انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

قصص قرآن 3 273ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 271

 

بار دیگر رسول خدا آنان را دعوت کرد و پس از صرف طعام بی درنگ بحمد و ثنای الهی سخن آغاز نمود و شهادت بر زبان جاری ساخت سپس فرمود «إنَّ الرَّائد لا یکذب أهله، و الله الّذی لا إله إلّا هو إنّی رسول الله إلیکم خاصّة و إلی الناس عامّة و الله لتموتنَّ کما تنامون و لتبعثنَّ کما تستقیظون و لتحاسبنَّ بما تعملون و لتجزون بالإحسان إحساناً و بالسوء سوءاً، و انّها الجنّة أبداً أوالنار أبداً» براستی که پیشرو قافله به یاران خود دروغ نگوید، سوگند به آن خدائی که جز او معبودی آنچنان که می روید خواهید مرد و همانطور که از خواب برمی خیزید در قیامت از گور برانگیخته خواهید شد و بحساب شما دقیقاً رسیدگی خواهند کرد و برفتار نیکتان پاداش نیک و بکردار زشتشان سزای بد خواهند داد و سرانجام کارتان یا بهشت جاوید است و یا آتش دوزخ.

کلام آن حضرت که بدینجا رسید ابوطالب با لحنی بسیار آرام و متین که حکایت از ایمان و انقلاب درونی او می کرد گفت: نصیحت و خیرخواهی تو را بجان و دل پذیرفتیم و از سر صدق و راستی نبوت را تصدیق نمودیم و چه بسیار آرزومند و عاشق یاری تو هستیم، و اشاره بحضار کرده گفت ایشان برادران و خویشان و تبار تواند و من یکی از ایشانم جز این که بر دیگران درخواسته تو سبقت جستم هر چه مأموری انجام ده بخدا سوگند تا زنده ام دست از یاریت برندارم1 لکن ابولهب با لحنی تند و مسخره آمیز گفت این عجب رسوائی است، ای قریش قبل از آن که او بر شما دست یابد دستش را کوتاه سازید، ابوطالب گفت به خدا سوگند تا زنده ایم از او دفاع خواهیم کرد.

پاره ای گویند رسول خدا ( رو کرد به پسران عبدالمطلب و فرمود «یا بنی عبدالمطلّب إنّی والله ما أعلم شابّاً فی العرب جاء قومه بأفضل ممّا قدجئتکم به قد جئتکم بخیر الدُنیا و الاخرة و قد أمرنی الله تعالی أن أدعئکم إلیه فأیّکم یوازرنی علی هذا الأمر علی أن یکون أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم» ای پسران عبدالمطلب براستی جوانی از عرب نمی شناسم که چیزی را برای قوم خود آورده باشد بهتر از آنچه من آوردم، بی شک بدانید من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام، پروردگارم بمن فرمان داده که شما را بسوی او بخوانم اکنون هر کدام از شما حاضر باشد مرا یاری کند او برادر و وصی و خلیفة من در بین شما خواهد بود؟ علی ( که در آن هنگام جوانی بالغ بود بپای خاست و گفت یا رسول الله من حاضرم تا آخرین نفس تو را یاری کنم پیغمبر او را نشانید و سخن خود را تکرار کرد تا سه بار علی ( گفت من حاضرم که در این کار پشتیبان تو باشم، سپس رسول خدا بازوی او را گرفت و فرمود «انَّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و أطیعوا»: این علی برادر و وصی و جانشین من است در بین شما، از او بشنوید و او را مطیع باشید، قریش خندیدند و به علی و پدرش ابوطالب نگریسته از روی تمسخر گفتند ای ابوطالب اکنون از پسرت پیروی کن که او را بر تو امیر ساخت.

بهر حال این مجلس خاتمه یافت و قریش پراکنده شدند لکن با سینه های پر از خشم و چهره های در هم کشیده و عبوس و دلهای پر از کینه، اما چاره ای نداشتند چون رسماً ابوطالب را که رئیس دارالندوه بود حامی محمّد می دیدند، چندی بدین منوال گذشت تا این که پیغمبر مأموریت پیدا کرد همة مردم را بدین خویش دعوت کند و آیة «فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشرکین» نازل گشت پیغمبر اکرم از کوه صفا بالا رفت و ندا داد «یا بنی فهر! یا بنی عدی! یا بنی فلان! و یا بنی فلان» یکایک بطون و قبائل را بنام خون همگی گرد آمدند و ابولهب هر طور که بود خود را رسانید شاید بتواند از دعوت پیغمبر جلوگیری کند پس از آن که همه جمع گشتند فرمود اگر من بگویم که سوارانی در این وادی خیال غارت بردن بر شما دارند مرا تصدیق خواهید کرد؟ گفتند آری ما تا کنون دروغی از تو نشنیده ایم، آنگاه فرمود «فإنّی نذیرٌ لکم بین یدی عذاب شدید»: براستی که من شما را از کیفر زشتکاریهایتان بعذابی سخت بیم می دهم. دست از کیش بت پرستی بردارید و معبود حقیقی خدای آسمان و زمین را پرستش کنید ای زادگان عبدالمطلب، ای زادگان عبد مناف، ای زادگان زهره، ای زادگان تیم، ای زادگان مخزوم، ای زادگان أسد، خدا بمن فرمان داده تا خویشاوندان نزدیک خود را پیش از دیگران انذار نمایم، اکنون از شما هیچ نمی خواهم جز این که بگویید «لا إله إلّا الله».

ابولهب که مردی تنومند و درشتخو بود فریاد زد «تبّاً لک ألهذا جمعتنا» وای بر تو، ما را برای همین جمع کردی2. پیغمبر نگاهی به ابولهب کرده چیزی فرمود، لکن جعفر بن ابی طالب و عبیدة بن حارث و جماعتی ایمان آوردند.

قریش هر چه کوشیدند که شاید بتوانند این نور را خاموش کنند و از دعوت پیغمبر جلوگیرند ممکن نشد لاجرم به آزار و اذیت مسلمین پرداختند لکن بخاطر ابوطالب نسبت به شخص پیغمبر و علی ابن ابی طالب خیلی جسارت نمی کردند.

از جمله کسانی که در این جا ایمان آورده و مورد آزار قریش قرار گرفته بودند عمار یاسر، و پدر و مادر و برادرش، خباب الأرت، صهیب بن سنان، بلال بن رباح عامر بن فهیرة بودند که سخت تحت فشار و شکنجه قریش واقع شدند اکنون قصة بلال را چنانکه جاد المولی آورده بشنوید.

