انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد چرا دینی یاد می گیریم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

گاهی دیر یاد می‌گیریم

گاهی فکر می‌کنیم وقتی از حقیقت جنگ حرف می‌زنیم، شاید کمی مبالغه به نظر بیاید یا بگویند پای‌مان را از گلیم جنگ بیش‌تر دراز کرده‌ایم. به هر صورت اعتقاد داریم تا حقیقت جنگ از جنبه‌های گوناگونش روشن نشود، این واقعه بزرگ و سرنوشت‌ساز گرفتار همین تبلیغات روزمره خواهد بود که حاصلی جز تکرار و ملال نخواهد داشت. راه یافتن به آن‌چه که در دل جنگ گذشته است جز با پژوهش و تعقل که ضامن آن ارایه اسناد و مدارک حقیقی جنگ است، میسر نیست. بسیاری از پژوهشگران دل‌سوز و جوان که کم یا زیاد دستی بر آتش دارند معتقدند این دفاع باور نکردنی با این شیوه بازگویی و ارایه مرسوم نه تنها ماندنی نخواهد بود، بلکه هر روز بر ابهامات آن اضافه خواهد شد.

صفحه‌های سال‌خورده تاریخ هم گاهی درس‌هایی به ما می‌دهد که آن را دیر یاد می‌گیریم. در همین جنگ جهانی اول که بوشهر به اشغال قوای انگلیس درآمد، یک روحانی بیداردل برای مبارزه با اشغال‌گران تلاش زیادی می‌کند. او حتی برای رئیس‌علی دلواری و سایر مبارزان آن روزگار "آیین‌نامه حرب" می‌نویسد. اتکای اصلی این آیین‌نامه متون دینی به خصوص نهج‌البلاغه است.

آیت‌الله بلادی بوشهری که به چندین زبان خارجی نیز تسلط داشت این آیین‌نامه را در یک صد و ده ماده تدوین کرده و در اختیار مبارزانی قرار می‌دهد که تلخی اشغال صفحات جنوب را جز با مبارزه نمی‌توانستند در کام این ممکلت شیرین کنند. به خاطر همین مبارزات این روحانی به شدت مورد تنفر انگلیس‌ها بود.امروز همه‌ی ماده‌های این آیین‌نامه حرب برای هر متفکر و اندیشمند نظامی قابل مطالعه و تجزیه و تحلیل است. برای این که از اصل موضوعی که برای حرف زدن انتخاب کرده‌ایم دور نشویم، عین ماده بیست و یکم از آیین نامه حرب را برایتان می‌نویسم.

آیت‌الله بلادی نوشته‌اند؛

"فرمان‌فرما(فرمانده) باید یک دستگاه مطبعه مختصری با خود داشته باشد. حوادث حرب را طبع و نشر دهد از روی حقیقت، مگر هنگامی که ضرورت متقتضی اخفاء آن باشد، موقتاً"

هوشیاری تاریخی آیت‌الله بلادی به خصوص در تدیون ماده بیست و دوم آیین‌نامه حرب موجب شده است که دفاع مردم در برابر اشغالگران انگلیسی، علاوه بر یک دفاع مشروع و قانونی، به عنوان یک واقعه تاریخی هم دیده شود. یعنی زمان حال را درک کرده و شرایط آن را برای آینده ثبت و ضبط کند.این روشن‌بینی در حالی است که آن روزگار، روزنامه و صنعت چاپ نه رشد امروز را داشت و نه چندان مورد اعتنا افکار عمومی بوده است. از طرف دیگر کلمه "حقیقت" در ماده بیست و دوم در واقع یک کلمه کلیدی است.وقتی به فرمان‌فرما صلاحیت نوشتن و طبع و نشر داده می‌شود به این معنا است؛ به کسانی که صلاحیت نوشتن می‌دهند قاعدتاً نباید خلاف بنویسد.توصیه‌های هوشمندانه این روحانی گمنام، چندان مورد توجه فرماندهان مبارز جنوب قرار نمی‌گیرد. حتی ایشان در ماده بیست و سوم نیز بر عکاسی از صحنه‌های نبرد تأکید دارند. اگر به توصیه‌ها عمل شده بود امروز از آن قطعه تاریخی ما صاحب یک گنجینه غنی و با ارزش از عکس‌ها و گزارش‌های گرم و به روز از مقاومت مردم ساده جنوب در برابر ارتش قدرتمند انگلیس بودیم.ایشان تأکید دارند اگر ضرورت ایجاب می‌کند که حقیقت جنگ پنهان بماند، قید موقتاً را رد پایان جمله می‌آورند. این نشان‌دهنده آن است که پس از رفع ضرورت، حقیقت جنگ را بیان کنید.امروز ما نسلی هستیم که از دور یا نزدیک زیر آتش یک جنگ هولناک اما دفاعی زندگی کرده و سربلند بیرون آمده‌ایم. کم نیست حقایقی که در زمان اشغال جنوب توسط قوای انگلیس یا گفته نشد یا فراموش شده است. این‌ها درس‌هایی است که تاریخ می‌دهد ولی هنوز معلوم نیست چرا ما این قدر دیر یاد می‌گیریم و چرا خیال می‌کنیم گفتن از حقیقت دفاع هشت ساله ممکن است مبالغه باشد یا پایی درازتر از گلیم.

ارتباط بین دین با علم ، ارتباطی ناگسستنی است . چرا که خداوند متعال پدید آورنده آن می باشد و با آفرینش کون و مکان ، ظهور و بروز علم در کنار دین نیز ضروری می نماید . بنابراین هم دین و هم علم ، دو حقیقتی هستند که به ثبوت آفرینش منجر می شوند . خداشناسی دینی که از زبان اولیای الهی تبیین شده با خداشناسی طبیعی و کیهانی که از زبان دانشمندان بیان شده است هر دو دارای مقبولیت و رواج می باشد .

