود. در برخی موارد، سازگاری یک سخت افزار با لینوکس، به کندی صورت می پذیرد که نسبت به ویندوز، شاید ماه ها و شاید تا دو سال به طول بینجامد. خوشبختانه با پشتیبانی شرکت هایی مانند IBM و Novell از استانداردهای اپن سورس، برخی از مشکلات پیچیده حل شده و پروسه سازگاری با لینوکس ساده تر شده است. فارغ از محیط های گرافیکی، رابط خط فرمان لینوکس برای بسیاری از کاربران سخت و پیچیده است و آنان درک درستی از آن ندارند. همین امر موجب می شود مدیران سیستم ها، از به کار گرفتن ابزارو مفاهیم پیچیده برای برقرای امنیت در سیستم اجتناب کنند. لینوکس اصولا دارای قابلیت های سیستم عاملی یک شبکه است و در نصب پیش فرض، بسیاری از برنامه های کاربردی شبکه فعال نیست. این موضوع می تواند آسیب پذیری های ناشناخته ای را به وجود آوردکه هر یک از آن ها تهدیدی امنیتی برای سیستم عامل محسوب شوند. خوشبختانه این موارد و بسیاری از نقاط ضعف دیگر لینوکس، با به کارگیری یک لایه سخت گیرانه امنیتی و ابزار ساده خط فرمان برای آسان کردن کار مدیر سیستم بهبود یافته است. یکی دیگر از امتیازات لینوکس، وجود تعداد بی شماری ابزار متنوع مبتنی بر لینوکس برای فراهم کردن امنیت در سیستم (Nessus ) امکان پویش شبکه، حفره های موجود بر روی سیستم راه دور، باگ های نرم افزاری اجرا شده بر روی شبکه و دیگر ابزار نصب شده موجود در سیستم را فراهم می کند. Nessus در سیستم هایی که به تازگی نصب شده اند، می تواند به کار گرفته شود. علاوه بر این قابلیت گزارشگیری از یک سیستم سرور را در یک دوره مشخص دارد. Nmap ابزار دیگری برای اسکن شبکه است که نسبت به Nessus کاربردهای کمتری دارد. این ابزار می تواند به صورت پیش فرض همراه لینوکس نصب شود. گذشته از سودمندی این ابزار برای هر کارشناس IT ، هنوز ابزاری به راحتی آن در پیکربندی لینوکس ارائه نشده است. متخصصان امنیتی در هنگام اتصال به یک شبکه اینترنت از فایروال نیز استفاده می کنند. فایروال ها به صورت بسته های افزودنی به سیستم سرور برای تامین امنیت بیشتر به کار گرفته می شوند. ابزاری مانند، ACID می توانند اطلاعات را آنالیز کرده و مطابق این اطلاعات مشخصه های یک را تشخیص دهد. ACID امکان گزارش از طریق ایمیل را دارد و از طریق یک رابط گرافیکی، تمامی اطلاعات یک بسته فعال شبکه را نمایش می دهد. استفاده از این ابزار برای هر شرکتی که در حوزه امنیت IT فعالیت می کند، توصیه می شود. ACID ممکن است گزارش های متناقض و ناصحیح بسیاری برای مدیر سیستم تولید کند و از این رو نیاز به تنظیم و پیکربندی همیشگی آن وجود دارد. فارغ از سیستم عاملی که استفاده می کنیدف عدم به کارگیری ابزار مناسب، می تواند یکپارچگی امنیتی کار شما را به خطر بیندازد. عدم پشتیبان گیری کافی ضعیف بودن رمزهای عبور، اشتراک گذاری حساب های کاربری و پروژه های امنیتی که توسط تیم بازرسی نادیده گرفته شوند، و بازبینی و نظارت ضعیف، از دیگر موارد نقض امنیت سیستم هستند.
