لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 69
تقابل اندیشه و فرهنگ شهری و روستایی
دنیای مدرن، دنیایی شهری است و اساساً درشهر امکان وجود یافته. نوع ارتباطات و تعاملات پیچیده انسانهای مدرن، شهری است و در بطن و متن همین ارتباطات و تعاملات است کهشهروند انتزاعی یک واحد ملی و سیاسی متولد میگردد، هرچند که در تعین تاریخی این شهروند مدرن سنت و خاستگاه قومی او نقشی اساسی دارد اما این سنت و گذشته نیز تنها دریک فرآیند تاریخی و انتقادی آنگاه میتواند هستی و موجودیت خود را حفظ کند که قادر به بازتولید خود در قالبها و چارچوبهای انتزاعی شده همچون دولت ـ ملت باشد. دولتها و ملتها نیز در فضاهای مکانی و زمانیای به خودآگاهی و تشخیص هویت وجودی و تاریخی خود میرسند که نامشان شهر است. سیاست، مدیریت، اقتصاد و اجتماع مدرن تنهادر شهر ممکن است. روستایی نیز اگر بخواهد به این امور بپردازد باید به شهر بیاید و شهری شود. صنعت و توسعه در درون روستا وجود ندارد. حتا دامپروری و کشاورزی صنعتی شده درجوامع توسعه یافته نیز در متن روابطی پیش میرود که شهر آنها را ممکن کرده است حتی اگر در فضاها و مکانهایی خارج از شهر (نه روستا) آخرین محصولات آنها را برداشت کنند وآنگاه برای فروش و توزیع به شهر آورند. اساساً فرآیند و نظام تولید مدرن، اتفاقی شهری است و وابستگیاش به شهر تنها در امر توزیع و مصرف نیست، هرچند در سرمایه داری نوینجهانی خود تولید تابعی از مصرف، توزیع و تجارت است. انقلاب اسلامی ایران نیز انقلابی شهری بود و به همین جهت میتوان آنرا حرکتی در جهت مدرنیزه و شهری کردن جامعه ایران انگاشت. بعد از انقلاب سیل مهاجرتها از روستاها به سویشهرها شدت گرفت با این تفاوت که ویژگی انقلابی حکومت اسلامی در توجه به طبقات فرودست اجتماعی باعث میشد که روستائیان این امکان را داشته باشند که در نظام اجتماعی جدیدسهم بالاتری در توزیع قدرت، ثروت و منزلت نصیب خود کنند و به نوعی ارتقاء اجتماعی دست پیدا نمایند. انقلاب، فرودستان و روستائیان را به فرادستی در شهرها رساند. اسلامی بودنانقلاب ایران و رهبری روحانیون در کنار توان سازماندهی آنان برای بسیج طبقات شهری و خصوصاً روستایی در جهت بوجود آوردن حرکات اجتماعی، باعث شد که نظام اسلامی بتواندنقش بزرگی در متحول کردن گروههای اجتماعی روستایی و سنتی به سمت شهری شدن، بازی کنند. این یک حرکت تاریخی بود که مدرنهای ایرانی چه چپ و چه راست سکولار و لائیکموفق به انجام آن نگردیدهاند به این علت ساده که نمیتوانستند به زبان و بیان مشترکی با طبقات پایین اجتماعی جامعه ایران دست پیدا کنند. به هر صورت در ربع قرن گذشته، اتفاقات بزرگی افتاد. روستائیان به شهرها آمدند، فرزندان آنان در شهرها متولد شدند و خود را شهری دانستند. شهر اقتضائات و الزامات خود را بر کسانیکه وارد شهرها شده بودند، تحمیل کرد هرچند این اتفاق در شهرهای بزرگ سریعتر افتاد. روستائیان هرچند به مناصب بالا رسیده بودند اما به تدریج دانستند که مدیریت یک جامعه شهریبا ریش سفیدی کردن در یک فضای قومی و قبیلهای روستایی بسیار متفاوت است. بسیاری از رفتارها و خرده فرهنگهای روستایی که زمانی خصوصاً در سالهای اولیه پیروزی انقلابشاخصی برای اثبات صداقت، درستی و سادگی دوست داشتنی و انقلابی محسوب میشد، اکنون مایه تفریح و سرگرمی روستائیان دیروز و شهروندان امروز است. این شهروندان امروز بهخوبی میدانند که در جهان پیچیدهشهر امکان برقراری تعاملات روستایی نیست و اینگونه ارتباطات مختل کننده زندگی است هرچند که حسن نوستالوژیکی از آن در وجودشان ماندهباشد و گاهی با رفتن به فضاهای طبیعی روستا آنرا ارضاء میکنند. اندیشه و فرهنگ زندگی در شهر متفاوت از روستا است، هرچند نمیتوان قضاوت ارزشی میان این دو انجام داد اما ناچار باید برای داشتن زندگی مناسب در شهر، شهری شد و نظام ارزشی واخلاقی برآمده از فرهنگ شهرنشینی را پذیرفت. این تحولات به علت خاصیت اجتماعی و انسانیشان در یک بستر تاریخی پیش میروند و البته هزینه هایی نیز دارند. به هر صورت شکاف و گسستی میان فرهنگ شهری و روستایی درشهرها خصوصاً بعد از انقلاب شکل گرفت و بسیاری از شهرها، روستائیتر شدند. این حادثه در شهرهای کوچک و فضاهایی که غلبه جمعیتی با روستائیان بود بسیار عمیقتر دیده شد، امابا گذشت زمان فرهنگ روستایی در شهرها در موضع ضعف قرار گرفته و در برابر شرایط زیستی و فرهنگی زندگی در شهر تسلیم شده و میشوند. تبدیل شدن توسعه به یک دغدغه، ضرورت و مسئله حیاتی برای جامعه ایران و اجتماعات شهری آن و حرکت ایرانیان در جهت درک و فهم نظری و عینی توسعه و تجربه آن در زندگیروزمرهشان میتواند فرآیند شهری شدن و شهروند شدن آن دسته از شهرنشینان امروزی که هنوز در فضاهای فکری و فرهنگی روستایی زندگی میکنند، تسریع کند. این اتفاقی مبارک درروند تکمیل پروژه یا پروسه (فرآیند) مدرنیته در ایران است که البته موجب تضعیف احساسات قومی و قبیلهای خواهد شد و ما کمتر شاهد رفتارهای برآمده از توسعه نیافتگی همچونبومیگرایی سنتی و افراطی خواهیم بود. رفتارهایی که هنوز گاهی در میان مدیران، سیاستمداران و مسئولین خود میبینیم و تنها میتوانیم ابراز تأسف کنیم و امید داشته باشیم روزیکسانی که در اجتماع ما به حق و یا به ناحق مدیر و مسئول هستند دیگرگونه بیاندیشند و عمل کنند.