در اینجا به تقارن دیدگاههای دینی و علمی درخصوص علت و فلسفه وجود و وجوب روزه می پردازیم . روزه و روزه داری نه تنها به خاطر تأمین سلامت و صحت بدن آدمی حائز اهمیت می باشد ، بلکه موجب تأمین سلامتی روح و جان نیز هست . چرا که انسان موجودی است سه بعدی ، دارای بعد روح ،‌جسم و ذهن و هر سه بعد با یکدیگر موجب معنی یافتن وی می شود . به عیارت دیگر چنانچه عقل و لزوم سلامتی جسمی آدمی حکم کند ، همان نیز به لزوم سلامتی روح حکم می نماید و انسانی که به دنبال سلامتی روح خویش در کنار جسمش نباشد نمی توان از او به عنوان انسانی سالم و تکامل یافته یاد نمود. بنابراین در مورد روزه که یکی از واجبات دینی است ، می توان گفت : «که روزه داری عبارت است از اجرای یک برنامه مذهبی بهداشتی کامل جسمی و روحی »

در این مقاله هدف ، اهمیت روزه از نظر بهداشت روحی و جسمی است . پروفسور «الکسی سوفورین» می گوید : « جسم به هنگام روزه به جای غذا از مواد داخلی استفاده می کند و آنها را مصرف می کند و مواد کثیف و عفونی که ر جسم هست و ریشه و خمیره بیماری است ، از بین می رود و بدین طریق روزه سبب بهبودی همه بیماری ها است . از این رو جسم خود را به وسیله روزه از داخل نظیف و پاکیزه می کند .»

بنابراین روزه داری باعث هضم چربی های ذخیره در بدن ، دفع سموم فلزی و غیر فلزی وارده از محیط اطراف، ایجاد اعتدال بیولوژیکی و شیمیایی بدن و ... می گردد. به قول یکی از دانشمندان روم باستان : «اولین بیماری، مربوط به پرخوری بود و نخستین درمان نیز روزه گیری است .»

دکتر «اتوبوخنگر» در سخنرانی خویش به سال 1965 در یک کنگره پزشکی که در بغداد و به میزبانی انجمن پزشکی عراق برگزار گردیده ، به بیان اهمیت روزه پرداخته است. وی در این سخنرانی نتیجه مثبت چهل و پنج سال روزه درمانی مریضان خود که بالغ بر پنجاه هزار نفر بوده اند را ارائه نموده است و آنچه که در این سخنرانی قابل توجه است ، اینکه معمولاً روزه درمانی وی چهارهفته طول می کشیده است . یعنی تطابق و تساوی زمانی آن با یک ماه روزه داری . آنچه مهم و قابل توجه است این همان زمانی است که در قرآن برای روزه داری از آن یاد شده است . یعنی یک ماه تمام روزه داری برای تکامل روح و صحت جسم. بر اساس فرمایش حضرت رسول اکرم (ص) که « المعده البیت الداء و الحمیه هی الدواء» یعنی : «معده آدمی کانون بیماری ها است و پرهیز و امساک نیز داروی و بهترین روش درمان بیماری ها است .»

وی می گوید : «بهترین درمان بیولوژیکی این است که به وسیله دفع مواد مضر و تجویز علاج طبیعی ، نیروهای درمان کننده یک ارگانیسم یا یک موجود زنده را طوری آزاد کنیم که وقتی بسیج شدند ، بیماری های مزمن و حاد را شکست بدهند . ما در روش درمان سعی می کنیم سلامت پایدار و کامل را در همان زمانیکه طبیعت برای این گونه نوسازی لازم دارد بازگردانیم . درمان بیولوژیکی و مخصوصاً روزه ، به بهترین وجه این خواسته را برآورده می سازد.»

البته وقتی یک انسان موحد روزه می گیرد ، منظور و مقصود او جز طاعت امر الهی نیست که از آن می توان به ایمان وفاداری و ایمان فرمانبرداری یاد کرد . یعنی صداقت و ثبات قدم در انجام واجبات الهی . همچنین شاید این وهم در برخی حاصل شود که چرا روزه داری ؟

ما می توانیم با استفاده از دارو و مراجعه به پزشک به درمان خود بپردازیم . آنچه که در اینجا قابل تأمل است اینکه تندرستی آدمی به دو قسم می باشد : طبیعی و مصنوعی .

تندرستی طبیعی را که از مقاومت بافتها در برابر بیماریهای عفونی و دژنرانیو و تعادل دستگاه عصبی ناشی می شود گرامی می‌داریم ، نه سلامتی مصنوعی را که بر رژیم غذایی ، تزریق واکسنها ، سرم ها ، محصولات غدد ، داخلی ، ویتامینها ، آزمایشهای مکرر پرداخته شود که به این پرستاری ها نیازمند نباشد . علم طب ، به بزرگترین پیروزی خود ، روزی نائل خواهد شد که بتواند آثار بیماری و خستگی و ترس را از میان بردارد ، تا آدمیان از آزادی و مسرتی که محصول تکامل اعمال بدنی و روانی است ، برخوردار شوند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد چرا دینی یاد می گیریم


تحقیق؛ اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

Religious Thought and secularism

(در جهان اسلام و ایران)

فهرست

فصل اول غرب شناسی

_ اهمیت مطالعات غرب شناسی در عصر حاضر

_ هدف از مطالعات غرب‌شناسی (خلاصه از اهداف)

فصل دوم سکولاریسم

_ واژه‌شناسی سکولاریسم

_ بحران دینی، سکولاریسم فراگیرترین شاخص فرهنگی مدرنیسم

_ نارسایی‌ها و محدودیت‌های تناقض آفرین سکولاریسم

_ رابطه سکولاریسم و دین حق

سکولاریسم نوعی از تهاجم فرهنگی

درمان ضعف و عقب ماندگی

پاسخ سکولاریسم‌ها و هدفشان

لاف زنی سکولاریت‌ها

فصل سوم: سکولاریسم و زمینه ورود آن به ایران

_ ضرورت غرب‌شناسی و زمینه‌های ورود آن به ایران

_ شرایط تاریخی ایران و توجه به غرب

_ نگرش به غرب از تقلید تا نقد

_ تأثیر مواجهة تفکر دینی با سکولاریسم در حوزه معرف سیاسی

_ تأثیر تفکرات تاریخی در حیات فکری _ سیاسی عصر حاضر

_ اشتراکها و اختلافهای عصر مشروطیت و بازتاب آن در سدة اخیر

1_ اشتراک

2_ اختلاف

فصل چهارم: آینده‌ از آن کیست؟

فصل اول

اهمیت غرب شناسی در عصر حاضر

اهمیت و ضرورت مطالعات غرب‌شناسی به اهمیت و ضرورت آگاهی از جهان سیاسی و فرهنگی روز باز می‌گردد.

گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفت‌انگیز ارسال و انتقال پیام‌های فرهنگی، سیاسی و بازرگانی، همچنین تأثیر شگرف شگردهای اطلاعاتی _ تبلیغاتی رسانه‌های عمومی غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر کسانی که با اوضاع سیاسی _ فرهنگی جهان آشنایی دارند پوشیده نیست. اینکه در جهانی بس پهناورتر از جهان سده‌های گذشته زندگی می‌کنیم. با وجود این، به هر اندازه که دنیای ما گسترده‌تر می‌گردد، ارتباط میان آحاد و جوامع بشری وسیع‌تر می‌شود. به موازات ارتباطی که روز به روز با عمق بیشتری صورت می‌پذیرد لازم است سطح آگاهی ما از خط‌مشی‌ها، شیوه‌ها و جهات ارتباطی با دیگران ارتقا یابد.

هدف از مطالعات غرب‌شناسی

در مباحث غرب‌شناسی بر آن هستیم تا دریابیم چه چیزی محور اندیشة سیاسی و فرهنگی غرب را تشکیل می‌دهد؛ به عبارت دیگر در صددیم بدانیم هویت سیاسی و فرهنگی غرب براساس چه اصول و مبانی ویژه‌ای صورت پذیرفته است. مباحث مزبور ما را با این واقعیت آشنا می‌سازد که حاکمیت غرب اصولاً بر مبنای ماتریالیسم و سکولاریسم شکل گرفته است. در این راستا، غرب همواره با ابراز تعصب شدید نسبت به حفظ اصول ماتریالیستی، در اندیشة جلب منافع خود بوده، هیچ‌گاه در مورد اصول و مواضع خود ذره‌ای کوتاه نیامده است. بدیهی است اندیشة سکولاریستی، تفکر ماکیاولیستی و جهان‌بینی ماتریالیستی غرب هرگز از جلب منافع و مصالح غرب فراتر نرفته است. غرب با این حساب تنها در مواردی نسبت به اصول خود تساهل ورزیده است که امید داشته منافع بیشتری را جذب و جلب کند.

خلاصه‌ای از آنچه می‌تواند هدف ما از شناسایی غرب را تبیین کند، به صورت زیر نشان داده شده است:

1_ عبرت آموزی از حوادث و رویدادهایی که به انحطاط غرب و جدایی آن از اصول و موازین اخلاقی غرب گردیده است.

2_ شناخت راه‌ها و ابزارهای مناسب و کارآمدی که به گونه‌ای منجر به پیشرفت علمی و صنعتی غرب گردیده است.

3_ ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب و ناخوشایند تولیدات فرهنگی غرب.

4_ شناسایی راهکردها و خط‌مشی‌های استراتژیک، اصولی و عملی که غرب در راستای گرفتار ساختن ما در دام‌های سیاسی، فرهنگی و احیاناً اقتصادی خود و در نتیجه بی‌هویت ساختن ما، طرح‌ریزی و دنبال می‌کند.

5_ تعالی اندیشه‌ها و بالا بردن میزان و سطح آگاهی‌ها نسبت به غرب به نحوی که بتوان براساس آن دشمن را از دوست باز شناخت.

6_ از جنبة انسانی، عواطف و انفعالات انسانی اقتضا می‌کند که ما از اوضاع و احوال مجموعه‌های انسانی که در بخش‌های دیگری از کرة زمین از جمله در غرب زندگی می‌کنند با خبر باشیم.

فصل دوم: سکولاریسم



خرید و دانلود تحقیق؛ اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی


نقش مولفه های برنامه درسی در هویت دینی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه)

 نقش مولفه های برنامه درسی در هویت دینی دانشجویان  (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه)

 نقش مولفه های برنامه درسی در هویت دینی دانشجویان

(مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه) 

 چکیده :

این مطالعه که با هدف بررسی تحوّل هویت دینی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه انجام گرفته است، دارای دو مرحلۀ کمی و کیفی است. در مرحلۀ اول، دویست و هشتاد و نه نفر از دانشجویان سه رشته علوم تربیتی ـ شیمی و مهندسی برق که در سه مقطع ترم اول ـ ترم چهارم ـ و ترم آخر به تحصیل اشتغال داشته اند، انتخاب و هویت دینی آنان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. در جهت اطمینان از عدم اثربخشی متغیرهای مداخله گر نیز از گروه مقایسه استفاده شده است. نتایج نشان دهندۀ کاهش معنی دار هویت دینی در میان دانشجویان است. سپس با بهره گیری از مدل خبرگی و نقادی آیزنر و با استفاده از مشاهده و مصاحبه، نقش هریک از مؤلفه های برنامه درسی در کاهش هویت دینی مورد بررسی قرار گرفته است. مؤلفه های محتوی، دانشجو، استاد، روش تدریس، و قوانین و مقررات، از جملۀ عوامل برنامه درسی هستند که نقش آنها در کاهش هویت دینی دانشجویان مورد کاوش قرار گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

توسعه و افزایش هویت دینی در میان مخاطبان یادگیری، از جملة اهداف تعیین شده در نظام آموزش رسمی کشور است. لیکن علیرغم تصریح آن در برنامه درسی آشکار نظام های آموزش همگانی و عالی کشور، نقش برنامه درسی پنهان در افزایش و یا کاهش آن معلوم نیست.