تاریخچه سیستم عامل لینوکس
تاریخچه
لینوکس : لینوکس اساسا برای کامپیوترهای شخصی Intell طراحی شده است . لینوکس به عنوان یک پروژه شخصی یک دانشجوی رشته کامپیوترذ به نام لینوس توروالد ، در دانشگاه هلسینکی شروع به کار کرد . در آن زمان دانشجویان از برنامه ای به نام Minix استفاده می کردند که دارای ویژگی های ومختلفی نسبت به یونیکس ب.د،Minix توسط پروفسور آندرو تنبنام ایجاد شد و به طور گسترده ای از طریق اینترنت به دانشجویان در نقاط مختلف جهان ارسال گردید . قص لینوس این بود که یک نگارش کارای PC از یونیکس را برای کالربران Minix ایجاد کند . او نام آن را لینوس گذاشت و در سال 1991 لینوس نگارش 0.11 را عرضه کرد ، لینوکس به طور وسیعی از طریق اینترنت گسترش یافت و در سال های بعد دیگر برنامه نویسان ، برنامه های کاربردی و ویژگی هایی را اکنون می توان در سیستم های یونیکس استاندارد یافت به ان اضافه نمود . تمام مدیر پنجره ها رو به لینوکس آوردند . لینوکس دارای تمام ابزارهای شبکه ای از قبیل پشتیبانی فایل FTP ، مرور گر وب ، محدوده ای از سرویس های شبکه ای مثل پست الکترونیکی،سرویس نام گذاری دامنه،پیکر بندی پویای میزبان به همراه سرویس دهنده های FTP ، وب و چاپ می باشد ، هم چنین دارای مجموعه کاملی از ابزارهای توسعه برنامه نویسی از قبیل ، کامپایلر، اشکال زدایی Debuggers C++ است. با حفظ تمام این ویژگی ها سیستم عامل لینوکس هم چنان کوچک ، پایدار،سریع باقی ماند. در ساده تریت قالب بندی آن لینوکس می تواند به طور موثر روی کامپیوتری با حافظه فقط 2MB اجرا شود.
مرور کلی لینوکس
همانند یونیکس ، لینوکس را می توان به سه بخش اصلی تقسیم کرد :
کرنل
محیط
ساختار فایل
کرنل: برنامه اصلی است که برنامه هارا اجرا می کند و دستگاه های سخت افزاری از قبیل دیسک ها و چاپگر ها را مدیریت می نماید.
محیط : رابطی را برای کاربر فراهم می نمایدکه دستئرات را از کاربر می گیرد و آنها را جهت اجرا به کرنل می فرستد .
ساختار فایل : روشی که فایل های روی یک دستگاه ذخیره مثل دیسک ذخیره مخی شوند ر اسازماندهی می کند ، فایل ها در فهرست های مختلف سازماندهی می شوند.
یک محیط،رابطی را بین کرنل و کاربر فراهم می کند که آن را می توان به عنوان یک مفسر در نظر گرفت . چنین رابطی ، دستئرات وارد شده توسط کاربر را تفسیرذ می کند و آنهت را به کرنل می فرست. ، لنوکس چند نوع محیط را فراهم می کند :
محیط کاری
مدیر های پنجره
لایه های خط فرمان
هر کاربر بر روی یک سیستم لینوکس،دارای روابط کابری خاص خودش است ، کاربران می توانند محیط های خاص خودشان را بر حسب نیاز های خص خودشان ، سازماندهی کنند که می توانند لایه ، محیط های پنجره یا محیط کاری باشد . از این دید برای کاربر ، سیستم عامل به عنوان محیطی کاربردی تر عمل می کند که کار می تواند آن را کنترل نماید.
در لینوکس فایل ها مثل ویندوز ، در فهرست های مختلف سازماندهی می شوند، کل فایل-سیستم لینوکس ، یک مجموعه بزرگ متصل به هم از فهرست هاست که هر یک شامل مجموعه ای از فایل می باشند،بعضی فهرست ها فهرسته ای استانداردی اند که جهت استفاده سیستعم رزرو شده اند. می توانید برای فایل های خود ، فهرست ایجاد کنید همان طور که بع راحتی امکان انتقال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
نویسنده: سودابه رشیدی
منبع: چهارمین کنفرانس توسعه منابع انسانی؛ تهران؛ تیر ماه 1387
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی به حساب میآید و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری است که میتوانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامهای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخدهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافتههای تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تأیید کرد، در این میان تنها عامل «تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه» است که ارتباط معنیداری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژههای کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروههای کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج مینهد. سازمانها در تلاش خود برای بهرهوری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب میکنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تختتر، عملیات منعطفتر و البته راههای جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری میتوانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه میتواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگیهای مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافتههای این تحقیق میتواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. میتوان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را میتوان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مکدیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کردهاند: «نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید.» گروه را میتوان با توجه به مفهوم انگیزش به «مجموعهای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد» تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را میتوان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، میتوان آن را مجموعهای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی میکنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه میگذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص میدهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیمگیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود میآید که به تصمیمگیری و حل آن مسأله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیمگیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیمگیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیههای آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات میتواند موجب کاهش اضطراب و عدماطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک مؤثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمیشمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مسأله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفقتر از افراد عمل میکنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیمهای مخاطرهآمیز، میتوانند خلاقتر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها میتوانند مسألهآفرین نیز باشند. مطالعات نشان میدهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام میدهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده «کمکاری» شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم میخورد.