( بلال (

امیّه بن خلف بمجلسی که در قریش تشکیل یافته بود شرکت کرده و در آنجا نشسته بود که مردی آرام آرام خود را بدو نزدیک می کرد، او خود را بوی رسانیده و آهسته بگوشش گفت هیچ خبر داری؟! پرسید چه خبری چه شده؟ گفت: غلامت با محمّد رفت و آمد پیدا کرده، و من خود این معنا را بچشم دیده ام، حتی بدست آورده ام در چه موقعی نزد او می رود، یا در گرمای ظهر و یا در تاریکی شب است، و مکرر دیده ام که راه رفتنش با ترس و احتیاط است که می خواهد کسی از کارش سر در نیاورد، و اگر فهم مرا تخطئه نکنی من گمان می کنم دعوت او را هم پذیرفته باشد چه من ان معنا را از سیمای بلال می خوانم و من احوالات او را مورد نظر گرفته ام و چنین گمان می کنم که او نیز مانند بسیاری از مردم مکه بدام وی افتاده، و دین او را پذیرفته است.

امیه با کمال تعجب پرسید: راست می گوئی، آیا دلیل هم داری؟ گفت: آری اگر صرف پندار بود و اطمینان نداشتم بتو نمی گفتم، من آنچه دیده ام گفتم تا هر چه زودتر غلامت را از این آلودگی پاک سازی و بطور کلی فکری دربارة این فتنه بکنی چه بزودی در همة بردگان و بعد از آنان رفته رفته در سایر طبقات مردم رخنه خواهد کرد.

امیه در حالی که از شدت خشم آتش گرفته بود برخاسته بمنزل رفت، و در راه دندان روی دندان فشار داده و در این که چگونه بلال را شکنجه کند می اندیشید.

بلال آمد و از چهرة در هم گرفته آقایش به آتش خشم و قصد سوء او پی برد، در برابر امیه قرار گرفت اما چه قرار گرفتنی مانند بید می لرزید، امیه گفت: این حرفها چیست که از تو به من رسیده آیا راست است که با محمّد رفت و آمد داری و در تاریکی های شب و گرمای روز نزد او می روی، آیا تو باو ایمان آورده ای و خرافات و ضلالت او را پذیرفته ای و به «لات» و «عزی» کافر شده از دین و از پرستش خدایان قریش و عرب بیرون رفته ای؟



خرید و دانلود  قصص قرآن   3  273ص


پروژه ساختار پوست (پزشکی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

ساختار آنالوگ های ECM که فعالیت احیاء را در هر حالت انجام می دهد توسط انجام ددن مطالعات گستردة حیوانات با مدل های قابل فهم از فقدان عضو، یا پوست، ملتحمه چشم، یا ازا عصاب جلدی تعییین شده. احیاء خوبخود این اعضاء در مدل های حیوانی مشاهده نمی شود. بنابراین احیاء مشاهده شده باید در حضور این داربستها القاء شده باشد.

فعالیت آنالوگECM که احیاء پوست را براساس انتخاب میزان GAC / کلاژن انتخاب یک درجة بالا و انتخاب میزان افزوده شده القاء کرده. تفاوت های ساختاری مشخص بین آنالوگ ECM که احیاء پوست را القاء می کند و آن چیزی که احیاء عصب را موجب می شود گزارش شده بود. به هر صورت الگوی احیاء درمی برای احیاء ملتحمه چشم کافی بود یک کشف جالب این بود که آنالوگهای ECM که تحت تأثیر ساختارهایی با مشخصات بیرون از میزان مشاهد شده قرار گرفتند بطور جدی فعالیت احیاء یا فعالیت بدون تشخیص را در مدل حیوانی موردنظر کم کرده بودند( شکل 14-12)

وابستگی یک فعالیت احیاء آنالوگ ECM به ساختارش پیشنهاد می دهد که شبکه ماکرومولکولی پرزهای بلند بعنوان آنالوگ شبه جامدی از یک آنزیم رفتار می کند( شکل 1.4) آنزیم های کاتالیت های پروتئین هستند که واکنش شیمیایی را در زمان باقی ماهند بدون تغییر در طبی واکنش تسریع می کنند. فعالیت آنزیم ها بستگی به خصوصیت شکل سه بعدی آنها دارد. حتی تنوعات در ساختار مثل آنهایی که تبدیل به یک واکنش یا یک انتقال فیزو شیمیایی می شوند معمولاً به فقدان مشخصی از فعالیت آنزیمی منجر می شوند.

الگوهایی احیایی موجب ترکیب بافت و اندام( عضو) دردو مرحله می شوند. ابتدا الگو محل ناتومی جراحت را می بندد. مرحله بستن در یک محل آناتومی مجروح شده یک اتفاق است که بوضوح در طی اولین هفته پیوند انجام شده آشکار می شود. در پایان این مرحله هر یک از دو نمونه های احیاء بدون تغییر باقی مانده اند در حالیکه سلولها از محل مجروح به سمت ساختار پرزی شکل مهاجرت کرده اند و به لیگاندها روی سطح آن جهش یافته اند علامت با دیدگاهی که نمونه در طی ترکیب ترفیع می یابد سازگار است و دومین مرحله است که به سمت احیاء سوق می یابد. درطی این عملیات مرحله بلوکه کردن نمونه آشکار می شود که بعنوان یک کاتالیت منفی عمل می کند یک جایگزینی که تمرکز را بدون تن دادن به یک تناوب مجزا در طی مراحل را نشان می دهد در این نمونه آنالوگ نمونه عالی یک آنزیم سلول پیچیده توسط محدودکرن(محصور کردن) نقصهای سلول روی لیگاندرهای مبدأ فرم داد. محلهای فعال از این آنزیم هیپوتیتکال محلهای محصورشده داربست سلول هستند. محلهای محصورشدة داربست فیبروبلاست در طی مطالعات اخیر تعیین شده اند.

در ک افزودة مکانیسم توسط آنالوگ های ECM مطلق و کامل موجب احیاء اعضاء با همدیگر و با تأثیرشان و یک توافق قوی در عملکرد مطالعات آینده از ترکیب بافت ها اعضاء in vivo بیشتر ز in vitro می شود.

