لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 82
بازنمایی از مهاجرت بینالمللی سرمایههای انسانی
در آخرین سالهای قرن بیستم, فرار مغزها, کمبود مهارتها و فقدان فرصتهای شغلی مسایل عمدهای هستند که سیاستگذارانی را که با تحقیق و توسعه در دولت, دانشگاه و صنعت ارتباط دارند, نگران کردهاند. اگرچه حرکت نیروی کار, بهخصوص در بین نیروی کار بسیار ماهر, در عرض مرزهای سیاسی راه حلی را در ارتباط با نگرانیهای مذکور به بعضی از دستاندرکاران ارایه میدهد, اما باعث ایجاد مشکلاتی برای دیگران میشود.
در این مقاله, با استفاده از تحقیقات مختلف تجربی ومطالعات زمینهای سعی شده است تا بازنمایی از انواع مختلف حرکت منابع انسانی در عرض مرزهای ملی ارایه شود و در این باره که گروههای متنوع افراد بسیار ماهر تحت تاثیر چهعواملی دفع و جذب میشوند, بحث خواهد شد. در یک دیدگاه کلی, مقررات مهاجرت, سیستم مالیاتبندی, امکانات مطالعاتی خارج از کشور, کیفیت کار, گستردگی ارتباطات, توسعه تجارت خارجی و علایم عرضه و تقاضای بازار نیروی کار در تصمیمگیری نقل مکان مهاجران بسیار ماهر به کشورهای خارجی نقش مهمی را ایفا میکنند.
مقدمه
فرار مغزها زمانی رخ میدهد که جریان خروجی دانشجویان ثابت است و با جریان ورودی مشابهی از دیگر کشورها جایگزین نمیشود. به نظر میرسد که رقابت برای کارکنان بسیار ماهر شدید و سخت باشد. جریانهای سنتی مهاجرت افراد بااستعداد بین کشورها از جنوب به شمال, اینک در بعضی موارد معکوس میشود. بیشتر کشورهای واقع در جنوب, بهخصوص در جنوب شرقی آسیا و شرق اروپا, از نظر فنی پیشرفت کردهاند و به میزان بالایی بر روی اقتصادهای مبتنی بر دانش قرار گرفتهاند و بنابراین, جریان مهاجرت دانشمندان و مهندسان ماهر از آنجاها ممکن است متوقف شود. بنابراین, حرکت فرار مغزها و جذب مغزها ممکن است در تمام جهات صورت گیرد: شمال - شمال, شمال- جنوب, جنوب - شمال و جنوب - جنوب. این حرکت ممکن است کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا را که به میزان بالایی به افراد بااستعداد خارجی وابستهاند, تهدید کند. ملتها به طور روز افزونی انتقال تکنولوژی را در درجه اول بهعنوان پدیدهای با جهتگیری افراد در نظر گرفته و از این بیم دارند که مزیت رقابتیشان را در آنچه به نظر میرسد که یک رقابت جهانی برای مهارتهای ویژه باشد, از دست بدهند. بنابراین, مهاجرت به میزان بالایی به یک بخش غیرقابل تفکیک سیاستهای تکنولوژی ملی تبدیل میشود. قابل ذکر است که اندازه چنین تاثیری در بین کشورها تفاوت میکند. بهعنوان نمونه, در حالی که انگلستان با گسیلداشتنودریافت استعدادها فعالانه در حرکت بینالمللی متخصصان شرکت میکند, اما کشورهایی مثل روسیه و اروپای شرقی از فرار مغزهاعمدتالطمهمیبینندوخروجمتخصصانازاین کشورهابهپدیدهایکاملاجدیتبدیلشدهاست.به طور کلی, مقوله مهاجرت و حرکت بینالمللی نیروهای بسیار ماهر یک موضوع پیچیده و متنوع است و بنابراین, نیازمند سیاستهای بسیار مناسب و متنوع میباشد. هرگروه از متخصصان بسیار ماهر تحت تاثیر مجموعهای از شرایط و تسهیلات مختلف جذب و کشیده میشوند. بنابراین, عوامل مختلف دفع و جذب در ارتباط با فرآیند نقل مکان و حرکت گروههای مجزای پرسنل بسیار حرفهای در حوزه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (اروپا), مورد بررسی قرار میگیرند.