 

آیزنر(1994،صص87 الی 107) برنامه درسی موجود در اماکن آموزشی را به سه دسته صریح، پنهان، و مغفول دسته بندی نموده و برنامه درسی پنهان را در تاثیرپذیری و تغییرات حاصل از غوطه وری یادگیرنده ها در محیط آموزشی که خود بیانگر تاثیر تلویحی (ضمنی) برنامه درسی است، تعریف می نماید. مهرمحمدی(1381، 637) تجربه های یادگیری حاصل شده از این نوع برنامه را عمدتا در قالب تبلور مجموعه ای از انتظارها و ارزشها تعریف کرده و آن را کمتر معطوف به حوزه دانستنی ها و یا شناخت مربوط می داند. تنوع رویکرد به برنامه درسی به گونه عام و به برنامه درسی پنهان به صورت خاص، باعث تنوع در تعریف و برداشت از برنامه درسی پنهان گردیده است. دال[1] [به نقل از ارنشتاین[2] و هانکینز[3] (1993،ص10)] برنامه درسی پنهان را همسان با برنامه درسی غیر رسمی و طراحی نشده ای دانسته که در هر محیط آموزشی وجود دارد. وی نقش تعاملات اجتماعی و روان شناختی مابین یادگیرنده ها و معلمان را به عنوان یکی از موارد اثرگذار این نوع برنامه درسی مهم دانسته و تصریح می نماید که احساسات، نگرشها، و رفتارهای یادگیرنده ها از ویژگیهایی هستند که تحت تاثیر این نوع برنامه قرار می گیرند. کورنبرث به نقل از قورچیان(1983،ص 134)، فیلیپ جکسون[4] را به عنوان اولین اندیشمندی معرفی می نماید که اصطلاح برنامه درسی پنهان را در ایالات متحده مورد استفاده قرار داده است، هر چند که اساس آنچه را که به عنوان برنامه درسی پنهان شناخته شده است، در کارهای هیرد پاتریک و دیویی مطرح می سازد. او(همان،ص 135)، تعریف جیرو[5] از برنامه درسی پنهان را در قالب هنجارهای اساسی، ارزشها، و نگرشهایی ارائه مینماید که غالبا ازطریق ارتباطات اجتماعی مدرسه و کلاس درس به دانش آموزان منتقل میشوند.

 

جکسون(1990،صص 3 الی11 و 33الی37) فرایند زندگی دانش آموزان در محیط آموزشی مدرسه را به آرد شدن [در یک آسیاب] تشبیه نموده[6] و ایجاد عادت و یکنواخت سازی زندگی دانش آموزان را بر اساس خواست بزرگسالان و اعم از والدین و معلمان می داند که باعث کاهش حق انتخاب برای دانش آموزان می شود. به زعم گوردون(1983)، هر دانش آموز در تعاملات روزانه خود با محیط آموزشی پیرامون خود حداقل با سه جنبه متنوع روبرو می شود: 1) محیط فیزیکی   2) محیط اجتماعی، که متشکل از افراد درون مدرسه و ناظر بر روابط میان آنها و ساختارهای اجتماعی خلق شده توسط آنهاست   و 3) محیط شناختی یا نمادین[7] که ساخته شده از ایده ها و مسائل و اطلاعاتی است که دانش آموز با آنها درگیربوده و اعم از خواندن، مباحثه با دیگر دانش آموزان و یا معلمان، و دیگرفعالیتهای رسمی است. از نگاه گوردون، هر یک از سه جنبه مذکور، همراه با یک برنامه درسی پنهان است.

 

قورچیان و تن ساز(1374،ص127) برنامه درسی مستتر(پنهان) را به تدریس ضمنی ـ غیر رسمی ـ و غیر ملموس نظام ارزشها ـ هنجارها ـ طرز برداشت ها ـ و جنبه های غیر آکادمیک و غیر رسمی که متاثر از کل نظام تربیتی و ساخت و بافت کلی جامعه باشد، اطلاق می نماید. به عبارت دیگر، برنامه درسی مستتر به برنامه ای درسی اطلاق میشود که شاگردان مفاهیم را به طور ضمنی، غیر ملموس و غیر رسمی یاد می گیرند. در واقع این فراگیری بر اساس غوطه وری دانش آموزان در محیط فرهنگی و به عنوان بخشی از زندگی آنها در طی دوازده سال تحصیل است که آیزنر(1994،صص78 الی 107) آن را بالغ برچهارصد و هشتاد هفته یا دوازده هزار ساعت دانسته و جکسون (1990صص 33 الی 37) نیز، سال مدرسه را مشتمل بر 180 روز و هر روز را حدود 6 ساعت و هزار ساعت را برای قیومیت معلمان در یکسال یاد آور شده، و اهمیت این زمان را در مقایسه آن با ساعات خواب و دیگر فعالیتهای روزمره دانش آموز یاد آور شده است. گوردون (1983)، اگرچه خانواده را به عنوان یک نهاد اجتماعی حائز اهمیت می داند که فرد در آن رشد می کند، لیکن مدرسه را نخستین مؤسسه مهمی قلمداد می نماید که افراد قوانین و قواعدی را در زمینه هایی همچون [نوع] صحبت کردن یاد می گیرند. این بدان معنا نیست که این قواعد [ صرفا به شیوه ای مستقیم] به آنها آموزش داده می شود. وی سپس این امر را حزن آور تلقی می کند که در دروسی همچون علوم اجتماعی، ریشه یابی های فلسفی در باره قواعد و هنجارها کمتر مورد استفاده قرار گرفته و تصریح میکند که در این دروس " قواعد به صورت قواعد بیان می شوند".