برای مهندسی بافت

مقدمه

هیدروژل های پلیمر ی هیدروفیلیک اتصال عرضی هستند که شامل اندازه های زیادی از آب بدون انحلال هستند. آنها کاندیداهای جالبی برای کاربردهای مهندسی بافت هستند بخاطر قابلیتشان در پرکردن بی قاعده بافت شکل گرفته شده و اجازه انجام مراحلی مثل جراحی های آرتروسکوپی و آسانی بکارگیری سلول ها یا عوامل بیواکتیو هیدروژل ها میتوانند از پلیمر های طبیعی با ترکیبی ساخته شوند و اتصال عرضی در بعضی از مسیرها برای پیشگیری از انحلال پلیمرها داشته باشند. بیشتر پلیمرهای ترکیبی مطالعه شده برای مهندسی بافت پلی(اتیلن گلیکول)(PEG )، پلی( وینیل الکل)( PVA )پلیمر های آکریلیک ومشتقات آنها هستند. پلیمرهای مشتق شده بطورطبیعی( ماکرومولکول ها) بیشترین استفاده را بعنون داربست های هیدروژل در مهندسی بافت دارند و شامل hyaluronate, alginate کلاژن و مشتاتشان هستند. این بخش بطور خلاصه مواد زیستی alginate استفاده آنها در مهندسی بافت و دیگر ارتباط نزدیک کاربردهای بیودارویی را مرور می کند.

11- منابع ساختارها و خصوصیات

Alginate می تواند از جلبک های دریایی معین بدست بیاید یا توسط بعضی از باکتریها تولید شود. آگلینات بدست آمده از جلبک قهوه ای اولین چیزی بود که توسط یک شیمیدان بریتانیایی(Eccstanford ) در اوایل سال 1881 گزارش شد در حالیکه آلگینات میکروبی اولین مورد کشف شده بود که بیش از 80 سال بعد از آن توسط Liker و جونز کشف شد. برای بدست آوردن ارزش محصولی بالاتری از آلگینات که منابع باکتری دارند، منابع اولیه مواد آلگینات تجارتی امروزه گونه های متفاوتی از جبلک قهوه ای هستند. گونه های خاص برای تولید آلگینا، آسکوفیلا، لامینارریا و ماکروسیستوس هستند طبقث مروری که توسط ساترلند انجام شد.بازار جهانی آلگینات حدود 000/30 تن



خرید و دانلود پروژه ساختار پوست (پزشکی)


فروغ ابدیت1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

پیامبر رسالت جهانی خود را اعلام می کند

پیمان حدیبیه فکر رسول خدا را از ناحیه جنوب مکه آسوده ساخت و در پرتو این آرامش گروهی از سران عرب به آئین اسلام گرویدند در این هنگام رهبر گرامی مسلمانان فرصت را مغتنم شمرده و با زمامداران وقت و روسا و قبایل و رهبران مذهبی مسیحی آن روز باب مکاتبه را باز نمود و آئین خود را (که آن روز از دائره یک عقیده ساده گام فراتر نهاده و به صورت یک آئین جهانی درآمده بود و می توانست همه بسر را زیر لوای توحید و تعالیم عالی اجتماعی و اخلاقی خود گرد آورد ) به ملل زند جهان آن روز عرضه داشت

این نخستین گامی بود که پیامبر پس از 19 سال کشمکش با قریش لجوج برداشت و اگر دشمنان داخلی او را با نبردهای خونین خود مشغول نمی ساختند او پیش از این دست به دعوت ملل دوردست می زد ولی حملات ناجوانمردانه عرب او را مجبور ساخته بود که قسمت هم از وقت خود را به امر دفاع از حوزه اسلام صرف نماید

نامه هائی که پیامبر اکرم به عنوان دعوت اسلام به امرا و سلاطین و روسا قبایل و شخصیتهای برجسته معنوی و سیاسی نوشته است و از ریش دعوت او حکایت می کند اکنون 185 نامه از متون نامه های پیامبر که برای تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان میثاق و پیمان نوشته است در دست داریم و محدثان و تاریخ نویسان آنها را ضبط کرده اند همه این نامه ها حاکی است که روش اسلام در دعوت و تبلیغ منطق و برهان بوده نه بر جنگ و شمشیر روزی که پیامبر از حملات قریش مطمئن گردید با فرستادن نامه و اعزام مبلغان ندای خود را به گوش جهانیان رسانید . متون این نامه ها و حقایق و دلایل و اشاراتی که در لابلای آنها نهفته است و نصایح و اندرز ها و تسهیلات و نرمشهائی که پیامبر در موقع بستن پیمان با ملل بیگانه از خود نشان داده و همه و همه گواه زنده بر ضد نظریه خاور شناسایی است که چهره اسلام را با تهمتها ناروای خود پوشانیده و پیشرفت اسلام را زائیده نیزه و شمشیر می دانند .

رسالت پیامبر جهانی بود

گروهی از بی خردان به رسالت جهانی پیامبر اسلام دریچه تردید و شک می نگرند و در این تردید از یک سلسله نغمه هائی که برخی از نویسندگان مزدور سر می دهند پیروی می نمایند و سردسته آنها خاور شناسی مانند سرویلیام مویر است که می گوید موضوع عمومیت رسالت محمد بعد ها به وجود آمد و محمد از هنگام بعثت تا زمان وفات خود فقط عربها را به اسلام دعوت می کرد و محمد جز عربستان جائی را نمی شناخت .

این نویسنده انگلیسی از شیوه خاص انگلیسیها پیروی کرده و در برابر آیات زیادی که گواهی می دهند که او عموم جهانیان را دعوت به توحید و رسالت خود می کرد پرده بر روی حقایق افکنده و می گوید : او فقط عربها را دعوت می کرد و مادر اینجا برخی از آیات شهادت می دهد که رسالت پیامبر اسلام بر اساس دعوت جهانیان استوار بوده می آوریم و شما می توانید مشروح این قسمت را در کتابهای عقائد مطالعه بفرمائید , اینک متون و ترجمه ‌آیات :

ای مردم (دقت کنید که نمی گوید ای عربها ) من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم و طرف خطاب در آیه همه مردم است چنانکه می فرماید : قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا

ای محمد (ص) ما ترا برای همه مردم مبشر و منذر (بشارت دهنده و بیم دهنده ) فرستاده ایم

ما کتاب ترا وسیله یادآوری برای جهانیان قرار داده ایم

هر کس آئینی جز اسلام بپذیرد از او پذیرفته نخواهد شد این آیه تمام ادیان جز اسلام را از رسمیت انداخته و همه مردم را موظف می سازد که پس از نزول این آیه از آئین اسلام (آئین پیامبر ما ) پیروی نمایند .