2. افراد ترجیح میدهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تأثیر همکاران در گروه کار قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی میتواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروهها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیدهای از گروههای متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح میشود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را میتوان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگیها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامعتر و مشهورتر میتوان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مکگریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه –اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تأثیر روش تصمیمگیری و جزئیات عملیات گروه میداند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی –احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی –ساختار و رهبری درون گروه- میداند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه –اثربخشی گروه- مؤثر است شامل عوامل زیر میداند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیمگیری، روابط درونشخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مکگریگور (1960) گروههای اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در بحثها، توافق بر سر اهداف، گوش دادن فعال، نحوه بروز عدم توافق، شیوه تصمیمگیری، نحوه بیان انتقادات، نحوه بروز احساسات، نحوه عمل، سبک رهبری، بازخور و بازنگری.
با جمعبندی نظرات فوق، میتوان ویژگیهای یک گروه اثربخش را بر اساس مطالعات انجام شده به شرح نمودار 1 دانست؛ این عوامل عبارتند از ]6[:
1. غنی بودن طرح شغل. گروههای کاری اثربخش معمولاً دارای طرح شغلی هستند که از ویژگیهای غنای شغلی برخوردار است. بعنوان مثال، وظیفه مورد نظر به خوبی درک شده است، و اعضای گروه با یکدیگر برای تحقق وظیفه نهایی همکاری میکنند.
2. احساس توانمندی. یک گروه کاری مؤثر گروهی است که اعتقاد داشته باشد بدون نیاز به تأیید اولیه از سوی مافوق میتواند درباره روش حل مسایل مختلف تصمیمگیری کند.
3. وظایف و پاداش به هم وابسته. وابستگی وظیفهای در گروههای اثربخش عبارتست از اینکه یک عضو برای تکمیل کار خود نیازمند همکاری و تکمیل بخشی از کار گروه توسط دیگران است. وابستگی پاداش نیز عبارتست از اینکه اعضای گروه در جهت تحقق هدف مشترکی کار میکنند و حداقل بخشی از پاداشی که دریافت میکنند منوط به تحقق هدف گروهی است.
4. ترکیب و اندازه مناسب. گروهی که از اعضای متفاوت به لحاظ تجربه، دانش و سطح تحصیلات بهره میبرد معمولاً در حل مسائل موفقتر است. همچنین تنوع فرهنگی اعضای گروه میتواند خلاقیت و ارائه راهحلهای مختلف را افزایش دهد. اما باید توجه داشت در صورتی که همه اعضای گروه بتوانند تعاملات با کیفیت بالایی با یکدیگر داشته باشند میتوان از مزیتهای تنوع در گروه استفاده کرد. بنابراین تعامل هم باید تعامل کاری و هم تعامل اجتماعی گروه را در بر داشته باشد. گروهها باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا از عهده انجام کار برایند اما وقتی بیش از حد بزرگ میشوند گروه میتواند دچار ابهام در وظیفه و عدم هماهنگی شود. همچنین در گروههای بزرگ، انسجام کمتری نیز به چشم میخورد.
5. پشتیبانی خوب از گروه. یکی از مهمترین ویژگیهای گروههای کاری مؤثر دریافت حمایتهای مناسب از سوی سازمان است. از پشتیبانیهای اساسی میتوان به ارائه اطلاعات مورد نیاز، هدایت اعضای گروه، ارائه امکانات و فنآوریهای مورد نیاز، و قدردانی و ارائه پاداش اشاره کرد.