زهکشی بهترین منابع انسانی
اصطلاح فرار مغزها معادل با دو کلمه ی Brain Drain در زبان انگلیسی است. Brain به معنی مغز، متفکر و مغز متفکر بوده و برای کلمه Drain نیز معانی چندی از جمله خشکاندن، خالی کردن، تحلیل بردن و زهکشی کردن آورده شده است. بنابراین همانطور که عمل زهکشی، به طور طبیعی یا مصنوعی، باعث بیرون رفتن آب های اضافی یک منطقه می شود یا در کشاورزی، آب اضافی از زمین به وسیله زهکشی گرفته می شود پدیده فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا متفکرانی از یک سرزمین می شود، منتهی مغزهایی که آن سرزمین به وجود آن ها نیازمند است. واژه مغزها شامل همه افراد دانشمند، مخترعین، مبتکرین، تکنسین ها، کارگران ماهر و خلاق، مهندسین، پزشکان، جراحان، متخصصان و سایر افرادی که از دانش بالایی برخوردار هستند، می شود. در جریان قرن 19 و تا جنگ جهانی اول ایالات متحده آمریکا مهم ترین کشور مهاجر پذیر بود زیرا لزوم بهره برداری از منابع آن سرزمین و ایجاد تاسیسات زیر بنایی نظیر شبکه راههای ارتباطی، راه آهن و ... به نیروی انسانی زیادی احتیاج داشت. بنابراین جمعیت زیادی از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی، اروپا و آفریقا به آن سرزمین مهاجرت کردند. بعدها صنعتی شدن آن کشور باعث شد تا در ماهیت مهاجر پذیری آن تغییراتی به وجود آید و مهاجران ماهر و متخصصی را از کشورهای اروپایی یا کشورهایی که به طور ناکافی صنعتی شده بودند پذیرا گردد. ادبیات مربوط به فرار مغزها از زمان پایان جنگ جهانی دوم و به ویژه از دهه 1960 شکل گرفت یعنی موقعی که کشورهای اروپایی اقدام به بازسازی ویرانه های به جا مانده از جنگ کردند و مدتی بعد چرخه صنعت در این کشورها شروع به کار کرد. این فرایندها نیاز به افراد متخصص و کارآمد داشت. در نتیجه خیل عظیمی از متخصصان، مهندسان و سایر افرادی که از آنها با عنوان مغزها یاد می شود، کشورهای در حال توسعه خود را به مقصد کشورهای پیشرفته تر ترک کردند و از این زمان بود که غارت سرمایه های انسانی شروع شد و مانع دیگری بر سر راه پیشرفت و توسعه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
این نوشته بیان کوچکی برای انسانی بزرگ است و این انسان بزرگ کسی نیست جز لئوناردو داوینچی . کسی که تنها در زمانه و دوران خود نزیست و افق ذهن او بسیار بلندتر از دورانی به شکوه رنسانس بود.
نام لئوناردو در کتب هنر و در کنار نام استادان و بزرگان هنر و علم نامی پر تلألو است در طی مراحل مختلفی که مشغول به گرد آوری مطالب جهت این بیان بودم، بارها و بارها به واژگانی چون : خلاقیت، علم و هنر، نبوغ، کنجکاوی، ذهن بارور، دقت و شناخت و از این قبیل بسیار برخورد کردم.
من لئوناردو را انسانی باهوش و خلاق یافتم که دیگران بیشتر به او نیازمند بودند تا او بدانها دربررسی مطالب و نوشته ها آنچه جلب توجه می کرد، شخصیت کنجکاو و اسرارآمیز او بود.
در حقیقت او دوست داشت دیگران را به فکر کردن وا دارد. شناخت او با داشتن اندیشه های نامحدود و تا حد زیادی پوشیده در لایه های رمزآمیز حیاتش کاری سخت و دشوار است.
با نگاه به زندگی و آثار جاودانش آنچه که برایم بسیار کمرنگ جلوه کرد، شایعات و اتهاماتی بود که هیچ گاه تاکنون سندیت و دلیل روشنی بر آنها یافت نشد و آنچه برایم بسیار با ارزش بود تفکر نوگرا و شناخت او از هنر گذشته و حال خویش بود به گونه ای که این شناخت تأثیرات شگرفی در هنر دوره های پس از او داشت.
برای آشنایی بیشتر با این نابغه چپ دست ابتدا بر آن شدم تا هرچند مختصر به دوره ای که او در آن می زیست بپردازم. امید است این مطالب تکرار مکررات نبوده و سهمی هرچند کوچک در دفتر دانسته هاتان داشته باشد.
امین جهانگرد
زمستان 86
تعیین تاریخ دقیقی برای آغاز نهضت رنسانس کاری بس قابل تأمل و بحث انگیز است.
مورخان برای سهولت پژوهش به یک اعتبار سال 1453 (سال پیروزی سلطان محمد فاتح بر دولت بیزانس و همچنین زمان به آخر رسیدن شیوع بیماری طاعون در سراسر اروپا) را و به اعتبار دیگر بر اساس پیشرفتهای دریانوردی و محاسبات معماری، کشف قاره آمریکا (1492) و ظهور و تحولات ادبی و هنری حدود 1500 میلادی را آغاز این دوره می دانند.
در ایتالیای اواخر سده سیزدهم روح تازه ای در هنر دمیده می شود. این روح دوره رنسانس نوخاسته است. آنچه در ایتالیای سده سیزدهم به ظهور می رسد، الزاماً سرآغاز عصری نو می شود. عصری که تا چند سدة بعد و به بیانی درست تر تا زمان ما به شکل قابل شناختی ادامه خواهد یافت.
هنر ایتالیا در اواخر سده سیزدهم و سده چهاردهم را به عنوان رنسانس آغازین مشخص ساخته ایم. در ایتالیا هنر دورة رنسانس از حمایت طبقات مرفه بازرگانی برخوردار بود که پس از خلع سیاسی اشراف بر شهرها حاکم شده بودند. بازسازی و اشاعه فرهنگ شهری روز به روز موانع فئودالی و کهنة بیشتری را فرو ریخته و امکانات پیشرفت انسانهای مستعد و بلند پرواز متعلق به طبقات گوناگون را فراهم آورده بود. رنسانس با معنا و محتوای تولد دوباره و یا احیای سنتهای ادبی و هنری روم و یونان باستان بود. این واژه ابتدا در زبانهای اروپایی و سپس یک واژه بین المللی شد.