تو ای محمد باد هر انسانی را از خشم خداوند بترسانی

اوست که پیامبر خود را با هدایت و دین پایداری فرستاد تا پیامبر خود و آئین پایدار او را بر تمام ادیان غالب سازد و اگر چه مشرکان نخواهند

اکنون ما از نویسنده انگلیسی سوال می کنیم : با این دعوتهای جهانی بعد ها پیش آمده است ! آیا با وجود این آیات و آیه های دیگر و با بودن پیکهای اسلام در سرزمینهای دوردست و متون نامه های آن حضرت که در صفحات تاریخ ضبط است باز جا دارد که انسان در جهانی بودن رسالت او تردید کند ؟

پیک رسالت در نقاط دوردست

پیامبر اسلام مساله دعوت زمامداران را مانند سایر مسائل مهم در یک شورای

بزرگ مطرح ساخت . روزی به یاران خود چنین فرمود : بامدادان همگی حاضر شوید تا درباره امر خطیری با شما مشورت کنم ، فردای آن روز پس از ادای فریضه صبح پیامبر به یاران خود چنین فرمود :

بندگان خدا را نصیحت کنید کسی که سرپرست امور مردم شد و در هدایت و راهنمائی آنان کوشید خدا بهشت را بر اوحرام کرده است شما برخیزید پیک رسالت در نقاط دور دست شوید و ندای توحیدرا به سمع جهانیان برسانید .

سپس پیامبر شش نفر از ورزیده ترین افراد را طی نامه هائی که رسالت جهانی آن حضرت در آنها منعکس بود به نقاط مختلف روانه کرد و سفیران هدایت در یک روز رهسپار سرزمینهای ایران ، روم ، حبشه ، مصر ، یمامه ، بحرین و حیره ( اردن) شدندو مشروح جریان از نامه ها را در آینده خواهیدخواند

وقتی نامه های رسول خدا وسیله نویسندگان مخصوص آنحضرت تنظیم گردید، افرادی که از وضع در بارهای آن روز اطلاع داشتند به پیامبر عرض کردند که باید نامه ها را مهر بفرمائید زیرا زمامداران جهان نامه بی امضا را ( امضا آن روز بوسیله مهر بود) نمیخوانند از این نظریه دستور خود پیامبر انگشتری از نقره برای او تهیه گردید و جمله محمد رسول الله در سه سطر بر آن حک شده بود و طرز حکاکی آن از این قرار بود که لفظ الله در بالا و رسول در وسط و محمد در زیر قرار گرفته بود ، و این ترتیب و دقت برای حفظ از جعل و تزویر بود و خواننده باید امضا را از پائین شروع کرده به لفظ الله برسد ( محمد رسول الله ) حتی باین اکتفا نکرد ، پاکت نامه را بوسیله موم خاصی ( بجای لاک امروز) چسبانید و روی آن را مهر زد

اوضاع جهان در روز ابلاغ رسالت جهانی

قدرت جهان در آنروز در قبضه دو امپراطوری بزرگ جهان بود، و رقبت و جنگ میان این دوقطب سابقه ممتدی داشت نبرد و ستیزه میان ایران و روم از دوره هخامنشیان آغاز گردیده و تا عهد ساسانیان ادامه داشت ، خاور زمین زیر سیطره امپراتوری ایران بود و سرزمین عراق و یمن و بخشی از آسیای صغیر از اقمار و مستمرات دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفت دولت روم در آنروز به دو بلوک شرقی و غربی تقسیم شده بود .

زیرا در سال 395 میلادی ( تئودوز کبیر ) امپراتور روم ، کشور خودرا میان دو پسرش تقسیم کرد و دوکشور بنام روم شرقی و غربی بوجود اوردو روم غربی در سال 476 به دست وحشیان و بربرهای شمال اروپا منقرض گرید .ولی روم شرقی که مرکز آن قسطنطیه بود و شام و مصر را نیز در اختیار داشت در زمان ظهور اسلام رشته سیاست جهان را در دست داشت .

پیک اسلام در سرزمین روم

قیصر پادشاه روم با خدا پیمان بسته بود که هر گاه در نبرد با ایران پیروز گردد به شکرانه این پیروزی بزرگ از مقر حکومت خود ( قسطنطنیه ) به زیارت بیت المقدس پیاده برود او پس از پیروزی به نذر خودجامه عمل پوشانید و پیاده رهسپار بین المقدس گردید .

دحیه کلبیه مامور شد که نامه رسولخدا را به قیصر برساند او سفرهای متعددی بشام داشت و به نقاط مختلف شام کاملا آشنا بود قیافه گیرا و صورت زیبا وسیرت نکوی وی شایستگی همه جانبه ی او را برای انجام این وظیفه خطیر ایجاب می نمود وی پیش از آنکه شام را ، به قسطنطنیه ترک کند در یکی از از شهرهای شام عین بصری اطلاع یافت که قیصر عازم بیت المقدس است لذا فورا با استاندار بصری ( حارث بن ابی شمر ) تماس گرفت و ماموریت خطیر و پراهمیت خود را به او ابلاغ کرد .

استاندار عدی بن خام را خواست و او را مامور کرد تا همراه سفیر پیامبر به سوی بیت المقدس بروند و پیام ونامه پیامبر را بحضور قیصر برسانند .

یک نفر از درباریان خیر اندیش به دخیه گفت شما می توانی نامه را روی میز مخصوص سلطان بگذاری و برگردی و کسی جز قیصر دست به نامه های روی میز نمیزند و در موقع قیصر نامه را خواند شما را به حضور می طلبد دحیه از راهنمائی آن مرد تشکر کرد ونامه را روی میز گذارد و بازگشت .

قیصر نامه را گشود ابتدا نامه که با بسم الله شروع شده بود توجه قیصر را جلب کرد و گفت من از غیر سلیمان (ع) تا کنون چنین نامه ای ندیده ام سپس مترجم ویژه عربی خود را خواست تا نامه را بخواند و ترجمه کند ، اونامه پیامبر را چنین ترجمه کرد:

نامه ایست (1) از محمد فرزند عبد الله به هرقل بزرگ روم ، درود بر پیروان هدایت من ترا به آئین اسلام دعوت می کنم اسلام آور تا در امان باشی خداوند بتو دو پاداش می دهد ( پاداش ایمان خودو پاداش ایمان کسانی که زیر دست تو هستند .

اگر از آئین اسلام روی گردانی گناه اریسیان نیز بر تواست ای اهل کتاب ما شما را به یک اصل مشترک دعوت می کنیم غیر خدا را نپرستیم ، کسی را انباز او قرار ندهیم ، بعضی از ما بعضی دیگر را به خدائی نپذیرد ( هر گاه ای محمد ) آنان از آئین حق سربرتافتند بگو : گواه باشید که ما مسلمانیم .