توسعه شهری و روستایی چینچین در سالهای اخیر به دلیل انجام برخی اصلاحات اقتصادی و اجتماعی از رشد چشمگیری در این عرصه ها برخوردار بوده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات در اشکال متنوع خود همواره به عنوان یکی از مهمترین ابزار پیاده کردن برنامه های اجرایی این کشور موردتوجه بوده است.انجمنهای ایالتی اداره اطلاع رسانی، وزارت علوم و فناوری، وزارت صنایع اطلاعات، وزارت بازرگانی و بسیاری از آکادمی های علمی و اجرایی، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و بهره گیری موثر از آن را محور فعالیتهای خود قرار داده اند.به دلیل وجود دو فرهنگ شهری و روستایی کاملاً متفاوت از هم در این کشور، دو رویکرد کلی را می توان در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جامعه تشخیص داد. از یک طرف، این کشور در شهرها و بویژه مناطق صنعتی از پیشرفته ترین امکانات مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات برای امور مختلف اقتصادی و اجتماعی و همپای دنیای پیشرفته صنعتی بهره می برد و ازطرف دیگر، باتوجه به مسایل و مشکلات ویژه مناطق دورافتاده و روستــایی از رویکردهای دیگر بهره مند می شود.در همایش سالانه چهارم اطلاعات شهری منطقه آسیا - اقیانوسیه که در ماه مه سال 2004 در شهر شانگهای چین برگزار شد، چین به طور فعالانه تری به همکاریهای مربوط به توسعه فنـــاوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه کسب و کار منطقه ای ظاهر شد و در چارچوب تفاهم نامه نهایی این همایش، مقرر شد بسیاری از شهرها و مناطق این کشور در فعالیتهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش موثرتری ایفــا کنند. هدف اصلی این همایش، ایجاد زمینه ای اعمال تغییرات در نوع نگرش سیاستگزاران و تصمیم گیران کلیدی، تبیین و پیگیری طرحهای راهبردی شهری جدید، تبادل تجربیات جدید و دستیابی به برنامه ای مشترک در بهره گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه اجتماعی شهرها بود.شبکه تلفن و میزان دسترسی مردم به آن در این کشور از سالهای 90 تاکنون بیش از 28 برابر شده است و به طور متوسط سالانه 34 میلیون خط تلفن جدید راه اندازی می شود. با این حال، رایانه، نرم افزار و اینترنت برای بسیاری از خانواده های چینی و بویژه کشاورزان پدیده کاملاً جدیدی است و اغلب آنها بدانها دسترسی ندارند. فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته در این کشور بیشتر در مناطق شهری متمرکز شده است و دولت برنامه هایی را برای توسعه آن در مناطق دورافتاده و محروم، ازجملــه در منطقه خودمختار اویغورنشین سین جیانگ در شمــــــال غربی این کشور پی ریزی کرده است.چینی ها به دنبال ارائه خدمات مطلوب به کشاورزان و توسعه بخش کشاورزی ازطریق فناوری اطلاعات و ارتباطات هستند و در این راستا بیش از 100 شرکت تخصصی در زمینه اطلاعات کشاورزی و موضوعهای مختلف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در این زمینه و تیم های مربوط به آنها فقط در استان سین کیانگ مشغول فعالیت هستند. شرکتهای مزبور از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای اصلاح نباتات، آبیاری، آفت زدایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تحلیلی جامعه شناختی از نقش تغییرات اجتماعی درتحولات فرهنگی
تغییر قانون طبیعت است و بر آن اساس است که فردا با امروز متفاوت خواهد بود همان طور که امروز با دیروز فرق دارد. ساختار اجتماعی در معرض تغییرات بیوقفه است . گرچه افراد سعی در پایداری وثبات دارند و جوامع تخیل تداوم را در خود می پرورانند ولی آن هرگر تحقق نمی یابد . این خود یک حقیقت آشکار است که جوامع به عنوان یک پدیده رو به تغییر در حال رشد انحطاط و تجدید هستند و طی گذشت زمان رنج میبرند. تغییرات اجتماعی گرچه در تمام جوامع و تمامی ادوار اتفاق افتاده و میافتد اما میزان آن از جامعهای تا جامعه دیگر متفاوت است . در جامعهای این تغییرات تحت شرایط خاص ممکن است سریع ولی در جامعه دیگر کند باشد . شناخت پیدا کرد نسبت به این تغییرات خود در گروه مطالعه جهات ظهور و علل آن تغییرات است.