در آن زمان امکان مبارزه جویی در برابر اندیشه ها و نهادهای کهن و تا حدودی بی اعتبار کردنشان فراهم آمده بود و در همان حال انسانهای مستعد در این عصر، پترارک و جوتو می توانستند دریابند که زمانه، در پیش گرفتن راههای تازه را تشویق می کند. در واقع تحولات و تغییرات در جهت آزاد اندیشی و انسانگرایی و اهمیت فردی بود.
روش کار هنرمند در دورة رنسانس آغازین جنبه آزمایشی دارد. او دربارة همه چیز تردید دارد و مسیر او در جهت کشف کردن است.
هنرمندان فیلسوف نیستند هرچند در دورة رنسانس وجوه مشترک فراوان با فیلسوفان پیدا می کنند یکی از تغییرات اساسی این دوره تحولی درخشان همراه با نبوغی نوآفرین در معماری بود که خصلت اصلی آن اهتمام و تلاش در افزون کمال و شکوهمندی با نگاه به روم باستان بود.
در حدود 1400 میلادی تعدادی از پیکره های باستانی یونان و روم از دل خاک بیرون می آید که در میان هنر پژوهان غوغای ستایش انداخت. با این کشف و شناخت پیکره ها،پیکرتراشی در دورة رنسانس از صورت نقشی بر دیوار یا ابزاری در اختیار معمار درآمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
سرمایه های انسانی؛ یک فرصت
تحولات سالهای اخیر و رویدادهایی که کشور در سه دهه اخیر باآنها روبرو بوده، گسترده و فراوان است. حجم تحولات و دگرگونیها به گونه ای است که پرداختن وتحلیل آنها نه می تواند قصد و نیت تدبیر باشد ونه اساسا کالبد شکافی مجموعه دربضاعت دو صفحه نخستین آن قرارمی گیرد.با این همه و ازمیان حرکتهای اساسی جامعه، یک بخش خاص مورد توجه بوده وقصد آن است که برپایه مولفه های اصلی همین بخش ، مسیری برای بحث گشوده شود.بنابر آمار و اطلاعات، گفته ها و نوشته ها و نیز عینیت موضوع ، توجه جامعه به تحصیل ، دانش و علمآموزی درطی دوره مورد بحث ازچنان شتابی برخوردار است که با همه همت دست اندرکاران دولتی و غیردولتی و تخصیص امکانات تقاضا درحدی گسترده می نمایدکه شاید در کمتر جامعه ای بتوان نمود ونمونه ای مشابه سراغ گرفت.- رشد شتابان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و ظرفیت آنها همراه باحضور میلیونها جوان و میانسال در مراکز علمی و فرهنگی و دانشگاهی - حضور چشمگیر دختران و درصد بالای این حضور در آزمونهای ورودی و مراکز و دوره های دانشگاهی درهمه سطوح - تنوع وتکثیر دوره های آموزشی و رشد قابل تامل سطوح تحصیلی تا عالیترین سطح - توجه عمیق جامعه به کیفیت آموزش و پرورش و عنایت ویژه آحاد مردم به مسیر تحصیلی و پرورش فرزندان اینها بعلاوه عملکرد وسیع بسیاری مراکز علمی و حرفه ای - که بعضا فعالیت آنها از سوی مراجع رسمی مورد اعتراض قرار دارد - نشان می دهد خیزشی بزرگ و علاقه ای قابل توجه و تأمل درگرایش به دانش وکمال در رگهای جامعه جریان دارد و بهطور قطع ، هم انگیزه و هم نتیجه آن بسیار حائز اهمیت است .امروز علاوه برآنکه درعمده سازمانها و موسسات خصوصی و عمومی ونیز درمناصب و جایگاههای شغلی مختلف شاهد حضور افراد تحصیل کرده و دانشگاه رفته هستیم. بر این نکته نیز واقفیم که سرریز این جمعیت که به هردلیل، مکانی برای خدمت درکشورنیافته ویابرنگزیدهاند، درمناطق دیگر جهان منشاء خدمات علمی بوده ودرجمع نخبگان سهمی درخور توجه نسبت به رشد وتعالی بشر امروز دارند. البته ودرهمین راستا شاهدیم که بسیاری مراکز علمی و دانشگاهی معتبرجهانی با شناخت جامعه ایرانی وتوجه آن به رشدعلمی خود،کوششی وافر دربرگزاری دورههای آموزشی در کشور ما داشته و یا به جذب این استعدادها و آموزش آنها روی آورده اند. حتی درکشورهای روبه رشد نیز به لحاظ عدم تطابق تقاضا با امکانات ایجادشده، به گرایش ایرانیان به علم ودانش وفرهنگ به نگاه بازار فکر کرده و برای آن برنامه دارند.آنچه حاصل آمده و با آن روبرو هستیم نتیجه مهندسی جامعه نیست و نمی تواند باشد، جامعه بهطور عمومی پویا و دارای تحرک است ، اجزای جامعه را میلیونها انسان بافکر و اندیشه تشکیل می دهند و برآیند تحولات اجتماعی برگرفته از میزان نبوغ و بلوغ و درک این اجزا می تواند باشد. بدین لحاظ باید خرسندباشیم که جامعه جوان امروز ما جامعه ای فهیم ، قابل ، توانمند و بافرهنگ است و به مدد آنچه آموخته وآنچه بشریت امروز از تکنولوژی و ابزار، برآن دست یافته است ، می تواند و باید در تمامی شئون، نقشی در خورتوجه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
مقدمه
انسان تجربه دیده و زجر کشیده قرن ما نداهای تازه ای سرمی دهد، نداهایی که می خواهد اساس جدائی ها و صف بندی ها وئ تبعیضات ظالمانه ی گذشته را ویران کند، بساط نابرابری ها را براندازد و یگانگی و برادری انسانی را به جای آن بنشاند، اینها نداهائی است که توده های انسانی مظلوم قرن 21 شجاعانه سرداده اند تا علی رغم اقلیت معدودی که از این نابرابری ها منتفع می شوند، آن را در جهان محقق سازند.