 

اسکلتون[8](1997ص188) برنامه درسی پنهان را مجموعه ای از پیامهای ضمنی مرتبط با دانش، ارزشها، هنجارهای رفتاری، و نگرشهایی می داند که یادگیرنده ها از طریق فرایندهای آموزشی تجربه نموده اند. وی این پیامهای [ضمنی] را پیامهایی می داند که می توانند به گونه ای متناقض، غیر خطی، و یا قطعه قطعه شده ارائه و یادگیرنده آنها را بر اساس واسطه وجودی خود دریافت نماید. میگوئل[9]و بالبوآ[10](1993) به تعریف دادس[11] از برنامه درسی پنهان اشاره نموده و آن را منحصر به جنبه ها و ارزشهای آموخته شده نمیدانند، بلکه قائل به آن هستند که به جنبه ها و ارزشهایی که آگاهانه یا نا آگاهانه حذف می شود، نیز اشاره دارد. به زعم دادس، برنامه درسی پنهان اشاره به تمامی پیامهای ضمنی و قواعد روزمره ای دارد که پنهانی و پشت پرده عمل نموده و بیش از محتوای دروس و مواد درسی روزانه عمل می نماید. همچنین میگوئل و بالبوآ(همان) به تعریف اپل[12] از این برنامه اشاره نموده که این نوع برنامه را برنامه ای می داند که یادگیرنده ها به طور ضمنی یاد گرفته و از طریق آن، هنجارها و ارزشهایی "مهم" را درونی نموده که در واقع علایق مستور گروههای مسلط در اجتماع است.

 

آسبروکس[13](2000) برنامه درسی پنهان را در قالب پیام های ضمنی موجود در جو اجتماعی اماکن آموزشی تعریف نموده که اگرچه نانوشته است، لیکن توسط همگان دریافت می شود. وی این نوع برنامه را بدنه دانشی می داند که یادگیرنده ها را از طریق حضور هر روزه در محیط آموزشی، هضم نموده و " محیط یادگیری" را ایجاد می نماید. این همان سخن جکسون(1990صص 33الی 37) است که کلاس درس را صرفا به عنوان یک محیط فیزیکی نسبتا ثابت ندانسته، بلکه آن را موجب ساختن یک بافت اجتماعی نیز می داند. بافتی که در آن دانش آموزان به تشابه در پشت میزها نشسته و تخته سیاه در جلو کلاس نصب شده و معلم نیز مشابه با دیگر معلمان در کنار آن قرار گرفته و هر دانش آموز پشت یک میز مشخص قرار دارد. در حقیقت دانش آموزان در مواجۀ روزانه با کلاس درس، به سه حقیقت از زندگی دست می یابند که عبارتند از: جمعیت، تشویق، و قدرت. گوردون(1983) مدارس را به عنوان مؤسساتی مملو از قواعد لازم الاجرا می نگرد. قواعدی که می گویند مخاطبان چگونه رفتار کرده، در اوقات مختلف روز چگونه باشند، چگونه به سؤالات پاسخ دهند، چگونه بنشینند، چگونه بپوشند، چگونه حرف بزنند، و .....

 

آسبروکس(2000) بهترین شکل برنامه درسی پنهان را در پرورش کنجکاوی عقلانی و رشد عاطفی خلاصه نموده که فرصت هایی را برای اکتشاف علایق نوین و توسعه توانایی های جدید فراهم می آورد. به گونه ای که محیطی مطمئن برای کشف سؤالاتی از قبیل « این من جدید، چه کسی است؟» فراهم میشود. در نقطه مقابل و در بدترین شکل، برنامه درسی پنهان می تواند باعث تضعیف تفکر انتقادی و ارسال پیام هایی منفی در زمینه پیگیری های عقلانی و منطقی شود. مارگولیس، سولداتنکو، ایکر، و دیگران(ویراسته مارگولیس،2001،ص4) به اهمیت توجه به برنامه درسی پنهان در نظام آموزش عالی تاکید ورزیده و ضمن انتقاد به نظریه پردازان انتقادی که توجهشان به برنامه درسی پنهان را تنها معطوف به تعلیم و تربیت ابتدایی و متوسطه نموده اند، عرصه آموزش عالی را صحنه ای اصلی برای مطالعه مهارت آموزی، پرورش، اجتماعی شدن، و تغییرات اجتماعی دانسته اند. بر اساس این اثربخشی پنهان است که آهولا(2000) در مطالعه خود در دانشگاه تارکای فنلاند و بر روی 280 نفر دانشجوی رشته های پزشکی ـ تربیت معلم ـ و علوم اجتماعی، به اثربخشی این نوع از برنامه درسی(پنهان) اشاره نموده و ایجاد نگاههای برتر جنسیتی(تفوق مردانه) و قواعد بازی را به عنوان یادگیری های دانشجویان عنوان می دارد.

 

باید عنایت نمود که برنامه های درسی پنهان و آشکار به عنوان برنامه هایی مجزا و به موازات همدیگر نیستند. بلکه هر برنامه درسی دارای مؤلفه هایی است که برنامه ریزان در فرایند تدوین مبتنی بر تدبیر، نقشی را برای هر یک از آنها به طور مجزا (از یکسو) و در تعامل با دیگر مؤلفه ها (از سوی دیگر) در نظر می گیرند که این اشاره به برنامه درسی آشکار دارد. این در حالی است که اثرگذاری همین مؤلفه ها به طور واقعی و پنهان (خارج از برنامه تصریح شده)، می بایست که مورد توجه متخصصان برنامه ریزی قرار گرفته و در قالب برنامه درسی پنهان مورد ارزیابی قرار گیرند.

 

با عنایت به آنچه که گذشت، سؤال اصلی در این مطالعه آن است که تحول دانشجویان مورد مطالعه در مؤلفه هویت دینی چگونه بوده و شیوۀ اثرگذاری مؤلفه های برنامه درسی به صورت مجزّا و در تعامل با یکدیگر در این خصوص چگونه بوده است؟ هویت دینی در این مطالعه به اعتقاد و عملکرد نیرومند دینی تا سهل انگاری دینی اشاره دارد.