6. فرایندهای اثربخش در گروه. بسیاری از فرایندهایی (فعالیتها) که در گروه قرار دارند میتواند بر اثربخشی گروه مؤثر باشند. یکی از اینها میتواند اعتقاد و باور گروه به انجام کار باشد. همچنین اثربخشی میتواند هنگامیکه افراد در درون گروه به یکدیگر کمک میکنند و به این ترتیب تعاملات مثبت را افزایش میدهند، افزایش یابد.
7. تبعیت از فرایندها و رویهها. احتمال موفقیت تیمهایی که به پیروی از فرایندها و رویههای کاری اعتماد دارند بیشتر است. تبعیت از چنین فرایندها و رویههایی به خروجی با کیفیت گروه منجر خواهد شد.
8. آشنایی با کار و همکاران. آشنایی عبارتست از دانش خاصی که اعضای گروه نسبت به کار، همکاران و محیط کاریشان دارند. تجربیات مفید از دیگر عواملی است که به افزایش کیفیت کار گروه منجر میشود.
Ref: DuBrin, 2004: 292
نمودار 1: عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه کاری (مدل تحقیق)
با توجه به آنچه بیان شد و بر اساس مدل تحقیق (نمودار 1)، سئوال اصلی این تحقیق این است که «آیا ویژگیهای گروههای اثربخش و غیراثربخش با یکدیگر تفاوت معنیداری دارند؟». برای پاسخ به این سئوال، سئوالات فرعی ذیل مطرح میشوند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
جنس و جنسیت(sex & Gender)
عبدالرسول هاجری
«جنس» و «جنسیت» از واژههایی هستند که به ویژه در مباحث زنان، بسیار از آنها استفاده میشود.
قرابت لفظی این دو در زبان فارسی، موجب شده است که درگفت و گوهای عمومی، به اشتباه، به جای یکدیگر به کار روند. این درحالی است که این دو واژه، نزد کارشناسان امور زنان، معانی کاملا متفاوتی دارند. به اعتقاد اونگر،[1] unger واژه «جنس»[2] sex باید به ابعاد بیولوژیکی مردانگی و زنانگی فرد محدود شود و «جنسیت»[3] gender به صفات و ویژگیهای اجتماعی دو جنس اطلاق گردد. به بیان دیگر، واژه «جنسیت» به اجزای غیرفیزیولوژیکی جنس اشاره دارد که از نظر فرهنگی، برای مردان یا زنان مناسب تشخیص داده میشود. جنسیت در واقع، مجموعه انتظاراتی است از مرد و زن نوعی که در موقعیتی معین، چه باید بکند. به گفته استفانی گرت، جامعه شناسان تمایز مهمی میان جنس و جنسیت قائلند. اصطلاح جنس بر تفاوتهای بیولوژیک میان زن ومرد دلالت دارد، حال آن که جنسیت، ناظر بر ویژگیهای شخصی و روانی است که جامعه، آنها را تعیین میکند.[4] استفانی گرت، جامعه شناسی جنسیت، ترجمه کتایون بقایی، نشر دیگر، تهران 1380 مؤلف کتاب جنسیت، اشتغال و اسلام گرایی نیز بر همین مطلب تأکید کرده و مینویسد «واژه جنسیت به این معنا است که به مقولههای مرد و زن، از نظر فرهنگی و اجتماعی بپردازد و نه به عنوان جنس، که از نظر بیولوژیکی، به تفاوت میان زن و مرد مینگرد».[5] الهه رستمی، جنسیت، اشتغال و اسلام گرایی، ترجمه رؤیا رستمی، انتشارات جامعه ایرانیان، تهران، 1379
در دهههای اخیر، درباره تفاوتهای جنسی و جنسیتی زنان و مردان، نظریات متعدد و متفاوتی مطرح شده است. شماری اندک از نخستین فمینیستهای رادیکال، هرگونه تفاوت جنسی میان زن و مرد را منکر میشدند و از پیش فرض دانستن این که تفاوتهای ]بیولوژیک[ میان زن ومرد، طبیعی است، سرباز میزدند.[6] جامعه شناسی جنسیت، ص 10 هلن فیشر در کتاب جنس اول، سیمون دوبوار را در زمره این متفکران دانسته، مینویسد: «سیمون دوبوار[7] simon de beauvoir درسال 1949 در کتاب مشهورش ـ جنس دوم ـ در پاسخ به این پرسش که زن چیست، اعلام کرد که زن چیزی جز نتیجه و محصول نیروهای اجتماعی و اقتصادی نیست. به عقیده او زن از شکم مادر، متولد نمی شود، بلکه تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی است که به یک زن تبدیل میگردد.