استثمار و تبعیض، همیشه رخسار تاریخ انسانی را سیاه و نفرت آلود ساخته است، نابرابری و عدم تساوی انسان با انسان در هر فرازی از تاریخ به شکل و صورت خاصی ظاهر شده، گاهی به صورت نظام ننگین و غیرانسانی بردگی، گاهی به شکل فئودالیسم و گاهی زیر عنوان جنگ های مقدس مذهبی و الهی! و درقرن اخیر هم به صورت استعمار قدیم و جدید به صورت تبعیضات ننگین نژادی و به صورت نژادی «ناسیونالیسم»های تجاوزگر و ضعیف کش.
در تاریخ بردگی تبعیض ناروا و غیرانسانی بجائی می رسد که انسان به جای چارپا راستی واقعیت پیدا می کند.
از آنجا که بردگان برای اطاعت کردن بدنیا آمده اند، اربابان دستور می دهند بردگان با دوئل خون خود یکدیگر را بریزند تا آنان از این منظره لذت ببرند. انسان برده از تمام حقوق انسانی محروم می شود و تا حد حیوان بارکش سقوط می کند.
انسان ها بر دو دسته بهره کش و بهره ده تقسیم می شوند. بهره کش ها از همه چیز برخوردار و بهره ده ها حتی از حداقل احتیاجات انسانی محروم! آنها در راس «هرم اجتماع» که هیچ گونه فشار و زحمتی برایشان نیست و اینان در قائده «هرم» که تمام فشارها و بدبختی ها بر دوش آنهاست.
گاهی آتش فتنه و فساد دسته بندی و حکومت نابرابری به نام مذهب و خدا روشن می شود و مثلاً مسیحی اروپایی نمی تواند برای مسلمان آسیایی حق حیات قائل شود.
تبعیضات نژادی چنان دسته بندی ننگین و بی شرمانه ای به وجود می آورد که «سیاهان» را در خیابان های شهرهای زیبای امریکا به سنت «لینچ» آشکارا می کشند، هیچ مقامی هم از حقوقشان دفاع نمی کند! انسان سیاه محکوم می شود، فقط به جرم رنگ سیاهش.
«ناسیونالیسم» به توده های انسانی فرمان می دهد، بر اساس ملیت های خاص به هم بغرند و دندان نشان دهند، آنها را هم به جان هم می اندازند و شدیداً موجب صف آرائی می شود، مسائلی مانند «اقتصاد ملی» سبب می شود حتی «اقتصاد جنگی و تسلیحاتی» پاره ای از ملل، مشروع شناخته شود.
در قرون جدید عامل نیرومند و کاملاً مخرب و خطرناک دیگری بنام «استعمار» قدم به صحنه زندگی انسان ها می گذارد، انسان را به دو دسته «استعمارگر» و «استعمار شده» تقسیم می کنند.
در قرن اخیر استعمار در تقسیم بندی انسان ها و ایجاد تبعیض ها و ساختن و پرداختن بلوک ها و کشورهای ضعیف و قوی، آقا و نوکر، غنی و ثروتمند، جلورفته و عقب مانده، «تراژدی» هولناکی بوجود می آورد.
امروزه جهان ما به دو قطب کاملاً متغایر توسعه نیافتگان تقسیم شده و بدون کمترین تردید این دسته بندی ظالمانه، بزرگترین و رقت آورترین دسته بندی انسانی است که تاریخ شاهد آن است.
در گذشته هم تبعیضات نژادی و هم جنگ ها و دشمنی های مذهبی و هم تصادم های ملی و بهره کشی های استعماری وجود داشت، ولی فریاد مخالف بلند نمی شد، چون افکار این اوضاع را کاملاً پذیرفته بود، هر سیاه برای خود، جز اسارت و بردگی وظیفه ای نمی شناخت، جنگجوی صلیبی کشتار مسلمانان را راه بهشت برین می دانست! و کاتولیک متعصب ریختن خون پروتستان، بدعت گذار مرتد! را وظیفه انسانی و الهی!
ملل استعمارزده به دیار مرگ و نیستی می رفتند، ولی این دره مرگ را بهترین مکان تصور می کردند. در این شب تاریک، بازیگران و سودبران اصلی صحنه آنهایی بودند که همیشه و به هر قیمت وضع موجود را حفظ می کردند، کشیشان ریاست جو و دستگاه سلطنت پاپ، بازرگانان برده فروش؛ اینها بودند خدایان و اربابان واقعی روی زمین و اینها بودند نگهبانان دشمن انسان با انسان.