 

 

روش مطالعه:

این مطالعه از حیث رویکرد، التقاطی از رویکردهای کمی و کیفی است. بدین معنا که فرایند پژوهش در دو مرحله متوالی انجام گرفته و در فاز نخست(مبتنی بر مطالعه کمی) با شیوه زمینه یابی و به گونه ای مقطعی، نگرش و عواطف دانشجویان در سه گروه دانشجویان شاغل به تحصیل در اولین ـ چهارمین ـ و آخرین نیمسال تحصیلی مورد مقایسه قرار گرفته است. پس از تحلیل های آماری و توصیف و تبیین تغییرات نگرشی و عاطفی مبتنی بر فرایند زندگی تحصیلی، در مرحله دوّم(مبتنی بر مطالعه کیفی)، علل و منشاء نتایج مشاهده شده در گام نخست و بر اساس مدل ارزشیابی خبرگی و نقادی آیزنر، مورد بررسی واقع شده است.

 

 

معرفی جامعه و نمونه تحقیق:

این مطالعه از حیث رویکرد، التقاطی از رویکردهای کمی و کیفی است. بدین معنا که فرایند پژوهش در دو مرحله متوالی انجام گرفته و در فاز نخست(مبتنی بر مطالعه کمی) با شیوه زمینه یابی و به گونه ای مقطعی، هویت دینی در سه گروه دانشجویان شاغل به تحصیل در اولین ـ چهارمین ـ و هفتمین نیمسال تحصیلی، مورد مقایسه قرار گرفته است. پس از تحلیل های آماری و توصیف و تبیین تغییرات نگرشی و عاطفی مربوط به این هویت، در مرحله دوّم(مبتنی بر مطالعه کیفی)، علل و منشاء نتایج مشاهده شده در گام نخست، مورد بررسی واقع شده است.

برای انتخاب نمونه در مرحله کمی تحقیق که به منظور بررسی تحول مورد بررسی انجام شده است، از میان کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه


[1] Doll

[2] Ornstein

[3] Hunkins

[4] Jackson,P

[5] Giroux

[6] The daily grind

[7] Symbolic

[8] Skelton

[9] Miguel.J

[10] Balboa

[11] Dodds-1985

[12] Apple-1985

[13] Ausbrooks

 

 



خرید و دانلود  نقش مولفه های برنامه درسی در هویت دینی دانشجویان  (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه)


تحقیق در مورد روش‏شناسى فهم متون دینى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 41 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

روش‏شناسى فهم متون دینى

میزگرد : آیة‏الله محمدتقى مصباح،

دکتر مهدى گلشنى و حجة‏الاسلام محمود رجبى،

اشاره : مساله فهم متون دینى و شیوه‏ها و معیارهاى آن از جمله مسائلى است که توجه بسیارى از متفکران را در عصر حاضر به خود مشغول داشته است. برخى بر این باورند که فهم این متون بیرون از توان بشر است، برخى نیز با رد این نظر، بر آنند که با توجه به فلسفه نزول این متون - یعنى، هدایت‏بشر - محال است که آن‏ها را از حوزه فهم انسان خارج بدانیم. فهم متون دینى چه شروطى دارد؟ روش‏ها و معیارهاى فهم آن کدام است؟ و... در این میزگرد، در حضور سروران ارجمند، جناب استاد آیة‏الله محمدتقى مصباح، دکتر مهدى گلشنى و حجة‏الاسلام محمود رجبى، به بحث نشسته‏ایم که حاصل این گفت‏وگو به محضر اهل معرفت تقدیم مى‏گردد:

معرفت: کتاب‏هاى آسمانى براى فهم و تغییر رفتار انسان نازل شده‏اند و قرآن کریم نیز از این قاعده مستثنا نیست، این مطلب روشن است که فهم قرآن، روش‏ها و شرایط خاص خود را دارد عمده‏ترین روش‏هاى شناخت قرآن کریم کدام‏اند؟

استاد مصباح: قرآن کریم در موارد بسیارى، تصریح دارد که «بیان للناس‏»(آل عمران: 138)، «تبیانا لکل شى‏ء»(نحل:89)، «بلسان عربى مبین‏»(شعراء: 195) و «یسرناه بلسانک‏»(مریم:97) است. این تصریحات، همه مؤید این است که قرآن براى مردم قابل درک و فهم است. هدف از نزول آن نیز همین بوده که به‏وسیله قرآن هدایت‏شوند و راه سعادت ابدى خود را بیابند.

براى فهم قرآن، چند راه وجود دارد که استفاده از آن‏ها به ما کمک مى‏کند تا با روش صحیح از این کتاب استفاده کنیم و آن را درست‏بفهمیم:

اول: وقتى قرار است از راه لفظ، مفاهمه حاصل شود، بین گوینده و شنونده نقاط مشترکى وجود دارد که لفظ بر اساس همان‏ها به کار برده مى‏شود. با توجه به این نقاط مشترک، شنونده همان معنایى را از لفظ مى‏فهمد که مورد نظر گوینده است و همین موضوع فهم مشترک را ایجاب مى‏کند. به عنوان مثال، فهماندن مطلبى به زبان انگلیسى به کسى که از این زبان اطلاعى ندارد، کارى لغو است. بنابراین، اگر گوینده مى‏خواهد مطلبى را به مخاطب خود بفهماند، به‏ناچار، باید بر اساس قراردادهایى که بین این دو مشترک است‏سخن بگوید تا گفت و گو نتیجه‏بخش باشد. براین‏اساس، وقتى قرآن مى‏خواهد با مخاطبان خود سخن بگوید، باید با زبانى صحبت کند که مخاطبانش منظور او را درک کنند و فهم مشترکى از الفاظ آن وجود داشته باشد.