[8] هلن فیشر، جنس اول، ترجمه نغمه صفاریان پور، انتشارات زریاب، تهران 1381 این دسته از فمینیستها بر این باورند که ذات گرایی بیولوژیک با این نظریه که بیولوژی، تعیین کننده ویژگی زن و مرد است، اثبات نشده است. آنان با این دیدگاه که زن ومرد، دو مقوله بیولوژیک متفاوت و مجزا هستند، به مقابله برخاسته و آن را نتیجه بررسیهای علمی دانشمندان مرد دانستهاند.آنان میگویند که مردان آگاهانه در پی یافتن شواهد علمی برای تأیید این نظریه بودهاند که دو جنس، مقولات بیولوژیکی جداگانهای هستند.[9] جامعه شناسی جنسیت، ص 21 این نظریه، به علت مخالفتهای آشکارش با یافتههای علمی، دیری نپایید و حتی نظریه پردازانش نیز رسما از آن اعلام برائت کردند.[10] سیمون دوبوار، جنس دوم، ترجمه قاسم صفوی، نشر توس، تهران، 1380
مؤلف جنس اول در بررسی علل ناکامی افکار دوبوار و پیروانش مینویسد: اکنون زمانه تغییر کرده است. دیگر شرایط با این اعتقاد دوبوار سازگار نیست. اینک شواهدی علمی در دست است که نشان میدهد همه انسانها از بدو تولد، دارای جریانهایی الکتریکی در مغز هستند که هدایت گر رفتارهای انسانی آنان است. غیر از این، زن و مرد از جهاتی اساسی با یکدیگر متفاوتند. در حقیقت میتوان گفت که یک زن به هنگام تولد، زن به دنیا میآید. زنان و مردان با استعدادها و تمایلاتی متولد میشوند که از هزاران سال پیش تا کنون، در آن رشد یافتهاند. مردان و زنان، یک سان نیستند. زمان چندانی ازآغاز این تحقیق نگذشته بود که توانستیم اسناد علمی بسیاری بیابیم که نشان گر وجود تفاوتهای بیولوژیکی و روان شناختی متعدد میان زن و مرد بود. به قول جان راسکینی[11] John Ruskin برای دیدن چیزها فقط یک راه وجود دارد و آن، دیدن کل هر چیز است.[12] جنس اول، ص 3ـ5
پارهای دیگر از اندیشمندان، که در مباحث زنان قلم زدهاند، تفاوت جنسی میان زن ومرد را پذیرفتهاند؛ اما ملاک قرار دادن آنها برای نقشها و انتظارات متفاوت را بر نمی تابند. به بیان دیگر، آنان تفاوت جنسی زن ومرد را میپذیرند؛ اما هرگونه تفاوت جنسیتی را معلول فرهنگ مردسالاری دانسته وخواستار الغای آن و تساوی نقشها ومسؤولیتهای زنان ومردان هستند. دکتر الیزابت بادانتر، وجود جنسیت مردانه و زنانه را واقعی نمی داند و آن را معلول یک رشته عوامل روانی، اجتماعی و فرهنگی معرفی میکند. به عقیده اوگرچه ترکیب دوکروموزوم،[13] Chromosome نخستین شرط وجودی بشر مذکراست، اما تعیین کننده ویژگیهای آن نیست. بنابراین، مذکر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
در مورد تفاوت های ارزشی نسل قدیم و نسل جدید می توان اظهار داشت که اصولا وجود تفاوت ارزشی در دو نسل قدیم و جدید به خاطر فرایند جامعه پذیری و تفاوت نسبی امری طبیعی به نظر می رسد، اما آنچه این «امر طبیعی» را به «معضل اجتماعی» بدل می کند، تبلور تفاوت ارزشی در یک بستر نامساعد و تحت عوامل مختلف است که می تواند از «تفاوت ارزشی بالقوه» به «تعارض ارزشی بالقوه» بدل گردد و به ناسازگاری بین نسلی دامن زند و همین امر منجر به بروز اختلافات دامنه داری چه در سطح خانواده (والد-فرزند) و چه در سطح جامعه (نوجوان-حاکم) میان این دو نسل می گردد.