امروزه در نیمه اول قرن 21 ستون های کاخ تبعیض و نابرابری یکی پس از دیگری درهم می شکند و بشریت به وحدت و یگانگی طبیعی بازمی گردد، فشارهای ظالمانه برای نگهداری نابرابری های یادشده عکس العمل موثری پدید آورده است.
امروزه نیروهای اکثریت انسان ها در برابر اقلیتی که پاسدار تبعیض و استعمارها هستند، به سختی بسیج شده است.. فریاد وحدت جهانی بشر و مساوات انسان با انسان از هر نقطه جهان بلند است، این فریاد ندای انسان ستم کشیده و محروم است، ندای انسانی است که سیستم های تبعیض غلط گذشته بقدر کافی او را شکنجه و آزار داده است.
انسان امروز فریاد می زند که کشتار و جدال مذهبی ممنوع! تفتیش عقاید را غیرانسانی ترین کارها می شمارد. عقیده مذهبی نه با فشار به وجود می آید و نه با فشار می توان آن را از میان برد.
ملل استعمار شده، در قرن ما فریادهای بلندتری سر می دهند، دژهای پوسیده استعمار یکی پس از دیگری درهم شکسته می شود.
انسان امروز اینم وضع را تحمل نمی کند که مثلاً یکی از کشورهای بزرگ غرب برای حفظ «اقتصاد ملی» جنگی اش روزبروز آتش رقابت و دشمنی میان کشورهای کوچم را برهم بزند تا در این میان به آنها هرچه بیشتر سلاح های مرگ زا بفروشد و بنیه اقتصاد ملی اش را تقویت کند.
انسانی که در اوایل قرن بیستم چاره همه چیز را در تقویت «ناسوینالیسم» می شناخت، امروز حل همه مشکلات را «وحدت جهانی بشر» می خواهد و برای «حکومت متحده جهانی» و طرح های مشابه از صمیم وجودش تبلیغ می کند. آری این است نداهای جهان کنونی ما برای برانداختن ریشه های جدائی و پراکندگی انسان ها، نداهائی که از صمیم هستی میلیاردها انسان تجربه دیده و تلخی کشیده عصر ما برمی خیزد و تا به هدف کامل نرسیده خاموش نخواهد شد.
آیا انسان عصر ما می داند که یک آئین بزرگ آسمانی به این نداهای او با کمال واقع بینی پاسخ گفته است؟ آیا او این آئین را به خوب می شناسد و از تعالیم حیات بخش آن آگاه است؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نقش تکنولوژی اطلاعات در توسعه منابع انسانیدکتر ایرج سلطانی
مقدمه در دنیای فعلی، تکنولوژی اطلاعات، خمیرمایه توسعه انسانی در سازمان و جامعه است و محورهای اساسی توسعه منابع انسانی و ماهیت آن را نیز متناسب با نیاز جامعه و انسانها تعیین می کند. در توسعه منابع انسانی، همواره بایستی ظرفیتهای جدید انسانی را شناخت، تا توسعه قابلیتها و کیفیتهای انسانی بهصورت یک فرآیند دائمی انجام شود. تحقق این امر در گرو بهرهگیری از تکنولوژی اطلاعات است، چون در فرآیند تکنولوژی اطلاعات دائماً اطلاعات تولید، پردازش، توزیع و مدیریت میشود، بنابراین، تکنولوژی اطلاعات زمانی حلال مشکلات خواهد بود که در خدمت توسعه و پرورش انسانها قرار گرفته و قابلیتهای انسانی باهم تلفیق و به توسعه و بهرهوری منجر گردد. براین اساس و باتوجه به نقش و تاثیر تکنولوژی اطلاعات در توسعه منابع انسانی در این مقاله سعی بر آن است مفهوم تکنولوژی اطلاعات، مفهوم توسعه منابع انسانی تبیین و به نقش تکنولوژی اطلاعات در ابعاد مختلف توسعه منابع انسانی پرداخته شود. مفهوم تکنولوژی اطلاعاتتکنولوژی اطلاعات قبل از اینکه یک سیستم سختافزاری و مجموعهای از الگوها باشد یک نظام فکری و فرهنگی است و میتوان آن را فرهنگ تولید اطلاعات نامید.بدون ایجاد فرهنگ تولید اطلاعات، نظام IT نمی تواند دوام داشته باشد. بنابراین، آنچه در IT مهم است تفکر اطلاعات گرا است. تکنولوژی اطلاعات از اتصال و ترکیب مجموعهای از فکرهای مفید تولید شده شکل میگیرد و کامپیوتر و سوپرکامپیوترها و سیم و کابل و ابزارهایی از این قبیل نیست. در تکنولوژی اطلاعات، فکر انسانهای خردمند است که تولید اطلاعات میکند.