تحولات اقتصادی و اجتماعی صورت گرفته در جوامع مختلف ساختار اجتماعی آنها را دگرگون کرده است . به همین خاطر مدیریت مناسبی نیز جهت اداره این جوامع مورد نیاز است . در حالی که جوامع به ویژه نقاط شهری در عصر حاضر با سرعت اعجابآوری گسترش می یابند. دولت ها و نهادهای برنامه ریزی اجتماعی نیز درتلاشند تا با این نوع تغییرات اجتماعی و شرایط انفجاری جدید خود را تطبیق دهند انفجاری به این معنا نیست که نسبت تقاضاها نیز در زمینه های مختلف در حال افزایش است . برنامهریزان و مدیران اجتماعی می بایست خود را به گونه ای تکمیل و به هنگام نمایند تا به راحتی پاسخگوی نیازها و تغییرات باشند.
در این زمینه مراکز دانشگاهی نقش عمده ای می توانند به عهده داشته باشند به این معنا که بسیاری از نیازهای اجتماعی و پاسخ گویی به تغییرات اجتماعی تا جایی که به تحقیقات و تکمیل مدیران شهری مربوط میشود اینگونه وظایف عمدتاٌ به عهده مراکز دانشگاهی است .کادرسازی و تربیت نیروی متخصص عمدتاٌ درون دانشگاه ها صورت میگیرد. به همین خاطر با توجه به وسعت تغییرات اجتماعی درون شهرها مراکز دانشگاهی نیز میبایست به لحاظ کمی و کیفی تغییر کرده و سرمایهگذاری های لازم نیز در آنها اعمال شود.
میزان و نسبت تغییرات درون جوامع به گونهای است که مدل ها و روش های قدیمی مدیریت اجتماعی پاسخ وی این قبیل تغییرات نیست صرفاٌ به این خاطر که بسیاری از جوامع طی 40 ساله اخیر شاهد بیش از 5 برابر تغییرات بوده اند.
در چنین شرایطی مدیران و برنامه ریزان دیروز به راحتی نمی توانند پاسخگوی مسایل و نیازهای اجتماعی امروز باشند. در صورتی که مدیریت مناسبی در جوامع عصر حاضراعمال نشود تنش ها و برخوردهای اجتماعی ابعاد وسیع تری به خود میگیرد . در صورتیکه مدیریت اجتماعی _ فرهنگی مناسبی در زمینههایی چون بهداشت اشتغال توزیع مناسب امکانات، بی عدالتی های جنسی ( زن و مرد ) و ... صورت نگیرد زمینة بسیاری از بینظمیها و اصطکاکهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم میآید، از این رو جهت احتراز چنین مخاطراتی، مدیریت مناسب اجتماعی فرهنگی ضروری به نظر می رسد.
تغییر یا به عبارتی دقیق تر تغییرات اجتماعی به عنوان یکی از موضوعات اساسی عصر جدید شناخته شده است. این پدیده خود پیچیدگی ها دارد ، توسعه، نوسازی، تغییرات فرهنگی و در مواردی تناقض ها و بن بست های اجتماعی فرهنگی یا روند فرهنگ سازی نیز صورت میگیرد، یعنی با دستیابی به زمینه های جدید فرهنگی، ابتکارات و نوآوریهاست که با بحران میتوان تطبیق و سازگاری پیدا کرد. در مسیر تغییرات اجتماعی، از طریق فرهنگ و به وسیله فرهنگ است که بشر شانس ماندگاری و بقا پیدا کرده است با فرهنگ تکامل یافته است و برتری خود را نسبت به سایر موجودات از همین طریق به دست آورده است .
پیدایش و گسترش زمینه های مختلف فن آوری نیز اشکالی از روابط اجتماعی جدید و الگوهای فرهنگی جدید را به دنبال آورده است . اما ظهور و گسترش فن آوری خود نیز بستگی به مجموعهای از عوامل اجتماعی و فرهنگی دارد. بنابراین، سهم عظیمی از تغییرات اجتماعی در عصر حاضر به دنبال پیدایش و انتقال فنآوری به وقوع پیوسته است.
طی نیم قرن اخیر علم جامعهشناسی خود را هرچه بیشتر به تحلیل و توضیح پدیده تغییرات اجتماعی و توسعه اقتصادی مربوط کرده است، جریانی که به طور عینی در بسیاری از جوامع به ویژه نقاط شهری مشاهده می شود بسیاری از جامعه شناسان طی دهه های اخیر به ارزیابی و تحلیل تغییرات اجتماعی پدید آمده، پرداخته اند . همین طور با کمی شدن جامعه شناسی و ایجاد شاخص های اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی ، تغییرات اجتماعی پدید آمده قابل اندازهگیری شده است . از این طریق ،آثار و پیامدهای آتی نیز قابل پیشبینی شده است .
بر اساس یک فرضیه، پیشرفت و توسعه فرد تغییرات اجتماعی را به دنبال می آورد. اینکلز (------) نیز عقیده دارد که پیشرفت و توسعه فرد ( مدرنیزاسیون)> پیشتاز نوسازی جامعه و تغییرات اجتماع است .این بدان مفهوم است که مجموعه ای از نگرش ها> ارزش ها و احساسات جدید پدید آمده بین افراد و توسط آنها> خود تغییرات و الگوهای جدید و گسترده اجتماعی را به دنبال می آورد. اینکلز اشاره به رشد تعلیم و تربیت ، محیط شهری و مسایل ارتباط جمعی > نظام بوروکراسی > موقعیت نظامی > صنعتی شدن و ... دارد> که مجموعاٌ تغییرات اجتماعی را به دنبال می آورند. این عوامل در قالب علم جامعه شناسی مطالعه و تجزیه و تحلیل می شود.