دوم: از یک سو، همه مردم دنیا با یک زبان سخن نمى‏گویند و از سوى دیگر، قرآن براى هدایت همه انسان‏ها نازل شده است، نه فقط براى قومى خاص یا زمانى مخصوص. با توجه به این نکته این سؤال مطرح مى‏شود که مخاطبان قرآن، که داراى زبان‏هاى متفاوتى هستند، چگونه باید از آن استفاده کنند؟ چگونه قرآن مى‏تواند با تعبیر خاص خود، معناى مورد نظر را به مخاطبان متفاوت بفهماند؟ این ممکن نیست، مگر این که همه با زبان قرآن آشنا باشند که البته چنین چیزى در گذشته نبوده، براى آینده نیز چنین چیزى پیش‏بینى نمى‏شود که روزى بیاید همه مردم زبان عربى را به خوبى بدانند. حال سؤال این است که آیا قرآن باید با زبان خاصى با مردم سخن بگوید که هیچ کس آن را نمى‏فهمد؟ طبیعى است که خیر; زیرا این نقض غرض خداوند است. آیا یکى از این زبان‏ها را انتخاب کند؟ البته چاره‏اى جز این نیست; زیرا وقتى زبان‏ها متفاوت شد، ناچار باید با یکى از آن‏ها منظور خود را بفهماند. کدام‏یک از این زبان‏ها اولویت دارد؟ این روشن است که پیامبرصلى الله علیه وآله باید به زبان مخاطبان خود، با آن‏ها سخن بگوید، سپس معناى مورد نظر خداوند به زبان‏هاى دیگر ترجمه و تفسیر شود تا دیگران نیز آن را دریابند وگرنه معنا ندارد پیامبرى در میان قومى مبعوث شود و به زبان دیگرى سخن بگوید; این کار غیر عاقلانه است.

قرآن با اشاره به همین مطلب، مى‏فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه‏»(ابراهیم: 4); ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قوم خودش نفرستادیم. دلیل این مطلب هم واضح است: تا غرض از هدایت و اتمام حجت‏حاصل شود. بنابراین، قرآن به ناچار، با یک زبان سخن گفته، ولى دیگران باید براساس فهم آن زبان، منظور قرآن را درک کنند.

سوم: حتى اهل یک زبان هم همیشه یک معناى خاص از الفاظ نمى‏فهمند. به عبارت دیگر، زبان همواره در حال تحول است; مانند سایر پدیده‏هاى اجتماعى که در این جهان وجود دارد و تحت‏شرایط خاصى، تغییراتى در آن‏ها پدید مى‏آید. به عنوان نمونه، زبان فارسى از اصل خود - که زبان پهلوى بوده - تا زبان امروزى چه‏قدر تحول پیدا کرده تا به صورت امروزى در آمده است! اصطلاحات و الفاظ آن چه‏قدر با گذشته تفاوت پیدا کرده است! زبان عربى امروزى نیز قطعا با زبان عربى زمان پیامبرصلى الله علیه وآله تفاوت کرده است. بنابراین، این مطلب، نامعقول نیست که الفاظ آن معانى مباینى با اصل خود پیدا کرده باشد.

با این وصف، ما براى فهم قرآن باید چه کنیم؟

اولا، باید بر اصول محاوره عرفى زبان عربى تکیه کنیم.

ثانیا، باید اصول زبان عربى را بیاموزیم; زیرا قرآن به زبان عربى نازل شده است.

ثالثا، باید با زبان عربى، طبق استعمال زمان نزولش آشنا شویم و الفاظ را بر معانى زمان نزول قرآن حمل کنیم. اگر غیر از این کنیم و الفاظ را بر معانى غیر متعارف زمان نزول آن حمل نماییم، چنین کارى عقلایى نیست.

اما براى این که بفهمیم معناى هر لغتى در عصر نزول قرآن چگونه بوده، باید ببینیم با قراینى که درکلام قرآن یا تاریخ وجود داشته، از لغت، حدیث و سایر اقوال، سازگار است‏یا نه.

نکات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد; مثلا، وقتى ما به شیوه‏ها و سبک‏هاى هر سخنى آشنا شویم - به عنوان مثال، با مجاز، کنایه و استعاره آشنایى داشته‏باشیم - از قراین مى‏توانیم به مفهوم مورد نظر گوینده پى‏ببریم. این قراین ممکن است لفظى باشد و در خود عبارت یا در سایر کلمات گوینده وجود داشته باشد و با



خرید و دانلود تحقیق در مورد روش‏شناسى فهم متون دینى


تحقیق در مورد ده شبهه دینی 30 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 30 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نام امامان در قرآن

 

1-سؤال: اصل امامت از اصول عقاید و به تعبیر بعضی از روایات، اساس اسلام است؛ پس چرا خداوند نام ائمه معصومین علیهم السلام را در قرآن ذکر نکرده تا موجب رفع اختلاف بین مؤمنان و شبهه در اذهان گردد؟

 

شیوه قرآن مجید در رابطه با امامان معصوم -به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان آن حضرت- این است که عمدتاً به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگی های آنان بپردازد؛ نه معرفی «شخص» ایشان. این شیوه حکمت های متفاوتی دارد که به بعضی از آنها اشاره خواهد شد. در اینجا دو زمینه برای گفت و گو وجود دارد:

 

یک: چگونگی معرفی شخصیت

قرآن مجید در موارد متعددی، پرده از امتیازات و ویژگی های شخصیتی و روانی ائمه هدی علیهم السلام به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام برداشته است؛ از جمله:

1-1. «ویُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً و یَتِیماً و اَسِیراً»؛ «و بر دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر طعام می دهند». مفسران بزرگ شیعه و سنی آورده اند: این آیه در شأن علی ابن ابیطالب علیه السلام و اهل بیت ایشان است و مسئله روزه داری حضرت علی علیه السلام و اعضای خانواده آن حضرت و نیز افطار دادن خود به مسکین، یتیم و اسیر در سه شب متوالی به طور متواتر نقل شده است.