تکنولوژی اطلاعات (IT) یعنی روشهای تولید و جمعآوری اطلاعات و استفاده از آن در جامعه و سازمان تکنولوژی اطلاعات با کوچککردن، ارزان کردن و کاربری ساده برنامههای کامپیوتری باعث شده دسترسی به اطلاعات از هرجا و توسط هر شخص به راحتی صورت گیرد(1). پایگاههای اطلاعاتی برگرفته از مفهوم تکنولوژی اطلاعات فرآیندهای پیچیده درون سازمانی را تسهیل کرده و بااتصال سازمانها به همدیگر، شبکههای سازمانی را بنا نهاده است و دیدگاههای میان مدت مدیران به دیدگاههای بلندمدت بدل شده است. بهطور کلی در مفهوم تکنولوژی اطلاعات مولفههای زیر وجود دارد:فرهنگ تولید اطلاعات؛ اطلاعات گرایی؛ جمعآوری اطلاعات؛ خلاصه سازی اطلاعات؛ تحلیلگری؛ حساسیت اطلاعاتی؛ پردازشگری؛ تفکر شبکهای؛ بهینهسازی؛ یکپارچهسازی؛ پژوهشنگری؛ روشسازی؛ ذخیرهسازی؛ انتقال اطلاعات. مفهوم توسعه منابع انسانیدر مفهوم جدید توسعه منابع انسانی، انسانهای سازمانی بایستی به کیفیتهایی مجهز شوند که هیچگونه مشکلی با سازمان نداشته باشند و با دلسوزی و تعهد و بینشی علمی، تمام توانمندیها، انرژی،تخصص و فکر خود را در راستای تحقق ماموریتهای سازمانی قرار دهند و دائماً برای سازمان ارزشهای فکری و کیفی جدیدی تولید کنند. بهطور کلی توسعه منابع انسانی دارای مولفههای زیر است:1 - ایجاد آگاهی علمی و ارتقای دانش کارکنان؛ 2 - تولید رفتارهای علمی و متعادل در کارکنان؛ 3 - ایجاد ارزش افزوده بهعنوان کیفیت در کارکنان؛ 4 - ارتقای قابلیتهای کارکنان؛ 5 - توسعه مهارتهای انجام کار؛ 6 - بهروزکردن اطلاعات کارکنان؛ 7- توانایی حل مسائل به شکل علمی؛ 8 - درست انجام دادن کار؛ 9 - تصمیمگیری عقلایی؛ 10 - رشد شخصیت هماهنگ در کارکنان؛ 11 - توانایی ترکیب اطلاعات وساختن مجموعههای جدید.نقش تکنولوژی اطلاعات در توسعه منابع انسانی محور توسعه منابع انسانی وجود اطلاعات کاربردی و جدید است که اطلاعات در یک فرآیند منطقی بهنام تکنولوژی اطلاعات میتواند به ایجاد و توسعه توانمندیهای جدید در منابع انسانی کمک کند.بهطور کلی تکنولوژی اطلاعات در ابعاد زیر به توسعه منابع انسانی منجر میشود:1 - توسعه حرفهای: یکی از نشانههای عملیاتی انسان توسعه یافته که به اشتغال کمک می کند و یا فرآیند اشتغال را تسهیل می سازد، داشتن مهارتهایی است که زمینههای رشد و توسعه داشته باشد. زمانی که ظرفیتهای مهارتی آماده توسعه باشد ولی محتوای متناسب با آن فراهم نشود، مهارتها بعد از مدتی کهنه شده و نیاز سازمان و فرد را برآورده نمیکند. در این زمان اطلاعات ظرفیتهای خالی و کهنه شده را جانی دوباره میبخشد و به توسعه مهارتی کارکنان کمک میرساند و این به خاطر این است که اطلاعات جدید توقعات جدیدی را در افراد سازمان ایجاد و بعد از مدتی اطلاعات تبدیل به روش کار و مهارت میگردد و جبهههای جدید مهارتی و کاری ایجاد می شود. بهطور کلی تکنولوژی اطلاعات، در ابعاد زیر به توسعه مهارتی کارکنان کمک می کند و اشتغال و بهرهوری تسهیل می یابد.الف - مهارتهای کهنه را بازسازی می کند؛ب - ظرفیتهای خالی قبلی را تکمیل می سازد؛ج - مهارتهای جدید به وجود می آورد؛د - بین مهارت کارکنان پیوند ایجاد می کند؛هه - مهارتآموزی فرآیندی میشود.ارزش مهارتها با رشد تکنولوژی افزایش یافته است و تکنولوژی اطلاعات پیشرفته بهدنبال خود مهارت پیشرفته ایجاد میکند. تکنولوژی اطلاعات دامنه مهارتی انسان را توسعه می دهد(2). تکنولوژی اطلاعات زمینههایی نظیر مهارت برقراری ارتباط کلامی، مهارت ارتباط کتبی، مهارت ارتباط نمایشی، مهارت قانعسازی و مهارت استفاده از اطلاعات را در کارکنان ایجاد و تقویت می کند.2 - نهادینهشدن تغییر و نوآوری: یکی از نشانههای توسعهیافتگی انسانی این است که دائماً افکار جدید را تولید و بهکار گیرد بهتعبیری خلاق و نوآور باشد. زمینه و محور خلاقیت وجود اطلاعات کافی است تا بتوان اطلاعات را با همدیگر ترکیب و مجموعههای جدیدی را ساخت که دارای ویژگی و کاربردهای جدیدی هستند. نهادینهشدن تغییر و نوآوری بستگی به برخورد انسان با اطلاعات تولیدی دارد. در یک فرآیند تعاملی، تکنولوژی اطلاعات و انسان برروی همدیگر اثر گذاشته و اگر خوب عمل شود تغییر و نوآوری نهادینه میگردد. در شکل شماره (1) تاثیرگذاری تکنولوژی اطلاعات بر نهادینهشدن تغییر و نوآوری نشان داده شده است.