گستره تغییر
هر جامعه ای دارای تاریخچه مربوط به خود است و تقریبا هیچ جامعه ای نیست که از آلوده شدن به تغییر در امان مانده باشد. در حالی که بعضی از تغییرات از درون و در چارچوب فرهنگ خودی است . بعضی دیگر محصول ابتکارات بیرونی و خارجی است و به طور مستقیم یا غیرمستقیم از عوامل و عناصر بیرونی الهام ونشأت می گیرد. همین طور بعضی از تغییرات برنامه ریزی شده و هدفدار و بعضی دیگر برنامه ریزی نشده و بدون هدف هستند> بعضی از تغییرات یک بار اتفاق می افتد و بعضی دیگر به کرات اتفاق می افتد . بعضی از تغییرات اگرچه در یک بعد از فرهنگ ظاهر می شود ولی در اجزاء دیگر اشاعه می یابد> در حالی که بعضی تغییرات دیگر قابل اشاعه نیست> از این رو آشنایی با طبیعت و چگونگی> محتوا > میزان و جهت تغییر یا تغییراتی که در جامعه در حال وقوع است ضروری می نماید و از دیدگاه جامعه شناسان دارای اهمیت و ارزش مثبتی است
تحلیل مفاهیم تغییرات اجتماعی :
مفاهیم اساسی جامعه شناسی هر یک به عنوان علت و همچنین معلول ( پیامد) تغییرات اجتماعی قابل بررسی هستند. مثلاٌ الگوهای ساختار اجتماعی چون اندازه جمعیت استانی تغییراتی در زندگی اجتماعی از نوع تراکم جمعیت در مراکز شهری را باعث می شود. این در حالی است که تغییرات در زندگی اجتماعی خود معلول پیشرفت های پیشین از نوع کشف دارو> درمان بیماری و .. است از طرف دیگر> بسیاری ازتغییرات اجماعی خود به دنبال کنش های اجتماعی صورت گرفته است . مثلاٌ اختراع داروهای کنترل موالید خود به دنبال تحققات علمی> ( کنش های اجتماعی ) مخترعین مربوطه صورت گرفته است . فرهنگ نیز به عنوان منبع مهم تغییرات اجتماعی مطرح است . مثلاً اعتقادات و ارزش های غالب بر تصمیم به داشتن یک > دو یا ... فرزند > تغییراتی در اندازه جمعیت به وجود می آورد که خود به تغییرات اجتماعی منجرمی شود. قدرت نیز به عنوان یک مفهوم اساسی در تغییرات اجتماعی نقش دارد. مثلاً افراد دارای قدرت بیشتر نقش بیشتری در ایجاد تغییرات اجتماعی دارند. بسیاری از تغییرات اجتماعی ناشی از تلاش جهت دستیابی به قدرت است مثل حرکت های انقلابی در بسیاری از جوامع رو به توسعه که طی آن بسیاری از افراد به زمین برای کشاورزی و شرایط بهتر کاری دست می یابند. یکپارچگی کارکردی نیز زمینه را برای تغییرات و وابستگی درونی اجزاء جامعه فراهم می آورد.
نظریه های کلاسیک تغییرات اجتماعی
تغییرات اجتماعی در تمامی شئون زندگی اجتماعی اتفاق می افتد و بر هر دو وضعیت یعنی : کنش های اجتماعی متقابل ( روابط اجتماعی ) و ساختارهای بزرگتر نهادهای اجتماعی ما تأثیر می گذارند. مثلاً ملاحظه این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بزرگسالان عقب مانده در جامعه، قانون و عقب مانده ذهنی
تا سالهای اخیر، با این که جامعه حرفه ای چنان رفتار می گرد که گویی رشد کودکام عقب مانده به سوی ناکجاآباد است، اما مطالعات پراکنده ای در باب ساکنین قبلی موسسات و بزرگسالانی که سالها پیش مدارس، آنها را عقب مانده خوانده بود، انجام گرفت. اغلب این مطالعات بالنسبه امیدوار کننده بوده اند، اما تدارک خدمات اجتماعی چنان جزئی بود که به گفتن نمی آید. وضع چنان بود که گویی تنها شهروندان عقب مانده ای که ارزش توجه ویژه دارند، کودکان می باشد، و گویی تنها تلاشهایی ارزشمند تلقی می شوند که در سالهای اولیه زندگی و دوران کودکی انجام شود. خوشبختانه، این نگرش چون دیگر نگرشها در حوزه عقب ماندگی ذهنی دستخوش یک تجدیدنظر سالم شده است.
عقب افتادگی و کندی در تدارک خدمات برای بزرگسالان عقب مانده ذهنی دلایل متعددی داشت، که از این آنها می توان از«پرزایی» دهه 1950 نام برد که بر منابع خدماتی مالیات سنگین بست و بر راههای حل موسسه ای به منظور پاسخ دهی به نیازهای سرپرستی یا راهنمایی تاکید کرد. گروه والدینی که در دهه های 1950 و 1960 مسوول چنان فعالیتی بودند، در آن هنگام اساسا از اعضایی متشکل می شدند که دارای کودکان عقب مانده شدید و معتدلی بودند که در سنین مدرسه یا کمتر قرار داشتند، و طبیعه علاقه شان بر تدارک خدمات برای آنها متمرکز می شد. در حال حاضر، این والدین فرزندان بزرگسالی دارند و بر همین اساس، توجهشان به بزرگسالان عقب مانده نیز معطوف شده است. به علاوه، احتیاط اولیه جهت تدارم برنامه هایی برای بزرگسالان، تا حدی متاثر از بدبینی نسبت به آگاهی از آینده تعداد زیادی از بزرگسالان عقب مانده بود و نیز ناشی از یاسی می شد که در باب امکان خود- بسندگی آنها در یک جامعه رقابتی و تکنولوژیک وجود داشت، جامعه ای که در آن شهرنشینی زندگی را برای همه پیچیده کرده و تقریبا موجب نابودی خانواده های گسترده ای شده بود که اغلب می توانست یک عضو وابسته را بپذیرد، جمعیت روستایی و شهرکهای کوچک را باید با مهربانی تحمل کرد و به مواظبت از بزرگسالان عقب مانده خانوادگی- که اغلب تکالیف ساده و مفیدی انجام می دهند، کمک کرد. چنین افرادی در شهرهای بزرگ ضایع می شوند، هیچکس را نمی شناسند، دوستی نمی یابند. آنها تنها بوده و طعمه سوء استفاده ها می شوند.