1-2. «اِنَّمَا یُرِیدُ الله لِیُذهِبَ عَنکُمَ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً»؛ «همانا خداوند می خواهد که هر رجس و آلایشی را از شما [خانواده نبوت] دور سازد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند».

در خصوص این آیه مقالات و کتاب های متعددی نگاشته شده و در اینکه شامل حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است، نزد شیعه و سنی اختلافی نیست. تنها اختلاف در شمول آن نسبت به همسران پیامبر صلی الله عیله و آله است که با ادله متعددی علمای شیعه و برخی از اهل سنت (مانند امام شافعی)، شمول آن را نسبت به همسران پیامبر صلی الله علیه واله رد کرده اند.

3-1. «اِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله و رَسُولُهُ والَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ و یُؤتُونَ الزَّکاةَ و هُم رَاکِعَونَ»؛ «همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز به پا داشته و در حال رکوع صدقه می دهند».

شأن نزول این آیه نیز در تفاسیر معتبر شیعه و سنی، در رابطه با حضرت علی علیه السلام است.

البته آیات دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به همین سه مورد اکتفا می کنیم. در آیه اول اوج ایثار در شدت نیاز، در آیه دوم طهارت مطلق از هر کژی و کاستی و عیب و گناه (عصمت) و در آیه سوم تلفیق دو عبادت بزرگ با یکدیگر، همراه با اوج اخلاص و خدادوستی نمایان شده است.

 دو. حکمت روش قرآن در معرفی اهل بیت علیهم السلام

شیوه ذکر شده حکمت های متعددی دارد؛ از جمله:

2-1. انگشت گذاشتن روی اشخاص در مواردی، چندان نقشی در روشنگری ندارد؛ بلکه در نهایت به نوعی پیروی کورکورانه می کشاند. البته این مانع نیست که در موارد بایسته، افراد بایسته نیز معرفی شوند؛ ولی اساساً معرفی شخصیت، معرفی الگوها است و در نتیجه جامعه را به جای گرایش های تعصب آمیز جاهلانه، به سمت تعقّل، ژرف اندیشی و توجه به ملاک ها، فضایل و امتیازات واقعی سوق می دهد.

2-2. معرفی شخصیت، زمینه ساز پذیرش معقول است؛ در حالی که معرفی شخص، در برخی از موارد موجب دافعه می شود. این روش، در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته و یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را ندارد، بهترین روش است. این مسئله دقیقاً در مورد امیرمؤمنان علیه السلام وجود داشته است.

برای شناخت درست این موضوع باید شرایط و ویژگی های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظر گرفت تا در پرتو جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی خاص آن جامعه، بتوان به درک صحیحی از مسئله نایل آمد. البته بررسی دقیق این مسئله از گنجایش این نوشتار خارج است؛ لیکن به اختصار می توان گفت به استثنای اندکی از مؤمنان برجسته، اکثریت جامعه صدر اسلام به اهل بیت علیهم السلام -به ویژه حضرت علی علیه السلام- پذیرش نداشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در مقاطع مختلف، با دشواری های زیادی، آن حضرت را مطرح می ساخت و در هر مورد، با نوعی واکنش منفی و مقاومت روبرو می شد. دلایل این امر متعدد است؛ از جمله:

الف. بسیاری از مخالفان، کسانی بودند که تا مدتی پیش، در صف معارضان اسلام قرار داشتند و رویاروی خود، شمشیر امام علی علیه السلام را دیده و از همان زمان کینه وی را به دل گرفته بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها نیز یکی از علل روی گردانی از آن حضرت را  همین نکته بیان فرموده است.

ب. تفکرات و سنت های غلط جاهلی، هن.ز بر اندیشه مردم حاکم بود و آنان اموری مانند گرایش های قبیله ای، مسئله سنّ و... را در امور سیاسی دخیل می دانستند. لذا مثلاً به بهانه جوان بودن حضرت علی علیه السلام، وی را چندان شایسته برای رهبری جامعه نمی دانستند.

ج. تفکّری خطرناک در جامعه تبلیغ می شد، مبنی بر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله درصدد است خویشان خود را برای همیشه، بر مسند قدرت و حکومت بنشاند. در این راستا خدمات ارزنده آن حضرت را نیز نوعی بازی سیاسی تفسیر می کردند که برای چنگ اندازی به حکومت، برای خود و اهل بیتش انجام داده است. این مسئله چنان بالا گرفته بود که پس از معرفی حضرت علی علیه السلام در روز غدیر و پخش خبر آن، شخصی به نام جابر بن نضر یا حارث بن النعمان الفهری پس از گفتگو با پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «خدایا! به ما گفت که از سوی خدا آمده و کتاب الهی آورده است و ما پذیرفتیم و اکنون می خواهد داماد و پسر عمش را بر ما حاکم و مستولی سازد! اگر او راست می گوید، سنگی از آسمان ببار و ما را بکش!!»

اکنون این سؤال پدید می آید که آیا در چنین وضعیتی، تا چه اندازه صلاح بود نام آن حضرت و یا امامان معصوم بعد از ایشان در قرآن به صراحت ذکر شود؟

ممکن است کسی با خود بیندیشد که اگر چنین شده بود، ریشه اختلافات از بن کنده می شد و امت اسلامی یک پارچه و هم آوا شده، راه هدایت را پیشه می ساختند؛ زیرا قرآن مورد قبول همه است و در آن اختلافی نیست. اما آیا واقعیت این چنین بود؟ هرگز! بررسی اوضاع اجتماعی آن زمان نشان می دهد که این خطر به طور جدی وجود داشته است که بر سر مسئله امیرمؤمنان علیه السلام، اساس اسلام و قرآن به خطر افتد و اگر نام آن حضرت به صراحت در قرآن می آمد، این مشکل وجود داشت که طیف عظیمی -



خرید و دانلود تحقیق در مورد ده شبهه دینی 30 ص