در پایان این بخش باید این مهم را متذکر شویم که هدف این نوشتار تخطئه همه جانبه نسل قدیم نیست و قصد نداریم چنان تصویری از نوجوانان ارائه کنیم که از هرگونه خطا و سهل انگاری مبرا هستند بل هدف غایی آن ارائه تحلیلی روان شناختی و جامعه شناختی است تا با رویکردی علمی با یکی از مهمترین معضلات «ایران امروز» مواجه شویم و بتوانیم راهکارهایی برای «ایران فردا» فراهم آوریم.
ب) تحلیل روان شناختی:
در این بخش با استفاده از نظریة رشد روانی – اجتماعی «اریک هومبورگر اریکسون» و با ارائه تحلیلی روان شناختی از نوجوانان در پی آنیم، این نکته را متذکر می شویم که نوجوانان در این سنین با توجه به تغییراتی که در ساختار روانی و جسمانی اش به وقوع می پیوندد تفاوت های معناداری با دوران کودکی خود دارد که در طول بحث بیشتر به این مهم می پردازیم.
اریکسون، مفهوم نیروهای زیستی و فطری فروید را به عنوان اساس نظریه شخصیت خود به کار برد ولی بر خلاف فروید، نظریه مرحله ای خود را فراتر از نوجوانی و تا بزرگسالی که در آن افراد بالغ می شوند گسترش داد. به همین دلیل اریکسون، نظریه خود را در مقایسه با مراحل روانی – جنسی فروید، مراحل رشد روانی – اجتماعی نامیده است.
اریکسون برای رشد روانی – اجتماعی هشت مرحله را مد نظر قرار داد. تحولات رشدی از نظر اریکسون در طول یک پیوستار مطابق «اصل تکوین» رخ می دهند و این هشت مرحله صرفاً هشت نقطه از این پیوستار را نشان می دهد. اصل تکوین عبارت از این است که رشد شخصیت در مراحلی از پیش تعیین شده صورت می یگرد. رابطه این مراحل با هم شبیه رابطه طبقات مختلف گلبرگ های یک گل است: هر گلبرگ در زمانی معین و با نظمی معین باز می شود که طبیعت تعیین کرده است. مداخله بیرونی در این نظم طبیعی سبب می شود که تمامیت رشد گل به خطر افتد. در هر مرحله وظایف رشدی معینی باید انجام شوند که ماهیتی روانی – اجتماعی دارند. همچنین در این هشت نقطه، مجموع تغییراتع جسمی، شناختی، غریزی و جنسی، آتش بحران درونی را در فرد برمی افروزد که بسته به نحوه حل آن بحران، پسرفت یا پیشرفت فرد تعیین می شود. با عبور موفق از هر مرحله رشد، فضیلت یا قدرت روانی – اجتماعی معینی در ما شکل می گیرد که لازمه گذر موفقیت آمیز از مراحل بعدی رشد است. از طرف دیگر اگر مرحله ای به درستی طی نشود، دچار سوء انطباق با بدخیمی می شویم؛ هر دو عارضه شکلی که از عدم تعادل در قطب های وظایف رشدی هر مرحله اند.
مرحله پنجم رشد روانی – اجتماعی اریکسون تحت عنوان هویت در برابر سردرگمی هویت مورد توجه این بخش می باشد. فرض اولیه بر این استوار می باشد که چهار مرحله اولیه با موفقیت طی شده است.
با شروع بلوغ و تغییرات اجتماعی و فیزیولوژیکی بی شمار آن، نوجوانان با پرسش هویت اشتغال ذهنی پیدا می کند. اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان دستاورد مهم شخصیت نوجوانی و گامی مهم به وس تبدیل شدن به فردی ثمربخش و خشنود، تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از مشخص کردن چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلید، و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید. این جست و جو برای آنچه در مورد خود درست و واقعی است، نیروی پیش برنده در پی خیلی از تعهدات جدید است، از جمله احساس تعهد نسبت به جهت گیری جنسی، شغلی، روابط میان فردی و درآمیختگی با جامعه، عضویت در گروه قومی و آرمان های اخلاقی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی.