سازگاری افراد عقب مانده معتدل و شدید در جامعه
شماری از مطالعات بلندمدت در مورد بزرگسالی که در دوران کودکی هوش بهری کمتر از 50 داشته اند، نشان می دهند که این افراد تحت شرایط معین، می توانند بخوبی در جامعه ادغام شوند. در مطالعه ای که در باب 1144 عقب مانده تربیت ناپذیر در شهر بیرمنگام انگلستان(بیرمنگام، 1965) انجام شد، معلوم گردید که بیش از 14 درصد زنان و 26 درصد مردان به کارهای سودمند اشتغال دارند، در حالی که تنها 4 درصد آنها در موسسات زندگی می کردند. باید اضافه کرد که در آن زمان در شهری چون بیرمنگام کار فراوان بود و یک برنامه موثر پس از مراقبت نیز وجود داشت.
دلپ و لورنز(1953)، به مطالعه طولی 75 بزرگسال عقب مانده پرداختند که در کلاسهای یک مرکز شغلی ویژه در خیابان پل- مینوسوتا آموزش دیده بودند. تا زمان مطالعه، میانگین هوش بهر آنها 36 بود. از کل گروه، 25 نفر در موسسات زندگی می کردند و 9 نفر مردند. از 41 نفر بقیه، که جملگی در جامعه زندگی می کردند، 27 نفر بخوبی همساز شده بودند و 10 نفر تحمل می شدند. اغلب آنها به انتخاب لباس و پوشیدن آن قادر بودند، و در ضمن می توانستند در خرید وسایل مربوط به خود، کمک کنند. 5 مرد به شغلهای معمولی تمام وقت یا نیمه وقت اشتغال داشتند و 5 نفر نیز به کارهای متفرقه می پرداختند. 25 نفر به انجام تکالیف با ارزشی در حوالی خانه شان مشغول بودند و تنها 2 نفر به کمی سرپرستی نیاز داشتند.
سینگر(1957)، در یک مطالعه گسترده و جامع، به بررسی سازگاری 520 بزرگسال عقب مانده شدید پرداخت که از بین 2640 دانش آموزی که در بین سالهای 1929 تا 1957 در کلاسهایی جهت عقب مانده های آموزش پذیر در شهر نیویورک ثبت نام کرده بودند، بطور تصادفی انتخاب شده بود. پذیرش به این کلاسها محدود به افرادی می شد که می توانستند به نیازهای جسمی خود پاسخ دهند، و لذا، گروه انتخابی تیپیک کل بزرگسالان عقب مانده شدید نبود. به سبب اینکه اجرای بررسی با دقت بسیار همراه بود.
سازگاری افراد عقب مانده خفیف در جامعه
در این باره مطالعات زیادی انجام شده که نشان می دهند بخش عمده ای از کودکان عقب مانده خفیف، هنگامی که به سنین بزرگسالی می رسند، می توانند در جامعه ادغام شوند. تحت شرایط مناسب، بسیاری تبدیل به شهروندانی مولد و مسوول می شوند. اکثریت عقل مانده خفیف در زمینه های نامساعد اجتماعی رشد کرده اند و بسیاری از محققین دریافته اند که آنها از افرادی که موضع اجتماعی مشابهی دارند، قابل تشخیص نیستند. این یافته ها بر این دیدگاه تاکید می کند که برای بسیاری از اشهاص عقب مانده، مشکلترین دوره زندگی همانا دوره مدرسه، یعنی جایی که مهارتهای هوشی کلامی و انتزاعی به بهترین وجهی هماهنگ می گردد، می باشد. برای شماری از آنها، سازگاری فوری بعد از مدرسه مساله آفرین است(همچنان که برای بسیاری از افراد جوان زیان دیده گروه اقلیت چنین است)، اما به ادامه نضج و رسیدگی، تجربه و تحصیل مهارتهای شغلی و مانند آن، این ماجرا سبکتر می شود.
سازگاری کلی
برآوردهای مربوط به رواج و سابقه عقب ماندگی خفیف در جمعیت سنین قبل از دبستان بسیار کمتر از برآوردهای مربوط به دوره مدرسه است. با توجه به تعریف، فرد بزرگسال با هوش بهر پایین در صورتی که سازگاری اجتماعیش رضایتبخش باشد، عقب مانده محسوب نمی شود. کاتز(1968) این گروه را تا حدی به شکل زیر محدود می کند:«تنها بزرگسالانی که کارگزاری هوش عمومی شان زیر هنجار است و رفتار سازشی شان چنان آسیب دیده است که توجه خانواده یا دستگاههای اجتماعی را جلب می کند، ضرورت تدارک خدمات ویژه برای آنها را در دستور کار قرار می دهد.»(ص5، ایتالیک مولف). این رویکرد سود عملی قابل ملاحظه دارد و با عرف فعلی همسو می باشد.