قیصر از حالات پیامبر تحقیق می کند

زمامدار خردمند روم احتمال داد که نویسنده نامه همان محمد موعود انجیل و تورات باشد – لذا – در صدد بر آمد که از خصوصیات زندگی وی اطلاعات دقیق به دست آورد فورا رئیس نیروهای انتظامی را به حضور طلبید و گفت : سراسر شام را زیر پا بگذار شاید از خویشاوندان و نزدیکان محمد و یا از کسانی که از اوضاع وی اطلاع دارند افرادی را پیدا کنی تا من وسیله آنها یک سلسله اطلاعاتی به دست آورم از حسن تصادف مقارن همان ایام ابی سفیان و دسته ای از قریش برای بازرگانی با شام آمده بودند مامور قیصر با آنان تماس گرفت و همه را به بیت المقدس برد و به حضور او بار یافتند قیصر از آنها پرسید ایا در میان شما کسی هست با محمد پیوند خویشاوندی داشته باشد ؟ ابوسفیان به خود اشاره کرد و گفت ما با او از یک طایفه هستیم و در جد چهارم ( عبدمناف ) بهم می رسیم )

قیصر از ابوسفیان سوالات زیر را کرد و ابوسفیان نیز بترتیب جواب داد.

حسب محمد چگونه است ؟

گفت از خانواده شریف و بزرگ .

2-در نیاکنونی کسی هست که بر مردم سلطنت کرده باشد

گفت : نه

3-ایا پیش از آنکه ادعایی نبوت کند از دورغ پرهیزداشت یا نه ؟

گفت : بلی محمد مرد راستگوئی بود .

4-چه طبقه ای از مردم از وی طرفداری می کنند و به آئین او می گروند ؟

گفت : اشراف با او مخالفند و افراد عادی و متوسط هوادار جدی او هستند .

5-پیروان وی رو بفزونی است ؟

گفت : بلی.

6-کسی از پیروان او تا حال مرتد شده است ؟

گفت نه .

7-آیا او در نبرد با مخالفان پیروز است یا مغلوب؟

گفت : گاهی غالب و گاهی با شکست روبرو است .

قیصر به مترجم گفت که به ابوسفیان و رفقا وی بگوید که اگر این گزارشها دقیق و صحیح باشدحتما او پیامبر موعود آخر الزمان است و در پایان افزود که من اطلاع داشتم که چنین پیامبری ظهور خواهد کرد ولی نمی دانستم که از قوم قریش خواهد بود ولی من حاضرم در برابر او خضوع کنم و به عنوان احترام پاهای او را شستشو دهم،

و در همین نزدیکیها قدرت و شوکت او سرزمین روم را خواهد گرفت .

نامه پیامبر در قیصر اثر می گذارد

قیصر به گزارشهای کسب شده از ناحیه ابوسفیان اکتفا نکرده موضوع را با یکی از دانشمندان روم از طریق نامه در میان گذراد وی در جواب نوشت این همان پیامبر است که جهان در انتظار او است قیصر برای به دست آوردن طرز تفکر سران روم اجتماع عظیمی در یکی از صومعه ها تشکیل داد ، و نامه پیامبر را بر آنها خواند و گفت : آیا حاضرید با برنامه و آئین او موافقت کنیم ؟! چیزی نگذشت که تشنج بزرگی در مجلس به وجود آمد به طریقیکه قیصر از اختلاف و مخالفت آنان برجان خود ترسید فورا از جایگاه خود که نقطه بلندی بود رو به مردم کرد و گفت : نظر من از این پیشنهاد ازمایش شما بود ، صلابت واستقامت شما در آئین مسیح مورد اعجاب و تقدیر من قرار گرفت .

قیصر دحیه را خواست و او را احترام کرد و پاسخ نامه پیامبر را نوشت و هدیه ای نیز به وسیله دحیه ارسال کرد و مراتب ایمان و اخلاص خود را در آن منعکس نمود .

سفیر پیامر اسلام در دربار ایران نامه های پیامبر

روزی که سفیر پیامبر اسلام عازم دربار ایران گردید زمامدار این سرزمین وسیع خسرو پرویز بود وی دومین زمامدار ایران پس از انوشیروان بود که 32 سال پیش از هجرت پیامبر بر تخت سلطنت نشست .

در آغاز سال هفتم هجرت پیامبر یک از افسران ارشد خود یعنی عبد الله حذافه سهمی قریشی را مامور کرد که نامه وی را به دربار ایران ببرد و ان را به دست خود خسرو پرویز برسند .

اینک ترجمه آن :

بنام خداوند بخشنده مهربان

از محمد فرستاده خداوند به کسری بزرگ ایران درود بر آنکس که حقیقت جوید و به خدا و پیامبر او ایمان آورد و گواهی دهد که جز اوخدائی نیست و شریک وهمتائی ندارد ومعتقد باشد که محمد بنده و پیامبر او است . من به فرمان خداوند ترا به سوی او می خوانم او مرا به هدایت همه مردم فرستاده است تا همه مردم را از خشم او بترسانم و حجت را بر کافران تمام کنم اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از ایمان و اسلام سر بر تافتی گناه ملت مجوس بر گردن تو است .

سفیر پیامبر وارد دربار گردید خسرو پرویز دستور داد تا نامه را از او بگیرند ولی او گفت : باید نامه را شخصا خودم برسانم و مامه پیامبر را بخسرو تسلیم کرد خسرو پرویز مترجم خواست مترجم نامه را باز کرد و چنین ترجمه نمود نامه ایست از محمد رسولخدا به کسری بزرگ ایران هنوز مترجم از خواندن نامه فارغ نشده بود که زمامدار ایران سخت بآشفت و داد زد و نامه را از مترجم گرفت و پاره کرد و فریاد کشید این مرد را ببینید که نام خود را جلو نام من نوشته است .

فورا دستور داد که عبد الله را از قصر بیرون کنند . عبدالله از قصر بیرون آمد و بر مرکب خود سوار شد و راه مدینه را پیش گرفت او جریان کار خود را گزارش داد پیامبر از بی احترامی خسرو سخت ناراحت گردید و آثار خشم در چهره او پدیدار گشت و در حق وی چنین نفرین کرد اللهم مزق ملکه : خداوند رشته سلطنت او را پاره کن .