به عقیده اریکسون، نوجوانان در جوامع پیچیده دچار بحران هویت می شوند: یک دوره موقتی سردرگمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزش ها و اهداف، آن را تجربه می کنند. نوجوانانی که به فرآیند تعمق و تامل می پردازند، سرانجام به هویتی پخته دست می یابند. آنها ویژگی هایی که خود را در کودکی توصیف می کردند بررسی نموده و با تعهدات جدید ترکیب می کنند. بعداً هنگامی که نقش های متفاوتی را در زندگی روزمره انجام می دهند. این ویژگی را به صورت یک دسته درونی محکم و یکپارچه شکل می دهند که احساس همسانی در آنها ایجاد می کنند. بعد از اینکه هویت شکل گرفت، در بزرگسالی اصلاح می شود و این زمانی است که افراد تعهدات خود را مجدداً ارزیابی می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و دیگران چه می باشد؟
پیرامون این پرسش مطالبی را به اختصار برای شما بیان می کنم: 1ـ ادیان از دید کلی به دو مجموعه تقسیم می شوند: توحیدی و غیر توحیدی. ادیان توحیدی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت. در این ادیان سه اصل و رکن اعتقادی پذیرفته شده است: توحید، نبوت و معاد، که در ادیان غیر توحیدی چندان خبری از این ها نیست.(فصل نامه ادیان و مذاهب، شماره 22، ص 67)2ـ از آن رو که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و قدم برداشتن در آن مسیر از ریشه فطری بهره مند است، در تمام ادیان با تفاوت هایی عقیده به بهشت و جهنم وجود دارد؛ مانند: الف) در اقوام ابتدایی عقیده بر این بود که زندگی پس از مرگ نتیجه کارها و خصلت های بشر در دنیا است، همانند خصلت ترسو بودن که انسان را از وصول به بهشت باز می دارد و موجب کیفر و عذاب می گردد، بر عکس شجاعت موجب پاداش روح می گردد.ب) در یونان و روم قدیم این عقیده رایج بود که دادگاه اخروی کیفر و پاداش می دهد و بهشت و جهنم با مسئله تناسخ ارتباط دارد. می گفتند: ده هزار سال به درازا می کشد تا نَفْسی در چرخة تناسخ به بدن نخستین خود برگردد، لیکن این مدت در ارواح پاک به سه هزار سال کاهش پیدا می کند. نفوسی که بسیار شریر باشند، در دوزخ ابدی گرفتار می شوند.ج) در نظر هندوان نیز مسئله دوزخ و بهشت با تناسخ گره خورده است. آنان می گویند: نفس از آغاز به دوزخ زیرزمین که مسکن بدکاران است، منتقل می شود سپس از طریق تناسخ حرکت خود را ادامه می دهد. نیز عقیده دارند: "یاما" پادشاه بهشت و قاضی اموات است. مردگان از میان دو آتش می گذرند. بدکاران می سوزند و نیکوکاران از آن سالم بیرون می آیند. اعمال آنان قبلاً در ترازویی سنجیده می شود و بعد نیکوکار به بهشت و بدکردار به دوزخ می رود و یا دوباره به زمین باز می گردد و از نو متولّد می شود و چرخه تناسخ را ادامه می دهد.د) بودایی به موجب اعتقاد به "کارما" کیفیت زندگی انسان در زندگی، چگونگی زندگی او را پس از مرگ تعیین می کند. اگر زندگی با نیکوکاری است، زندگی بعدی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد، اما در صورت عکس، زندگی بعدی دارای کیفیت پست تری می باشد. تولّد و مرگ و تولد دیگر همه شر و بدبختی است. نجات بشر در پرتو وصول به ایروانا است.3ـ دین زرتشتی که به مقتضای برخی از روایات در زمره ادیان توحیدی و الهی قرار دارد امّا در آن تحریف صورت گرفته، در همین دین آمده است: روح پس از مرگ بدن به مدت سه شبانه روز دور بدن می گردد. ارواح نیکوکار همراه سروش و بدکار زیر شکنجه