در سال 1964، تنها 16 درصد به حمایت بهزیستی نیاز داشتند و 80 درصد مردان و 77 درصد زنان به کار مشغول بودند. نسبت شاغلین هر ساله افزایش یافت، هر چند درصد بیشتری از گروههای متوسط و بالا به خود کفایی کامل رسیدند(به ترتیب 93 و 96 درصد). در گروه پایین، به سبب ناتوانی در به سمت آوردن، حفظ یا تعویض دوست، وضع ازدواج در پایین ترین نرخ خود قرار داشت(کوب، 1972، ص33). در این گروه، نرخ مرگ و میر حدود دو برابر نرخ آن در گروه سنی خودشان در جمعیت کل بود. تعداد زیادی از مرگها تصادفی بود.
افزایش معنی دار در هوش بهر یک نمونه فرعی که آزمون شده بود، گزارش گردیده است. امکان دارد بخشی از این افزایشها ناشی از این واقعیت باشد که در مراتب سنی پایین تر هوش بهر و کسلر، نسبت به نمرات آزمون اصلی استنفورد- بینه، بالاتر است. بالر، چارلز و میلر، 50 نفر از آزمودنیهای گروه پایین را به پنج طبقه تقسیم بندی کردند.
1- عقب مانده های دائم، که یا در موسسات زندگی می کنند یا به خانواده هایشان وابسته اند(هفت آزمودنی).
2- عقب مانده های دارای نمرات پایین در آزمون هوش(اغلب 69-60) که بتهایی در یک شغل به کار اشتغال داشته، از خطرات پرهیز می کردند و به کمک چندانی نیاز نداشتند(هفت آزمودنی).
3- عقب مانده های زیر میانگین یا مرزی، اما شهروندانی مفید و مولد(23 آزمودنی).
4- عقب مانده های میانگین یا بهتر: سازگاری اجتماعی شان از اعضای طبقه پایین جمعیت قابل تشخیص نیست(12 آزمودنی)
5- قربانیان وقایع و شرایط(اساسا به خطا طبقه بندی شده اند(یک آزمودنی)
این امر قابل توجه است با این که گروه پایین نسبت به گروه مبانی یا بالا مشکلات بیشتری داشت، اما تقریبا سه چهارم آنها فاقد نشانه هایی دال بر وابستگی بودند، و هنگامی که به سنین میانسالی رسیدند، تنها 14 درصدشان وابسته بودند.
موفقیت شغلی
اغلب مطالعاتی که زندگی شهروندان عقب مانده را تا دوران بزرگسالی مورد توجه قرار داده اند، بر موفقیت شغلی آنها به عنوان یکی از ملاکهای مهم سازگاری توجه داشته اند. رویهم رفته، در جامعه ای که به خودکفایی اقتصادی اهمیت می دهد، چنین امری معقول به نظر می رسد. به علاوه، اندازه گیری متغیر موفقیت شغلی نسبت به جنبه های اغفال کننده سازگاری اجتماعی آسانتر است، هر چند، موفقیت در کار، ممکن است از اشتغال نیمه وقت و نظارت نبراسکا و کانتکوت، بیشتر افراد عقب مانده را از نظر شغلی خودکفا یافتند، موقعیت آنها به موازاتی که بزرگتر می شدند، بهبود می یافت. کید(1970)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
جامعه شناسی ارتباطات
روابط عمومی-ارتباطات-جامعه شناسی و یادداشتهای شخصی
تاثیر رسانه ها بر روابط خانوادگی
خانواده ، یک گروه پویا ست. گروه تنها مجموعه ای ازافرادنیست ، بلکه نشان دهنده نوع وشکل روابط میان اعضای آن نیز هست. گروه را می توان مجموعه ای ازافراد دانست که با برقراری ارتباط با یکدیگر و انجام کار وفعالیت مشترک ، هدف مشترکی را نیز دنبال می کنند (بورمان ، 1969، به نقل از فرهنگی ،1382). درتقسیم بندی گروه ها ، خانواده را می توان جزو گروه های کوچک به حساب آورد که با اندکی تفاوت ، ازقوانین گروههای بزرگ تبعیت می کنند. ازمهمترین قواعد این گروهها تحولی بودن آنهاست.
تحول گروه
گروه به عنوان یک نظام جمعی، همواره درحال تحول وتغییر می باشد. خانواده نیزکم وبیش ازآغاز شکل گیری خود از مراحلی گذر می کند. گذرازاین مراحل درجهت هدفمندی نظام (سیستم) می باشد. هدف اصلی گروه خانواده ، رسیدن به سطحی است که بتواند ثبات و تداوم خودراحفظ نماید. این هدف را می توان با عنوان انسجام خانواده نام برد که به آن گروه ، شخصیتی پایدار می دهد. به عبارت دیگر، انسجام گروه را می توان به عنوان سطح بالای گروه (خانواده ) مطرح نمود. وقتی اعضای گروه بتوانند نیازهای همدیگر را درجهت هدف فردی وجمعی خود تامین نمایند ، درواقع موجد انسجام گروه می شوند. به عبارتی انسجام گروه به عنوان سطح بالای تحول ، درگرو مشارکت ، هدفمندی و عملکرد متناسب با تامین تعامل نیازهای اعضای گروه می باشد. براین اساس ، انسجام خانواده را می توان به عنوان مهمترین مولفه پویایی وحفظ آن قلمداد نمود.