خسرو پرویز به فرماندار یمن چه دستور داد؟

فرمانروای سرزمین حاصلخیز یمن که در جنوب مکه قرار دارد و حکمران آنجا همواره به طور دست نشاندگی از طرف شاهان ساسانی حکومت داشتند در آنروز باذان حکمران آنجا بود شاه ساسان از شدت غرور نامه ای به فرماندار یمن به شرح زیر نوشت :

بمن گزارش رسیده است که مردی از قریش در مکه مدی نبوت است دونفر از افسران ارشد خود را به سوی او اعزام کن تا او را دستگیر کرده بسوی من بیاورند . و بنا بنقل ابن حجر در الاصابه در ترجمه باذان دستور داد که این دو افسر او را وادار کنند تا به آئین نیاکان خود برگردد ، و اگر نپذیرفت سر او را از تن جدا کرده برای او بفرستید .

این نامه حاکی از بی اطلاعی زمامدار وقت است ، او به قدری بی اطلاع بود که نمی دانست که این شخص مدعی نبوت بیش از شش سال است که از مکه به مدینه مهاجرت نموده است وانگهی شخصی را که در نقطه ای داعیه نبوت دارد و نفوذ او بقدری گسترش یافته که پیک برای دربار شاهان جهان می فرسند نمی توان با اعزام دو افسر دستگیر کرد و یا لااقل او را به یمن احضار نمود .

فرماندار یمن طبق دستور مرکز دو افسر ارشد و نیرومندخود را به نامهای فیروز و خرخسره روانه حجاز کرد این دو مامور نخست در طائف با یک مرد قرشی تماس گرفتند وی آنها را راهنمائی کرد و گفت : شخصی که مورد نظر شما است اکنون در مدینه است آنان راه مدینه را پیش گرفتند و شرفیاب محضر پیامبر شدند نامه به اذن را تقدیم کرده و چنین گفتند : ما به دستور مرکز از طرف فرماندار یمن ماموریم شما را به یمن جلب کنیم و تصور می کنیم که باذان در خصوص کار شما با خسروپرویز مکاتبه کند و موجبات رضایت او را جلب نماید و در غیر این صورت اتش جنگ میان ما و شما روشن می شود و قدرت ساسان خانه های شما را ویران می سازد و مردان شما را می کشد . ..

پیامبر اکرم با کمال خونسردی سخنان آنها را گوش کرد ، پیش از آنکه به پاسخ گفتار آنها بپردازد نخست آنها را به اسلام دعوت نمود .

سپس به آنها فرمود امروز بروید فردا من نظر خود را به شما می گویم در این هنگام وحی آسمانی نازل گردید و فرشته وحی پیامبر را از کشته شدن خسرو پرویز آگاه ساخت فردای آنروز که افسران ( فرماندار ) یمن برای گرفتن جواب به حضور پیامبر رسیدند پیامبر فرمود پروردگار جهان مرا مطلع ساخت که دیشب هفت ساعت از شب گذشته خسرو پرویز وسیله پسرش شیرویه کشته شده و پسر بر تخت سلطنت نشست.

ماموران باذان از شنیدن این خبر سخت وحشت زده شده گفتند : مسئولیت این گفتار شما بمراتب بالاتر از ادعا نبوت است که شاه ساسان را به خشم در آورده است ما



خرید و دانلود  فروغ ابدیت1


عالمان و مشعل داران هدایت و جانشینان انبیا پوشش زن را فرمان خدا و سنتی ارزشمند می دانند و زنان مس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

عالمان و مشعل داران هدایت و جانشینان انبیا پوشش زن را فرمان خدا و سنتی ارزشمند می دانند و زنان مسلمان حجاب را چتر مصونیت و مایه افتخار و عزت خویش می شناسند.

و از سوی دیگر استعمارگران این سنت الهی اسلامی را بزرگترین مانع سر راه خود جهت نفوذ در بلاد اسلامی شناخته از آنگاه که پا به کشورهای اسلامی نهادند این سنت والا و ارزشمند را مورد تهاجم قرار دادند و آشکار و پنهان با حجاب مبارزه کردند. آنان با از بین بردن حجاب، نیمی از امت اسلامی را در کمند وابستگی به سیاست های شیطانی خود گرفتار و زمینه انحراف و استثمار را برای همگی فراهم کردند.

در سالهای 46 و 1345ه .ق مطابق 6 و 1305 ه .ش استعمار پایدار جهت پیاده کردن نقشه های شوم خویش رضاخان را از ایران و آتاتورک را از ترکیه و امان الله خان را از افغانستان به اروپا فرا خواندند و طی یک سفر سیاحتی تفریحی مغز آنان را شستشو دادند و سپس جهت اجرای مقاصد شوم خود آنان را به کشورهای اسلامی برگرداندند تا آرام آرام سنگر حجاب را نابود کنند و بعد هم اهداف شیطانی دیگر خویش را به مرحله اجرا گذارند.

آهنگ اسارت زن

در راستای آن حرکت استعماری رضاخان در نوروز همان سال روزی به همراه خانواده خویش به شهرستان قم آمد و در جوار حرم ملکوتی فاطمه معصومه(س) در مراسم تحویل سال - نوروز - شرکت نمود. لکن خانواده او و زنان همراه روسری ها را عقب زده و با بی حجابی ایستادند تا راه را بر دیگران باز کنند. لکن عالم آگاه و شجاع و دلسوز حضرت آیت الله شیخ محمدتقی بافقی که از وضعیت با خبر شد طی اطلاعیه ای خطاب به رضاخان و همراهانش چنین نوشت و اطلاعیه معظم له بر در و دیوار قم نصب گردید:

«شما چه کسانی هستید؟! اگر از غیر دین اسلام هستید در این مکان شریف چه می کنید؟! و اگر مسلمانید در حضور چندین هزار جمعیت در غرفه حرم چرا «مکشفة الوجه و الشعر» نشسته اید؟»رژیم رضاخان آیت الله بافقی را دستگیر کرد و به تهران برد و پس از پنج ماه حبس در زندان شهربانی مرکز در تهران او را در منزل تحت نظر و کنترل نگه داشتند.

رژیم مزدور پهلوی مبارزه با حجاب را ادامه داد و برای اجرای آن هدف، جشن هایی در شیراز در سال 1353ه .ق 1313ه . ش برگزار کرد. این مجلس در مدرسه شاهپور توسط میرزا علی اصغرخان حکمت شیرازی (وزیر معارف و فرهنگ) منعقد گردید و روز پنج شنبه بعدازظهر (ذی حجة) حدود 30 - تا 40 نفر زن و دختر بدون چادر به رقص و پایکوبی پرداختند در تهران در میدان جلالیه با حضور رئیس الوزراء (ذکاءالملک فروغی) دخترهای مدارس را بدون چادر و بی حجاب جمع کردند و متینگ خاصی را انجام دادند، در جمع آنان گفته شد: نسلی باید پرورش یابد که قبله گاهش «غرب » باشد و زیارتگاهش «لندن ».