دیوان قرار دارند، پس از آن ارواح نیکوکار به همراه موجودات خیر و بدکار به همراه موجودات شر به جهان آخرت سفر می کنند. اعمال نیک به صورت دوشیزه زیبا وارد بهشت و به سوی "اهورا مزدا" رهبری می شود و "هومنو" به او خیر مقدم می گوید و خلعتی به او می پوشاند و او را به بهشت رهبری می کند. آنان که اعمال نیک و بدشان مساوی باشد، در جای خاصی قرار می گیرند. در قیامت پلی است به نام "چینوت" که روی دوزخ قرار دارد، به هنگام عبور نیکوکاران پهن و به هنگام عبور بدکاران باریک می شود، باریک تر از مو و تیز تر از تیغ، به همین جهت بدکاران نمی توانند موفق بشوند و از آن بگذرند، آنان از پل به دوزخ می افتند. 4ـ در آیین یهود: اگر چه اعتقاد به قیامت و بهشت و جهنم در ادیان ابراهیمی از ضرورت برخوردار است، لیکن برخی از فرقه های یهود در معاد و فراگیر بودن آن انکار و تردید کرده اند. فرقه صدوقیان(صادوقیان) آن را انکار می نمایند، دیگران در فراگیر بودن آن تردید روا می دارند و می گویند: بیسوادان و آنانی که از تورات بهره ای ندارند، بار دیگر زنده نخواهند شد. نیز گفته اند: آنان که خارج از ارض مقدس فلسطین مدفونند، بهره ای از قیامت نخواهند داشت. دیگران گفته اند: خداوند پیش از قیامت در زیر زمین نقبی می زند و اجساد آنان را به ارض موعود می آورد و در آن جا زنده می شوند.از جمله اعتقاد آنان در مورد معاد و بهشت و جهنم: ـ هر که با هر کفنی که دفن شده است، در فردای قیامت با همان کفن محشور می شود.ـ همه حتی آنانی که در دنیا از نقایص جسمانی برخوردارند، در قیامت کامل محشور می شوند. ـ لذت دنیا، مانع لذت بهشت و رنج دنیا، موجب وصول به بهشت است.ـ در قیامت الیاس پیامبر مأمور برپایی قیامت است.ـ بهشت جای لذت های مادی نیست.ـ در قیامت خدا و بزرگان بنی اسرائیل داوری می کنند.ـ معاد هم جسمانی است و هم روحانی، لیکن تنها روح کیفر می بیند. ـ نیکوکاران در بهشت مخلدند و بدکاران از جهنم رهایی می یابند، جز برخی که مرتکب گناهان خاصی مانند زنای محصنه شده باشند. برخی گفته اند: این ها هم در جهنم جاودان نیستند، بلکه پس از دوازده ماه به موجودی دیگر تبدیل می شوند. ـ بهشت هفت طبقه دارد و هر چه بالا رود، برای آنانی است که کارهای خوبشان بیشتر است.ـ جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است. ـ ختنه نشده وارد بهشت نمی شود و ختنه شده وارد جهنم نخواهد شد، مگر کسی که خیلی بد باشد. ـ آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثر نمی کند.ـ همه در فردای قیامت محکوم می شوند، جز قوم یهود.ـ روز شنبه جهنمیان استراحت می کنند و عذاب نمی بینند.5ـ عقیده مسیحیت هم مانند عقیده قوم یهود است، جز این که: مسیحیان به زندگانی روحانی در قیامت معتقدند، نه جسمانی. ـ پس از مرگ، داوری خصوصی و جزئی در مورد اعمال بشر به عمل می آید و داوری کلی و نهایی در قیامت است.ـ کلیسای کاتولیک می گوید: کسانی که پس از قیامت در برزخ تصیفه شوند، به بهشت می روند و بهشت در محضر خداوند است. کسانی که شایسته این پاداش نیستند، به دوزخ می روند.ـ کلیساهای اصلاحی (پروتستان) نیز این عقیده را دارند، جز دوره برزخ را.ـ مسیحیان شرط ورود به بهشت را مختون (ختنه شدن) نمی دانند.6ـ معاد در اسلام خیلی بیشتر با شرح و بسط بیان شده به گونه ای که حدود هزار آیه قرآن مربوط به معاد است. اسلام در مورد بهشت و جهنم نظری کاملا معتدل و میانه دارد.