پیوندعاطفی
اگر انسجام گروه به عنوان عامل پایداری خانواده ، طبعا واجد مشخصه هایی خواهد بود که تضمین کننده شخصیت پایدارگروه می باشد. در روی آورد روانشناختی ، پیوند عاطفی مشخصه ای است که فضای روانی گروه را برای وصول به اهداف تعیین شده وانسجام ، تسهیل می کند. دلیل آن ، وجود نیروی انگیزشی پیوند عاطفی است که موجب می شود اعضای گروه درتامین نیازهای یکدیگر به صورت فعال مشارکت کنند. پیوند عاطفی به دلایل گوناگونی پدیدارشده و گسترش می یابد. یکی ازمهمترین زمینه های ایجاداین پیوند ، وجود زمینه ارتباطات صحیح بین فردی است. این ارتباط به درستی انجام نمی پذیرد مگرآنکه اعضای گروه با نوعی تفهیم وتفاهم و درک متقابل با یکدیگر تعامل داشته باشند. یکی ازاین عوامل که ارتقادهنده پیوندعاطفی می باشد ، گفت وگو است که عبارت از برقراری ارتباط وتعامل کلامی با یک یاچندنفر می باشد. درفضای ارتباطاتی بویژه ارتباطات بین فردی ، گفت و گو صرفا یک رفتارعادی نیست بلکه الگویی است که فضای عاطفی وهیجانی حاکم بر مناسبات افراد را شکل می دهد. گفت وگویی که واجد منظور ارتباطی وتعامل می باشد، دارای دومولفه وبه عبارتی دارای دو مهارت می باشد : یکی ، مهارت گوش دادن ودیگری مهارت همدلی. با بهره گیری مناسب ازاین دومهارت می توان جریان ارتباطی گفت وگو را درجهت تفاهم ودرک متقابل براه انداخت. گوش دادن ، با شنیدن متفاوت است. شنیدن یک عمل زیستی است که شامل دریافت یک پیام ازطریق کانالهای حسی است ، شنیدن ، تنها بخشی ازفرایندگوش دادن است. اما گوش دادن فرایندی است که عناصری چون دریافت ، درک ، توجه ، معناگذاری وپاسخگویی توسط شنونده را درخود دارد(برکو وهمکاران ،1953، ترجمه دکتر اعرابی وهمکاران ،1378). نکته دیگر آن است که فرایند گوش دادن همواره با ارتباط چشمی همراه است. تجربیات روانشناختی گواه این یافته مهم هستند که هنرگوش دادن که می تواند کارکرد درمانگری نیزداشته باشد ، به وسیله ارتباط چشمی براه می افتد. همچنین یافته ها نشان می دهند که ارتباط چشمی به عنوان یکی ازمولفه های اساسی ایجاد امنیت و توجه مطرح می شود. وقتی درمناسبات کلامی ، گوش دادن با ارتباط چشمی همراه شود ، طرفین ازیکدیگر احساس احترام وتوجه دریافت می کنند ، واین امر به همدلی ودرک متقابل آنها کمک می کند. پس گوش دادن بدون ارتباط چشمی ، بکار نمی افتد و به مرتبه شنیدن ، به عنوان یک عمل زیستی ، نزول می کند. این دو مولفه را نمی توان ازهم تفکیک نمود. براین اساس ، خانواده هایی که با یکدیگر ارتیاط چشمی برقرار وحرفهای همدیگر را خوب گوش می کنند ، واجد پیوند عمیق تری نسبت به خانواده های دیگر می باشند. همدلی ، فرایند عاطفی شناختی است که طی آن یک شخص ازعواطف ، احساسات وشناخت طرف دیگر آگاهی می یابد. برخی آن را به معنی تجربه مشترک یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
سندرم های بالینی اکتسابی در جامعه
سپسیس و شوک سپتیک
تعاریف : میزبان در واکنش به میکروبهای مهاجم ، سیگنال و پاسخ های چند گانه ای ایجاد می کند که سریعا تقویت شده و ممکن است از بافت مورد تهاجم فراتر روند . وجود تب یا هیپوترمی ، تاکی پنهو تاکی کاردی اغلب نشانگر شروع سپسیس ، یعنی پاسخ سیستمیک به تهاجم میکروب ، می باشند . با غلبه میکروب بر مکانیسمهای کنترلی ممکن است هموستاز مختل گردیده و عملکرد ارگانهای اصلی با اشکال مواجه شود (سپسیس شدید ) افزایش نارسایی مکانیسمهای کنترلی فوق ، باعث ایجاد شوک سپتیک می شود که در آن کاهش فشار خون همراه با اختلال عملکرد ارگان وجود دارد . با پیشرفت سپسیس به شوک سپتیک ، خطر مرگ به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. سپسیس معمولا برگشت پذیر است ، اما بیماران دچار شوک سپتیک اغلب با وجود درمان شدید فوت می کنند .
سندرم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS ) ، آن طور که اخیرا توسط متخصصین مراقبتهای اولیه تعریف شده است ، می تواند علتی عفونی یا غیر عفونی داشته باشد . در صورت شک به عفونت یا اثبات آن ، گفته می شود که این بیمار مبتلا به SIRS ، دچار سپتی سمی است .
اتیولوژی : سپسیس می تواند پاسخی به هر رده از میکرواگانیسمها باشد . تهاجم میکروب به خون برای ایجاد سپسیس ضروری نیست ؛ گسترش موضعی یا سیستمیک مولکولهای سیگنال میکروبی یا سموم نیز می تواند این پاسخ را بر انگیزد . در تقریبا %40-20 موارد سپسیس شدید . %70-40 موراد شوک سپتیک باکتری یا قارچ در کشت خون رشد می کنند .