قضایای کشف حجاب بر صفحات روزنامه ها نقش بست و هر روز دست به دست می گشت: آیت الله سیدعبدالله شیرازی از شیراز به قم آمد و با آیت عظام مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری و سید احمد خوانساری و حاج میرزا مهدی بروجردی ملاقات کرد و سپس به مشهد رفت و در مشهد با آیت الله حاج آقا حسین قمی ملاقات نمود. معظم له(ره) می گوید: روزنامه ها در جلو ایشان گذاشته شده بود، راجع به قضایای تدریجی کشف حجاب و جشنواره های آن در شیراز، تهران، مازندران و ... صحبت شد و حرکت ضد اسلامی رضاخان و عوامل آن مطرح گردید، حاج آقا حسین قمی متاثر شد و گریه زیادی کرد و فرمود:

«امروز اسلام فدایی می خواهد و من حاضرم فدا شوم.» بعد فرمود:

من می روم تا با این شاه صحبت بکنم، شاید که او را از تصمیمش منصرف گردانم، شما مردم را باید آگاه کنید و هشیار نمایید که توطئه عظیمی در کار است. بعد از آن حاج آقا حسین قمی به همراه دو فرزندش حاج آقا سیدمهدی و حاج آقا سیدسمیع به تهران رفتند و مستقیما با رضاشاه وارد مذاکره شدند، معظم له قبلا هم تلگراف تندی برای رضاشاه فرستاده بود. بعد از گفتگو وی را در شهرری (شاه عبدالعظیم) گرفتند و در باغ «سراج الملک » بازداشت کردند و ممنوع الملاقاتش نمودند.

در پی تهاجم فرهنگی رژیم شاه و مزدور پهلوی به سنگر حجاب و پوشش زن مسلمان به پشتوانه استعمار غرب، مراجع بزرگ تقلید ایستادند و موضع صریح خویش را اعلان داشتند.

در مشهد آیات عظام همچون آیت الله شیخ هاشم قزوینی و میرزاحسین فقیه سبزواری و سیدیونس اردبیلی و شیخ علی اکبر نهاوندی و شیخ آقابزرگ شاهرودی و شیخ ابوالحسن شیرازی و شیخ حسن کاشی و ... در این نهضت بزرگ شرکت داشتند و به پشتیبانی همین امر انبوه جمعیت مردم مسلمان و زنان آزاده روزی در مسجد وکیل شیراز جمع شدند و روزی در صحن مطهر حضرت معصومه(س) و روزی هم در مسجد جامع گوهرشاد مشهد در جوار بارگاه ملکوتی علی بن موسی الرضا(ع) اعتراض خویش را به سیاست های طاغوت در زمینه حجاب زدایی اعلام داشتند.

حماسه جامع گوهرشاد

پس از دستگیری و بازداشت آیت الله حاج آقا حسین قمی در مشهد وضع متشنج گردید مسجد گوهرشاد محل اجتماع مردم و سخنرانان متعهد و دلسوز علیه کشف حجاب وکلاه «بین المللی » یا به عبارتی دیگر فرهنگ منحط تحمیلی نظام شاهنشاهی گردیده بود. خطبای معروف امثال شیخ مهدی واعظ خراسانی و شیخ عباسعلی محقق و شیخ شمس نیشابوری و شیخ محمد قوچانی و ... در آن روزها برفراز منبر گوهرشاد (به نام منبر صاحب الزمان(ع)) می نشستند و به مردم آگاهی و بیداری می دادند.

صبح روز جمعه دهم ربیع الثانی 1354 ه .ق برابر با 20 تیرماه 1314 ه .ش مسجد گوهرشاد شور و حال دیگری داشت جمعیت فراوانی به همراهی علما در آنجا اجتماع کرده بودند از سوی دیگر رضاخان قزاقان را در مشهد مستقر کرد تا مردم را متفرق نمایند آنان وارد عمل شدند و بر روی مردم بی محابا آتش گشودند و حدود یکصد و پنجاه نفر را کشته و زخمی کردند لکن مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند و در برابر آنان ایستادند. در پی آن مقاومت قشون قزاقان عقب نشینی کرده که در همین موقع تلگرافی مبنی در دفاغ از اسلام به شاه مخابره شد و هشت نفر از عالمان و آیات عظام بر آن امضا کردند همانند مرحوم آیت الله سیدیونس اردبیلی و سیدعبدالله شیرازی و ...

پس از هجوم قزاقان و کشته و زخمی شدن عده ای در روز جمعه مردم اطراف مشهد با داس و بیل و چهار شاخ و اسلحه سرد به طرف مسجد سرازیر شدند مسجد پر از جمعیت شده بود، زنان شجاع و آزاده مسلمان تقاضای شرکت در آن تظاهرات بزرگ داشتند که در مسجد پیرزن چادر زدند و آنان نیز حضور پیدا کردند مرحوم نواب احتشام رضوی برای زنان سخنرانی کرد.

روز شنبه 11 ربیع الثانی 1354 ه .ق فرا رسید در و دیوار مسجد گوهرشاد پر از جمعیت بود. شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی فضای مسجد را پر کرده بود آنان سرود مقاومت سر می دادند و



خرید و دانلود  عالمان و مشعل داران هدایت و جانشینان انبیا پوشش زن را فرمان خدا و سنتی ارزشمند می دانند و زنان مس


تحقیق درباره؛ استعلا در نزد هایدگر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

چکیده: تاریخ تفاسیر هایدگری، ما را با رشته ای از مفاهیم موازی روبرو می سازد: متافیزیک و خداشناسی، وجود-خداشناسی و خداشناسی مسیحی، تفکر و ایمان، وجود و خدا و مانند آن. باید در عین حال یادآوری کرد که این مفاهیم دوگانه متفاوت به طرق مختلف، در خدمت راهبردهای متعددی برای تفسیر هایدگر بوده اند. این راهبردهای متعدد را می توان چنین خلاصه کرد: رابطه میان فلسفه و خداشناسی در تفکر هایدگر سه گانه است و باید با آهنگ اندیشه او براساس مایه های رویدادگی و استعلا قرائت شود.