همانطوری که در شکل شماره (1) نشان داده شده است زمانی که نفوذ تکنولوژی اطلاعات و میزان پذیرش از سوی انسانها کم باشد در این وضعیت تغییری ایجاد نخواهد شد و همه تلاش و انرژی صرف حفظ وضع موجود می شود. زمانی که نفوذ تکنولوژی اطلاعات زیاد ولی افراد زمینه پذیرش نداشته باشند، اطلاعات بدون مشتری می ماند و نتیجهای عاید نمی گردد و زمانی که نفوذ اطلاعات کم ولی پذیرش آن زیاد باشد در فضای تشنگی اطلاعات خلاقیت حاصل میشود و شکل مطلوب این است که نفوذ تکنولوژی زیاد و میزان پذیرش هم زیاد باشدکه حاصل آن تلفیق خلاقیت و تغییر است.تقویت مهارت ادراکیاز جمله نشانه های انسان توسعه یافته، داشتن مهارت ادراکی است؛ مهارت ادراکی توانایی درک این نکته است که کارکردهای گوناگون سازمان با یکدیگر وابسته است و تغییر در هریک از بخشها الزاماً بخشهای دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد. مهارت ادراکی چیزی نیست که بتوان با یک دوره آموزش نظری آن را ایجاد کرد بلکه فکر کارکنان باید تغییر کند و در واقع اندیشه ادراکی تبدیل به کنش ادراکی شود(3). زیربنای مهارت ادراکی تفکر سیستمی است و از طریق تکنولوژی اطلاعات می توان مهارت ادراکی را ایجاد و پرورش داد و این بهخاطر این است که تکنولوژی اطلاعات یک سیستم است که در عمل مهارت ادراکی و سیستمی فکرکردن و عمل کردن را به افراد یاد می دهد. در شکل شماره (2) سیستم تکنولوژی اطلاعات نشان داده شده است.همانطور که در شکل شماره 2 نشان داده شده است سیستم تکنولوژی اطلاعات در عمل موجب می شود که انسانها شروع، فرآیند و عملکرد سیستم اطلاعاتی را در یک مجموعه قرار داده و درک کنند و به مهارت و توانمندی ادراکی مجهز شوند که این مهارت موجب میگردد شروع فرآیند و نتیجه کارها را به هم پیوند دهند. به طور کلی تکنولوژی اطلاعات در ابعاد زیر به تقویت مهارت ادراکی کمک میکند:- قدرت شناخت فرد به لحاظ آگاهی از عناصر سیستم اطلاعاتی تقویت میگردد؛- قدرت درک روابط بین اطلاعات و مولفهها تقویت می شود؛- تصویر کلی و جمعبندی کلی از اطلاعات بهدست میآید؛- به لحاظ درک روابط منطقی بین دادهها، فرد به تفکر منطقی مجهز میشود؛ - قدرت پیشبینی بالا می رود.تقویت مهارت تصمیم گیریتصمیمگیری فرآیندی است که در آن نقش اصلی را اطلاعات بازی می کند، یعنی اول بایستی اطلاعات موردنیاز تصمیمگیری فراهم شود تا بتوان اطلاعات را ترکیب و تصمیمگیری کرد. تکنولوژی اطلاعات موجب می شود که افراد سازمان از بین اطلاعات تولیدشده اطلاعات مربوط به تصمیم مورد نیاز را انتخاب و پردازش و مورد استفاده قرار دهند. در فرآیند تصمیمگیری، کارکنان نحوه استفاده از اطلاعات را یاد می گیرند. عادت کردهایم با هر اطلاعاتی که به دستمان می رسد، تصمیمگیری کنیم که این کار حرفهای نیست. تکیه به عقاید افراد ناوارد و غیرمتخصص نه تنها دردی را دوا نمیکنـــــد بلکه آدمی را به ورطه گمراهی می کشاند. همین مشورت و کسب اطلاعات از افراد غیرمتخصص سبب میگردد که انسان در تصمیمگیری به خطا رود(4). از شاخصهای انسان توسعه یافته این است که در تصمیــــــم گیری فرآیند کسب اطلاعات از منابع غیرموثق و در دسترس را جایگزین کسب اطلاعات از منابع موثق کند که این امر نیازمند وجود ساختار اطلاعاتی است. یعنی زمانی که تکنولوژی اطلاعاتی وجود داشته و قابل دسترس باشد(5).افراد براساس اطلاعات دقیق تصمیمگیری کرده و درواقع سیستمهای اطلاعات مدیریت مانند سیستمهای پشتیبان مدیریت و سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری میتوانند اطلاعات بههنگام، مناسب و سریعی را در اختیار قرار دهند تا با حداقل اشتباه تصمیمگیری کرد. براین اساس، افراد از مهارت تصمیمگیری علمی بهرهمند می شوند و از این بابت به مهارت تصمیمگیری در عمل منجر مـی گردد. بهطور کلی IT در ابعاد زیر به تقویت مهارت تصمیمگیری کمک می کند:- مسئلهیابی و فرصتیابی که سنگ بنای تصمیمگیری استراتژیک است، سریعتر و دقیقتر انجام میشود؛- برنامهریزی جامع بهتر تدوین میگردد؛- کیفیت تصمیمات افزایش مییابد؛- زمان تصمیمگیری به حداقل میرسد؛- خطای انسانی در