باکتریهای گرم منفی یا گرم مثبت منفرد ، تقریبا %85-75 این ارگانیسمهای جدا شدخ را تشکیل می دهند ؛ در بقیه موارد ، قارچها یا مخلوطی از میکروارگانیسمها رشد می کنند ( جدول 2-124) .
در بیمارانی که کشت خون آنها منفی است عامل اتیولوژیک اغلب با کشت یا بررسی میکروسکوپی ماده آلبوده از محلی موضعی ، تشخیص داده می شود . در برخی از گروههای بیماران تحت بررسی ، درصد زیادی از بیماران با تابلوی بالینی سپسیس شدید یا سپتیک شوک ، نتایج میکروب شناسی منفی داشته اند .
عواملی که فرد را مستعد ابتلا به باکترمی باسیلهای گرم منفی می کند عبارتند از : دیابت شیرین ، بیماریهای لنفوپرولیفراتیو ، سیروز کبدی ، سوختگی ، تکنیکها یا تجهیزات تهاجمی و درمان با داروهایی که باعث نوتروپنی می شوند عوامل خطر اصلی برای باکترمی گرم مثبت عبارتند از : کانتر های عروقی ، وجود نجهیزات مکانیکی پایدار ، سوختگی ها و اعتیاد به دارو ها وریدی . فونگمی اغلب در بیماران دچار ضعف ایمنی با نوتروپنی و بیشتر بعد از درمان آنتی بیوتیکی وسیع الطیف ایجاد می شود . در بیمارانی که دچار باکترمی می شوند عواملی که خطر بروز سپسیس شدید را افزایش می دهند عبارتند از سن ( بیش از 50 سال ) و وجود کانون اولیه عفونت در شکم ، ریه ، یا نورومنژیال . باکترمی که از یک کانتر داخل عروقی یا دستگاه ادراری منشا یگیرد کمتر احتمال دارد که سپسیس تشدید بدهد .
اپیدمیولوژی : پاسخ سپتیک در حال حاضر یکی از عوامل دخیل در مرگ سالانه بیش از یکصد هزار نفر در ایالات متحده
جدول 1-124 : تعاریفی که اغلب برای تشریح وضعیت بیماران سپتیک استفاده می شود.
باکترمی وجود باکتری زنده در خون که با کشت خون مثبت نشان داده می شود .
سپتمی سمی وجود میکروبها ییا سم آنها در خون
سندرم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS ) از 4 وضعیت زیر ، حداقل 2 مورد وجود داشته باشد : (1) تب ( دمای دهانی بیش از 38 0C ) یا هیپوترمی ( کمتر از 36 0 C ( : (2) تاکی پنه ( تعداد تنفس بیش از 24 بار در دقیقه ) : (3) تاکی کاردی ( تعداد ضربان قلب بیش از 90 بار در دقیقه ) : (4) لکوسیتوز ( تعداد لکوسیتها بیش از 12000/UL یا لکوپنی ( کمتر از 4000/ UL ) یا بیش از %10 سلولهای باند . ممکن است علت عفونی یا غیر عفونی داشته باشد .
سپسیس
سپسیس شدید ( مشابه سندرم سپسیس ) سپسیس با یک یا چند نشانه از اختلال عملکرد ارگانی ، ( مثل اسیدوز متابولیک ، انسفالوپاتی حاد ، الیگوری ، هیپوکسمی ، یا نعقاد منتشر داخل عروقی ) یا کاهش فشار خون .
شوک سپتیک سپسیس با کاهش فشار خونی فشار خون سیستولیک کمتر از 40 mmHg – 90 mmHg کمتر از فشار خون پایه ای بیمار – به شرطی که دلیل دیگری برای کاهش فشار خون وجود نداشته باشد که به تصحیح مایعات پاسخگو نبوده ، همراه با اختلال عملکرد ارگانی پروفوزیون همانطور که در مورد سپسیس شدید گفته شد .
شوک سپتیک مقاوم
سندرم اختلال عملکرد چند ارگان (MODS) شوک سپتیکی که بیش از 1 ساعت طول کشیده و به تجویز مایعات و مواد پرسور جوابگو نباشد . اختلال عملکرد بیش از یک ارگان که برای حفظ هموستاز نیاز به دخالت داشته باشد .
می باشد . میزان بروز آن سالانه حدودا 300000 تا 500000 مورد است و احتمالا میزان سپسیس شدید و شوک سپتیک در 15 سال گذشته افزایش یافته است . تقریبا دو سوم موارد در بیمارانی رخ می دهد که به علت بیماریهای دیگر در بیمارستان بستری هستند . افزایش میزان بروز سپسیس در ایالات متحده به عواملی مثل افزایش طول عمر جمعیت ، افزایش طول عمر بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن و شیوع نسبتا بالای این وضعیت در بیماران این وضعیت در بیماران ایدزی ربط داده شده است . استفاده گسترده از دارو های ضد میکروبی ، گلوکوکورتیکوئید ها ، کانترهای ثابت شونده ، تجهیزات مکانیکی و ونتیلاسیون مکانیکی نیز در این امر نقشی ایفا می کند .
پانوفیزیولوژی : پاسخ سپتیک معمولا زمانی برانگیخته می شود که میکروارگانیسم ها از دستگاه گوارش یا پوست به بافتهای مجاوز گسترش یابند . سپس ، عفونت بافتی محدود ، ممکن است منجر به باکترمی یا فونگمی گردد . همچنین ممکن است میکروارگانیسمها مستقیما به داخل جریان خون وارد شوند . ( مثلا از طریق کانتر های وریدی ) بطور کلی پاسخ سپتیک زمانی رخ می دهد که دفاعهای ایمنی نتوانند میکروب