تاریخ تفاسیر هایدگری، ما را با رشته ای از مفاهیم موازی روبرو می سازد: متافیزیک و خداشناسی، وجود-خداشناسی و خداشناسی مسیحی، تفکر و ایمان، وجود و خدا. در عین حال باید یادآوری کنم که این مفاهیم دوگانه راهبردهای متنوعی را برای تفسیر هایدگر پدید می آورند.

این راهبردها را می توان تحت چهار نکته عمده گرد آورد.

قبل از همه، تشخیصی براساس «خداشناسی عرفی» که با وجودی سازی مفاهیم بنیادی که بر دوگانگی دازن حاکم است، همراه است. براساس این تشخیص، کار هایدگر، در بهترین حالت، احیای پنهان داشته شدة خداشناسی مسیحی تلقی می شود.

در این منظر، مناسب است که تحلیل وجودی را باز برگیریم و آن را به روی زبان خداشناسانه بگشاییم، زیرا وی هرگز واقعاً از این دور نبوده است.

راه دوم برای خوانش رابطه میان فلسفه و خداشناسی در کار هایدگر عبارت است از طرح «ساختار شکنی خداشناسانه» در چارچوب خداشناسی مسیحی.

راهبرد سوم ترجیح می دهد پیوند میان فلسفه و خداشناسی را براساس تحدید منطقه ای، نوعی «یالتای» معرفت شناختی میان دو کار نظری، قرائت کند.

سرانجام باید به راهبردی از نوع چهارم اشاره کنم که منشأ خود را در «تفاوت وجود شناختی» می یابد و می خواهد شروط مجاورت به امر الهی را نو کند.

انتشار برخی از آثار منتشر نشده هایدگر در این اواخر، خوانش جدیدی را ایجاب می کند و به فرضیه ای که من آن را به اختصار چنین بیان می کنم، اعتبار می بخشد: براساس دو موضوع «رویدادگی» و «استعلا»، رابطه میان فلسفه و خداشناسی در نزد هایدگر سه لایه و با خود اندیشه هایدگر مساوق است[1].

1- سه مبحث

معانی متفاوت مفهوم فلسفه و خداشناسی به سه مبحث در باره رابطه فلسفه و خداشناسی اشاره دارند. این مباحث را می توان به شرح زیر بیان کرد: اول از همه، رابطه میان «فلسفه و خداشناسی براساس کتاب مقدس». وجودشناسی، به مثابه علم، ضمن فاصله گرفتن از هر آن چه به عد م نزدیک است[1]، در ایمانی محکم به ماجرای فلسفی روی می دهد. با خداشناسی مسیحی، علمی وجودشناختی که با «اصل[2]» ایمان به خدایی مصلوب پرورده شده است، روبرو می شود. خطابه «پدیدارشناسی و خداشناسی» (1927)، نخستین بخش از درس “Einfuhrung in die Metaphysics” (1935) و نامه های مورخ سال 1928 را که اخیراً به عنوان بخشی از مکاتبات با ای. بلوکمن[3] منتشر شده است، باید از این منظر و فقط از این منظر خواند.

مبحث دوم: هم فلسفه و هم خداشناسی (فلسفه مسیحی یا خداشناسی فلسفی هر چه باشد)، عرصه تکوین خود را در ساختاری دوشکلی، یعنی ساختار وجود-خداشناختی متافیزیک غربی پیدا می کنند.

مبحث آخر: «اندیشه وجود و انتظار خدا»، نکته زیر مورد نزاع است: امکان وقوع خدایی الهی، فراتر از ارجاع مسیحی یا ضدمسیحی، را فقط در فتوح وجود می توان تصور کرد. این خدا، چونان راه حلی از بالا نمی آید، خدا موضوع جدید وحیی بیرونی نیست. برعکس، به استعلای هردم حاضر وجود و افاضه معرفت[4] تعلق دارد.

آن چه در این جا آشکار است، حداقل به دو دلیل، ضرورت «مطالعه درزمانی» جدید نوشته های هایدگر است. من می خواهم ساختارهای اندیشیدن را، که ما را به درک و بازسازی رابطه میان فلسفه و خداشناسی قادر می سازد، بررسی کنم.

2- رویدادگی و استعلا

رهیافت «در زمانی» باید با بررسی عبارت مشهور هایدگر: «بدون این منبع خداشناختی، هرگز راه اندیشه را در پیش نمی گرفتم. منبع به معنای آینده است»، آغاز شود.

سه نظر می توان داد. قبل از همه، معروف است که هایدگر در خداشناسی آموزشی اساسی گرفت، که باید زمینه و روش آن را بررسی کرد. دوم، هایدگر از ابزارهای نظری و مصنوع که از سنت خداشناسی به وام می گیرد، استفاده می کند، باید این فراگرد تحصیص خداشناسی را لحاظ کرد. سرانجام، باید یادآوری کرد که رابطه میان خداشناسی و اندیشه، رابطه ای فعال است: «منبع به معنای آینده است».

اکنون، برای توصیف این سه سطح مختلف تفسیر، از سه اصطلاح استفاده می کنم: ریشه دوانی، وام و منبع.

ریشه دوانی واژه ای خوب برای مشخص ساختن رابطه خاصی است که هایدگر با جهان کاتولیک دارد. این رابطه پیچیده است، به انواع بازی ها اشاره دارد. باید به یکی از آن ها که شناخته تر است، اشاره کنم. هایدگر هنگامی که دانش آموز دبیرستان است، با خواندن رساله فرانتز برنتانو[5] موسوم به «درباره معانی چندلایه وجود به نظر ارسطو» ویژه بودن پرسشگری وجودشناختی را کشف می کند. این ارتباط اولیه با خداشناسی، برخلاف آن چه ممکن است در آغاز به نظر برسد، فقط نخستین بروز داده های مفهومی و تشخیصی خداشناسی نیست؛ در کل، راهی است برای گفتن این که، روش اندیشه تاریخی، آغاز پرسشگری فلسفه و بویژه وجودشناسی است.

وام، رابطه میان هایدگر و خداشناسی را می توان در مرتبه دیگری دریافت و براساس وام تعریف کرد. ما می خواهیم نشان دهیم برخی از طرحواره های اصلی هایدگری را نمی توان دریافت، مگر آن که، نخست به تجربه مسیحی که در آن پرورده شده اند، ارجاع داده شوند.

هایدگر در آغاز درس خود در ترم تابستانی 1923، «هرمنوتیک رویدادگی»، می نویسد: «لوتر جوان در تحقیقاتم همراه من بود.



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ استعلا در نزد هایدگر