شبکه پردازش اطلاعات سازمانی کاهش مییابد؛- گرایش به سمت فرضهای تصمیمگیری عقلایی بهوجود میآید(6). - از طریق بازخوردهای سریع مهارت تصمیمگیری اصلاح می شود.b>بهوجود آمدن روحیه پژوهشی در کارکنانیکی از کیفیتهایی که بیانگر انسان پرورش یافته است، این است که آنان روحیه پژوهشگری داشته باشند. بهوجود آوردن چنین کیفیتی را با کلاس و آموزش رسمی نمیتوان ایجاد کرد(7). ولی از طریق پیادهسازی ساختار تکنولوژی اطلاعات کارکنان بهراحتی به آن مجهز میشوند. اطلاعات خمیرمایه و اساس تحقیقات است و زمانی که تکنولوژی اطلاعات بهراحتی اطلاعات را در اختیار کارکنان قرار دهد و یا تکنولوژی اطلاعات افراد را احاطه کرده باشد، کارکنان به شکل ساختاری و خودجوش به تحقیق روی آورده و روحیه پژوهشگری تقویت می شود. بهطور کلی تکنولوژی اطلاعات در ابعاد زیر به تقویت روحیه پژوهشی کمک میکند:- توانمندی بهکارگیری اطلاعات در افراد تقویت می شود؛- توانایی انتخاب اطلاعات بالا می رود؛- قدرت شناخت افراد افزایش می یابد؛- افراد نسبت به اطلاعات حساس می گردند؛- پژوهش گروهی شکل میگیرد.در شکل شماره 3 نحوه تعامل تکنولوژی اطلاعات و انگیزه بهکارگیری آن در تقویت روحیه پژوهشی نشان داده شده است.همان طوری که در شکل 3 نشان داده شده است، زمانی که تکنولوژی اطلاعات ضعیف و انگیزه بهکارگیری آن نیز کم باشد، روحیه تکرار مطالب قبلی حاکم و در حالتی که تکنولوژی اطلاعات قوی و در دسترس و انگیزه بهکارگیری کم باشد، روحیه پژوهش به لحاظ هجوم اطلاعاتی شکل میگیرد و زمانی که انگیزه بهکارگیری اطلاعات زیاد ولی تکنولوژی اطلاعات ضعیف باشد، روحیه پژوهش عقیم میماند. در حالت مطلوب تکنولوژی اطلاعات قوی و انگیزه زیاد روحیه پژوهشی را در کارکنان کاربردی میکند.شکل گیری تفکر استانداردگرایکی از شاخصهای انسان توسعهیافته مجهزشدن به تفکر استانداردگرا ست که این امر در گرو وجود تکنولوژی اطلاعات است. استاندارد فکر و عمل کردن موجب می گردد که نیروی انسانی، توانمندیهای خود را بهتر و بیشتر در راستای هدفهای سازمان قرار دهد و از انحراف اقدامات جلوگیری کند. استاندارد عمل کردن تعیین مشخصات کالاها و خدمات مورد نیاز یا تعیین درجه ویژگیهای کیفی کالا و خدمات و حد مرغوبیت قابل پذیرش و مطلوبیت مورد نظر برای آن از نظر اندازه، شکل، رنگ، خواص فیزیکی و شیمیایی بهمنظور بهبود کیفیت و حصول اطمینان از مصرف یک فرآورده می باشد(8) که زیربنای آن وجود تکنولوژی اطلاعات پویایی است که بهصورت دائم اطلاعات موردنیاز را برای استاندارد عمل کردن ارائه و از طریق بازخورد اطلاعاتی سطح استانداردگرایی ارتقا مییابد. بهطور کلی تکنولوژی اطلاعات در ابعاد زیر به تقویت تفکر استانداردگرایی و توسعه منابع انسانی کمک میکند.- چهارچوبهای کلی استاندارد را مشخص میسازد؛- معیارها و شاخصهای موردنیاز را در دسترس قرار میدهد؛- میزان انحراف از استاندارد را تعیین میکند؛- با نظارت اطلاعاتی به عملیات فرد جهت میدهد؛- به تقویت مستندسازی که نوعی استانداردسازی است، میپردازد؛- انسجام فکری ایجاد میکند؛- از دخالت ذهنیت در کار جلوگیری بهعمل میآورد.تقویت خودنظارتیخودنظارتی یکی از ابعاد توسعه منابع انسانی است و هرفردی که بدان مجهز شود، دائماً به بالندگی و کاملساختن خود فکر میکند. خودنظارتی، نوعی رهبری بر خود است که از آن طریق میتوان بر مجموعه دانش و اطلاعات و استعدادها مدیریت کرد. خودنظارتی زمانی کاربردی می شود که فرد به اطلاعات مناسب و مفیدی دسترسی داشته باشد، در این حالت می تواند وضعیت خود را با اطلاعات تولیدشده، مقایسه و خود را بهروز نگه دارد. باضعیف بودن تکنولوژی اطلاعات بازخورد اطلاعاتی و حرفهای لازم به افراد داده نمی شود و در این حالت افراد منتظر نظارت و هدایت مدیران هستند و این امر مطلوبی در نظارت نیست. زیرا معمولاً مدیران سازمان هیچ موقع خود مستقیماً نیاز به داشتن اطلاعات و تخصص در مورد جزئیات تکنولوژی اطلاعات ندارند و همواره برای آنها اطلاعات کلی کافی است(9). در این حالت است که نقش